-
باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
دوستان من پسری هستم که شرایط ازدواج رو دارم.
26 سالمه و یه دختر 20 ساله رو که خونوادشون خیلی خوبن رو انتخاب کردم.
راجع به خودشو خونوادش زیاد تحقیق کردم.همه ازشون تعریف میکردن.
به خودم گفتم بهتره اول به دختره بگم بیام خواستگاری یا نه بهتره.
هر طوری بود شمارشو پیدا کردم و باهاش حرف زدم و منو دید و راضی شد.
حالا بعد چند هفته که با هم حرف زدیم خیلی از همدیگه خوشمون اومده و حس میکنم خیلی بهم وابسته شده.
اما یه چیزی که ارش فهمیدم اینه که ایشون قبلا دوست پسر داشته که خیلی بهم برخورد.
خیلی ساده اس و راستگو.
یه چیز دیگه که خیلی آزارم میده اینه که گفت با دوست پسرش از پشت رابطه جنسی داشته.
به نظرتون چیکار کنم؟خیلی دوستش دارم و حس میکنم خیلی خیلی عاشقم شده.
اما فکر رابطه جنسی با دوست پسر قبلیش خیلی اذیتم میکنه و به غیرتم بر میخوره.
چجوری با این مساله کنار بیام؟
برم خواستگاریش یا نه؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
دوست عزیز بیشتر برامون بگید .
چطور با هم آشنا شدید؟
کدوم ملاک هاتون برای ازدواج رو در این دختر دیدی که خوشتون اومده ؟
بعد چند هفته از کجا مطمئنی که خیلی عاشقت شده؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
از طریق یکی از دخترای فامیل بهش گفتم که خوشم اومده و تحقیق کردم خونواده خوبین هستین و قصد ازدواج دارم باهاتون.
ملاکهام تقریبا هم قد بودن،خوش هیکلی،سر به زیر بودن(هر وقت تو خیابون میدیدمش سرش پایین بود)،خونواده خوب(تا حدی که همه تعریفشون میکنن)، ساده بودن
احساس میکنم که تا حالا یه همراز نداشته.خیلی باهام روراسته،همه حرفاشو راحت بهم میگه. راستیتش با دخترای زیادی دوست بودم حداقل میتونم تشخیص بدم که با دخترا چجوری رفتار کنم.یه کاری کردم بهم وابسته شده.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
سلام،
آقا میلاد در عرض چند هفته آشنایی جالب نیست که صحبت به مسائل جنسی کشیده شده. حالا که قبح این مسئله ریخته و شما با رابطه جنسی سابق ایشون راحت نیستید بهتره تا بیشتر هردو وابسته تر نشدید احساسات رو کنار بگذارید و رابطه رو تموم کنید. با این کار به این دخترخانم هم لطف بزرگی میکنید. قطع رابطه ای نافرجام بهتر از ازدواج چند ساله و طلاقه.
از نظر احساسی الآن هر دو آرزوی به هم رسیدن رو دارید اما بعداً که احساسات فروکش کرد و هر دو برای هم عادی شدید، تازه مشکلات خودشون رو نشون میدهند.
از هر 5 ازدواج، 4 تاش به طلاق عاطفی ختم میشه. منظور از طلاق عاطفی زندگی کردن زیر یک سقف ولی بدون علاقه است. بخاطر خود و اون دختر خانم بیشتر تعقل کنید.
راستی، معیارهای شما برای ازدواج کافی نیستند. برای ازدواج تناسب در معیارهای زیر مورد نیازه:
- اخلاقی
- اعتقادی (دینی و مذهبی)
- نگرشی: نوع نگاه به زندگی و هدفها
- ادراکی: درک و فهم در درجه اول و تحصیلات در درجه دوم. - سوم سطح تحصیلات خانواده ها.
- اقتصادی: تناسب در میزان درآمد خانواده ها
- فرهنگی: مرد سالار یا زن سالار
- ظاهری: تناسب در زمینه قد و قیافه
- سیاسی
- شخصیتی: درون گرا، برون گرا و...
موفق باشید.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
خیلی دوستش دارم و نمیخوام از دستش بدم. منتها همونطور که گفتم با اوون مسئله راحت نیستم حتی فکرشم اذیتم میکنه. ما راجع به مسایل جنسی صحبت نمیکنیم. اما من چند روز قبل ازش پرسیدم که تا حالا با کسی رابط جنسی داشتی؟ و قسمش دادم که راستشو بگه. اونم گفت راستشو.
نمیشه یه راه بهتر برای کنار اومدن با این قضیه بهم یاد بدین. چون میدونم باهاش خوشبخت میشم.
زیاد احساسی نیستم. اما ازش خوشم اومده.اما به قول شما باید عاقلانه فک کنم و آینده رو در نظر بگیرم.
ممنون میشم بیشتر راهنماییم بکنین.
اگر هم قرار باشه ازش جدا بشم.اینم خودش یه معزل دیگه اس.صبح و شب بهم زنگ میزنه حالمو میپرسه و ...
حالا کهع وابسته شده ، چجوری ازش جدا بشم؟ دلش رو بشکنم؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط milad-h
با اوون مسئله راحت نیستم حتی فکرشم اذیتم میکنه.
آفا میلاد عزیز کار درستی نکردید که ایشون رو مجبور به اعتراف کردید. معلوم نیست که ایشون توبه کرده اند یا نه، در هر صورت امیدوارم پی به اشتباه خودتون برده باشید. مشکل روابط دوست پسر، دوست دختری دقیقاً همین جاهاست. بدون نظارت خانواده های دو طرف این رابطه میتونه به هر سمتی حرکت کنه. میلاد جان اگر این دختر خانم رو دوست میداشتی بعد از تحقیقی که فرمودید مستقیماً میرفتید خواستگاری.
جمله ای که در بالا نقل قول کردم ندای دلتون هست. اگه نمیتونید و به قول شما حتی فکر کردن بهش آزارتون میده، راه دیگه ای جز قطع رابطه به ذهنم نمیرسه. دقت داشته باشید خوشبختی، آرامش و... با ازدواج به دست نمیان، شما قبل از ازدواج اگر احساس آرامش یا خوشبختی نکنید، بعد از ازدواج هم چنین احساسی را نخواهید داشت.
اراده کنید! از این به بعد تمام تماسهای خودتون رو با ایشون قطع کنید. اگر ایشون رو دوست دارید این کار رو بکنید، شانس یک زندگی خوب رو از خود و ایشون سلب نکنید.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
سلام اقا میلاد
من نظرم اینه که با این خانوم ازدواج نکنید.شاید الان این مضووع برات قابل حل باشه و بگی دوستش دارم و ...
اما بعد از ازدواج که همه آتیشها خوابید و زن و شوهر رفتن توی فاز ریز شدن در رفتار همدیگه و بیشتر دیدن بدیهای همدیگه اون موقع شما عذاب زیادی خواهید کشید.
چه بسا ممکنه روزی هم حرفتون بشه و شما به این خانوم طعنه و کنایه بزنی.
وقتی اون موقع زندگیتون بهم بریزه هم شما دچار مشکل خواهی شد و هم اون دختر خانوم.
و یه چیز ه دیگه توی پرانتز
شما روشتون برای جلو رفتن غلطه.اگر از دختر خانومی خوشتون میاد شما نباید شمارشو بگیری و باهاش حرف بزنی و ...
این کار رو بهتره بسپرید به خانواده.
همین کار اشتباه شما باعث شده این خانوم بی خود به شما وابسته بشه.
همون طور که دوستان گفتن شما ملاکهای درستی برای ازدواج نداری.اصلا و ابدا.
اگر ایشون رو درست از روی عقایدش بررسی میکردی احتمالا دیگه کار به اینجا نمکشید.از روی سر پایین و ...نمیشه فهمید که طرف اعتقاد درونیش چیه.
البته این رو هم بگم.شما به دلیل داشتن دوست دخترهای متعدد، خدا یکی رو سر راهتون گذاشته که مثل خودتون باشه.یعنی روابط رو تجربه کرده باشه.
در واقع این یه اصله توی زندگی.
همیشگی نیست ولی اکثرا همین طوره.
این ایه قرآنه.زن پاکدامن با مرد پاکدامن ازدواج میکنه.
موفق باشید
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط milad-h
. . .
ملاکهام تقریبا هم قد بودن،خوش هیکلی،سر به زیر بودن(هر وقت تو خیابون میدیدمش سرش پایین بود)،خونواده خوب(تا حدی که همه تعریفشون میکنن)، ساده بودن
. . .
1. به نظر من اینها اصلا ملاکهای خوبی برای ازدواج نیستند (به جز خانواده خوب که البته باید دید خوبی از نظر شما به چه معناست). شما حتما باید ارزشهای والاتری رو برای یک انتخاب درست در نظر بگیرید.
2. پرسیدن سوالی که جوابش ما رو آزار میده چه معنایی داره؟ مخصوصا در این جور موارد که جنبه اعتراف گیری پیدا می کنه. با خودت فکر کن اگه در این مورد این سوال رو نمی پرسیدی چه اتفاق می افتاد؟ حداقلش این بود که با آرامش خاطر زندگی خودت رو شروع می کردی و همسرت هم فرصت خوبی برای جبران گذشته اش پیدا میکرد (بدون اینکه به خطایی اعتراف بکنه).
3. اگه قصد ازدواج با این خانوم رو داری، فراموش نکن شما یک "مرد" هستی و به هر حال این مساله بارها و بارها در طول زندگی شما رو آزار خواهد داد. بنابراین لازمه که از همین الان برای اون موقع یه فکری بکنی. احتمالا این موضوع "شکاکیت" شما رو در مورد مسایل کم اهمیت افزایش میده و به صورت مستقیم توی زندگیتون تاثیر میذاره.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
نقل قول:
شما به دلیل داشتن دوست دخترهای متعدد، خدا یکی رو سر راهتون گذاشته که مثل خودتون باشه.یعنی روابط رو تجربه کرده باشه.
در واقع این یه اصله توی زندگی.[/php]
تا اونجا که فک میکنم.خودم هم با دخترایی رابطه جنسی داشتم .اما هیچوقت فکر نمیکردم کسی سر راهم قرار بگیره که همین کار رو باهاش کردن. میتونم با این مسئله کنار بیام. اما سخت.
نمیدونم بخدا چیکار کنم.موندم. همش به خودم میگم: آیا میتونم گذشته شو به خاطر عشقی که بهش دارم فراموش کنم؟
قبلا سرم اومده.دل هر دختری رو شکوندم خدا یه جوری تلافیشو سرم درآورده. نمیخوام دیگه خدا از دستم ناراحت باشه.
بخدا خیلی عذاب میکشم. بیشتر فکر ناراحت شدن دختره هستم. میترسم کاری بکنه که بعدا پشیمون بشم.
چون خیلی بهم وابسته شده.
حداقل یه راهی واسه جواب کردنش بهم نشون بدین.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
خواهشا کمکم بکنید.میخوام امشب به دختره بگم که نمیتونم ادامه بدم.چجوری راضیش کنم که فراموشم کنه؟
به نظرتون با یه کاری که بدش بیاد اونو از خودم متنفر کنم بهتر نیست؟
خیلی از خدا میترسم.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
سلام دوست عزیز این پست رو کامل بخونید
بعد تصمیم تون رو بگیر که چیکار میخواهید بکنید .
شنیدی که میگن باز با باز کبوتر باکبوتر .
کلیک کنیدازدواج از دیدگاه قرآن
-
Make it quick
میلاد عزیز،
علت جدایی رو بگید و سپس برای همیشه ارتباط رو با ایشون قطع کنید. طوری این مسئله رو بیان کنید که احساس حقارت یا توهین به ایشون دست نده. ممکنه بعلت احساسی بودن ذاتی دخترها از نظر روحی خیلی بهش سخت بگذره ولی مبادا کوتاه بیاید و ارتباط رو مجدداً برقرار کنید. نگران ایشون نباشید، از پس این رنج برمیان - فراموش نکنید عمل شما هر چند بی رحمانه، اما به نفع هردوتای شماست.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
میخوام با این طرز فکر جلو برم که هر کسی میتونه اشتباه بکنه و گذشته ایشون به خودشون مربوطه و مهم بعد ازدواجه که دو طرف به همدیگه خیانت نکنن.
چه بسا دختر و پسرایی هستن که زیاد پایبند اصول اخلاقی نیستن اما بعد ازدواج رابطه خوبی دارن.ایشون من رو دوست داره و همونطور که گفتم با دخترای زیادی بودم اما به هیچکدوم مثل ایشون احساس خوبی نداشتم.
دوست دارم به گذشته خودم نگاه کنم و تصمیم بگیرم. من هم همچین اشتباهاتی داشتم.
دوست دارم نظرتون رو بدونم.آیا کار درستی میکنم؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط milad-h
میخوام با این طرز فکر جلو برم که هر کسی میتونه اشتباه بکنه و گذشته ایشون به خودشون مربوطه و مهم بعد ازدواجه که دو طرف به همدیگه خیانت نکنن.
ظاهرا فكر قشنگيه اما باطنا چون فكر پخته اي پشتش نيست و گذشته اي كه به خودش مربوط بوده برملا شده واقعيت اينه يك تصميم كاملا احساسيه
نميشه ازتون انتظار داشت معقول رفتار كنيد چون انگار اومديد كه اول و اخر به حرف خودتون برسيد
اما صرفا جهت تاكيد:اين خانم رو رها كن و اگه زماني خواستيد با كسي ازدواج كنيد رو معيارهاتون بازبيني كنيد و دنبال اعتراف گيري يا تجسس نباشيد
اگه چيزي براتون مهمه روش پا نزاريد و صرفا بخاطر احساسات انكارش نكنيد و اگه مهم نيست اصلا پرس و جويي نكنيد!
در نهايت اين دختر رو رها كنيد
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
کسی رو تا این حد با معیارهام نزدیک نمیبینم. وقتی میبینم کسی تا این حد باهام روراسته خیلی خوشم میاد.میدونم که بهم اعتماد کامل داره. فکر نمیکنین یکی از نیازهای زندگی دونفری همین داشتن اعتماد دوطرفه اس.
قبلا دختری رو خیلی میخواستم، اما حرفها و قصه هایی که در مورد من برای اونطرف میگفتن باعث جدائیمون شد و تنها دلیلش رو تو بی اعتمادی اون دختر به من میبینم. اما حالا کسی رو کنارم میبینم که بیشتر از خودم بهم اطمینان داره و من هم همینطور.باورش دارم.
نمیخوام حس بکنین که هر طور شده میخوام یه دلیل بیارم که این دختره رو انتخاب بکنم.
من یه عادت خوبی دارم که هر شب دعا میکنم. و باور دارم که خدا ندای دلمو گوش میده.
[undefined=undefined]دوست دارم[/undefined] با توکل به خدا یه زندگی خوب رو با این خانوم شروع بکنم.
چند روز قبل که این موضوع رو شروع کردم خیلی داغون بودم. درسته که ما ایرانیها آدمای مذهبی هستیم اما قرار نیست همچی مون رو مذهب تشکیل بده.ما عادت کردیم که همه چی رو به مذهب ربط بدیم
مگه مردم کشورای دیگه که اساس کارشون مذهب نیست از ما بدترن؟
همیشه به حرفها و نصیحتهای دیگران هم گوش دادم. تقریبا خودم رو آدم روشنفکری میدونم. اینبار میخوام نظر نهاییتون رو بدونم و تصمیم آخرم رو بگیرم.
خودتون رو یه لحظه بذارین جای من بعد بگین.
خدا بنده هاش رو خیلی راحت میبخشه اما بنده های حقیرش نمیتونن در حق همدیگه بخشش داشته باشن.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
مساله اینه که شما الان احتمالا داری احساسی تصمیم میگیری. اما بعد از شروع زندگی مشترک اوضاع عوض میشه. بعد از ازدواج رابطه احساسی دختر و پسر خیلی زود به یک رابطه مسوولیتی وظیفه ای تبدیل میشه. مثلا اگه در دوران نامزدی خریدن گل یک سورپریز و کار غافلگیر کننده بوده، بعد از ازدواج این یک "وظیفه" است. شما در مقابل گل نخریدن بازخواست میشید. (هر چند مایل به اینکار نباشید). اینجاست که به جای دخالت دادن احساس توی تصمیم گیری ها، چیزهایی مثل "منطق" جای خودشو باز می کنن. معمولا مبنا شون هم واقعیاتی هستند که در حافظه قرار گرفته!
چیزی که باید بهش توجه کنی اینه که الان باید تکلیفتو با نگرانیت مشخص کنی تا اون وقت بر اساس "منطق" درباره ایشون قضاوت نکنی. همه ی زندگی های مشترک ناگزیر ار مشاجره و بگو مگو هستند (به شکلهای مختلف). مهم اینه که در همچین مواقعی شما نباید هیچ وقت پای این قضیه رو وسط بکشی و بر اساس این موضوع "قضاوت" و تصمیم گیری کنی. باید مساله رو همین الان حل کنی و کلا فراموشش کنی. هر وقت هم خواست بهت یادآوری بشه به خودت بگو من قبلا این مساله رو حل کردم و دیگه نیاز نیست بهش فکر کنم.
به نظر من اگه قصد ازدواج داری، حتما در مورد نگرانیت با ایشون صحبت کن و پیشاپیش از اینکه ممکنه در آینده از این موضوع به صورت ناخواسته علیهش استفاده کنی، عذر خواهی کن. به ایشون اطمینان بده که بهش "اطمینان" داری.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
نقل قول:
هر وقت هم خواست بهت یادآوری بشه به خودت بگو من قبلا این مساله رو حل کردم و دیگه نیاز نیست بهش فکر کنم.
واقعا این چند روزه همین کار رو کردم
نقل قول:
به نظر من اگه قصد ازدواج داری، حتما در مورد نگرانیت با ایشون صحبت کن و پیشاپیش از اینکه ممکنه در آینده از این موضوع به صورت ناخواسته علیهش استفاده کنی، عذر خواهی کن. به ایشون اطمینان بده که بهش "اطمینان" داری.
چشم حتما همین کار رو انجام میدم. اگه نکته ی دیگه ای هست ممنون میشم راهنمایی بکنید.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
به نظرتون من با این خانوم میتونم خوشبخت بشم؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
دوست عزیز
گاها ادمها 30 درصد حقیقت رو میگن تا طرف سراغ تمام واقعیت نره!این موردی که شما گفتی به تنهایی نشانه ی صداقت نیست شاید هم اصلا نشانه ی صداقت نباشه چون شناخت شما از ایشون در این مدت قطعا سطحیه.
دوست من دختری که به این زودی چنین مطلبی رو بیان بکنه و انقدر راحت باشه کمی بیشتر باید در موردش فکر کرد بدونید همونقدر که با شما و یا دوست پسرش تا این حد راحت بوده با خیلیهای دیگه هم می تونه باشه یا شاید هم بوده الله و اعلم!
شما اگه الان با این موضوع کنار بیاید بعدا نمی تونید کنار بیاید.
تحول در همه ی ادمها اتفاق نمی افته شرایط و خیلی چیزهای دیگه در اون دخیل هستن مگر در طول تاریخ ما چندتا ناصر خسرو داشتیم؟فکر اینکه متحول میشه رو از سرت بیرون کن اون رو همینطور که هست باید قبول کنی.
با تو جه به اینکه بنظر میاد تجربه ی رابطه با جنس مخالف رو نداشتی طبیعیه که الان احساس وابستگی بکنی و خیلی از مسائل رو نبینی یا نخوای که ببینی پیشنهاد میکنم برای مدت حداقل یک ماه ارتباطت رو باهاش قطع کن و به جنبه های جذاب رابطه فکر نکن ببین می تونی با این مسئله کنار بیایی یا نه بعد از این مدت اگر باز هم اصرار داشتی در اینجا مطرح کن و پیش یک روانشناس همرا هه هم برید.ولی حتما علت این قطع ارتباط رو بهش توضیح بده قطع ارتباط یعنی حتی یک تماس یا اس ام اس هم نباشه!
گرچه من معتقدم جاذبه های یک رابطه با جنس مخالف در شما بسیار تاثیر گذاشته.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
ممنون.حرفهاتون واقعا روم تاثیر گذاشت.
مخصوصا:
((دختری که به این زودی چنین مطلبی رو بیان بکنه و انقدر راحت باشه کمی بیشتر باید در موردش فکر کرد بدونید همونقدر که با شما و یا دوست پسرش تا این حد راحت بوده با خیلیهای دیگه هم می تونه باشه یا شاید هم بوده الله و اعلم!))
از راهنماییتون ممنون.
خودم هم ته دلم راضی نیست.
قبلا دل کسایی رو شکوندم اینم روش. هر بار خدا یه جوری تلافیشو سرم درآورده. اما این بار واقعا از خدا میترسم.
امیدوارم اون هم خوشبخت شه.
فقط یه سوالی که دارم اینه که دقیقا بهش بگم چرا ازش جدا میشم؟
و بهش متذکر بشم که اگه دفعه بعد با کسی رابطه برقرار کرد هیچوقت این موضوع رو به طرف مقابلش نگه؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
کاش هیچوقت به حرفاتون گوش نکرده بودم.
داغونم. خورد شدم.
رفتم راستش رو بهش گفتم. گفتم من با گذشته ات نمیتونم کنار بیام و میترسم در آینده بهت طعنه بزنم و روان خودم هم ناراحت بشه.
هر چی میگفتم اونم میگفت مشکلی نیست تو هر کاری میخوای بکن من بخاطرت تحمل میکنم.
هر طوری بود خداحافظ رو گفتم و گوشی رو قطع کردم.
فرداش شنیدم به قصد خودکشی قرص خورده. از دیروز بیمارستانه.
یاد گریه هاش میوفتم میخوام خودمو بکشم.
خونوده اش از نزدیکانمونن.مامان و باباش و فامیلا.همه خبردار شدن.آبروم رفت.
چجوری سر بلند کنم.غیر مامانم کسی چیزی بهم نگفته.
مامانم وقتی فهمید خیلی سرزنشم کرد.از فامیلا شنیده.
خواهرش بهم زنگ زده میگه اون دختره گفته برم پیشش.
از دیروز تا حالا خواب به چشمام نیومده.میخوام یه دفه ای بخوابم و هیچوقت بلند نشم.
خواهشا فقط بگین چیکار کنم.
من آبروشو بردم.
هنوز خیلی دوستش دارم.
برم بگم غلط کردم؟
به نظرتون منو میبخشه؟
سریعا برم خواستگاریش؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
همه از چی خبردار شدن؟از رابطه قبلیش یا اقدام به خودکشی؟
اگه از رابطه اش کسی خبر نداره فاشش نکن
به نظر من که باید باهاش ازدواج میکردی چون خودت هم روابطی رو که نتونستی در مورد دیگری قبول کنی، تجربه کردی اون هم با چند نفر! بنابراین منتی سرش نداشتی مگر در مسائل دیگه.
گفتی بهت اعتماد کامل داره، به این دلیله که خودت از روابط گذشت ات چیزی به اون نگفتی وگرنه ممکن بود اون تو رو قبول کنه اما دیگه اعتمادی در کار نبود!
اون فکر کرده فقط خودش گناهکاره و تو ازش برتری واسه همین هر چی گفتی قبول کرده و گفته هرچی تو بگی!
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
هم از رابطمون هم از خودکشیش خبردار شدن.
من دلشو شکستم. یعنی منو میبخشه؟
چجوری تو صورت بابا و مامانش نگاه کنم؟
برم بیمارستان ملاقاتش؟به نظرتون اینجوری بیشتر خوشحال نمیشه؟
میخوام یه تصمیم نهایی بگیرم.
چجوری خوشحالش کنم؟میخوام غافلگیرش کنم؟
خدا ذلیلم کنه عجب کار اشتباهی کردم.
مشاورای انجمن هم به جای اینکه بخشش یادمون بدن کشتن رو یادمون میدن.
دیگه هیچوقت اینجا رو به کسی توصیه نمیکنم.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط milad-h
هم از رابطمون هم از خودکشیش خبردار شدن.
من دلشو شکستم. یعنی منو میبخشه؟
چجوری تو صورت بابا و مامانش نگاه کنم؟
برم بیمارستان ملاقاتش؟به نظرتون اینجوری بیشتر خوشحال نمیشه؟
میخوام یه تصمیم نهایی بگیرم.
چجوری خوشحالش کنم؟میخوام غافلگیرش کنم؟
خدا ذلیلم کنه عجب کار اشتباهی کردم.
مشاورای انجمن هم به جای اینکه بخشش یادمون بدن کشتن رو یادمون میدن.
دیگه هیچوقت اینجا رو به کسی توصیه نمیکنم.
سلام دوست عزیز میدونم عصبانی ونارحتی
اگر دقت کنی به حرفهای خودتون در پست های قبلی این خودتون بودید که عرض کردید
خانم رابطه قبلا داشته و غیره.. این خودتون بودید که دوست داشتید این گونه مشاوره بشوید
عنوان پست تون با حرفهای که در این پست زدید خیلی باهم فاصله دارند .عنوانتون چیزه دیگری میگه
حرفهاتون چیزه دیگری.
در این گونه موارد که خودشما هم رابطه قبل از ازدواج داشته ودختر خانمی هم که چنین رابطه ای را
تجربه کرده یا از ندانستن یا کم سن بودن یا هر چیز دیگری . با گذشت شما همینطوری که اوهم باید
از رابطه های که شما داشتید اما به او نگفتید گذشت کند .
انسانها خطا میگنند باید گذشت کرد . اما شما روند پست تون را تغییر دادید .تا به قطع رابطه رسیدید
که الان این همه از این تالار دلخورید که این تالار باعث خودکشی اون دختر شده . کمی به حرفهای خودتون که زدید دقت کنید .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط milad-h
ممنون.حرفهاتون واقعا روم تاثیر گذاشت.
مخصوصا:
((دختری که به این زودی چنین مطلبی رو بیان بکنه و انقدر راحت باشه کمی بیشتر باید در موردش فکر کرد بدونید همونقدر که با شما و یا دوست پسرش تا این حد راحت بوده با خیلیهای دیگه هم می تونه باشه یا شاید هم بوده الله و اعلم!))
از راهنماییتون ممنون.
خودم هم ته دلم راضی نیست.
قبلا دل کسایی رو شکوندم اینم روش. هر بار خدا یه جوری تلافیشو سرم درآورده. اما این بار واقعا از خدا میترسم.
امیدوارم اون هم خوشبخت شه.
فقط یه سوالی که دارم اینه که دقیقا بهش بگم چرا ازش جدا میشم؟
و بهش متذکر بشم که اگه دفعه بعد با کسی رابطه برقرار کرد هیچوقت این موضوع رو به طرف مقابلش نگه؟
این هم یک نمونه از حرفهای خودتان که تعید کردید. خیلی هم راضی به نظر میرسید .
پس دوست عزیز خودتون مسئول پست خودتون وچگونه پیش روی آن هستید .
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
میلاد جان سلام مجدد،
متاسفانه بعلت گرفتاری فرصت زباد آنلاین بودن رو نداشتم. آقا میلاد عزیز در پست دوازدهم عرض کردم طوری علت جدایی رو منتقل کنید که احساس نکنند تحقیر شدند یا بهشون توهین شده. متاسفانه بدون کمترین توجه رفتید زوم کردید روی ضعف ایشون و همان رو علت جدایی بیان کردید. بابت خودکشی آن دختر خانم متاسفم، حالشون الآن چطوره؟
تصمیم شما چیه؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
سلام
ارسال های این تاپیک رو بررسی کردم، هر کدام از اعضاء نظر خودشان را گفته اند .نگفته اند که این راه و این تصمیم را حتما" باید عملی کنید! تصمیم نهائی با شما بود، شما را از احتمالاتی که در آینده رخ میدهد با خبر کردند،این هم یک واقعیت است، شما باید این اجازه را به خودتان میداد که در فاصله زمانی مناسبی اقدام به تصمیم گیری کنید نه در عرض دو روز ،هیجانی تصمیمی بگیرید که از آن پشیمان شوید.
شما در ابتدا با احساسات وارد این قضیه شدید، به قول خودتان با توانائی که دارید توانسته اید در عرض چند هفته ایشان را وابسته خودتان کنید. گام اول اشتباهی که شما برداشتید اینجا بوده، در ارتباط هایی که با هدف شناخت ایجاد میشود ،ابتدا باید شناخت از هم پیدا شود بعد بحث وابستگی و علاقه مطرح میشود.
چیزی هم که خیلی غیر منطقی است این است که شما در عرض چند هفته عاشق و شفیته هم شده اید! روی چه حسابی نمیدونم!
در آخر هم این خانم به دیواری تکیه کرد که از استحکام آن هیچ خبری نداشته،
دوست عزیز اگر قرار باشد کسی را مقصر بدانیم، شخص شما مقصر هستید. مثل اینه که شما بری به یک باغ، از گلی خوشت بیاد؛ مدام نازش کنی، از بوی خوش اون لذت ببری ولی اخر سر اون رو بچینی ،بندازی دور !
الان هم نیازی نیست،عجولانه و باز احساسی تصمیم بگیری و یا از سر دلسوزی،به خودت فرصت بده بدون دخالت چیزهای که گفتم منطقی تصمیم بگیر ،هر تصمیمی هم گرفتی پاش وایسا.
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
خیلی بهم ریخته ام.
فکرم کار نمیکنه.
برای یه معذرت خواهی کوچولو هم نرم پیشش؟
شما جای من بودین چیکار میکردین؟
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
رفتم بیمارستان دیدنش. خواهر و مامانش پیشش بودن. تنهامون گذاشتن.
از دیدنم خیلی خوشحال شد. خیلی گریه کرد.
اون منو بخشید اما من هیچوقت خودمو نمیبخشم.
از روزی که با اون بودم تو چشمای هیچ دختر دیگه ای نگاه نکردم. اینبار همش تو چشمای اون خودمو میدیدم.
انگار دنیا رو بهم دادن.
از اینکه خوشحال میبینمش از ته دلم شادم.
فکر کنم خدا منو بخشیده.
میخوام باهاش ازدواج کنم.
تمام
-
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
سلام میلاد جان
من حامد هستم منم همچین مشکلی رو داشتم اگه وقت کردی بخون لینک پایینو
http://www.hamdardi.net/thread-26098.html
منم مثل تو اما تفاوتایی داشتیمو داریم
بله منم داغون شدم و اونم داغون شد
خودت فک کن الان این خانوم بخاطر یه مسئله مهم احساسی قصد خودکشی کرده اگر فردای زندگیت خواسته ای ازت داشته باشه و توانشو نداشته باشی چی ؟؟
باز خود کشی!!!؟؟؟ یا کنار اومدن
من مسئله خودمو تنها تو این سایت نذاشته بودم جاهای زیادی مشاوره کردم آخرش چی کار کردم: مشاورم گفت اول یه جای باهم قرار بذارید(اگه میتونید خونه تا راحت حرف بزنیدو درد دل کنید) بعد همین تاپیکای سایتو چاپ کن بذار خودش از اولو تا آخرشو بخونه اجازه بده چند دقیقه کاملاً فکر کنه بذارید خود دختر تصمیم بگیره
بله صد در صد دختره میگه اشتباهی بود که کردم
حالا تو تنها نیستی که فک کردی که باید این ارتباطو قطع کنی حالا تو باید فقط از اینده بگی که حتما با این مشکل مواجه میشی
من خودم اینطور کردم که خیلی راحت پیش هم نشتیم تاپیک بالارو چاپ کردمو دادم تنها خوند من به یه بهونه ای رفتم تا تنها باشه بعد تموم کردن اصلاً باهاش حرف نزدم فقط روبروی هم نشستیمو همدیگرو نگا کردیم گفت منو ببخش منم گفتم حرف بخشیدن نیست حرف یه عمر زندگی نه حرف خاله بازی (اصلاً عصبانیتی در کار نبودا) توضیح دادم واقعاً میگم یهو پرید بغلم زد زیر گریه بغلش کردمو منم گریه کردم
بعد اون مسئله هر 3 روز یا 5روز بازم باهم حرف میزنیم اما دیگه توی این حرف زدن دیگه احساسی نیستش فقط یه حرف زدن معمولی
حالا میلاد جان اشتباه پیش رفتی
من و چندین نفر مثل من تونستند بیخیال احساسات خودشون بشند توهم سعی کن
با ارزوی موفقیت