تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
سلام
توي محيطي كه من توش بزرگ شدم هميشه به دخترا ياد ميدادن كه زن هميشه بايد از شوهرش حرف شنوي داشته باشه و نبايد روي حرف شوهرش حرف بزنه.بايد براي نگه داشتن زندگيش هميشه كوتاه بياد و از شوهرش هيچ توقعي نداشته باشه!
هنوز اين ذهنيت با من هست و با اينكه دانشگاه رفتم و شاغل هم هستم در مقابل خواسته هام هميشه ترديد داشتم.هيچ وقت براي خواسته هاي برحقم حق به جانب نبودم.هميشه شوهرمو به خودم ترجيح دادم.فكر ميكردم اگه شوهرم از زندگي كاملا راضي باشه منم از اين رضايت اون به خوشبختي ميرسم.مثلا اگه وضعيتي پيش ميومد كه براي تحقق يه خواسته مهم و اساسي من قرار بود همسرم يه ذره اذيت يا ناراحت بشه اصلا به خودم اين اجازه را نميدادم!
فكر ميكردم براي دوست داشتني بودن و براي اينكه يتونم عشق و توجه شوهرم را به خودم جلب كنم بايد فقط به رفاه و رضايت اون فكر كنم.
ولي حالا كه چند سالي از زندگي مشتركمون ميگذره به نتيجه عكس رسيدم.اون كاملا پرتوقع شده و هر كاري ميخواد بكنه اصلا نظر منو نميپرسه( هر چند كه خودش كلا شخصيت مغرور و از خود متشكر و حق به جانبي داشت).منم كلا خودمو گم كردم. خواسته هامو گم كردم.به همه نيازهام حتي طبيعي ترينش كه نياز مادرشدن هست ترديد دارم.
لطفا منو راهنمائي كنين.
تا كجا بايد زن توي زندگي ايثار و از خود گذشتگي كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:316:
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
عزیزم محبت و عشق به همسر از ملزومات زندگیه ولی قانون زندگی اینطوریه که اگه خودتو کنار بذاری کنار میذارنت باید هم خودتو دوست داشته باشی هم همسرتو به هردوتون تقریبا به یه اندازه اهمیت بدی زنی که خودشو هیچی به حساب نیاره واسه هیچ مردی جذاب نیس از الان شروع کن کم کم روشتو عوض کن آروم به سمتی برو که به خودت هم به اندازه شوهرت اهمیت بدی بعد از یه مدت میبینی شوهرت هم بیشتر بهت بها میده متاسفانه طرز فکری که قبلا داشتی تو زندگی مشترک زیاد خوب جواب نمیده
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
درود بانو
تا خودت رو دوس نداشته باش یو به خودت احترام نزاری نمیتونی دیگران رو دوست داشته باشی و بهشون احترام بزاری یا ازشون توقع دوست داشتن و احترام گذاشتن رو داشته باشی.
هیچ مردی چنین زنی رو نمیپسنده من یکی که اصلا خوشم نمیاد.اتفاقا زن باید باید باید جاهایی خودشو نشون بده و جذبه داشته باشه :43: البته زیاد جو نگیرتت بزنی لت و پارش کنی بندازیش بیرون توی کوچه :311:
ولی جدی میگم زن بدون جذبه بنظرم کسل کنندست اصلا جذاب نیست.من خودم بعضی وقتا باهام مخالفت میکنه همسرم شاید ناراحت بشم ولی درعین حال لذت میبرم که کسی پشتمه که یاد گرفته روی پای خودش وایسه و شخصیتی داره که میتونم روش حساب کنم و مادر خوبی واسه بچه هام میشه(البته فعلا که چیزی نداریم):227:
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
سلام عزیزم
سعی کن خودتو دوست داشته باشی و کم کم زندگیتو تغییر بدی.
در کنار این یه چیزی رو در نظر داشته باش
توجه بیش از حدی که تا حالا به شوهرت دادی اصلا درست نبوده ولی با وجود این نباید یهو جبهه مخالف بگیری هر تغییری باید کم کم باشه
چون الان ایشون عادت کرده که شما بی چون و چرا به حرفاش گوش بدی اگه یهو بخوای تغییر جهت بدی باعث چالش میشی و به بدنۀ زندگیت شوکِ نگران کننده ای وارد میشه
به نظر من سعی کن ذره ذره از چیزایی کوچیک شروع کنی. مثلا همین شروعت خوب بوده که میای میپرسی من تا چه حد باید توجه کنم به حرفای همسرم.
به عنوان قدم اول ذره ذره دیدگاه خودتو به چالش بکش مثلا وقتی میبینی که یه کاری رو برای همسرت میکنی از خودت بپرس آیا این کار درسته؟ دلیلی داره؟ دلیلش همون دیدگاهی هست که خونواده بهم دادن؟
همین که دیدگاهتو درست کنی میتونی ذره ذره رفتارتو تغییر بدی گلم.:72:
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
توی زندگی مشترک اگه موقعیتی پیش بیاد که گذشتن ما از خواستمون منو سر دو راهی بگذاره من اینطوری تصمیم میگیرم: اگه چیزی که من از دست دست میدم کمتر از چیزی باشه که همسرم بواسطه این گذشت من بدست میاره خب گذشت بد نیست. مثلا 2ساعت تحمل کسی که برای همسرم خیلی مهمه و برای من تحملش کمی سخته. اما اگه همسرم قدر اینکارمو ندونه سختم میشه بهش میگم و اگه تکونی بخودش نده دیگه تکرار نمیکنم. :324:
اول باید ببینیم طرف مقابلمون اینو بحساب وظیفه مانذاره و قدر اینکارمونو بدونه وگرنه چه فایده داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ البته ما خانومای ایرانی که.........
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
سلام به همه دوستان!
ممنونم از جواب هاي سازنده اي كه دادين.
من توي يه موقعيت خيلي سختي هستم.
حدود 3 ماهي ميشه كه شوهرم اصرار داره كه باغي كه به اسم من خريديم را به نام اون بزنم.اون قبل از ازدواج با من وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم و حالا بعد از 8 سال زندگي مشترك فهميدم.اوايل زندگي ميگفت بچه نميخواد و هر چي بخريم به اسم تو ميخريم.من خودم شاغل هستم و تا همين 2 سال پيش اون درآمد درست و حسابي نداشت و از پس هزينه هاي زندگي به زور برميومد.تازه حدود 2 ساله كه يه كم وضعش خوب شده.
از اون باغ هم من بيشتر از نصف پولش را دادم.
حالا همش اصرا ميكنه بزن به نامم.ميگه من ميخوام حسابي بهش برسم و پول خرجش كنم.هر چقدر با منطق باهاش حرف ميزنم اصلا مثل اينكه نميشنوه فقط همين جمله را تكرار ميكنه: باغ را به نامم بزن تا كلي خرجش كنم و بهش برسم.
از اول زندگي هميشه به خواسته هاش توجه كردم و هميشه حرف حرف اون بوده.اين اولين باره كه جلوي خواسته اون وايميسم.
بهش ميگم بيا بچه دار شيم منم باغ را بهت ميدم.ميگه ما بچه نميخوايم.از جانب منم تصميم ميگيره!!!!!!!!!
ديگه موندم باهاش چه برخوردي بكنم.
حسابي فكرم مشغوله. روزي 10 دفعه ميگه چرا به حرفم گوش نميدي.مگه تا حالا كه به حرفم گوش دادي ضرر كردي!!!!!!!!!
خسته شدم كمكم كنين!:302::316::323:
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
اگر شرایطتتون جور دیگه ای بود شاید بهتون توصیه میکردم برای محکمتر شدن و گرمتر شدن و صمیمانه تر شدن زندگیتون ، باغ رو به نامش بزنین
ولی
با این شرایط، زدن باغ به نام ایشون، یعنی: بیرون انداختن شما از اون زندگی با یه تیپا (البته ببخشید رک گفتم)
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
به نظر من صلاح نیس باغ رو به اسمش بزنی اگه میتونید باهم خرج باغ رو بدید لزومی نداره باغ به اسم ایشون باشه.
در مورد بچه هم اگه تصمیمتونو نگیرید ممکنه دیر بشه البته من نمیدونم شما چند سالته
در هر صورت قضیه بچه خیلی مهمه اگه شما بچه بخوای که حتما میخوای و عمدا بچه دار نشید در آینده باعث سرخوردگی و ناراحتی روحی شما میشه
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
سلام. غیر از باغ ملک یا سرمایه دیگه ای همسرتون به نامتون کرده؟؟؟؟؟
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
همونطور كه گفتم همسرم تا 2 سال پيش وضع مالي بدي داشت و مثلا ماشيني كه خريديم با پس انداز من و يه وام بود كه اونم من گرفتم و اقساطشو دادم و چون وام به نام من بود سند به نام من شد. فقط توي اين باغ نصف كمتر پولش را اون داده اونم چون ميگفت بچه نميخواد به اسم من شد.
حالا منم ميگم اگه باغ را ميخواي بايد بچه دار بشيم.
من بهش گفتم كه از اين به بعد همه خرج باغ با من باشه.
ميدونين در جوابم چي گفت ؟
ميگه بالاخره كه من توي اون باغ كار ميكنم و زحمت ميكشم آخر سر هم مال تو ميشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
این طور که پیداست قضیه مالکیت باغ واسش خیلی مهمه در صورتی که تو زندگی مشترک بعد از چندسال زندگی این قضیه نباید تا این حد جدی باشه این حساسیت چه دلیلی داره عزیزم حواستو جمع کن
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
سلام به همه!
امروز متوجه شدم كه همسرم رفته بنگاه املاك و خواسته كه قراداد رهن خونه كه به اسم من بوده را به نام خودش تمديد كنه و وقتي صاحبخونه اعتراض كرده به دروغ گفته كه با همسرم صحبت كردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همه پول پيش رهن خونه را من خودم دادم يه مقدارش وام بوده كه خودم قسطش را دارم ميدم.
ديگه اصلا نه امنيت عاطفي نه مالي و نه جاني ندارم!!!!!!!!!!!!
ميخوام برم پيش يه وكيل وقت گرفتم .
من براي نگه داشتن زندگيم براي اينكه مهر مطلقه روي پيشونيم نخوره خيلي خيليييييييييييييييييي تلاش كردم و حتي توي هفته قبل كه پدر و خواهر شوهرم اومده بودن خونمون و يك هفته موندن نذاشتم از ناراحتي ما مطلع بشن.
ولي مثل اينكه چاره اي ندارم امروز صبح از خدا يه نشونه خواستم كه برم پيش وكيل يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
كه بعدش صابخونه زنگ زد و بهم گفت كه چي شده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اين نشونه اي از طرف خدا بود كه براي خودم ارزش قائل بشم و بيشتر از اين به روح و جسم و زندگيم آسيب نزنم.
لطفا نظرتون را بگين و برام دعا كنين.
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
خوش خبر جون به نظرم نفعی برای شما در این قضیه به نام زدن نیست خیلی حواستونو جمع کنین. گفتین از ترس مهر مطلقه و... مگه همسرتون تا حالا قبل از این موضوع قصد جدایی داشته؟؟
به نظر منم هم با وکیل صحبت کنین هم با مشاور.
RE: تا كجا بايد توي زندگي مشترك از خواسته هامون بخاطر شوهر بگذريم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط khoshkhabar
سلام
توي محيطي كه من توش بزرگ شدم هميشه به دخترا ياد ميدادن كه زن هميشه بايد از شوهرش حرف شنوي داشته باشه و نبايد روي حرف شوهرش حرف بزنه.بايد براي نگه داشتن زندگيش هميشه كوتاه بياد و از شوهرش هيچ توقعي نداشته باشه!
هنوز اين ذهنيت با من هست و با اينكه دانشگاه رفتم و شاغل هم هستم در مقابل خواسته هام هميشه ترديد داشتم.هيچ وقت براي خواسته هاي برحقم حق به جانب نبودم.هميشه شوهرمو به خودم ترجيح دادم.فكر ميكردم اگه شوهرم از زندگي كاملا راضي باشه منم از اين رضايت اون به خوشبختي ميرسم.مثلا اگه وضعيتي پيش ميومد كه براي تحقق يه خواسته مهم و اساسي من قرار بود همسرم يه ذره اذيت يا ناراحت بشه اصلا به خودم اين اجازه را نميدادم!
فكر ميكردم براي دوست داشتني بودن و براي اينكه يتونم عشق و توجه شوهرم را به خودم جلب كنم بايد فقط به رفاه و رضايت اون فكر كنم.
ولي حالا كه چند سالي از زندگي مشتركمون ميگذره به نتيجه عكس رسيدم.اون كاملا پرتوقع شده و هر كاري ميخواد بكنه اصلا نظر منو نميپرسه( هر چند كه خودش كلا شخصيت مغرور و از خود متشكر و حق به جانبي داشت).منم كلا خودمو گم كردم. خواسته هامو گم كردم.به همه نيازهام حتي طبيعي ترينش كه نياز مادرشدن هست ترديد دارم.
لطفا منو راهنمائي كنين.
تا كجا بايد زن توي زندگي ايثار و از خود گذشتگي كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:316:
تغافل مثل تجاهل و تمارضه وبه معناي غافل نبودن و خود را غافل نشان دادن است.اين يك مكانيزم تربيتي و شيوه اي براي گذران خوب زندگيه.
تغافل از جاهايي است كه انسان مي خواهد درارتباط دوسويه بصورت دو دو تا چهارتا عمل نكنه، بلكه ايثار و فداكاري كنه و برخورد كريمانه داشته باشه.تغافل بستري است براي وقتي كه مخاطب شما اشتباه كرده تا فرصتي براي بازيابي خود داشته باشه و دوباره خود را پيدا كنه.
ولي به نظرشما دركجا نبايد تغافل كرد؟
تغافل در امور معنوی و نسبت به اعتقادات و در مورد خالق هستی و جهان آخرت تغافلی منفی است و به شدت از آن نهی شده که بیشتر تحت عنوان غفلت بحث می شود.
خداوند متعال در سوره اعراف آیه 179 میفرماید:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»
(ترجمه فولادوند): و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم. [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى كنند، و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند، و گوشهايى دارند كه با آنها نمى شنوند. آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه ترند. [آرى،] آنها همان غافل ماندگانند.
اما از آنجایی که سفارش به تغافل در روایات به صورت یک نکته مثبت و تربیتی بیان شده لذا می توان گفت: تغافل در امور کم اهمیت زندگی است و حد آن تا جایی است که موجب ایجاد اثرات مثبت و یا اصلاح یک رفتار نادرست شود.
امام صادق علیه السلام پیرامون «تغافل» چنین می فرمایند: «صلاح حال التعایش والتعاشر ملء مکیال: ثلثاه فطنة و ثلثه تغافل» میزان الحکمه ،حدیث 15223(تحف العقول:359)
ترجمه: درستی وضع زندگی اجتماعی و معاشرت، پیمانه پری است که دو سوم آن توجه و هوشیاری است و یک سوم آن تغافل و چشم پوشی می باشد.
اگر در این روایت دقت کنیم می بینیم که ابتدا تاکید بر هوشیاری و بیداری و ترک «غفلت» است و سهم آن را دو سوم می داند که مفهوم آن این است که:
انسان نباید از مسائل مهم زندگی بی خبر بماند، بلکه باید با کمال دقت، مراقب آنچه که خیر و صلاح او در آن است، باشد.
از سوی دیگر نسبت به اموری که لازم است مورد بی اعتنایی و بی توجهی قرار گیرد، دستور به «تغافل» می دهد، مانند، فکر و دقت در مسایل جزئی زندگی که اهمیت چندانی ندارند، انسان را از تفکر در امورمهم باز می دارد و همچنین مخفی کردن عیوب پنهانی دیگران در مواردی که مصلحت ایجاب می کند، کار پسندیده ای است.
در روایات بر مسئله عفو و گذشت بسیار تاکید شده است که ارزش و اهمیت آن بر کسی پوشیده نمی باشد؛
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند :
مَن عَفا عِندَ القُدرَةِ عَفا اللّهُ عَنهُ يَومَ العُسرَةِ .
هر كس در زمانى كه قدرت (بر انتقام) دارد گذشت كند ، خداوند در روز دشوارى از او گذشت كند .
كنز العمّال : 7007 منتخب ميزان الحكمة : 388
در واقع تغافل یک مرحله از عفو و گذشت بالا تر است چون تغافل، به نوعی عفو و گذشت به همراه وانمود نکردن و باخبر نکردن طرف مقابل است.
(http://ahlekhaneh.ir)