استمداد فوری

با سلام
این موضوع در رابطه با پدر و مادرم است.پدرم یک مهندس شست و چند ساله باز نشسته است(که البته کمی جوانتر به نظر می رسه).بعد از 3 سال بیکاری پدرم تونست تو یه شرکت خوب کار پیدا کنه که 1 سال بیشتر اونجا نموند چون باش قرارداد مجدد نبستن.حالا این ور قضیه.یه دختر جوون چتد وقته که به پدرم تلفن می کنه و پدرم بدور از چشم مادرم باهاش صحبت می کنه.مامانم از پدرم پرسید که این دختره کیه و پدرم گفت منشیمونه که چند وقت پیش اخراج شده حالا زنگ زده حالمو بپرسه.بماند که مادرم چقدر حرص خورد ولی چیزی به پدرم نگفت.و اما پدرم که بعدش به مامانم گفته که این دختره 20 سالشه و اونو می خواد معرفی کنه به پسر عموم برای ازدواج.و حتی این موضوع را به خود دختره گفته و اونم برای همین به پدرم تلفن می کنه.پسر عموی من تک پسر هست.30 سالشه.کار خوب با درامد خوب داره.مادرش (که از اقوام نزدیک مادریمه)زن خوش برخورد و زبر و زرنگیه.پدرشم کار می کنه و در آمد عالی و آنچنانی داره.خونشون یه جای خوب تو تهرانه. وخلاصه دختر برای پسر عموم زیاد هست.امروز باز دوباره این دختره تلفن کرده به پدرم و چون مامانم هم حضور داشت و پدرم مفری نداشت باهاش رسمی حرف زد.بعد از تلفن پدرم از مامانم خواست که تلفن کنه به زن عموم و ازش بخواد که بره این دختره رو ببینه.الان مساله اینه.1-این دختر از لحاظ سنی به پسر عمئی من نمی خوره. 2-در شان پدر من نیست که از این کارا کنه اونم برای یه منشی 20 ساله ه هیچیش معلوم نیست. 3- یه دختر حسابی و خانواده دار برای یه خواستگار انقدر پیگیری نمی کنه. 4- یه دختر 20 ساله دیپلمه چطور به خودش اجازه میده به یه مهندس 60 و چندساله متاهل هی تلفن کنه .4- خود عموم و خانمش پپه که نیستن اگه بخوان می تونن برای پسرشون دختر خوب پیدا کنن.
حالا من می خوام بدونم با این رفتارای نسنجیده پدرم و این دختره ....باید چیکار کرد؟مامانم باید چه عکس العملی نشون بده؟(ضمنا ما شهرستانیم و دختره هم همینطور اما گویا تو تلفن امروزش به پدرم گفته که رفته تهران)از طرفی من فکر می کنم که این دختره می خواد از پدرم سو استفاده کنه و پدرمم بدش نمیاد یه سرگرمی داشته باشه .ولی گناه مامان بیچارم چیه و باید جیکار کنه؟

خواهش می کنم یه کمکی کنید.راهنمایی چیزی.عوض اینکه ارسالامو پاک می کنید یه راهکاری بدین.مشاورای این سایت کجان پس؟

یاس عزیز سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

اینجور که تعریف کردی پدر شما دوست داره در یه کار خیر کمک کرده باشه....همین!!!

خیلی از ازدواج ها و کلا کار خیر همین جور شروع میشه.....

دوست من حساسیت نشون نده اینکه این دختر به پسر عمو شما میخوره به خانواده عموت مربوط میشه

از نظر من کار پدر شما مثبت بوده یه خورده ریز بینی شما باعث حساسیت شده!

نگران نباش عزیزم.....:82:

سلام عزیزم. سعی کن به خودت مسلط باشی....به نظر من باید فعلا اروم باشی و اصلا اجازه ندین که پدرت از اینکه شما ناراحتین بویی ببره.چون از پدر شما سن وسالی گذشته اصلا صحیح نیست با شما رو در رو بشه.تازه هنوز اتفاقی نیفتاده صبرکنید شاید پدرتون حقیقت رو گفته باشن.

ممنون عزیزان ولی گویا متوجه اصل ماجرا نشدین.اولا که من نگفتم من چیکار کنم؟گفتم مامانم چیکار کنه؟هرچی باشه اون زنشه.مامانمه که الان ناراحته و از دست بابامو کاراش حرص می خوره.ثانیا کجای این کار خیر هست وقتی اون پسر عمو رو حشم خبر نداره و هیچوقت از بابام یا کسی دیگه نخواسته براش گسیو پیدا کنن و معرفی کنن؟کجاش خیره که بابام به فکر پسر 28 ساله خودش نیست ؟کجاش خیره که یواشکی با دختره حرف می زنه؟کجاش خیره که یه دختر بی سروپا رو می خواد به برادرزادش معرفی کنه.هرچند اینا بهانه است .حالا نگید از کجا فهمیدی بی سروپاست.همین که تو این سن و سال گیر داده به یه مرد متاهل که جای پدربزرگشه.همین که با کمال وقاحت هرروز "صرفا جهت احوالپرسی" به این مرد تلفن می کنه.همین که به فرض به بنده خدا بهش گفت می خوام معرفیت کنم به یکی،حالا زرت و زرت زنگ می زنه به اون بنده خدا.و...برای من کافیه که بخوام بهش بگم بی سرو پا.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

پدرم یه آدم امی و پیش پا افتاده نیست.یه مهندس به ظاهر جنتلمنه که مامانم نگرانه میگه نمی دونم تو اون شرکت چیکار کرده که اول منشیشو و بعد هم خودشو انداختن بیرون.بعد هم اینکه بار اولش نیست از این کارا می کنه.مامانم هم از اینکه شوهرش با این سن و موقعیت با یه مشت دختر چیک تو چیک می شه و بهشون رو می ده ناراحته.واز اینکه هروقت از بابام می پرسه کی بود زنگ زد بابام میگه هیچکی.یا جوابای بی سرو ته می ده.و الان نمی دونه زنگ بزنه به زن عموم و جریانو بهش بگه و ازش بخواد یه جواب دندون شکن به بابام بده یا اینکه اصلا زنگ نزنه و مقاومت کنه چون بابام همش اصرار به مامانم می کنه که زنگ بزنه بگه.

چقدر عصبانی هستی....وقتی ازدواج کنی میفهمی که 90%خانمها همچین تجربه ای رو در زندگی دارن حال یا اولش یا یا اخرش.حق با توهه اینجا ماجرا یکم مشکوکه. منم منظورم اینه که مادرت اروم باشه البته اینطور که به نظر میاد شما هم به ارامش احتیاج داری...یادت نره که در هر کاری باید اول از خدا کمک خواست

سلام ...
ایول به بابات ...
.
حقیقت اینه که راهنمایی خاصی ندارم ولی یکم سخته کاری کنین که ارتباط این دختره با پدر شما قطع بشه این خواسته باید از طرف پدر شما انجام بگیره نه با اعمال زور از طرف شما.
و حتی دخالت های شما موجب بشه که رو دنده لج بیوفته و یا تو لایه های مخفی زندگی پدرتون ادامه پیدا کنه.
.
همه نگرانی ها و حدسیات شما (با تجربه "های" مشابهی که داشتم ) کاملا بجا هست .
اینروزا برخی از دختر ها "حتی کم سن و سال هاش" واقعا یه جوری شدن (نمیتونم بگم) ...

ازدواج کنم؟بنده نزدیک به 4 ساله که ازدواج کردم جهت اطلاع.ولی هیچوقت تو تجردم از این غلطا نخوردم.این جور دخترا رو هم میشناسم فقط نمی دونم برخورد مناسب که به کسی لطمه نخوره چیه.ضمنا پدرم نمی دونه که من این چیزارو می دونم.

سلام عزیزم ا ن شا الله که وقعا نیت پدرت خیره..پیشنهاد من اینه که مادرت مسئلرو با زن عموتون در میون بزاره اگر جوایشون منفی باشه که با توجه به شرایطی که توضیح دادید منفی خواهد بود در این صورت مسئله تمام شده خواهد بود و پدرتون دیگه دلیلی یا بهانه ای واسه ادامه تماس ها نخواهند داشت و اگر جواب زنعموتون 1%مثبت بود باز این مسئله تو خانواده ی شما تموم شدس البته باید طوری یا مادرت مطرح کنی که حساسیتی واسشون پیش نیاد...

با سلام شما گفتین که مادرتون رو راهنمایی کنیم

اگه مادرتون شک به رابطه پدرتون با این دختر خانم داره باید بگم که از نظر دینی گمان بد درست نیست لذا اگه می تونه دلش رو راضی کنه تا وقتی یقین پیدا نکرده حرف پدرت رو قبول کنه مثلا همین که شما میگه قصدش خیره.
اما اگه نمیتونه شک رو کنار بذاره در مرحله اول از پدرتون بخواد شفاف عمل کنه و رفتار مشکوک نداشته باشه اگه قبول نکرد میتونه پیگیری کنه که این کار هم سه نتیجه داره :
اول: بفهمه که پدرتون رابطه نداشته و مادرتون شرمنده میشه .
دوم: مادرتون شاید نتونه بفهمه که رابطه ای بوده یا نه؟ چون پدر شما ممکنه اجازه نده کنکاش کنید پس شک مثل خوره مادر و شما رو می خوره در حالی که ممکنه واقعا رابطه نداره یا اگه بوده تمام شده اما مادرتون دلسرد بشه و زندگیش خراب بشه

سوم اگه مادرتون مطمئن بشه که پدرتون رابطه داشته؛ تصمیم به جدایی بگیره ولی شاید اون ناخواسته گیر افتاده باشه که باید به اون کمک کنه تا نجات پیدا کنه، از طرفی جدا شدن بدتره بخاطر اینکه خود جدایی عواقبی داره بخصوص برای خانمها
لذا بهتره محیطی گرم و دلچسب برای همسر درست کنه تا جذابیت مادرتون برای ایشون بیشتر بشه و اگه هم رابطه ای داشته باشه تدریجا تمام بشه
http://ahlekhaneh.ir

سلام دوستم
منم نظر سار رو دارم
شما تنها کاری که می تونید بکنید همینه که بگزارید این دو نفر یعنی پسر عموتون و اون خانم رو بهم معرفی کنید تا کار تموم شه یا آره است یا نه
اونا هم حتما بلدند تحقیق کنن پس انقدر حرص خوردن نداره
عزیزم ضمنا اصلا درست نیست انقدر زود قضاوت می کنی
مطوئمنا پدر شما با این سن و سال خیلی آبروش رو بیشتر از هر کس دیگه می خواهد پس انقدر حساسیت غیر ضروریه و شما باید مادرتون رو توجیح کنید

سلام با پسر 18 ساله ام مشکل دارم

پسری دارم 18 ساله با او مشکل دارم با خواهر 12 ساله اش نمی توانم تنها بگذارم شب ها در ااتاق دخترم را قفل می کنم شک نمی گذارد شب بخوابم رفتار پسرم توی یکال گذشته عوض شده است دیگر ان اطمینان قبلی را به او ندارم چه یکنم با تلفن همیشه در حال اس ام اس است تلفن را پدرش گرفته دخترم را چگونه راهنمایی کنم

هنرمند عزيز
بايد تاپيك جداگانه اي براي خودتون ايجاد كنيد
اونجا مسئله تون رو مطرح كنيد كه دوستان راهنمايي كنندهنرمند عزيز
بايد تاپيك جداگانه اي براي خودتون ايجاد كنيد
اونجا مسئله تون رو مطرح كنيد كه دوستان راهنمايي كنند