-
به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
سلام به همه دوست جوناي خودم :72::72::72:
همون طور كه ميدونين و در جريان هستين من 25 سالمه ... از سن 19 سالگي تا الان كه 6 سال گذشته مورد واسه ازدواجم زياد پيش اومده اما فقط فقط فقط 2 موردشون مورد پسندم واقع شدن كه متاسفانه اونها هم قسمت نشدن!!
اما
حالا من فكر ميكنم خيلي احساسي عمل كردم... احساس ميكنم خيلي از مورد ها واسه ازدواج رو خيلي شتاب زده رد كردم
خيلييييييييي به احساس اوليه اي كه از برخورد با كسي بهم دست ميده اعتماد ميكنم... به نظر خودم آدم شناسم و با برخورد اول خيلي چيزها دستم مياد ((و اين بارها برام ثابت شده)) ...
واسه همين اگه تو برخورد اول ((يعني حتي زماني كه طرف داره اجازه خواستگاري ميگيره)) اون جرقه اوليه زده نشه خيليييييييييييييي راحت دست رد به سينه اش ميزنم!!!!!!.... بدون اينكه واسه شناخت بيشترش تلاشي كرده باشم
البته من 4،5 مورد از خواستگارامو امتحانم كردم اما بازم بعد از چند جلسه رفت و آمد فهميدم همون احساسي كه اولش بهش داشتم درست بوده و الكي چند جلسه با هم معاشرت كرديم .... و با خودم ميگفتم اي كاش همون اول اين ها رو هم رد كرده بودم!!!!
حالا مواردي كه باعث شده من خيلي ها رو به خاطرش رد كنم خيلي خنده داره گاهي!!!!
- يه نفر رو به خاطر اينكه از صحبت هاي مامانش پشت گوشي خوشم نيومده رد كردم
- يه نفر رو به خاطر حركات دستش ((دستاش رو مثل خانوم ها تكون ميداد :311: ))
- يه نفر رو به خاطر تيپش ((شلوار پارچه اي با كتوني پوشيده بود ))
- يه نفر رو به خاطر اينكه خيلييييييي خوشگل بود رد كردم ((احساس كردم به من سره))
- يه نفر رو به خاطر ابرو هاي بر داشتش
- يه نفر رو به خاطر خيليييييييي پولدار بودنش ((احساس كردم خيلي پر توقعه)) ...تو همون جلسات اوليه مدل ماشينشون و متراژ خونشون رو به رخم كشيد!!!!
- يه نفر رو به خاطر اينكه تو جلسه دوم آشنايي گفت ميخوام ببوسمت :163:
- يه نفر رو وقتي فهميدم دوست دختر زياد داشته ((طوري كه شمارش از دستش در رفته بود))
- يه نفر رو به خاطر شغل باباش
- يه نفر رو به خاطر تعداد زياد خواهر برادراش ((13 تا خواهر برادر داشت ))
- يه تعداد زيادي ي ي ي ي ي ي هم از طرز صحبت كردن هاشون خوشم نيومده
اعتقاد دارم كه به اون كشش و انرژي اي كه تو اولين برخورد با كسي بهم ساطع ميشه بايد توجه كنم... ((البته تو چند مورد اين بهم اثبات شده كه درستم بوده))
اگه اولش به دلم نچسبيد ديگه واسش وقت نميزارم
حالا به نظرتون اشتباه ميكنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه اگه بخوام واسه همشون كلي انرژي و وقت صرف كنم كه كاملا بشناسمشون كه نميشه!!!!
نظرتون درباره اين كارم چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرتون من زود قضاوت ميكنم در مورد آدمها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
با بعضی از رد کردنات موافقم با بعضی هاشم نه!
اونایی که به خاطر خانوادش بوده که اصلا!! یعنی شما حتی سعی نکردی خود طرفو تحلیل کنی! اون بیچاره ای که مامانش بد حرف زده یا 13 تا خواهر برادرن......... خوب به اون چه!!؟
اما اونایی که به خاطر خصیصه های خودشون رد شدن کاملا موافقم...خیلیم خوبه که تکلیفت با خودت مشخصه
مثلا دوست داری طرفت همه رفتاراش مردونه باشه، یه تیپ خاصی داشته باشه، خیلیم خوشگل نباشه، دوست دختر قبلا نداشته باشه........خوب خیلیم خوبه که می دونی چی می خوای
کلا به خودت نگاه کن...اگه ادم انعطاف پذیری هستی که بعدا راحت کنار می یای که خوب اره داری اشتباه میکنی باید سعی کنی بیشتر بشناسیشون...اما اگه انعطاف پذیر نیستی و کلیک میکنی روی چیزی که به دلت نچسبیده خیلیم داری کار خوبی میکنی:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
سلام راما جان!
خب داشتن کشش اولیه و اصطلاحا اینکه طرف به دل ادم بشینه تا ادامه بدهیم، به نظر من هم درسته...
ولی اینکه کشش اولیه رو چی در شما ایجاد میکنه و یا بر عکس چی باعث میشه که بخوره تو ذوقت و ردشون کنی، مهمه!!!
البته من به بحث سلیقه ای بودن بعضی مسائل معتقدم (اینکه چه استانداردهایی برای زیبایی قائل باشی و...) اما اینکه مامان طرف با چه لحن و لهجه ای حرف بزنه، اینکه طرف کفش کتونی رو با شلوار پارچه ای بپوشه، و مسائلی از این دست نمی تونه ملاک قابل قبولی برای سنجش افراد باشه
درسته که شغل پدر خانواده خیلی در شکل گیری شخصیت و منش اعضا اون خانواده موثره و حتی در بسیاری مواقع میبینی که افرا با مشاغل یکسان در بعضی جهات شخصیت های متشابهی هم دارند، اما همیشه این طور نیست!!!
دقت کن گفتم "در بسیاری مواقع"!!!
شاید به همین خاطر هم هست که حتی وقتی با اونها ادامه میدید باز هم به همون نتیجه اول می رسی اما می خوام این رو بگم که همیشه این طور نیست!!!
کلا طرز تفکر همه یا هیچ کار دست آدم میده!!!
مطلق نگر نباش، چون هرگز نمی توانی حقیقت مطلق را در مورد دیگران بدونی!!
همیشه چیزهایی هستند که ما از اون ها بی خبریم
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
سلام
اتفاقا من هم همینجورم یعنی به احساسی که از آدمها تو برخورد اول پیدا میکنم خیلی اعتماد دارم. برا همین خیلی خوب میفهمم چی میگید.
اما چند تا نکته هست. یکی اینه که جلسه خاستگاری ی جلسه خیلی رسمی و استرس ز هست. ممکنه رفتار افراد در این جلسه خیلی واقعی نباشه. بنابرین برا بعضی قضاوت ها ی بر برخورد کافی نیست.
نکته دیگه اینه که باید معیار تون را دسته بندی کنید و خطوط قرمز و زرد تعین کنید (این را از دکتر فرهنگ نقل میکنم). ببینید اگه همه این چیزایی که بخاطرش افراد را رد کردید خطوط قرمز بوده که هیچ والا خیلی جالب نیس هرکی را به ی بهونه رد کنید
ی چیز دیگه هم هست این که وقتی آدم ی ذهنیتی نسبت به افراد داره ناخودآگاه رفتارشون هم ون ذهنیت را تائید میکنه. بنابرین بهتر تو شناخت خاستگار هاتون از مشاور یا اطرافیان هم کمک بگیرید.
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
ممنونم بابت نظراتتون :72::72:
راستش خانواده طرفم خيلي واسم مهمه.... دوست دارم خيلي با فرهنگ باشن... واسه همين كوچكترين علامت هايي كه باعث ميشه اين فكر به ذهنم خطور كنه كه خانوادش مناسب نيست، ردش ميكنم
به نظرم محيط خانواده خيلي رو شخصيت خود پسره هم تاثير گذاره... مثلا مادر پدري رو ميشناختم كه به راحتي اجازه ميدادن پسرشون دخترا رو بياره خونشون!!! .... خوب وقتي اين چنين آزادي اي واسه پسرشون مهيا ميكنن انتظار دارن چه طور پسري رو تحويل جامعه بدن!!!!!!!
مگه غير از اينه كه محيط خانواده جايي بوده كه اين آقاييون در اونجا شخصيتشون و منششون شكل گرفته!!
در مورد اون پسره كه 13 تا خواهر برادر داشت موافقم كه خيلي عجولانه برخورد كردم، اما ترسيدم تو زندگيم خيلي حرف و حديث زياد بشه!!!!!
مثلا يه بار يه آقا با اين لحن ازم خواستگاري كرد : گفت: (((( ميخوام بگيرمت :311: ، شماره خونتون رو ميدي؟)))) ... منم بهش گفتم : مگه اينجا چاله ميدونه كه اين طوري ميگي!!!!!!! .... و به راحتي ردش كردم... :160:
اون آقا پسري هم كه گفتم خيلي خوشگل بود، واقعا خيلييييييي خوشگل بود.... چنان پوست صاااااااااف و بيني تراش داده شده اي داشت كه من دلم لرزيد... و مطمئنم خيلي خانوم ها هم بعدن دلشون واسش ميلرزه
از طرفي احساس ميكنم تيپ و پوشش از شخصيت آدم نشات ميگيره ... فكر ميكنم كسي كه تيپ مردونه داره مردونه فكر ميكنه... كسي كه تيپ فشن داره هم بيشتر از اينكه دنبال كار و زندگي باشه دنبال مده .... و كسي هم كه تيپ ساده داره شخصيت ساده و بي آلايش داره.... و كسي هم كه دنبال لباسهاي ماركه هميشه، خيلي پر توقعه و با يه هديه ساده خوشحال نميشه !!!
البته يكي از خواستگارام كه تيپ فشن و به روزي داشت، مرتبا همين خواسته رو از منم داشت، و ميگفت فلان رنگ مانتو رو بخر كه مده، تو خيابون ساپورت بپوش، موهاتو بلوند كن، روسريتو اين مدلي ببند ... و كلا خيلي گير بود
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
سلام عزیزم
تجربه من اینه که:305: اول عاقلانه(گفتم عاقلانه نه احساسی )طرف مقابلو بررسی میکردم اگه اکی بود با هم صحبت میکردیم اگه تفاهم داشتیم تحقیق میکردیم ولی همیشه این تو ذهنم بود که از قیافه هیکل طرف متنفر نباشم (توجه کن به تفاوت متنفر بودن و علاقه داشتن ) نتیجه اش شده شوهرم که حالا عاشقونه دوسش دارم::43: اینا رو گفتم چون اوایل منم به احساسی که اول بهم دست میداد خیلی توجه میکردم الان هم متاسفانه با برخورد اول با آدما درموردشون صحبت میکنم:316:
اما خانواده رکن مهمیه خیلی دقت کن از نظر فرهنگی بهم بیان:324:
موفق باشی و شاد شاد شاااااااااد:46:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
ممنونم ازتون :72::72::72::43:
نميدونم چرا، اما با گذشت زمان دارم سخت گير تر ميشم
ممكنه قبلا يه سري چيزها واسم مهم نبود، اما الان پر توقع تر شدم!!!!!!!
وقتي مشكلات بقيه رو ميبينم، متوجه ميشم كه بايد به چه فاكتورهايي توجه كنم... چيزهايي كه قبلا واسم مهم نبودن اما الان ميفهمم چه قدر سرنوشت سازن... چيزهايي كه دوستام و فاميلامون از زندگيهاشون تعريف ميكنن، حتي همين تاپيكهايي كه اينجا ميخونم، همشون باعث شده بيشتر وسواس به خرج بدم :325:
((البته يه سري چيزها هم از اوله اول واسم مهم بودن و همچنان هستن))
خيلي افراطي ميرم تو نخ و پوست يه نفر... ريز ريز حركاتشون رو زير نظر ميگيرم ... خيلي هم زود نتيجه گيري ميكنم متاسفانه... و خيلي زودم نتيجه ام رو اعلام ميكنم بهشون!!!!!!!!!!
اصلا احساسي به قضيه نگاه نميكنم، اتفاقا به نظرم بيش از حد عقلاني موشكافي ميكنم همه رو .... شايد اگه بيشتر به دلم پر و بال بدم راحت تر بتونم تصميم بگيرم
اما ميترسم م م م م م م .... اين قدر دور و برم زندگيهاي شكست خورده ديدم كه سخت گير تر شدم
البته بقيه اعضاي خانواده ((مادر و پدر و خواهر و شوهر خواهرم)) هم به اين حساسيت من دامن زدن ... اگه من گاهي كوتاه بيام اونها كوتاه نميان
آخر ميترسم 30 سالم بشه و ..... واي خداااااااااااااااا
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
:72::72::72::72:دوستان منتظر نظراتتون هستم :72::72::72::72:
با راهنماييهاتون خوشحالم ميكنيد
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
به نظر من نكته اصلي برا شما اينه كه معياراتون را دسته بندي كنيد و برا هر كدام هم ضريب اهميت قرار بديد
بررسي دقيق و افراطي به خودي خود بد كه نيست بلكه خيلي هم خوبه اما بايد توجه داشت كه نميشه همه مسائل را جور كرد و لازمه تو يه سري چيزها كوتاه امد
احساسي نبودن هم خيلي خوبه بخصوص تو شناخت اما من فكر كنم اگه ادم به طرف مقابل كشش داشته باشه راحتتر بتونه اون مسائل جزئي كه بالا بهش اشاره كردم را بپذيره
شما هيچ وقت خودتون را از نظر كمال گرايي و همچنين وسواسي بودن بررسي كردين؟
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
سيد1387 ممنونم بابت نظرت:72:
البته منظورت رو درباره بررسي خودم از نظر كمال گرايي متوجه نشدم؟؟؟؟ .... يعني ميگيد خودم از نظر بقيه چه قدر دختره ايده آلي هستم، يا منظورتون چيزه ديگه ايه؟؟؟؟
اين دسته بندي و اولويت بندي كه گفتي واقعا حرف درستيه.... و حتما بايد يه فكر اساسي روش بكنم
مشكل اصليه من اينه كه وقتي روي يه چيز حساس ميشم و ازش بدم مياد، همون مساله مرتبا واسم اتفاق ميوفته و تكرار ميشه!!!!!
من چند ماه پيش يه خواستگار داشتم، اين قدر از نظرم مردود بود كه خيلي راحت ردش كردم و به احساس اوليه ام اعتماد كردم، اصلا خواستگاري كردنش به نظرم مسخره اومد
بعد از اون ماجرا همون اقا از يكي از دوستام خواستگاري كرد، و دوستم تو پوست خودش نميگنجيد و سريعا بهش جواب مثبت داد!!!!!!!!!!!!!! ...((البته دوستم يه دختر با خصوصيات خيلي خوب هم هست))
من همين طوري هاج و واج مونده بودم كه ديدگاهم چه قدر با بقيه فرق داره.... و احساس كردم شايد من زود قضاوت ميكنم و الكي حساسم
احساس بدي ي ي ي ي ي دارم :302:
اين كه ميگين علاقه و كشش اوليه باعث ميشه نسبت به بعضي معايب خواستگارام كوتاه بيام كاملا درسته!
اين مساله رو يه بار تجربه كردم .... به خاطر علاقه به يكي از خواستگارام چشمم رو به بعضي معايب احتماليش بسته بودم... معايبي كه شايد اگه فرد ديگه اي اونها رو داشت بدون چك و چونه ردش ميكردم
اما من موندم كه چرا ديگه اين علاقه ها سراغم نمياد!!!!!!!!!!!! .... انگار طلسم شدم..... واقعا چراااااااااا ديگه به كسي كشش پيدا نميكنم؟؟؟!!!!
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
خواهش ميكنم
منظورم اين بود كه ايا تا حالا فكر كرديد يا متوجه شديد كه كمالگرا هستيد يا وسواس فكري داريد؟
ببينيد اگه معياراتون را برا خودتون شفاف كنيد ديگه خيلي از انتخابهاي ديگران سردرگم نميشيد
ميفهمم چي ميگيد چون خود من هم ديدم بعضي از دوستام يه هفته اي با كسي ازدواج كردند يا بعضي هاشون وقتي ميپرسم تو ازدواجت معيارات چي بود و اينا ميبينم اصلا معيار خاصي نداشته فقط ميخواسته ازدواج كنه!!!
بازهم معتقدم حساسيت روي معيارها مهم هست اما نبايد افراط كرد و بايد تعادل را حفظ كرد
در مورد زود قضاوت كردن يه نكته اي بگم ... شما اگه شرايط اوليه فرد را نميپسندي و جواب منفي ميدي اين زود قضاوت كردن نيست اما اگه روي مسائلي كه درجه اهميت دو و سه داره مرددي ان موقع بايد به خودت فرصت بدي تا طرف را بهتربشناسي و بعد تصميم بگيري
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
احساس ميكنم كه كمال گرا هستم ((البته "كمال" براي من يه تعريف خاصي داره، كه مسلما ممكنه از نظر بقيه كمال نباشه)) ..... البته به نظرم خيلي از ماها گرايش به كمال داريم و دوست داريم بهترين ها رو داشته باشيم
براي من "كمال" زيبايي فوق العاده طرفم ، خوش قد و بالا بودنش، ثروتمند بودنش و اين موارد مشابه نيست... دنبال يه چيزهاي خاصي ميگردم تو شخصيت خواستگارام كه شايد خيلي ها از كنارش راحت ميگذرن... و البته اين هميشه منم كه از قافله عقب ميمونم!!!!!
اما ميدونم كه اگه كسي اون احساس خوشايند رو بهم القا كنه، تمام زندگيم رو به پاش ميريزم
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
اگه دوست داريد راجع به اون چيزهاي خاص صحبت كنيد شايد كمك كنه به اينكه ببينيم چقدر واقعي (كمالگرايانه) هست
اون احساس خوشايند چيه؟ ايا تا بحال براتون پيش امده؟ اگه بله دليلش چي بوده؟
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
بله، اون احساس خوشايند 2 بار برام پيش اومده...
---- اوليش بر ميگرده به 6 سال پيش ... اين احساسم به مردي بود لاغر اندام و سفيد رو با چشمان خاكستري ((چهره اش كاملا معمولي بود))... غير از اينكه موقعيت اجتماعي و فرهنگي خانواده اش فوق العاده بالا بود ((و از يه خانواده تحصيل كرده بود)) اخلاق ومنش فوق العاده اي داشت... بسياااااااااااار مودب، نجيب ، با هووووش، صبور ، خوش پوش و مرتب و خوش صدا .... حتي در برابر توهين كسي هم بي احترامي نميكرد... باور نميكنين اما من هميشه چند ثانيه قبل از اينكه ببينمش و باهاش رو به رو بشم احساسش ميكردم ((يعني قبل از اينكه ببينمش يه احساسي بهم ميگفت چند ثانيه ديگه قراره ببينمش )) ...
همكلاسيم بود ... و جالب اينجاست كه همه همكلاسي هاي دخترم به اين آقا ميگفتن عصا قورت داده و مغرور ... يعني اون انرژي و احساسي كه از سمت اين آقا به من القا ميشد براي بقيه دخترها خنده دار بود ... ((اونجا فهميدم كه ديدگاهم با اطرافيانم فرق داره)) ... وهيييييييييييييييييچ كسي تو دانشگاه متوجه نشد كه من از اين آقا خوشم مياد ... همه دور هم مينشستن و پشت سر اين آقا غيبت ميكردن و من فقط فقط فقط ميتونستم سكوت كنم!!!!!!!!!
(((البته هيچ وقت رابطه ي بين من و اين آقا فراتر از 2 تا همكلاسي كه براي هم احترام قائلن نرفت))).... حتي الانم بعد از 6 سال هنوزم حالم رو ميپرسه، تولدم و اعياد رو بهم تبريك ميگه، و جوياي كارمه.... اما فقط فقط هنوزم 2 تا همكلاسي هستيم و منم از اين راضيم ديگه
---- و اما دومين مورد بر ميگرده به آقايي گندوم گون با موههايي خرمايي و قدي متوسط... مهرباااااان، با صلابت، شجاع و نترس، مودب، باهوش، با پشتكار، خوش صحبت و شوخ ، مسئوليت پذير ،تحصيل كرده، اكتيو و فعال، با ايمان، رسمي پوش، خوش صدا، با غيرت ، خانواده دوست و اهل كار و تلاش ....((تك تك اين خصوصياتي كه نام بردم واقعا برام اثبات شده))... از يه خانواده فرهنگي بود و از نظر اقتصادي جايگاه متوسط و معمولي داشتن
اين آقا من رو ديوونه ي خودش كرد .... وقتي پيشم بود از هيچي نميترسيدم ..... خيلييييييي روحيه محكمي داشت و هميشه پشتم بود و هوام رو داشت .... يه لوتي واقعي بود
(((((الانم كه باهاش رابطه اي ندارم و با كمك همين دوستان همدردي تونستم تا حدودي فراموشش كنم و به زندگيم برگردم .... بد ضربه اي خوردم از اين رابطه .... خيلييييييي درد داشت، خيلييييييي)))))
اين خصوصياتي كه مد نظرمه تو وجود همين 2 نفر خلاصه شده بود كه گفتم
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
خوب اين خصوصياتي كه گفتيد به نظر من هيچ كدومش غير واقعي يا ايدهالگرايانه نيست اگر چه جمع شدن همش تو يه فرد خيلي كمه (كما اينكه خودتون هم گفتيد كه فقط تا حالا دو نفررا پيدا كرديد) و بعد هم اينكه حالا اون فردي كه همه اين خصوصيات را داره به شما هم علاقه مند باشه
نميدونم چرا از نفر دوم جدا شديد اما خوب حنما كار درستي بوده
نفر اول چي، اون مجرد يا ازدواج كرده؟
بهرحال از مجموع خصوصياتي كه براي دو نفر ذكر كرديد كاملا معلوم يكسري چيزها براتون مهمت مث خوش صدا بودن يا شيك پوش بودن و ....بازهم به نظرم اين خصوصيات را رده بندي كنيد تا در مورد خواستگاران بعديتون بهتر بتونيد تصميم بگيريد
اينكه دوستان شما اون اقا را يك فرد مغرور ميدونستند اما شما نه لزوما دليلي بر درستي شناخت انها نيست. در چنين مواردي ادم بهتره رو نظر ديگران فكر كنه و ببينه انها چرا چنين چيزي را ميگند اگه با فكر و منطق باشه خوب ميتونه كمك كنه اما تجربه من ميگه نود درصد مواقع ادم ها ديگران را براساس قالبهاي خودشون ميسنجند مثلا اگه پسري به دخترها سلام نكنه و يا تحويلشون نگيره ميگند اين بي ادب يا مغروره و... همچنين در مورد دخترها
يه نكته ديگه اي هم كه الان به ذهنم رسيد اينه كه بعضي مواقع اين احساس خوشايند و ناخوشايند براي اين بوجود مي ايد كه ما يه ادم ايده ال فرضي تو ذهنمون داريم و همه را با اون مقايسه ميكنيم.
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
ببین یه فلسفه ای هست بین ما ادما که هنوز هیچ کدوم دلیلشو نفهمیدیم!! این که یهویی و حتی گاهی اوقات بی دلیل از یکی خیلی خوشمون می یاد! هیچ تعریف خاصی واسش وجود نداره که ما بیایم اینجا بگیم چرا؟! احتمالا ریشه توی خیلی از پارامترهای شخصیتیمون داره که تحلیلش نه امکان داره و به نظر من نه نیازه!
ولی این دلیل نمیشه که بیایم قانون «علاقه از راه شناخت» را زیر سوال ببریم
چه بسا آدم هایی که اوایل که همو می بینن حتی از هم توی برخورد اولم خوششون نمی یاد اما بعد به مرور زمان شیفته اخلاق هم میشن
ومن فکر میکنم...فقط «فکر میکنم» که این نوع علاقه خیلی ماندگارتره...چون طرفین هم خوبی ها و هم بدی های همدیگه رو درک کردن و پذیرفتن
اما توی اون علاقه اولیه که البته اون اوایل خیلیم شیرین ترو دلپذیرتره... انگار خوبی ها درک شده اما مانع دیدن بدی ها شده و ممکنه اون بدی ها یه روز بدجوری تو ذوق بزنه.......خودت که تجربه اشو داشتی عزیزم!
پس به نظر من توی هر موردی که برات پیش میاد اول با منطقت پیش برو و این حسو این حرفارو بریز دور...بعد آره ...باید به این حسه میدون بدی حتی خیلی بیشتر چیزی که الان میدی:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
ممنونم سيد1387 و انديشه22 گرامي :72::72::72:
نفر اول هنوز مجرده... و وصال ما محاله ه ه ه ه ه .... اگرچه خيلي ها بهم ميگن : وقتي هنوز من رو از ياد نبرده يعني بهم علاقه منده... اما من باورم نميشه كه من رو دوست داره.... فقط احساس ميكنم زيادي با معرفته...هميييييييييييين.... يه جورايي بعد از 6 سال رابطه كاملا رسمي و سرتا پا احترام خودمم خسته شدم و بي احساس!!!!
نفر دومم يه تاپيك درموردش دارم ... 5 ، 6 ماه تنهام گذاشت و با اينكه دوباره برگشت و خواهان ادامه رابطه بود من ديگه قبولش نكردم و گفتم يا بايد رسما اقدام به خواستگاري كنه يا براي هميشه خداحافظ... هنوزم بعضي اوقات اس ام اس ميده كه من جواب ندادم، 2،3 بارم تماس گرفته ... من گاهي يه دختر كاملا مغرور ميشم خوشبختانه يا متاسفانه
اين كه ميگي من خواستگارامو با يه فرد ايده آل ذهني مقايسه ميكنم كاملا درسته... انگار اين شده الگوي انتخاب هاي من... ميدونم اشتباه ميكنم اما گاهي دست خودم نيست....
شروع ميكنم به مقايسه تك تك خصوصيات طرف با ايده آل ذهنم، بعد نمره ميدم بهش، و متاسفانه غير از اين 2 نفر بقيه رو مردود كردم.... استاد سخت گيريم هاااااااا ;)
درسته، خوش صدا بودن روي من تاثير شگرفي داره ... فكر كنم بايد با يه خواننده يا دوبلر ازدواج كنم آخرررررررر :311:
راستي يادم رفت بگم كه البته مادرم، خواهرم و شوهر خواهرم با نفر دوم اصلا موافق نيستن.... و فكر ميكنن شرايطش پايين تر از منه، اما من خودم اين طوري فكر نميكنم
پس به نظرتون من يه سري خصوصيات كلي رو توي اولويت قرار بدم، بعد هر كسي ازم خواستگاري كرد فقط تو اون چند مورد خاص بررسيش كنم،(( حتي اگه اون احساس و كشش خاص در من ايجاد نشد)) و اگه نمره قبولي گرفت باهاش مراحل آشنايي رو طي كنم.... تا ببينم اون احساس خوشايند و كشش در من ايجاد ميشه يا نه... درسته؟؟؟؟؟
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
اره درسته
ببين اول خطوط قرمزت را مشخص كن و كسي كه از اون خطوط رد شد صريحا ميگي نه ... مثلا من تحصيلات برام خط قرمز اگه دختري همه خصوصيات مد نظر من را داشته باشه اما ديپلمه باشه من نميتونم باهاش ازدواج كنم
بعد خط زردها را مشخص ميكني اگه بازهم كسي سه چهار تا امتياز زرد گرفت رد ميشه
در غير اين صورت بررسي كن اگه به دلت نشست و دوستش داشتي كه مباركه اگه نه هم كه خوب اجباري نداري ازدواج كني
اميدوارم خدا هر كسي را كه باهاش خوشبخت ميشي سرراهت قرار بده
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
من که میگم آره و کاریه که خودم میکنم!!! اما راستش اینجارو دیگه باید دوستانی که بهتر از ما می دونن بگن!
امیدوارم موفق و خوشبخت بشی دوست من:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
سلام راما جان
دختر احساساتی و پر تلاش همدردی روزت بخیر :)
دوستان خوب راهنماییت کردن.
قضاوت کار درستی نیست. پس به جای قضاوت کردن آدمها سعی کن بشناسیشون اما نه بر اساس ظاهر!
اون حس خوشایند اولیه باید در تو ایجاد بشه اما همه برداشت هات رو به اون حس واگذار نکن!
چون من هم روزگای به این حس خیلی اعتماد داشتم. خواستگارم پسر پیغمبر بود به ظاهر! شیک پوش ، موقر ، آرام
منطقی ، متین و مودب ، تحصیلکرده ، خوش بیان ، خانواده دار ، اهل ورزش و دانش! همه رو سرش قسم میخوردن
اما کی می دونست که این آدم به شدت محافظه کار از بیماری روحی حقارت رنج میبره و اینجوریه؟
میخوام بگم که برو در عمق و تنها بر اساس ظاهر آدم ها قضاوتشون نکن!
شاید خیلی از مواردی که ردشون کردی در ظاهر به نظر مناسب نبودن اما در واقع مرد زندگی تو بودن!
وقتس سفر کنی به کُنه وجود آدمها و محکشون بزنی میتونی به قضاوت بنشینی!
اما کسی رو که نیازمودی قضاوت نکن! و آدمها رو بر اساس شرایط قضاوت کلی نکن!
پس سعی کن خیلی انتخاب هات رو بر پایه احساسات حتی قوی نکنی! انتخاب همسر آینده باید برپایه منطق
باشه و منطق گاهی هم نظر احساس رو در این وادی بپرسه!
پس سعی کن برای رد کردن افراد دلیلی منطقی بیاری نه احساسی!
چون اگر با منطق کسی رو انتخاب و رد کنی هرگز پشیمان نمیشی! اما اگر تصمیماتت احساس محور باشه احتمال
خطا و پشیمانی توش وجود داره!
پس به چاشنی احساساتت منطق رو اضافه کن تا بهترین تصمیم رو به کمک رسول باطنیت بگیری.
موفق باشی.
:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
بهار شادي عزيزم، سيد 1387 گرامي و انديشه 22 عزيز ممنونم از پاسخ هاتون :72::72::72:
دوستان نميدونين چه كمك بزرگي بهم ميكنين تا بتونم خودم رو اصلاح كنم
از خودم دلگيرم ... گاهي به بعضي خواستگارام از بالا نگاه كردم و اون ها رو كوچيك ديدم ...
نذاشتم حرفي بزنن، اما بهشون بر چسب بي زبوني زدم ...
اجازه ندادم ويژگيهاي خوبشون رو بهم نشون بدن و به جاش بهشون تهمت بد بودن زدم ...
خدا شاهده هيچ وقت نخواستم كسي رو كوچيك كنم اما گاهي با اين جواب هاي رك و راستي كه بهشون ميدادم رنجوندمشون!!! .... حتي گاهي بهشون اجازه صحبتم ندادم... چون اعتقاد داشتم بايد به اون حس اوليه ام توجه كنم
حالا يه سوال ديگه ازتون دارم:
اگه كسي اون ويژگي ها اوليه رو داشت، و بعد از خواستگاري من ميخواستم بيشتر بشناسمش، اين جلسات شناخت و آشنايي كجا و چطوري ادامه پيدا كنه؟؟؟؟؟
نميتونم هر دفعه بگم بيان خونه مون و صحبت كنيم كه!!!!!
يعني به نظرتون باهاش برم تو يه پارك يا كافي شاپ بشينم و چندين جلسه صحبت كنم؟؟؟؟؟
تنها بريم يا كسي باهامون بياد؟؟؟؟؟
از طرفي ميترسم اگه هر دفعه با هر كدوم بخوام برم بيرون، يه آشنا يا فاميلي ما رو ببينه .... اين در حاليه كه پدرم هم اجازه اين ملاقات ها رو راحت نميده
چه طوري و كجا اين شناخت رو تكميل كنم تا به اون كشش برسم؟؟؟؟؟
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
والا از تجربه شخصیم میگم و نمی دونم چقدر درسته...من این جوری راحتم و میپسندم
من معمولا 2-3 جلسه با خودشون تنها میرم کافی شاپ(توی شهر ما چند جا هست که برای این روابط خواستگاری کاملا معروفن و 90 درصد کسایی که می یان اونجا دقیقا به همین قصد می یان بعضی ها با خانواده بعضی ها دو تایی) به همین دلیل خیلی نگران برداشتهای بد نیستم! خانوادمم چون از جاش مطمئنن مشکلی ندارن
راستش همیشه ترجیح میدم خودش تنها باشه..این جوری هم ادم راحت تره و هر سوالی بخواد میپرسه و هی نمی خواد مامان طرفم در نظر بگیره...چون نسلشون با ادم فرق داره خیلی حرکات و حرفهارو نمی توونن بپذیرن در حالی که میوون جوونها خیلیم عادیه... و در کنارشم میبینه طرف چند مرده حلاجه و مطمئن میشه لوس و وابسته نیست!
خلاصه توصیه میکنم شما هم اگه همچین جا هایی توی شهرتون دارین بهترین راه همینه...ما واسه برادرم هم همین کارو کردیم و با اینکه تا جلسه 4 آشنایی اون دو تا ما اصلا دختر خانمو ندیده بودیم ...شخصا بعد از اینکه دیدمش عاشقش شدم چون برادرم کلی ازش تعریف کرده بود
به نظر من فقط کافیه خانواده ها یه نظارت کلی داشته باشن
یه مزیت دیگم که این راه داره اینه که بعدا جواب رد دادن بهشون راحتتره ...
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
من شخصا با كافي شاپ و پارك و اينا خيلي موافق نيستم چون اينجور جاها ادم تمركز لازم براي ارزيابي فرد براي ازدواج را نداره بعلاوه اينكه تو خونه و با حضور بزرگترها يكسري برخوردها و كفويت ها هم مشخص ميشه
من ميگم اگه شما شرايط اوليه را پسنديديد يه جلسه خواستگاري رسمي داشته باشيد اگه شما و اون اقا پسر ظاهر هم را پسنديد و احساس كرديد فرهنگتون بهم نزديك چند جلسه صحبت كنيد حالا اين صحبتها ميتونه بخشيش تلفني باشه بخشيش با حضور خانواده ها و بخشيش هم ميتونه فقط با حضور خود پسر تو خونه شما باشه (البته هركدوم به فرهنگ و اداب و رسوم شهرتون هم بستگي داره)
بعد اگه اين جلسات هم خوب پيش رفت انوقت ميتونيد براي مشاوره بريد بيرون يا صرفا براي اينكه برخوردهاي اجتماعي طرف را ببينيد باهاش دو سه باري رستوران و ... برويد
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
راما جان
مگه چند نفر هستن این خواستگارها؟ :) مسلما چند تا بیشتر نیستن.
پس بهتره به جای این کارها بگی بیان خونتون یک جلسه و جلسات معارفه زیر نظر خانواده ها باشه تا مثل دفعات قبل
دچار خطای شناختی و احساسات نشی و پسر هم با جدیت بیشتر قضیه ازدواج رو دنبال کنه.
یهر حال مهمترین تصمیم زندگیته و باید براش وقت و انرژی زیادی بگذاری.
بهترین راه شناخت هم خواستگاری رسمی ، رفت و آمد خانودگی 2 خانواده و اگر شد یک سفر 1 روزه با حضور 2
خانواده هست تا به شناخت بهتری دست پیدا کنی. چون خانوادت هستن کسی هم فکر بد به سرش نمیزنه!
موفق باشی.
:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
بهار شادی عزیز قصدم اصلا مخالفت نیست برای دونستن خودم می پرسم...اگه لازمه واسش یه تاپیک بزنم چون دوست ندارم تاپیک رامای عزیز خراب بشه...
چرامیگین بیرون رفتن(وقتی کاملا زیر نظر خانواده هاست) باعث خطای شناختی و احساسی میشه؟
مگه نه اینکه تهش اون دو نفرن که باید همو بپسندند و در کنار هم خوش باشن
خانواده ها به موقعش و پس از موافقت دو طرف وارد ماجرا میشن...و این کار باعث میشه که محور اصلی ماجرا فقط و فقط خود دو طرف باشن
آقای سید1387 نمی فهمم چرا میگین بیرون امکان ازریابی کامل وجود نداره؟ مگه نه اینکه در آینده دونفر باید توی همین جامعه در کنار هم با هم کنار بیان ...نقش خانواده ها خیلی مهمه و غیر قابل انکار و نظارتشون هم کاملا نیازه اما من نمی فهمم چرا از اول باید همه را وارد ماجرا کنیم و به خود دو نفر اجازه ندیم که حداقل برای ادامه اولیه رابطه خودشون تصمیم بگیرن؟
دوستان صرفا برای آگاهی خودم می پرسم...می خوام اگه دارم اشتباه میکنم حواسم باشه!!
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
انديشه عزيز
من فكر ميكنم به دلايلي محيطي مث كافي شاپ خوب نيست
١- پسر دختر را توي محيطي كه خيلي دخترهاي ديگه هم با ارايشهاي انچناني حضور دارند ميبينه و همين ميتونه رو نظرش تاثير بذاره
٢- بخشي از فرهنگ افراد در نحوه پذيرايي و چيدمان منزل و ... هست كه مشخص ميشه كه اين هم تو كافي شاپ نيست
اما نكته اصلي اينه كه تو كافي شاپ يكي مياد يكي ميره ... دو سه تا انور دارند قهقهه ميزنند ... گارسون هي مياد و ميره ... اگه با خانواده بري امكان اينكه بشه جدا نشست و حرف زد ....
ارتباط توي كافي شاپ بدون حضور خانواده ها ميتونه ميدون احساسات را باز كنه
بهرحال من نميگم كلا كافي شاپ مردود هست اما ترجيح ميدم منزل برم و خواستگاري كنم
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
اون 1 که اتفاق خیلی خوبیه!! از اول تکلیف همه مشخص میشه! بالاخره ما توی این جامعه ایم و این دخترها همیشه اطرافمون هستن پس چه بهتر که زود همه چیز منتفی بشه
اتفاقا یکی دیگه از دلایلی که من دوست دارم دفعه اول اون جوری پسندیده بشم اینه که دوست ندارم کسی عاشق خوونمون یا سلیقه مامانم(که خیلی هم با من فرق داره) یا پول بابام بشه یا حتی فرهنگ خانوادگیمون بشه! آره اینا تاثیر گذاره...اما نه در اون جلسه اول...
در نظر بگیرین که هرکس در ابتدا باید فقط و فقط به خاطر خودش پسندیده بشه و بعد بریم سر پارامترهای محیطی و خانوادگیش (قبول دارم که اونهام در جایگاه خودش مهمه )
دخترهام در ابتدا خوونه آقا پسرها و چیدمان خوونشونو و در پی اش فرهنگی که از این راه شناخته میشه را نمی بینن و تصمیم میگیرن اون وقت چه طور شما این حقو برای پسرها قایل میشین؟!
آره کافی شاپها معمولا شلوغه همین باعث میشه که به قول شما اصلا میدون احساسات باز نشه و خوب همه دارن صحبت میکنن شما هم یکی مثل اونها دیگه...
ممنون از پاسختون
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
من ميخواهم جواب بدم اما فكر كنم بيش از اين ادامه بديم تاپيك راما خراب بشه
اگه يه تاپيك جديد باز بشه بهتر ميشه بحث را دنبال كرد
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط اندیشه 22
بهار شادی عزیز قصدم اصلا مخالفت نیست برای دونستن خودم می پرسم...اگه لازمه واسش یه تاپیک بزنم چون دوست ندارم تاپیک رامای عزیز خراب بشه...
چرامیگین بیرون رفتن(وقتی کاملا زیر نظر خانواده هاست) باعث خطای شناختی و احساسی میشه؟
مگه نه اینکه تهش اون دو نفرن که باید همو بپسندند و در کنار هم خوش باشن
خانواده ها به موقعش و پس از موافقت دو طرف وارد ماجرا میشن...و این کار باعث میشه که محور اصلی ماجرا فقط و فقط خود دو طرف باشن
اندیشه عزیز
دوست خوبم یکی از دلایلی که من به راما گفتم مراحل شناخت رو بعد از اینکه کسی رو ظاهری پسندید
(این آشنایی میتونه هرجایی شکل گرفته باشه. دانشگاه ، محیط کار ، محیط های فرهنگی و ...) طی
خواستگاری رسمی زیر نظر خانواده طی کنه به چند دلیل :
1- راما قبلا آشنا شدن رو به این نحو امتحان کرده و شدیدا درگیر احساسات شده و اذیت شده.
2- وقتی پای خانواده وسط میاد با توجه به بی تعهدی فراگیری که موجود هست فرد خواستار می فهمه
که چقدر قضیه جدیه و پای هر نوع سواستفاده تا 90 درصد بسته میشه.
3- بیرون رفتن بد نیست به شرطی که احساسات کنترل بشه و خانواده مطلع باشن.
4- در رفت و آمد های خانوادگی نکاتی دیده میشه که شاید فرد به تنهایی از خودش بروز نده اما در جمع
خانواده خود واقعیش رو میشه دید. به خصوص در سفرهای خانوادگی کوتاه مدت
اما مکان مذاکره مهم نیست. مهم مطلع بودن خانواده ها و کنترل احساساته. چیزی که باعث خطای
شناختی میشه درگیر احساسات شدن و وابستگی عاطفیه.
5- فرد در خانواده رشد میکنه و خانواده بسیار اثر گذار هست روی فرد و برای همین در نظر گرفتن فرد
خواستار در کنار خانواده و فرهنگ خانوادگی و شرایط تربیتیش هست که میتونه ما رو به یک شناخت
کامل برسونه و جلوی هر نو سواستفاده ای گرفته میشه.
اگر شما دختری هستین که درگیر احساس نمیشین و میتونین به تنهایی خواستگارتون رو محک بزنین
اشکالی نداره و ما از استثناها نمیگیم اما قاطبه دخترها وابسته میشن از لحاظ احساسی و گاهی
اتفاقات ناخوشایند زیادی براشون رخ میده.
اگر باز سوالی هست در خدمتم گلم.
:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
راستش فکر میکنم منظور منو متوجه نشدین
منم منظورم یه دیدار دو نفره زیر نظر خانواده ها بود
من خودم شدید و سرسختانه با رابطه هایی که رامای عزیز قبلا درگیرش بودن(اتفاقا خیلی پیگیر تاپیکشون بودم) مخالفم
و این نوع دیداری هم که گفتم برای چند جلسه اول آشنایی توصیه میکنم
وگرنه مگه میشه خانواده ها درگیر نشن...اصلا از اول هستن و همه دیدارها زیر نظر اونها رخ میده و به قول معروف پشت صحنه کار میکنن!! ولی به نظر من حضورشون توی تصمیم گیری اولیه لازم نیست
آقای سید 1387 ممنون میشم پاسختونو همین جا بدین...هنوز فکر نکنم بحثمون خیلی بی ربط شده باشه به سوال راما...کاش خودش می یومد یکم مارو توی تاپیکش هدایت میکرد.
مزایایی که من برای این نوع دیدار قائلم (زیر نظر خانواده هاست...اصلا خانواده ها همچین دیداریو هماهنگ کردن...اما خودشون حضور ندارن ....و دو طرف جایی غیر از خانه هر کدام (کافی شاپ) قرار میگذارن) :
1-قضاوت طرفین از همدیگه فقط به خاطر رفتار و ظاهر خود طرف هست و پارامترهای خانواده و خانه(پولدار بودن یا نبودن هر کدام از طرفین) ملاک قرار نمیگیره
2-طرفین راحتتر می توونن با هم صحبت کنن و دیدگاههای همدیگه را بدونن چون دیدگاههای نسل امروزی با دیگاههای نسل پدر و مادرامون در مورد روابط دختر و پسر خیلی متفاوته( برای مثال اکثرا (و نه همیشه) وقتی دختر یکم زیادی سوال بپرسه در حالی که حقشه نسل قدیمی اینو میگذارن پای وقاحتش!!و اصولا چون ما اینو میدونیم خجالت میکشیم خیلی صحبت کنیم)
3-روابط اجتماعی و میزان استقلال هرکدوم از طرفین بهتر محک زده میشه
4-اگر واقعا قراره که علاقه ای از روی شناخت صورت بگیره این علاقه شکل میگیره و بعدا پارامترهای دیگه که از اهمیت کمتری برخورداره دخیل میشه
شما دقت کنید که هیچ آدم عاقل و بالغی با 2-3 جلسه تنها حرف زدن با جنس مخالف در یک مکان عمومی اسیر یه احساسات خیلی شدید و غیر قابل تحمل نمیشه و اگه میشه واقعا باید فکری به حال خودش بکنه و لازمه که در این زمینه شکست بخوره تا معنی واقعی زندگیو بفهمه!
نمی دونم تا چه حد درست فکر میکنم...منتظر نظراتتون هستم:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
وااااااااااي خداي من... من رفته بودم بيرون، الان كه اومدم تو تاپيكم كلي ذوق زده شدم ... چه بحث داغيه اينجا :227:
ممنونم از همتون بابت وقتي كه ميزارين :72::72::72:
ببينيد دوستان ، فرض كنيد آقا با خانواده اش يه بار منزل ما ميان(( پس حسن نيتش به من اثبات ميشه تو اين مرحله)) ، من ايشون رو با معيارهاي كلي و اصليم ميسنجم ، و نمره قبولي ميگيره، اما هنوز اون كشش و احساس خوشايند رو نسبت بهش ندارم.... حالا ميخوام بيشتر بشناسمش
اما 2 تا مشكل هست:
--- اول اينكه نميخوام وقتي هنوز جوابم قطعي معلوم نيست زياد بياد خونمون و بره.... اين طوري احساس خوبي ندارم!!
--- دوم اينكه پدرم به سختي اجازه ميدن من چندين بار بيرون تنهايي ايشون رو ملاقات كنم... اين در حاليه كه من خودم هم نميخوام زياد كسي بيرون من رو توي اين صحنه ببينه و فكر كنه اين آقا دوست پسرمه!!!
با وجود اين 2 تامشكل نظرتون در مورد اينكه من و خواستگارم و خواهر و شوهر خواهرم 4 تايي با هم بريم بيرون... و براي اينكه من و خواستگارم راحت تر بتونيم صحبت كنيم روي يه ميز بشينيم و خواهر و همسرش هم رو ميز بغلي مثلا....
باورتون ميشه يكي از دلايلي كه باعث ميشه من اين قدر زود بعضي خواستگارامو رد كنم اينه كه نميدونم اين مرحله آشنايي رو چه مدلي بگذرونيم .... از يه طرف پدرم سخت ميگيره كه نبايد تنهايي بري و بياي... از يه طرف مامانم دلهره داره كه وقتي هنوز چيزي معلوم نيست زياد نيان تو خونه زندگيمون!!!!!!
واسه همين من خيلي ها رو كه احساسي بهشون نداشتم همون اول رد ميكردم كه هم خيال خودم راحت بشه هم خيال مادر پدرم !!!!!!!
راستي درباره اين پيشنهاد سيد 1387 كه گفتن: تلفني آشنا بشيم چيه؟؟؟؟؟؟
به نظرم بد نيست
به نظرتون بيشتر صحبت ها تلفني باشه به شناخت كافي و اون كشش ميرسيم؟؟؟؟؟؟ ....
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
این راهکاری که خودت دادی که با خواهرو شوهر خواهرت برین خیلی خوبه
با تلفنی زیاد موافق نیستم....نصف رفتار آدمو حالات چهره و برخورداش نشوون میده که از ارتباط تلفنی قابل برداشت نیست
ببخشید اگه تاپیکت به بیراهه رفته ولی فکر کردم بحث مفیدیه:72:
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط اندیشه 22
اون 1 که اتفاق خیلی خوبیه!! از اول تکلیف همه مشخص میشه! بالاخره ما توی این جامعه ایم و این دخترها همیشه اطرافمون هستن پس چه بهتر که زود همه چیز منتفی بشه
ببينيد من اينجا اصلا بحثم اين نيست كه يه پسر در برخورد با خانمهاي ديگه بايد چه جور رفتار كنه بحثم اينه كه خواسته يا ناخواسته شما داريد همديگه را انتخاب ميكنيد. از طرفي هممون ميدونيم زيبايي و خوش تيپ بودن (مثل حيلي از معيارهاي ديگه) نسبي هستند. خوب من وقتي وارد يه محيط بشم كه پنج نفر از شما خوشگل تر وجود دارند معلوم زيبايي شما به چشم نمياد البته برعكسش هم صادقو اون اين كه پنج نفر زشت تر از شما باشند و خوب شما زيبار به نظر ميرسيد
اتفاقا یکی دیگه از دلایلی که من دوست دارم دفعه اول اون جوری پسندیده بشم اینه که دوست ندارم کسی عاشق خوونمون یا سلیقه مامانم(که خیلی هم با من 1-قضاوت طرفین از همدیگه فقط به خاطر رفتار و ظاهر خود طرف هست و پارامترهای خانواده و خانه(پولدار بودن یا نبودن هر کدام از طرفین) ملاک قرار نمیگیره
2-طرفین راحتتر می توونن با هم صحبت کنن و دیدگاههای همدیگه را بدونن چون دیدگاههای نسل امروزی با دیگاههای نسل پدر و مادرامون در مورد روابط دختر و پسر خیلی متفاوته( برای مثال اکثرا (و نه همیشه) وقتی دختر یکم زیادی سوال بپرسه در حالی که حقشه نسل قدیمی اینو میگذارن پای وقاحتش!!و اصولا چون ما اینو میدونیم خجالت میکشیم خیلی صحبت کنیم)
خوب بالاخره كه چي؟ اين خانم بعدا مادر شوهر شما هست يا نه؟ بعد ميخواي با طرز تفكرش چكار كني؟
من خودم خواستگاري زياد رفتم چه تو منزل چه تو كافي شاپ... اون چيزي كه ممكنه يك دختر را وقيح (عذر ميخوام از بكار بردن اين كلمه) نشون بده نوع ادبيات و نحوه گفتمانش هست نه ميزان سوال پرسيدن
بعلاوه اينكه شما وقتي خواستگار مياد منزلتون بعد از مدت زماني از جمع جدا ميشيد و دو نفري به گفتگو ميپردازيد و ان موقع هر چي دلتون ميخواد ميتونيد سوال بپرسيد
3-روابط اجتماعی و میزان استقلال هرکدوم از طرفین بهتر محک زده میشهي
قبول دارم روابط اجتماعي بهتر شناخته ميشه اما اين را هم ميشه بعد از جلسات اوليه شناخت در منزل هم فهميد
نميدونم چطور ميزان استقلال را با كافي شاپ رفتن مرتبط ميدونيد. استقلالي كه ما تو ازدواج بايد دنبالش باشيم استقلال فكري و تصميم گيري هست كه اين هم خيلي به اين كه من من تنها بيام كافي شاپ يا نه برنميگرده
4-اگر واقعا قراره که علاقه ای از روی شناخت صورت بگیره این علاقه شکل میگیره و بعدا پارامترهای دیگه که از اهمیت کمتری برخورداره دخیل میشهفرق داره) یا پول بابام بشه یا حتی فرهنگ خانوادگیمون بشه! آره اینا تاثیر گذاره...اما نه در اون جلسه اول...
در نظر بگیرین که هرکس در ابتدا باید فقط و فقط به خاطر خودش پسندیده بشه و بعد بریم سر پارامترهای محیطی و خانوادگیش (قبول دارم که اونهام در جایگاه خودش مهمه )
ببينيد ما نميتونيم اين واقعيت را نديده بگيريم كه ما يك مجموعه (پكيج) هستيم. من خودم هستم خانواده ام هست فرهنگم هست وضع مالي پدرم هست و .... نميشه پسر يا دختر بگند من را فقط برا خود خودم بخواه به اين مفهومي كه شما گفتيد
من متوجه هستم شما چي ميگيد در واقع ميگيد مثلا اگه وضع پدر شما خوب دوست نداريد طرف بخاطر پول پدرتون با شما ازدواج كنه، درسته؟ خوب اين را به نظرم بايد در مراحل اشنايي و اينها فهميد يا با گذاشتن شرايطي كه مشخص كنه ...
مثلا من خارج از كشورم اگه ببينم طرف اين قضيه براش ملاك انتخاب من شده ميگم ببين من ميخوام برگردم ايران زندگي كنم حاضري ؟
دخترهام در ابتدا خوونه آقا پسرها و چیدمان خوونشونو و در پی اش فرهنگی که از این راه شناخته میشه را نمی بینن و تصمیم میگیرن اون وقت چه طور شما این حقو برای پسرها قایل میشین؟!
اين بخش غلط فرهنگ ازدواج ماست. به نظرم خانواده دختر بايد جلسه سوم يا چهارم خواستگاري را تو خونه پسر برگذار كنند
آره کافی شاپها معمولا شلوغه همین باعث میشه که به قول شما اصلا میدون احساسات باز نشه و خوب همه دارن صحبت میکنن شما هم یکی مثل اونها دیگه...
ممنون از پاسختون
ميدان احساست به ميزان صميميتي هست كه ما با فرد مقابل احساس ميكنيم كه ربطي به شلوغي اطراف نداره و بيشت به نحوه گفتمان برميگرده
اون شلوغي نميذاره ادم تمركز كنه طرف داره چي ميگه و به نظرم احساس اينكه چند نفر غريبه دارند به خصوصي ترين مسائل زندگي شما گوش ميدهند حس جالبي نيست
بازهم ميگم من نميگم و نگفتم كافي شاپ غلط اما تجربه خودم ميگه خونه خيلي بهتره
راما
به نظر من با توجه به شرايطي كه گفتيد يك جلسه اول را اگه امكان داره تو خونه داشته باشيد و بعد به اتفاق خواهر و شوهر خواهرتون بيشتر ايشون را بيرون از منزل بشناسيد
تلفني صحبت كردن برا كليات و در حد يك جلسه خوبه اما صحبت حضوري و رو دررو خيلي بهتره بخصوص اينكه به دقيق تر شدن احساس شما هم كمك ميكنه
-
RE: به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
ممنون از پاسختون
راستش زیاد موافق نیستم با دیدگاهتون
ولی خوب تهش هر کس یه جور راحته دیگه... و نظرات شمام کاملا قابل احترامه
فقط چند تا موردو بگم
1-این مقایسه از نظر ظاهر که میگین اتفاقیه که در هر مقطع زمانی ممکنه اتفاق بیوفته و چه بهتر که هرچه سریعتر در همون جلسه اول بیوفته...همیشه زیباتر از هرکسی وجود داره...اگه کسی می خواد مبنای تصمیمشو این قرار بده که دختر میز بقلی خوشگل تر بود پس من این خانمو انتخاب نمیکنم چه بهتر که نکنه!
2-من نظر نسل پدر و مادرهامونو در مورد زیاد صحبت کردن گفتم... نه خودمون(البته هنوزم تعمیمش نمی دم)
3-دقیقا چون استقلالی که ما دنبالشیم استقلال فکریه من میگم این نوع برخورد نشان دهنده استقلال فکری طرف ماست ...در این حالتی که من میگم طرف باید خودش تصمیم بگیره... وقتی جلسه تموم شد و رفت هی به مامان و عمه و خالش نمیگه« نظر شما چیه؟!! » و اونها هیچ تاثیری (خواسته یا نا خواسته) روی تصمیم گیری اون ندارن...خودش تصمیم میگیره و این نشوون میده که استقلال فکری داره که حاضر شده تنها بیاد و تنها تصمیم بگیره
4-ببینین این که به قول شما ما یه پکیج هستیمو قبول دارم! اما توی یه پکیج هم بعضی چیزها مهمتر از بعضی چیزهای دیگست...که بهتره اول به مهم ها پرداخته بشه تا خدایی نکرده سر تجربه کم «غیر مهم ها(مادیات و...) »عاملی نشه واسه نا دیده گرفتن« مهم ها(افکار و رفتار شخصی)»...به موقع خودش به الویت های بعدی هم پرداخته میشه ...اما من میگم مبنای تصمیم اولیه نباید چیزی جز شخصیت و ویژگی های خود فرد باشه...معلومه که بعدا باید به بقیه ویزگی هام از قبیل خانواده و مادیات و فرهنگ هم پرداخته بشه
5- در مورد اون قضیه خصوصی بودن گفتگو ها هم ...اگه این جوری بخواین در نظر بگیریم که فکر کنم شما کلا با قضیه کافی شاپ مشکل دارین...این جوری که آدم با دوست و خواهر برادرشم نباید بره کافی شاپ چون دیگران به حرفاشون گوش میدن