دوراهی

سلام لطفا کمکم کنید و منو راهنمایی کنیدمن دو سال ونیمه با پسری دوست هستم که خونواده هامون در جریانن و اون خیلی دوسم داره البته اونجور که ادعا میکنه اصلا اهل خیانت نیست ولی به شکل عذاب اوری روم حساسه چون اولین دوستیم بود اوایل احساس خوبی داشتم ولی الان درموندم با دوستام فقط در حد تلفن پسر فوق العاده حساس و کم حرفیه و خیلی زود عصبی میشه مغرور و به شدت اسیب پذیر سال اول چون نمیتونست دلیل ناراحتیاشو بگه دست روم بلند میکرد اوایل تحمل میکردم ولیکم کم حساس شدم تا شیش ماهه حدودا این کارو گذاشت کنار من به خاطر زیباییم خیلی مورد توجه پسرای دیگه هستم ولی حتی به کسی نگاه هم نمیکردم ولی اون خشمش ازیم موضوعو با دست بلند کردن و فحشای زشت روم خالی میکرد و بعد چون گریه میکرد دلم میسوخت و نادیده میگرفتم من به شدت عاطفیم و فکر میکنم اگه تنهاش بزارم گناه کردم و میترسم بلایی به سرش بیاد از طرفی دیگه نمیتونم با همچین ادم ضعیفی بمونم 22 سالمه ولی مثل ادمای هفتادساله دارم فرسوده میشم چوب دل رحمی زیادمو میخورم

دروود
دوستی پسر و دختر مورد پسند جامعه نیست چون اثرات منفی خودشو داره . همین مشکل شما میشه گفت یکی از اثرات دوستی است.
ارتباط رو کامل قطع کن.
الان این آقا چه نسبتی با شما دارن که به خودشون اجازه میدن روی شما دست بلند کنند؟؟؟
شما چرا اجازه همچین کاری را بهش دادی؟؟ صرفا چون دوستش داری؟؟
گفتی خانوادت در جریان ارتباطتون هستن ایا در جریان این رفتار های اقا هستن؟؟؟
نگرانش نباش اگه بلایی سر تو نیاره با این رفتارهاش سر خودش بلایی نمیاره.
از این به بعد حواست رو بیشتر جمع کن دوست عزیز.
موفق و پیروز باشی.
بدروود

حرف شما کاملا درسته ولی نمیدونم چطور باید این رابطرو قطع کنم تو عمل خیلی راحت نیست :325::325:

سلام عزیزم.

ببین احساسات رو کنار بذار و کاملا با عقل و منطق پیش برو و دلت هم بجز خودت برای کسی نسوزه.

خیلی رک و صریح بهش بگو من فکرهام کردم و به این نتیجه رسیدم که مناسب هم نیستیم و تمومش کن.

ایشون چه حقی داره که دست رو شما بلند کنه؟الان اینجوریه وای به حال بعدا

سلام عزیزم
با هم برین پیش مشاور و ازش بخواه تست ازدواج و تست شخصیت از دوتاتون بگیره . اون موقع می فهمی که اون مشکل داره که این جور رفتار می کنه و بعد بگو تست ازدواج نشون داد ما به درد هم نمی خوریم و تمومش کن .
من نامزد عقد کردام یه روز خیلی عصبانی می شد و باهام دعوا می کرد وبعدش فرداش می اومد گریه می کرد طوری که دل سنگ براش آب می شد .حالا دارم ازش جدا می شم .
شما که هنوز دوستید یه فکر اساسی بکن

مرسی از همتون و راه حل شما باعث دلگرمیه منه ولی از تنهایی بعدش خیلی میترسم میشه تحمل کرد؟

fereshte kuchulu عزیز سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

عنوان فعلی شما دو راهی مبهم هست

لطفا یک عنوان مناسب که گویای مشکلتون یا سوال اصلیتون هست را در پست بعدی ذکر نمایید تا مدیران تغییرش دهند

با تشکر از توجه شما:72:

چون تازه عضو شدم زیاد وارد نیستم چشم حتما

fereshte kuchulu عزیز ممنون از توجهت

کافیه در همین تاپیک و در پست بعدی عنوان مناسب را ذکر نمایی

موفق باشی:72:

معمولا آقایون در دوران دوستی خیلی خیلی ایده ال خودشون رو نشون می دند.
در دوران نامزدی سعی می کنن تمام عیب و ایرادهاشون رو تا می تونن پنهان کنن.
در دوران عقد تلاششون اینه که عیب و ایرادات خانواده شون رو چنهان کنن.
بعد از ازدواج و زیر یه سقف رفتن تازه تمام ایرادات و مشکلات جوونه می زنه و رشد می کنه.
من نمی دونم این آقا که در دوران دوستی (که می دونه شما هیچ تعهد و منع قانونی ندارید)، روی شما دست بلند می کنه بعد از ازدواج و زیر یه سقف رفتن چی می خواد بشه!
لااقل از این طرزفکر خانواده ات که دوستی قبل از ازدواج رو جایز دونسته اند نهایت استفاده رو بکن و هم خودت و هم اون آقا رو از یه عمر جنگ اعصاب داشتن راحت کن.

این ارتباط تا همین جا هم اشتباه بوده.هرچه زودتر هم تموم بشه به نفعته
مشخصه که تا الان هم خیلی اذیت شدی تو این رابطه.

کسی که دست بزن داره همیشه این کارشو تکرار میکنه.الان که هیچ کارته اینجور میزنتت اگه زنش بشی و به اصطلاح اختیارتو داشته باشه :163: دیگه میخواد چیکار کنه؟؟؟تازه بد دهن هم که هست

کاملا مشخصه که ازدواج با همچین شخصیتی اشتباهه.
بهش پیام بده و بگو که به چه دلیل میخوای رابطه رو باهاش تموم کنی.بعدشم سعی کن جوابشو ندی دیگه.اگه گفت که درست میشم و .... هم رو حرفش حساب نکن.

برای اینکه بدونی چیکار کنی که راحت بتونی با جدایی کنار بیای هم ناپیکای زیادی تو همین سایت هست.اگه لینکاشو پیدا کردم برات میذارم
مطمئن باش اولاش سخته .خیلی هم سخته.چون بهش وابسته ای.ولی باید به این فکر کنی که این ازدواج به صلاحت نیست.به این فکر کنی که خوشبخت شدن با همچین آدمی احتمالش خیلی کمه
باید دوستی و ارتباطت رو با همجنسای خودت بیشتر کنی.فعالیت هاتو بیشتر کنی.خودتو سرگرم کنی که کمتر بهش فکر کنی.

مرسی هستی مرسی راحیل عزیز کاملا حق با شماست فقط ارزو میکنم این وابستگیم کم شه فقط چوب دلسوزیمو میخورم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ما با هم همکلاس بودیم دوره کارشناسی فکرشو هم نمیکردم که انقدر دلسرد بشم کارشناسی ارشد هم زدم همون دانشگاه که متاسفانه قبول شدم و اون که به نسبت ضعیفتر بود هنوز دو ترم از کارشناسیش مونده فکر اینکه ببینمش هم ازارم میده پدر بسیار خشن و گذشته خیلی بدو سختیو داره واقعا نمیدونم چکار کنم تو این شرایط تنهاش بزارم؟؟خودم هم بریدم

بنظرم اگه فکر می کنی خیلی آسیب روحی می بینه، راضیش کن برین پیش یه روانشناس (البته سعی کن یه خبره اش رو گیر بیاری)، تا اون کم کم آماده اش کنه.