-
وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
سلام
امسال کنکور دارم، دوستی همجنس همسن خودم دارم، احساس میکنم دوستم به من وابسته شده، هر روز با من تماس میگیره، گاهی دوبار در روز، قبلا فکر میکردم، چیز عادی باشه ولی یواش یواش سعی کرد منو بغل کنه و گاهی ببوسه، میگه بخاطر اینکه منو دوست داره این کارو میکنه و نمیدونه چه جوری محبتشو ابراز کنه. اولش زیاد برام مهم نبود ولی یواش یواش احساس گناه بهم دست که نکنه به من وابسته بشه و از اینکه من زیاد نمیتونم جوابشو بدم یا دوست ندارم منو بغل کنه، ناراحت بشه. چون خودم یه بار کسی وابسته شده بودم و خیلی رنج و عذاب تحمل کردم تا خودمو از شر وابستگی خلاص کنم، میترسم اونم مثه من این رنج و عذاب رو تحمل کنه، یک بار بهش گفتم تو داری به من وابسته میشی و این اصلا خوب نیست. گفتش این وابستگی نیست. خلاصه سعی کردم آروم آروم ازش فاصله بگیرم و دوستیمون رو سعی کنم متعادل کنم ولی هر بار با ناراحتی میگه تو داری دلم رو میشکونی و خیلی ناراحت میشه. من نمیخوام بهم وابسته بشه، هر روز مدرسه میبینمش. باهم زیاد مشکل پیدا میکنیم ولی باز آشتی میکنیم. خسته شدم. امسال کنکور دارم. میترسم بهش لطمه وارد بشه، میترسم افسرده بشه ...خیلی موقعیت سختی شده برام، از طرفی دیگه نذاشتم بغلم کنه یا ببوستم خیلی از دستم ناراحته و انگار داره عذاب میکشه. منم هر روز احساس گناه بیشتری میکنم از اینکه نباید از اول میذاشتم اینقدر بهم نزدیک باشه و انگار دارم عذابش میدم... خواهش میکنم راهنماییم کنید من چی کار کنم؟ نمیخوام بهم وابسته باشه. میخوام دوستیمون متعادل باشه. چون خودم یه بار تجربه وابستگی به کسی رو داشتم ، براش خیلی نگرانم... کمکم کنید
خیلی کلافه شدم، هر راهی رو امتحان کردم ولی انگار نتیجه عکس میده خیلی میترسم و نگرانم...
خودم از درس خوندن افتادم، همش میخام کاری کنم که از وابستگی دربیاد، میخوام براش عادی باشه، احساس گناه دارم، همش به فکر این دوستیم.
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
خواهش میکنم کسی نیست کمکم کنه؟
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
سلام علی اقا
چون مشکل شما جز مشکلات تقریبا نادره به خاطر همینه بچه ها خیلی چیزی به ذهنشون نمیرسه.
شما قبلا به کی وابسته شده بودی؟دختر بود یا پسر؟
این وابستگی ایشون به شما چی داره که ناراحتت میکنه؟
یادت باشه خیلی وقتها لازم نیست دقیقا رفتاری رو کنیم که مورد پسند دیگران باشه.
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
قبل این ماجرا ها من قبلا یه بار به یکی از دخترای فامیل بود، ولی از من بزرگتر بود، من سعی نکردم بهش بگم دوست دارم یا چیز دیگه چون میدونستم اصن بهم نمیخوریم و اون موقع من سن زیادی نداشتم برای همین توو خودم نگه داشتم. عی کردم فراموشش کنم، و خیلی برام دردناک بود و افسرده شدم...
یکبار هم به همین دوستم که حالا به من وابستس، وابسته شده بودم، ولی اون با من قهر کرد، و من دوباره با رنج و عذاب زندگی کردم، چون برام تلخ بود. بعد که بعد 3 ماه که با هم آشتی کردیم، حالا اون به من وابستس.
احساس میکنم اعتماد بنفسشو از دست داده، همش میگه تنهام نذار، اگر بهش اس ندم ناراحت میشه، هر روز باید باهاش صحبت کنم، هر حرفی یا رفتاری میکنم بهش برمیخوره یه جورایی ناراحت میشه، یه جورایی همش دوست داره با من باشه... والا نمیدونم چی کار کنم، احساس گناه دارم که تقصیر من هست که به من وابسته شده،
قبل از همه این مشکلات و تازه باهم آشنا شده بودیم.یه بار باهم قهر کردیم. اون موقع که قهر کردیم من بهش وابسته بودم ولی دوست نداشتم ببوسمش یا بغلش کنم، فقط دوست داشتم باهاش حرف بزنم چون معمولا آدمی هستم که تنهایی رو خیلی دوست دارم و دوستای محدودی دارم. بعد که با هم قهر کردیم به من ضربه ی روحی شدید وارد شد و من غذا نمیخوردم و وزن کم کردم، بعد 3 ماه با خودم کلنجار رفتم و آشتی کردیم، از آشتیمون به بعد اون یواش یواش به من ابراز علاقه میکنه، و حرفای عاشقانه میزنه، و اتفاقاتی که توو پاراگراف دوم نوشتم افتاده...
احساس گناه میکنم، میترسم اگر تنهاش بذارم مثه خودم عذاب بکشه، دوست دارم دوستیمون متعادل باشه ولی نمیدونم باید چی کار کنم... خیلی وسواس فکری به این موضوع دارم... و نگرانشم خیلی میترسم مثه خودم عذاب بکشه...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
سلام. امیدوارم کارشناسان تالار بیان و شما رو راهنمای کنن .
این طور که شما گفتید شما و دوستتون هر دو مشکل وابستگی متقابل رو دارید که دوست شما شاید شدید تر باشه مشکلشون. قبل از اینکه به این فکر باشید که چطوری این وابستگی ها رو از بین ببرید هم شما و هم دوستتون نیاز دارید که ریشه ی این وابستگی ها رو پیدا کنید که اصلا دلیل به وجود امدن این وابستگی ها چه چیزی هستش با مراجعه به متخصص چون تا ریشه ی این مشکل پیدا نشه شما و همین طور دوستتون نمیتونید برای حلش اقدامی بکنید. که ممکن هست ریشه ی این مشکل مربوط به دوران کودکیتون باشه
از شما یه سری سوال میشه مثلا اینکه دوران کودکی اون احساس امنیت و محبت رو دریافت میکردید؟زمانی که نیاز به دریافت محبت از جانب پدر و مادرتون داشتید دربافت میکردید؟ تا نهایتا ریشه ی این وابستگی ها پیدا بشه
اما شما باید سعی کنید که ارتباطت رو با کسایی که مشکل مشابه با شما رو دارن قطع کنید چون ممکن هست شما فکر کنی که این احساسات و رفتارها طبیعی هستش:72:
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
سلام علی جان
همچین ارتباطی باید قطع بشه
مطمان باش به نفعته واصلا طبیعی نیست
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت
سلام علی جان
همچین ارتباطی باید قطع بشه
مطمان باش به نفعته واصلا طبیعی نیست
یعنی شما میگید طرف مقابل من ضربه نمیخوره؟ آخه امسال کنکور هم داریم، برای همین خیلی نگرانم...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
سلام ali99 عزیز
دوران نوجوانی با بلوغ جسمی همراه هست و به دنبال اون طوفانی از نیاز ها و احساسات ناپایدار از جمله نیاز و میل شدید به مورد توجه واقع شدن هست!
به طور حتم برای ضربه ندیدن هر دوی شما از این طوفان احساسات که ممکنه ناخواسته به انحراف کشیده بشه (بغل کردن و بوسیدن) بهترین کار حفظ حریم و فاصله مناسب هست
دوری شما از این فضا نه تنها به دوست شما ضربه نمیزنه بلکه خودتون هم ایمن می شوید
به دوستتون بگید برای آماده شدن در کنکور نیاز به تمرکز حواس و درس خوندن در تنهایی دارید به مرور این وابستگی رو با حفظ فاصله از ایشان کم کنید اینطوری در تعدیل احساسات زیاد هم شما و دوست تون کمک زیادی کردی
در ضمن قدرت (( نه )) گفتن رو در مقابل خواهش ها و درخواست های که مضر سلامت روحی و جسمی شماست را داشته باشید و تمرین کنید
در داشتن شخصیت محکم و قوی از همین دوران نوجوانی تمرین کنید دوست عزیز.
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
نقل قول:
یعنی شما میگید طرف مقابل من ضربه نمیخوره؟ آخه امسال کنکور هم داریم، برای همین خیلی نگرانم...
شما مسئول رفتار خودت هستی و باید بپذیری که دیگران هم مسئول رفتار خودشون هستند
شما نباید به خاطر حس دلسوزی و ترحمی که نسبت به دوستت داری باعث بشی این رفتار اشتباهش ادامه پیدا کنه
این احساس گناه شما هم بی مورد هست
اگر شما هم نباشی در اینده دوستت به افراد دیگه وابسته میشه و ممکنه از جای های دیگه ضربه بخوره . پس این رفتار شما به دوستت نه تنها کمکی نمی کنه بلکه باعث میشه به خاطر رفتار شما فکر کنه که رفتارش طبیعی هستش و به کارش ادامه بده و در اینده دوباره دچار مشکل بشه. به نظر اگر واقعا دوست داری بهش کمک کنی راهنماییش کن که به یک روانشناس مراجعه کنه که مشکلش رو حل کنه تا در اینده هم دچار مشکل نشه
میتونی بهش کتاب هایی که در رابطه با وابستگی هست هدیه بدی با معرفی کنی که به مشکلش پی ببره:72:
وابستگی متقابل
ملودی بیتی
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
من باهاش یک بار درمورد وابستگی صحبت کردم، خیلی عصبانی شد. بهش گفتم باید دوستیمون متعادل باشه. گفتش مگه تو مریضی که منو به خودت وابسته میکنی بعد میگی آدم نباید وابسته باشه، خیلی بهم ریخت.
نمیدونم دیگه چی کار کنم... براش ایمیل های پرمحتوا میفرستم که اعتماد بنفسش بالا بره، ولی انگار تاثیر نداره.
خودمم دارم به خاطر این رفتارم افسرده میشم... فکر میکنم همش تقصیر خودمه... خیلی خستم... دوست دارم زودتر حل بشه...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
ali99 جان سلام
خوبی؟خوش اومدی به همدردی.:72:
پستهاتو خوندم.کاش سنت رو گفته بودی تا کمکت کنم با چه ادبیاتی با دوستت حرف بزنی.
به نظر میرسد میزان وابستگی دوستت زیاده و حتی اگر شما موضوع وابستگیش نباشی موضوع دیگری(شخص یا موقعیت یا شی دیگری)را مورد وابستگی خودش قرار بدهد.
الا ایحال به نظر میرسد اوشون نیاز به کمک تخصصی داشته باشد تا علت این وابستگیش مشخص شود اما شما به عنوان یه دوست چگونه می توانید هم به او کمک کنید و هم خودتان از این رابطه آسیب نبینید؟
بهتر است در یک فضای دوستانه دو تایی باهاش صحبت کنی و بهش بگی که نیاز به راهنمایی و کمک دارد تا بتواند با این مسئله کنار بیاید.بهش بگو من زمان مشخص و میزان مشخصی رو می تونم باهات ارتباط داشته باشم و بیش از اون را نمی توانم و برایم محدودیت داره و بهتر است به یک مشاور مراجعه کند.
اگر این را پذیرفت که خوبه اگر نپذیرفت شما از طرف خودت محدودیت در این رابطه ایجاد کن و هیچ دینی بر گردن شما نیست.
یه بار این مسئله برای من هم پیش آمده و خدا رو شکر تونستم این رابطه رو تعدیل کنم و الان با اون دوست رابطه دارم اما معقولانه.همین طور مورد مشابهی قبلا به من مراجعه کرد و خدا کمک کرد تا کمکش کردم.
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
علی جان وقتی شما با دوستت در مورد عدم وابستگی صحبت میکنی و بی نتیجه هست بهتره دیگه در این مورد حرف نزنی و خودت بطور عملی کم کم ازش فاصله بگیری
دوست شما خواه ناخواه میفهمه نباید بیشتر از این اصرار کنه و در ضمن در نوع رفتار و معاشرت هم در مقابل شما بیشتر دقت میکنه
شما نباید افسرده بشی چون داری کار درست رو انجام میدی فقط اینکه در این مورد صحبتی نداشته باش و کار خودت رو بکن
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
من 17 سال سن دارم، آروم آروم شروع کردم که ازش فاصله بگیرم، یه بار در مورد این که پیش کسی بره و مشکلشو حل کنه صحبت هم کردیم، ولی قبول نمیکنه. میگه این چیزا بد نیست. من دارم تلاشمو میکنم. امیدوارم ایندفعه دیگه بشه... البته خودش تا حدودی این قضیه رو فهمیده ولی نمیدونم چرا واکنشی نشون نمیده... انگار براش یه مساله عادی هست..
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
به نظر من دوست شما مشکل جنسی داره!
تمایل به رابطه به همجنس,وابستگی عاطفی,بوسیدن,بغل کردن...
اینها نشونه های اختلالات جنسی و نوعی همجنسگرایی هست...
اگر در مدرسه مشاوری امین دارید قضیه رو برای مشاور توضیح بدید و بخواید که با دوستتون به بهونه ای سر صحبت رو باز کنه و بهش کمک کنه...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrdad_m
به نظر من دوست شما مشکل جنسی داره!
تمایل به رابطه به همجنس,وابستگی عاطفی,بوسیدن,بغل کردن...
اینها نشونه های اختلالات جنسی و نوعی همجنسگرایی هست...
اگر در مدرسه مشاوری امین دارید قضیه رو برای مشاور توضیح بدید و بخواید که با دوستتون به بهونه ای سر صحبت رو باز کنه و بهش کمک کنه...
شما خیلی پیچیده اش کردین، و منو نگران تر...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
نمی دونم چی بهش بگم؟! ولی نمیگه چرا اخلاقت اینقدر فرق کرده؟
خواهش میکنم کمکم کنید دارم دیوونه میشم از دست کارام، دارم ناراحتش میکنم همش..:302:
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
نقل قول:
نمی دونم چی بهش بگم؟! ولی نمیگه چرا اخلاقت اینقدر فرق کرده؟
خواهش میکنم کمکم کنید دارم دیوونه میشم از دست کارام، دارم ناراحتش میکنم همش..302
راستش من هم از ابتدا که راجع به جزئیات رابطتون توضیح دادی همون طور که اقای مهرداد گفتن این احتمال رو دادم که دوستتون دچار اختلالات جنسی باشن چون همچین رفتارهایی و با این شدت احساس وابستگی
بین دو جنس موافق وجود نداره ..حتی من در بین دخترها که احساسی تر از پسرها هستن مشابه این رفتارها رو ندیدم!
به هر حال من کارشناس نیستم و امکان داره حرف من اشتباه باشه
درک میکنم که سخت که این ارتباط و قطع کنید و ناراحتی دوستتون رو ببینید اما هر چقدر هم سخت سعی کنید این کارو انجام بدید چون با ادامه دادنش هم کمکی به دوستتون نمیکنید ..خصوصا که امسال کنکور دارید و مهم و سرنوشت ساز هستش نباید فکرت مشغول باشه
دوستتون نیاز دارن که حتما به بک متخصص مراجعه کنن وگرنه مشکلشون حل نمیشه
میتونی بهشون بگی که امسال کنکور داری و میخوای ارتباطت رو با تمام دوستات به حداقل برسونی که ذهنت درگیر نشه و راحت درس بخونی..
نقل قول:
گفتش مگه تو مریضی که منو به خودت وابسته میکنی بعد میگی آدم نباید وابسته باشه،
همین طور بهش بگی که وابستگی از هر لحاظ یک رفتار غلط هستش و نشانه ی عدم رشد وبلوغه و شما باعث به وجود امدن این وابستگی نیستی و این وابسنگی فقط به خاطر احساس نیازی که دوستتون به شما داره به وجود امده و کسی جز خودش مقصر نیست و خودش باید دنبال چاره باشه که ریشه ی این نیاز رو پیدا کنه و برطرفش کنه که به کسی وابسته نشه
باید سعی کنه خلا های زندگیش رو خودش به تنهایی با تکیه به ارزشهای درونیش پر کنه نه با تکیه به افراد دیگه:72:
باید بشینه فکر کنه که چه انتظاراتی از شما توی این دوستی داره؟( نیاز داره که شما راه حل مشکلاتش رو بگی؟نیاز داره که شما به جاش تصمیم بگیری؟نیاز داره شما تاییدش کنی؟ نیاز به دوست داشته شدن از طرف شما داره؟)
قدم بعدی این که باید برطرف کردن این نیازها رو از خودش بخواد
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
فقط چه جوری بهش بگم که میخام رابطمو با دوستام محدود کنم؟ واقعا از ضربه هایی که خودم خوردم تجربه دارم، اون این موقع که ممکنه از این رفتار من ضربه بخوره و اون هم از درس خوندن بیافته... اون موقع دیگه واقعا شاید خودمو نبخشم... خیلی ممنون اگر راهنماییم کنید.
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
قرار نیست شما حرفی رو بزنید که خوشایند دوستتون باشه شما حرف حق و منطقی رو می زنید دیگه این مشکل دوستتون هست که چحوری باهاش کنار بیاد
این حرف رو به هر شکلی به دوستتون بزنید در حال به خاطر رفتار و عقاید نادرستش ضربه می خوره و کاری از شما ساخته نیست ..قبلا هم گفتم شما مسئول ناراحتی و خوشحالی دوستت نیستی عذاب وجدان شما بی مورده....شما میخوای زندگی و ایندت رو خراب کنی که دوستت ناراحت نشه؟!! هزار نفر ممکنه مشکل دوستت رو داشته باشن پس کل زندگیت رو بذار که فقط دیگران ناراحت نشن!!!
این لینک رو هم بخونید تقریبا مشکل مشابه شما رو دارن و کارشناسا راهنماییش کردن
موفق باشی
همجنسی که شدیدا وابسته ام شده ...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط d r e a m
قرار نیست شما حرفی رو بزنید که خوشایند دوستتون باشه شما حرف حق و منطقی رو می زنید دیگه این مشکل دوستتون هست که چحوری باهاش کنار بیاد
این حرف رو به هر شکلی به دوستتون بزنید در حال به خاطر رفتار و عقاید نادرستش ضربه می خوره و کاری از شما ساخته نیست ..قبلا هم گفتم شما مسئول ناراحتی و خوشحالی دوستت نیستی عذاب وجدان شما بی مورده....شما میخوای زندگی و ایندت رو خراب کنی که دوستت ناراحت نشه؟!! هزار نفر ممکنه مشکل دوستت رو داشته باشن پس کل زندگیت رو بذار که فقط دیگران ناراحت نشن!!!
این لینک رو هم بخونید تقریبا مشکل مشابه شما رو دارن و کارشناسا راهنماییش کردن
موفق باشی
همجنسی که شدیدا وابسته ام شده ...
خیلی مشترک بود، ولی بعضی جاها شبیه نبود، بازهم کمکم کرد. ممنونم
من عذاب وجدانم از اینکه اولش با هم خوب بودیم، یواش یواش احساس کردم ممکنه در آینده به مشکل بربخوریم و این مشکلات خیلی روی روانمون تاثیر بذاره، اولش با این رفتاراش مشکل نداشتم ولی وقتی جلوترو نگاه میکردم، ترسیدم که سال پیش دانشگاهی اذیت شیم، دوست نداشتم اینقدر وابسته باشه، برای همین عذاب وجدان دارم که کاش خیلی زودتر، اولای وابستگیش جلوشو میگرفتم و با خودم نمیگفتم که گذشت زمان درستش میکنه، البته من تلاشمو کردم ولی احساس خوبی ندارم اصلا، تلاشمو کردم که متعادل شه، سعی کردم ولی احساس گناه دارم، انگار باید کاری میکردم که نکردم... یه جوری تقصیر خودم میدونم و واقعا در عذابم... :302:
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
سلام علی جان:72:
من عین عین عین همین مشکل رو با یکی از همجنسام داشتم البته ما دو تا دختریم و هر دو مون امسال کنکور داریم عین شما دو نفر اما با این تفاوت که من عاشقش بودم یعنی دقیقا جای همدیگر و اگه عوض کنیم قضیه خودشه...
اون دوستت به خاطر کمبود عاطفه به این جا ها کشیده شده که مسلما تقصیر خانواده خودشه ... ببین علی اقا الان اول ساله سعی کن دوستت رو متقاعد کنی که از کلاس همدیگه جدا شید این اولین راه اولش عین خودم براش خیلی خیلی سخت میگذه اما علی جان ببین مگه رسم وفاداری اینکه تو حتما هر چی میگه قبول کنی ؟گاهی برای خوش بخت کردن افراد باید ازشون جدا شد عین من . تو زندگی من از خیلی ها جدا شدم چون فسمت چون حکمت چون صلاح در این دیده میشه.... میدونم خیلی دوستش داری اما اون دوست داشتنش رو سعی میکنه با کار های لمسی ابراز کنه که.............اینده خوبی رو هرگز کنار هم نمیتونید داشته باشید تمام سعی ت رو بکن که اول متقاعدش کنی حتی اگه دلش شکست همه چیز رو بهش بگو که فکر نکنه تو هم کاملا مثل اون فکر میکنی..........
اگه تو وابستش هستی به نظر من اینقدر مرد هستی که از دلت بیرونش کنی هرگز هرگز مثل قبل رفتار نکن بذار بفهمه اینطوری درست نیست....اولش شاید افت تحصیلی پیدا کنید اما خیلی مهم نیست چون کنکور اینقدر که داری ازش میترسی مهم نیست.ببین الان مشکلت کنکوره بعدا خدایی نکرده به چیز های بدتر کشیده میشه .اینو بتو میگم ولی بهش نگی شاید هم خودکشی....اما تازه شما ها اول راهید.... مطمئن باش این چیز ها به راحتی پیش نمی یاد......................
اگه خوندی متن منو و سئوالی حتما بپرس چون من همه ی این مسائل رو درک میکنم ...........:72::72::72:
راستی مشکل عذاب وجدان طی مرور زمان حل من نتو قول میدم فقط تا احساس کردی به خودت بگو برای کمک بهش مجبورم اینطوری ا با هاش رفتار کنم...............:72:
سلام علی اقا:72:
ببین من عین عین عین همین مشکل رو با یکی از دوستام که ر دو تا دختریم داشت.تفاوت اینه که من عاشقش بودم و اگه جا ها مون رو عوض کنیم عین خوده قضیه هست. ببین علی اقا این مشکل مراحل مختلفی داره ....اولش سعی کن هر طور شده کلاساتون رو عوض کنید الان اول ساله حتما میشه....
ببین حتما همه ی واقعیت رو بهش بگو که اون فکر نکنه تو هم مثل اون فکر میکنی .میدونم دوستش داری اما به نظر من تو اینقدر مرد شدی که بتونی اونو از دلت بیاری بیرون ! :72:
اگه دوستت اینطوریه به خاطر تو نیست یعنی مشکل اصلییش خانواده شه که این طوری کمبود محبت پیدا کرده البته تو و دوستت عین منو اون دوست سابقم همدیگه رو خوب نمیشناسید چون اون ادمی هست که دوست داره علاقه ش رو بشکل روابط لمسی نشون بده ..... اما تو دیگه کاری نمیتونی بکنی .باهاش ساده برخورد کن میدونم سخته اما مگه رسم وفاداری توی اینه که هر چی گفت قبول کنی؟گاهی برای خوش بخت کردن افراد باید باید ازشون گذشت ...
ببین اگه میگی احساس میکنم که عذاب وجدان دارم طبیعیه چون تو فکر میکنی که تو مقصری ولی حقیقت اینه که نه تو مقصری نه اون .باورکن هر وقت دوباره این حس اومد سراغت به خودت بگو برای اینکه مشکلش حل بشه من مجبورم باهاش این طوری برخورد کنم اصلا نگران نباش این احساس عذاب وجدان طی مرور زمان فراموش میشه.....
تو میگی کنکور من میگم چیز هایی هست که از کنکور مهم تره باید هر چه زود این کارو بکنی وگرنه قضیه حادتر میشه حتی اگه دلش شکست ....نه با خشونت نه با مهربانی ساده بگو حتی یه لبخند هم نزن .... زمان میبره .... ان شا الله حتما حل میشه .............اگه بازم سئوال داشتی بپرس .راحت باش.من کاملا قضیه رو درک میکنم.:72:
ببخشید علی اقا من دو بار نوشتم چون فکر کردم قبلی ارسال نشده .
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
ممنون،
من چون خودم قبلا وابسته ی همین فرد بودم، درکش میکنم برای همین برام عذاب آوره، حتی توو تاپیک های قبلم گفتم، در اون زمان که وابستش بودم، 3 ماه با من قهر کرد و من کارم به افسردگی کشید و خیلی وزن کم کردم، و کلا خیلی داغون شدم، حالا جریان برعکس شده و فکر میکردم زمان، که واسه من چاره ساز بود واسه اون هم چاره ساز میشه، الان 5 ماه میگذره که آشتی کردیم و حالا اون به من وابستس... امسال که کلاسامون جدا شد، خیلی ناراحت بود و میگفت با مدیر صحبت کن که کلاست رو بیاری کلاس ما، ولی هر چی گفت من قبول نکردم، چون واقعا میخواستم خودش راحت باشه و اینقدر به من وابسته نباشه، من مشکل وابستگیم حل شد، من باهاش متعادل برخورد میکنم و اون از این برخورد وحشتناک ناراحته...
چون من تجربه داشتم، اینقدر برام سخته که یک نفر جلوی خودم از درون رنج بکشه، برای همین سعی کردم یه جورایی باهاش صحبت کنم و اون بازهم ناراحت میشه و بهم ایمیل میده که تو دلمو شکستی، همه دلمون رو میشکنن، تو هم بشکن... از همه آزار دیدم تو هم منو آزار بده، از این حرفا میزنه، منم آدم احساسی هستم و چون دوستام خیلی خیلی کم هستند و مشکل اینطوری نداشتم از هر کاری میترسم، میترسم مثه خودم ناراحت شه، کلا نمیدونم چه جوری باهاش برخورد کنم، به دوستای خودم نمیتونم بگم، یا باهاشون درد و دل کنم، چون همشون یا فکر درس خودشون یا اصن این موضوع ها براشون بی اهمیته یا اصلا نمیفهمن، چند راهو امتحان کردم ولی خیلی خودمم در عذابم که دوستم اینطوریه با اینکه اصن من نمیخواستم اینطوری بشه، خیلی هم صمیمی بشیم ولی نباید وابسته بشه ولی احساس مقصر بودن میکنم و اصلا آروم نیستم... امروز هم که یکم برخوردم از گذشته گرمتر نبود، سریع عصرش بهم ایمیل داد، و دوباره حرفای قبلی رو زد، برای همین کلا آروم نیستم... خودشم میگه میدونم مشکل از ابراز احساساتمه... ولی نمیدونم چرا نمیخاد رفتارش رو عوض کنه... من که اینطوری بودم هر روز سعی میکردم با این قضیه کنار بیام ولی اون اصلا انگار تلاشی نمیکنی و همه ناراحتی هاشو یه جورایی مقصرشو من میدونه...
دیگه خودمم موندم جواب چی بهش بدم...:302:
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
با سلام
ببین شدت وابستگی میتونه متفاوت باشه اما تو باید باید تو تنگنا قرارش بدی حتی اگه قهر کرد...الان داغی ولی بعدا میگی ایکاش باهاش سرد وساده بودم.............:305:
تو میتونی! همه احساس دارن تو هم داری اما کنترلش کن ...میدونم سخته برای من هم سخت بود اما بالاخره با گذشت چند ماه حل شد.شاید زمانش برای تو کمی متفاوت باشه همین که کمتر همدیگرو ببینید به هر دو تون کمک میکنه بهت قول میدم.سعی کن حتی اگه از کنارش هم رد شدی زیادی دقت تو صورتش نکنی!و یاد............
و کم کم شروع کن نه یکدفعه اول ایمیل هاش رو باز نکن و جواب نده بعدا زیاد بهش لبخند نزن و زیاد حرف نزن باید کمی تو تنهایی قرار بگیره تا بتونه یاد بگیره چگونه زندگی کنه!
اروم باش ارومه اروم... قبول دارم ارامش توی این حالت که تو حل کننده مشکل نیستی خیلی سخته .اما بهترین راه ذکر خدا گفتن و قران خوندن هست من که انچنان این کار رو نکردم خیلی نتیجه دیدم .لایه برنامه های درسی زیارت بخون دعا کن وبعد دوباره به درس ادامه بده ....
امام علی (ع) میفرماید:هر که با کتاب ارامش یابد هیچ ارامشی را از دست نداده است.:72:
تو میتونی .
یا علی
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
بعد ایمیل زدنم و گفتن اینکه منم از این موضوع ناراحتم...
با هم تماس گرفت. همین الان. گفت تو 10 دفعه دلمو شکستی، منو مثه دستمال کاغذی انداختی دور، کلی از حرفای گذشته زد و منو رسما مقصر دونست، میگفت تو باعث این ابراز علاقه ای، تو اول اینارو گفتی و منو مجبور کردی این کارارو کنم...:302: بهم توهین کرد، من فقط سکوت کردم، میگه حتما فکر میکنی "من همجنسگرام"، اینو که گفت، واقعا من بهم ریختم... گفت ازت نمیگذرم.به خدا میخوای چه جوابی بدی؟.:302:
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
به یاد خدا:72:
ببین واقع بین باش .اون الان این طوری نیست بعدا حتما پشیمون میشه.بذار هر چی میخواد بگه. تو فقط بگو( یعنی یه سئوال بپرس) :عاقبت چی میشه؟ بهش بگو ما دو تا پسریم نه چیز دیگه... تو جوابش رو دیگه نده حتی اگه گریه کردو...........بذار بگه دلش خالی میشه تو ناراحت نباش چون مطمئن باش اون درک نمیکنه که داره چی میگه . این مسئله اینقدر بزرگ نیست که داری فکر میکنی بهش.......... این طوری هم اراده ی تو تقویت میشه برای شنیدن این حرف ها هم اون دلش خالی میشه.خب!اگه حس میکنی خیلی دلت پره به یکی از اعضای خانواده که بهش خیلی نزدیکی بگو... یا اگه نشد یا نمی تونی جا نمازت رو پهن کن با خدا حرف بزن اگه احساس کردی این چیزا اثر معکوس داری مشغول انجام یه کاری بشو مثلا ظرف شستن یا فیلم دیدن یا ورزش کردن یا جک تعریف کردن....
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
میگم نمیخام ببخشمت! ببینم نبخشیدن چه حسی داره؟
داره با احساسات و روانم بازی میکنه، فقط سکوت دارم میکنم، هر چی داره از گذشته میگه،
کارایی که حتی خوشحالش کردم رو میگه، که مسخره بازی در اوردم و ناراحتش کردم...:302:
آخه اصن بزرگ نیست! گفتم فقط اینکارو نکن و کمترش کن، خیلی باهام بد حرف میزنه...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
تو نه انتقام بگیر نه محبت کن! یعنی سرد باش اینطوری منظورت رو بهتر متوجه میشه.
اصلا فکر کردن به این موضوع با این توصیفاتی که میگی برات عین سمه.چرا باید اینقدر ناراحت بشی...که حالا تصمیم به تلافی بگیری.راحت باهاش صحبت کن. ببین امشب هم مثل شب های دیگه بالاخره میگذره . اینقدر سخت نگیر. با ناراحتی و عصبانیت که ادم نباید تصمیم بگیره.موضوع رو اینقدر برای خودت کشدار نکن.......
مطمئن باش زمان مسائل رو حل میکنه...این تجربه ای هست که من دارم.به خدا توکل کن و فردا با ارامش تمام برو سر کلاس درس و تمرکز کن اینطوری هم تو اینده تو میسازی هم مسئله رو فراموش میکنی. همین الان خودت رو مجبورکن که یه کاری کنی.خودش بعدا میفهه که اشتباه کرده... و تو نباید ذهن و افکارت رو درگیرش کنی. من که با دوستم این مشکلات رو داشتم اون خیلی به درس فکر میکرد حتی المپیاد شرکت کرد و تا حد زیادی موفق شد یعنی با درس خوندن خودش رو مشغول کرد.همین که تو تا الان مشکل رو بهش گفتی میدونی چقدر شهامت میخواد ! یعنی افرین خیلی خوبه که تا اینجا پیش رفتی.:72::72::72:
بذار هر چی میخواد بگه.......................اروم باش.نباید با تو اینطوری حرف بزنه.میدونم الان مثل اتشفشان هست. بعدا هم طبق طبیعت اتشفشان سرد میشه.تو درس زمین که خوندیم و تبدیل به سنگ های متفاوتی میشه... بالاخره اروم میشه....:72:
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
خیلی ممنون، خیلی کمکم کردین، از همه کسانی که بهم کمک کردن جا داره تشکر کنم،
اخرش یه دفعه موضوع رو برعکس کرد، گفت 3 نفر از من رونده شدن، حالا تو هم برو دیگه برنگرد حتی اگر ازت خواهش هم کردم دیگه برنگرد، برو به فکر درس ت باش، نمی دونم یه دفعه چی شد، موضوع رو برگردوند...
اصن انگار توهین ها و حرفاش یادش رفت...
آخرش من گفتم کار دارم، خداحافظی کردم... اصن نفهمیدم چی شد... حالم خیلی گرفته اس، نه به اون حرفاش، نه به آخرش... خودمم موندم... والا دیگه نمیدونم چی کار کنم...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
ببخشید علی جان که این حرف رو میزنم...
برادر عزیزم واقعا قصد جسارت یا ناراحت کردنت رو ندارم..
ولی تا اینجا هر چی ارسالهات رو میخونم هیچ نشونه ای از مرد بودن در اون نمیبینم!
من اینو گفتم...
اون اینو گفت...
من اینو گفتم...
اون اینو گفت...
داری درست مثل دختربچه های 14-15 ساله رفتار میکنی!!
یه خورده مرد باش!
بهتره خود شما شخصا به مشاور مراجعه کنید.اول به فکر رفع مشکلات رفتاری خودتون باشید .بعد قضیه این دوست رو حل کنید( یا شایدم خود به خود بعد از حل مورد اول مورد دوم هم حل بشه!)
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
خب دیدی با گذشت زمان حالت بهتر شد.خداروشکر ...اون داغه الان یه چیزی میگه بعد فراموش میکنه.
امیدوارم واقعا کنکور رو خوب بدی و اینکه موفق بشی. ولی یادت نره برخورد ها باید سرد و ساده باشه.
واقعا ناراحت شدم دیدم ناراحتی و برات دعا کردم.:72:
:72::72::72:
:310:
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
درسته خودمم قبول دارم، که بعضی وقتا کاملا احساسی تصمیم میگیرم ولی مجبور شدم حرفارو اینجا بنویسم که شما رو در جریان قرار داده باشم.
امروز توو مدرسه، یه دوست مشترک اومده بود که ما رو آشتی بده، عین بچه ها، انگار قهر بودیم، کلی با من حرف زد که اون اینطوریو و مشکل خیلی پیش پا افتادس و از این حرفا... گفتش اگر میخای اثبات کنی که تو مشکل نداری فردا برو باهاش دست بده و بگو همه چی از اول، من فکر نکنم اینکارو بکنم چون حتی اون دوست مشترکمون هم نمیدونه دقیقا موضوع چیه...
باز هم از همه ممنونم که منو راهنمایی کردن
ممنون که منو دعا کردین، خدا پشت و پناهتون...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
دوستان این روزها خیلی بر من سخت میگذره، هر روز بهم ایمیل میده، کلی به من بی احترامی میکنه، آخرشم میگه تو منو اینطوری کردی، تو روحم رو کشتی، تو با حرفات منو بدبخت کردی، تو باعث همه چی هستی، خیلی دارم تحمل میکنم، واقعا ناامیدم، چی کار کنم؟ بازم ادامه بدم؟ باهاش صحبت کردم، آگاهش کردم بازم میگه من اینارو بهت یاد دادم، حالا سرم منت میذاری و دوباره به خودم میگی؟ چیکار کنم؟ به رفتارم ادامه بدم؟ متعادل برخورد کنم؟ کمکم کنید لطفا...
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
ali99 گرامی
به همدردی خوش آمدی
خیلی قاطع باش و ارتباطت را قطع کن . دوست شما با نوع رفتارش احتمالاً دچار اختلال گرایش جنسی هست که به نظر میرسه هنوز بروزش شدید نشده .
نیاز هست با مشاور مدرسه محرمانه صحبت کنی و بخواهی که به او کمک کنند و اگر شده به هسته مشاوره ارجاعش بدهند شما رفتارهاش و وابستگیش را با مشاور در میان بگذار و بخواه طوری که نفهمه شما با آنها صحبت کردی کمکش کنند .
به خودش هم پیشنهاد بده که بیا با هم نزد یک روانشناس بریم و از ترست از تنها شدن وابستگی بگیم و ببینیم نظر روانشناس چی هست و اینجوری کمک کن که به یک روانشناس مراجعه داشته باشه .
شما هم نیازه روی احساساتتون کار کنی و از احساس محوری بیرون بیایی برای این منظور شما هم کمک مشاوره ای بگیر . برای ورود به اجتماع بسیار نیاز به کنترل احساس داری .
موفق باشید
.
-
RE: وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
بهش گفتم بیا بریم پیش مشاور، قبول نمیکنه، میگه تو مشکل داری نه من. خدا کمکش کنه...