-
فراموش کردن
من 24 ساله هستم .تو ترم 4 کارشناسی به پسری پیشنهاد ازدواج دادم. فکر میکردم بهترین گزینه برای ازدواجه.از اون روز باهم دوست شدیم اونم قبول کرد.من بدون در نظر گرفتن تمام تفاوتهایی که باهم داشتیم بهش این پیشنهاد رو دادم.اما بعد از گذشت 3 سال بعد از اینکه ارشد قبول شدیم و ارتباطمون باهم بیشتر شد فهمیدم با اینجور رفتارهایی که اون داره نمیتنم کنار بیام.در این حین یکی از همکلاسیام پیشنهاد دوستی بهم داد من هم یه جورایی بهش علاقه مند شده بودم قبول کردم ولی نمیدونستم اون من رو برای فراموش کردن عشق شکست خوردش میخواست.من روز به روز بهش بیشتر علاقه مند میشدم اما اون یهو همه چی رو خراب کرد حال حتی تو دانشگاه که من رو میبینه حتی جواب سلامم رو نمیده.همش با خودم فکر میکنم این وسط چه خطایی ازم سر زده که اینجوری کردوحالا موندم با این 2تا موضوع چطوری کنار بیام .خیلی زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده.کمک کنید لطفا...
-
RE: فراموش کردن
سلام هیلدا جان
خوش امدی به همدردی
عنوان تاپیکت مبهمه.باید یه عنوان جدید که گویای مشکلت باشه انتخاب کنی
در ارسال بعدیت همینجا بگو عنوان جدیدت رو تا مدیران برات عوض کنن.
طبق قوانین تالار ارسال پست در تاپیکهایی با عنوان مبهم خلاف مقرراته.
ضمنا همدردی با این روابطی که شما واردش شدی (روابط دختر و پسر و دوستیهای قبل ازدواج) به شدت مخالفه و در این زمینه راهنمایی نمیده.بهترین کار قطع این گونه روابط آسیب زاست.
موفق باشی
-
RE: دوستی در دانشگاه
ممنون از راهنماییتون.میخواستم کمکم کنید که چطور بتونم هر دوی این شخصیت ها رو با وجود اینکه هر روز میبینمشون حضورشون رو بتونم تحمل کنم.به خاطر درس و کلاسهای مشترکی که داریم مجبورم ببینمشون ولی این دیدارها اذیتم میکنه طوری که نمیتونم حواسمو جمع کنم و درس بخونم یا به کارای دیگه ام برسم.
-
RE: فراموش کردن
مريم خانم به نظر ميرسه كه خيلي تند برخوردمي كنين ... ايشون مشكلشون رو مطرح كردند تامثل خيلي از جووناي ديگه از بقيه راهنمائي بخوان ... امروزه اين ارتباط ها بين جوونا وجود داره چه بخواهيم جه نخواهيم....
+
+
+
هيلدا جان فكر كنم خودت بدوني كه كارت اشتباه بوده گاهي وقتا آدما بايستي تاوان اشتباهشون پس بدن ... اما براي اينكه خيلي اذيت نشي سعي كن كلاسهاي بعديت رو تا مي توني بااونا نباشي ...
ازطرفي سعي كن يه مدتي تنها باشي به خودت فكر كن سعي كن بهتر خودت رو بشناسي ببيني چه توقعي از زندگي داري ؟ تو بايد به ثبات رفتاري و شخصيتي دست پيدا كني تا اين بار با اومدن يه نفر توي زندگيت سريع تصميم گيري نكني... .
-
RE: فراموش کردن
سلام :
به این فکر کن که وجودت و شخصیتت بیشتر از اینه که بخوای بهش فکر کنی منم این تجربه رو داشتم ولی یک روز به این فکر کردم که اگه بخوام همش به اون فکر کنم از زندگی معمولی دور میشم پس بهتره که به جای اینکه خودتو سرزنش کنی بگی من وجودم بیشتر اینه که بخوام با رفتارهای اون خودمو غذاب بدم میگه من بردم چون کسی رو از دست دادم که لیاقت منو نداشت پس همون بهتر که رفت ...................
-
RE: فراموش کردن
ممنون از راهنماییتون.راستش امکان اینکه کلاسامو عوض کنم تا نبینمشون نیست چونارشدا همش کلاسشون باهمه.در ضمن من هنوز نمیدونم به آقایی که خودم بهش پیشنهاد دوستی و ازدواج دادم چطور بگم پشیمون شدم.اینجوری فک میکنه من دارم به کسه دیگه ای که بهتر از اون هست فک میکنم.سخته بهش این حرف رو بزنم.نمیخوام ناراحتش کنم.:302:
-
RE: فراموش کردن
سلام دوستان محترم
نظر من اینکه خود کرده را تدبیر نیست.......شما خواستی با دوستیه جدید ،قبلی رو فراموش کنی و اوون هم همینجور... شایدم یه جورایی چوبه خدا باشه (ک میگن صدا نداره!!!)
از این دوستت میشنوی هردورو فراموش کن و عاشق خالقت شو:316:
با دروددد
-
RE: فراموش کردن
ممنون دوست عزیز خودمم همین فکر رو میکنم.اما چطوری فراموش کنم؟مشکل اینجاست که خودم از ته دل میخوام فراموششون کنم حتی سعی کردم تو این مدات با خدا بیشتر راز ونیاز کنم ذهنمن رو درگیر درس و کلاسای مختلف میکنم اما با زنمیتونم .این فکر کلافم میکنه.میدونید من یه جورایی احساس میکنم نیاز به کسی دارم که باهاش حرف بزنم خیلی احساس تنهایی میکنم.همین فکراست که نمیذاره فراموششون کنم.اینجوری احساس میکنم تنها تر شدم....
-
RE: فراموش کردن
خشته شدم.فک کنم دارم بدترین تصمیم رو میکیرم ولی دیگه نمیخوام برم دانشگاه.نمیخ.ام جشمم تو جشمشون بیوفته...
-
RE: فراموش کردن
کاش کسی اینجا بود ودرکم میکردومیتونستم از راهنمییش استفاده کنم.بدجوری داغونم.خداجون تنهام نذار
-
RE: فراموش کردن
دوست خوبم
من هرچی فکر گردم برای مشکلتون راه حلی به ذهنم نرسید.اما برای اینکه فراموش کنی روابطت و یا یه فرد خاصو تجربه ی خودمو میگم.
من وقتی رابطه ی طولانیم با کسیو که دوست داشتم تموم کردم واقعا شکستم.حالتی به سرم اومد که فکر نمیکردم که حتی به فردای زندگیم هم امید داشته باشم.2روز تموم هیچی نخوردم و کارم به بیمارستان کشیده شد.
عین یه مرده ی متحرک شده بودم.بدون روح
اما تمام خاطراتو پاک کردم.اولش از ظواهر شروع کردم.نباید انتظار داشته باشی که همه چی توی وجودت فراموش بشه تا وقتی که خودت نخوای.
عکسا،اس ام اسا و حتی آهنگای گوشیمو پاک کردم.از لیست دوستای فیسبوکم پاکش کردم و پروفایلمو تا مدتی deactive کردم.
اراده کرده بودم که باید زندگی کنم و برای بهتر شدن روجیه م جنگیدم
کوچکترین چیزی که منو به یادش مینداختو از جلو چشمام دور کردم.
وقتی اول از جلوی ظاهرت کمرنگشون کنی راحت تر میتونی با درگیری ذهنت هم بسازی.
همه چیز به قدرت ذهن خودت بستگی داره.روی اراده ت کار کن.مطمئن باش اگه خودت بخوای،با وجود اینکه هر روز ببینی کسی رو میتونی فراموشش کنی
از یاد خدا هم غافل نشو که بزرگترین دوا برای دلهای شکسته س.خدا بی هیچ منتی به درد دل بنده هاش گوش می کنه
برات آرزوی آرامش میکنم:72::72::72::72:
-
RE: فراموش کردن
سلام دوباره
اگه رابطتتو با خانوادت گرمتر کنی و بهشون ابراز علاقه کنی مطمئن باش هیچکس از تنهایی نمیمیره.... با همجنس خودت رابتتو نزدیک کن:323:
-
RE: فراموش کردن
ممنون دوستای عزیزم
امروز واسه همیشه همه چی رو تموم کردم البته بعد از صحبت کردن باهاش.تازه فهمیدم چقدبی ارزش بدن که من به خاطرشون خودمو اذیت کردم.از امروز تصمیم گرفتم با خداجون رابطه ام رو نزدیکتر کنم.آهنگ های غمگین موقوف!!!!ارزش من بیشتر از حرفاست که بخوام به این جور آدما فک کنم و به خاطرشون از درس وزندگی بمونم.
از همه دوستان التماس دعا دارم .....
امیدوارم خدای مهربون هم کمکم کنه:323::321: