با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
4 ساله كه ازدواج كرده ام با شوهرم هيچ مشكلي ندارم اما خانواده اش
مادر شوهرم بسيار سرد مزاج است البته در مورد من و همسر و فرزندم در گرفتاري هايمان اصلا شركت نمي كند حتي اگر مريض شويم يا به كمكش نياز داشته باشيم برايمان كاري نمي كند تقريبا ماهي يك بار آنها را مي بينم برخوردشان اغلب محترمانه است اما دوستانه و دلسوزانه نيست من آدم حساس و احساسي هستم هميشه حرمتشان را نگه داشته ام اما از دور و نزديك و البته موصق شنيدهام كه پشت سرم حرف مي زنن كه مثلا هواي دهنش رو نداره و هر چيزي كه دلش مي خواد مي گه در صورتي كه واقعا اين طور نيست من فقط نمي تونم نسبت به طعنه اي كه مي شنوم كوتاه بييم با خودم ميگم چرا بايد اونها هر چه دلشون مي خواد به من بگن و بي دليل اما من جواب ندهم با خواهر شوهرم خيلي دوست هستم اما جديدا فهميده ام او هم پشت سرم حرف زياد مي زنه مي دونم تقصيركارم و تقصيرم اينه كه زيادي باهاشون گرم برخورد گرده ام حتي شوهرم هم مي گه اون ها جنبه اين رو نداشتن كه تو با هاشون اين همه صميمي بشي من شاغلم يه شغل خوب دارم همسر و خانواده خودم عالي هستن و دوستم دارن از نظر زندگي تقريبا چيزي كم ندارم اما جديدا شنيده ام كه اونها من رو فردي حسود خطاب كرده ان خصلتي كه تا به حال حتي بهش فكر هم نكرده بودم چون دليلي براي حسد در زندگي نمي بينم اما چه كرده ام كه اونها ديدشون اين همه نسبت به من بد شده الله و اعلم.حالا از شما دوستان مي خوام كمكم كنيد . همسرم ميگن رفتار اونها نبايد هيچ اثري توي زندگي تو بذاره اما نمي تونم نديده بگيرم .اين روزها از حرف زدن عادي هم پيش اونها واهمه دارم . دلم مي خواد بعد از اين همه سال يه رفتار جديد و معقول داشته باشم طوري كه كسي دنبالم حرف درست نكنه
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
دلم نمي خواد با كسي سر دشمني بذارم دنبال دوستي ام دوست دارم اگر با كسي مشكلي پيدا كردم فورا باهاش وارد صحبت بشم و مسئله ختم به خير بشه جالب اينجاست كه خانواده شوهرم به خودشون اجازه مي دن در مورد هر چيزي هر چه دلشون مي خواد بگن اما من چنين حقي ندارم از خودم دفاع كنم و در مقابل اراجيفشون فقط لبخند بزنم
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
سلام عزیزم
همیشه با دیگران همونطوری برخورد کن که دوست داری دیگران باهات برخورد کنن
من اوائل با خونواده شوهرم خیلی مشکل داشتم ولی نششستم وکلامو قاضی کردم بعد دیدم مشکل اساسی رو خودم دارم نه اونا با درست کردن برخورد خودم اونا هم برخوردشون با من عوض شد الان 11 ساله ازدواج کردم وبحمد الله هیچ مشکلی باهاشون ندارم
هر چند زمانی که من ازدواج کردم یه دختر 16 ساله بودم که هیچی از زندگی سرش نمیشد
در ضمن اینو بدون که خونواده شوهر ادم هر چند مثل خونواده خود ادم نیستند ولی اگه ما خانوما سیاست زندگیمونو بتونیم بدست بگیریم میتونیم اونا رو از خونواده خودمونم به خودمون نزدیک تر کنیم.البته افراط وتفریط به هیچ وجه و در هیچ کاری جایز نیست
موفق باشیی وسعادتمندگلم
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
:73هرطوريكه دوست داري ديگران باتوبرخوردكنند توهم باديگران برخوردداشته باش
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
به حرف شوهرتون گوش بدید شنیدید که میگن در دروازه رو میشه بست ولی در دهن مردم رو نمیشه بست پس از فکر تربیت و یا تصحیح اخلاق خانواده شوهرتون دست بردارید و دلگرم و با توان به زندگیتون با همسرتون فکر کنید و خوشبختی و سعادت زندگیتون رو روز افزون کنید اونها هم خسته میشن و کوتاه میان از این حرف و حدیثها در هر زندگی وجود داره فراموش نکن آدمی که حرف میاره حرف هم میبره توپ رو بذار توی زمین انها باقی بمونه باهاشون هم بازی نشو بازی زشت و بدیه
در پناه حق
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
با سلام
معمولا" نگاه انسانها به زندگی و مشکلات با هم تفاوت دارد و شرایط زندگی نیز دارای مغایرتهای با هم می باشد.لذا در وهله اول سعی نمائید مساله یا مشکل را بطور واضح و روشن برای خود تعریف نمائید و سپس جهت رفع آن اقدام فرمائید . مهمترین یتانسیل بالفعلی که شما دارید این است که تقریبا" همسرتان با شما هم عقیده است و این یک نقطه مثبت می باشد . ضمنا" سعی نمائید که در زندگی می بابست بعضی اوقات در کنار بعضی مسائل بطور آرام و خونسرد گذشت .
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
دوست عزیز
اگر شما در زندگی با همسرتان مشکلی ندارید و از زندگی خود راضی هستید همین می تواند برای شما کافی باشد
سعی کنید رفت و امد های خودتان را با خانواده همسرتان در حد معقولی نگه دارید و برای روابطتان با انها حدومرزی مشخص کنید طوری که در صمیمیت با آنها دچار افراط یا تفریط نشوید ،با رعایت این مرزها به مرور زمان احترامات بین شما دوباره برقرار می شود .
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
سلام دلناز عزیز. معذرت می خوام که جواب پیام ها و این پستتو تا حالا ندادم. همون طور که در جریانی مشکل بدی برام پیش اومده بود که تمام وقتم رو گرفت. خانمی من نه می خوام سرزنش کن و نه می خوام اتش رو تند تر کنم. فقط می گم آروم باش و اهمیت نده به اتفاقات افتاده. و همین قدر که انقدر همسرت باشعوره کافیه. اومدن یا نیامدن اونها خانه تو دلیل به احترام یا بی احترامی به تو نیست. چرا باید یک دختر بچه روی تو تاثیر بگذاره ؟؟؟
دوست من 10 سال از زندگی تو گذشته و کاملا جا افتادی. تازه عروس که نیستی. نباید می ذاشت مادرت دخالت کنه. وقتی مادرهمسرت روابط بچه هاش براش مهم نیست چرا مامان شما دخالت کرد ؟؟؟
مهم نیست حالا. بیخودی ذهنتو درگیر این مسائل نکن و سرت به زندگیت گرم باشه . سعی کن از اشتباهاتت درس بگیری. رابطه ات رو دوری و دوستی کن. و همیشه یادت باشه برای کسی تب کن که برات بمیره. اینکه اونا نیان تا شب عید و تو بخوای بری اصلا مهم نیست مثل یک مهمون برو و بیا. سعی کن به جای نقد کردن جاریت ازش یاد بگیری. کار درست رو به نظر من اون کرد. باید با هر کسی مثل خودش رفتار کرد. به حرف های همسرت بیشتر گوش کن چون هر چی باشه اون جنس خودشونو بهتر می شناسه خانم گلی و خیلی خیلی خوشحال باش که همسر با شعوری داری :72:
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
سعي كن توي ظهر رفتارت رو تغيير ندي كه همين كار باعث مي شه كه حسابي پشت سرت حرف بزنن و تو از اونها كينه بگيري. اما واقعا با اونها درد دل نكن و سر زندگيتو نگو و فقط حرفهاي الكي و روزمره و اينا بزن. مثلا فلان چيز گرون شده اين غذا خوبه فلان ميوه ارزونه و ...
خيلي وارد حرفهاي فلسفي و خصوصي نشو و به اونها هم اجازه نده از اين دست حرفها بهت بزنن چون خودشون يه چيزي مي ندازن تا ببينن تو چي مي گي.
خيلي هم حساس نشو
همه پشت سر هم حرف مي زنن. يه وقت مي بيني خواهر خود آدم مي ره به مامان آدم يه چيزي مي گه و اگه بشنوي شايد اهميت ندي چون خواهرته و مهم نيست.
به هر حال ماهي يكبار مي خواهي بري و بيايي. سنگين و رنگين برو سنگين و رنگين برگرد. اگر بخواهي حساس بشي اوضاع روز به روز بد تر مي شه. از همه بد تر اينكه از كوره در بري ممكنه يه چيزي بگي كه واسه هميشه واست بد بشه.
مراقب باش تا از ناراحتيت چيزي نفهمن
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
سلام دوستان
نمي دونم تاپيك خواهر شوهر رو خونده ايد يا نه اما اين اتفاقي است كه مشابه اش براي من افتاد جالبه همه به اون خانم مي گن كه اشتباه كرده و نبايد انتظار داشته باشه زن برادرش بره خونه اشون اما وقتي به نقطه مقابل يعني به من مي رسن هم مي گن گذشت كن آخه مگه مي شه وقتي مادر شوهرم كه تا حالا بهش بدي نكردم يه تلفن مي زنه كه سلام بچه ها خوبن و نهايتاً 30 ثانيه و خدا حافظي و اون وقتهايي كه من مثلا مي خوام تماس رو طولاني كنم اون حاظر نمي شه و مثلا ميگه در مي زنن يا اونقدر سراسيمه قطع مي كنه كه از خودم شرمنده مي شم و هر بار كه بهش مي گم تشريف بياريد اين طرفها يا مثال اون . حرفي نمي زنه و اصلا هم نمي گه شما هم بياييد يا بچه ها رو بيار من پا شم بي دليل برم خونه اونها .
يه روزهايي احساس مي كنم اونها اصلا از اين وضع نا خوشنود نيستن.
من اگر مادر شوهرم حتي بي جا بهم اهانت مي كرد بهانه اي داشتم مثلا اينكه سن و سالش از من بيشتره و بزرگتره و مي رفتنم پيشش اما وقتي دخترش كه چند سال از من كوچكتره چنين كاري كرده و اون هم به نوعي طرفش رو مي گيره عمراً برم اونجا چون مي دونم خطاي امروزم رو چند سال آينده مي بينم .
واقعا توي كار خدا مي مونم كه چطور زنهايي رو مي آفرينه كه هيچ علاقه اي به بچه خودشون هم ندارن.اي كاش ديد امروزم رو سالها پيش بدست مي آوردم و ...
ولي مطوئنم خدا جاي حق نشسته و جواب همه چيزو به بهترين وجه مي ده . من ناتوانم و مي سپارمشون به خدا كه بهترين جواب رو بهشون مي ده .
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
من باز هم می گم اهمیت نده. خونسرد باش. چه لزومی داره وقتی اون نمی خواد مکالمه طولانی بشه تو می خوای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا دوری و دوستی رو رعایت نمی کنی عزیزم ؟؟؟
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
نازنين مهربونم اتفاقاً من هم تمايلي ندارم كه با زني كه هيچ اهميتي به زندگي پسرش نمي ده مراوده داشته باشم اما به قول خودت خانواده شوهرن ديگه
اما قانون دوري و دوستي رو وقتي اجرا مي كنم كه خودشون به طريقي پا پيش بگذارن .
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
عزیزم باور کن اینقدر ارزش ندارند که تو بخوای این همه از اعصابت براشون بذاری. خونسرد باش. به زندگیت فکر کن. بی خیالشون شو. اونا عوض بشو نیستند عزیزم.
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
خانم دلناز
بهتر است كمي از حساسيت خود نسبت به اتفاقاتي كه افتاده كمتر كنيد و دائما به دنبال بدست آوردن و خوردكردن غرورها نباشيد.
هر كسي مي تواند اشتباه كند حالا يكي راحت اعتراف مي كند و يكي ديگر نمي تواند
گذشت كن و آنها را به حال خود رها كن و به زندگي خود به صورت قبل از اتفاقي كه افتاده ادامه بده
RE: با خانواده شوهرم چه برخوردي داشته باشم
سلام
دیدم این تاپیک با موضوع من هم می خونه، اینه که اینجا دارم می نویسم..
هنوز ازدواج نکردم و نامزدم.. (به زودی عقد می کنم)... خوشبختانه نامزدم رو چند سالیه می شناسم و هیچ مشکلی با هم نداریم.. خانواده ها هم مشکلی ندارند.. اما بین خانواده من و او تفاوتهایی هست.. اونها مذهبی اند و ما نه، اونها سرد و رسمی هستند و ما برعکس خیلی گرم و خودمانی.. خانواده اون برای من شرط گذاشتند که جلوی اونها و فامیلشون روسری سر کنم که بعد از کلی جدال قبول کردم (البته غیر ایز اون کاملا آزادم، چون نامزدم به هیچ وجه اعتقادی به این مسایل نداره)... می ترسم بعد از عقد بین من و خانواده نامزدم کدورتهایی پیش بیاد.. نمی دونم باید چکار کنم ( واقعیتش اینه که پدر نامزدم کمی من رو در طی رفت و آمدهایی که داشتیم رنجونده، زیادی از حد به مذهب و چهارچوب پابنده، اونقدر که خیلی واسش مهم نیست من دقیقا چه جور آدمیم، همینقدر که تو چهارچوبش قرار بگیرم کافیه) چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟