-
آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام به همه ی دوستانم در همدردی
به دلیلی که دوست دارم بدونم نام کاریری Ja Vad بلاک شده واز این به بعد با این کاربری در
خدمت شما هستم .
سعی کردم ورزش رو هم در برنامه ی روزانه ام جای بدم . صبح ها یک ربع دور حیاط خونمون می دوم و شب هم در حدود نیم ساعت می رم بیرون دوچرخه سواری . با اینکه شاید این کار به دلیل ترافیک زیاد و رعایت نکردن قانون توسط راننده ها خطرناک باشه اما خیلی بم می چسبه . انگار یک طوری حس میکنم زندگی جریان داره و نشاط پیدا می کنم .
تا الان اینجا بیشتر بهونه گیری می کردم . اما الان می خوام بیشتر از اینکه بخوام از نظام کشوری که دارم توش زندگی می کنم و مردمش ورفتارها شون و ... بهونه گیری کنم سعی کنم یک طوری باشون راه بیام .
بالاخره منم توی همین سرزمین زندگی کردم و خون آریایی تو رگامه .
دو تا سوال دارم که فکر می کنم خیلی می تونه بم کمک بکنه
خب خیلی ها هستند که می دونند من بی دینم . هم خیلی از دوستای خودم و هم خیلی از بستگانم .
می خواستم بدونم اگه یک روزی یکی از اون ها از دست من ناراحت بشه و مثلا بم بگه می ره به قوه قضائیه و من رو لو می ده که مرتد هستم آیا می تونه این کار رو بکنه و اگه برای دادگاه محرز بشه که من مرتد هستم آیا حکم من اعدام هست .از نظر قانونی می خوام بدونم چه حکمی در مورد من هست . بعدشم می خواسنم بدونم آیا تا الان کسی این طوری اعدام شده یا اینکه این یک قانونی هست اما اجرا نمی شه و اگه در فعالیت های سیاسی یا فرهنگی وارد نشم می تونم اطمینان داشته باشم که قانون با من کاری نداره .
سوال دومم این هست که اگه یک روزی یک زنی به شما مراجعه کنه و بتون بگه که بعد ازدواجش از طریقی فهمیده که شوهرش بی دینه اما خیلی مرد مودب درس خونده با اخلاق و ... هست و در زندگی هیجی براش کم نگداشته شما به اون زن به عنوان یک مشاور چی می گید . بش می گید به زندگیش ادامه بده یا بدون سرو صدا از زندگی اون مرد بیرون بره یا اینکه بش می گید هم آبروی طرف رو ببره هم مهریه اش رو تا قرون آخر از طرف بگیره و بعدشم طلاقش بده
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
از قوانین خبر ندارم اما دلیلی نداره که به همه بگی چه طرز فکر و روش زندگی ای داری که بعدش بخوای نگران باشی کی چه کار می کنه. تازه دلیلی هم نداره که اگه ازت پرسیدن که دین داری یا نه بگی نداری. خوب بگو داری وقتی حس می کنی خطر جانی برات ممکنه داشته باشه. اینهمه ادم مجبور نیستی که اول ازدواج کنی بعدش ببینی که زنت طور دیگه ای فکر می کنه. خوب با کسی ازدواج کن که مشابه تو فکر کنه.
به نظر من انقدرم راحت راجع به این چیزا ننویس. روش زندگی خودته ولی اگه احساس خطر می کنی دلیلی نداره راحت بگیش.
در ضمن ادمای بی اعتقاد به دین و بی اعتقاد به خدا به اندازه ای که فکر می کنی کم نیستن. ولی اینا چیزایی نیست که کسی بره جار بزنه واسه همینم فکر می کنی کمن. این یه جور طرز فکر درونیه.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
با تشکر از سخنان صحیح "می نوش" جان
در قانون کسی که ارتداد رو ترویج بده، حکمش اعدام هست. یعنی کسی که به طور علنی بی-دین بودن رو ترویج و تبلیغ کنه.
پاسخ سوال دوم هم بستگی به اون زن داره. بعضی ها جوابشون بله هست، بعضی ها خیر.
بابا سخت نگیر. واقعا چی فکر کردی؟ از 100 تا آدم دور و برت 50 تاشون مثل خودتن. خیلی ها اسم دین رو یدک میکشن اما سبک زندگیشون مثل خودته.
سخت مگیر. اینقدر این موضوع رو برای خودت بزرگ نکن. حیف وقت و شادابی جوانیت که بابت این دلنگرانی ها از دستشون بدی.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام احمدی عزیز، رسیدن مجدد بخیر.
در رابطه با سوال اولتون به نظر من شما نباید نگرانی داشته باشید. مادامی که شما رسوم مثبت مسلمانها رو رعایت میکنید (اخلاقیات، رعایت حدود اجتماعی، رعایت حجاب و اصول - الی آخر)، کسی کاری به کار شما نخواهد داشت. به عبارتی ساده تر اسلام دست و بال شما رو کامل نبسته، و اگر فردی سالم برای جامعه باشید کسی نمیتواند به شما بهتان بزند - و اگر هم کسی شما را گزارش دهد، تا اثبات نشود (یا اعتراف نکنید)، کسی با شما بد رفتار نمیکند. بالطبع این دستورات پذیرفته شده در جامعه ما هستند، منتها درصدی هم احتمال بگذارید که قاضی یا مجریان قوانین به این قوانین پایبند نباشند (زیاد نگران نباشید، اما مراقب بمانید). تا وقتی که استقلال مالی ندارید یا قادر نیستید در جامعه خارج از ایران دوام بیارورید، در رابطه با سفر به خارج از ایران با دقت بیشتری فکر کنید.
در رابطه با سوال دومتون، بیان حقیقت همیشه بهترین کاره. از من میشنوید هرگز خشت اول رو با دروغ شروع نکنید، آن دختر خانم حق دارند بدانند شما کی هستید، و چه اعتقادی دارید. لذا ابداً چیزی را پنهان نکن، یا اطلاعات اشتباه تحویل شریک زندگیت نده.
موفق باشید دوست عزیز.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
ای کاش فرصت داشتی که چند ماهی خارج از ایران زندگی کنی. اون موقع هم خودت به آرامشی که لایقش هستی میرسی، و هم اینکه خیلی از مسائل برات حل میشه.
نگرانتم و برات آرزوی آرامش و خوشبختی میکنم، چون تک تک این لحظات رو طی کردم و عمیقا میفهمم چی میگی.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
از همتون ممنونم . در مورد سوال اولم که جوابم رو کامل گرفتم . اما در مورد سوال دومم من گفتم به اون خانم چی می گید نه اینکه به من می گید چکار کنم ....
آخه چطور بگم ..حالا کاری ندارم که توی ایران چقدر از مردم مثله من فکر می کنند اما من بچه ی قم هستم . تا حالا قم اومدید . اگه اومده باشید کمی منو درک می کنید .
دوست دختر آخری که داشتم و گفتم هم از لحاظ مالی هم زیبایی قبولش دارم برای شهرک قدس تهران بود . وقتی بش گفتم بی دینم که شما ازم خواسته بودید بش بگم اولش که بد جوری حالم رو گرفت . بعدش حدود ۶ ماه پیش بود که گفت می خواد منو ببینه تا با هم حرف بزنیم . بش گفتم مگه حرف هایی که در مورد عقایدم بت زدم یادت رفته . اما اون گفت کاری به این چیزها نداشته باشم و می خواد منو ببینه . خب منم رفتم و باش حرف زدم . بش گفتم شاید ۲ سال بخوام ارشد بخونم و ۲ سال هم برم سربازی و تازه بعد از ۵ سال دیگه توانایی اداره یک زندگی مستقل رو نداشته باشم . بعدشم بش گفتم نمی خوام بات رفیق بشم و فقط اگه تو قبول کنی این تابستون بش گفتم می رم خواستگاریت و ۲ سال نامزد باشیم و بعدشم ۳ سال باید خونه پدر و مادرم زندگی کنم و می خوام کلا قم زندگی کنم . یعنی خودم باش یک طوری حرف زده بودم که می دونستم قبول نمی کنه .و بعدش نه اون به من زنگ زد نه من اون .
تا حدود ۳ ماه یش که به من زنگ زد .بم گفت می خواد با خانوادش بیاد قم برای زیارت و منم برم ببینمش . منم بش گفتم حالا می خواد منو ببینه که چی ؟گفت دلش برام تنگ شده . منم بش گفتم مگه تو مذهبی هستی که می خوای بیای قم زیارت ؟ بعدش اون بم گفت خوب مگه فقط مذهبی ها می رند زیارت ؟ یک اخلاقی که اون داره این هست که همه چی رو به مامانش می گه . اون موقع هم داشت جلوی مامانش با من حرف می زد . بعدش مامانش از پای تلفن گفت همه مگه مثله تو کافرند؟ انقدر اعصابم داغون شد که نمی دونستم چی بگم . سپیده هم از حرف مامانش خندش گرفته بود . بعدش باش یک جوری رفتار کردم که موبایلش رو تا یک هفته خاموش کرد . نمی دونم الان دوباره روشنش کرده یا نه اما باز خیلی هم فرقی نمی کنه .
نمی گم دارم به فریبا فکر می کنم که طرف سپیده نمی رم اما مثلا به این فکر می کنم که سپیده توی یک شهر دیگه ای هست و از طرفی چون خانوادش خیلی مذهبی نیستند معلومه نه خانواده ی من قبول می کردند نه خانواده ی اون . حتی نخواستم این بحث رو در اینجا مطرح کنم . با خودم گفتم اگه بخوام با یک دختر که مثلا هم محله ایم باشه و خانوادش هم مذهبی باشه ازدواج کنم راحته اما اون طوری نه خانواده ی اون قبول می کنند نه خانواده ی خودم و از طرفی از نظر فرهنگی به هم نمی خوریم و دردسرش زیاده .اصلا دیگه حوصله ی جر و بحث و دردسر رو ندارم .
فکر می کنم اگه دوستم داشت اولش که عقایدم رو بش گفتم مسخرم نمی کرد و چند ماه بی خیالم نمی شد.چرا بعد از چند ماه یاد من افتاده بود . بعدش به خودم می گم هیچکی فریبا نمی شه . کاش باش به هم نمی زدم . البته به فریبا نگفته بودم بی دینم اما اون توی دو سالی که باش رفیق بودم هیچ حرف مذهبی بم نزده بود و هر وقتی هم که در مورد تکامل یا بیگ بنگ و .. می خواستم باش حرف بزنم یک طوری بحث رو منحرف می کرد . حداقل این بود که فکر می کنم اون می تونست عقایدم رو بپذیره .
به نظرتون در مورد سپیده اشتباه کردم . آخه می خوام یک زندگی آروم و بی دردسر داشته باشم و اینکه خانوادم از نظر مالی هوام رو داشته باشند برام خیلی مهمه .
یک حرفم با پیدا جان دارم . دوست عزیز دلیل اصلی هم که اون تایپیکی که شما برات حرفاش جالب بود رو قفل کردم همین بود .چون منم متوجه یک موضوعی شبیه همین شدم و واقعا نمی دونم ایشون چطور فکر می کنه . نمی دونم من سرکارم یا یک عده ی دیگه دارند سر کار می رند . ضمنا خوشحال می شم شمام در بحثم مشارکت کنید . مخصوصا اگه چیزی در مورد سوال اول یا دومم به نظرتون می رسه .
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
ahmadi-00 سلام احمدی جان
چطوری داداشی..منو که یادت هست
ببین برادر من بدت نیادا ولی رک میگم ( شما هم خرو میخوای هم خرما)
البته این فقط یک ضرب المثل هست و منظوری نبود
شما هم حمایت مالی خانوادت رو میخوای هم رضایت اونا در پسندیدن دختر مورد علاقت هم اینکه برخلاف اونا مذهبی نباشی؛ هم دختر مورد نظرت مذهبی باشه هم ......
خلاصه که همرو باهم میخوای
اگر میخوای حمایت مالی خانوادت رو داشته باشی؛ واضح و مبرهن هست که باید طبق نظر و سلیقه اونا انتخاب کنی و همونجور که اونا میخوان رفتار و زندگی کنی
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
نظر من:
در مورد سوال دوم به اون خانم میگم کاملا به خودت مربوطه. این جزیی از عقاید و رفتارهای شخصی هست.
برخی آدمها قبول میکنن، برخی نه.
شما الان روحتون از قضیه مذهب به شدت آزرده هست. برای همین به هر چیزی نگاه میکنید یک سر اصلی و بزرگش رو مذهب میبینید. تا وقتی در این زمینه به آرامش نرسیدید اصلا به ازدواج فکر نکنید. وقتی به آرامش برسید میفهمید چقدررررر مسائل ساده تر از اونیه که فکرشو میکردید و ذهنتون درگیرش بوده.
الان اولین چیزی که در هر رابطه ای فکرش رو میکنید، اینه که عقاید شما رو میپذیره یا نه. و این که آیا در عقاید هم فکر و همراه شما هست یا نه. میتونم بگم 80% سهم انتخابتون الان شده این قضیه.
ولی من مطمئنم روح شما خیلی بزرگتر از اینهاست.
<strike> باز هم خواهش میکنم اگر تواناییش رو دارید مدتی از خانواده و حتی ایران دور باشید.</strike>
ویرایش : فرشته مهربان
وقتی به آرامش برسید میبینید چقدر زیبا همه مسائل رو حل میکنید. چقدر زیبا روحتون همه عقاید رو در خودش حل میکنه و دیدتون بسیار عمیق تر میشه.
نمیگم الان عمیق نیست، اما الان به علت آشفتگی و آزار روحی، مثل یه رودخونه پر از گل و لای شده. کمی آرامش باعث میشه روحتون زلال شه.
راستی جواب ارشد چی شد؟
رشته تحصیلیتون به نحوی هست که برای کار به شهری دیگه برید؟ مثل اسلویه
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام مجدد،
شما درگیر یک شکست عشقی هستید، بهتره یک مدت رو به خودتون اختصاص بدید چون الآن با افکار مغشوش تنها خودتون رو خسته میکنید.
سپیده و مادرش که در تلفن غرورتون رو جریحه دار کردند رو به کل فراموش کنید، عاقبت مثبتی نداره و خودتون بهتر میدونید. شما با فریبا رابطه داشتید و بعد رابطه به هم خورده. به هوای ماه عسل (روزهای خوش رابطه سابق) فکر برگشتن به اون رابطه رو از سرتون بیرون کنید... رابطه های پایان یافته بهتره به فراموشی سپرده بشن، برگشتن به آن قمار پرریسکیه.
توصیه میکنم بعد از ریکاوری روانتون،اگر تصمیمتون برای ازدواج قطعی بود، آن موقع واقعیت رو به دختر خانم بگید. اونطور که تجربه کردم، مذهبی بودن طرف رابطه در رد کردن شما بعنوان یک بی دین اونطور که تصور میشه بالا نیست.
پ.ن: احمدی جان دیشب با خستگی مطلب شما رو خوانده و پاسخ دادم. الآن متوجه شدم چیزی که پاسخ داده بودم همخوانی کاملی با سوالات شما نداشت :-/. :303:.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام آقای ahmadi-00
چقدر نگاه شما به مسائل خشنه :163:
همیشه به مسائل زندگی اینطوری صفر و یکی نگاه می کنین؟
در هیچ کجای دنیا تا شما و عقایدتون به کسی آسیبی نزنه کسی کاری به کارتون نداره.
در مورد دومین سوالتون هم زنی که پذیرفته با شراطی شما وارد زندگی بشه اگر مشکلی نداشته باشه با عقاید
شخصی شما و از زندگیش راضی باشه هیچ مشاوری بهش نمیگه جدا شو!
شما هم میتونی عقایدت رو به مخاطبت بگی. اگر واسش مهم باشه میگه نه. اگرم مهم نباشه که هیچی.
من فکر می کنم شما همه مسائل رو خیلی پیچیده می کنی. انگار یک جورایی با خودت لج کردی.
وگرنه همه ما می دونیم مخلوق خداییم. خدا هم یک سری برنامه به مخلوق داده برای زندگی بهتر. به همین سادگی
اما نمیدونم شما چرا انقدر پیچیده می کنی این قضیه رو.
اگر دوست داشتی به دستورات خالقت عمل می کنی. اما اگر دوست نداشتی خود خالقت بهت احترام گذاشته و
صاحب اختیارت کرده فقط باید عواقب نحوه زندگیت رو بپذیری چون این زندگی موقته و اصلش اونطرفه.
ضمنا از نگاهت هم پیداست دوست داری همسرت مذهبی باشه. چون میدونی اعتقاد آدم رو سالم و پایبند نگه
میداره و مفیده. فکر نمی کنی بهتره برای خودت این تعارض رو حل کنی؟ بالاخره دین داشتن رو خوب میدونی یا بد؟
از نظر من شما با دین مشکل نداری و بیشتر علاقت به اینه که کسی ازت حساب پس نکشه و آزاد باشی.
اما میگه میشه واسه زندگی به این مهمی برنامه نداشت؟!
اگر خواستی تعرضاتت رو در دین و انتخاب همسری سالم رفع کنی بگو تا یک آدم خوب رو برای رفع این ابهامات بهت
معرفی کنم. آدمی که زندگی منم زیر و رو کرد.
موفق باشی.
:72:
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام احمدی خوبی؟
من چرا متوجه نمیشم؟
یعنی چی بیدینید؟
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
با سلام
چون ایجاد دو نام کاربری ممنوع هست، لطفا با همان ایمیلی که نام کاربری قبلی را ایجاد کرده اید، به بنده ایمیل بزنید تا با همان نام کاربری فعالیت کنید.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام احمدی جان.خوش برگشتی.
سوال اولت رو که گفتی جواب گرفتی.
اما سوال دومت.
اگه قصدت اینه که بعد ازدواج به همسرت بگی بی دین هستی و مثلا اگه یه همچین خانومی بیاد اینجا و بپرسه من بعد ازدواج فهمیدم شوهرم بی دینه حالا چیکار کنم؟؟؟
نه فقط تو این مورد بلکه تو همه موارد ما به مراجع نمیگیم چیکار کن..جدا شو یا نشو این تصمیم رو باید خودش بگیره فقط توجهشو به یه سری مسائل جلب میکنیم.
مثلا از اون خانوم میپرسیم رفتار شوهرت با تو و دیگران چطوره؟؟قبل اینکه بفهمی شوهرت بی دینه از زندگیت راضی بودی؟؟اگه خودت ادم مذهبی هستی رفتار و واکنشش در مقابل کارای مذهبی و عبادتهای تو چطوریه؟؟مثلا وقتی نماز میخونی بات دعوا میکنه؟؟اجازه میده روزه بگیری؟؟اگه تو روزه گرفتی بهت احترام میذاره و جلوت روزه خواری نمیکنه؟؟
اگه مثلا هوس یه سفر زیارتی کردی تو رو میبره؟؟
اگه بچه دار شدین توافق کردین با چه اداب و مسلکی تربیت بشه؟؟
تو گوش بچتون اذان میگید؟؟
ازدین و خدا قراره بهش بگید؟؟
همسرتون بی دینیش رو جار میزنه یا نه؟؟این خیلی مهمه..چون اگه ادمیه که همه جا عنوان میکنه ممکنه بعدا برای شما و فرزندتون مشکل ایجاد بشه.
باید جواب این سوالا روشن بشه تا بشه کمکش کرد.
.................................................. ..............
اقای احمدی اگه دوست نداری همون اول کار به طرف مقابلت بگی بی دینی بهتره یه مدت معاشرت کنید تا با خصوصیات اخلاقیت اشنا بشه بعد بهش بگی.
اخه مثلا یکی میگه بی دینم هزار جور فکر تو سر ادم میاد..شیطان پرسته؟؟ادم بدیه؟؟یه ادم وحشتناکه؟یا نه اونم خصایل مثبت داره؟
اما اینکه بعد ازدواج بهش بگی فریبکاری محضه.. و حتی ممکنه دردسرهای بزرگی براتون بوجود بیاره..فکر کنید ممکنه کارتون به دادگاه بکشه و ...
موفق باشی
پست مدیر همدردی رو الان دیدم.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
می دونم شما میگی اگه دین نداری ، لا اقل آزاده باش . خوبه .
من می خوام بگم ، آقا شما بی دین . نمی گم اشکال نداره ، چون اتفاقا خیلی هم اشکال داره .
کجاش اشکال داره ، همین توی ازدواجت اولین جاشه . چطور ؟
توی مملکتی که من و تو داریم توش زندگی می کنیم ، تمام مشاورها میگن آقا دختره باید در زمینه دین هم کفو تو باشه . ببینم حالا می تونی بری و دنبال دختری بگردی که مثه خودت تفکرات بی دینی داشته باشه ، خانواده چی می گن ( که به نظر من اصلا مهم نیست و مهم خودتی و اون دختره ) . سخته ، خیلی سخته .
تمام 70 میلیون ایرانی که زندگی می کنن 60 میلیونشون که به خدا اعتقاد دارند ، اصلا نصف 35 میلیون .
اصلا ایران نه ، هند ، کشور 72 دینی .
پس یه نگاهی به خودت بنداز ، ببین اون چیه که بقیه بهش رسیدن و تو نرسیدی . آیا یک مقاومت درونی در خودت وجود داره که نمی ذاره حقیقت رو کشف کنی ؟ (من بحث اعتقادی بلد نیستم و نیومدم بحث کنم و دنبال بحث ادامه دار نیستم ، فقط اگه یکی میگه دین هست تو حداقل نظراتشو گوش بده و در موردش تحقیق کن ، گارد نگیر ).
.
توی این کشور همون خونواده بی قیدش هم یه دینی دارن ، توی بدبختی هاشون که میشه تازه یاد خدا می افتن ، نذری میدن و ... . همین محرم خودمون همه رو به جنب و جوس می اندازه .
.
میخوام بگم شرایطت خاصه و اومدم اینجا ازت یه خواهشی بکنم .
من بعنوان برادر تمام دخترهای ایرانی ازت خواهش می کنم که به هیچ عنوان در مورد بی دینی ات ، خواهرهای ما رو فریب ندی که پس فردا مجبور بشه برای این فریب به مشاور مراجعه کنه .
.
در ثانی این چیه در درونت باعث شده بهت اجازه بده که با احساسات و زندگی یه دختر ، بازی کنی ؟ آیا چیزی غیر از بی دینی است ؟
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت
سلام احمدی خوبی؟
من چرا متوجه نمیشم؟
یعنی چی بیدینید؟
بعد از تولد و رسیدن به بلوغ فکری خود را در دنیایی مملو از کنجکاوی و شگفتی می یابید. هر از گاهی یکی به شما میگوید حقیقت نزدیک است، تنها باید دنبالش بگردی. اما به تعداد بیشمار مسیر در اطراف خود می یابید، که هرکدام مدعی راه درست برای رسیدن به حقیقت هستند. یک راه را انتخاب میکنید، یا بطور معمول برایتان انتخاب میکنند (ادامه دادن دین والدین) و در جهت رسیدن به حقیقت قدم میزنید.
کیلومترها در مسیر جلو میروید اما حقیقتی را نمی یابید. هر از گاهی فردی در میان طریق یادآوری میکند راه درستی را انتخاب کرده اید، اما هرگز به شما نمیگوید چقدر تا رسیدن به حقیقت فاصله دارید... بعد از کیلومترهای دیگر، حقیقت طلوع میکند. مردمان دیگری را در بیشمار مسیرهای متفاوت مشاهده میکنید که آنها نیز به شما میگویند راهشان را درست انتخاب کرده اند و برای رسیدن به حقیقت باید بیشتر قدم بزنند. آنجا متوجه میشوید وظیفه واگذار شده به شما با محدود بودن تعداد سالهایی که زنده هستید، یک امر غیر ممکن است. شما میتوانید تا زمان مرگ مسیر اولی که انتخاب کرده اید را به امید یافتن حقیقت طی کنید، یا سایر مسیرهایی که مدعی حقیقت هستند را به نسبت طول عمرتان، به اندازه محدود و به هدف دست یابی به حقانیت امتحان کنید. به واسطه محدودیت عمرتان تحقیق و بررسی همه ایدئولوژی و مسیرها بصورتی عمیق امری ناممکن است. شما میتونید بی دین بودن ما را امتناع از پرداختن به بازی امکان ناپذیر بدانید. بی دین بودن به معنی بی اخلاق یا بی بند و بار بودن نیست. :-)
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
ازدواج یعنی تقسیم کردن عمر و احساس و زندگی. یعنی ادم حاضر بشه بقیه ی عمرشو کنار یه نفر دیگه باشه. واقعا بی مرامیه که با پنهانکاری شروع بشه. یه تاپیک دیدم که اقا قبل از ازدواجش رفته بوده خودشو نازا کرده بوده و به خانم نگفته بوده. خانم بعدا فهمیده و ناراحت شده. ممکنه بمونه ادامه بده ممکنه هم جدا شه ولی در هر حال یادش نمی ره کسی که شریکش همراه زندگیش بوده یه چیزی رو که مهم بوده ازش پنهان کرده. این مورد اعتقادی هم همینه. مثل خیلی موارد دیگه. نیازه قبل از ازدواج همسر اینده ات بدونه که بپذیره یا نپذیره. احترام دو جانبه است. نوشته بودی که احتمال می دی که با یه خانم مذهبی ازدواج کنی و بعد هم سعی داری از الان بدونی که چطوری بعد از ازدواج عقایدشو تغییر بدی. خوب این یه ریسکه و ممکنه که خانم تغییرات مورد نظر تو رو نکنه مخصوصا در مسایل دینی که کسی که بهش اعتقاد داره ترس داره از ترک این مسایل به خاطر عقوبتی که فکر می کنه ممکنه در انتظارش باشه. پس کار سختیه و از نظر دیگه هم محترمانه نیست چون تو یه جورایی می شه گفت از قبل نقشه کشیدی واسه یکی که همراه زندگیت قراره باشه! بفهمه دلش می شکنه.
به نظر من نزدیکی دلها و فکرها و عشق باشه خیلی چیزا مثل سن خانواده ها اعتقادات مذهبی و .... بی اهمیت می شه. وقتی دو نفر واقعا کسایی باشن که بتونن کنار هم به رشد و موفقیت فکری و همینطور مالی و دنیایی برسن بقیه ی موارد می شه جزییات بی اهمیت و فقط همین کنار هم بودن می شه همی چی. یه همه چیه کامل و بی نقص. البته باید بگم به این راحتی هام پیدا نمی شه جفت اینطوری!
تو اگه هم حمایت مالی خانواده رو می خوای و هم می خوای همسر متناسب با افکار خودت داشته باشی باید اول بتونی به استقلال مالی و فکری برسی و اینکارو می تونی تاحدی با درس خوندن و ادامه تحصیل انجام بدی بعدا که یه مقدار مستقل بشی حتی وقتی هم که همراه خونوادت زندگی کنی بازم اعتبارت هم توی خونوادت بیشتر می شه و یه جورایی ابهتت در حدی میشه که حداقل هر چیزی رو که می خوان بهت تحمیل نکنن و نظر تورو هم در نظر بگیرن.
منم فکر می کنم یه کمی این موضوعو سخت گرفتی و احتمالا علتش اینه که ادمای اطرافت خیلی مذهبی هستن با توجه به شهری که توش زندگی می کنی. برای همین احساس می کنی موضوع مهمی شده و برای خودت و حتی اظرافیانت هی تکرار می کنی که مذهبی نیستی و اونا رو هم حساس کردی که موضع بگیرن جلوت و وادارت کنن که برگردی به راهی که می خوان. در واقع شاید هم در عمل از خیلی های دیگه مذهبی تر باشی. یه کم به کارای دیگه ات برس مثه همین ورزش و درس و فکرتو ازاد کن از این مذهبی بودن یا نبودن. خیلی هم جلوی خانواده ات نظراتتو با تحکم نگو. احترام به عقاید دیگران تا زمانی که به ادم صدمه نزنه کار خوبیه. یه مدت اروم باش و در این موارد فکر نکن یا حرف نزن احتمالا واکنشی هم از جانب خانواده و اطرافیانت دیگه در این مورد نبینی یا کمتر ببینی و بتونی کمی استراحت کنی و بعدا که انرژیتو پیدا کردی در این موارد فکر کنی.
تا موقعی که ازدواج کنی معلوم نیست خودت عقایدت و خیلی چیزای دیگه چه تغییراتی کردن. پس در زمان خودش به کاری که باید توی اون زمان بکنی فکر کن و تمرکز کن. الان وقت درس خوندن و پیدا کردن راه و جای پای سفته برای اینده. بعدا معلوم نیست همونطوری که الان فکر می کنی فکر کنی. ادما همه در تغییرن. من نسبت به چند ماه پیشم تغییر کردم. و نسبت به چند سال پیشم انقدر تغییر کردم که یه غریبه ام. سعی کن هر کاری رو سر وقت خودش انجام بدی.
موفق باشی.
در تایید پست سروک عزیز و برای توضیح بیشتر ادمی که دین خاصی نداره یعنی فقط دینی نداره و ممکنه به خدا و وجود خدا کاملا اعتقاد داشته باشه. ادمی که هم دین نداره و هم به وجود خدا اعتقادی نداره دینو که نداره ولی ممکنه در مورد خدا در واقع نظری نداشته باشه چون نه می تونه بگه که هست نه می تونه بگه که نیست. شخصی هم ممکنه کلا با اطمینان بگه خدا وجود نداره. معمولا افراد جزو گروه دوم می شن یا گروه اول.
اما دین و خدا اعتقادش یا عدم اعتقادش لزوما تاثیری در اینکه شخص ادم خوبی باشه یا نه نداره. اخلاق و عقل برای درست و انسانی و پر مهر زندگی کردن کافی هستن. پس ممکنه که از شخصی که نه به دین اعتقادی داره نه به خدا مهر و کمک و لطف به هم نوع و طبیعت و موجودات رو در سطح خیلی بالایی ببینین اما از شخصی که به هر دوی اینا اعتقاد داره سر مسایلی خیلی ساده تر نتونین این خوبی ها رو ببینین. خوب بودن یه وضعیت درونیه در هر فرد. اعتقاد به دین و خدا یا عدم اعتقادش تضمینی برای خوب یا بد بودن ادما نیست. یه چیزی مشایه ادما که با ادیان مختلف زندگی می کنن ولی بینشون ادمای خیلی خوب و البته بد هم هست. همه جور ادمی همه جا پیدا می شه. ادم خوب و بد می تونه در ادیان مختلف در ادیان یکسان در کشور مختلف در شهر یکسان در جنسیت مختلف در جنسیت یکسان در ... همه جا و به همه شکل پیدا بشه. البته بماند که همین خوبی و بدی هم می تونه تعریف نسبی تلقی بشه و بشه یه بحث دیگه که من بلدش نیستم!
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام مدیر همدردی
به تایپیک من خوش اومدید.:72:
بالاخره هر چی نباشه همشهری هستیم . ممنون که منو در سایتتون تحمل کردید. راستش به نظرم جایی که باید حرف هام رو مطرح کنم اینجاست نه فیس بوک یا پلاس . نیومدم اینجا که با کسی بحث های اعتقادی کنم بلکه اومدم تا مشاوره بگیرم . خیلی از مشکلاتم رو می تونم از طریق تلوزیون رسانه های ایران یا دوستام و فامیلم حل کنم اما برخی هم هستند که هر جایی نمی شه در موردشون حرف زد . همدردی جایی بود که تونستم ناگفته هام رو درش بگم و تا حدی جواب های خودم رو بگیرم . برخی از این سوال ها سال های سال در ذهنم بود اما نمی تونستم از کسی کمک بگیرم . بازم بابت سایتتون ازتون تشکر می کنم:46:
مدیر جان می دونم وجودم اینجا آزارتون می ده . منم نمی خوام اینجا بمونم . فقط اجازه بدید من تا ساعت ۱۲ امشب در همدردی باشم . خودمم خوشم نمی یاد هر جایی در مورد این مطالب حرف بزنم . حتی خودمم دیگه توی فیس بوک یا پلاسم اصلا سراغ این بحث ها نمی رم و بتون قول از ۱۲امشب به بعد دیگه ahmadi00 یاahmadi 00 یا سایر مشتقات ahmadi00 رو در همدردی نخواهید دید. متاسفانه من به دلایل امنیتی با ایمیل های اصلی ام در همدردی عضو نشدم برای همین هم نمی دونم با چه ایمیلی در اینجا عضو شده بودم و چه رمزی براش گذاشته بودم . خوشحال می شم اگه تا ۷ ساعت دیگه منو اینجا تحمل کنید .
بهار ۶۶ حرف هاتون خیلی زیبا بود و خیلی دلگرمم کردید .
یادمه ۶ ماه پیش به من گفتید قبل از اینکه بخوام با دختری آشنا بشم اول کار و قبل از اینکه هیچ دلبستگی بم پیدا کنه بش بگم که بی دینم اما الان طور دیگه ای دارید حرف می زنید . مشکل اصلی ما آدم ها این هست که زبون همدیگه رو نمی فهمیم و برای همین هم با هم دشمنی می کنیم .
به امید روزی که همه ما ایرانی در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنیم .
omid65 اون دختر هایی که دارید ازشون نام می یرید خواهر های من هم هستند . امیدوارم روزی بتونی بهتر بقیه رو درک کنی . از طرز صحبت کردنتون معلومه از چه تیپ فکری هستید . من در مورد ادیان گوناگون و همین طور تشیع کتاب های زیادی خوندم . اما از طرز نوشتن شما معلومه کتاب های کمی در مورد اندیشه های مدرن خوندید .
سروک حرفات خیلی زیبا بود و از حرفات خیلی استفاده کردم . جواب هاتون هم انقدر کامل هست که دیگه حرفی نمی مونه که بزنم . :72:
مینوش از شما هم ممنونم . از حرفاتون استفاده کردم و تونستم انگیزه برای ادامه ی مسیر زندگیم به دست بیارم . امیدوادم آینده ی زیبایی در انتظارتون باشه . هیچی بیشتر از یک کسی که آدم رو درک می کنه نمی تونه آرامش بده . البته من خیلی فرقی بین اعتقاد به خدا و دین قائل نیستم . اما خب فهم وجود نداشتن دین آسونه اما بحث های فلسفی در مورد وجود یا عدم وجود خدا خیلی پیچیده تر هست .البته هیچ حقیقتی در مورد جهان قابل اثبات نیست و نمی شه در مورد عدم وجود دین یا خدا یا هر چیری دیگه ای قاطعانه حرفی زد .
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
نقل قول:
یادمه ۶ ماه پیش به من گفتید قبل از اینکه بخوام با دختری آشنا بشم اول کار و قبل از اینکه هیچ دلبستگی بم پیدا کنه بش بگم که بی دینم اما الان طور دیگه ای دارید حرف می زنید
اقای احمدی سوء تفاهم نشه من الان هم نمیگم بینتون دلبستگی پیش بیاد بعد بگو..کلا حرف من ازاولین تاپیکت تا الان یه چیزبوده که همه باز دارن بهت میگن.نیاز نیست انقد بی دینیت رو همه جا جاربزنی.
و قبل ازدواج به دختر مدنظرت شرایطت رو بگو.
الانم منظورم این بود با هم معاشرت کنید تا اخلاقتو بشناسه..چون به هر حال کلمه بی دین تو یه جامعه اسلامی بار منفی زیادی با خودش میاره و به نظر بعضیامون با چه هیولاهای وحشتناکی طرف هستیم..اما بهتره اجازه بدید طرف مقابلتون با روحیات و خصلتهای خوب و بد شما اشنا بشه..بعد بگید بی دینید.شاید بتونه با این معقوله کناربیاد.هر چند یه سری مسائل باید بینتون روشن بشه.
ببین تو جامعه ما خیلی از مثلا مسلمونا از بی دینا بدترن پس شاید براشون مهم نباشه تو بی دینی..خوب خیلیا هم براشون مهمه.
اما بازم میگم نباید دلبسته خودت بکنیش بعد بهش بگی..اینم یه جور نامردیه..:305:
بذار با دیدن شرایطتت منطقی تصمیم بگیره نه از سر احساس.
نقل قول:
مشکل اصلی ما آدم ها این هست که زبون همدیگه رو نمی فهمیم و برای همین هم با هم دشمنی می کنیم .
اگه زبون همو میفهمیدیم که مشکلی نبود..اما میشه تلاش کرد با دیدگاه های هم اشنا شد.
یه چیزی رو هم تو پرانتز بگم میتونم درک کنم شما یه استرس خاصی دارین.استرسی که تو عنوان تاپیکتون هم هست اما واقعا لزومی نداره فکر کنید همه دشمنتون هستن..این باعث میشه یه گارد بگیری..اینجوری ممکنه یه ادم مذهبی که باهات مخالفه هم حرفای خوبی بهت بزنه اما چون تو مقابلش گارد گرفتی متوجه منظورش نشی.
مثلا همینجا امید فقط بهت گفت نباید بی دینیت رو ازدختری که میخوایش پنهان کنی اما بخاطر نوع گفتنش تو سریع گارد گرفتی.:)
چرا انقد به من میگی بهار66؟؟خیرسرم به خودم ارتقا دادم..دهههه نبینم باز بگی بهار66
موفق باشی
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام
احمدی عزیز نمیدونم شما تاپیک من رو خوندید فکر میکنم یه کم بتونه در مورد سوال دومتون کمکتون کنه(البته شوهرم بعد ازدواجمان تغییر کرد و موقع عروسیمون عقایدش مثه خودم بود)
http://www.hamdardi.net/thread-24227.html
هر چند الان که پستهای تاپیکتون رو خوندم دچار یه احساس استرس بدی شدم چون فکر کنم افراد در تاپیک من سعی کردن با ملاحظه کردن حال من نظر بدن...
اما خواهشا چیزی رو از کسی پنهان نکنین چون واقعا درست نیست .اما خودتون هم میتونین تا حدودی اخلاق و دینداری کسی رو کشف کنین به جای اینکه همون اول بهش مستقیم و بی پرده بگین که من بی دین هستم سعی کنین که ببینین در مورد موارد دینی نظرش چی هست.مثلا همون مسئله زیارت کردن و امامان و موارد دیگه دینی و اعتقاد داشتن به اینها رو بهش بگین و اصلا اینکه مثلا نظرش چی هست
و فقط یه نکته که فکر هم نکنین که کسی که نماز نمیخونه و روزه نمیگیره و حجاب کامل نداره و اعمال دینی رو انجام نمیده حتما همون کیس مورد نظر شما هست من مواردی رو دیدم که این کارا رو نمیکنن اما خوب در حرف خودشون رو دیندار و معتقد میدونن و حاضر نیستن با کسی که بی دین باشه ازدواج کنن
موفق باشید
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سارا سادات اولا می خوام بتون تبریک بگم که شوهری کنجکاو و با هوش و بی باک دارید .
راستش خیلی دلم برای شوهرتون سوخت . حالا می خواد به کی تکیه کنه . به زنش به خانوادش به جامعه اش ....
برای چه باید تاوان کنجکاوی و فهمش رو پس بده ؟ اگر نمی تونید درکش کنید حداقل نمک به زخمش نپاشید .
بهار ۶۶ حرف زیبایی زد که شاید به درده شما هم بخوره .
نقل قول:
اگه زبون همو میفهمیدیم که مشکلی نبود..اما میشه تلاش کرد با دیدگاه های هم اشنا شد.
خب شما چقدر در این زمینه تلاش کردید . اون دینی که مانند یک گل شما ترسیمش کردید و نمی خواهید اصلا در موردش چیزی بدونید در اصل بتی هست که برای خودتون درست کردید و اون رو می پرستید.
من این جرات رو به خودم نمی دم که بگم هر دینداری مثله بت پرست ها می مونه . ابدا..
اما دینی که شما می خواهید مثله یک گل ازش مراقبت کنید تا مبادا آسیب ببینه حتما همون بت هست و شک نکنید .
حدود یک سال و خرده ای پیش بود که من به همدردی اومدم . با حرف هایی که اینجا در مورد اسلام شنیدم بش علاقه مند شدم و ده ها کتاب خوندم . به سایت هایی مثله تبیان یا راسخون یا قرآن اسک یا بخش گفتگوی ادیان هم میهن رفتم و از سایت های مشاوره ی مختلف کمک گرفتم و سوالاتم رو پرسیدم اما در آخر به این نتیجه رسیدم که خودم درست فکر می کردم .
شما هم باید با دیدگاه های همسرت آشنا بشی شاید هم متوجه بشی که عقاید خودت درست بوده اما این فایده رو براتون داره که می تونید درکش کنید .
اولش می خوای کتاب های اسلامی رو بخون بعد برو سراغ مطالعه ی کتاب هایی در مورد اندیشه های مدرن .
فکر نکنید کسی قصد داره عقاید شما رو عوض کنه . من به امید هم گفتم که بهتره کمی با اندیشه های دیگه هم آشنا بشه تا بتونه اون افراد رو هم بهتر درک کنه نه اینکه مثل اون ها بشه .
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
khob dg kare manam dar hamdardi tamum shod ,
Ham mozuam ro ghofl konid va ham name kar bariam ro chon ghablan yek name karbari dashtam blak konid .
Delam baraye hamatun tang mishe ,bye
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام
نوشته هاتون رو چندین بار خوندم اما نمی دونم چرا نمی تونم به خودم بقوبولونم که باید در مورد بی دینی ام در خواستگاری حرف بزنم .
نمی گم به این موضوع خیلی فکر می کنم اما هر وقت که می خوام فکر کنم نمی تونم تصورش رو بکنم که با شریک زندگیم در مورد این چیز ها حرف بزنم .چون به نظرم تصور عموم جامعه نسبت به این موضوع خیلی بده .
یک سؤال دارم . اگه بگم عقاید هر کسی مسأله ای شخصی هست و به خودش مربوطه کافی نیست و اون دختر هم قبول کنه که عقاید هر کسی مسأله ای شخصی هست و حتماً باید عقایدم رو مطرح کنم .
فعلا حداقل تا ۶ یا ۷ ماهه دیگه که نمی خوام ازدواج کنم . اگه بهتره الان به خودم می گم باشه همون طوری که می خوای ازدواج می کنی تا اون موقع ببینم چی پیش می یاد .
خوبه !
اصلا به نظرتون خوبه که اینجا می یام یا بهتره سعی کنم خودم به تنهایی مشکلاتم رو حل کنم و شاید همین که یک بحثی رو اینجا مطرح می کنم باعث می شه خودمم بیشتر بش فکر کنم
ضمناً ممنونم که موضوعم رو قفل نکردید وکاربری ام فعال هست
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
احمدی جان یه پیشنهاد برات دارم.
بهتره هر زمان که میخوای هر تصمیمی چه بزرگ و چه کوچیک بگیری بنویسیش.و علتهاشم بنویسی..فایده و ضررش رو هم بنویس..بعد تصمیمگیری و اجرا کن.
چون به نظرمیاد زود تصمیم میگیری و پشیمون میشی..هیجانی رفتار میکنی..که این اصلا برای ازدواج کردن خوب نیست..
صبر کن..خوب فکر کن..سبک سنگین کن..علتهای هر تصمیمت رو پیدا کن بعد بگو یا بنویس.
ازتاپیک اولت تا همین الان بشمار چندتا تصمیم هیجانی گرفتی.:324:
نقل قول:
اصلا به نظرتون خوبه که اینجا می یام یا بهتره سعی کنم خودم به تنهایی مشکلاتم رو حل کنم و شاید همین که یک بحثی رو اینجا مطرح می کنم باعث می شه خودمم بیشتر بش فکر کنم
به نظر من اگه به مشورتها توجه کنی خوبه..اگه نه بده.
مثلا اگه توجه کرده بودی اون اولا به سمت خود شناسی (مثل همین رفتارای هیجانی) ویه سری موارد دیگه هدایت شدی و گفته شد فعلا تمرکزت رو ازدین و ... بردار اما خودت باز برگشتی سر قضیه دین و ..
اگه فقط دوست داری درددل کنی..بده..حداقل نفعی نداره.
موفق باشی
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام مجدد،
احمدی جان هزینه به هم خوردن یک رابطه عاطفی قبل از ازدواج کمتر از طلاق، دادگاه و بدنام کردن خود و همسر آیندتونه. (قبول دارید؟)
بطور خیلی خلاصه: هر عملی یا رفتاری که موجب "عذاب جسمی یا روانی" یا "آزار" در فرد یا نهادی در جامعه بشه، آن عمل رو منفی یا پلید فرض میکنیم (کتاب The Moral Landscape یا چشمانداز اخلاقی:چگونه علم میتواند ارزشهای انسانی را تعیین کند، نوشته Sam Harris رو بخون). قبول؟
بی دین بودن برای من و شما یک امر پذیرفته شده است، اما به خوبی میدونیم برای فردی معتقد شکاکیت در هستی خدا بزرگترین گناهه. حتی دست زدن به یک بی دین از نظر مسلمانان عملی منع شده است و ازدواج با او چیزی از زنا کمتر نیست. اینجا درستی یا نادرستی این اعتقادات را بررسی نمیکنیم. احتمال میدم با دانشی مناسب تصمیم به بی دین شدن گرفتید، پس این احکام رو باید به خوبی بدونید. حال، با آگاه بودن از این دستورات دینی، هنوز پافشاری برای "پنهان" کردن یک مسئله که برای طرف رابطه تان ممکنه خیلی مهم باشه نوعی "خود خواهی" برای رسیدن به یک امتیاز نیست؟
در خوش بینانه ترین حالت، بر فرض که شریک زندگی شما بعداً متوجه بی دین شدن شما شد و با آن مشکلی نداشت. آیا با پنهان کاری که کردید کنار می آیند؟
راجع خانم سارا سادات هم کمی زود قضاوت کردید. به نظر من ایشون خیلی همسرشون رو دوست دارند و تلاششون رو برای بهتر کردن رابطشون میکنند. دقت داشته باش احمدی جان که شما زمانی یک بی دین بااخلاق خواهی بود که سایرین رو نه بر اساس اعتقاداتشون، بلکه رفتارشون محک بزنید. مادر من یک مسلمان محجبه و نیرویی مثبت در این دنیاست. به احترام ایشون و اعتقاداتش همیشه ساعت رو میذارم روی زنگ تا هنگام اذان یا نماز خواندن صدای تلویزیون یا لپتاپ رو قطع کنم. اگر هنوز به اعتقادات اطرافیانت حساس هستید، سعی کنید عملکرد خودتون رو با فردی که صرفاً بخاطر دیدگاهتون شما رو طرد میکنند مقایسه کنید. اگر هم از این مرحله (سطحی نگری) گذشتید، تبریک میگم و از هم صحبتی با شما خیلی خوشحالم. :-).
پ.ن: به نظر من بجای "من بی دین هستم"، میتونید از "من فرد معتقدی نیستم" استفاده کنید. اینطوری حداقل حقیقت رو گفتید.
احمدی جان موفق باشی.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
نقل قول:
ازتاپیک اولت تا همین الان بشمار چندتا تصمیم هیجانی گرفتی
بهار زندگی من مکانیزم مغزی ام شاید کمی با بقیه فرق می کنه همونم باعث شده شما فکر کنی من خیلی هیجانی عمل می کنم در حالی که به نظر دقیقاً برعکس هست .
نه من قصد سر کار گذاشتن کسی رو دارم نه هیجانی رفتار می کنم . عقاید من خیلی در اعماق ذهنم جای داره و خیلی کم تغییر می کنه . مثلا الان با اون موقعی که اومدم در همدردی با اینکه به نظرم تغییرات مثبتی داشتم اما خیلی عقایدم تغییری نکرده .
همون اولی ام که این مطلب رو در همدردی گفتم برای ازدواجم بود . حتی وقتی می خوام با بستگان یا دوستام برم بیرون اینکه اون ها با من هم عقیده باشند یا نه تأثیر خیلی کمی رو این داره که با کدومشون بیرون برم و برام رفتار هاشون مهمه نه عقایدشون . حتی برای همینه که می گم به زنم بگم عقاید هر کسی مسأله ای شخصی هست .
سروک باید بیشتر روی حرفاتون فکر کنم !
سروک نمی تونم به خودم بقوبولونم . می گی چکار کنم .
حالا اصلا کسی بش بگه من بی دینم . اون موقع اگه لازم بود می گم مسلمونم .
حرفات درسته اما بازم می گم نمی شه .. شاید به خاطر این هست که به افرادی با عقاید خودم مشکوکم ...
من آدمی هستم که زندگی رو دوست دارم برای بقیه ارزش قائلم اهل روابط نامشروع نبودم و در زندگی ام مسئولیت پذیر بودم .
الان فکر کنم تا حدودی فهمیده باشی دارم بت چی می گم . من اصلاُ نمی تونم با یک انسان بی عقیده هوس باز بی مسئولیت زندگی کنم .
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
ببین احمدی جان..تا حالا بارها شده مثلا گفتی این تاپیک منو قفل کنید..یا کاربری من بن بشه..بعد پشیمون شدی..اخرین نمونش همین تاپیکت.
نمیگم چرا پشیمون میشی..بلکه میگم وقتی مثلا تصمیم میگیری تاپیکتو ببندی یا کاربریتو بن کنی قبلش خوب خوب فکر کن..یه لحظه به خودت استوپ بده.
یا یهو تصمیم گرفتی واسه جلب اعتماد خونوادت تظاهر به نمازخونی کنی بعد که بهت گفتم اشتباهه دیدم یه تاپیک زدیو میگی کاربریم بن بشه و میخوام برم به خونوادم بگم الکی نماز خوندم.
عجولانه یه تصمیمی میگیری..بعد پشیمون میشی..فقط گاهی یه کم به خودت استوپ بده و صبر کن.
نیازهم نیست با یه حرف متحول بشی..فقط لازمه رو هر نظری فکر کنی..همین..و ازپاسخ دهنده ها تشکر کنی.
و اینکه ماها که هیچ کدوم متخصص نیستیم..هممون ادمای عادی هستیم که براساس تجربمون و اطلاعات شخصیمون مینویسیم.پس تو این تبادل اطلاعات باید به خودمون زمان بدیم و روی حرفایی که زده شده فکر کنیم.الان هم لازم نیست فوری جواب منو بدی..یه کم صبر کن.
با اون حرف سروک درباره سارا سادات هم موافقم..حتی خود تو هم داری درباره اون خانوم وکلا ادمایی که به نظرت باهات متفاوتن عجولانه صحبت میکنی.
وهمینطورفکر نکن کسی که دم ازدین میزنه حتما یه ادم چشم و گوش بسته است که کورکورانه یه سری عقاید رو پذیرفته..البته اینو کلی گفتم و نمیدونم ایا همچین فکری داری یا نه؟؟
الان اگه درست فهمیده باشم مشکلت اینه که اگه بگی بی دینی دیگران فکر کنن یه ادم بوالهوس و بی مسئولیتی؟؟یا یا ادمای بی دین (یا با دین) بی مسئولیت و بولهوس جذبت بشن.
خوب برای همین میگم معاشرت کن..گفتم که اسم بی دین هزار جور فکر و تصور تو ذهن ادم میاره..اما اخر سر این منش و رفتار تو هست که نشون میده چطور ادمی هستی؟
در کنارش تو هم طرف مقابلت رو میشناسی.و میفهمی مسئولیت پذیر هست؟مطابق معیارات هست؟
اگه بود اونوقت درباره عقایدت بهش میگی و حق انتخاب بهش میدی.
دیگه اون دختر براساس رفتار و اخلاقی که ازت دیده و بی دینیت دربارت تصمیم میگیره.
اما اینکه بذاری بعد ازدواج نه..دروغگوییم نه..وابسته کردن هم نه.
موفق باشی
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
برتراند راسل میگه:
"When you are studying any matter, or considering any philosophy, ask yourself only: What are the facts, and what is the truth that the facts bear out. Never let yourself be diverted, either by what you wish to believe, or what you think could have beneficent social effects if it were believed; but look only and solely at what are the facts."
وقتی مطلب یا فلسفه ای را مطالعه میکنی تنها از خودت بپرس: واقعیتها چه هستند و حقیقتهایی که واقعیتها را پشتیبانی میکنند کدامند؟ بخاطر تمایلات درونی یا تصوراتی مبنی بر مفید بودن یک باور برای جامعه اجازه نده از واقعیت منحرف شوی. منحصراً و فقط ببین حقیقت کدام است.
علت مشکوک بودن شما به دیگر بی دینها کاملاً عادیه. شما در جایی بودید که اکثریت دیدگاهی متفاوت داشتند و تنها چیزی که شما در رابطه با فقدان باور به الهیات شنیدید، مسائلی منفی بوده. اگر شما نظری متفاوت داشتید جای تعجب بود. شما به واسطه یکه تاز بودن در اجتماع مجبور به تابعیت از آن شدید:
نقل قول از ویکیپدیا:
«همنوایی یا همشکلی یک رفتار اجتماعی است که وقتی بین اهداف و امکانات یا نیازهای تولیدشده در فرهنگ و جامعه و ارضای آن نیازها، هماهنگی و تعادل وجود داشته باشد؛ به وجود میآید. به کسانی که رفتار همنوایانه دارند، همنوا گفته میشود؛ همنوایان افرادی هستند که ارزشهای عموماً پذیرفته شده و وسایل رسمی تلاش برای تحقق آنها را میپذیرند و به موفقیت رسیدن یا نرسیدن آنها تأثیری در پذیرش اجتماعی ایشان ندارد. همنوایی در بیشتر موارد با پذیرش تمام هنجارها همراه است؛ میتواند از طرف یک فرد یا یک گروه اجتماعی باشد.ترس از مجازات، احساس محرومیت و یا درونی شدن ارزشها از عواملی است که باعث افزایش میزان همنوایی در افراد یا گروهها میشود.»
شما دو راه پیش رو دارید: یا هراستون رو بپذیرید و با دیدیگاهی که نسبت به بی دین ها دارید زندگیتون رو ادامه بدید، یا اینکه تحقیق کنید و واقعاً ببینید آیا واقعاً بی دینها آنطور که شنیده اید رفتار میکنند یا خیر.
در حال حاضر تنها توصیه ای که برای شما دارم اینه که زیاد به فکر ایجاد رابطه نباشید. در این شرایط فقط دنبال بهبودی وضعیت روانی خودتون باشید چون با افکاری خسته شما بیشتر احساسی به قضایا نگاه میکنید. وضعیت شما رو درک میکنم. هراس برای همیشه تنها بودن آن هم بخاطر دیدگاهتون یک احساس خوش آیند نیست، ولی باور کنید ترس شما هم تا حد زیادی بیمورد و بیش از حد بزرگ شده است. من به شما قول میدم بعضی از دخترهای مسلمان میتونند با واقعیت بی دین بودن شما کنار بیایند و خودم تجربه اش را داشته ام. قول هم میدم دیندار بودن (یا نبودن) یک معیار درست برای سنجش "پاکدامنی" فرد نیست. در همین دبی کم نیستند مسلمانهایی (ایرانی، عرب، پاکستانی و...) که بدون کوچکترین شرم و حیایی ساعت 2 تا 3 شب برای خرید و فروش شریک جنسی جلوی هتلها منتظر میمونند.
در طول 10 تا 12 سالی که دبی بودم نه یک بار لب به مشروب زدم، نه به مجالس پارتی رفتم، و نه مشتری آن هتلها شدم (هر چند با خانه ما فاصله خیلی کمی داره).
اتفاقاً برعکس، الآن یک سالی میشه که با پلیس دبی بصورت غیر رسمی همکاری میکنم تا خانمهایی که متاسفانه (و احتمالاً بطور ناخواسته و از سر نداری) به تن فروشی میپردازند رو از هتلها ببرند و بهشون کار شرافتمندانه آموزش بدهند (مثل خیاطی و کارمندی و...).
عکس پایین ایمیل من با نویسنده مقاله ای است که راجع به ایجاد یک خط تلفن ویژه مخصوص پلیس دبی صحبت کرده که فقط مخصوص گزارش برای نجات خانمهای تن فروش از چنگ مزدوران قاچاق انسانه:
http://www.hamdardi.net/imgup/42912/...d83e0c2372.png
در اون ایمیل اشاره من به این مقاله بود (ایمیل اون خانم رو میتونید در انتهای مقاله پیدا کنید) :
www.khaleejtimes.com/darticlen.asp?xfile=data/theuae/2011/April/theuae_April326.xml§ion=theuae
بعنوان پایان:
احمدی عزیزم، سعی کن همیشه افراد رو بر مبنای رفتار فردیشون قضاوت کنی. برچسب های مثل بی دین، با دین بیش از حد کلی هستند. مطمئن باش انسانهای زیبا و زشت در هر گروهی پیدا میشه، جمع بستن و مشکوک بودن به کل مجموعه منطقی و صحیح نیست.
توصیه میکنم در رابطه با اندیشه انتقادی امروز یا فردا (سر فرصت) کمی مطالعه کنی:
اندیشه انتقادی چیست؟ (زبان رو به فارسی تغییر بده - متاسفانه مقاله فارسی ویکیپدیا رو نمیتونم در این انجمن لینک بدم)
موفق باشی گلم.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
اگه می گم یک موقع هایی تایپیکم رو قفل کنید برای این هست که می بینم وقتم داره گرفته می شه و مثله قبل نمی تونم به درسام و کارام برسم و به نوعی می خوام به خودم بگم که اینجا جای خوبی برای مطرح کردن مشکلاتم نیست .اما برای اینکه هنوز به جوابی که می خوام نرسیدم و جای دیگه ای رو هم جز اینجا بلد نیستم مجبورم برگردم .
در مورد جریان تقیه هم به نظر من حرفای اون خانم جالب بود . خواستم بیشتر به من توضیح بدهند اما ایشون گفتند باید مرحله به مرحله پیش برم تا بقیه حرفشون رو بم بزنند .
یک باری که منتظر جواب ایشون بودم رفتم به پروفایلشون تا ببینم اینکه جواب من رو ندادند به خاطر این هست که هنوز نظری ندادند با برای پست های دیگه نظر می دهند و فقط جواب من رو نمی دهند . دیدم ای بابا توی یک پستی برای دو روز پیش نوشتند من آدم مذهبی و چادری هستم . فهمیدم کلا سر کار بودم ! فقط برای اینکه ناراحت نشوند هیچی نگفتم و تایپیکم رو قفل کردم و گفتم کلا کاربری من رو هم حذف کنید !
راستی در مورد اینکه فرشته مهربان می گفت اینکه من همیشه می گفتم ۶ ساله بی دینم برای تأکیدم رو بی دینی بود باید بگم برعکس . این حرف رو می زدم برای اینکه هنوز جوانم کسی نخواد بحث اعتقادی رو با من شروع کنه و منو همینی که هستم بپذیرید .
چطور معاشرت کنم . اگه نخوام از طریق دوستی کسی رو پیدا کنم و بخوام خواستگاری برم که دیگه نمی تونم خیلی باش بیرون برم یا خیلی با هم آشنا بشیم . یعنی توی یک جایی مثله قم این عرف نیست .
سروک جان من خیلی از حرفایی رو که در همدردی نزده بودم زدم فقط برای اینکه پختگی رو در سخنان شما دیدم و امیدوار شدم که بتونم یک راه حلی برای مشکلم پیدا کنم گفتم
خب انگار شما کاربری تان لغو شده .پس دیگه جواب من فکر نکنم فایده ای داشته باشه . کاش من ایملتون رو داشتم . من هیچ انسانی هم فکر خودم که ۴ یا ۵ سال ازم بزرگ تر باشه و بتونه راهنمایم باشه رو نمی شناسم و اگه می شناختم می تونست کمک بزرگی برام باشه
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ahmadi-00
اگه می گم یک موقع هایی تایپیکم رو قفل کنید برای این هست که می بینم وقتم داره گرفته می شه و مثله قبل نمی تونم به درسام و کارام برسم و به نوعی می خوام به خودم بگم که اینجا جای خوبی برای مطرح کردن مشکلاتم نیست .اما برای اینکه هنوز به جوابی که می خوام نرسیدم و جای دیگه ای رو هم جز اینجا بلد نیستم مجبورم برگردم .
در مورد جریان تقیه هم به نظر من حرفای اون خانم جالب بود . خواستم بیشتر به من توضیح بدهند اما ایشون گفتند باید مرحله به مرحله پیش برم تا بقیه حرفشون رو بم بزنند .
یک باری که منتظر جواب ایشون بودم رفتم به پروفایلشون تا ببینم اینکه جواب من رو ندادند به خاطر این هست که هنوز نظری ندادند با برای پست های دیگه نظر می دهند و فقط جواب من رو نمی دهند . دیدم ای بابا توی یک پستی برای دو روز پیش نوشتند من آدم مذهبی و چادری هستم . فهمیدم کلا سر کار بودم ! فقط برای اینکه ناراحت نشوند هیچی نگفتم و تایپیکم رو قفل کردم و گفتم کلا کاربری من رو هم حذف کنید !
....
من نظری راجع به سوالای فعلیت ندارم.
فقط می خوام یه یاداوری بهت بکنم. یه چیزی شبیه به همینی که سروک برات نوشت. اسم مهم نیست رفتاره که مهمه. اینکه اون خانم چادری هست یا نه مهم نیست مهم اون نوشته ها و راهنمایی هاییه که ممکنه بتونه بهت کمک کنه. تو اینجا به جای اینکه اصلو بگیری فرع رو چسبیدی. اصل اینه که مشکلی داری توی تاپیک وسوالی داری و هرکسی تا حد ممکن بتونه سعی می کنه کمک کنه. و تو باید از بین کمک ها تصمیم بگیری که چه کار کنی. ممکنه بهترین حرف رو بهت کسی بزنه که خودش خیلی هم مذهبی باشه. اصل و مورد مهم تو و سوالته و باید به دنبال جواب یا حل مشکلت باشی نه اینکه اون شخصی که پستی برات گذاشته چه طور زندگی می کنه و خودش چه عقایدی داره.
در مورد سروک احتمالا تا فردا کاربریش برمی گرده. سیستم هوشمند سایت بعضی وقتا ادم لینک که می ده بن می کنه تا مدیر همدردی یا یکی از مدیران بررسی کنن ببینن که سیستم خودش اینکارو کرده چند ساعتی ممکنه طول بکشه.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
مینوش
باز هم حرفاشون برام شنیدنی بود .مثله خیلی های دیگه که مثله من فکر نمی کنند و دارم اینجا ازشون کمک می گیرم ولی چرا بم دروغ گفت و برام فیلم بازی کرد . آدم حس می کنه به نوعی سر کار رفته و شاید هدف اصلی ایشون علاقه مند کردن من به عقایدشون بوده نه اینکه بخواهند مشکل من با خانوادم حل بشه .
آخیش خیالم راحت شد پس دوباره سروک بر می گرده . :227:
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
"در مورد جریان تقیه هم به نظر من حرفای اون خانم جالب بود . خواستم بیشتر به من توضیح بدهند اما ایشون گفتند باید مرحله به مرحله پیش برم تا بقیه حرفشون رو بم بزنند .
یک باری که منتظر جواب ایشون بودم رفتم به پروفایلشون تا ببینم اینکه جواب من رو ندادند به خاطر این هست که هنوز نظری ندادند با برای پست های دیگه نظر می دهند و فقط جواب من رو نمی دهند . دیدم ای بابا توی یک پستی برای دو روز پیش نوشتند من آدم مذهبی و چادری هستم . فهمیدم کلا سر کار بودم ! فقط برای اینکه ناراحت نشوند هیچی نگفتم و تایپیکم رو قفل کردم و گفتم کلا کاربری من رو هم حذف کنید !"
احمدی عزیز! با خودت رو راست باش. چیزی که تو رو منع کرد از شنیدن بقیه حرف ها، جایگاه فعلی اون خانم (من) بود یا ترس از اینکه تهش برای تو چی میشه؟؟
اولین اینکه در راستای اعتقادات خودت، حق نداری بر اساس نوع عقاید من، خودت رو منع کنی از شنیدن سخنان. چرا که تو آزاده هستی. یعنی همه حرفی رو میشنوی و خوب هاش رو جدا میکنی.
دوم اینکه بهت گفتم، تهش دست خودته. من راه خودمو رفتم. اما میتونم کمکت کنم از این بحران خارج شی. چون خودم تک تک این مراحل رو گذروندم.
سوم اینکه، کدوم دروغ؟ من دروغی به تو گفتم؟
چهارم اینکه، دست از سر این طبقه بندی تو ذهنت بردار. چند بار بهت گفتم همون دختری که میری خواستگاریش که شاید خانواده فوق العاده مذهبی داشته باشه و حتی خودش چادری باشه، همون دختر تمام مراحل بی دینی رو گذرونده باشه. الان به انتخاب خودش و با دلایل خودش یک سری کارها رو انجام میده. و همین دختر درک کاملا عمیقی از بی دین بودن و آزاده بودن داره.
تو باید کم کم روحت اونقدر بزرگ شه که جا برای تمامی افراد با دیدگاه ها و عقاید مختلف داشته باشه. دیگه شنیدن سخنان کسی که راه تو رو قبلا طی کرده و الان در مسیر انتخابی خودشه، که دیگه سهله!
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
نقل قول:
سوم اینکه، کدوم دروغ؟ من دروغی به تو گفتم؟
رز زرد یادتون رفته اولین مطلبی که در تایپیک من گذاشتید .
به من گفتید با اینکه خانواده ی مذهبی دارید اما خودتون توی وجود خدا هم شک دارید چه برسه به اینکه مسلمون باشید و به من گفتید آدم هایی مثله شما که خانواده ی مذهبی داشته باشند و خودشون مذهبی نباشند زیاد هستند که نمونه اش شما هستید .
یا می گید توی اون پستی که من منظورم هست شما نگفتید آدم مذهبی هستید . اکنون هم که عضو دائم انجمن ختم قرآن شدید .
من نمی خواستم این حرفا رو بزنم . همش تقصیر این بهار زندگی هست . کلاً همه ی فعالیت های من در این یک سال و خورده ای در همدردی رو ایشون به نوعی زیر سؤال برد و خب منم خواستم جوابشون رو بدم . نمی دونم چرا . آخه تا الان برام مهم نبود تو اینجا بقیه در موردم چطور فکر می کنند اما الان مهم شده !
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام مجدد،
احمدی جان این تاپیک بعد از رسیدن به 50 پست طبق قانون تالار بسته میشه، فرصت رو از دست نده و روی راهنماییهایی که میخواستی + ابهاماتی که داشتی/داری تمرکز کن و از بحثهای فرسایشی بپرهیز.
فراموش نکن برادر بزرگوارم که در هر فرومی، طبق قانون پذیرفته در انجمن هر کسی با هر عقیده و نژادی حق انتخاب در پاسخگویی رو داره. شما هم بعنوان یک فرد بالغ پاسخها رو میشنوید و بعد از بررسی استدلالها، حق انتخاب دارید که اونها رو بپذیرید یا رد کنید. اگر از برهان کسی راضی نبودی کافیه به "ممنونم که زحمت کشیدید و پاسخ دادید، هر چند دیدگاه من کمی متفاوت است" بسنده کنید و از به چالش کشیدن آن (جز در مواقع ضروری) خودداری کنی --> هدف شما (حداقل در این تاپیک) رسیدن به یک نتیجه مثبته، نه به چالش کشیدن دیدگاه و کردار دیگران. گذشته از این، کسانی که برای کمک به وضعیت شما زحمت کشدند سزاوار حداقلِ ارادت و احترام هستند - امیدوارم شما هم موافق باشی.
پ.ن: اگه گوینده خواه یک روحانی مسلمان/مسیحی باشه یا یک بی دین، شنونده باید روی استدلالهای ارائه شده اش تمرکز کنه نه خود شخص در غیر اینصورت دیدگاهش تحریف، افکارش تعصبی و رشدش تقریباً متوقف میشه. :72:
احمدی جان عصری که میرسم خونه با اجازتون یک جمع بندی از تاپیک میکنم. تا بعد. :-)
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
احمدی عزیز، من سبک زندگی خودم رو دارم.
هیچ تناقضی بین حرفهای من نیست. زندگی رو و مسیرم رو به این نحو انتخاب کردم.
تک تک گزاره هایی که گفتی درستی.
همه ی اینها رو بگذار کنار هم، شخصیت من ایجاد میشه.
بهت گفتم، ته این مسیری که میری خیلی زیباست. یعنی حداقل جایی که من هستم زیباست. اونقدر بزرگ میشی که همه ی ادیان در تو حل میشن
درضمن اینم بدون من هنوز دست از کنکاش و جستجو های دوباره بر نداشتم. هر زمانی که اطلاعاتی بیشتر و درکی بالاتر پیدا میکنم، دوباره نبش قبر میکنم تمام دانسته هام رو که چیزی اضافه در ذهنم نباشه و چیزی هم اشتباهی دور ننداخته باشم.
به هر حال من اینم. کسی که مسیر تو رو رفته، الان هم توی این مسیره. دیگه اینکه بخوای حرفهاش رو بشنوی یا نه، انتخاب خودته.
-
جمع بندی
سلام،
یک جمع بندی مختصر از سوالاتی که کرده بودید:
- حکم بی دین در اسلام چیست؟ راه حل برای بی دین کدام است؟
- آیا پنهان کردن بی دین بودنتان به هدف ازدواج اخلاقی است؟ چرا؟
- چطور واقعیت را به یک زن مسلمان بگویم؟
- حکم بی دین در اسلام چیست؟ راه حل برای بی دین کدام است؟
در صورت تبلیغ علیه دین یا تشویق سایرین برای جدا شدن از اسلام، حکم فرد مرتد اعدام است و در گذشته کسانی که از اسلام خارج و مسیحی، یهودی، هندو یا بی دین شده اند با اثبات تغییر دینشون، به اعدام محکوم شده اند.
باز هم تاکید میکنم اینجا به عادلانه یا ناعادلانه بودن احکام نمی پردازیم فقط هدف روشن شدن وضعیت برای شماست. شما اگر مثل هر شهروند سالمی زندگی کنید کسی با شما کاری نخواهد داشت. احتیاط بر این است که موضوع بی اعتقاد بودنتان را در زندگی واقعی (جامعه) تا جای ممکن خصوصی نگه دارید.
- آیا پنهان کردن بی دین بودنتان به هدف ازدواج اخلاقی است؟ چرا؟
بیاید با هم بطور خلاصه بُعد های منفی دروغ رو بررسی کنیم. در انتهای هر نکته سعی کنید از خودتون بپرسید آیا این نکته صحت داره یا نه.
- با دروغ گفتن شما مجبور میشید هر بار دروغی که گفته بودید رو به یاد داشته باشید. گاهاً بخاطر یک دروغ مجبور میشید دروغی دیگر بسازید. این پروسه میتونه به قدری بزرگ بشه که آرامش روان رو از شما سلب کنه.
- دیگران با فهمیدن دروغ گفتن فردی، دیگر به او اعتماد نمیکنند.
- فردی که دروغ میگوید در سطح اجتماع اعتبار پایینی دارد.
- دروغی که در جهت فریب دادن باشه میتونه پیگرد قانونی داشته باشه.
- دروغ میتونه روابط زیادی رو خدشه دار یا حتی نابود کنه. دیده شده دوستی ها، روابط خانوادگی، روابط عاطفی زیادی به خاطر دروغ آسیب دیده اند. وقتی فردی که دوستش دارید به شما دروغ میگوید، احساساتی چون درد و خشم در وجودتان رخنه میکند. برای یک دقیقه به خودتان نگاهی بیندازید. شما تصور کردید رز زرد به شما دروغ گفته اند (هر چند سوء تفاهمی بیش نبود)، با اینکه با او هیچ رابطه ای ندارید خیلی دلسرد و ناراحت شدید. فکر میکنم الآن تصور بهتری نسبت به شنیدن یا گفتن دروغ به شریک زندگی رو دارید.
- شما با دروغ گفتن به مرور زمان هویت و فردیت خودتون رو از دست میدید.
سوال: احمدی جان با لیست کردن خلاصه ای از بدی های دروغ گفتن (یا پنهان کردن واقعیت)، آیا هنوز تمایل به نگفتن واقعیت به دخترخانم آرزوهات رو داری؟ :-)
- چطور واقعیت را به یک زن مسلمان بگویم؟
بعد از آشنایی و مطمئن بودن از انتخابتون میرید جلو و پیشنهاد ازدواج میدید. در جلسه دوم یا سوم آشنایی رسمی بصورتی مختصر میگید "من فردی معتقد نیستم و شما این حق رو دارید که بدونید". اگه پسندیدند، که مبارک باشه، اگر هم نپسندیدند، در کمال احترام و وقار پاتون رو از زندگی ایشون ببرید بیرون. در این زمینه ها جسورانه (و نه گستاخانه) رفتار کنید. مطمئن باش برادر که دنیا محدود به چند سوژه مناسب برای ازدواج نیست. پس بعد از هر شکست عاطفی مثل سابق زانوی غم بغل نکن! :-)
در رابطه با علل طرد شدنتون در جامعه و چگونگی کنار اومدن صلح آمیز با اکثریت دیندار چند نکته رو مایل بودم اضافه کنم اما به نظرم بهتره الآن روی سوالات شما تمرکز کنیم.
احمدی جان تا اینجا اگر توجیه نشدید بگید. اگر موردی قابل قبول نیست یا به نظرتون مفهوم نیست، بفرماید.
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام سروک جان خیلی زحمتت دادم :72::72::72::72:
نقل قول:
سوال: احمدی جان با لیست کردن خلاصه ای از بدی های دروغ گفتن (یا پنهان کردن واقعیت)، آیا هنوز تمایل به نگفتن واقعیت به دخترخانم آرزوهات رو داری؟ :-)
نه واقعا الآن دوست دارم راستش رو بگم . اگر دوباره به همدردی اومدم برای این هست که می دونم کار بدی هست که بخوام دروغ بگم و می خواستم بک راهی پیدا کنم. من آدمی هستم که خیلی خیلی کم دروغ می گم .
توضیح شما کامل بود . راست می گید اگه این طوری که شما می گید رفتار کنم احتمال اینکه برخورد ناشایستی انجام بدهند هم کم می شه .
یک چیزی الآن به ذهنم رسید . آیا باید در مورد سپیده یا فریبا هم چیز رو بگم .یا اینکه همین که بگم من تا الآن به هیچ دختری اربتاط جنسی نداشتم کافیه .این طوری که بگم هم می فهمند اهل روابط نا مشروع نبودم هم اینکه خیلی هم آفتاب مهتاب ندیده نیستم . بعدش اگه ازم چیز دیگه پرسیدند که قبلا دوست دختر داشتی یا چی شد که باشون به هم زدی واقعیت رو بشون بگم . نظرتون چیه ؟
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
اقای احمدی خیلی بی رحمانه جواب پست من رو دادید
نه شما و نه هیچ کس دیگه نمیتونه من رو درک کنه اما لطف کنین اینقدر بی رحمانه قضاوت نکنین من نمک به زخم کسی نپاشیدم اما شما با حرفات نمک به تمام زخمهای من پاشیدی .کی منو درک کرد همه بهم گفتن امیدوار باش که هر کسی به اصلش بر میگرده در حالی که شوهرم تازه انگار اصل خودش رو پیدا کرده و اون اصل با تمام چیزهایی که موقع ازدواجمون بود فرق داره اونوقت شما اومدی میگی که دلم برای شوهرت سوخت و من دارم نمک روی زخم کسی میپاشم!!!برو نگاه کن ببین که چقدر حرفهای متناقض توسط اعضا تو تاپیک من هست که گیج شدم و نمیدونم چکار کنم اونوقت شما میای اینجوری روی من و زندگیم قضاوت میکنی؟؟؟من خیلی تنهام هیچکس منو نمیتونه درک کنه.اعصابم از این زندگی خیلی به هم ریخته
امیدوارم توی زندگیت موفق باشی
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
ببخشید سارا سادات از شما عذر می خوام . من قصد ناراحت کردنتون رو نداشتم .
اصلا من در حدی نیستم که بخوام برای کسی نظر بدم . تایپیکتون رو خوندم . دیدم چقدر من و شوهرتون به هم شبیه هستیم و شاید برای همین خواستم از ایشون دفاع کنم .
سارا سادات فقط این رو می خوام بتون بگم که شاید اتفاقی که برای همسرتون افتاده برای شما هم می افتاد . فکر کنید اون موقع جامعه کم تر شما رو درک نمی کرد یا اون موقع گیج تر نمی شدید یا اون موقع بیش تر زندگی تون رو در خطر نمی دیدید .
به شما قول می دهم بعد از یکی دو سال همه چیز درست می شه و دیگه شوهرتون هم در مورد عقادیش اگه شما دوست ندارید کنار شما حرف نمی زنه . فقط الان سعی کنید بیشتر بش محبت کنید تا بتونه این مرحله رو پشت سر بذاره .
من خودم تا الان هر وقت یک مستند یا کتاب خوب به دستم می رسید نگه اش می داشتم تا بعدا که ازدواج کردم به زنم نشونش بدم . نه برای اینکه برام خیلی مذهبی با غیر مذهبی بودن مهم باشه برای اینکه می ترسیدم بعد از ازدواج اگه یک روزی زنم بفهمه من چه عقایدی دارم تنهام بذاره .اینکه بش بفهمونید که با هر عقایدی که باشه شما دوستش دارید و این رو باور کنه که همیشه در کنارش می مونید می تونه تاثیر زیادی داشته باشه تا در مورد چیز هایی که شما می خواهید حرف نزنه .
بیش تر به این فکر کنید که شاید شما جای همسرتون بودید . دوست داشتید اون چطور با شما رفتار کنه و شما هم همان طور با ایشون رفتار کنید .
اگر هم قسمتی از مشکلتون هنوز حل نشده می تونید یک تایپیک دیگه درست کنید . من هم حداقل این هست که نظری که فکر می کنم بهتره رو در تایپیکتون لایک می کنم .
امیدوارم شما هم موفق باشید و زندگی شیرینی در کنار همسرتون داشته باشید :72:
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام، شب و روزتون بخیر.
باشه به روی دو دیده، علت طرد شدن بی دینها توسط اکثریت دیندار و چگونگی ایجاد ارتباط سالم و صلح آمیز در جامعه رو تا فردا عصر تقدیم میکنم. متاسفانه فردا تا بعد از ظهر خونه نیستم، برای همین پست کردنش کمی طول میکشه. باید سعی کنم مقاله رو طوری تنظیم کنم که دیگر عزیزان دلخور نشوند، و با قوانین انجمن همخوانی داشته باشه. :72:
در رابطه با خانمهای سپیده و فریبا، بعد از اطمینان حاصل کردن از رضایت فرد مورد علاقه تون به ازدواج با شما، واقعیت رو به ایشون بگید. نیاز نیست جزئیات رو کامل بیان کنید. یه چیزی در این مایه ها:
"میخواستم در رابطه با یک مسئله خصوصی با شما سر فرصت صحبت کنم... حدود چند سال پیش دو نفر با اسمهای فریبا و سپیده در زندگی ام حضور داشتند که با قصد ازدواج آشنا شده بودیم. اما قسمت نشد و خوشبختانه رابطه ها به کل قطع شد. ترجیح میدهم این مسائل رو از زبان خودم بشنوید تا از زبان دیگران. اگر سوالی در این زمینه ذهنتون رو کنجکاو کرده، من در خدمتم."
پی نوشت: حقیقت رو بخواید مطمئن نیستم آیا پیشنهادی که دادم منطقی هست یا نه. روش حتماً فکر کنید. :303:
-
RE: آیا زندگی کردن من در ایران برام خطر جانی نداره ؟
سلام سروک
به نظرم دیگه داری خیلی سخت می گیری . توی همین همدردی موارد خیلی زیادی رو دیدم که به دختر هایی که قبل از ازدواج ارتباط جنسی داشتند مشاورها می گویند قبل ازدواج عمل ترمیم انجام بدهند که واقعا من دلم برای اون بدبخت هایی که می خواهند با همچین آدم هایی ازدواج کنند می سوزه .
حالا منم که نمی خوام دروغ بگم . می خوام بگم خط قرمز من روابط جنسی بوده و تا الان ارتباط جنسی نداشتم . این حرف رو که می زنم نشون می ده که حساسیتی روی دوستی های قبل از ازدواج نداشتم . اگر هم ازم چیزی پرسیدند توضیح می دم .
آخه به نظرم کلا در مورد دوستی های قبل از ازدواج حرف زدن درست نیست . دیگه توی قم هم هر دختر با پسری حداقل با دو یا سه نفر دوست بودند که آخرش باشون به هم زدند . اما مثلا اگه من بگم با فریبا و سپیده دوست بودم و اون هم بگه با جمشید و اصغر دوست بوده فکر کنم تاثیر خوبی رو آینده ی روابطمون نداشته باشه .
بعدشم از همون لحظه ای که قبول کردم در مورد عقایدم حرف بزنم به این هم فکر کردم که شاید باید تا آخر عمرم تنها زندگی کنم .
اولا اگه بخوام ازدواج کنم سراغ دختر دانشجو و ... نمی رم و نمی تونم بشون اعتماد کنم . می رم سراغ یک دختر سوم یا چهارم دبیرستانی . بعدشم الان یک مهندس برق قدرت هستم و بی کارم که دارم برای ارشد می خونم . حالا نمی دونم ارشد قبول می شم یا نمی شم .
هم می خوام برای ارشد بخونم هم سربازی هنوز نرفتم . یعنی می خوام با ارشد و سربازی کار هم بکنم . البته قول کار نیمه وقت با حقوق خوب (یعنی حتی بیشتر از حقوق عادی تمام وقت ) رو از چند جا گرفتم و مشکلی برای اون ندارم .
حالا شما فکر کن من با یک کار نیمه وقت برم خواستگاری یک خانواده ی مذهبی اونم در قم و دختر رو از لحاظ اخلاقی و ظاهری بپسندم و دختره هم از لحاظ شرایط اقتصادی و اخلاقی منو بپسنده . بعدشم بش بگم عقاید مذهبی ندارم که مطمئنم وقتی این حرف رو بزنم بم می گه یعنی شما کافرید ؟ خب منم مجبورم بگم بعله !
حالا شما خودت باشی بعدش بش می گی راستی من قبل شما سه یا چهار تا دوست دختر هم داشتم !
این رو هم مدنظر قرار بدید که اگه خانوادم بفهمند من یک جا رفتم به یک دختری گفتم کافرم دیگه برام خواستگاری نمی روند.
الانشم خیلی امیدی به ازدواج ندارم . بیشتر به این فکر می کنم که بعد از سه سال و خورده ای که این دوستی ها رو تجربه کردم الان یک سال و نیم هست که با کسی نیستم . راستش فکر نمی کردم توی یک هفته دو باری با دوست دخترم بیرون نرم یا روزی چهار یا پنج تا اس ام اس ندم و بازم بتونم سر حال باشم . اما دیدم که می شه .
الانم به این فکر می کنم که شاید بتونم تنهایی تا آخر عمرم زندگی کنم و شاد باشم . حالا اگه موقعیتش پیش اومد با یک دختری که به نظرم سالمه و عقاید من رو هم می دونه ازدواج می کنم و اگز نشد هم شاید بتونم شاد تر از کسایی که ازدواج کردند و تشکیل خانواده دادند زندگی کنم . اصلا شاید ۵ یا ۶ سال دیگه همه دوست های من که دارند ازدواج می کنند یا ازدواج کزدند به من که دارم تنهایی زندگی می کنم حسودیشون بشه