خیانت شوهرمو بخشیدم ولی از چشمم افتاده

من و شوهرم هر دو کارمند بانک هستیم من در بخش اداری و اون تحویلداره و خیلی برخوردش با همه خوبه کمی هم خوش قیافست جوون هم که هست من 26 و اون 29 سالست (6 سال پیش ازدواج کردیم ). دخترای این دوره و زمونه واقعا بی حیا شدن . شوهرم به آشنا ها و اونایی که مشتری ثابتشونن اگه کاری داشته باشن شماره موبایلشو می داده ( که البته الان قول داده دیگه این کار رو نکنه و فهمیده که اشتباه کرده ) . می گه خیلی از دخترا بهش اس ام اس می دن و ابراز علاقه می کنن و ازش تعریف می کنن و اونم خیلی محترمانه بهشون می گه که زن و بچه داره و تموم می شه . اما چند مورد بوده که براتون تعریف می کنم (نسبتها رو بخونید خندتون می گیره ):
یکی از اون مشتریا دختردخترعمه مامان منه . یه روز دیدم اون اس داده شوهرمم بهش جواب داده . گفت دیدم فاملیه یه اسی داد منم جوابشو دادم . بعد از کلی داد و دعوا اون پرونده بسته شد .
یکی دیگه دختر پسرعموی باباشه . اونم دقیقا مثل بالا .
یکی دیگه خواهرشوهر دختر داییشه . یه مدتی زنگ می زد و ازش در مورد کارش مشورت می گرفت چون فاملیه و از این حرفا راهنماییش می کردم . اونم بعد از کلی داد و دعوا تموم شد .
یکی دیگه معلم کلاس زبانی بود که با هم می رفتیم من در جریان بودم که با هم اس می دادن خوب همه ما بچه های کلاس با هم صمیمی شده بودیم ولی یه بار دیدم که یه اس ام اس تقریبا بد فرستاد دیگه قاطی کردم و اونم پروندش بسته شد .
چیزای دیگه هم بوده که شاید الان یادم نیست .
شاید هر زن دیگه ای جای من بود نمی ساخت ولی نمی دونم شایدم دارم اشتباه می کنم بهش اطمینان دارم می دونم دروغ نمی گه و توی دلش چیزی نیست .
این اخریه مهمه و ذهن منو به خودش مشغول کرده و اون بتی که ازش ساختمو خراب کرده و اعتماد منو از بین برده
9 ماه پیش تو Draft گوشیش یه اس ام اس دیدم تقریبا عاشقانه . پرسیدم این چیه گفت همکارش که خیلی شیطونه ( البته عوضیه ) و با زنای مختلف رابطه داره با گوشیش این اسو داده خواسته دختره رو سر کار بذاره بالاخره با کلی داد و دعوا و قول و قسم اونم تموم شد و بازم تونست منو گول بزنه .
هفته پیش برای همون دوستش مشکل حراستی پیش اومده و حراست شوهر منو هم به خاطر اینکه با اون صمیمی بوده به عنوان شاهد و مطلع خواسته اون روز شوهرم می ترسید بره حراست ازش پرسیدم چی شده مگه تو کاری کردی اونم اعتراف کرده که 9 ماه پیش اون اس مال خودم بود از این قرار :
زن داداش جاری خواهرشوهرم که از شوهرش می خواست طلاق بگیره به شوهرم اس می داده و درد دل می کرده و شوهرمم براش راه حل و جوک و گاهی جوکهای بد مردونه می فرستاده اونم ازش تشکر می کرده که خوشحالش می کنه و نمی دونم کار به کجا می رسه که شوهرم ازش می پرسه loving می خوای ؟ اونم می گه من کسی رو می خوام که هم از نظر مالی تامینم کنه هم جنسی . شوهرمم دیگه رابطه اس ام اسی رو ( که دو سه ماه طول کشیده بوده ) باهاش قطع می کنه
( شوهرم به من گفته برای این ازش این سوالو کردم که بدونم این کارست یا نه و قصدش چیه و وقتی دیدم اینجوری می گه دیگه رابطمو قطع کردم )
الان هم کلی گریه کرد و اظهار پشیمونی کرد و التماس کرد که می دونه کارش خیلی اشتباه بوده ولی دیگه توبه کرده و با گریه نماز می خونه طلب بخشش می کنه و قول داد که دیگه شمارشو به کسی نده قول داد دیگه به هیچکی حتی به خود من اس نده به جون مامانش (که خیلی دوسش داره ) قسم خورد .
من هر شب می بخشمش ولی روزا به این ماجراها فکر می کنم دوباره می رم سر خونه اولم اونم هر شب اظهار پشیمونی و قسم و گریه و قول .

نمی دونم جی کار کنم . ته قلبم اطمینان دارم که کاری ( منظور رابطه جنسیه ) نکرده ولی دیگه بهش اون اعتماد قبلی رو ندارم همیشه فک می کردم بهم دروغ نمی گه ولی حالا دیگه از چشمم افتاده . فک می کنم که توی این همه سال من چقد احمق بودم .
تو رو خدا کمکم کنید .
چیزایی تو تاپیکهای دیگه این سایت خوندم و از بقیه همکارام می بینم باعث شده فک کنم که گناه شوهرم خیلی هم بزرگ نبوده و چون خیلی هم پشیمونه بخشیدمش ولی ته دلم باهاش صاف نمی شه . دیوار اعتمادم فرو ریخته ، داغون شده . همش بهم می گه من دیگه فرد دیگه ای شدم . همین دیروز یه مشتری اومد که خیلی تیپ زده بود بعدش که رفت بچه های شعبه ( بدبختهای هیز قحطی زده ) راجع بهش صحبت می کردن شوهرم به اونا گفته من به خاطر تعهد و قولی که به خانمم دادم اصلا نگاش نکردم . این حرف زیاد خوشحالم نکرد . به خودم گفتم این یکیو داری برام تعریف می کنی ، اگه نگاش می کردی که نمی گفتی . نمی دونم چون اعتقاد داشتم اصلا به من دروغ نمی گه حالا فک می کنم همش داره بهم دروغ می گه . ذهنم پاک نمی شه .از چشمم افتاده . چه کار کنم ؟ :316:
:325:

سلام

مهتاب جان شما بچه داری؟

خوب فراموش کردن این اتفاقات کار آسونی نیست ولی با گذشت زمان این اتفاق می افته یه مدت تحمل کن تا این حست به تعادل برسه. ناراحتی از این کار همسرت رو بهش بگو ولی بهش القا نکن که دیگه بهت اعتماد ندارم این حس رو به زبان نیار که از به دست آوردن محبت و اعتمادت نا امید بشه.

ولی به نظر من در عین حال سعی کن یه سری موارد تو زندگی دست خودت باشه مثلا اگه خونه میخرید چند دنگش به نام خودت باشه.

گذشت زمان مشکلت رو حل میکنه سعی کن وقت همسرت رو با صحبت بیرون رفتن یا هر تفریحی که میدونی پر کنی که از سر بیکاری هم sms کسی رو جواب نده.

مرسی فکور عزیز
بله من یه دختر 5/3 دارم که شوهرم عاشقشه و دخترمم خیلی رابطه خوبی باهاش داره . قبل از این اعتراف قصد داشتیم کم کم برای بجه دوم اقدام کنیم . الان هم داریم .
کلا می شه گفت هیچ مشکلی نداریم . نه از نظر مالی . نه خانواده هامون . نه مشکل جنسی که بعضی از زوجها باهاش مواجهن . شوهرمم آدم معتقدیه . نمی دونم چرا این کارا رو می کرد ( خیلی ساده با این مسئله برخورد میکرد : می گفت یه اس ام اسی دادم دیگه... برام زن بودنش مهم نبود .... من به اون چشم نگاش نمی کردم ، البته غیر از مورد آخر که خودشم می گه گناه و اشتباه کرده و از خدا توبه و طلب بخشش کرده ).
نمی دونم واقعا دیگه این کارا رو نمی کنه یا دیگه نمی ذاره من بفهمم . اینه که منو ناآروم کرده .

یه سوال : چطوری می شه پرینت اس ام اس ها رو گرفت ؟ حتما خود صاحب خط باید درخواست بده ؟

mahtab65 سلام

پرینت که فکر نکنم بتونین بگیرین و در عین حال این کار اصلا درست نیست!!

سعی کن تجسس و کنجکاوی را از خودت دور کنی...

من راهکاری براتون ندارم فقط میدونم ادامه این پلیس بازیا راه حل مناسبی نیست دوست عزیز

امیدوارم بقیه دوستان و کارشناسان راهنماییت کنن

موفق باشی:72:

مهتاب جان گیریم شما پرینت رو هم گرفتی بعدا میخوای یکی یکی زنگ بزنی ببینی زن هستند یا مرد بعدا اگه زن هم باشن دلیل به این نیست که همسرت sms بدی رو رد و بدل کرده باشه.به این کار فکر نکن.

من فکر میکنم همسرت از سر بیکاری این کارو کرده باشه نه به دلیل کمبود و مطمئنم اگه شما هم نمیفهمیدی باز هم اون خط قرمز ها (مثل روابط خاص) رو شروع نمیکرد یه چیز جنبی و حاشیه ای بوده تو زندگیش...

حالا که بچه دارید و همسرت هم عاشق بچه تون هست اوقاتی رو ترتیب بده که بعد از کارش سه تایی برید پارک یا تو خونه بازی کنید تمام وقتش رو با حضور خودت بچه و خانواده هاتون پر کن.

مشکل برای هر زن و شوهری پیش میاد مهم اینه که چه جوری با مشکل برخورد کنند.برخورد عاقلانه هست که خوشبختی شما رو ادامه دار میکنه.

فعلا برای بچه اقدام نکن بذار یه مقدار از نظر روحی آروم بشی و ضمنا رابطت دوباره با همسرت قوی بشه.

سلام مهتاب جان

شما همون عسل هستی؟

عزیزم عنوانت گویای مشکلت نیست واسه همین کسی نمیاد نظر بده.

پس عنوان بهتری اعلام کن که مدیرا عوضش کنن و کارشناسا بفهمن و بیان نظر بدن.

عزیزم به مشاور مراجعه کردی؟ این دیوار اعتماد باید بازسازی بشه و همسزت هم نقش بسزایی در این بازسازیه داره

اما خود شما هم موثری. تا وقتی که بخوای هی به این افکار منفی بال و پر بدی چیزی درست نمیشه.

پس برای راحتی و آرامش فکر و روح خودت همسرت رو از صمیم قلب ببخش و جلوی افکار منفی رو هم بگیر!


با تکنیک توقف فکر


اگر بخوای هی به افکار منفی پر و بال بدی اوضاع درست نمیشهبرای بازسازی این دیوار فرو ریخته نیاز به مصالح

داری نه یک لودر ویرانگر (افکار منفی)! و این مصالح چیزی نیست جز :

- مراجعه به یک مشاور خوب برای احیای روحیه آسیب دیده شما و رابطت با همسرت

- کنترل افکار منفی

- مراقبت صحیح از زندگی و همسر اما نه با تجسسگری و افکار منفی و شک داشتن!

- انرژی گذاشتن روی احیای یک رابطه نه وقت گذاشتن برای پلیس بازی و مچگیری و خودخوری!

- داشتن افکار مثبت و روحیه سازنده برای نجات زندگی و داشتن بخشش و فکر به اینکه انسان جایز الخطاست!

- صبور بودن در این راه و خویشتنداری!


شما اگر این موارد رو رعایت کنی انشالا زندگیت درست میشه. پس دست از تجسس بردار و به فکر احیای رابطت

باش و البته همسرت هم سعی کن از صمیم قلب ببخشی و بهش فرصت جبران بدی گلم.

وقتی خدای ما بخشندست چرا بندش نباشه عزیزم؟

:72:

سلام بهار جون
آره من همون عسلم

آخه هر دفعه که گوشیشو گشتم یه چیزی پیدا کردم ( همون مواردی که گفتم ) برای همین بیشتر تشویق می شدم که چکش کنم .
البته می دونم که اگه واقعا بخواد کاری کنه مخفی کاری می کنه تا من نفهمم ( مثل مورد آخرش که من شانسی متوجه شدم ) ولی نمی دونم چطوری بفهمم دیگه بهم دروغ نمی گه و خودمو آروم کنم .
خودمم گاهی فکر می کنم برم پیش روانشناس تا این مشکلات کوچیک خوشبختی ما رو تهدید نکنه. باید این کارو بکنم .
امیدوارم خدام کمکم کنه :323:
از بقیه دوستان هم متشکرم :46:

دوست عزیز
به حریم خصوصی هم احترام بذارین ، نه گوشیش رو بگردین نه گوشیتون رو بدین همسرتون بگرده ، اعتماد حرف اول و اخر رو در زندگی می زنه.
مثلا پرینت اس ام اسها رو میخواید چیکار ؟؟!!
مطلقا از این قبیل امور بیاید بیرون ، و بهشون فکر هم نکنید.
اعتماد کنین در عین حال مراقب هم باشید اگه جائی دیدین به خطا میره همون جوری که می دونین کار رو خرابتر نمیکنه بیان کنید. موضوع رو بیان کنید و ناراحتی خودتون رو از او بخواید که راه حل بدن.

http://www.hamdardi.net/thread-24517.html

خانم بهار اما به من هم کسی جوب نمیده
همه اش با این خطا مواجه میشوم که متن از قلم افتاده
نمیتونم موضوع جدید باز کنم
واقعا دارم دیوانه میشوم
کمک کمککککککککککککککککککککککک ککککک

baby عزیز
منم اصلا از اینکه چکش کنم حس خوبی ندارم
ولی شما فرمودید " هر جا دیدم به خطا میره ..." آفرین عزیزم منم دقیقا" همینو می خوام بدونم :
از کجا و چطوری بفهمم که بازم به خطا می ره یا نه .

با این اوضاع که نمی تونم چشممو ببندم و بگم بهش اعتماد دارم و همه چی آرومه . می تونم؟

مثل فیلم "زندگی خصوصی" که خانمه تو خونه بود و از کارای شوهرش اصلا سر در نمی آورد ؛ می گفت من به شوهرم اعتماد دارم و چقدم قبولش داشت . یادمه خیلی حرص خوردم از حماقت این جور زنها که الکی و بدون هیچ پایه و اساسی به شوهراشون اعتماد دارن .

من دنبال راهی می گردم که بتونم با پایه و اساس به شوهرم اعتماد کنم . لطفا " در این رابطه راهنمائیم کنید .

ببین مهتاب

دو رویه هست ، یکی اینکه دنبال همسرت باشی و مدام مراقب او تا به خطا نره ، در این حالت فرض رو بر این گذاشتی که عموما به خطا میره.

در حالت دوم فرض رو براین گذاشتی که عموما به خطا نمیره ، گاهی ممکنه دستش خط بخوره ، دقیقا گفتم وقتی دیدین ، یعنی لازم نیست بگردید ، فرض بر حسن ظن هست.

در نهایت اصرار هم بر اعتماد نیست ، اگر واقعیت اینه که خیانت می کنه قصه جور دیگری خواهدبود. اهلیت هر فرد مهمه. یکی اهل این کاراست که هیچ. اما یکی اهل این کارا نیست حالا بر اثر یه اتفاق می زنه جاده خاکی ، این افراد معمولا با یه تلنگر ، با یه آلارم برمی گردن.

آره baby جون فک کنم شوهر من از دسته دومه و این اتفاق همون تلنگرست
منم سعی می کنم راهنمائی های شما و بهار جون و بقیه دوستان رو به کار ببندم تا به آرامش برسم
بازم اعتماد می کنم البته با توکل به خدا . امیدوارم خدا به من کمک کنه البته بیشتر دعا می کنم خدا به شوهرم کمک کنه چون واقعا قلبا اعتقاد دارم خودش اهل این حرفا نیست ، دعا می کنم که این شیاطین رو ازش دور نگه داره

الهی به امید تو ......:323: