شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
سلام عزيزان...من هنوز هشت ماه كه عقد كردم..وبسيار نااميد.از همه چي...
كاش ازدواج نكرده بودم و خودم رو تو هچل ننداخته بودم.همه ميگن اگه ازدواج نكرده بودي حالا كه فوق ليسانس قبول شدي يه شوهر خوب گير مياوردي،راس ميگن!
شوهرم كارمنده و خيلي خيلي دوستم داره.خيلي هم مذهبيه.از نظر مالي هم مشكلي نداريم.اما شوهرم يكدفعه سرموضوع پوچي جلوي خانوادش اونقدر به من كتك زد كه نگو!باور نكردني بود.ازش بدم اومد...جلوي زناي برادرش...حالا ديگه خجالت ميكشم جلوشون باشم.چون من محجبه هستم و اونا شديدا بي حجاب،و وقتي شوهرم اونكارو با من كرد ديگه...ناراحتم،تو رو خدا راهنماييم كنيد.چطور باهاش رفتار كنم؟
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
همسايه بهشت عزیز سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
مشکل شما حل میشه عزیزم به شرط اینکه واقعا بخواهی حل بشه
چند سالته؟
چه جور با همسرت آشنا شدی؟
نکات مثبت همسرت چی هست؟
دوست من مشکلات برای همه هست با کمی صبوری و حوصله مشکلاتت را مدیریت کن
منتظر پاسخت هستیم:72:
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
سلام
به تالار همدردی خوش آمدی عزیزم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط همسايه بهشت
كاش ازدواج نكرده بودم و خودم رو تو هچل ننداخته بودم.
هچل ؟
چرا هچل ؟ آیا دیدگاه و نعریف خودت از ازدواج در هچل افتادن است ؟
این هچل که حرفش را می زنی یعنی چه و چه مشخصاتی دارد ؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط همسايه بهشت
همه ميگن اگه ازدواج نكرده بودي حالا كه فوق ليسانس قبول شدي يه شوهر خوب گير مياوردي،راس ميگن!
عجب استدلال شاهکاری !
این رویکرد بسیار آشناست و سبک و سیاقی آشنا دارد !
از نگاه من اسم این کار هیزم در آتش انداختن است و وقتی آتش لهیب کشید و در نهایت خاکستر شد همین مردم حرف های دیگری هم برایت خواهند زد و برایت کلی دل هم خواهند سوزاند !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط همسايه بهشت
شوهرم كارمنده و خيلي خيلي دوستم داره.خيلي هم مذهبيه.از نظر مالي هم مشكلي نداريم.
یک مرد و شوهر از نظر تو باید چه ویژگی هایی داشته باشد ؟آیا این مرد را تو با شناخت خودت انتخاب کردی ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط همسايه بهشت
اما شوهرم يكدفعه سرموضوع پوچي جلوي خانوادش اونقدر به من كتك زد كه نگو!باور نكردني بود.ازش بدم اومد...جلوي زناي برادرش...حالا ديگه خجالت ميكشم جلوشون باشم.چون من محجبه هستم و اونا شديدا بي حجاب،و وقتي شوهرم اونكارو با من كرد ديگه...ناراحتم،تو رو خدا راهنماييم كنيد.چطور باهاش رفتار كنم؟
هر عملی عکس العملی به همراه دارد ( در پی درست و غلط و خوب و بد نیستم )
تو چه کردی و چه گفتی و .....که او به این حد از درجه عصبانیت و واکنش رسید ؟
آیا طی این 8 ماه تو چنین رفتاری از او دیده بودی ؟
شدیدا بی حجاب یعنی چه و اساسا بی حجابی آنها و شدت بی حجابی آن ها به شما چه ربطی دارد و چه دخلی به موضوع اختلاف شما و همسرت دارد ؟
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
ممنون از توجهتون
شوهرم 27سالشه و من23 سال... شوهرم پسرخاله مامانمه.مامانش به خاطر اينكه دنبال يه دختر محجبه ميگشته سراغ من اومده.گفتم كه شوهرم خيلي دوسم داره و به قول خودش بدون من ميميره..ولي زود عصبي ميشه و بعدش پشيمون و بعد از هر دعواي حسابي برام طلا ميخره.به قول يكي از دوستام النگوهاي منو بشمرين بعد حساب كنيد چند بار با هم دعوا كرديم...اما من اينو نميخام. من هميشه اين تفكرو داشتم كه پاكي و نجابت و ايمان و دستاي گرمش رو با بهترين قصر دنيا عوض نكنم...مهدي ميگه: تو مردي! روحيات مردانه داري.ميگه من بهت ميگم جلو پات چاهه با چشماي بسته برو بعد ببين برات چي ميشم.دلم براش ميسوزه. من خودمو به خاطر اون واقعا شكستم.از نظر جنسي هم كاملا تأمينش كردم كه كمبودي از اون نظر نداشته باشه..ولي اون بيشتر از توان من ميخاد.
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
بیش از توان من می خواد یعنی چه ؟
ازت چی می خواد؟!
و اساسا پست بالا جواب کدام یک از سئوال های من در مورد اینکه شوهرت جلوی خانواده ش ترا کتک زده بود ؟
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
چه عاملی باعث عصبانیت بیش از اندازه همسرت شده که کتکت بزنه؟!
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
ببين عزيزم...
قبل از ازدواج نظرم نسبت به ازدواج طوري ديگه بود.فك ميكردم اگه ازدواج كنم براش بهترين ميشم.يه خانواده متعادل،من توقع زيادي ندارم، من دوس دارم دست به دست هم يه زندگي سرشار از خوشبختي رو بسازيم نه پر از پول.من دل صافو ايمان و عشقشو ميخاستم.اينا زياد برام واقع نشد.شوهرم خيلي خوبه.مهربونه.ولي يكدفعه داغ ميكنه.من به اين ميگم هچل! وقتي هيچ كاري ازم برنمياد...و اون داد ميكشه،سر موضوعات پوچ از نظر من به خودش ميزنه و اون دفعه هم به من....
ما مدت 5ماه قبل ازدواج با هم رابطه داشتيم،با نظارت خانواده. ولي اون تو اون مدت اينقدر عاشقم بود كه بديهاشو نشون نميداد.فك ميكردم همديگه رو شناختيم.اما نه!جريان اون قضيه هم اينطور بود كه خونشون بوديم تمام افراد خانواده پرجمعيتش بودن و دو شب ديگه دامادي داداش بزرگترم كه جاي پدرم رو داشت، بود. دراز كشيده بود وtvميديد.بهش گفتم مهدي بيا بريم كمكشون كنيم حالا وقت زياده بعدها ميايم شام ميخوريم.بلند شديم رفتيم.داد وبيداد و اينكه تا الان باهات كنار اومدم، حالا ميبيني باهات چكاركنم و به همه نشون ميدم تو اون فرشته اي كه فك كردن نيستي. دم خونشون رفتيم اون جريان پيش اومد.اونم تو كوچه..بعدش عذرخواهي و گريه و...
و حالا من ميخام بدونم چطور باهاش رفتار كنم؟من دوس دارم همش اون قضيه رو يادآوري كنم ولي اون ميگه توروخدا فراموشش كن.و من نميتونم..تا حالا اصلا اين رفتارو ازش نديده بودم...ميگه اينقد مسائل رو هم انباشته شد و اونطوري بروز كرد..نذار ديگه اون قضيه پيش بياد.همه چي دست توئه،تو مديريت كن..به نظر خودم خيلي خوب بودم. من همه كار براش كردم، اون اصلا خوبيامو نميبينه يا به روي خودش نمياره...وقتي اونقد عصبي شد واقعا متوجه نشدم چي كار كردم..شوكه شده بودم، آخه من كه كاري نكرده بودم...و اين آتيشم ميزد..مهدي ميگه به خاطر اينكه چند مدت با هم رابطه نداشتيم اينطور شدۀ ولي من نميتونم قبول كنم.
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
دوست عزیز
سلام
البته برای آدمهای عصبی اینکه بدونی در چه زمانی باید چه رفتاری داشته باشی خیلی مهمه
اینکه با چه لحنی حرفت رو بزنی با مهربانی یا با خشونت و تحکم خیییلی مهمه
ولی در هر صورت به نظر من یه مرد نباید به خودش اجازه بده همسرشو بزنه اگه تو جمع باشه که دیگه واقعا توجیه نداره.
هرچند من درست نفهمیدم دقیقا چه اتفاقی افتاده شما گفتی بریم کمک و اون اومده کتک کاری
از بقیه عصبانیت هاش هم مثال دقیق بزن تا اعضای تالار بفهمند عصبی بودن ایشون در چه حدیه
من شرایط شما رو نمیدونم اینکه خانواده شوهرت چه جورین ولی در شرایط خودم اگه این اتفاق می افتاد حتما همسرم باید جلوی کل خانوادش ازم حسابی معذرت خواهی میکرد
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
عزیزم حالا که کار به کتک کاری اونم به این راحتی رسیده حتما راجع به عروسی و ازدواج با این اقا با خانوادت مشورت کن.
مطمئن شو که واقعا میخوای با ایشون زندگی کنی!! زندگی با ادم های عصبی واقعا سخته و خود ادم خیلی داغون میشه! جرأت مخالفت باش را نه تنها نداری بلکه جرأت نداری که گاهی نظر ساده در مورد یک مسئله ساده بدی!! همش باید مواظب حرف زدنت باشی که نکنه الکی جوش نیاره!! به خانوادت موضوع را بگو!
در ضمن کتک کاری و تحقیر شما چه ربطی به حجاب شما و بی حچابی بقیه داره!
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
به نظر من اظهار نظر در مورد اتفاقی که افتاده کار ساده ای نیست. مثل این می مونه که یه تصادف شدید رخ داده باشه و ما فقط از زبان قربانی تصادف ماجرا رو بشنویم. آیا مقصر اصلی راننده است؟ یا خرابی جاده؟ یا نقص فنی ماشین؟ یا خود قربانی که بدون توجه وارد جاده شده . . . ؟
اما در مورد دیدگاه شما در مورد زندگی مشترک:
مفاهیمی مثل خوشبختی یا زندگی سرشار از عشق که شما به آن اشاره کردید، اهدافی نیستند که به راحتی قابل دسترسی باشند. حتی با تقریب خوبی ما هیچ دید کاملی هم از این مفاهیم نداریم. تنها تصورمان از خوشبختی به یاد آوردن "مصداقهایی" از خوشبختی و زندگی عاشقانه است که در فیلمها و سریالها یا زندگی اطرافیانمان می بینیم. اما واقعیت چیز دیگری است.
خوشبختی کالا نیست و راه رسیدن به آن هم ازدواج نیست. حتی اگر شما با بهترین مرد دنیا هم ازدواج می کردید، شاید بدون اصلاح دیدگاه خود خوشبخت نمی شدید. و البته با اصلاح نگرشتان می توانید خوشبخت ترین زن دنیا باشید، هر چند همسرتان بد ترین مرد روزگار باشد.
متاسفانه (به نظر من) نگاه ما به خوشبخت بودن به کادرهای کلیشه ای محدود می شود: یک آغوش گرم، یک کادوی غافلگیر کننده، حمایت در برابر سایرین و . . . البته اینها خوبند اما همه خوشبختی نیستند.
مثلا یکی از خوشبختی ها که به نظر من می تواند خیلی هم لذت بخش باشد این است: توانایی تغییر سرنوشت. شاید شما می توانستید با شناختی که از همسرتان دارید ضمن کنترل کردن خودتان و عدم اصرار برای خارج شدن از میهمانی، مانع از این اتفاق شوید.
این به معنای پذیرفتن ضعف و تسلیم شدن نیست. بلکه به معنای شناختن خطر و پرهیز از آن است. روشن نکردن کبریت در اتاق پر از گاز نشانه ضعف ما نیست. بلکه نشانه دور اندیشی ماست و صد البته بعدا از اینکه چنین کبریت (به ظاهر کوچک و بی اهمیتی) را نیفروخته ایم، خوشحال خواهیم شد (احساس خوشبختی!).
RE: شوهرم جلوي خانوادش كتكم زد...
ایشون هر کاری هم کرده باشن نامزدشون حق نداشته وسط خیابون و جلوی خانوادش کتکشون بزنه!
اصلا حق نداره شما رو کتک بزنه!مگه عصر حجره که با چوب و چماق و کتک مخالفتشو نشون میده! من از نظرات دوستان تعجب میکنم که میگن شاید دلیلی داشته باشه آخه اصلا اینکار به هیچ وجه منطقی نیست که بشه با یه دلیل توجیهش کرد!
وقتی تو دوره ی نامزدی اینجوریه دیگه وای به بعد از عروسی!!!!!به همبن راحتی کتکت زد و شما هم بخشیدیش!به نظر من باید در موردش دوباره فکر کنی و تو تصمیمت برای ازدواج تجدید نظر کنی.بعدها مجبور میشی به خاطر اینکه نکنه از حرفت ناراحت بشه و دوباره کتکت بزنه حتی تو موارد ساده هم نظرتو نگی باید مدام مراقب باشی که نکنه یه حرفی بزنی که ناراحت شه و...
به نظر من نمیشه به خاطر ترس از عواقب جدایی یه عمر چنین آدمی رو تحمل کرد