-
همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
سلام
از کجا بگم. خانمم 28 سالشه اما رفتارهای دخترهای 14 ساله رو داره همین رفتارهاش داره به زندگیمون آسیب میزنه . همیشه اختلاف داریم. مشاجزه داریم
چون بچه مونده رشد نکرده . همسرم. شوهر قبلیش که فوت کرده و از اون شوهر هیچ محبتی
ندیده بود چون شوهرش عتیاد داشت همش دنبال مواد بود .
از وقتی که با من ازدواج کرده خیلی نیاز به محبت داره . منم تا جایی که از توانم بر بیاد براش انجام میدم. اما بقدری تشنه محبت هست که میگه همیشه منو در آقوش بگیر ازم بوسه بگیر
بگو دوستت دارم.
میگم میگم اما چقدر تا کی این رفتار باید ادامه داشته باشه منم انسانم میخوام زندگی کنم. همش نمیشه مثل این فیلم ها هندی باشم.
من مردم برای خودم مشکلاتی دارم در کار در اداره و تعمین خرج مخارج زندگی نمیشه که همه چیز رو ول کنم. صبح تاشب عشق بازی کنم. با همسرم.
دارم خفه میشم. از این همه احساسی بودنش . طوری شده که فکر خودکشی اومده به سرم.
الان میگید این چه کاریه ببرش مشاوره مشکل حل بشه . این همسر دومم هست یکی رو طلاق دادم. چون دیگه نمیتونم طلاق بدم مجبورم. که تن به این خودکشی بدم هرچند میدونم که عذاب الهی دارم. همه چی در مورد خودکشی رو میدونم .
این رفتارهاش خستم کرده خسته شدم. بریدم.
خودش هر هفته دوستانش رو دعوت میکنه دوره هم میگن میخندن .میره خونه فامیلها .
اما من حتی در محل کارمم از دستش راحت نیستم همش تماس دم به ساعت .
نمیزاره تنها برم منزل برادم. خواهرم. دوستانم میگه هرجا بری منم باید بیام. میگم دوستم مجرده خوبیت نداره . قبول نمیکنه .
نمیدونم چیکار کنم. نمیدونم نمیدونم.
نوع کلامش مانند دختر بچه ها است . رفتارش با دیگران همینطور . در خیابان باید خیلی حواسم بهش باشه رفتارهای عجیبی میکنه . یک دفعه میدود صدا در میاره . تا گربه میبینه میپره بغلم نمیگه مرد نامحرم میبینه زشته . با همه خوب حرف میزنه براش غریبه آشنا نداره. خنده اش بگیر نامحرم سرش نمیشه .
میتونید راهنمایم کنید
اگرم نه حداقل درد دل کنید تا کمی آروم بشم.
ببخشید طولانی شد .
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
مطمعنن خانمت نمی خواد 24 ساعته بغلش کنی،چرا تنهایی می خوای مهمونی بری؟تو خیابون بپره بغلت،مشکلش چیه؟
مگه بده آدم خوب حرف بزنه؟انتظار داشتی بی احترامی کنه؟
مشاوره چه ربطی طلاق داره؟اتفاقن کسی که می خواد زندگیشو حفظ کنه مشاوره می ره.با خودکشی هیچی گیرت نمیاد.
طرز فکرتو عوض کن.
شما چند سالته؟
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
سلام همراه عزیز
به همدردی خوش آمدی برادرگرامی
شما همسرشی و همراه زندگیش. تجربه شکست رو یکبار چشیدین پس باید راهی برای ساختن زندگیتون پیدا کنین.
اونم آموزش اعتدال در رفتار و همسرداری به همسرتونه.
از رفتارهاش پیداست خیلی دوستتون داره و خدا رو شکر دوست داره زندگیش رو حفظ کنه.
اما باید بفهمه که هر انسانی یک حریم خصوصی داره و وقتی برای مردش
جذابه که زیاد در دسترس نباشه.
تا حالا باهاش نشستین دوستانه صحبت کنین و بهش تذکر بدین؟
نتیجه این مذاکرات چی بوده؟
تا حالا با هم پیش یک مشاور رفتین که مذاکره صحیح رو بهتون یاد بده برای بهبود زندگیتون؟
برامون بیشتر بگین تا راهنماییتون کنیم.
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
اگر با اون باشه 24 ساعت هم براش کمه .خوب بعضی جاها که نمیشه همسرم رو با خودم ببرم. سر راهم از شرکت برمیگردم بخوام برم منزل برادم. مخالفه . یا میگه برو منم چند دقیقه بعد میام. خوب من شاید با برادم حرف خصوصی دارم. نباید زنم بدنه نمیشه همه حرفها رو به زن گفت شاید افکارش بهم بریزه.
خوب حرف زدن خوبه اما بدونه با چه کسی حرف میزنه با نامحرم چگونه برخورد کنه . منظورم غیرته . نه اینکه چرا حرف میزنه یا دوست داشتم بد حرف بزنه .
وقتی که هیچ راهی نداشته باشم. حلش کنم وقتی همسرم چندماه پیش باهاش حرف زدم گفتم از این رفتار بیا بیرون یه چندروز خوب بود بعد دوباره تکرار کرد. چاره ای نداشته باشم. خوب مجبورم. دست به خود کشی بزنم
طلاقش که نمیتونم بدم. چون بازم حرفهای مردم زخم زبوناشون.
شما بگید من باید چیکار کنم. وقتی که حرف زدن جواب نمیده .با زور دعوا که بدتر میشه بهتر نمیشه .
شما وقتی در دریا دارس غرق میشی کسی هم نیست نجات تون بده شناهم بلد نیستید .چیکار میکنی . ؟؟؟؟
خوب غرق میشی . یا توکل به خدا میکنید فرجی بشه .
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
همراه گرامی
راجع به خودکشی که جدی نمیگین؟
مسلما شما آدم با اراده ای هستین و راهی برای حل مسائلتون هست که پیداش می کنین؟
یک توصیه براتون دارم. برای اینکه آروم بشین لطفا مشکلات مراجعین رو بخونین تا بفهمین مشکلتون نه تنها حاد نیست
بلکه کاملا قابل حله با صبوری و حوصله نه خود کشی.
بهتون رفتن پیش یک مشاور حاذق رو توصیه می کنم.
هم تنها هم به همراه همسرتون. ترک یک عادت زمانبره اما شدنیه.
یک راهش همراهی خانم شماست.
تاحالا براش کتابی خریدین که شیوه درست همسرداری رو یاد بگیره و همراهیش کردین؟
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
نمیدونم چه کتابی خوبه براش . بعید میدونم به کتاب علاقه داشته باشه .
راجبع خودکشی چون قسم. قران رو خوردم اگر دست از این کارش برنداره خودمو در خونه حلق آویزمیکنم.
خستم کرده بخدا مگه میشه یه مرد 37ساله با یه دختر 14 ساله زندگی کنه . رفتارش خیلی بچه گانه هست .
مانند بچه ها صداشو تغییر میده حرف میزنه نمیگه بابا این نامحرمه زشته .خانواده شون مذهبی هستند نه انقدر شدید . اما خواهر زادهاش پیش من زیادی راحتند با اونکه دختر بزرگی هستند .
همسرم با کوچک ترین حرفی قهر یا گریه میکنه . بس که لوس بارش آوردن. بارها بخودم لعنت میفرستم که چرا مجرد نموندم کاش ازدواج نمیکردم. با اینکه قبلا زن داشتم. اما بازم برام درس عبرت نشد . من با خدم. فکر میکردم این فرق داره اما نه همشون مثل همند .بلا نسبت .
کاش مجرد بودم. منکه داشتم زندگیم رو میکردم. مگه جایی پدر مادرم رو تنگ کردم که هرشب یه کیس برام معرفی میکردن .
دیگه خسته شدم ما دوران نامزدی هم نداشتیم. در عرض 1 ماه که سیقه بودیم. به عقد تبدیل شد. حتی در همون دوران سیقه پشیمون شدم. به خانوادم گفتم من نمیتونم باهاش برم زیره یک سقف اما خانواده که تازه جاشون بازشده بود احساس راحتی میکردن.گوش ندادن . بخودشم گفتم گفت من تورو ول نمیکنم حتی بمیرم.
دوستان چی باید بگم که نگفتم . ؟
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
سلام
همراه گرامي
احساس ميكنم ذهنت خيلي اشفته شده و كمي هم عصباني هستي
خيلي ذره بين گذاشتي روي رفتارهاي همسرت, درسته كمي رفتارهاش نپخته است حداقل ازين جهت كه نتونسته خودشو با شما همراه كنه اما تو هم نتونستي دركش كني
جند وقت از ازدواجت گذشته؟ خانمتو با همسر قبلت مقايسه نميكني؟ وقتي با همسرت صحبت ميكني چه دلايلي براي رفتاراش مياره؟
وقتي ناراحت يا عصباني ميشي چه واكنشي نشون ميده ؟ چه زمانهايي حرف شنويش ازت بيشتر ميشه؟ اينها خيلي تاثير داره
حرف رو بايد به موقعش بهش بگي جوري كه ناراحت نشه و تاثير داشته باشه
شما خودت هم مستاصل شدي و نميتوني رفتارهاشو مديريت كني .
يه كم بهش فرصت بده
چند ساله باهم زندگي ميكنيد؟ كسي هست كه همسرت ازش تاثير پذيري داشته باشه؟
ميدوني شما يا به طلاق فكر ميكني يا به خودكشي يعني جدا راه بهتري به ذهنت نميرسه؟؟؟؟
مگه با اين ديد اومدي تو زندگي كه همه چي بايد عالي باشه؟ يه كم هم از طرز فكر خودت بگو و عجله نكن
پست من با پست سوم شما همزمان شد
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
حدود 1 سال میشه کم یا زیاد .
خوب نیم ساعت پیش هم دوباره بحث داشتیم اومده بود محل کارم. آخا محل کار جای حرف زدنه .
من تو این شاریطی که دارم. فکر اینم که بهم آرامش بده کمی راحتم بذاره .اما کو این آرامش .مقایسه .نگاه میکنم حساب میکنم همه زن ها مثل همند . پشیمونم که اینجورین چرا بازم بلانسبت . من فکر کردم این بهتره اما بدتره . از قدیم. گفتن بدبره بدتر میاد .شانس منم همین از آب در اومدش.
مقایسه فقط ظاهرش باهم فرق داره و اخلاقش .
ببخشید ادامه داره اما فرصت نیست بگم. برگردم. حتما ادامش مینویسم.
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدی
اول از همه من یقین دارم مشکلت حل میشه پس خواهش میکنم به فکر خودکشی نباش لطفا... فکرتو فقط متمرکز کن تا زندگیتو بدست. من و شوهرم تقریبا مشکلمون مثل شما بود. حدود 2 سال من همش پیش شوهرم بودم هر جا میخواستیم بریم با هم میرفتیم خیلی با احساس بودم طوری که شوهرم از کار و زندگی افتاده بود. تا جایی که حدود 1 ماه پیش دیگه شوهرم خسته شده بود همش دوست داشت تنها باشه و اصلا امیدی به زندگی نداشت میگفت خسته شدم از بس که به حرفت گوش دادم و.... به نظرم شما حق دارین دیگه بریدین میدونم که باید مرد و آزاد گذاشت البته با کنترل من فکر میکنم باید شما یه مددت تو خودتون باشین با حرف درست نمیشه باید بهش نشون بئین که خسته شدین و خیلی عادی باهاش رفتار کنین خودتونو سرگرم کنید ولی به همسرتون محبت نکنید بهش بگید باید یه اتفاقی تو زندگیم پیش بیاد تا من تغییر کنم واقعا حدود 3 هفته همینطوری باشین و اصلا بیش از حد محبت نکنید خیلی عادی بیشتر حرفاتونو با اس ام اس بگید وقتی از هم دورید و اگر اومد سرکارتون خیلی ناراحت بشین و بگید که اینجا جای حرف نیست بهش بگید که بریدین بگید که من باید آزاد باشمو نشون بدید بهش. من همسرم همینطور رفتار کرد 4 هفته ما مشکل داشتیم هیچ جا با هم نمیرفتیم تا اینکه من به خاطر اینکه عاشقش بودم سعی کردم زندگیمو عوض کنم اولا خودمم از این رفتارای همسرم ترسیده بودم و خیلی از زندگی نا امید بودم ولی سعی کردم رو خودم کار کنم یه مدتی بیشتر گذاشتم تنها باشه سعی کردم یکم به فکرش باشم به خاطر زندگیمون. خب حالا فکر میکنم که شما باید یه مدت از هم دور باشین مثلا همسرتونو با خانوادش یا با دوستاش بفرستین مسافرت تا هم خودتون یه خورده تنها باشین و هم همسرتون یکم تنها از شما باشه میدونم همه ی این رفتارای همسرتون فقط به خاطر دوست داشتنه ولی باید یه کم از هم دور باشین به نظرم جواب میده.
شما میتونید موفق باشید.:72:
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
سلام دوست عزیز.
نمیدونم چرا همش فکر میکنم شما برام اشنا هستید.:P
بگذریم..
دوست عزیز میدونم تحمل همچین شرایطی سخته اما حساس نشو.
تو خونه تا میشه بهش محبت کن.و بهش بگو وقتی در طول روز تو سر کاری تموم احساسات و حرفاشو برات بنویسه..
اصلا یه دفتر درست کن بهش بده واسه اینکار.هر دفعه که مینویسه کلی تشویقش کن که افرین تاترغیب بشه بنویسه..
ازاون جایی که میشناسمتون (یا نمیشناسمتون) میدونم ادم فوق العاده قوی هستین پس لطفا دیگه حرف ازخودکشی نزنید.
قسم قران خوردی خودکشی کنی!!..مراقب باش یه وقت قسمتو زیر پا نذاری..خودکشی کنیا..
باید غیرمستقیم فکرشو منحرف کنی..مثلا اگه زیاد ازحد گفت منو ببوس و این چیزا تو مثلا بگو یه فیلم کمدی بذار ببینیم..یا یه همچین چیزی.
خلاصه باید اروم ذهنش معطوف مسائل دیگه بشه..
در مورد موضوعات دیگه باش صحبت کن.هرچند ممکنه هیچی ندونه اما بذار یه چراغایی تو ذهنش روشن بشه.
موفق باشی
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
اگه یه کمی بتونین به اعصابتون مسلط بشین و البته اگه مشکل مالیه چندانی ندارین می تونین یه مقدار به انرژی همسرتون جهت بدین بی اینکه به خودش بگین دارین اینکارو می کنین. مثلا کلاس زبان یا خیاطی بفرستینش و باهاش می تونین هر روز برین ورزش کنین بیرون یا خودشو بفرستین واسه ورزش. خلاصه خسته اش کنین اینطوری با کلاس و ورزش که مثله شما که از سر کار برمی گردین خسته این دیگه خیلی کاری باهاتون نداشته باشه. می تونین هم براش کار پیدا کنین. خیلی که بیکار باشه همه چی ختم می شه به شما. بتونین مدیریت کنین انرژیشو خوبه.
بعضی از چیزا رو هم می تونین اروم و راحت بدون عصبانیت بگین. مثلا اینکه دوست ندارین همیشه واستون صداشو بچگونه کنه و اینا. روابط جنسیتون که مشکلی نداره که یا در اون مورد هم افراط هستن؟ یه کمی هم اسون بگیرین همه چی رو. راستی اگه مثلا دو تا اتاق داره خونه اتون می تونین یه اتاق رو بذارین اتاق کارتون و یه مدتی از روزو برین توی اتاق و به کارای شرکت و مغازه و هرچی دیگه رسیدگی کنین.
مشاوره حضوری هم اگه بتونین برین بد نیست شاید راهکارای بهتری بهتون بدن.
کل کاری که به نظر من میاد همینه که به انرژی ایشون جهت بدین. رها نباشه انرژی که به هر سمت و سویی خودشو نشون بده و شما رنج بکشین.
در مورد خود خانمتون نمی دونم مشکل ایشون همین سرزندگی و شادابی بچگانه است یا کمبود محبتیه که داشته و حالا یه جورایی می ترسه که هر کاستی ای براتون داشته باشه و شما مثلا یه شکلی تنهاش بذارین. این دلیل اصلی رو هم اگه بشه از روانشناس یا مشاوره بپرسین احتمالا بهتون کمک کنه که بتونین رفتار مناسبو پیدا کنین.
می دونم کلافه اینو نمی ذاره یه لحظه اسایش داشته باشین. ولی اگه بتونین اوضاعو مدریرت کنین انرژی رو سمت و سو بدین قابل تحمل تر می شه. راستی گاهی به ارامی و با یه کمی مهربونی همراه با جدیت یه سری حدود خودتونو بهش تذکر بدین. مثلا بگین که نمی تونین وقتی سر کار هستین جواب تلفن بدین (که ممکنه پاشه بیاد محل کارتونو براتون همون جواب تلفن دادن بهتر باشه!) یا مثلا بگین که یه ساعت در روزو باید در ارامش به حسای کتابای مربوط به کارتون برسین. اگه واقعا بچه هم باشه یه سری حد و مرز براش تعریف کنین می تونین کنترل کنین اوضاعو.
یه ساله رفتین زیر یه سقف یا تازه رفتین؟
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
همراه گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید
خیلی خوبه که شما راه مشاوره را در پیش گرفتید . این نشونه درایت شماست :104::104::104:.
نگران نباشید ، مشکل بغرنجی نیست از بغرنج بینی بپرهیزید . قابل حل هست
مشخصه شما بالغانه رفتار می کنید و انتظار بالغ بودن را از همسرتون دارید نه همیشه کودک بودن ( البته ممکنه وقتهایی با تأیید یا سکوتتان رفتارش را تقویت کرده باشید ).
شما هم نیازه مهارتهایی را به کار بگیرید . ضمن اینکه توصیه می کنم برای کمک به همسرتون نزد مشاور بطور حضوری بروید . چند نکته را تأکید می کنم :
1 - با ایشون جدی باشید در عین احترام و محبت .
2 - قاطعیت را در جاهایی که رفتار و عملکرد ایشان مناسب نیست را در پیش بگیرید.و جراتمندانه رفتار کنید .
3 - در عین قاطعیت ، بطور خود جوش در موقعیتهایی که او انتظارش را ندارد ، فانتزیهای عاشقانه برایش داشته باشید .
4 - در رابطه با او شما همیشه طالب باشید و اگر ایشان مهلت نمی دهد برایش خیلی مهربانانه روشن کنید که پیش قدم شدن و طالب بودن زن مرد را زده و گریزان می کند و شما دوست ندارید چنین شود . و بخواهید که اجازه دهد شما طالب باشید و او ناز کند و بگویید اینجوری دوست دارید و در غیر اینصورت رفتارتان خشک و جدی خواهد بود .
5 - بعضی جاها نیز تنبیه عاطفی کنید مثلاً قرار بگذارید که ایشون به محل کار شما زنگ نزند و شما خود هروقت صلاح بدانید و امکانش باشد با او تماس می گیرید و قرار بگذارید اگر رعایت نکرد تا فلان مدت فلان رفتار و کاری که ایشون خوشش می آید را با او نخواهی داشت مثلاً تا یک هفته بغلش نخواهی کرد .
به کمک مشاور می توانی رفته رفته بالغ درون او را تقویت و کودکش را از محوریت خارج کنید
موفق باشید
.
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
سلام
در ادامه حرف دوستان
من فکر میکنم چون همسر شما زندگی قبلی پر از رنجی داشته (همونطور که خودتون عنوان کردید زندگی با یک شوهر معتاد و بعدش فوت اون شوهر) حالا که با شما ازدواج کرده و طعم خوشبختی رو چشیده، حالا نگران از دست دادنش هست بخاطر همین مدام با شما تماس داره تا بهتون بگه به یادتون هست و از اون طرف از شما میخواد بهش بگید دوستش دارید و ........ یه جورایی از هر نظر داره به شما وابسته میشه و بخاطر همین این مشکلات برای شما پیش اومده، کمی برای پشت سر گذاشتن این بحران روحی بهش زمان بده
براش برنامه ریزی کنید تا مشغول باشه بهش اطمینان خاطر قلبی بده و همچنین بگید بخاطر زندگیتون داری تلاش میکنی و باید روی کارت تمرکز داشته باشی بنابراین نمیتونی هر دقیقه به تماس هاش جواب بدی و در رابطه تنهایی رفتن به خانواده میتونی بهش اطمینان بدی هر وقت دوست داشت با شما تماس بگیره و باهاش صحبت کنی اینجوری خیالش راحت میشه و همچنین نوع رفتارش با مرد بالغی مثل شما باید چه جوری باشه و البته این حرف رو مشاور بهش بزنه بهتره چون خانم شما باید بدونه هر کسی چه زن و چه مرد به کمی تنهایی احتیاج داره و هر کسی از چه نوع شخصیتی خوشش میاد
در آخر بگم شاید کسی همینجا با دیدن مشکل شما با خودش بگه کاشکی مشکلات آدم از توجه زیادی همسر یا معشوق آدم به خودش باشه تا بی توجهی و خدای نکرده خیانت و بی وفایی! کاشکی این من بودم تا از محبت عشقم خفه میشدم تا از سردی و بی وفایی و بی حرمتیش می مردم!
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
سلام
در پست های دوستان گفته شده بود که در مثایل جنسی هم افراط میکند. بله خیلی بیش از حد.
من دیر شب با همسر هیلی جدی حرف زدم و یک ماه بهش فرصت دادم. گفتم یا این رفتارهاتو درست میکنی یا از هم جدا میشیم. همین کلمه جدا میشیم. خیلی کمکم کرد که بخودش بیاد قبول کنه بدونه چقدر داره اذیتم میکنه که من حاضر به جدای شدم. میگه من فکر کردم با محبت میتونم نگهت دارم نمیدونستم. محبت زیاد باعث میشه از هم دور بشیم. دوستی گفتند که به مسافرت بفرستم. در جواب بگم. حاضر نیست من رو نیم روزی تنها بگذاره چه برسد به مسافرت اونم دور از من .
با آنکه دیشب کلی حرف زدم. قبول کرد .اما باز هم صبح تکرار کرده .این اخلاق هک شده در وجودش طوری که نمیتونه ترکش کنه.
بله سختی در زندگی قبلیش کشیده . اما انقدر محبت رو هم منو از دست میده .من مردی هستم که دوست دارم. در کارم پیشرفت کنم در زندگی هم همینطور اما این رفتارها همسرم نمیگذاره .
با خودم میگم اگر ازاین هم جدا بشم. به هر دوتامون الطمه روحی میخوره جوری که مرگ بهتر از زنده موندن هست .
میخوام یک هفته مال خودم باشم. بدون تماس بدون اینکه کسی مزاحمم بشه .اما یک روز هم راحت نیستم
مادر حساسی داره که شیش دونگ حواسش به ما هست زمزمه میکنیم. میشنوه .خونه مادرشم. راحت نیستم.
وق5تی میرم منزل پدرم. انقدر راحتم که انگاری بال در آوردم .اما این خوشحالی به چند دقیقه طول نمیکشه با حضور خانم محترمه و چسبیدن بهم دوباره تکرار .
حس کار کردن دیگه ندارم. دستم به کار نمیره نیمه وقت میرم سر کار .بیشتر دوست دارم. بخوابم تا از دستش راحت باشم. مجبورم قرص های خواب اور مصرف کنم. انقدر قرص میخورم چشمام همیشه خونه یا پف کرده .
با خودم میگم یک ورق بخورم راحت برای همیشه بخوابم.
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
ببخشید من مشاور نیستم. امکانش زیاده که نظرم اشتباه باشه.
پس اگر دوستان حرفم رو تایید کردند روش فکر کنید.
----
چرا خودتون یک هفته نمیرید مسافرت؟ یا حتی مسافرخونه ای ... جایی که همسرتون نیاد و خیلی محکم هم بهش بگید نیاز دارید یک هفته تنهای تنها باشید، بدون هیچ تماس و تلفنی.
فکر میکنم باید کمی قاطعانه تر با ایشون برخورد کنید. و این هم یک راهشه.
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
با اينكه ممكنه اين نظر غير كارشناسانه باشه و بايد همه جوانبشو سنجيد اما من هم با نظر رز زرد موافقم
گاهي وقتا يه شوك لازمه كه ادم ها به خودشون بيان
اين راه رو رفتن احتمال اسيبش بيشتره تا يه مدت تنهايي هر دو
اينجوري ممكنه تصميم اشتباه بگيريد يا اسيبي به زندگي تون بزنيد. معلومه تحت فشاريد
ميتونيد بزاريدش خونه مادرش و بريد مثلا مشهد يا يه جايي كه ارومتر بشيد
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
ببخشید ولی این قسمت حرفتون که می خواهید خودکشی کنید خیلی منو به فکر فرو برده!!
امیدوارم ناراحت نشید...به خدا قصد من فقط کمک کردنه اما اگه ایشون 14 سالشونه شما هم احتمالا 18 سالتونه که سر چنین مساله ای که حتما راه حلی داره می خواهید خودکشی کنید!
یه لحظه جای خودتونو با همسرتون عوض کنید...شما خیلی نیاز به محبت دارید و ایشون نیاز به یکم تنفس
کی بیشتر زجر میکشه این وسط؟؟؟؟
زجری که شما میکشید قابل درکه...اما ایشون هم مطمئنا زیر یه سری فشار قرار دارن که همچین رفتاری از خودشون نشوون میدن
پس به جای اینکه به فکر خودکشی و راحت کردن خودتون و ترک میدون باشید...اگه واقعا دوستش دارید، اصلاحش کنید...یه مدت سختی داره...اما به خاطر کسی که دوستش دارین آیا حاضر نیستید یه مدت تحمل کنید؟
همون جور که کارشناسان عزیز تو همین تاپیک گفتن این رفتار قابل حله...پس لطفا همین حالا دست از تمرکز روی فکر خودکشی بردارین و همه تمرکزتون را ببرین روی اصلاح همسرتون
حداقل کاری که می توونین بکنین اینه که همین فردا به یه مشاور مراجعه کنید و مشکلتون را مطرح کنید
اگه حل نشد....باشه...بعد به خودکشی هم فکر میکنیم!
موفق باشید:72:
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
دوست عزیز من عرض کردم نیم روز نمیشه تنها باشم. یا بخوام. برم برای خودم قدم بزنم.
از دست این رفتارهاشم. با خودم موبایل نمیبرم. یا تلفن محل کارم رو میکشم.
چطوری برم مشهد یا مسافرتی . !!!!
شاید از دید شما من 18 ساله باشم. ناراحتم نشدم از حرفتون . اما اگر شما جای من بودید که نیستید نمیتونید باشید هیچ کس نیمتونه بگه من درکت میکنم .این حرفها برای آروم کردن من و دیگران است .
من بگم این غذا چه قدر تلخه شما درک کنی و بگی من میفهمم بعید میدونم بتونید بفهمید این غذا ر هان من چقدر تلخی دارد .تا مزه نکنید متوجه نمیشوید .
منزل مادرش هم اگر همسرم تنها بره اونجا انقدر ازش سوال میکنند .یا زنگ میزنند که ببیند دلیلی داره که تنها رفته .
مادرش بیماره دور از جونش لب ....نمیشه .
کجا رو دارم که برم. همه راه ها بروم بسته شده . مجبورم که همش بخوابم.
میخوابم روزی بلند نمیشم. تنها جایی که راحتم خوابه .
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
عزیز من فکر نمی کنم مشکل اصلی خانمتون بچه بودن باشه. فکر می کنم مشکل اصلیش همونه که می خواد هرکاری که می تونه بکنه که یه وقت از دستتون نده. اینم مربوط می شه به گذشته اش. به اینکه همسرشو از دست داده اونوقتا شاید به اندازه ی کافی برای همسرش وقت نذاشته بوده یا این حسو داره که شاید توی گذشته اش اشتباه کرده. مثل اینکه وقتی با یکی از والدینش قهر بوده همون روز اون والد فوت شده و یه عمر فکر کرده چرا چرا اون روز باهاش دعوا کرده یا چرا نگفته دوسش داره و چرا فرصتو از دست داده. یه حسی شبیه این. فکر نمی کنم مشکل اصلیش همون بچه بودن باشه. این دلیل اصلی رو باید برین پیش یه روانشناس خوب که اگه بتونه پیدا کنه. بعدش براساس دلیل اصلی تصمیم می گیرین که چه کار کنین.
ببین من یادمه بچه بودم یه نعلبکی خیلی خوشگلو بعد از شستنش داشتم خشک می کردم. گرونقیمت بود و می ترسیدم از دستم بیفته بشکنه. واسه همینم خیلی سفت گرفتمش و خیلی سفت هم خشکش کردم. اما از دستم لیز خورد افتاد کف اشپزخونه و شکست. چون زیادی ترسیده بودم که یه وقت نیفته و زیادی محکم گرفته بودمش. اینو به همسرت بگو.
عزیزم حتما خیلی دوست داشتنی هستی. حتما همونی هستی که همسرت همیشه می خواسته که داشته باشه. حالا دودستی تو رو چسبیده. که یه وقت یه لحظه هم ار دستش نره که بعد پشیمون شه بگه کم گذاشته. این مشکلی نیست که به خاطرش بخوای جدا بشی. می تونین برین روانشناس یا مشاور که یکی بهش یاد بده باید حد ابراز دوست داشتنش چقدر باشه. فقط همین. یاد می گیره. پس ناراحت نباش. فقط برین مشاوره حضوری که به خانمت یاد بدن چه کارایی نکنه و حد تحمل هر کی چقدره و برین پیش روانشناس که دلیل اصلی رفتار خانمتو بفهمین و راه حل متناسب پیدا کنین. فکر جدایی فعلا نکن.
برای الانت مثلا یه هفته که بخوای استراحت کنی اگه نمیتونی بری سفر می تونی که یه کمی واسه یه مدت هفته خانمتو دنبال نخود سیاه بفرستی. مثلا بخوای برات فسنجون درست کنه یا یه غذایی که وقت زیاد می گیره و همش باید توی اشپزخونه باشه! یا بگو از فلان ساعت تا فلان ساعت (مثلا 1 ساعت در شب) باید به حساب کتابا و کارای مربوط به محل کارت رسیدگی کنی. بعدم اینکارو نکن جلوی کاغذا بشین یه کمی استراحت کن! یا بیشتر سر کارت بمون و کار کن اونجا که نمی تونه به اندازه ی خونه بهت نزدیک بشه. این واسه یه هفته ات که تا برین پیش روانشناس و مشاور بتونی اسایش بیشتر داشته باشی. این کار خیلی موقتی و کوتاه مدت باشه اصلا نباید طولانی اینکارو بکنی ها. فقط واسه یه هفته که می خوای استراحت کنی و نمی تونی اینکارو بکن. زیاد تر نه.
راه مکمل در کنار روانشناس و مشاوره همونه که به انرژیش جهت بدی. وگرنه تمام انرژیش سرحال و سرزنده می مونه واسه شخص شما! پس یا بره کار کنه یا بره کلاسای مختلف مثله ارایشگری یا خیاطی یا کلاس زبان. اتفاقا تو می تونی از این انرژی و این حس دوست داشتنی که نسبت به تو داره استفاده کنی و به کاراش جهت بدی.
اگه خواستی شایدم بد نباشه مثلا با دوستاش می ره مهمونی تو هم عین خودش چندین و چند بار بهش تلفن بزنی و به همون اندازه که به خودت زنگ می زنه تا شاید درک کنه حد رو. اما فقط در همین تلفن زدن اینکارو بکن. نباید بهش زیاد فشار بیاری. فقط یه کوچولو نشون می دی که ببین داری منو اذیت می کنی.
راستی خوشحال باش که مردی. اگه زن بودی و شوهرت افراط داشت واسه روابط جنسی چه کار می کردی؟! الان مردی و می تونی خوب بگی نمی خوام امروز! دست خودته تا حدیش.
راستی فکر می کنم هنوزم توی دوران ماه عسل به سر می برین!
خیلی نخواب. برو ورزش کن. خواب زیاد ادمو بیشتر خسته می کنه. می تونی بری پارک بعضی از این وسایل ورزشی که رایگان توی پارکه استفاده کنی. می تونی از دست خانمت که ناراحت می شی بری بیرون راه بری تند تند خیلی حالت بهتر می شه. اما هی نخواب. پیشنهاد می کنم که یه ورزش سبک کنی مثل پیاده روی تند یا شنا. خیلی هم قرص نخور. مخصوصا سرخود قرص نخور. قرصای اعصابو این چیزا رو هم اگه می خوای قطع کنی باید به تدریج کم کنی و نباید یه دفعه ای قطع کنی.
امیدوارم موفق باشی.
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
نقل قول:
تا یک هفته بغلش نخواهی کرد .
این چه راه حلیه؟؟!!!
البته جسارت نشه ولی برام سواله..
این کار اونو لجباز تر نمیکنه..؟؟یا شایدم باعث سرخوردگی و سردی روابط بشه..
فکر کنید چه حس منفی میتونه اینکار تو وجود اون زن بذاره و اوضاع رو بدتر کنه.
به نظر شخصی من اگه قراره تنبیهی هم انجام بشه یه مدل دیگه باشه.
هر چند تشویق کارامدتره..و میتونین وقتایی که رعایت میکنه تشویقش کنید.
تا اونجایی که من شنیدم گفتن ازمسائل جنسی برای تنبیه استفاده نکنید.
خوبه اگه زنتون ازتون دلخورشد بگه تا یه هفته رابطه نه...؟
موفق باشید
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
5 - بعضی جاها نیز تنبیه عاطفی کنید مثلاً قرار بگذارید که ایشون به محل کار شما زنگ نزند و شما خود هروقت صلاح بدانید و امکانش باشد با او تماس می گیرید و قرار بگذارید اگر رعایت نکرد تا فلان مدت فلان رفتار و کاری که ایشون خوشش می آید را با او نخواهی داشت مثلاً تا یک هفته بغلش نخواهی کرد .
پس اين بهترين كاريه كه تو شرايط موجود ميتوني بكني
به شرطي كه خودت كم نياري و محكم باشي و احترام هر دو هم حفظ بشه
نه با عصبانيت و داد و بيداد!!!
(چه جالب نظر من چقدر فرق داره!!!! اتفاقا به نظر من گاهي بايد به روش خود شخص باهاش برخورد بشه اما با حفظ احترام)
پست من با دو پست قبل همزمان شد
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
مرسی دوستانم.
منم با نظر شما موافقم. کمی سخت میگیرم. و تا اونجایی که ازم بر بیاد بهش محبت میکنم.
اما به خودم و خودش فرصت میدم. امید وارم. درست بشه و حل بشه اگر م نشد یه فکر بی حال خودم میکنم. چون دیگر طاقت مشاجره رو ندارم. اینهمه سختی همش بدبختی . اصلا چرا به وجود اومدیم که سختی بکشیم و هی گناه کنیم.
اکثر گناهها از سختی و نداری شروع میشه .
-
RE: همسر 28 ساله ام در شخصیت 14 سالگیش موند.
شما نیاز به آموختن رفتار جرأتمندانه و قاطعیت داری .
این رفتارهای همسرت با قاطعیت شما بسیار کمتر خواهد شد . آنچه مهم هست تداوم قاطعیت و جرأت ورزی هست . و منظور از قاطعیت خشونت نیست اینرا دقت داشته باش .
حتماً نزد روانشناس بروید هم برای مهارت آموزی خودتان و هم برای کمک به تغییر در همسر
.