عدم تحریک جنسی مرد در رابطه

سلام.من 2 ساله که عقد کردم.اما از همون شب عقد احساس کردم همسرم هیچ جذابیت جنسی واسم نداره.این قضیه تا الان ادامه پیدا کرده و دیگه داره داغونم می کنه.همسرم 2.5سال از من بزرگتره و قبلا یک بار عقد کرده بوده.من فکر نمی کرم این موضوع واسم مهم باشه.اما الان احساس می کنم جذابیتی واسم نداره .یعنی این احساس از همون شب عقد شروع شد.به طوری که شب اول گرفتم خوابیدم.هیچ حسی نداشتم.الان هم تو یک شهر زندگی نمی کنیم.تقریبا هر 10 روز یک بار همدیگرو می بینیمو.اما اصلا دلم واسش تنگ نمیشه.اگه هم می رم پیشش واسه احساس مسئولتمه بیشتر.شایدبه طور متوسط در هفته 1 بار رابطه جنسی داشته باشیم که در اکثر مواقع من رضایت کامل ندارم و بعضی موقع ها برای رضایت اون این کارو انجام می دم.نیاز جنسی من بالاست.اما ایشون منو تحریک نمی کنه.دیگه دارم دیوونه می شم.خانواده داره فشار میاره که ازدواج کنیم.اما من از زیر یک سقف رفتن با کسی که تقریبا دلم واسش تنگ نمیشه می ترسم.مشکلات دیگری هم داریم.اما نسبت اون مشکلات در برابر این مشکل 20 به 80 هست.الان فکر می کنم بیشتر بهش وابسته هستم تا دوستش داشته باشم.
.لصفا کمکم کنید ...لطفا....

سلام

خوش امدید به همدردی

دقیقا بگید شما ایشون رو فاقد جذابیتهای لازم میبینید یا خودتون در این رابطه ناتوان هستید؟

سن خودتون و ایشون؟تحصیلات و شغلتون؟

چطور باهم آشنا شدید؟

چرا ایشون رو انتخاب کردید با وجود یکبار عقد کردنش و 2.5 سال از شما بزرگتر بودنش؟

ایشون دوشیزه بودن با شما ازدواج کرن یا نه؟

چرا قبل از عقد بیشتر دوستش داشتین و لی الان دیدتون کاملا برگشته؟

میشه بگید از دیدگاه شما وابستگی یعنی چی؟دوست داشتن یعنی چی؟

چرا بهش وابسته هستید؟(یعنی چه چیزی در ایشون هست که شما رو بهش وابسته میکنه؟)

من ناتوانی تو خودم احساس نمی کنم.اتفاقا برعکس.چون تمایلم به رابطه بالاست این مشکل وجود داره.
ما سال 84 با هم آشنا شدیم.ایشون کارشناسی ارشددر شهر من قبول شدند و این رابطه ادامه پیدا کرد تا سال 89 که عقد کردیم.من به این رابطه جدی نگاه نمی کرم.حتی یک بار بهش گفتم باید به فکر ازدواج باشه و رابطه 5 ماه قطع شد.تو این مدت وقت داشتم که یه چند وقتی به دور از رابطه فکر کنم.خیلی فکر کردم و همه جوانب کارو در نظر گرفتم.یعنی به ویژگی های ایشون امتیاز دادم و به نتیجه رسیدم که مورد مناسبی برای ازدواج هست.اما فکر نمی کردم مسایل جنسی واسه من اینقدر اهمیت داشته باشه و بعد از ازدواج این حس در من به وجود بیاد.من خیلی زیاد روی عقلم تصمیم گرفتم.فکز کزدم یه دوست داشتن ساده در کنار ویژگی های خوبی که داره کافیه.از جمله خانواده خوب.تحصیلات خوب.اخلاق خوب.باهوش بودنش.و اینکه منو خیلی زیاد دوست داره.الان هر دو تامون دانشجوی دکتری هستیم.من 30 و ایشون 32 سالشه.ایشون دوشیزه بودن و قضیه ازدواج قبلی شون برای من هنوز هم مشکلی نداره.علت بیان کردنش دادن اطلاعات کامل بود.اما فکر می کنم علت اینکه تمایلی به رابطه ندارم به جذابیت های ظاهری برگرده که شاید یک قسمت مهمش مال سنه.مثلا ایشون یک مشکل پوستی داشتن که این قضیه واسه من خیلی مهم بود.هردفعه بهش نگاه می کردم جلوی چشمم بود.بارها به شوخی و جدی گفتم که بره دکتر و مشکلشو حل کنه.بهش گفتم من غیر تو کسیو ندارم.دوست دارم واسم بهترین باشی.اما کو گوش شنوا!یک بار هم که دیگه به اجبار من رفت دکتر داروهاشو مصرف نکرد.مسائل ظاهری واسش مهم نیست.و این به احساس بد من کمکم می کنه.نعریف من از وابستگی بیشتر ترس از نبودنشه.ترس از این که که نمی دونم اگه نباشه چی میشه.من واقعا نمی تونم بگم دوستش دارم یا نه.باهاش بهم خوش می گذره.می گیم.می خندیم. اما بیشتر شبیه یک دوست تا همسر.هیچ وقت نمی تونم بهش بگم دوستت دارم .با قربون صدقش یرم.نه اینکه نخام.احساس می کنم اون لطافتی که باید به عنوان یک زن داشته باشه رو نداره.وقتی یک زوجو می بینم که طرف داره با عشق تو چشم همسزش نگاه می کنه یا دست همدیگرو گرفتن حسودیم میشه.من هیچ وقت دلم واسش تنگ نمیشه.با اینکه بارها بهم میگه دلم واست تنگ شده اما من هر دفعه برای اینکه دروغی بهش نگم"منم همین طور" بحثو عوض می کنم.می دون ریشه همه اینها تو رابطه جنسیمونه.حتی دعواهایی که می کنیم.اما ...

می تونین از این عدم جذابیت ظاهری همسرتون بیشتر بگین. اینطور که می گین مشکلتون توی ظاهر خانمتونه. اول اینکه خودتون به خودتون و بهداشت و نظافتو نمی دونم به وقت ارایشگاه رفتنو هرروز اصلاح کردن صورت و لباسای تمیز توی خونه پوشیدن و اینا می رسین؟ یعنی وقتی توی خونه با همسرتون هستین سعی می کنین که لباسای خوب و تمیز و البته راحت و خوشرنگ بپوشین و از این چیزا؟ منظورم اینه که اون توقعاتی که از همسرتون دارین خودتون پیشقدم می شین توشون و خودتون رعایتشون می کنین؟
خانمتون مشکل ظاهریش چیه؟ مثلا به لباساش توی خونه اهمیت نمی ده یا دیر به دیر می ره ارایشگاه یا اضافه وزن داره یا اندامش مورد علاقه ی شما نیست یا هر چی ؟ ببینین مشکل ظاهری که می گین چیه. خیلی از مشکلات قابل حله و می شه رفع بشه.
اگه ظاهر همسرتون بهتر بشه (چیزایی که قابل رفعه و قابل حله حل بشه. نه اینکه یکهو یه چیزایی بخواین که ممکن نیست) شما می تونین عاشقشون بشین و مشکل رابطه اتون حل می شه؟

به نظر من موضوع رو به همین صراحت که برای ما تعریف کردین براش بگین. در واقع با خودش حرف بزنید تا تلاش هاش رو انجام بده. مطمئن باشید اگه بدونه احساس شما به اون در خطره تلاشش رو میکنه. اونوقت واقعا شما هم تحت تاثیر قرار میگیرین. ما اصلا نمیدونیم که آیا واقعا ایشون فاقد یه سری جذابیت های زنانه است یا این شمایید که این حس ها رو در موردش دارین.
دلیل جدایی قبلیش چی بوده؟
واقعا کار درستی کردین که قبل عروسی دارین سعی میکنین این مشکل رو حل کنید. چون بعد عروسی حل یه سری مسایل سخت تره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بهار

به نظر من موضوع رو به همین صراحت که برای ما تعریف کردین براش بگین. در واقع با خودش حرف بزنید تا تلاش هاش رو انجام بده. مطمئن باشید اگه بدونه احساس شما به اون در خطره تلاشش رو میکنه. اونوقت واقعا شما هم تحت تاثیر قرار میگیرین. ما اصلا نمیدونیم که آیا واقعا ایشون فاقد یه سری جذابیت های زنانه است یا این شمایید که این حس ها رو در موردش دارین.

---

شما یا دختر نیستید یا دخترارو نمی شناسید.اگه بهش یگم که دیگه هیچی از زندگی نمی مونه.من سعی کردم به زبان نرم این حرفارو بزنم.اما این بخشی از مشکلاته.حتی اگر به خودش برسه با مشکلات پوستیشو برظرف کنه این حس من به طور کامل از بین می ره.ایشون از نظر من جذابیت های لازم رو نداره.حس واقعی من اینه که طراوت جوانی نداره.نمی دونم چطوز بگم.ببینید:"دارم احساس می کنم که از من بزرگتره و دارم احساس می کنم نباید بزرگ تر باشه "

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

تصحیح پست قبل :
شما یا دختر نیستید یا دخترارو نمی شناسید.اگه بهش یگم که دیگه هیچی از زندگی نمی مونه.من سعی کردم به زبان نرم این حرفارو بزنم.اما این بخشی از مشکلاته.حتی اگر به خودش برسه با مشکلات پوستیشو برطرف کنه این حس من به طور کامل از بین نمی ره.ایشون از نظر من جذابیت های لازم رو نداره.حس واقعی من اینه که طراوت جوانی نداره.نمی دونم چطوز بگم.ببینید:"دارم احساس می کنم که از من بزرگتره و دارم احساس می کنم نباید بزرگ تر باشه "

دوست گرامی

من فکر میکنم شما روی قضیه سن ایشون بیش از حدا دارید حساسیت نشون میدید.2 سال تفاوت سنی انقدر زیاد نیست که شما دارید راجع بهش صحبت میکنید.ضمن اینکه گفتید اگر مشکل پوستش رو حل کنه مشکل شما هم حل میشه.

ممکنه خانوم شما خیلی مسائل رو ندونه.مثلا فکر کنه همینجوری که هست شما راضی هستید.باید با همون لحن شوخی و در مواقعی جدی اما مهربان بهش خواسته هاتون رو بگید.
مثلا اگر دوست دارید از لوازم ارایش خاصی استفاده کنه یا عطر خاصی رو میپسندید یا لباسی رو بهتره براش بخرید.تا کم کم با سلیقه شما آشنا بشه

مشکل پوستی ایشون مال سنشونه؟چون اشاره کرده بودید مشکلتون سن ایشونه.و به مشکل پوستیش اشاره کرده بودید.

طراوت جوانی از دیدگاه شما چیه؟
وقتی با شما اشنا شد چند وقت از جداییش مگذشت؟



مثلا اهل شوخی و خنده و شیطنت نیست؟(به غیر از مسائل ظاهری)

ایشون از ازدواج قبلیش ضربه روحی خورده؟

چرا نمیتونید باهاش صحبت کنید؟چرا فکر میکنید با صحبت کردن چیزی از زندگی نمیمونه؟

میشه یکمی از مشکلات دیگه تون هم بگید؟

مریم خانوم اگه شوهر شما به شما بگه به نظر من تو سنت بالاست یا به خاطر ظاهرت نمی تونم باهات رابطه جنسی برقرار کنم شما حتی اگر این خواسته اونو برطرف کنید آیا تا آخر عمر و در هنگام رابطه به این موضوع فکر نمی کنید که "نکنه هنوز از نظر اون جذاب نیستم!!" ؟آیا اعتماد به نفستون حفظ میشه؟این شرایطو واسه دختری در نظر بگیرید که فوق العاده باهوشه .طوری که من یک اشاره کنم تا ته خطو رفته.اون الان می دونه من با پوستش مشکل دارم.ایشون اهل بگو بخند هست وضربه روحی هم نخورده.این حس مال منه.داخلی !از درون.
فکر کنم مشکل من اینجا حل نشه.اگر کسی یه مشاور خوب در اصفهان یا تهران یا شیراز سراغ داره به من معرفی کنه لطفا!!!!!!!!!!!تبلیغ فامیلاتون باشه تورو خدا!

[align=justify]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط helpmoshaver

نمی دونم چطوز بگم.ببینید:"دارم احساس می کنم که از من بزرگتره و دارم احساس می کنم نباید بزرگ تر باشه "

---

به این می گن تبدیل یه مسئله به یه مشکل! :305:

راستی سلام. :)

دو تا نکته مثبت: اول اینکه خیلی عالیه که اینطور نسبت به همسرتون ملاحظه دارید و حرفی نمی زنید که به احساساتش صدمه ی ریشه ای بزنه. این یعنی یه مرد باهوش.:72:

دوم اینکه خیلی خوبه که قصد دارید حضورا به مشاور مراجعه کنید. این یعنی برنامه ریزی جدی برای حل مسئله.:72:

و یه پیشنهاد: سعی کنید از مسائل زندگیتون مشکل نسازید، چون مسئله رو می شه حل کرد، اما در مورد مشکل، چاره ای جز کنار اومدن ندارید!

موفق باشید. :72:[/align]

من مشاور خوب نمیشناسم. اینجا توی یکی از تاپیکا اسم چند تا از مرکز مشاوره ها رو گفتن و یکیشو یادمه که مرکز مشاوره پویا بود (بیشتر مربوط به مشاور ازدواج) توی خ انقلاب اول خ قدس. خودم هیچوقت نرفتمو اصلا نمی دونم خوبه اینجا یا نه و توی این مرکز کدوم مشاورش بهتره. امیدوارم دوستان بیان بیشتر کمک کنن
اگه خانمتون باهوشه و با اشاره ای که کردین تا تهشو رفتن پس قاعدتا باید یه اقدامی واسه چیزایی که گفتین می کردن دیگه. البته اگه فرصتشو داشته باشن (ظاهرا درس می خونن الان) و هزینه مالیش زیاد نباشه.
راستی ادم با هرکسی هم ازدواج کنه بالاخره هم خودش و هم اون طرف مقابلش در اثر گذر زمان جوانیشو از دست می ده.
امیدوارم مشکلتون حل شه.
موفق باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط meinoush

راستی ادم با هرکسی هم ازدواج کنه بالاخره هم خودش و هم اون طرف مقابلش در اثر گذر زمان جوانیشو از دست می ده.

---

حرف شما درست.اما اگه این موضوع از شب اول تو ذهن کسی باشه حتما مشکلی وجود داره

من فکر میکنم شما بیشتر مشکلت بخاطرطرز فکرته..
بنظرم از قبل ازدواجت رو سنش حساس بودی و میترسیدی که ایشون که الان سنش از من بالاتره.. این همه اینور اونور میگن دختر سنش کمتر باشه.. نکنه مثل یه دختر جوون نباشه..
و این قضیه بیشتر به چشمتون اومده.. وگرنه فکر نمیکنم 2-3 سال کمتر هم فرقی ایجاد کنه تو جذابیت های جسمی ایشون.. البته با فرض اینکه به خودش رسیدن و اینارو انجام میده و مثل یه دختر کم سنتر شاداب هست..
یعنی الان فکر میکنی ایشئن اگه سنش 4 سالکنتر بود جذایتر بود!!
یا هر دختری که سنش 4 سال کمتره (حالت معمول) جذابتره!

قبل از ازدواج حس من این نبود.دقیقا بر عکس.سر این موضوع حتی جلوی خانوادم از ایشون دفاع کردم(اگرچه خانوادم خیلی منطقی پذیرفتند و الان هم هیچ مشکلی از این جهت نیست) اما این مشکل بعد از ازدواج به وجود اومد

خب دیگه دوست عزیز
دیگه این موضوع رو که اون سنیش از شما بیشتره و .... فراموش کنید

الان میگید این یک واقعیته و نمیشه فراموشش کرد
منم میدونم واقعیته و سخت میشه فراموشش کرد ولی میشه فراموشش کرد

خدا نکرده یک بیماری لاعلاج نیست که نشه کاریش کرد
راهکارهای زیادی برای برای از بین بردن این حس و حالا وجود داره

تو اینترنتم سرچ بزنید ،راههای جوانسازی بسیارند
ضمن اینکه همسر شما هم خانوم جوانی هستند

به هرحال شما الان زن و شوهرید و باید با هم و در کنار هم زندگیتونو بسازید و روزبهروز پرعشق ترش کنید

نه اینکه تیشه بردارید بزنید به ریشه این زندگی

به خدا مشکلی ندارید باهم...خوشبختین..الکی زندگی به این خوبی رو خرابش نکنید

من خیلیا رو میشناسم که سن خانوم بالاتر از آقا بوده ولی همشون الان دارن شاد و خوشحال زندگی میکنند در کنار هم و فرزنداشون

دوست خودم ،2سالو نیم از شوهرش بزرگتره
برو ببین چه زندگی دارند..دخترشونم 9سالشه

دوست دیگم از شوهرش 1سالو8ماه بزرگتره و پسرشون الان 8 سالشه و زندگی دارند که نگو و نپرس

باهم برین سفر و جاهای جوون پسند

شاید مشکلی هست که نمی تونین توی این تالار بگین. نمی دونم.
ولی واقعا دو سه سال اختلاف سنی در حدی نیست که دیده بشه. اگه ایشون از شما مثلا 2 سال کوچک تر بودن فکر می کنین چه تفاوتی با الانشون داشتن؟ در خود رابطه بعد از ازدواج واقعا چه مشکلی هست که شما رو یاد این می اندازه که ایشون بهتر بود کوچک تر می بودن؟ اگه مشکلتون قابل گفتنه بگین همینجا شاید دوستان بتونن راهنماییتون کنن. اگر هم نمی شه اینجا بگین بهتره برین مشاوره حضوری و راهنمایی بخواین. در هر حال خیلی خوبه که دنبال حل مشکلتون هستین و امیدوارم موفق باشید.

سلام دوست عزیز

من جایی خوندم، برخی آقایون نسبت به همسرانشون تحریک جنسی نمیشن یا نسبت به یک گروه خاص امکان داره این اتفاق براشون بیافته، چون شما بالاخره جوان هستین و نیاز جنسی دارین، پس اگر همسر شما زشت ترین زن دنیا هم باشه، در زمان ارضای نیاز فقط رابطه و بر طرف کردن حس مطرح هست و نه چیز دیگه، اینکه میفرمایین تحریک نمیشین احتمالا باید با یک مشاور یا سکس تراپیست مشورت کنین!
مشکل از نوع احساس و روان شما نشئت میگیره و نه مشکل ظاهر و جسمی در دو طرف!
در مقاله ای که خوندم، مردهایی رو که توان جنسی دارند اما نسبت به همسر یا زن خاصی ناتوان هستند را به چند گروه تقسیم کرده بود:
مردانی که علاقه بسیار شدیدی به همسر دارند و و ممکنه با مشاهده حس درد در خانمها عذاب وجدان بگیرن
مردانی که حس کمبود دارند نسبت به همسر
مردانی که حس خجالت دارند یا از طرف مقابل خجالت میکشند و یا در رابطه با زنانی مواجه میشند که توانایی جنسی و .. بالایی دارند
.
.
.
منظورم از اشاره به این موضوع این بود که مشکل شما فقط مختص به شما نیست و حتی یه مبحث روانشناسی داره و میشه با مشاوره حلش کرد تا ریشه یابی شه و از لحاظ روانی این مساله حل شه...

گفتین خانم شما خیلی باهوشه پس باید از مشکل شما خبر داشته باشه
ومتوجه شده باشه شما قلبا دلت واسش تنگ نمیشه
تاحالا چیزی در این رابطه نگفته؟اعتراضی نکرده؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سینان

گفتین خانم شما خیلی باهوشه پس باید از مشکل شما خبر داشته باشه
ومتوجه شده باشه شما قلبا دلت واسش تنگ نمیشه
تاحالا چیزی در این رابطه نگفته؟اعتراضی نکرده؟

---

چرا گفته.میگه چرا فقط دل من واسه تو تنگ میشه.اما هر دفعه یه جوری از جواب دادن طفذه می رم.

من درکتون میکنم آخه ظاهر بعضی آدما بزرگتر از سنشون نشون میده و فکر کنم همسر شما هم از اون دسته افراد باشه.
به نظر من ظاهرم، خیلی مهم و تاثیر گذاره مخصوصا برای کسایی که به این موضوع حساس هستن اگه همسرتون باهوش باشه خودش باید این حساسیت های شما رو بشناسه ویه چیز دیگه آدما باید به خواسته هم احترام بذارن (اگر شما با محبت بهشون بگید بالحن خوب ودلنشین ) با وجودی که ایشون تحصیل کرده هست و همین طور باهوش به نظر من باید بپذیرند و به دکتر مراجعه کنند آدم باید واقعیت رو بپذیره

[size=large]ببخشید می خوام یه کم تند با هات حرف بزنم .
سیلی ای که آدمو بیدار کنه بهتر از نوازشیه که آدمو به خواب غفلت ببره
ببخشید شما روزی که رفتید خواستگاری این خانم حواست کجا بوده می شه بپرسم ؟
اگه یه روزی این خانمو دوست داشتی پس به دلت نشسته که رفتی باهاش ازدواج کردی مشکل رو در درون خودت ریشه یابی کن نه اون دختر معصوم . اون با هزار امید و آرزو به تو جواب بله داده بی انصاف
این که تحریک نمیشید احتمالا شما فیلمای سکسی زیاد می بینید و نسبت به همسرتون بی اعتنا شدید و به دنبال سکس فاتنزی هستید. یا اینکه تصورات بیهوده ای دارید که شاید نا به جا باشه .
وگرنه هر آدم سالمی تو تاریکی با نوازش و لمس کردن هم می تونه تحریک شه حتما نیازی نیست ظاهر طرفو ببینید . انقدر به این فیلمای فانتزی فکر نکنید .
احساستون نسبت به همسرتون رو باز یابی کنید. نکات مثبتی رو که حاضر شدید با این خانم ازدواج کنید رو بهش فکر کنید و قوت ببخشید . دوباره عاشقش بشید چی واسه یه مرد مهمتر از اینکه بتونه از همسرش آرامش بگیره . رابطه جنسی رو وسیله ای برای ارزای افکارت قرار نده بلکه باید طوری ازش بهره ببری که نیازهای عاطفی همسرت و آرامش خودتو بدست بیاری .
از حرفام ناراحت نشو فقط انقد زود تقصیرات رو گردن کس دیگه ای ننداز. و به جای این حرفا یه تاپیک تازه باز کن از دوستان کمک بگیر که چطوری میشه یه رابطه رو عاشقانش کرد ؟ دوباره رابطه سر شده بینتون رو گرم و شعله ورکن. این بهتر نیست . همیشه مثبت به زندگیت نگاه کن .
از من نرنج . فقط قصدم کمکه به تو بود :72: .[/size]

به نظر من اگه یه دختر باهوش باشه و زندگی مشترکشو واقعا دوست داشته باشه به ظاهرش بیشتر از این که شما میگی میرسه اگه مشکل ظاهری یا پوستی داشته باشه حتما درمانش میکنه
یه جای کار داره میلنگه
شاید انقدرا که شما میگی خانومت با هوش نیست که در اینصورت باید قضیه رو واضح تر و جدی تر واسش روشن کنی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهسایی

[size=large][size=large]ببخشید می خوام یه کم تند با هات حرف بزنم .
سیلی ای که آدمو بیدار کنه بهتر از نوازشیه که آدمو به خواب غفلت ببره
ببخشید شما روزی که رفتید خواستگاری این خانم حواست کجا بوده می شه بپرسم ؟
اگه یه روزی این خانمو دوست داشتی پس به دلت نشسته که رفتی باهاش ازدواج کردی مشکل رو در درون خودت ریشه یابی کن نه اون دختر معصوم . اون با هزار امید و آرزو به تو جواب بله داده بی انصاف
این که تحریک نمیشید احتمالا شما فیلمای سکسی زیاد می بینید و نسبت به همسرتون بی اعتنا شدید و به دنبال سکس فاتنزی هستید. یا اینکه تصورات بیهوده ای دارید که شاید نا به جا باشه .

---

1 اگر مشکلی نبود اینجا تقاضای راهنمایی نمی کردم.روز خواستگاری حواسم جمع بود.هنوزم هست.
2-بی انصافی کسی ست که بی جای جل کردن مشکلش اونو دور بزنه.مثلا جدایی یا خیانت.پس اگر بی انصاف بودم تاپیک بار نمی کردم.
3- من کجای تاپیک نوشتم فیلم سکسی می بینم؟یا دلم سکس فانتزی می خاد؟(البته من معنی دقیق سکس فانتزی رو نمی ذونم.اما می تونم حدس بزنم منظورتون چیه)
4- فکر می کنم این می تونه مشکل خیلی از افراد یاشه.(از جمله یکی از دوستای خودم که خیلی زود از همسرش جدا شد.) پس شاید بیان کردنش و گفتن راهنمایی دیگران بتونه به اون ها کمک کنه.
5-رشته من علوم انسانیه.یه خورده بیشتر از بعضی از دوستان با روان شناسی آشنا هستم.اینجا دنبال نصیحت و نظر نبودم.بیشتر دنبال تجربیات مشترک افراد بودم.کسانی که مثل من بودند و مشکلشون رو جل کردند.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط elahe.a

سلام دوست عزیز

من جایی خوندم، برخی آقایون نسبت به همسرانشون تحریک جنسی نمیشن یا نسبت به یک گروه خاص امکان داره این اتفاق براشون بیافته، چون شما بالاخره جوان هستین و نیاز جنسی دارین، پس اگر همسر شما زشت ترین زن دنیا هم باشه، در زمان ارضای نیاز فقط رابطه و بر طرف کردن حس مطرح هست و نه چیز دیگه، اینکه میفرمایین تحریک نمیشین احتمالا باید با یک مشاور یا سکس تراپیست مشورت کنین!
مشکل از نوع احساس و روان شما نشئت میگیره و نه مشکل ظاهر و جسمی در دو طرف!
در مقاله ای که خوندم، مردهایی رو که توان جنسی دارند اما نسبت به همسر یا زن خاصی ناتوان هستند را به چند گروه تقسیم کرده بود:
مردانی که علاقه بسیار شدیدی به همسر دارند و و ممکنه با مشاهده حس درد در خانمها عذاب وجدان بگیرن
مردانی که حس کمبود دارند نسبت به همسر
مردانی که حس خجالت دارند یا از طرف مقابل خجالت میکشند و یا در رابطه با زنانی مواجه میشند که توانایی جنسی و .. بالایی دارند
.
.
.
منظورم از اشاره به این موضوع این بود که مشکل شما فقط مختص به شما نیست و حتی یه مبحث روانشناسی داره و میشه با مشاوره حلش کرد تا ریشه یابی شه و از لحاظ روانی این مساله حل شه...

---

میشه اسن مقاله رو برای من هم بفرستید؟همسر من به شدت مذهبیه ولی من نه.البته نه اینکه مانعی در ایجاد رابطه بوجود بیاره.اما نظر شما رو که خوندم گفتم شاید ارتباطی وجود داشته باشه.

خیلی خوبه که می خواین مشکلتونو حل کنین.
البته دوستان هر کدومشون دارن سعی می کنن که کمکی بکنن. حالا ممکنه اون نوشته در مورد شما صدق نکنه ولی نیت کمک بوده.
من تجربه مشابه نداشتم. در واقع ازدواج نکردم. اما اگه بتونین بگین اون مشکل اصلیتون چیه خیلی خوبه. مثلا از روابط جنسی دفعه اولتون راضی نبودین. یا فکر و تصوری از روابط جنسی داشتین و حالا می بینین خیلی معمولیه. یا خانمتون به لباساش یا ظاهرش به اندازه ای که شما بخواین نمی رسه یا هر چی که به نظرتون میاد. بهش فکر کنین ببینین واقعا چی باعث می شه که احساس خوبی نداشته باشین از رابطه. مثلا اینکه می گین احساس می کنین خانمتون باید کوچک تر می بود شاید یه رفتارای دیگه ای می خواین و از نظر عاطفی خوشحال نیستین. مثلا بعضیا می گن دوست دارن خانمشون توی اغوششون جا بشه و کوچولو باشه. یه تاپیک خونده بودم توی همین سایت اینطوری نوشته بود البته در مرحله خواستگاری بود. نوشته بود دوست داره خانمش از این خانمایی باشه که استخون بندی ریز تری دارن و اینطوری حس می کنه باهاش می تونه خیلی مهربون تر باشه و نمی خواد حتی یه ریزه ناراحتش کنه. نمی دونم واقعا مشکل اصلی شما چیه. مشکل اصلیتونو فکر کنین پیدا کنین. اگه می تونین اینجا بنویسین اگه هم نمی تونین برین مشاوره حضوری که خودتون هم می خواستین برین.
شایدم خانمتون دقیقا اونطوری که می گین نباشه. مثلا نوشتین خودش می دونه شما از مشکل پوستی اش ناراحتین اما به زور شما رفته دکتر و بعدش هم داروهاشو نخورده. شاید چون درس داره وقت نمی کنه به این چیزا فکر کنه یا شاید درمان دوره اش طولانیه و حوصله نداره. اما شاید واقعا فکر می کنه ظاهر برای شما مهم نیست. نمی دونم. دوستان که توصیه های خوبی کردن. مثلا اگه براتون لباس خواب ایشون مهمه می تونین باهاشون برین خرید و نظر بدین تا کم کم دستشون بیاد سلیقه ی شما رو. یا مثلا اگه بوی عطر ایشون براتون مهمه می تونین باهم برین خرید عطر حالا به عنوان هدیه به ایشون یا هر چی و هم شما بتونین عطرای مختلفو نظر بدین تا خانمتون با سلیقه اتون اشنا بشه هم خود خانمتون نظر بده تا شما هم اشنا بشین با سلایق ایشون و اخرش هم یه عطری بخرین که هر دوتون راضی باشین. یا مثلا مدل موی خانموتون رو دوست ندارین ساده است مدل موش می تونین بگین بره یه ارایشگاه خوب خود ارایشگر اگه خوب باشه میتونه بهش توصیه کنه که چه مدل مویی داشته باشه. یا مثلا خانمتون هیچوقت ارایش نمی کنه شاید شما براتون خوشایند باشه که گاهی ارایش کنه. حتی ارایش خیلی سبک و ساده می تونه اثر بذاره روی صورت و طراوتش. یا اگه اندامشون خوب نیست برن باشگاهی که خوب باشه مربی و برای قسمت خاصی از بدنشون که نیازه لاغر یا چاق بشه راهنمایی بگیرن و ورزش های مربوط بهش رو یاد بگیره. یا اگه تغذیه مناسبی ندارن و این باعث شده روی طراوتشون اثر بذاره برن یه متخصص تغذیه خوب راهنمایی بگیرن یا قرص های مولتی ویتامین و مکمل های غذایی رو استفاده کنن یا هرچی. واقعا مشخص نیست مشکلتون چیه واسه من. ولی اگه خودتون می دونین شروع کنین با همکاری خود خانمتون (بدون اینکه بهش بگین) ایشونو وادار کنین که به چیزایی که براتون مهمه توجه کنن.
مشاوره حضوری هم خوبه. می تونه مشاور بهتون کمک کنه. حتی می تونه بهتون بگه که چی رو چطور به خانمتون بگین.
موفق باشید.

مرسی meinoush جان.حانم من چادریه و خب آرایش هم زیاد براش مهم نیست.یعنی اعتقاداتش.منم احترام می زارم.یه خورده این کارایی که شما گفتید انجام دادنش سخته.

سلام دوست عزیز

من مقاله را نتوانستن پیدا کنم ولی آدرس یک سایت رو براتون میزارم، امیدوارم مفید باشه.

http://jensiamozesh.persianblog.ir/post/100/