شوهر بي احساس من

سلام
همسرم خيلي احساساتي نيست خيلي خصوصيات مثبتي داره و اخلاقشم خوبه ولي نسبت به من سردتره
من خيلي باهاش صحبت كردم تا بهتر شد
نشون نميده كه خيلي دوستم داره و از اول زندكي تا الان من متوجه نشدم خيلي مرموزه مثلا اكر مدتها بهش بي توجه باشم اونم اينطوريه كاهي با بجه ها بدخلقي مي كنه
ولي اصلا نشون نميده كه احتياج به من داره شوهرم مسير كارش دوره و در هفته دو سه روزش را خانه مامانش ميمونه و سه جهار ر شب بيش ما هست و سعي ميكنه كم نذاره اونم از بس سالها و ماهها باهم دعوا داشتيم و من بهش كفتم به محبتش نياز دارم خوب شده اون هم حس ميكنم جون كارمون با دو تا بجه داشت به جدايي مي كشيد از ترس به هم خوردن زندكيش و بي مادر شدن بجه هاش اين محبتها و توجه ها را داره مي ترسم به زور باشه و يه روز از من به خاطر اينكه ازش محبت و توجه بيشتري ميخوام جدا بشه
از طرفي هم ميبينم خيلي از اينكه به بجه هام و بدرم محبت مي كنم ناراحت ميشه و كاهي ميكه تو بابات را بيشتر از من ميخواي ولي اين اعتراض ها خيلي كمتر از منه
يكي ميكه بهش محل نذار اين مال اينه كه زياد لوسش كردي يكي هم ميكه محبت خودت را ادامه بده نمي دونم جه كنم??

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در ضمن من دو تا بجه بشت هم اوردم و سر بجه اولم خواهرم كه بهش خيلي وابسته بودم فوت كرد و الان يكساله شد دخترم و هنوزم دارم قرصاي ضد افسردكي كه دكتر بهم داده مصرف مي كنم و فوق العاده عاشق بدرم هستم و جون ايشون مسن هستند همش استرس دارم مبادا ايشونو از دست بدم و كاهي براي خواهرم و بدرم اشك ميريزم از دوري خواهرم و ترس از دست دادن بابام

همسر شما باید مهم ترین و اولین اولویت زندگی تون باشه.

کی می گه محل نذار؟ چرا؟

مردها معمولا نیازهاشون را به این راحتی به زبون نمی آرن. ببین چقد به محبتت نیاز داره که گفته. بعد می گی محل نذارم.

مطمئنش کن که از همه برات مهم تره. از پدر و بچه و ...

همسرم من را تا حد زيادي ازرده و خيلي تحقيرم كرده نميتونم بيشتر از اين خودمو تحقير كنم و ميخوام يه رفتاري باهاش داشته باشم كه نه خيلي به اون بد بكذره و نه خيلي به من ظلم بشه در ضمن من دجارافسردكي هم هستم و دو تا بجه بشت هم دارم و تحت نظر دكتر قرص هاي افسردكي هم مصرف ميكنم

سلام مادر عزیز

ایجاد دو تاپیک با یک موضوع خلاف مقررات همدردیه

لطفا برای نتیجه بهتر یک تاپیک را دنبال بفرمایید

با تشکر از توجه شما:72:

سلام مادر گرامی :72:
من یه مرد هستم و شاید بهتر بتوانم احساسات مردان رو به شما منتقل کنم.
ما مردها دوست داریم تکیه گاه و سرپناهی برای خانواده مان باشیم.مثل یک درخت!که هم میشه بهش تکیه زد و هم از سایه اش بهره مند شد و هم ثمر بده.اما یه درخت برای اینکه کارکردش درست باشه به گرمای محبت خورشید احتیاج داره،به آب و مواد معدنی احتیاج داره تا رشد کنه و قد بکشه تا بتونه سایه اش رو گسترده تر کنه و تکیه گاهی محکم تر داشته باشه.
اگر بیش از حد گرمای خورشید به اون بتابه یا کمتر از حد ممکن،یا بیش از حد بهش آب و مواد معدنی برسونی یا کمتر از نیاز، ممکنه دیگه او صلابت رو نداشته باشه.ضمن اینکه دوست داریم در کانون توجه باغبان باشیم و باغبان باهوش اونی هست که ضمن اینکه اون رو در راس توجهش میگذاره از بوته های گل اطراف درخت غافل نمیشه.

بله من دو تا تاپیک ایجاد کردم چون در قسمت مشکلات فردی و مسائل روانی هم می خواستم با توجه به مشکل افسردگیم از اون دید هم کمکم کنند.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

آخه من اصلا نمی تونم احساسات ضدو نقیض دارم ....بعضی روزا براش میمیرم بعضی روزا هم اصلا انگار نه انگار
چطوری میشه احساسات را کنترل کرد و تعادل برقرار کرد؟؟

سلام عزیزم

این لینک رو بخون خیلی مفیده

چگونگي كنترل و تعديل احساسات زجر آور

به نظر میاد آدم خیلی حساس و عاطفی ای هستی و زود رنج.

بهتره برای کاهش حساسیت هات لینک های معرفی شده در تاپیک زیر رو بخونی


کاهش حساسیت و زود رنجی


ضمنا کسی به کسی به زور محبت نمیکنه. این فقط فکر شماست.

معلومه که همسرت شما و فرزندانش رو دوست داره. اما نحوه ابرازش با شما متفاوته.

همین که اعتراض می کنه بهش بیتوجهی یعنی دوستت داره ;)

سعی کن محبتت رو به اعتدال اول برای همسر و فرزندانت بذاری بعد پدرت و خانواده خودت.

اعتوال رو از تاپیک بالا یاد بگیر. راستی دیگه به همسرت نگو بی احساس.

خدا یکی رو احساساتی آفریده و برونگرا. یکی رو منطقی و درونگرا. این دلیل بر بی احساسی نیست. اون محبتش

رو با تلاش برای شما و فرزندانت نشون میده. مردا خیلی ناراحت میشن وقتی بهشون بگی بی احساس.

بی انگیزه میشن. میگن ببین صبح تا شب براشون تلاش کن و آخر بهت میگن بی احساس. سعی کن همچین

حسی رو بهش انتقال ندی گلم.

موفق باشی عزیزم.

:72:

ممنونم از همگی

نه من که مستقیم بهش نگفتم بی احساس گاهی این حس بهم دست میده شوهر من هم گاهی اینقدر پرشور و اشتیاقه گاهی اوقات هم نه سکوت و سکون :43:

من زیادی عاشق همسرم هستم برای همین حتا کوچک ترین کارش برام مهمه ولی الان خیلی وقته که زیاد بروز نمیدم و این مساله را بهش القا نمیکنم میترسم اگر فکرکنه خیلی عاشقشم و خیلی برام مهمه بیشتر اذیت بشم یا حتا یک روز ترکم کنه:163:

عزیزم

خیلی خوبه که عاشق همسرتی و زندگیت. قطعا اون هم همینطوره. اما سعی کن بهش دلبسته باشی

نه وابسته. چون همه ما رفتنی هستیم! سعی کن به هیچ چیز جز خدا وابسته نباشی.

استقلال شخصیت به تعدیل احساساتت خیلی کمک می کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مادر

نه من که مستقیم بهش نگفتم بی احساس گاهی این حس بهم دست میده شوهر من هم گاهی اینقدر پرشور و اشتیاقه گاهی اوقات هم نه سکوت و سکون :43:

---

خوب عزیزمهمه ما اینجوری هستیم.

گاهی در جوش و خروش و گاهی ساکت و در سکون. بیوریتم بدنمون اینجوره. شما زیادی حساسی.

سعی کن از لینک هایی که در بالا دادم استفاده کنی خیلی کمک کننده هست. ضمنا برای این که به

هیجان بیاد هیچ وقت نذار زندگیتون و عشقتون یکنواخت شه و گاها با کارهات شاد و غافلگیرش کن تا

رضایت و شادی و برق عشق رو در چشماش ببینی :43:

این لینک رو هم بخون تا با بیوریتم انسان ها آشنا بشی.


بیوریتم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مادر

من زیادی عاشق همسرم هستم برای همین حتا کوچک ترین کارش برام مهمه ولی الان خیلی وقته که زیاد بروز نمیدم و این مساله را بهش القا نمیکنم میترسم اگر فکرکنه خیلی عاشقشم و خیلی برام مهمه بیشتر اذیت بشم یا حتا یک روز ترکم کنه:163:

---

خوب خودت هم که داری میگی حساسی. ضمنا لازم نیست بذاری بفهمه که خیلی عاشقی. اون

خودش میفهمه. اعتدال رو هم تو زندگیت همیشه حفظ کن چون محبت زیاد آدمها رو خراب می کنه مثل

شیرینی زیاد!

موفق باشی.

:72:

امیدوارم همه تو زندگیشون موفق باشن و به هر چی میخوان برسن اینکه شما آقای امیران عزیز ودبهار خانوم عزیز زرنگ و عاقل از من که هفت سال زندگی کردم و تحصیلات دارم و درآمدو دو تا بچه بیشتر می دونید و عاقلانه تر رفتار می کنید این شکلی میشم:316:
ولی کلا وقتی آدم عاشق میشه دیگه گاهی عقل و منطقش را هم از دست میده خیلی خیلی از راهنماییهاتون ممنونم

************************************************** ********************************

خانومها و آقایون متاهل هم اگر من را از تجربیاتشون آگاه کنند ممنون میشم...

?????

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

كسي نيست؟؟!!!

مادر عزیز سلام

کمی صبور باش تا کارشناسان به تاپیکت سر بزنند:72:

سلام

من هم مثل شما هفت هشت ساله ازدواج کردم و دو تا بچه دارم

عزیزم میدونی اینطور چیزا طبیعیه میدونی که بعد از ورود بچه رابطه کمی متفاوت تر میشه نمیگم سردتر میشه ولی بهتره که منطقی تر برخورد کنی نه احساسی

بعد هم خودت میگی که بهت محبت میکنه ولی به دلیل خطاهایی که کرده ازش دلخوری و نمیتونی ببخشیش

زندگی بدون گذشت هیچ معنایی نداره البته نه تا حدی که طرفت بخواد سواستفاده کنه ولی واقعا همه یه جوری تو زندگیشون مشکل دارند پس همه باید جدا بشن یا بی محلی کنند؟؟

وقتی اینقدر دوستش داری میتونی بهش نشون بدی میتونی بعضی وقتا تو کنارش باشی و آرومش کنی حتما همیشه این نیست که مرد باید محبت کنه و مرد باید شروع کننده باشه گاهی (نه همیشه)تو هم شروع کنی بد نیست غرور و تحقیر شدن و اینها هم همش حرفه مطمئن باش هیچ زنی و یا مردی عمدا یک کاری نمیکنه که طرفش تحقیر بشه یا ...اگر خطایی صورت گرفته حتما پای خودش لغزیده و دست خودش نبوده اگر قرار باشه یکی از طرفین هر حرکتی از همسرش را بنای بر تلافی و تحقیر کردن و شکستن غرور بگذاره که سنگ رو سنگ بند نمیشه

اول از همه تو زندگی به آرامش خودت و همسرت و بچه هات فکر کن و افکار بد و منفی را دور بریز چون این افکار وقتی حمله می کنند آدم را دیوانه می کنند پس سعی کن خوش باشی چون همه اون چیزهایی که برای خوشبختی لازمه داری

از امضات هم معلومه که توکل به خدا را هیچوقت فراموش نمیکنی اول و آخر هستی اونه که برات میمونه:43:پس همیشه به ریسمان امید چنگ بزن و هرگز رهاش نکن