فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
با سلام..
دختری هستم 21 ساله دانشجوی سال آخر دانشگاه..
در دوران دبیرستان سرگرم درس و ورزش بوذم و در هر دو دارای مقام هستم و موفق بودم
دوستان خوبی داشتم و به هیچ وجه دنبال پسر و این صحبت ها نبودم...وادر دانشگاه شدم و هنوز هم شاگرد اول هستم...همون ترم اول و بعد 4 ماه از شروع دانشگاه پسری به من ابراز علاقه کرد.. من هیچ چیز از جنس مذکر نمیدانستم....هیچ چیز و دنبال دوستی هم نبودم ایشون به دلیل اینکه من همش درس میخوندم طرف بنده اومدن من هم با ایشون دوست شدم...متاسفانه ایشون شروع دادن به گیر دادن به بنده که نباید با کسی صحبت کنی و جزوه بدی و بخندی ... بابچه های دانشگاه بیرون نرو...من 3 ترم با ایشون دوسن بودم و متاسفانه منزل ایشون هم رفتم اما کار به جای باری نکشید...الان 2 سال است که به طور کامل این رابطه تموم شده من درسمو رو خوندم و هنوز موفق هستم...ایشون 180 درجه عوض شدن...ابرو برمیدارن و درس نمیخونن و تمام درسهاشون رو یا حذف میکنن یا میفتن...زمانی که با من بودن اینطور نبودن...من ایشون رو با دختر های دیگه ه میبینم ناراحت میشم...با اون ها میخنده ئ بیرون میره من خیلی ناراحت میشم.. :(
تو این دو سال هنوز هم خودم رو نبخشیدم و مریض هم شدم معده درد و سر درد و
من ناراحت نیستم که رابطه بهم خورده فقط کارای بدی که کردم یادم نمیره و همش احساس میکنم دختر بدی هستم
فکر مینم دختر عهایی که اون با اون ها می خنده از من بهترن و سرترن و نجیبن
خواهشا به من کمک کنید
RE: احتیاج به کمک شما دارم
نجیب تویی که رابطه رو تموم کردی
چه کمکی از ما می خوای؟اینکه فرشته نجاتش بشی؟
RE: احتیاج به کمک شما دارم
پس چرا هیچ کس هیچ راهنمایی نمیکنه...
اون همش دره با دخترای پولدار و باکلاس میره بیرون خب من فکر میکنم دختر چیپ و بی کلاسی هستم...اون من رو چند بار هم زده که چرا با این و اون حرف میزنم
اونن موقع نمازش هم ترک نمیشد چرا الان انقدر عوض شده؟
پس چرا به این دخترای دورو برش گیر نمیده نمیکه با این و اون حرف نزنید؟
RE: احتیاج به کمک شما دارم
سلام خواهر گرامی .
شما مسئول خطاهای دیگران نیستید .
شما هیچ تعهدی به او ندارید که مراقبش باشید با چه کسانی میگردد چه کار میکند ونمازمیخواند یا خیر .
شما به خودتان تعهد دارید . پس بهتر بفکر خودتان باشید تا او که هر دم باکسی میگردد.
رابطه یا دوست بودید.دلیل نمیشه که کل فکرتون رو بگذارید که اون آقا رو اصلاح کنید .
این را بدانید خداوند خیلی دوست تون داشت وداره که از اون رابطه سالم بیرون آمدید .
سرنوشت تون مانند دخترانی نشد که بکارتشون رو در این رابطه ها پوچ وخالی از دست دادن
افسردگی گرفتند یا هزاران مشکل دیگر .
خواهر من به درس ودانشگاهت فکر کن . تا انشالله زندگی خوب وپاک داشته باشی .
هرکسی در این جامعه مسئول کارهای خودش است .:305:
RE: احتیاج به کمک شما دارم
نسترن جان
بهت توصیه میکنم از فکر این رابطه کاملا بیا بیرون.چیزی که مشخصه این اقا صرفا به دلیل تمایلات جنسیش به شما نزدیک شده و اگر غیر از این بود مطمئن باش راه بهتری رو برای نزدیک شدن به شما انتخاب میکرد.
همیشه در فکر و انتظار کسی باش که تورو به خاطر روح و وجود سالمت بخواد ه اینکه جسمت رو برای ارضای تمایلاتش بخواد.
اینطور که مشخصه این اقا در سن 17-18 سالگی (تقریبی میگم) پا به این رابطه گذاشته و کوچکرتین اطلاعاتی در رابطه با این موضوع نداشته و سعی کرده مثل تو این فیلمها ادای مردای با غیرت رو دربیاره.
وگرنه همین رفتارهای الانش هم نشون میده زندگی رو زیاد جدی نمیگیره و در وادی خاصی داره سیر میکنه.
اینم یادت باشه
خدا خیلی بهت رحم کرد که رفتی خونه اش و اتفاق خاصی نیفتاد.یادت باشه همیشه اینطوری نیست.یه وقتهایی ادم به خودش میاد و میبینه متاسفانه در منجلاب فرو رفته و کاری از دستش برنمیاد.
حتی این که شما منزلش رفتی مطمئن باش اگر زوی ازدواج کنی با خودت عذاب وجدان زیادی خواهی داشت.
از این به بعد دقت بیشتری روی کارهات داشته باش و بدون اگر پدر و مادر و خواهر و برادر شما رو نمیبینن عوضش خدا هرلحظه داره مارو نگاه میکنه
شما اصلا کاری به کار ایشون نداشته باش.
من در عجبم شما چرا اجازه دادی یه غریبه به هیچ دلیلی روی شما دست بلند کنه؟!
شما اگرچه در ورزش و درس موفق بودی اما دچار فقدان شدید اعتماد به نفسی.
زندگی فقط در درس و ورزش و اوردن مدلهای رنگین خلاصه نمیشه.
کم کم شروع کن به کسب مهارتهای لازم برای زندگی.
برای خودت عزت نفس قائل شو .
شما از یه طرف میگی ناراحت نیستم که این رابطه تموم شده اما از طرفی دیگه میگی چرا فلان میکنه چرا بسان میکنه.
شما چیکار داری به ایشون...اون ازاده با هرکسی هرطور میخواد بگرده.
شما وارد یه رابطه غلط شدی و حالا این رابطه پر خطر تموم شده.دیگه برای چی پی اش رو داری میگیری؟
به چی میخوای برسی؟
رابطه ات با این اقا در چه حدی بوده؟
انقدر چرا چرا کردنها رو بذار کنار.
الان یه عابر تو خیابون رو در نظر بگیر.ایا برات مهمه که کجا میره؟با کی میره؟برای چی میره؟نماز میخونه؟نمیخونه؟
مسلما مهم نیست.چون خوده اون فرد برات مهم نیست.
این اقا هم باید برات اینطور باشه.
اگر دوست داری شما هم (ببخشید اینو میگم) مثل دستمال در دستان این پسر و اون پسر باشی هیچ کاری نداره.
اما اگر دوست داری نجابتت رو حفظ کنی و به این اعتقاد داشته باشی که تو برای یکنفر ساخته شدی و باید تا رسیدن همون یکنفر خودت و جسم و روحت رو سالم نگه داری از این روابط پوچ و توخالی فاصله بگیر.
یادمه در دوران لیسانس که بودیم همه پسرها در 4 سال با هر دختری که از خودش تمایل نشون میداد دوست میشدن.بیرون میرفتن..خلاصه خوش میگذوندن.
اما در نهایت همشون بدون استثنا کسایی رو برای ازدواج انتخاب میکردن که تا حالا جواب سلام یکی از پسرها رو هم نداده بودن.
وقتی میگفتن فلان پسر شر و شور دختر اروم و ساکت و محجبه ای رو انتخاب کرده همه تعجب میکردن .
شما هم ازادی عمل داری.
میتونی بشی مثل همون دخترها تا باهات بگو بخند و گشت و گذاراشونو بکنن و در نهایت هم بذارنت کنار.
میتونی با ایمان و با حفظ نجابت و سنگینی به درس و زندگیت ادامه بدی و با این رفتار سنگینت دیگران رو جذب خودت کنی.
اون موقع خواهی فهمید که چقدر به خاطر حفظ نجابتت سود کردی
موفق باشی
RE: احتیاج به کمک شما دارم
سلام نسترن جان.به همدردی خوش اومدی.
دوست گلم چرا فکر میکنی تو خوب نیستی؟چرا فکر میکنی اون دخترایی که خیلی راحت با اون دوست شدن و بگو بگخند میکنن و چیزایی که خودت بهتر میدونی از تو سر ترن؟؟
اون آقا پسر عوض شده چون نتونسته شخصیت خودشو حفظ کنه،چون اخلاق و رفتارش اصول خاصی نداشته و راحت هم رنگ جماعت شده!!!
خودت فکر میکنی اون موقع بهتر بود یا الان؟ فکر نمیکنی اون آقاپسر به جای اینکه شخصیتش کامل بشه سیر نزولی داشته؟چرا خودت رو با اون و دوست دختراش مقایسه میکنی؟
تو خوب و پاکی و تونستی شخصیت خودت رو حفظ کنی.معلومه با هدف اومدی دانشگاه،نه واسه دوستی و خوش گذرونی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nastaran*
فکر مینم دختر هایی که اون با اون ها می خنده از من بهترن و سرترن و نجیبن
خواهشا به من کمک کنید
عزیزم واقعا بهتر بودن و نجابت رو به این چیزا میدونی؟اگه اینطوره پیشنهاد میکنم تو طرز فکرت یه تجدید نظری بکنی;)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nastaran*
اون همش دره با دخترای پولدار و باکلاس میره بیرون خب من فکر میکنم دختر چیپ و بی کلاسی هستم...اون من رو چند بار هم زده که چرا با این و اون حرف میزنم
اونن موقع نمازش هم ترک نمیشد چرا الان انقدر عوض شده؟
پس چرا به این دخترای دورو برش گیر نمیده نمیکه با این و اون حرف نزنید؟
میدونی چرا به اونا گیر نمیده؟چون اونا پول دارن و میخواد ازشون سوء استفاده کنه!! :160:
تو دوسال پیش بچگی کردی و یه رابطه ی اشتباه داشتی،ازش درس بگیر،نه که این روزهاتو خراب کنی با این افکار.از از اون ارتباط پشیمونی و جبرانش کردی.پس نگو که دختر بدی هستی.
این پسر رو کاملا از ذهنت بیرون کن،نسبت بهش بی تفاوت باش،مثل بقیه ی هم کلاسی هات.
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
واقعا از همتون ممنونم...
ولی به خدا من خیلی دختر خوبی بودم همش درس میخوندم
به خدا بقیه دخترا همش به فکر پسرها هستن... باور کنید الان حتی به یک پسر تو دانشگاه سلام هم نمیکنم
اصلا نیستم اینطوری فقط ته دلم دلم میخواد یه روزی بفهمه من دختر خوبی بودم
من رو از دست داده...
اخساس میکنم میره به این دخترای دورو برش میکه با من حرف نزنن
یه جورایی دلم میخواد من برنده باشم
دلم نمیخواد چیز بدی نشون بدم..
نکنه از من چیز بدی شنیده
من با اینکه زیبا هستم و خیلی موفق اما اعتماد به نفسم فوق العاده پایینه..
خانواده ی احصیل کرده و خوبی دارم اما نمیمدونم برای اعتماد به نفسم باید چکار کنم
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
متاسفانه شرایط جامعه طوری شده که هرکس راه درست رو میره احساس میکنه داره اشتباه میکنه .
به نظر من درصد زیادی از دختر و پسرهایی که وارد این رابطه ها میشن پاک هستن ولی تحت تاثیر محیط و اطرافیان وارد این رابطه ها میشن .
من حتی وقتی خیابون خلوته پشت چراغ عابر وامیستم .
بعد میبینم مردم از پشت سرم میان و از خیابون رد میشن و سریع به اونورمیرسن .
با اینکه اعتقاد دارم رد شدن از چراغ قرمز نوعی بی فرهنگیه با این وجود با رد شدن چند نفر میگم چقدر احمقم که منتظر سبز شدن چراغم .
رد که میشم به خودم فحش میدم که چرا چند ثانیه صبر نکردم .
کسی که پاک میمونه با دیدن اطرافیان احساس میکنه که داره اشتباه میکنه . همین اتفاقی که باعث شده شما احساس کنید نجیب نیستید و اون دخترایی که با ایشون دوست هستن نجابت دارن و...
اون خانمها مثال همون عابرینی هستن که چراغ قرمز عابر رو رد میکنن و نه تنها خودشون قانون رو اجرا نمیکنن بلکه رو افرادی که برای سبز شدن چراغ صبر میکنن تاثیر منفی میذارن .
نقل قول:
من ناراحت نیستم که رابطه بهم خورده فقط کارای بدی که کردم یادم نمیره و همش احساس میکنم دختر بدی هستم
فکر مینم دختر عهایی که اون با اون ها می خنده از من بهترن و سرترن و نجیبن
ولی به نظر میرسه شما از اینکه کارهای بدی نکردید ناراحتید .
کارهایی که اون دخترها میکنن ...
نقل قول:
من درسمو رو خوندم و هنوز موفق هستم...ایشون 180 درجه عوض شدن...ابرو برمیدارن و درس نمیخونن و تمام درسهاشون رو یا حذف میکنن یا میفتن
فکر کنم همین چند جمله کافی باشه برای اینکه بدونید راه شما درست بوده . درسته رد شدن از چراغ عابر ممکنه باعث بشه 10 ثانیه زودتر ولی هیچ تضمینی وجود نداره که تصادف نکنیدو سالم به اون سمت خیابون برسید .
اتفاقی که به نظر میرسه برای ایشون افتاده و احتمالا برای اون دخترها هم خواهد افتاد.
موفق باشید .:72:
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
با سلام
این پسر بلافاصله
واقعا بلافاصله بعد از من رفت و با دختری دوست شد
این دختر خیلی خوشگله چشم های عسلی و موهای بور داره
میدونم این حرف ها بچگانسا ولی تورو خدا درکم کنید
من همیشه این دوتا رو تو دانشگاه با هم میبینم... همش دارم این دختر رو با خودم مقایسه میکنم
یعنی از من خوشگل تره
یعنی از من نجیب تره؟
یعنی مهربون تره
یعنی درسش بهتره...
تورو خدا من و درک کنید...
حالا باید چکار کنم
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
عزیز تو باید خوشحال باشی که الان جای اون دخترا نیستی نه اینکه خودت رو باهاشون مقایسه کنی
بهت حق میدم و طبیعیه البته تا حدی که خودتو با گزینه بعدیش مقایسه کنی چون تو بهش اعتماد کرده بودی و نتیجه اعتماد تو این شده.
تو باید از خودت بپرسی چه دلیلی داشته که به این آدم اعتماد کنی؟:305:
نه اینکه بپرسی خودت چه مشکلی داشتی هیچکس بدون عیب نیست که این که دلیل نمیشه
برو خدارو شکر کن و خودتو عذاب نده اون لیاقتت رو نداشته.اعتماد به نفس خودتو بدست بیار و ریشه یه مساله رو پیدا کن
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
دوست عزیز
چرا این سوال در ذهن شماست؟برای چی مقایسه میکنید؟می تونم بپرسم اگر می دونید که اشتباه کردید برای چی با خودتون مقایسه اش می کنید؟
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
باور کنید نمیدانم چرا
آخه شما هم اگر با کسی بودید و بعد اون رو با کس دیگری میدیدین نا خود آگاه
فرد جدید رو با خودتون مقایسه می کردید باور کنید ناخود آگاهه دست خودم نیست
من هم موقعیت این رو داشتم که با کسی دیگر باشم
اما فقط درس خوندم ورزشم رو ادامه دادم
و زبانم رو تو ی موسسه تمام کردم باورتون میشه
سخت بود خیلی سخت ولی مبارزه کردم
همش فکر میکنم این دو نفر دارش چکار میکنن
بخدا اگر شما هم بودید همین کار رو میکردید مقایسه
وقتی دختر رو با اون میبینم این احساس به من دست میده که
من چیز با ارزشی رو از دست دادم...آخه پسره شلوار قرمز میپوشه میاد دانشگاه!!
چرا من باید همچین فکری بکنم...
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
نقل قول:
من چیز با ارزشی رو از دست دادم...آخه پسره شلوار قرمز میپوشه میاد دانشگاه!!
:311:
خواهر عزیز من یکم روی حرفهای خودتون فکر کنید!
به نظرتون پسری که شلوار قرمز بپوشه آدم " با ارزشی" هست؟
========
پ.ن: واقعا دخترا از پسرایی که زیر ابرو ور میدارن و شلوار قرمز میپوشن خوششون میاد؟ :163:
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
سلام
من هم حدود 4 ماه هست که یکی از همکلاسی هایم بهم پیشنهاد دوستی داد و از همون اولش گفت که قصدش ازدواج نیست وفقط یه رابطه برای رسیدن به آرامش میخواد و من هم اون زمان نمیدونم چی شد که قبول کردم!
حالا که 4 ماه از اون زمان میگذره میبینم که من دارم بهش علاقمند میشم و از اونجایی که اون هیچ قصدی با من نداره واسه من یه شکست محسوب میشه...از طرفی اینکه از من یه رابطه معمولی مثل دو تا دوست معمولی نمیخواد و این باعث میشه فکر کنم این تنها آرامش نیست و یه جورایی بازیچه شدن من هست! اینکه تا یه مدت من باهاش باشم بعدشم تموم! من برم پی زندگی خودم اونم پی زندگی خودش!
خواستم ببینم نظر شما چیه دوستان؟آیا من باهاش ادامه بدم؟آخه من با ادامه دادن به این رابطه شاید به شرایط روحی اون کمک کنم ولی خودمو از اون اصلی که بودم دور میکنم! این سخته واسم!
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
واقعا خودتون چي فكر مي كنيد آخه
ببخشيدا ببخشيدا ببخشيد:316:
مثل اينه كه يه نفر هر روز كفشش رو بياره جلوتون كه دستمال بكشيد
اونوقت بگه آخه من ميخوام تميز و مرتب باشم هر وقت خودم تونستم تميزشون كنم شما بفرما دنبال كار خودت آزادي:316::316:
چه ارزشي تو اين كار هست اين كه كمك يا خير خواهي نيست
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
نقل قول:
من چیز با ارزشی رو از دست دادم...آخه پسره شلوار قرمز میپوشه میاد دانشگاه!!
اتفاقا قرار بود برای خودم شلوار بخرم . الان به فکر فرو رفتم که قرمز بخرم یا ...:311:
احساس میکنم از سر خوشی زیادی برای خودتون مشکل درست کردید .
موقعیتی که شما دارید رو خیلیها آرزوشو دارن . اینکه راحت درستونو میخونید علاه بر اون زبانتون رو تموم کردید و ورزشکار هم هستید نشون میده موقعیت خوبی دارید
پس بیخودی بهترین روزهای عمرتون رو برای خودتون تبدیل به عذاب نکنید .
ایشون شما رو برای دوستی میخواسته . بعد از یه مدت هم تموم شده و رفته سراغ یکی دیگه . مطمئن باشید روزی که اون خانم مثل شما ردش کنه میره سراغ یکی دیگه .
همسر شما نبوده که ناراحت بشید از اینکه با کس دیگه دوسته و...
یه سئوال .
جدا" شلوار قرمز پوشیدن آدمو با ارزش میکنه؟!:rolleyes:
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
یعنی اون یک روزی میفهمه که من رو از دست داده؟
نه هیچ وقت نمیفهمه...چون من پای قلم شدم رو گذاشتم رو خونش...
الان داره با خودش میگه دختره ... رو نگاه کن چه بیخیاله...
به خدا نمیدونم تو دانشگاه باید بخندم یا گریه کنم
نمیدونم یک ترم باقیمانده ی دیگه رو چطور سپری کنم..
یعنی دانشگاه که تموت بشه...همه فکر خیال من هم تموم میشه...
میشه دیگه این آدم رو تا ابد نبینم...
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
خانوم محترم
مشکل تو اینه که هنوز دل در گرو اون داری. اول باید به این نتیجه برسی که آیا اون پسر آدم خوبیه یا نه؟
تو هنوز به این نتیجه نرسیده ای و تا وقتی مهر اون پسر توی دلته مطمئن باش کارهای بدش رو هم خوب می بینی.
البته تو زیاد در مورد بدی یا خوبی اون( به جز اون اتفاق) حرفی نزدی.
البته اگر اون آدم خوبی باشه نباید شما رو ببره خونشون.
خلاصه اینکه:
اگر نتیجه گیری نهایی تو اینه که اون آدم بدیه مجبوری که فکرش رو از ذهنت بیرون کنی. اینطور آدمها مثل گرگ در پوست میش هستند و هنرشون اینه که با چهره جذاب یا خصوصیات اخلاقی خاصی که دارند یعنی با روابط عمومی بالا ، خوش زبونی و ... توانایی و مهارت خاصی در اغوا نمودن جنس مخالف دارند. پست هایی هم که گذاشتی این مسئله رو تایید میکنه.
یه مسئله دیگه هم هست:
شاید تظاهرات رفتاری جدیدش جلوی چشم تو نوعی تلاش برای توی تله انداختن مجدد تو باشه.
به هر حال به نظر من فکر کردن به این افراد کاملاً غیر سازنده و حتی مخرب آینده شماست.
موفق باشی
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
با سلام
باور کنید حرف هاتون رو قبول دارم...به خدا همش درسته...
اما تا وقتی این آدم جلوی چشم من هست من نمیتونم خودم رو ببخشم..
من بهترین پدر و مادر دنیا رو دارم... آخه چرا پام رو تو خونه این آقا گذاشتم؟
مادرم از محبت دریغ نکرده.... پدرم از محبت دریغ نکرده
حتی اون ها کمکم کردن و باهام حرف میزدن تا آروم بشم... ضمن اینکه این موضوع منزل رفتن رو نمیدونن
شما بودید خودتون رو میبخشیدید؟ دو ساله که لبخند نزدم...
همه میگن دختری که بذاره بهش دست بزنه دختره خراب و ...( نه این که ماجرای من رو بدونن کلی میگن...)
آخه تا آخر عمر باید نابود باشم من ؟
دو سال خودم رو اذیت کردم و گفتم تو گناه کردی حالا غلط میکنی لبخند بزنی..
ولی شما بگینن بس نیست...
آخه شما ها تو عمرتون تا حالا اشتباه نکردین؟
اشنباه من تازه به کس دیگه ای ضرر نزده.. به خود خاک بر سرم ضربه زده
فقط بگین این حس رو چطور از خودم دور کنم...
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
خدا خودش میگه وقتی بنده ی من توبه میکنه به جای گناهاش ثواب مینویسم حالا شما سخت گیرتر از خدا شدی؟
مگه توبه نکردی؟مگه از کاری که کردی پشیمون نیستی؟مگه وقتی یاد اون کاربدی که میگی میفتی ناراحت نمیشی؟خب پس شرایط توبه رو داری و توبه ات قبوله
چرا الکی اینجور به خودت سخت میگیری؟چرا داری ناشکری میکنی؟اینجور که میگی انگار مشکلی تو زندگیت نداری،گشتی و گشتی داری واسه خودت مشکل میتراشی؟؟؟
چرا آخه؟واسه یه ارتباط اشتباهی که خدارو شکر قبل از اینکه به جای باریک بکشه تموم شده
به نظر من مشکلت همین تلقینی هست که به خودت میکنی
به افکارت درمورد اون پسر میدون نده :300:
من باشم اصلا به چشمام اجازه نمیدم همچین آدم بی ارزشیو ببینه چه برسه به اینکه بخوام فکرمو مشغولش کنم.والا به خدا.
از زندگیت لذت ببر،اگه بخوای تو گذشته بمونی نه تنها حال که آینده رو هم از دست میدی.
تو پست قبلیم گفتم ،دوباره هم میگم،واقعا باید یه تجدید نظری درمورد این ارزش گذاری هات بکنی!
RE: فراموش کردن رابطه ای که دانشگاه شکل گرفت
دوست عزیز
چیزی که اهمیت نداره اینه که اون ایا میفهمه که شما با ارزش بودید و شما رو از دست داده یا نه!اگر شما معتقد هستید که رابطه اشتباه بوده و شخص مورد نظر شما دچار مشکلاتی بوده(با نظر خودتون و مشاهداتی که بیان کردید) دیگه اینکه اون چی فکر میکنه و به چی میرسه یا نمی رسه اهمیتی نباید داشته باشه مگه تفکر و رفتار همه ی ادمها برای شما مهمه؟در صورتی که به این نتایج رسیده باشید نه باید افسوس بخورید و نه اینکه مقایسه بکنید نه اینکه اون برای شما مهم باشه مگر اینکه به این نتایجی که گفتید نرسیده باشد.
بنظرم شما هنوز اون رابطه رو تموم نکردید چون این مسائل در ذهن شما ست و در ذهن شما این رابطه ادامه داره و نشان دهنده ی این مطلبه که این شخص و نوع دیدش به شما هنوز براتون مهمه.
شما باید نظام ارزشیتون رو مشخص کنید چون دچار تناقضهایی در این زمینه هستید باید بدونید که چی می خواهید و چی می نمی خواهید،با جنس مخالف چطور رابطه ایی می خواهید داشته باشید؟ایا ازدواج می خواهید یا می خواهید با کسی در حال حاظر دوست باشید وبسیاری مسائل دیگه.
بجای بحث در مورد یک رابطه و ادم بی ارزش و تمرکز روی اون و اینکه چرا چپ رفت و چرا راست روی این مسائل با هم یا با یک روانشناس صحبت کنید.
تا این مشکلات رو با خودتون حل نکنید باز هم به این موارد در رابطه های بعدی بر می خورید شما باید رابطه ی قبلیتون رو انالیز کنید و ببینید که چه ایراداتی داشتید که االان در اینجا هستید و بدونید که یک تجربه بوده نه اینکه رفتار یک ادمی که نیمه ی عمرش برای شما تمام شده رو زیر ذره بین داشته باشید.