نگرانی و تردید در ادامه رابطه (ناراحتم که شماره ما رو بدون دلیل سیو کرده!)
سلام خدمت دوستای خوبم
راستش اشاره کنم که من شخصا مخالف رابطه دوستی هستم ولی از اونجا که جو جامعه ما اینجوری شده که پسرا و دخترایی که قصد و نیت ازدواج دارن ترجیح میدن خودشون همدیگرو انتخاب کنن و بعد برای مراحل خواستگاری و ازدواج اقدام کنن که این زمان آشنایی قطعا فرصت محدودی باید باشه تا با طی مراحل خواستگاری شناخت بیشتری حاصل بشه..
منم چند وقتی هست که با یه آقایی که همو میشناختیم تا حدودی، به پیشنهاد ایشون برای ازدواج داریم مراحل رو طی میکنیم..
مشکلی که پیش اومد من قبلا که اون موقع فعلا قصد ازدواج مطرح نشده بود با تلفن خونه با ایشون تماس گرفتم و اصلا هیچ وقت فکرنمیکردم که مشکلی پیش بیاد چون اعتماد داشتم و قضیه ای هم نبود که نگرانش باشم، ولی حالا با اینکه چند وقتی هست از اون جریان میگذره و پیشنهاد ازدواج رو مطرح کردن، ایشون اشاره کردن که شماره منزل مارو دارن..
واین موضوع منو نگران کرده که چرا باید این قضیه رو مطرح کنن و یکم نگران شدم بابت این قضیه،
چون فعلا راجع به تصمیمم اونقدر مطمئن نیستم که خانواده م رو در جریان بذارم و این منو نگران میکنه که اگه مشکلی پیش بیاد اصلا نمیخوام خانواده م در جریان ارتباط ما باشن..
تقریبا با این اتفاق اعتمادم کمتر شده و الان دودلم برای ادامه..
بنظر شما چطوری علت رو بهش بگم، نمیخوام بابت این قضیه حساسیت نشون بدم، اینم تاکید کنم که ایشون فوق العاده آدم منطقی و محترمی هستن ولی این سیو کردن شماره تمام انگیزه م رو برای ادامه ازم گرفته..
اگه ممکنه راهنماییم کنید، ممنون میشم
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
سلام ارام جان
خوش امدی به همدردی
چطور باهم آشنا شدید؟
چند وقته با این اقا هستید؟
سن و تحصیلات شما و اون اقا؟
ایشون شرایط ازدواج رو داره؟(مالی)
د رچه موقیعتی بود که ایشون این موضوع رو عنوان کرد؟توی بحث و اختلاف بود یا خیر؟
ارتباط شما با ایشون در چه حد بوده؟
درسته.در این باره اصلا حساسیت نشون نده.
این هم یکی از آفتهای این نوع دوستی هاست.اگر الان زیر نظر خانواده ها شناختتون رو تکمیل میکردید نگرانی بابت این مسئله نداشتید.
بهترین کار اینه که بهش بگو رسمی بیاد جلو و این رابطه رو قطع کن.کسی که داشتن شماره تلفن منزل شما رو یه نقطه ضعف بدونه به نظرت میشه روش برای ازدواج و یه عمر همسر بودن حساب کرد؟
ضعف نشون نده و ازش بخواه رسمی بیاد خواستگاری تا زیر نظر خانواده ها شناختتون رو کامل کنید.
من نمیدونم چرا از ینکه یک نفر بیاد خواستگاری و شما شناختتون از هم کامل نباشه انقدر وحشت دارید ؟(روی صحبتم با اکثر دوستانه)
مگه خواستگاری = ازدواجه؟
مگه هرکسی میاد خواستگاری ما باید همه جیک و پوکش رو بدونیم؟
اگر روابط در چهار چوب خانواده ها شکل بگیره دیگه نیازی به تهدید و ترس و ...نیست.
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام ارام جان
خوش امدی به همدردی
چطور باهم آشنا شدید؟
چند وقته با این اقا هستید؟
سن و تحصیلات شما و اون اقا؟
ایشون شرایط ازدواج رو داره؟(مالی)
د رچه موقیعتی بود که ایشون این موضوع رو عنوان کرد؟توی بحث و اختلاف بود یا خیر؟
ارتباط شما با ایشون در چه حد بوده؟
درسته.در این باره اصلا حساسیت نشون نده.
این هم یکی از آفتهای این نوع دوستی هاست.اگر الان زیر نظر خانواده ها شناختتون رو تکمیل میکردید نگرانی بابت این مسئله نداشتید.
بهترین کار اینه که بهش بگو رسمی بیاد جلو و این رابطه رو قطع کن.کسی که داشتن شماره تلفن منزل شما رو یه نقطه ضعف بدونه به نظرت میشه روش برای ازدواج و یه عمر همسر بودن حساب کرد؟
ضعف نشون نده و ازش بخواه رسمی بیاد خواستگاری تا زیر نظر خانواده ها شناختتون رو کامل کنید.
من نمیدونم چرا از ینکه یک نفر بیاد خواستگاری و شما شناختتون از هم کامل نباشه انقدر وحشت دارید ؟(روی صحبتم با اکثر دوستانه)
مگه خواستگاری = ازدواجه؟
مگه هرکسی میاد خواستگاری ما باید همه جیک و پوکش رو بدونیم؟
اگر روابط در چهار چوب خانواده ها شکل بگیره دیگه نیازی به تهدید و ترس و ...نیست.
ممنون مریم عزیزم..
ما یه شناخت کمی ازهم داشتیم ولی برای درخواست کاری رفته بودیم، اونجا باهم آشنا شدیم..
حدودا 1 ماهه کلا از آشنایی ما میگذره ولی ارتباطمون بخاطر شرایط تحصیلی خیلی محدود بوده..
هردو دانشجوی ارشدیم تو شهرای مختلف، من 24 سالمه و ایشون 26
ایشون همه شرایط ازدواج رو دارن از اول آدم مستقلی بودن..
در شرایطی این قضیه رو عنوان کردن که ما حیلی باهم خوب بودیم و فقط یه اشاره کوچیکی کردن که من شماره تونو دارم( که با تلفن صحبت کنیم)!!!
که من خیلی ناراحت شدم از این قضیه و سیو کردن و عنوان کردنش....
در مورد سوال آخرتون والا من راضیم همین امروز بیاد خواستگاری، این سوال رو باید از آقایون پرسید که خودشون زمان دقیقش رو میدونن!!!! ولی از تصمیمشون برای ازدواج مطمئنم
از اول هم قرارمون بعد یه آشنایی مختصر بود البته قرارشون، اگه منم بیشتر اصرار کنم ایشون فکر میکنه من خیلی مایلم و شاید بد برداشت کنه!!!!
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
ارام جان
قرار نیست شما اصرار کنی.
میدونی چرا اقایون تمایلشون برای خواستگاری امدن کمه؟
برای اینه که شما در دسترس ایشون هستید و ایشون حداقل ابتدای ترین نیازهاش رو مثل صحبت و معشرت و خنده و ...با جنس مخالف رو داره از طریق شما برطرف میکنه.
هیچ تضمینی هم نیست که مثلا بعد از یکسال ایشون صلاح بدونن که وقتش رسیده یا خیر !
یا شاید اصلا از نظر ایشون هیچ وقت ، وقتش نرسه!
یه چیزی رو هم رک بهت بگم.خیلی روی این چنین تصمیمات و حرفها حساب باز نکن.اگر مردی خواهان شما برای ازدواج (دقت کن.برای ازدواج) باشه خودش برای خواستگاری پیش قدم میشه.
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.
موفق باشی
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
دوست من این رابطه را رها کن.....همین!!!
اگه خاستارت باشه قدم رسمی برمیداره به سیو شماره فکر نکن به آینده یه رابطه بی تعهد فکر کن...
مراقب خودت باش....:72:
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
ممنون مریم و ویدای عزیز
درواقع من نتونستم جوای سوال رو بفهمم و اینکه چطوری مطرح کنم از اینکه ناراحتم که شماره ما رو بدون دلیل سیو کرده!!!!!
ولی در جواب دوستای خوبم، از اونجا که با این سایت آشنایی کامل دارم و کار هرشبم تجربه گرفتن و خوندن سرگذشت دوستای همدردیه و اینکه این سایت در مقابل دوستی هیچ پاسخی ندارم و از اونجا که خودم شدیدا مخالف دوستی بدون هدفم، ولی بازهم مثل همیشه پاسخ تکراری قطع رابطه!
مریم عزیز شاید چون شما زود ازدواج کردی در جریان نگرانی های دخترای مجرد ما نیستی، ازدواج سنتی تو شهری که ما هستیم تقریبا منسوخ شده، همه پسرا ترجیح میدن خودشون کسی رو انتخاب کنن، مطمئن باش من هم اگر هدفی جز این ببینم خیلی سریع تموم میکنم، شک ندارم..
مخصوصا اینکه تو شهرتون هم غریب باشی پس اینجوری باید کلا قید ازدواج رو بزنی چون کسی نیست که معرفی کنه، بنظرم /ادم بهتره با توجه به شرایط روز به سوالا جواب بده...
من هم مثل بقیه نیاز به ازدواج رو تو خودم میبینم ولی واقعیتش با اینکه خواستگار سنتی تا الان زیاد داشتم ولی بخاطر یه سری مسائل که تو برخورداشون دیدم ترجیح میدم اول یکم با خوصیات اخلاقی خانواده شون(مثل فرهنگ، کلاس خانوادگی و...) آشنا بشم و بعد اجازه بدم در مورد من قضاوت کنن!!!!!
ببخشید ولی صبر منم تموم شده از این همه نگرانی و دلواپسی برای آینده
با تشکر
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
آرام جان
من هم سن شما هستم و شما رو خوب درک میکنم.میدونم که الان هر جوونی دوست داره ازدواج کنه و سر و سامان بگیره.
همه اینها رو میفهمم.
الان اکثرا میگن ما با ازدواج سنتی مخالفیم اما تجربه نشون میده ازدواجهای سنتی بر پایه عقل و منطقه و عشق و علاقه بعد از اون ایجاد میشه که واقعا هم عشق و علاقه پایداریه.
این یک واقیعته.
همین دلواپسی و تنشی که بیهوده ذهن و فکر شما رو بهم ریخته دلیلش همین ارتباطاته.
رابطه ای که منطقی نیست و خوده شما هم با گذاشتن چند علامت تعجب میگی نمیدونم کی وقتش میرسه چاره ای جز قطع کردنش نیست.
عاقبت این رابطه کاملا مشخصه.اگر به ازدواج ختم نشه که هزاران مشکل روحی و عاطفی و ترس و دلهره رو برای شما ایجاد میکنه.
اگر هم بشه پس فردا با هر مشکلی توی زندگی همسرت میگه همونطور که با من دوست بودی لابد با کسای دیگه ای هم دوست بودی.(این مشکلات در ازدواجهای این چنینی زیاده)
من تمام حرفم اینه که مراقبت روح و روان پاکت باش.مردها از این روابط حداقل آسیب رو میبینن و زنها برعکس.
اونا خیلی راحت تر میتونن یه زن یا دختر رو فراموش کنن اما زنها اینطوری نیستن.
ارام جان
مجرد موندن و ازدواج نکردن خیلی بهتر از یک ازدواج شتاب زده و در نهایت خدایی نکرده طلاقه.
با خودت فکر کردی چرا الان انقدر طلاق زیاد شده؟چون به قول شما جوونای ما امروزی تر دارن فکر میکنن !
من هم نمیگم بشین و منتظر باش کسی بیاد خواستگاری.اشکالی نداره.فلان پسر شما رو پسندیده.باشه.بگو بیاد خواستگاری.
هیچ ایرادی نیست که خوده اقا پسرها دارن همسرشون رو انتخاب میکنن.اما به شرط اینکه واقعا هدف ازدواج باشه.
یه مثالی برات میزنم در مورد منسوخ شدن برخی آداب قدیمی:
یه مدتی اسم داروهای گیاهی و طب سنتی میمومد همه مگیفتن مگه با علف خوردن آدم درمان میشه !؟
همه مسخره میکردن و دست مینداختن.عطاری ها هیچ رونقی نداشتن.همه رو بردن به داروهای شمیایی.
اما همین که عوارض داروهای شیمایی مشخص شد حالا برو ببین توی مطب دکترهای گیاهی چه خبره !
همه دوباره رو بردن به روشهای سنتی.
در نهایت هدف ما چیزی جز کمک به شما نیست.
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.
موفق و موید باشی
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
آرام جان
من هم سن شما هستم و شما رو خوب درک میکنم.میدونم که الان هر جوونی دوست داره ازدواج کنه و سر و سامان بگیره.
همه اینها رو میفهمم.
الان اکثرا میگن ما با ازدواج سنتی مخالفیم اما تجربه نشون میده ازدواجهای سنتی بر پایه عقل و منطقه و عشق و علاقه بعد از اون ایجاد میشه که واقعا هم عشق و علاقه پایداریه.
این یک واقیعته.
همین دلواپسی و تنشی که بیهوده ذهن و فکر شما رو بهم ریخته دلیلش همین ارتباطاته.
رابطه ای که منطقی نیست و خوده شما هم با گذاشتن چند علامت تعجب میگی نمیدونم کی وقتش میرسه چاره ای جز قطع کردنش نیست.
عاقبت این رابطه کاملا مشخصه.اگر به ازدواج ختم نشه که هزاران مشکل روحی و عاطفی و ترس و دلهره رو برای شما ایجاد میکنه.
اگر هم بشه پس فردا با هر مشکلی توی زندگی همسرت میگه همونطور که با من دوست بودی لابد با کسای دیگه ای هم دوست بودی.(این مشکلات در ازدواجهای این چنینی زیاده)
من تمام حرفم اینه که مراقبت روح و روان پاکت باش.مردها از این روابط حداقل آسیب رو میبینن و زنها برعکس.
اونا خیلی راحت تر میتونن یه زن یا دختر رو فراموش کنن اما زنها اینطوری نیستن.
ارام جان
مجرد موندن و ازدواج نکردن خیلی بهتر از یک ازدواج شتاب زده و در نهایت خدایی نکرده طلاقه.
با خودت فکر کردی چرا الان انقدر طلاق زیاد شده؟چون به قول شما جوونای ما امروزی تر دارن فکر میکنن !
من هم نمیگم بشین و منتظر باش کسی بیاد خواستگاری.اشکالی نداره.فلان پسر شما رو پسندیده.باشه.بگو بیاد خواستگاری.
هیچ ایرادی نیست که خوده اقا پسرها دارن همسرشون رو انتخاب میکنن.اما به شرط اینکه واقعا هدف ازدواج باشه.
یه مثالی برات میزنم در مورد منسوخ شدن برخی آداب قدیمی:
یه مدتی اسم داروهای گیاهی و طب سنتی میمومد همه مگیفتن مگه با علف خوردن آدم درمان میشه !؟
همه مسخره میکردن و دست مینداختن.عطاری ها هیچ رونقی نداشتن.همه رو بردن به داروهای شمیایی.
اما همین که عوارض داروهای شیمایی مشخص شد حالا برو ببین توی مطب دکترهای گیاهی چه خبره !
همه دوباره رو بردن به روشهای سنتی.
در نهایت هدف ما چیزی جز کمک به شما نیست.
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.
موفق و موید باشی
ممنون عزیزم
حرف شما رو هم قبول دارم
در جریان مشکلات دوستی های امروزی هم هستم
ولی گاهی شرایطی پیش میاد که تنهایی رو با عمق وجودت احساس میکنی، مخصوصا تو شهری باشی که تنها و غریبی
ولی عوارض این دوستی ها خیلی خیلی بدتر از تحمل تنهاییه، امیدوارم که خدا همه جوونا رو کمک کنه....
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
به نظر من آشنایی قبل از ازدواج حتی گرفتن مشاوره خیلی مهمه این روزا
خوب وقتی میری خواستگاری یعنی قصد ازدواج داری و ببخشید اکثر خانواده ها فرصت نمیدن و فوری همه چیزو رسمی میکنن
بعد دونفر اگه باهم مشکل هم داشته باشن با فشار خانواده مجبور میشن ازدواج کنن
قبول کنید همین خواستگاری رفتن و رابطه و آشنایی با حضور خانواده و اطلاع اونها باعث میشه شناخت ها سطحی بشه
درسته قدیما ازدواجا و خواستگاری های سنتی خیلی موفق بودن
اما دنیا عوض شد
خود من یه ازدواج ناموفق داشتم اما در انتخاب دومم شماره همسرم رو به زحمت گیر اوردم، و حالا ایشون نه تنها از دست من ناراحت نیست بلکه میگه خوب کاری کردی.
خوب هرکسی به یه طریقی آشنا میشه.
حالا ایشون گفته شماره خونتون رو دارم
شاید منظورش جهت اطلاع به اومدن به خواستگاری بوده
تهدید که نکرده؟
بدبین نباشید. باهاش آشنا بشید و با چشم باز انتخاب کنید
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamedhd
به نظر من آشنایی قبل از ازدواج حتی گرفتن مشاوره خیلی مهمه این روزا
خوب وقتی میری خواستگاری یعنی قصد ازدواج داری و ببخشید اکثر خانواده ها فرصت نمیدن و فوری همه چیزو رسمی میکنن
بعد دونفر اگه باهم مشکل هم داشته باشن با فشار خانواده مجبور میشن ازدواج کنن
قبول کنید همین خواستگاری رفتن و رابطه و آشنایی با حضور خانواده و اطلاع اونها باعث میشه شناخت ها سطحی بشه
درسته قدیما ازدواجا و خواستگاری های سنتی خیلی موفق بودن
اما دنیا عوض شد
خود من یه ازدواج ناموفق داشتم اما در انتخاب دومم شماره همسرم رو به زحمت گیر اوردم، و حالا ایشون نه تنها از دست من ناراحت نیست بلکه میگه خوب کاری کردی.
خوب هرکسی به یه طریقی آشنا میشه.
حالا ایشون گفته شماره خونتون رو دارم
شاید منظورش جهت اطلاع به اومدن به خواستگاری بوده
تهدید که نکرده؟
بدبین نباشید. باهاش آشنا بشید و با چشم باز انتخاب کنید
ممنون از راهنماییتون، بله به نظر منم باید با توجه به شرایط جامعه مشاوره داد..
الان شرایط جامعه و دیدگاه ها خیلی عوض شده حتی شاید نسبت به 3-4 قبل
نخیر ایشون تهدید نکردن و فقط اشاره کردن که با تلفن خونه صحبت کنیم و چون موافق نبودم اشاره کرد که من 1 بار بهش زنگ زدم و شماره تونو دارم.
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
دوستان سلام
در ادامه موضوعی که مطرح کردم یه سوالی داشتم اگه امکانش هست به راهنماییتون نیاز دارم.
ما تقریبا داشتیم آروم و منطقی همو میشناختیم، تا اینکه پیشنهاد ایشون مبنی بر اینکه ما تقریبا همو شناختیم و برای تصمیم نهایی حدودا 2 هفته از هم دور باشیم تا با آرامش کامل فکر کنیم و تصمیم بگیریم، من رو کاملا غافلگیر کرد چون هیچ مشکلی بین ما نبود و روز به روز علاقه دو طرف بیشتر میشد!
به نظر شما پیشنهاد ایشون به منظور قطع رابطه نیست؟
من از ایشون پرسیدم و گفتن براشون مهمه که بعد از این زمان من بهشون زنگ بزنم و این یعنی اینکه انقدر جرات دارم که نتیجه رو از ایشون بپرسم!
میتونید من رو از این سردرگمی نجات بدین؟
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
سلام آرام جان
من اینو میدونم که اگرمیگی شناخت و علاقه و انگیزه برای ادامه دو طرفه بوده،چرا فقط شما باید برات مهم باشه که نتیجه چی میشه؟چرا تو باید بپرسی ازش؟چرا تویی که نگرانی؟
ببین خانما بیشتر نیاز به امنیت خاطر دارن و ایشون از همین حالا نگرانی رو تو دلت کاشته.
درست تصمیم بگیرو بذار خودش ادامه بده و جرات رو مرد باید داشته باشه در خواستگاری نه زن.ببین عقیده اش رو از روی عملش بفهم نه از رو حرفش و اگر عمل و قصد اونو میخوای بفهمی باید نقش و تماس خودت کاملا کم کنی تا انگیزه و نقش اونم این وسط مشخص شه تا حالا ش بسه هر کار کردی دیگه زیاده روی میشه
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
ارام جان سلام
من قبلا هم برات گفتم که باید بذاری این اقا با خودش کنار بیاد و بالاخره خودش بدون زور و اجبار شما خواهان خواستگاری امدن بشه.
منتها شما راه خودت رو رفتی.
ایشون ظاهرا زیاد قضیه رو جدی نگرفته.
مگر قراره در این دو هفته چه اتفاق خاصی بیفته؟
اگر واقعا قصدش ازدواجه نیازی به این موش و گربه بازیها نیست.
مشخصه که داره با خودش کلنجار میره.
بهش بگو یا مثل سایر انسانهایی که دارن در این کشور زندگی میکنن و با ما هم فرهنگن هستن درست و درمان بیا خواستگاری و یا اصلا تمایلی به ادامه رابطه ندارم.
جای شما در این رابطه داره عوض میشه و شما داری میشی خواستگار .ایشون هم داره این رابطه رو به همین سمت سوق میده
خواهش میکنم کمی قاطع تر برخورد کن.
الان وقتیه که باید چشمانت رو باز کنی.و بعد از ازدواج باید ببندی
معمولا این مرده که نگرانه نکنه دختر مورد علاقه ام رو از دست بدم.که ظاهرا این اقا همچین نگرانی از بابت شما نداره !
نمیدونم رفتارات چطور بوده اما هر طور بوده طوری وانمود کردی که شدیدا عاشق پیشه هستی و تمایل زیادی به ادامه این رابطه داری.
بهش بگو دیگه مایل نیستم اینطوری ادامه بدم و شرط ادامه رابطه رو خواستگاری رسمی بذار.
در غیر اینصورت باهاش قطع رابطه کن تا اگر واقعا خواهانه شماست به خودش بیاد.
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
ارام جان سلام
من قبلا هم برات گفتم که باید بذاری این اقا با خودش کنار بیاد و بالاخره خودش بدون زور و اجبار شما خواهان خواستگاری امدن بشه.
منتها شما راه خودت رو رفتی.
ایشون ظاهرا زیاد قضیه رو جدی نگرفته.
مگر قراره در این دو هفته چه اتفاق خاصی بیفته؟
اگر واقعا قصدش ازدواجه نیازی به این موش و گربه بازیها نیست.
مشخصه که داره با خودش کلنجار میره.
بهش بگو یا مثل سایر انسانهایی که دارن در این کشور زندگی میکنن و با ما هم فرهنگن هستن درست و درمان بیا خواستگاری و یا اصلا تمایلی به ادامه رابطه ندارم.
جای شما در این رابطه داره عوض میشه و شما داری میشی خواستگار .ایشون هم داره این رابطه رو به همین سمت سوق میده
خواهش میکنم کمی قاطع تر برخورد کن.
الان وقتیه که باید چشمانت رو باز کنی.و بعد از ازدواج باید ببندی
معمولا این مرده که نگرانه نکنه دختر مورد علاقه ام رو از دست بدم.که ظاهرا این اقا همچین نگرانی از بابت شما نداره !
نمیدونم رفتارات چطور بوده اما هر طور بوده طوری وانمود کردی که شدیدا عاشق پیشه هستی و تمایل زیادی به ادامه این رابطه داری.
بهش بگو دیگه مایل نیستم اینطوری ادامه بدم و شرط ادامه رابطه رو خواستگاری رسمی بذار.
در غیر اینصورت باهاش قطع رابطه کن تا اگر واقعا خواهانه شماست به خودش بیاد.
بله مرسی مریم جان
شما درست میفرمایید ایشون همیشه ازم میپرسید که واقعا عاشقم هستی!
بله منم قطع رابطه کردم چون دلیلی واسه این کار نمیدیدیم،
ولی دوری و جدایی واسم خیلی سخته..
امروز سخت تونستم کنار بیام
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
ارام جان
قطعا این دوری برایت سخت خواهد بود و اگر سخت نباشه جای تعجب داره .
به مرور زمان و با پر کردن وقتت با ورزش و درس و کار میتونی کم کم به زندگی عادی برگردی.
اجازه بده این اقا اول مشکلاتش رو با خودش حل کنه.
من نمیگم کاملا فراموش کن و قیدش رو بزن و ....
کمی بهش فرصت بده.اگر امد خواستگاری اون موقع ارزش فکر کردن داره ولی اگر نیامد اون موقعی خیلی راحت تر فراموشش میکنی.
البته از طرفی هم به خودت تلقین نکن.با دو ماه دوستی (اگر اشتباه نکنم) انقدرر وابستگی و عشق و علاقه ایجاد نمیشه.
مطمئن باش اگر الان اصولی و درست جلو بری مشکلات حادی در زندگی اینده نخواهی داشت اما اگر بخواهی راه رو غلط بری خدایی نکرده فردا روز از ازدواجت پیشمون میشی
بیا اینجا هر روز احساساتت رو بنویس.هر وقت حس دلتنگی بهت دست داد بیا اینجا.
ما هم تنهات نمیذاریم.
اگر درست خویشتن داری کنی هم به خودت و هم به اون کمک بزرگی میکنی و مگیذاری تا تصمیم درست و منطقی بگیره
اما اگر بخواهی احساساتی عمل کنی ضربه بزرگی به هر دو تون زدی
ببین اون چقدر راحت میتونه دو هفته تموم از شما دور باشه و براش هم مهم نباشه....
یه کار دیگه هم میتونی بکنی خانومی
بهش پیشنهاد بده برید پیش یه مشاور قبل از ازدواج
بهش بگو نیازی به اون دو هفته نیست.بریم پیش یه مشاور و بعد تصمیم بگیریم.
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
ارام جان
قطعا این دوری برایت سخت خواهد بود و اگر سخت نباشه جای تعجب داره .
به مرور زمان و با پر کردن وقتت با ورزش و درس و کار میتونی کم کم به زندگی عادی برگردی.
اجازه بده این اقا اول مشکلاتش رو با خودش حل کنه.
من نمیگم کاملا فراموش کن و قیدش رو بزن و ....
کمی بهش فرصت بده.اگر امد خواستگاری اون موقع ارزش فکر کردن داره ولی اگر نیامد اون موقعی خیلی راحت تر فراموشش میکنی.
البته از طرفی هم به خودت تلقین نکن.با دو ماه دوستی (اگر اشتباه نکنم) انقدرر وابستگی و عشق و علاقه ایجاد نمیشه.
مطمئن باش اگر الان اصولی و درست جلو بری مشکلات حادی در زندگی اینده نخواهی داشت اما اگر بخواهی راه رو غلط بری خدایی نکرده فردا روز از ازدواجت پیشمون میشی
بیا اینجا هر روز احساساتت رو بنویس.هر وقت حس دلتنگی بهت دست داد بیا اینجا.
ما هم تنهات نمیذاریم.
اگر درست خویشتن داری کنی هم به خودت و هم به اون کمک بزرگی میکنی و مگیذاری تا تصمیم درست و منطقی بگیره
اما اگر بخواهی احساساتی عمل کنی ضربه بزرگی به هر دو تون زدی
ببین اون چقدر راحت میتونه دو هفته تموم از شما دور باشه و براش هم مهم نباشه....
یه کار دیگه هم میتونی بکنی خانومی
بهش پیشنهاد بده برید پیش یه مشاور قبل از ازدواج
بهش بگو نیازی به اون دو هفته نیست.بریم پیش یه مشاور و بعد تصمیم بگیریم.
مریم جان مرسی عزیزم
احساستم رو با نوشتن تخلیه میکنم...
الان خیلی اروم شدم..
عزیزم من دیگه قرار نیست با ایشون تماس بگیرم و احساسی برخورد کنم، تو دلم احیایتم رو میریزم] چیزی به ایشون دیگه بروز نمیدم تا دو هفته دیگه که بخواد جواب بده...
ولی دیگه منتظر برگشتشم نیستم چون دوست نداشتم تنهام بذاره..
مرسی عزیزم از راهنماییت
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه (ناراحتم که شماره ما رو بدون دلیل سیو کرده!)
araaaam عزیز
جهت اطلاع شما و دیگر دوستان
اینکه پسرها دوست دارند کسی را خودشون انتخاب کنند هیچ منافاتی با رسمی عمل کردن نداره ، مگر اینکه منظور شما این باشه که دوست دارند با کسی دوست بشند و عشق بورزند و بعد ازدواج کنند .در این صورت خدمت شما عرض می کنم این حرف پسرها که شما دخترها باور کرده اید اغلب شعاره و چیزی جز به قول خودشون مخ زنی نیست ، در خوشبینانه ترین حالت و باور اینکه صادقانه حرف میزنند باید بگم خود همینها دچار تعارض می شوند ، چون ژست مدرنیته میگیرند اما عملشون باهاش سازگاری نداره . همین آقا پسرها رفته رفته احساسشان از ازدواج با چنین دختری اشباع میشه و دیگه دلزده میشوند .
همچنین وقتی می بینند دختری راحت با اعتقاد به آشنایی فردی برای ازدواج ، با آنها وارد صحبت میشه و علاقه مند هم میشه ، با خودشون میگند خوب این دختر با این اعتقاد ودیدگاه ، فقط من که خواستگارش نیستم و نبودم پس با هرکس خواستگارش بوده و یا باشه چنین وارد رابطه میشه ، و لذا مردد میشوند و تصور این نوع ارتباط با خواستگارهای متعدد برایشان قابل پذیرش نیست و لذا مردد شده و اگر منصف باشند کنار می کشند اگر هم اهل سوء استفاده باشند که ادامه می دهند و به جاهای دیگه می کشانند و برای ازدواج بهانه میارند ، پس می بینی که در عمل کاملاً نگاه و روند سنتی دارند ( که به درست و غلط بودنش کار نداریم )
از طرفی وقتی پسری ببینه دختری ارتباطش با کسی را آنهم به اصطلاح برای ازدواج از خانواده پنهان می کنند ،یک دید منفی نسبت به خودشون بطور ناخودآگاه در ذهن اون پسر ایجاد می کنند و این رویه سلب اعتماد می کند بطور طبیعی در دل آنها این ذهنیت بوجود میاد که میتونید در آینده از همسرتون هم چیزی پنهان کنید .
از شما می پرسم ، از دو رویه زیر از طرف یک دختر ، پسر واقعاً اهل ازدواج کدامیک را می پسندد :
1 - زیر بار رابطه پنهانی و غیر رسمی نرفتن و تأکید براین مسئله که من از اعتماد خانواده ام سوء استفاده نمی کنم و وقتی می دانم نمی پذیرند و نمی پسندند که بدون اطلاع آنها و بدون رسمیت با کسی وارد رابطه برای ازدواج شوم این کار را نمی کنم .
2 - بپذیرد که بدور از چشم خانواده و پنهان از آنها با ایشان وارد رابطه و گفتگو به قصد ازدواج شود و مراقب باشد خانواده نفهمند و .....
کدامیک مقبول هست و یک پسر از کدامیک بیشتر خوشش میاید ؟
شما اکنون درگیر احساسات شده ای و قطع ارتباط برایت مشکل شده ، همین یکی از دلایل تأکید ما بر وارد این رابطه ها نشدن هست ، چون همین پنهان کاری و بی خبری خانواده ورسمی نبودن ، خود به خود رابطه را رمانتیک و احساسی و فیلم هندی می کند ، یعنی فضا سازی احساسی شده . تأکید ما بر رسمیت و اطلاع و نظارت خانواده ها دقیقاً برای بستر سازی ( فضا سازی ) منطقی و عقلانی هست .
موفق باشید
.
RE: نگرانی و تردید در ادامه رابطه (ناراحتم که شماره ما رو بدون دلیل سیو کرده!)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
araaaam عزیز
جهت اطلاع شما و دیگر دوستان
اینکه پسرها دوست دارند کسی را خودشون انتخاب کنند هیچ منافاتی با رسمی عمل کردن نداره ، مگر اینکه منظور شما این باشه که دوست دارند با کسی دوست بشند و عشق بورزند و بعد ازدواج کنند .در این صورت خدمت شما عرض می کنم این حرف پسرها که شما دخترها باور کرده اید اغلب شعاره و چیزی جز به قول خودشون مخ زنی نیست ، در خوشبینانه ترین حالت و باور اینکه صادقانه حرف میزنند باید بگم خود همینها دچار تعارض می شوند ، چون ژست مدرنیته میگیرند اما عملشون باهاش سازگاری نداره . همین آقا پسرها رفته رفته احساسشان از ازدواج با چنین دختری اشباع میشه و دیگه دلزده میشوند .
همچنین وقتی می بینند دختری راحت با اعتقاد به آشنایی فردی برای ازدواج ، با آنها وارد صحبت میشه و علاقه مند هم میشه ، با خودشون میگند خوب این دختر با این اعتقاد ودیدگاه ، فقط من که خواستگارش نیستم و نبودم پس با هرکس خواستگارش بوده و یا باشه چنین وارد رابطه میشه ، و لذا مردد میشوند و تصور این نوع ارتباط با خواستگارهای متعدد برایشان قابل پذیرش نیست و لذا مردد شده و اگر منصف باشند کنار می کشند اگر هم اهل سوء استفاده باشند که ادامه می دهند و به جاهای دیگه می کشانند و برای ازدواج بهانه میارند ، پس می بینی که در عمل کاملاً نگاه و روند سنتی دارند ( که به درست و غلط بودنش کار نداریم )
از طرفی وقتی پسری ببینه دختری ارتباطش با کسی را آنهم به اصطلاح برای ازدواج از خانواده پنهان می کنند ،یک دید منفی نسبت به خودشون بطور ناخودآگاه در ذهن اون پسر ایجاد می کنند و این رویه سلب اعتماد می کند بطور طبیعی در دل آنها این ذهنیت بوجود میاد که میتونید در آینده از همسرتون هم چیزی پنهان کنید .
از شما می پرسم ، از دو رویه زیر از طرف یک دختر ، پسر واقعاً اهل ازدواج کدامیک را می پسندد :
1 - زیر بار رابطه پنهانی و غیر رسمی نرفتن و تأکید براین مسئله که من از اعتماد خانواده ام سوء استفاده نمی کنم و وقتی می دانم نمی پذیرند و نمی پسندند که بدون اطلاع آنها و بدون رسمیت با کسی وارد رابطه برای ازدواج شوم این کار را نمی کنم .
2 - بپذیرد که بدور از چشم خانواده و پنهان از آنها با ایشان وارد رابطه و گفتگو به قصد ازدواج شود و مراقب باشد خانواده نفهمند و .....
کدامیک مقبول هست و یک پسر از کدامیک بیشتر خوشش میاید ؟
شما اکنون درگیر احساسات شده ای و قطع ارتباط برایت مشکل شده ، همین یکی از دلایل تأکید ما بر وارد این رابطه ها نشدن هست ، چون همین پنهان کاری و بی خبری خانواده ورسمی نبودن ، خود به خود رابطه را رمانتیک و احساسی و فیلم هندی می کند ، یعنی فضا سازی احساسی شده . تأکید ما بر رسمیت و اطلاع و نظارت خانواده ها دقیقاً برای بستر سازی ( فضا سازی ) منطقی و عقلانی هست .
موفق باشید
.
خیلی ممنونم از فرشته مهربان که به تاپیک منم سر زدید..
همه فرمایش های شما رو قبول دارم و اشاره هم کردم دوستی قبل ازدواج رو قبول ندارم ولی وقتی پسرهای امروزی ادعا میکنن که 2 ماه همو بشناسیم بعد رسمی اقدام کنیم! من تو اطرافم زیاد دیدم، کمتر پسری قبول میکنه بدون شناخت بیاد خواستگاری!!!
شما تصور میکنید که شاید من و یا امثال من راحت قبول میکنیم!!! اصلا اینطور نیست ولی عوامل زیادی وجود داره که ترجیح میدیم برای آشنایی قبول کنیم مثلا اصرار طرف مقابل و یا بررسی و مناسب دیدن شرایط طرف مقابل و ...... .
که البته شرایط خاصی میخواد مثلا اینکه اصلا سعی بشه که دلبستگی ایجاد نشه که کاملا نشدنیه با اینکه من خودم از اول این رابطه هر لحظه تلقین میکردم که هر لحظه ممکنه بهم بخوره ولی بازهم وابستگی و یا همون عادت ایجاد میشه!
واقعا ما دخترایی که میخوایم سالم زندگی کنیم بین زمین و آسمون گیر کردیم نه دوست داریم وارد رابطه های اینچنین بشیم نه خواستگار سنتی مناسب داریم!!!!!!