تو رو خدا کمک کنید نامزدم خیلی سرد و بی تفاوته دیگه نمیدونم چکار کنم

سلام
ما یک سال و 1 ماهه که عقد کردیم
تو این مدت همیشه یکی دو هفته نامزدم خوب بود و بعد از اون باز سرد میشد ما راهمون از هم دوره هر سه ماه یکبار همدیگه رو میبینیم
تو اون یکی دو هفته که خوبه صبح ها، ظهر ها و شبها اس میده کلا خوبه و منم آرامش دارم اما یهو بهم میریزه دیگه نه اس میده نه زنگ میزنه تا یک مدت شاید یک هفته دو هفته سه هفته حتی شاید 1 ماه همیشه اینقد صبر میکنم تا خودش یه حرکتی نشون بده اما نهایتا باز هم این منم که باهاش صحبت میکنم و میگم مواظب زندگیمون باش
دو هفته پیش هم خیلی باهاش صحبت کردم بهش گفتم من جز محبت از این زندگی چیز زیادی نمیخوام بهش گفتم چرا میخواد زندگی رو تلخ کنه گفتم مواظب باش
یک هفته خوب بود تا پنج شنبه شب یهو دیدم اس داد که تا من سراغی از نگیرم سراغی نمیگیری ( این در حالیه که من همون روز چندین بار بهش اس دادم و از اتفاقای خونه بهش گفتم و از خودش هم پرسیدم ) منم اس دادم چطوری ؟ بعدش اس داد به تو هیچ ربطی نداره
فرداش عید قربان بود زنگ که نزد هیچی یه اس هم نداد که تبریک بگه
من بعد از ظهرش بهش اس دادم گفتم دیشب چت بود ؟ به جای تبریک عیدت بود ؟ ازش خواستم برام توضیح بده چرا اخلاقش یهو تغییر کرد آخه
اما اصلا هیچ جوابی نداد
فردا صبحش هم بهش گفتم چرا جواب نمیدی اس داد که اگه خودت بودی جواب میدادی
بهش گفتم بله برات توضیح میدادم آخه چی باعث تغییر اخلاقت شد یهو -- اونم اس داد گفت من حوصله بحث ندارم و اهل چرت و پرت گفتن نیستم--- بعدش من زنگ زدم که واقعا ببینم چشه اما دیدم مادرش جواب داد و گفت داره ماشنو میشوره کارش داری ؟ منم گفتم نه حتی مادرش هم فهمید من ازش ناراحتم -- خیلی بهم توهین شد که گوشی رو داد به مادرش میتونست فقط ج بده بگه بعدا حرف میزنیم اما حتی این کار هم نکرد -- خانوادش با من خیلی خوب رفتار میکنن برادر بزرگش همیشه کمکم میکنه اونم دیگه خسته شده و علت این رفتارها رو نمیدونه راستی ما عید قراره جشن عروسیمون باشه اما هیچ صحبتی در این مورد هم نمیکنه در ضمن من از این بابت مطمئنم که کس دیگه ای تو زندگیش نیست
دیروز دوباره چون باید واسه ماموریت کاریم به تهران برم بهش اس دادم و گفتم ولی اون فقط اس داد که ماشین پسرعموش خرابه و داره بکسرش میکنه و از دیروز صبح تا حالا نه اس داد و نه زنگی
دیگه دارم کلافه میشم آخه گناه من چیه چرا اینطوری رفتار میکنه خسته شدم همش گریه میکنم خیلی سرده خیلی زیاد داداشش میگه شاید بلد نیست که چطور محبت کنه اما خب محبت رو بلد نیست رفتارش چرا اینجوریه آخه ؟
من دیگه نمیدونم باید چه کار کنم من خودم خیلی حساسم دلم میخواد هر کاری میکنم در جریان باشه و من هم از اون ولی ... خیلی بی تفاوته تو رو خدا کمکم کنید من باید چه کار کنم ؟

سلام maryam2012 عزیز

به تالار همدردی خوش آمدی

برای راهنمایی بهتره بیشتر از خودت بگی

شما و همسرتون چند سالتونه؟

چطور با هم آشنا شدید و چرا به عقدش در آمدی؟

چه انتظاراتی همسرتون از شما داره؟

منتظر پاسخت هستیم..

نگران نباش با کمک دوستان مشکلت حل میشه عزیزم:72:

سلام

فکر کنم مشکل تو یک مشکل مخفی هست که ممکنه مشکل خیلی از جوان های ما باشه؟

توضیح میدم به دقت بخون:
وسایل ارتباطی جدید وسایل خوبیه اما خصوصاً تو کشور ما خوش سابقه نیست .

ممکنه منظورم رو نفهمیده باشی.

یکی از دلایلی که اون رو از تو دلسرد شده اینه که متاسفانه فهمیده اس ام اس باز یا چت باز حرفه ای هستی البته این مسئله هیچ عیبی نداره و ممکنه شما با دوستان خودت از این ارتباط زیاد داشته باشی ولی برای یک نفر که میخواهد در آینده باهات زندگی کنه ممکنه خیلی بد و دلسرد کننده بنظر برسه.

اون تو دل خودش میگه
اوه این آدم چقدر حرفه ای مکالمات دیجیتال مثل (اس زدم یا lol یا حتی همین صورتک های این سایت رو )بصورت حرفه ای بکار میبره

و بعد...

نتیجه خیلی بدی میگیره

پیش خودش میگه:

این آدم باید با خیلی ها دوست باشه که اینقدر مهارت داره.

تو هم ناخواسته قربانی همین سوء ظن شده ای.

و تو باید این سوء برداشت رو از ذهن اون پاک کنی که یک مقدار مشکله

ویدا و پارسای عزیز ممنون از راهنمائیتون و اینکه وقت گذاشتین
ویدا جون من و نامزدم نسبت فامیلی با هم داریم و هر دو 26 ساله و ایشون 3 ماه ازم بزرگتره و پارسای عزیز دقیقا اولین باری که به همک ابراز علاقه کردیم تو چت بود
اون تقریبا هر انتظاری که از من داره من براش انجام میدم و در مورد من ! همیشه بهش گفتمه مهمترین چیزی که تو زندگی ازش میخوام محبت و مهربونیه - ویدا جان هر دو خانواده از این ازدواج راضی بودن و هستن ما خودمون هم خیلی راضی هستیم وقتایی که خوبه خودش این قضیه رو میگه
اما نمیدونم چرا اینطوریه باور کنید خسته شدمه من دختر هستم محبت میخوام تحمل بد رفتاری بی تفوتی سردی رو ازش ندارم و البته خیلی هم نگرانم نگران بعد از عروسی هستم ما الان تو دوران عقد هستیم و من این همه مشکل دارم با نامزدم بعد از عروسی چطور میتونم تحمل کنم
پارسای عزیز نامزدم کاملا میدونه که من به جز با خودش با هیچکی چت یا اس بازی نمیکنم و اینکه من از خدامه به جای اس یا چت زنگ بزنه و با من صحبت کنه اما متاسفانه زنگ اصلا خبری نیست

خواهر من

بطور کلی روند مشکل ایجاد شده نشون میده یک مسئله خاصی موجب این دلسردی شده .

راه حل تو اینه که باید بتونی اون رو پیدا کنی.

مشکل اینه که مردها یک غروری دارند که شاید نتونند بعضی از مسایلشون رو به همسرشون عنوان کنند.

شاید یک خواسته ای ازت داره که به اون توجهی نمی کنی

شاید همانطور که قبلاً گفتم سوء تفاهمی براش پیش اومده که نگرانش کرده و هم اینکه نمی تونه بهت بگه

احتمال اینکه مادرش در موضوع دخالت کرده باشه یا بد راهنماییش کرده هست.

بهر حال تو باید تلاش کنی اصل موضوع رو بفهمی.

فقط این همه حالت نگرانی رو بهش نشون نده. این بعداً برات مشکل ساز میشه

موفق باشی

سلام دوست خوبم.واقعا حرفات یه کم عجیبه.اینکه نامزدتون یه مدت خوبه ولی یهو اینقدر تغییر میکنه جای تعجبه.خوب شما گفتید که بهتون پیام داده و گفته تا خبیری ازم نشده سراغمو نگیر وقتیم که پرسیدی که چته گفته اگه شما هم جای من بودی ناراحت میشدی.پس عزیز دلم بدون یه جای کارت میلنگه .به نظر من بهتره سه تا راه رو پیش بگیری
1 اگه میتونی راضیش کن و با هم پیش یه مشاور خوب برید.
2 زمانی که از شما میخواد که تا پیام نداده یا زنگ نزده سراغشو نگیرید پس سعی کنید که این کارو براش انجام بدید
3 زمانی که رابطتو به حالت نرمال در اومد خیلی ملایم ازش دلیل ناراحت شدنش رو بپرسید.
یه توصیه دیگه و اون اینکه حدالامکان مرام عروسیتونو عقب بنداز تا فرصت بیشتری برای حل مشکلات داشته باشید.:72::72::72::72:

ببینید من دقیقا همینو نمیدونم ، نمیدونم چطر بفهمم مشکلش چیه
نمیدونم چطور باید متوجه بشم و حتی نمیدونم چطور باهاش برخورد کنم نمیدونم الان اگه براش زنگ بزنم و ازش توضیح بخوام چی باید بگم
میترسم جوری صحبت کنم که به آقا بر بخوره و بدتر ازم دور بشه

سلام
به نظرم خیلی مشکل حادی بوجود نیومده....بعضی از مردا این مشخصه رو دارند وقتی زنگ می زنی و حالشون رو می پرسی یه جوری برخورد می کنند که انگار مزاحمی وقتی هم که زنگ نمی زنی و ارتباط رو محدود به تماس های خودشون می کنی گله می کنند که چرا بی تفاوتی؟!!
این مشکل معمولا بعد از ازدواج حل میشه دلیل این رفتارا دوری شما از همدیگه هست احتمالا بخاطر همین دوری هی افکار منفی تو ذهنش پرورش میده و همین عامل سردی موقتش میشه....هرچه زودتر زندگی مشترکتون رو شروع کنید.
خیلی از رفتاراش اظهار ناراحتی نکن حتی اگه یه هفته هم ازت سراغی نگرفت باز هم وقتی زنگ زد با روی خوش باهاش صحبت کن و نذار کدورتی ایجاد بشه.
خودت هم حداقل هر دو روز یکبار خیلی کوتاه زنگ بزن و حالش رو بپرس ولی اصلا شکایت نکن که چرا زنگ نمی زنی.

منم با نظر دوستان موافقم که مشکلی هست که نامزدتون نمیتونه به شما ابراز کنه
و به نظر من اس ام اس سوء تفاهم ها رو خیلی زیاد میکنه تماس هاتونو بیشتر مکالمه ای و حضوری کنید و ناراحتی هاتونو سعی نکنید با اس ام اس حل کنید
چون برای بعضی افراد اس ام اسی حل کردن مشکل نوعی توهین محسوب میشه
سعی کنید وقتی دیدید چند هفته هس تماسی ندارید قرار بذارید و حضوری مساله رو حل کنید
احتمال داره که اصلا مشکل در ارتباط با شما نباشه و کاری یا مالی و از این قبیل باشه که سعی کنید قانعش کنید ک نباید اسراری بینتون باشه و شما از اینکه ایشون رو انقدر ناراحت میبینید ناراحت تر میشید و عذاب میکشید شاید باعث بشه هرچی اذیتش میکنه رو به شما بگه ، این احساس رو خودتون باید بهش بدید و احساس کنه وقتی مشکلشو به شما میگه راحت میشه این به مهارت های ارتباطی شما بستگی داره
مهارت های ارتباطی خودتون رو تقویت کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط aphd

زمانی که رابطتو به حالت نرمال در اومد خیلی ملایم ازش دلیل ناراحت شدنش رو بپرسید.
یه توصیه دیگه و اون اینکه حدالامکان مرام عروسیتونو عقب بنداز تا فرصت بیشتری برای حل مشکلات داشته باشید.

---

:104:
به نظر من هم كمي بايد صبور باش سعي كن هر حرفي كه ميزني با آرامش و صبوريت باشه تا موضوعاي ديگه وسط كشيده نشه و فقط دليل ناراحتيش رو داري جويا ميشي نه چيز ديگه
وقتي رابطتون خوبه ازش بپرس و بگو برات مهمه دليل ناراحتيش رو بدوني نه دليل زنگ نزدنش رو
:72:

سعی کن فقط نگی میترسم. نمیتونم .نمیشه .هر کاری یه راحی داره مسئله شما اصلا حاد نیست به نظر من یا زیادی دوست داره که دم به دقیفه بهانه میگیره یا واقعا یه چیزی ناراحتش میکنه مطمئن باش دلیل دیگه ای نداره.سعی کن تو قرار بعدی که همدیگرو میبینید با هم بیرون برید بهتره تو شرایط نرمال باشید خانم گل اگه به خاطر ترس عکس العملی نشون ندی و پاپی مشکل همسرت نشی مطمئن باش در آینده بیشتر با مشکل رو برو میشید چون ترس از مشکلات جزئی از شخصیتتون میشه. مصمم و با اراده عمل کنید یه توصیه به عنوان زنی که دو ساله با یه مرد زیر یک سقف زندگی میکنه براتون دارم.مردا اگه زیادی بهشون محبت کنی یعنی خارج از اعتدالش و یا مواقعی که دوست دارن تنها باشن و همش به پرو پاشون بپیچه موجب سردی رابطه میشه .سعی کن برای حل مشکلت اقدام کنی ولی اگر این به عنوان یه عادت برای همسرت در بیاد که شمارو مثل یه عروسک که هر وقت مایله کوکش میکنه .خیلی براتون بد میشه اینکه هر بار میگه سراغم نگیر تا سراغتو نگرفتم و شما تحم نمیکنی و این شمایی که قبل از تماس همسرت پا پیش میزاری ضعیف بودن خودتو به شوهر ثابت کردی پا پیش گذاشتن خوبه ولی جایی که به شما لطمه نزنه.

ممنون دوستان
من الان تصمیم گرفتم براش زنگ بزنم و بدون هیچ شکایتی باهاش صحبت کنم
نمیدونم تصمیمم درسته یا نه
اما خیلی نگرانم میترسم زنگ بزنم و انجور که باید رفتار نکنه میترسم فقط خودمو کوچیک کنم
اگه نظر اثر شما موافق لطفا بهم بگین تا من مصمم تر تماس بگیرم و حرفهامو جمع بندی کنم

اگه الان تو شرایطی هستی که رابطتون خوبه و مشکلی نیست خوبه که تماس بگیری و بهش بگی که دلیل ناراحت شدناشو برات بگه ولی اگر رابطتون تو شرایط نرمال نیست توصیه میکنم که تا وقتی که ایشون پا پیش نذاشته اراده به خرج بدید و اجازه بدید خودش با شما تماس بگیره و اون وقت کاملا مصمم دلیل رفتارشو بخواید.آرامش در صحبت فراموش نشه.

aphd جان ممنون از راهنمائیتون
من فردا شب باید سمت تهران حرکت کنم یه ماموریت کاری دارم که چهارشنبه صبح باید تهران باشم
برای رفتنم مهمه که بدونم نامزدم موافق این رفتن هست یا نه
الان رابطمون نرمال نیست و اصلا نه زنگی زده و نه پیامی امکان دیدن همدیگه تا یک ماه دیگه میسر نسیت
دیگه خیلی دارم سر در گم میشم
من الان اداره هستم اما این چند روز هیچ کار مفیدی انجام ندادمه

پس توصیه میکنم با یک پیام کوتاه بهش بگید بعد از جواب دیگه تا موقعی که خودش پا پیش نذاشته شمام سراغی ازش نگیرید درسته شاید سخت باشه ولی لازمه.

باز هم سلام
من ظهر تماس گرفتم و بعد از احوالپرسی بهش گفتم که باید به تهران برم نامزدم گقت برو - مواظب خودت باش و خداحافظی کردیم به نظر که خوب رفتار کرد اما هیچی نگفت منم نگفتم
اما بعدش براش off گذاشتم که من چون واسه رفتن به ماموریت راه دور مقید بودم که حتما بهت بگم زنگ زدم وگرنه هنوز یادم نرفته که عید رو بهم تبریک نگفتی و همینطور توهینی که بهم کردی و گوشی تلفن رو به مامانت دادی که جواب بده و از اون بدتر اینکه مامانت حتما متوجه شد که من ناراحتم - و توضیح دادم که مشکلاتمون رو بدون اینکه کسی متوجه بشه باید حل کنیم
از اون موقع هم دیگه نرفتم که ببینم ofها رو خونده یا نه - تصمیم گرفتم تا وقتی که خودش پیش قدم نشده دیگه نه اس بدم نه زنگ و نه حتی on بشم
نمیدونم نتیجه چی میشه برام دعا کنید تا بتونم تحمل کنم و همچنین نامزدم هم زودتر تماس بگیره و از همه مهمتر برام توضیح بده که مشکلش چیه

امیدوارم مشکلتون حل بشه.عزیزم اگه میگم شما پا پیش نزار به دلیل این نیست که خدایی نکرده دلیل بر لجبازی شما با نامزدتون بشه.اگه مدام نامزد شما به دلیلی که شما ازش خبر نداری رابطشو بی تفاوت و سرد نشون بده و هر بار بخوای که بدون اینکه مشکلی حل بشه نادیده بگیری و دوباره باهاش تماس بگیری مطمئن باش مشکلی حل نمیشه.خواهر خوبم صبر و تحمل پیشه کن و تا ازش خبری نشده شما سراغشو نگیر وقتی پیام یا زنگ زد با حالت تقریبا بی تفاوت رفتار کن اگه پرسید که علتش چیه میتونی خیلی ملایم ازش سوال کنی اگرم بازم ناراحت شد و قطع کرد بازم اجازه بده خودش پا پیش بزاره. مردا گاهی اوقات رفتارشون بچهگانه میشه و اگر زیادی بهشون توجه بشه لوس میشن.اگر یه مدت خودتو بی تفاوت نشون بدی خسته میشه و خودش برای حل مشکل اقدام میکنه فقط صبر داشته باش خودتو مشغول کن تا آرامشتو بتونی حفظ کنی.
موفق باشی

aphdجان ممنون عزیزم
قبلنا اصلا این طور نبود به دردو دلهام گوش میداد با من حرف میزد شوخی میکرد ولی خیلی تغییر کرد حتی داداشش میگه تو خونه هم همینطوره همش تو خودشه تو فکره اما به توصیه شما عمل میکنم نه زنگ میرنم و نه اس و نه حتی چت . تا وقتی که خودش پیش قدم بشه و اینکه اگر اومد جلو بی تفاوت برخورد میکنم تا وقتی که برام توضیح بده دلیل کاراشو - راستش من خیلی دوستش دارم و نامزدم این موضوع رو خوب میدونه خیلی اذیت میشم
اما صبر میکنم کاش میشد باهاتون در ارتباط باشم قبل از اینکه این تاپیک بلوک بشه و این مدت تنها نباشم

سلام
شما مدام از ارتباطتون با برادر نامزدتون صحبت میکنید میشه بیشتر توضیح بدید؟؟؟؟
ایشون بزرگتر از شمان؟
از چه طریقی در ارتباطید ؟چت!!!
چرا؟

/قبلنا اصلا این طور نبود به دردو دلهام گوش میداد با من حرف میزد شوخی میکرد ولی خیلی تغییر کرد حتی داداشش میگه تو خونه هم همینطوره همش تو خودشه /

قول میدم که همیشه به تایپیکت سر بزنم خوشحال میشم بتونم کمکی بهت بکنم.در ضمن شما تنها نیستی چون خدا همیشه با شماست وتنهایی مخصوص خداست.
عزیزم از این گفته شما یه چیزس میشه فهمید من بیشترین احتمال رو روی این حدس میزنم که نامزد شما یه چیزی درباره شما شنیده پس سعی کنید این سوئ تفاهم رو براش در شرایط مناسب حل کنید.:72::72::72::72::72:

عزیزم
به نظر منم نامزدتون یه مشکلی داره که به شما مربوط میشه و حس میکنم درون گراست و مشکلشو بروز نمیده
یه کم صبور باشی آخرش خودش میگه
یا اگه بلدی و رگ خوابشو میدونی جوابتو ازش بگیر
به نظر من یه مدت صبوری و اینکه زیادبه پر و پاش نپیچی خیلی خوبه. فقط از کلمات محبت امیز و امیدوارکننده استفاده کن اگر زنگ هم بهت زد یا شما زنگ زدی و دیدی حالشخوبه و عصبی نیست و موقع حرف زدنه
بهش بگو تو همسرمی شریک زندگیمی. دوس دارم اگه چیزی تو دلت تلمبار شده بهم بگی اگر واکنش نشان داد
از کوره در نرو وآرام باش.

ممنون دوستان
fm.mohajer نه با برادرش چت نمیکنم من فقط با خودش چت میکنم داداشش از هر دوی ما بزرگتره ما با هم نسبت فامیلی داریم قبل از اینکه نامزد بشیم من رابطه ی خوبی با خودش و خانوادش داشتم داداشش هر وقت براش مشکلی پیش بیاد از من کمک میخواد منم هر وقت نامزدم مثل الان میشه از داداشش سراغشو میگیرم و ازش مطمئنم که به گوش نامزدم یا خانوادش نمیرسه کلا از همون اول خیلی هوای منو داشت طوری که از وقتی خیلی کوچیک بودم داداش صداش میکردم و اون هم منو آجی صدا می زنه
پریا جان متاسفانه چیزی که منو خیلی نگران کرده همینه ! اینکه وقتی اوضاع خوب شد بخوام ازش بپرسم که علت رفتارشو برام توضیح بده خیلی نگرانم میکنه چون سال قبل بعد از دو هفته که برام زنگ زد و من بعدش ازش علت رفتارشو پرسیدم بهم گفت من نمیدونم تو چرا از یه محبتی که خدا بهت داده استفاده نمیکنی و وقتی من ازش پرسیدم منظورت چیه گفت فراموشی ! گفت من زنگ زدم با هم صحبت کردیم مشکلی هم نبود چرا مسئله ی قل رو فراموش نمیکنی؟
پریا جان این منو میترسونه . این مشکل باید اساسی حل بشه و من نمیدونم چطور حلش کنم. من نگران آینده هستم زمانی که بخوایم زیر یه سقف زندگی کنیم من چطور میتونم تحمل کنم وقتی الان این حال و روزمه ؟

ببخشیدکه دیر جوابتو دادم
مشکلت حل شد؟
خب اگر امتحان کردی و جواب منفی گرفتی پس دوباره امتحانش نکن!
متاسفانه این مشکل فقط با تحمل حل میشه و بهترین راه حل براش صبوریه تا وقتی خودش بگه خصوصا از سوال پرسیدنم بدش میاد
ولی تا مشکلاتت حل نشده عروسی نکن تا وقتی قلبت مطمئن نشده
خبرم کن عزیزم