RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
سلام
درک تون می کنم ولی شانس آوردین که اون آقا منطقی بوده و از یه خانواده خوب والا با این ابراز علاقه علنی شما زمینه مناسبی برا سو استفاده دیگران فراهم می کنین که به خیر گذشته . حتما الان فکر می کنین دنیا به آخر رسیده و بعد از این یه نفر دیگه رو نمی تونین تو دل تون جا بدین ولی اینطور نیست . خوشبختی آدما به یه فرد خاص بستگی نداره فقط این تو ذهن ماست که ساختیم فقط با اون می تونم باشم و بس.
وقتی یه پسر میگه نمی شه به احتمال زیاد دلش نمی خواد بشه پس ارزش غصه نداره این موضوع آبجی . خوشحالم که این دوستی به رابطه های عمیق تری نکشیده الحمدلله . خیلی ها با شرایط شما وارد این عرصه شدن و نتونستن آبرو و روح سالم بدر ببرن.بهتره به طور کل همونطور که خودتون هم گفتین بیخیال این آقا بشین و سنگین و رنگین منتظر آقایونی باشین که در خونه صف می کشن و خواهند کشید و منتظر بله شما هستن.
وقتی به یکی خیلی نزدیک بشی دیگه دیده نمی شی ، بهتره کمی ازش فاصله بگیری تا چشاش بتونه تو رو هم ببینه
دوستی قبل از ازدواج یعنی خیلی نزدیک شدن اون هم بی دلیل و تعهد حتی اگه برا آشنایی باشه چون به احتمال 99% وابستگی ایجاد میشه و در این شرایط عملا آشنایی اتفاق نمی افته که هیچ ، اون عیب های قبلی طرف هم احیانا از یاد میره
شاد باشید :72:
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
عزیز دلم دوستان حالا راه حل های مختلف و بهت می گن...اما زمان میبره..مهمترین فاکتور زمان هست کم کم حالت بهتر می شه...نگران نباش
فقط چیزی که الان مهمه اینه که ذهنت و ازاد کنیو به کسی که می خوادت فکر کنی..سبک سنگینش کن...نکنه بابت اینکه بخوای به دوست سابقت ضرب شست نشون بدی بی گدار به اب بزنی...یا واسه اینکه هنوز مهرش تو دلته بی بررسی اقا رو رد کنی
بدون احساس باش خواهشا این چند وقته...بذار عقلت بره جلو چون مهمترین تصمیم زندگیته
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
دوست خوبم سلام
سلام
لطفا کمی بین خطوط فاصله بذار تا خوندنش راحت تر باشه
اگر الان این شرایط و روحیه رو داری به نظرم فعلا برای ازدواج دست نگه دار.چرا که هنوز دلت پیش اون اقا گیره.اگر الان وارد زندگی جدیدی بشی ممکنه همیشه به اون اقا فکر کنی و همیشه افسوس بخوری که چرا با اون ازدواج نکردی...
یادت باشه:
برای فرار از یه رابطه عاطفی تن به ازدواج با کس دیگه ای نده
اگر اون اقا واقعا از ته دل شما رو میخواست مطمئن باش حتما خودش اقدام میکرد و خانوادش رو هم راضی میکرد.
این اقا دوست نداشته این رابطه به ازدواج ختم بشه ( حالا به هر دلیلی).کلا اینجور مردها و پسرا خطرناک هستن و باید ازشون فاصله گرفت.
این اقا سعی کرده مثل تو فیلمها برخورد کنه و بگه نه..برو به خواستگارت فکر کن و ...
اما در دنیای واقعی یه مردی که خانومی رو دوست داره با شنیدن اسم خواستگار تمام بدنش میلرزه و خلاصه حسابی بهم میریزه
کار خوبی کردی که بهش گفتی دیگه بهت زنگ نزنه.
یه مدتی طول میکشه اما کم کم میفهمی که چقدر به نفعت بوده که همونجا تموم شده.
سعی کن سر خودت رو خیلی گرم کنی تا زمان برای فکر کردن نداشته باشی
مثلا ورزش کنی..یه کلاسی که دوست داری اسمتو بنویسی..مثل خط و نقاشی و یا حتی اشپزی و ...
طبیعتا زمانی رو درگیر فکر کردن خواهی بود و مدام میگی چرا چرا..
اما باید از تکنیک توقف فکر استفاده کنی و خودت به خودت کمک کنی تا کم کم از فکرش بیای بیرون
دخترای زیادی در تالار مثل شما بودن اما فرق شما با اونا در این بود که خیلی از اونها تن به روابط جنسی هم داده بودن و مشکلات زیادی پیدا کرده بودن
خدارو شکر که زود تموم شد این رابطه
موفق باشی
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam_jj12
عزیز دلم دوستان حالا راه حل های مختلف و بهت می گن...اما زمان میبره..مهمترین فاکتور زمان هست کم کم حالت بهتر می شه...نگران نباش
فقط چیزی که الان مهمه اینه که ذهنت و ازاد کنیو به کسی که می خوادت فکر کنی..سبک سنگینش کن...نکنه بابت اینکه بخوای به دوست سابقت ضرب شست نشون بدی بی گدار به اب بزنی...یا واسه اینکه هنوز مهرش تو دلته بی بررسی اقا رو رد کنی
بدون احساس باش خواهشا این چند وقته...بذار عقلت بره جلو چون مهمترین تصمیم زندگیته
ممنون دوست خوبم.صحبت کردن حالمو خیلی بهتر میکنه.من بیشتر از اینکه الان عشق و محبت به اون آقا تو دلم داشته باشم به خاطر اینکه احساس میکنم تحقیر شدم ناراحت و دلخورم.
از این ناراحتم که به کسی دل بستم که همه ی حرفاشو ابراز علاقه هاش دروغ بود وگرنه راضی می کرد خانواده شو.
خیلیا بهم گفتن که مرهم این زخما حضور نفر دیگه ایه که کنارش آرامش داشته باشی.ولی من واقعا نیاز به این دارم که memory ذهنم کاملا delete بشه از این برهه زمانی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
دوست خوبم سلام
سلام
لطفا کمی بین خطوط فاصله بذار تا خوندنش راحت تر باشه
اگر الان این شرایط و روحیه رو داری به نظرم فعلا برای ازدواج دست نگه دار.چرا که هنوز دلت پیش اون اقا گیره.اگر الان وارد زندگی جدیدی بشی ممکنه همیشه به اون اقا فکر کنی و همیشه افسوس بخوری که چرا با اون ازدواج نکردی...
یادت باشه:
برای فرار از یه رابطه عاطفی تن به ازدواج با کس دیگه ای نده
اگر اون اقا واقعا از ته دل شما رو میخواست مطمئن باش حتما خودش اقدام میکرد و خانوادش رو هم راضی میکرد.
این اقا دوست نداشته این رابطه به ازدواج ختم بشه ( حالا به هر دلیلی).کلا اینجور مردها و پسرا خطرناک هستن و باید ازشون فاصله گرفت.
این اقا سعی کرده مثل تو فیلمها برخورد کنه و بگه نه..برو به خواستگارت فکر کن و ...
اما در دنیای واقعی یه مردی که خانومی رو دوست داره با شنیدن اسم خواستگار تمام بدنش میلرزه و خلاصه حسابی بهم میریزه
کار خوبی کردی که بهش گفتی دیگه بهت زنگ نزنه.
یه مدتی طول میکشه اما کم کم میفهمی که چقدر به نفعت بوده که همونجا تموم شده.
سعی کن سر خودت رو خیلی گرم کنی تا زمان برای فکر کردن نداشته باشی
مثلا ورزش کنی..یه کلاسی که دوست داری اسمتو بنویسی..مثل خط و نقاشی و یا حتی اشپزی و ...
طبیعتا زمانی رو درگیر فکر کردن خواهی بود و مدام میگی چرا چرا..
اما باید از تکنیک توقف فکر استفاده کنی و خودت به خودت کمک کنی تا کم کم از فکرش بیای بیرون
دخترای زیادی در تالار مثل شما بودن اما فرق شما با اونا در این بود که خیلی از اونها تن به روابط جنسی هم داده بودن و مشکلات زیادی پیدا کرده بودن
خدارو شکر که زود تموم شد این رابطه
موفق باشی
ممنون دوست من
واقعا هم نمیتونم به ازدواج فک کنم الان.من زمانیو برای ازدواج میخوام که بتونم با تموم روحم کنار کسی باشم.زمانی که حتی ثانیه ای هم فکر به گذشته قلبمو برای کسی جز همسرم نلرزونه
نمیدونم که این پروسه چقدر طول میکشه و بعد از چقدر میتونم که به کسی دل ببندم.این خواستگارم هم به خاطر شرایط روحی ویژه ای که دارم رد میکنم.
من توی یه رابطه اگه عاشق ترین آدم دنیا هم باشم حریم هارو زیر پا نمیزارم.حواسم بود که حدود کجاست.انصافا اون آقا هم خط قرمز ها رو رعایت میکردند.
اما در مورد اینکه خودمو سرگرم کنم باید بگم که من واقعا سرم شلوغه.اما تو همون بحبوحه ی کارایی که دارم یهو ذهنم که همون سمتایی میره که نمیخوام و چند ثانیه ای خیره میشم به یه نقطه.قدرت تمرکزمو از دست دادم و از این بابت دارم ضربه میخورم
[quote=maryam123]
دوست خوبم سلام
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
دوستان من تازه عضو شدم.باید موضوعو کجا مطرح کنم که راهنمایی بیشتری بگیرم؟:325:
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
دوست عزیز مطمئن باشید اگه شخص دیگه ای بیاد تو زندگیتون خیلی زود جای اون را پر میکنه و شما هم همون حس را بهش پیدا میکنی.
من دوستان زیادی دارم که دقیقا مشابه ای آقا هستند و الان در 35 سالگی هنوز ازدواج نکردند. این آقا هم همینطوده پس توصیه اکید میکنم اصلا خواستگاراتون را رد نکنید و سعی کنید یکی را جایگزینش کنید. و گرنه روزی میرسه که تمام موقعیت هاتون را پروندید و ایشون هم هنوز زیر سلطه مادرشون مجردند.:310:
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
nadianadia1366 عزیز سلام
همین تاپیک را دنبال بفرمایید تا نتیجه بگیرید
صبور باشید تا کارشناسان سر بزنند
موفق باشید:72:
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
نادیا جان به نظر من یه مدت زمان نه چندان طولانی صبر کن تا به آرامش کامل برسی بعد با اشتیاق در مورد ازدواج و خواستگارات تصمیم بگیری تو این مدت به اندازه معمول سرگرمی داشته باش و با آرامش خاطر به اینده ات فکر کن عجولانه ازدواج نکن عزیزم
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
بعضی از مردها اینجورین ، رابطه رو شکل می دن ولی به فکر ازدواج نیستن
دختر هم تا رابطه ایی شکل میگیره ، میگه خودشه ، این همون کسیه که می خواستم.
و شرم و حیای دختر ایرانی و ناز کشیدناش باعث میشه اجازه نده به خودش که تکلیف این رابطه معلوم بشه.
.
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
شرم و حیای دختر ایرانی و ناز کشیدناش باعث میشه اجازه نده به خودش که تکلیف این رابطه معلوم بشه.
.
منم همین اشتباهو کردم.گاهی واقعا از این غرور دخترونه حالم به هم می خوره:302:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
دوست عزیز مطمئن باشید اگه شخص دیگه ای بیاد تو زندگیتون خیلی زود جای اون را پر میکنه و شما هم همون حس را بهش پیدا میکنی.
من دوستان زیادی دارم که دقیقا مشابه ای آقا هستند و الان در 35 سالگی هنوز ازدواج نکردند. این آقا هم همینطوده پس توصیه اکید میکنم اصلا خواستگاراتون را رد نکنید و سعی کنید یکی را جایگزینش کنید. و گرنه روزی میرسه که تمام موقعیت هاتون را پروندید و ایشون هم هنوز زیر سلطه مادرشون مجردند.:310:
حضور این آقا تو زندگی من کاملا تموم شده.اینو پذیرفته م که نمی تونیم کنار هم باشیم.بنابراین منتظر برگشتش نیستم.با وجود اینکه این تصمیم منطقی به من که به شدت احساسیم کلی ضربه زد:302:.اما برای در کنارش بودن دیگه حرف تازه ای نزدم.نمی خواستم با جنجال و قهر و آشتی خونواده ها،ادامه بدم
خواستگارم خوبه ولی واقعا نمی تونم بهش فکر کنم.احساس میکنم اگه از سر نیاز و تنهایی و جدایی از این فکرا بهش جواب مثبت بدم در حقش ظلم کردم.دوست دارم که با منطقو قلبم بهش جواب بدم که اونم الان نمی تونم.بنده خدا رو هم که نمی تونم معطل کنم تا حالم خوب شه.واقعا گیج شدم
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
نادیای عزیز
اگر میتونی به هر بهانه ای کمی ازش زمان بخواه که پروسه شناخت رو بعدش شروع کنید (مثلا اگر میخوای توی کنکور شرکت کنی بگو اگه میشه بعد کنکورم باشه) تا بعد از فراموش کردن فرد قبلی از این آقا شناخت پیدا کنی
به نظر من اگرهم قبول نکرد یا بهانه خاصی به ذهنت نرسید سعی کن با سرعت کم پروسه شناخت رو دنبال کنی اگر مورد مناسبی باشه خوب ممکنه همیشه هم پیش نیاد مراقب موقعیتها باش شاید اگه با سرعت کم مثلا جلسات سه هفته یکبار قضیه دنبال بشه و مراقب باشی توی فاصله جلسات زیاد بهش فکر نکنی که احساساتی نشی توی این پروسه بتونی در عین حال که به این آقا منطقی فکر میکنی نفر قبلی رو هم فراموش کنی.
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
اگر میتونی به هر بهانه ای کمی ازش زمان بخواه که پروسه شناخت رو بعدش شروع کنید (مثلا اگر میخوای توی کنکور شرکت کنی بگو اگه میشه بعد کنکورم باشه) تا بعد از فراموش کردن فرد قبلی از این آقا شناخت پیدا کنی
به نظر من اگرهم قبول نکرد یا بهانه خاصی به ذهنت نرسید سعی کن با سرعت کم پروسه شناخت رو دنبال کنی اگر مورد مناسبی باشه خوب ممکنه همیشه هم پیش نیاد مراقب موقعیتها باش شاید اگه با سرعت کم مثلا جلسات سه هفته یکبار قضیه دنبال بشه و مراقب باشی توی فاصله جلسات زیاد بهش فکر نکنی که احساساتی نشی توی این پروسه بتونی در عین حال که به این آقا منطقی فکر میکنی نفر قبلی رو هم فراموش کنی.
این آقا زود از من جواب میخواد.در جریان رابطه ی قبلیمم نیست اصلا.نمیدونم بهش بگم کار درستیه یا نه.نگرانم که هر چه قدر هم رابطه باهاشو کش بدم بازم این افکار از ذهنم بیرون نره
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
به نظر من این میتونه یه شانس خوب باشه که شخصی به خواستگاریت اومده که به گفته ی خودت شرایط خوبی داره.ساده از کنارش رد نشو.شاید همون موقعیتی باشه که دنبالش و خدا برات مهیا کرده
کاملا منطقی و با نظر خانوادت این خواستگار بررسی کن.بدون احساسات
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar_1300k
.ساده از کنارش رد نشو.شاید همون موقعیتی باشه که دنبالش و خدا برات مهیا کرده.کاملا منطقی و با نظر خانوادت این خواستگار بررسی کن.بدون احساسات
دوست خوبم:72:
میدونم نباید ساده بگذرم ازش.میدونم باید منطقی باشم.میدونم پسر خوب و محترمیه.اما حضورش باعث شد که رابطه م با کسی که دوسش داشتمو فرد ایده آل زندگیم میدونستم رو قطع کردم.
این فکرا آزارم میده.این اقا واقعا تو موقعیت مناسبی تو زندگی من نیومدن.ناخودآگاه توذهنم مقایسه میکنم همش
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
به ذهنت بقبولان که به هیچ وجه حق مقایسه این دو نفر رو نداره چون نفر اول اصلا از شما خواستگاری نکرده مثل این هست که شما اصلا امکان نداره با یک نفر ازدواج کنی بعد اون یک نفر چون از شما خوشش میاد شما رو با دخترایی که سر راهش قرار میگیرن و مایل به ازدواج باهاش هستن مقایسه کنه.در این مسیر فقط ضرر میکنه چون موردهایی که پیش روش هستن و دست یافتنی هستند رو با یک آرزوی واهی از دست داده است.
ضمنا حضور ایشون اگه باعث شده شما زودتر به هدف اون مورد به اصطلاح ایده آل پی ببری یک موهبت هست که حتی اگه منجر به ازدواج هم نشه شما رو از ادامه راهی که تهش به سراب میرسه باز داشته.
شما از بین خواستگارهات حق انتخاب داری کسی که شما رو نمیخواد رو که نمیتونی انتخاب کنی پس مقایسه هم عقلانی نیست.
اگر میتونی با مادرت یا با کل خانوادت یک مسافرت ترجیحا مذهبی برو (مثل مشهد) فعلا به این بهانه کمی پروسه آشنایی رو عقب بنداز یک کم هم با خودت خلوت کن و از خدا بخواه کمکت کنه تصمیم درست رو بگیری.
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فکور
ضمنا حضور ایشون اگه باعث شده شما زودتر به هدف اون مورد به اصطلاح ایده آل پی ببری یک موهبت هست که حتی اگه منجر به ازدواج هم نشه شما رو از ادامه راهی که تهش به سراب میرسه باز داشته.
این موضوع واقعا برا خودمم ارزشمنده،اینکه اومدن این آقا منو از بلاتکلیفی و برزخی که توش گیر افتادم نجات داد.
واقعا حق با شماست.نیاز به زیارت و راز و نیاز اساسی با خدا دارم:323:
این آقا اصلا احساسیو عاشق نیستن.دوست همسر یکی از دوستام هستن،که با دیدن شرایط مشابه من و خودشون پا پیش گذاشتن.
از طرفی توی قلب منم دیگه احساسات مرده:302:تموم حرفا و صحبت های منو خواستگارم حول زمینه ی منطقی و شرایط ازدواجه.احساس می کنم با تموم خوبیاش طعم عشقو نمی چشم کنارش.شاید به خاطر رابطه ی قبلیه.
روح من به دوست داشتن و دوست داشته شدن به یک مقدار نیاز داره.توی رابطه ی قبلیم فکمی کردم که توی تعادل و توازن هستیم که نهایتا مشخص شد کفه ی ترازوی من خیلی وزین تر بود،دوست داشتم و خیلی دوست داشته نشدم:47:
این رابطه هم که فک میکنم کلا توی شرایط بی وزنیه!!!
[size=small]واقعا میتونم عاشق کسی دیگه هم بشم؟؟؟؟؟[/size]
RE: با ضربه احساسی چه کنم؟
اتفاقا به نظر من وجود خواستگار باعث شده که شما زودتر تکلیفت مشخص شه تا کی میخواستی دلت به کسی خوش کنی که هیچ خیالی برای ازدواج با شما نداشته؟
اگه شما رو می خواست مسلما یه کاری میکرد.
در مورد خواستگارت هم مطوئن باش اگه از روی منطق و با مشورت خانواده انتخاب کنی هیچ وقت پشیمون نمیشی و با مرور زمان بهش علاقه مند میشی.
به نظر من اگه فکر میکنی با گریه کردن سبک میشی حتما این کار بکن ونذار رو دلت نگینی کنه خودت تخلیه کن و از این عشق یک طرفه خلاص شو بعد منطقی واسه آیندت تصمیم بگیر.
برات آرزوی خوشبختی دارم