-
+اولین عشق من
پسری هستم 26ساله ساکن یکی از شهرهای کوچک ایران مدت 8ماه هست با دختری 22 ساله ارتباط دارم ارتباط ما در این مدت فقط یک ارتباط تلفنی بوده و از روز اول خودم پیشنهاد دادم که تا روز عقد حتی دستهای همدیگه رو هم لمس نکنیم در این مدت کوچیکترین تماس جنسی حتی لمس کردن دست همدیگه رو هم نداشتیم بعد از 3ماه که ارتباط تلفنی داشتیم پیشنهاد ازدواج منو قبول کرد اما حرفی از گذشته خودش نزد 1 ماه از جواب مثبت او گذشته بود که اتفاقی متوجه شدم با یک پسر رابطه 5ساله داشته برای من خیلی سخت بود اما به خودم قبولاندم که این دختر در گذشته هیچ تعهدی نسبت به من نداشته اما فکر اینکه او با یک پسر رابطه طولانی مدت داشته منو خیلی اذیت میکرد اما باز هم با خودم کنار اومدم وتقریبا موضوع تمام شده بود که دوباره اتفاقی متوجه شدم که او در مدت 3 ماه اول که من پیشنهاد داده بودم اما او هنوز چواب مثبت نداده بود با یک پسر دیگه ارتباط تلفنی داشته اما باز هم چون او هنوز جواب مثبت نداده بود باز هم من احساس کردم نسبت به من تعهدی ندارد بعد از جواب مثبت دادن چندین و چند بار امتحانش کردم متوجه شدم که بجز من قصد ارتباط با کس دیگه ای رو ندارد اما مشکل اصلی من اینه که اولا فکر گذشته او مدام منو اذیت میکنه دوم اینکه احساس میکنم اونجو که من واسش میسوزم او اینجوری نیست من از هر لحاظ چه مادی چه عاطفی اونو تامین کردم حتی موقیت ممتاز شغلی خودم را تقریبا خراب کردم اما من چندین وچند بار مسایل خیلی کوچکی از او خواستم وگفتم که به خاطر من انجام بده مثلا فلان لباس را نپوش یا با فلان دوستت زیاد رفت وامد نکن اما او تقریبا بیتفاوت بوده و حرف حرف خودش بوده بنظر دوستان عزیز من با همچین دختری میتونم زندگی خوبی داشته باشم یا نه ایا راهی هست که بتونم اونو مجاب کنم که واقعا مسایلی که واسه اون شاید کوچک و بی اهمیت بنظر بیاد واسه من مهم هستن ایا راهی هست برای اینکه گذشته اونو فراموش کنم . از میزان علاقه اون به خودم کاملا خبر دارم ومطمئنم اسیر عشق یکطرفه نیستم و اون هم به من خیلی زیاد علاقه دارد ودلیل پنهان کردن گذشته خودش از من ترس از جدایی بوده شاید این مشکل من واسه خیلی از دوستان خنده دار یا پیش پا افتاده باشه ولی با توجه به اینکه عشق اول من هست برای من بسیار بسیار مهمه ممنون میشم کمکم کنید
-
RE: اولین عشق من
سلام شهاب جان
به تالار خوش اومدی:72:
شما این همه اطلاعات رو از کجا به دست آوردین؟ از کسی شنیدین؟ آیا خودش هم تأیید کرده؟
گذشته هر کس پر از اشتباه و خطا می تونه باشه. ما با کنجکاوی توی گذشته دیگران باعث آزار خودمون میشیم. اما اینکه در زمان دوستی با شما با کسی رابطه داشته رو کمی جدی تر بگیرید.
در مورد اینکه نسبت به حرفهای شما بی تفاوت هست شاید علتش این باشه که عقایدش با عقاید شما فرق می کنه. اعتقاداتش با شما یکی نیست. در این زمینه هم بیشتر تحقیق کنید. اگه اینطور باشه بعدها به مشکلات زیادی برخورد می کنید. چون اگه اعتقادات دو نفر از هم فاصله داشته باشه، یا باید جنگ کنن یا تحمل!
-
RE: اولین عشق من
اقا شهاب سلام خوش امدي
من فكر مي كنم اگر شما باهم ازدواج كنيد نمي تونيد خيلي راحت در كنار هم زندگي كنيد تمام حرفهاي شما درست كه ايشان تا قبل از اشنايي شما با او هيچ تعهدي نداشته ولي شما با روحيه ايي كه داريد و طرز نوشتنتون معلومه هيچ وقت نمي تونيد با اين مسئله كنار بياييد اگر چه الان به ظاهر و به زبون كنار اومديد و اسير احساسات شديد ولي دوپس فرداي ديگه كه وارد زندگي مي شيد و اين پرده احساسات از جلوي چشمات برداشته مي شه تازه به خودتون مي اييد كه كجا هستيد و چه مي كنيد . اونوقته كه هي مي خواهيد بهش گير بديد اينو نپوش اون كار و نكن اينجا نرو با اون پسره توي اون 5 سال چي كار مي كرديد كجا همديگرو مي ديد و ......... پس سعي كنيد واقع بينانه تصميم بگيريد و با يك تصميم سطحي و احساسي زندگي هم خودتون و هم او را خراب نكنيد . از اين عشقها زياد پيدا مي شه به خاطر اينكه اولين عشقتون است اينقدر احساسي رفتار مي كنيد .
درسته كه اگر ازدواج كنيد شما شوهر او مي شويد و مي توانيد از او بخواهيد همانگونه كه شما دوست داريد او بگردد ولي دوست من با ازدواج كسي زير حرف زور نمي ره و اگه ايشون نخواهد تيپش را عوض كند و يا نخواهد با دوستانش قطع ارتباط كند شما هيچ كاري نمي توانيد بكنيد پس با چشم باز تصميم بگيريد ايشون هميني هست كه داريد مي بينيد و هر گونه تغيير در ان احتياج به زمان دارد و حتما حتما بايد خودش هم به باور تغيير برسد در غير اينصورت تغيير لحظه اي بوده و كارساز نيست
-
RE: اولین عشق من
دوستان عزیز واقعا ممنونم از اینکه منو راهنمایی کردید :
من با توجه به اینکه سن کمی دارم اما در بین مردم شهر خودمان از شهرت و اعتبار خوبی برخوردارم وشاید یک سوم شهر منو با اسم وقیافه بشناسن با توجه به موقعیت خودم میتونم به راحتی از هر دختری جواب مثبت بگیرم و ارتباط برقرار کنم باز هم میگم اسیر یک عشق یکطرفه نیستم وجدا شدن از این دختر به هر اندازه که به من لطمه بزند دوبرابر به اون لطمه میزند . در مورد گذشته اون دو دل هستم اگه منطقی فکر میکنم میبینم تعهدی نسبت به من نداشته اما احساسم یه چیز دیگه ای به من میگه در باره رابطه دوم اون هم بگم اگه خیلی منطقی برخورد کنیم میبینیم که در فرهنگ ما پسر پیشنهاد دهنده هست و به هر دختری که دلش بخواد میتونه پیشنهاد بده اما دختر نه. دختر باید منتظر پیشنهاد باشه و از بین بهترین یکی رو انتخاب کنه در مدت 3 ماه اول اون هنوز جواب مثبت نداده بود در جواب سوال دوستم بله اون به گذشته خودش اعتراف کرده اما قسم میخورد که کاری نکرده که عذاب وجدان داشته باشد یا کاری کرده باشد که باعث سرافکندگی خانواده اش بشه بعد از اون هم توسط چند تا از دوستام امتحانش کردم اما او با هیچ کدام حرف نزد وخیلی محترمانه ردشون کرد مطئنم که او در حال حاضر نسبت به من خیانت نمیکنه وپایبند به قولش هست من تا حالا حاضر بودم و هستم هر کاری به خاطر او انجام دهم و این بزرگترین نقطه ضعف من هست (البته تا حالا بهیچ وجه از این نقطه ضعف سواستفاده نکرده) اما احساس میکنم هنوز خیلی خیلی بچگانه فکر میکنه و هنوز از بلوغ فکری کافی برخوردار نیست (تک فرزند هست) البته اینو بگم فوق العاده مهربان و احساساتی هست اما من هم نمیتونم وقت خودمو زیاد تلف کنم و بعد از 3 یا 4 سال به این نتیجه برسم که اون شخصی که مد نظرم بود نیست به نظر دوستان من اگر برای تغییر دادن رفتارش مهلتی مثلا یک ماهه به او بدهم میتونم به نتیجه قابل قبول برسم اگه من از محبتم نسبت به اون که فوق العاده زیاده کم کنم یا از حرف زدن با او کم کنم به نتیجه دلخواه میرسم در ضمن من بهیچ وجه نمیخواهم همسر اینده من مثل برده همیشه بله قربان گوی من باشه نمیخوام به عنوان یک زن و شوهر بلکه به عنوان دو دوست و رفیق در کنار هم باشیم . به نظر شما اگه من با یک نفر دیگه رابطه برقرار کنم(در عین حال با 2 نفر رابطه داشته باشم) میتونم کم کم بر احساسات خودم غلبه کنم بهتر تصمیم گیری کنم
-
RE: اولین عشق من
در مورد فرصت يك ماه مي تونم بگم كه شايد تغيير سطحي باشه و به مرور به گلايه برسه و ديگر تغييرات را نپذيرد و شايد هم خير كاملا تغيير كنه همه چي امكان داره ولي باز هم مي گم هر تغييري كه قراره ايجاد بشه بايد به اين باور رسيده باشه وگرنه گذراست
-
RE: اولین عشق من
سلام آقا شهاب
شما خودتون می گید "من با یک نفر دیگه رابطه برقرار کنم(در عین حال با 2 نفر رابطه داشته باشم)"
پس مشکلتون از اینکه ایشون با دو نفر بوده چیه؟؟ از هر دست بدید پس می گیرید!!من اینو به چشم خودم دیدم
-
RE: اولین عشق من
سلام شهاب جان
معلومه که اولا عشق شما پاک هست و علاقه زیادی هم به این خانم دارید
اما ازدواج مساله ای نیست که شوخی باشد
به نظر من این خانم بعلت ارتباطاطی که خودتان فرمودید داشته اند تصمیم گیری برایش سخت است و دچار تزلزل فکری شده درست همانند پسری که با چند دختر ارتباط دارد و دچار یک نوع خود شیفتگی می شود
بعنوان برادر کوچکتر توصیه میکنم خوب فکر کن و نگذار عشق چشماتو کور کنه و نتونی عاقلانه تصمیم بگیری
بازم میگم شما حالا وقت داری هم برای ازدواج هم برای تصمیم گیری
-
RE: اولین عشق من
سلام
شهاب خان شما فرموديد با اينكه سن كمي داريد!!!! قربانت شوم 26 سال سن كمي است ؟!!!!
خب بگذريم
يك شخص بالغ (بعد از گذشت 26 سال سن) قبل از اينكه فردي رو براي ازدواج انتخاب كنه ابتدا بايد خودش رو بشناسه و معيارهايي رو براي خودش در زمينه انتخاب همسر در نظر بگيره ، وقتي كه معيارها انتخاب شد اونوقت از ميان كيسهاي مورد نظر يكي رو كه بيشترين همخواني رو با معياراش داره انتخاب مي كنه اما شما تمام معيارها رو كنار گذاشتيد و كليد كرديد روي ارتباطي كه اين خانم قبلا با دو يا چند نفر داشته اند ، آقاي شهاب شما بهتره اول معياراتون رو مشخص كنيد بعد به اين خانم منصفانه و منطقي نمره بديد اگه ايشون با معيارهاي شما مطابقت كردن و شناخت كافي از ايشون به دست آورديد ، اونوقت اون نگرانيها با مشاوره و شناخت و ارتباط بيشتر با ايشون حل ميشه اما اگر شما از هر لحاظ همخواني نداشته باشيد حتي اگر پاكترين دختر هم باشه باز با مشكل روبه رو خواهيد شد .
موفق باشيد .
-
RE: اولین عشق من
با سلام سن 26 سال سن کمی است شما باید به یک مشاوره قبل ازدواج بروید موفق وشاد باشید
-
RE: اولین عشق من
مرسی از همه دوستان واقعا خوشحالم کردید ببینید اینکه گفتم سنم 26 سال هست منظورم این نبود که سنم کمه خیلی از دوستای من الان یکی دو بچه قد ونیم قد هم دارن منظورم این بود که توی این سن موقعیتم هم از لحاظ مادی هم از لحاظ اجتماعی خوبه
ببینید دوستان عنوان موضوع مشکل من اینه اولین عشق من خودم قبول دارم که یه خورده شاید هم یه چیزی بیشتر از یه خورده احساساتی عمل کردم من به این خانم خیلی علاقه دارم من دنبال جنسیت ورابطه جنسی با این خانم نیستم هدفم از ازدواج هم رابطه جنسی نیست من احترام زیادی واسش قائلم تا حالا هم به خودم اجازه ندادم نسبت به اون جسارت کنم یا حتی فکرش هم به ذهنم نرسیده مشکل من اینه چطور میتونم گذشته اش رو فراموش کنم من تا حالا به روی خودم نیاوردم با اینکه خیلی اذیت شدم اما تا حالا یه کاری نکردم که متوجه بشه من از بابت گذشته اون معذب هستم دوستان همتون از من باتجربه تر هستید خواهش میکنم کمکم کنید چطور فراموش کنم خیلی خیلی دوست دارم به خودم بقبولانم که چیزی نیست من واقعامیخوام فراموش کنم اول میخواستم زودتر عقد کنیم اما الان پشیمون شدم اول میخوام با خودم کنار بیام ولی نمیدونم چطور مطمئنم دختر بدی نیست خوب تحقیق کردم ولی خب دست خودم نیست نمیخوام این فکرها باعث بشه که در اینده اونو محدود کنم یا اینکه نسبت بهش بد بین باشمکمکم کنید یه راه بزارید جلوی پام اگه شماره مرکز مشاوره یا جایی هست که بتونه کمکم کنه ممنون میشم که بگید فدای همتون
تنتون به ناز طبیبان نیازمند مباد
-
RE: اولین عشق من
سلام آقا شهاب
اولا که خودتونو کوچک فرض نکنید چون انسان هر چقدر هم از لحاظ سنی کوچک باشه با توجه به اینکه خداوند اونو اشرف مخلوقات قرار داده میتونه خیلی بزرگتر و پخت تر از سنش برخورد کنه وتصمیم بگیره
به نظر من که یه معلم سادمم شما باید گذشته این خانومو فراموش کنی وانقدر اونو شیفته خودت کنی که مطیع تو باشه
وتو هم هیچ وقت از از مطیع بودن اون سوء استفاده نکن
بعدشم به نظر حقیر با توجه به اینکه شما وجهه اجتماعیه خوبی دارید این درست نیست که حتی تلفنی هم با هم ارتباط داشته باشید چون همین مساله فکر شما رو مشوش میکنه
بعدشم به قول اون دوستمون حتما یقین پیدا کنید به این مساله که ایا واقعا ارتباط داشته با یه فرد دیگه یا دیگران برای اینکه شما رو از هم دور کنن ودلزده ازهم این حرفا رو میزنن
در صورت امکان به خواسگارش برید وحجت رو بر اون وخونوادش تموم کنید وبهش بگید که دوسش دارید و اونم اگه واقعا شما رو دوست داره باید به عقاید شما احترام بذاره واین مساله حتما باید دوطرفه باشه
به قول قدیمیا
محبت دوسره
یه سر باشه دردسره
موفق باشی
-
RE: اولین عشق من
این که گفتم اون شیفته خودتون کنید بعد از خواستگاری بود نه اینکه فردا تلفنو بردارید قربون صدقش برید نه بعد از خواستگاری باشیوه های مختلف عاطفی چون خانوما خیلی عاطفین
-
RE: اولین عشق من
دوست عزیز من تو پست های قبلی گفتم که اگه از اون جدا بشم هر چقدر این جدایی به من لطمه بزنه دو برابر به اون لطمه میزنه من از هیچ لحاظ کم نگذاشتم از بابت میزان علاقه اون نسبت به خودم کاملا مطمئنم بیشتر از خودم هست کمتر نیست تا حالا هم هیچ توقعی ازش نداشتم شاید به نظر خیلی از دوستان خنده دار بنظر برسه که توی این دوره زمونه دختر وپسری 9ماه و19روز و6ساعت رابطه تلفنی داشته باشه اما هنوز هم نتونن درست وحسابی تو چشمای هم نگاه کنن ما هنوز هم از هم خجالت میکشیم در طول ماه شاید بیشتر از10 دقیقه همدیگه رو نبینیم اون هم هر دوتامون از خجالت رنگ پوستمون سرخ میشه دوستای عزیز من یه بچه خنگ نیستم که چیزی سرم نشه بازم میگم شاید خیلی ها بخندن ولی ما هنوز بعد از 9ماه و19 نمیتونیم رودر رو با هم حرف بزنیم
در مورد گذشته خودش همه چیز رو گفته واعتراف کرده که هر دو مورد حقیقت دارد ولی به نظرم تو این شرایط عقد کردن راه درستی نیست از دوستان دیگه خواهش میکنم در این مورد نظر بدن ایا ازدواج باعث میشه من گذشته رو فراموش کنم
-
RE: اولین عشق من
ببين شهاب اقا
به نظر من بايد يك مدت تصميم ازدواجتو عقب بندازي توي اين مدت سعي كن شناختتو بيشتر كني و ببيني كه واقعا بدرد هم مي خوريد يا نه درسته كه اگه الان بهش بگيد بدرد هم نمي خوريد هم خودش ضربه ببينه هم شما ولي فكر اين و كردي كه اگه بعدها بعد از ازدواجت نتوني زندگي خوبي باهاش داشته باشي جفتتون بيشتر ضربه مي خوريد ؟ يك مدت تصميمتو به عقب بنداز و روش كاملا فكر كن فرض كن با هم ازدواج كرديد به اون هم بگو كه از اين به بعد ما باهميم ببين مي توني پوشش و عوض كني يا بپذيري ؟ ببين مي توني گذشتشو فراموش كني و يا باهاش كنار بياي ؟ بهش نگو كه ميخواي امتحانش كني . موفق باشي
-
RE: اولین عشق من
سلام shab2002
خوشحالم از اینکه چنین منطقی و حساب شده در امر ازدواج وارد شده ای.
واقعیت اینست که نگرانی من به خاطر تفاوت های اساسی شما دو نفر در معیارهایتان هست.
مسئله ارتباطات قبلی ایشون، پنهان کاری، عدم توجه کافی به خواستهای شما(مثلا همان لباس که مثال زدید) ، این ها سرنخهایی هست که به تفاوتهای اساسی بین شما اشاره می کند.
لذا من با دوستان موافقم که شما باید همه معیارهای خود را به وضوح برای خود ترسیم کنید، خودتون را در آن معیارها مورد ارزیابی قرار دهید. بعد نوبت به بررسی این خانم و خصوصیاتش میرسه.
گذر زمان در این میان مهم هست، اما باید روشی که تاکنون داشته اید به شکلی وارونه کنید.
یعنی ارتباط شما تا کنون بیشتر مبتنی بر احساسات پاک شما بوده است. بهتر است مسئله منطق را بیشتر وارد کنید. خطوط قرمز خود را محکم و قاطع برای ایشون بگوئید و خطوط قرمز ایشون را بشنوید.
البته با توجه به احساساتی که از روابط قبلی ایشون دارید، احتمال سایه افکندن آن در همه زندگی شما هست.
مگر اینکه در همه معیارهای دیگر مناسب هم باشید.
-
RE: اولین عشق من
سلام اقا شهاب . من می تونم یه نظر خواهرانه ای بدم!(لبته همه اساتید نظرشون را که درست و کامل هم بود گفتندو جایی برا ی توصیه ای باقی نمونده).
برای حل مشکلتون بیشتر با خود اون خانوم صحبت کنید. چون همانطور که خودتون گفتید ارتباط رو برو وکلامی شما خیلی ضعیفه و این موضوع عشق شما رو به یه جور احساس درونی صرف تبدیل میکنه و احساسی عمل کردن هر دو طرف رابیشتر می کنه . اگر اونقدر عاشق و مطمئن بودید که نیاز به تضمین بیشتری نبود مشکلی نبود که حرفهاتون را بعد از عقد هم با هم بزنید (چه عاشقانه چه جدی و اساسی)ولی اگه این تردید رو با خودخواهی و سکوت همراه کنید نتیجه ای جز بد بینی و جدایی براتون نداره و باتوجه به اینکه میگید عشق اولتونه می تونه رو روابط بعدی هم که خواهید داشت(اگه احیانا" از این خانوم هم جدا بشید )تاثیر بگذاره.محکم و جدی در باره تردیدها و عقایدتون صحبت کنید و ان شائ الله اگه به تفاهم رسیدید جا برا سرخ و سفید شدن و مطابی که واقعا"گفتنش برای هر دخترو پسری اول ازدواج مشکله بعد از عقد زیاده. موفق و شاد باشید!
-
RE: اولین عشق من
دوستان واقعا ممنونم از راهنمایی هاتون نمیدونم چه جوری میتونم جبران کنم وققعا ممنونم من دیشب برای برای یک ساعت احساساتم رو گذاشتم کنار و تمام مسائلی که به قول دوستمون خط قرمز هستن را به ایشون گفتم اما حرفی از مهلت یا مدتی که باید خودشو با این خصوصیات من وفق بده رو به ایشون نگفتم من با خودم کنار اومدم تمام حرفهای رو که احساس میکردم به نوعی امکان داشت به رابطه ما لطمه بزنه رو بهشون گفتم کوچکترین خصوصیت اخلاقی خودمو ازش قاییم نکردم بفرض مثال در مورد لباس یا خرید یا محدود شدنش رک بهش گفتم اونطور که در دوران مجردی میتونی بپوشی یا بگردی در دوران متاهلی نمیتونی انجام بدی کوچکترین مسئله ای که میتونست در اینده واسمون دردسر ساز بشه رو بهش گفتم در عوض بهش گفتم که من یه شریک میخوام نه یه برده وقتی من خوشبخت هستم که خوشبختی رو تو چشای اون ببینم در حال حاضر با همه شرایط من کنار اومده البته من انتظار ندارم که اون یک شبه عوض بشه چون اگه یک شبه عوض بشه یک شبه هم میتونه به حالت اولش برگرده بهش گفتم که باید به این باور برسی که تو متعلق به شخص خودت نیستی یکی دیگه هم هست که رفتار اخلاق پوشش وشخصیت تو واسش مهمه من نمیخوام که فقط اون محدود بشه من خودم هم نسبت به اون وظایفی دارم من هم نمیتونم مثل یه پسر مجرد بگردم یا فکر کنم یا بپوشم .
خط قرمزهای منو قبول کرده از این نظر فکر نکنم مشکلی داشته باشم رابطه ما تقریبا یه 10 روزی بود که سرد شده بود مرتب با هم حرف میزدیم اما احساس میکردم اونی که تا یه مدت قبل باهاش حرف میزدم این خانم نیست احساس میکردم از هم دور شدیم خدا رو شکر الان رابطمون بهتر شده در اینده معلوم میشه که قول ایشون مبنی بر تغییر دادن رفتارش از روی احساس بوده یا از روی منطق وفکر کردن
من میخوام خودم شروع کننده باشم وحسن نیتم رو نشون بدم واسه همین اولین ومهمترین کاری که میتونم انجام بدم فراموش کردن گذشته است فقط نمیدونم چه جوری میخوام به خودم بقبولانم که هر کسی یه عیبی داره انسان که بی عیب نیست من هم کلی عیب دارم من زود عصبانی میشم ولی اون همیشه اروم هست من در خیلی موارد زود قضاوت میکنم ولی اون اینجوری نیست من عجولم اما اون اینجوری نیست عیب اون هم گذشته اش است میخوام به خودم بقبولانم که این فقط یه عیب هست که میتونم باهاش کنار بیام ولی نمیدونم چه جوری در حال حاظر تنها مشکل من فراموش کردن هست ای کاش یه قرصی بود یا یه دستگاهی بود یا وردی بود که میخوندم و همه چیز رو فراموش میکردم بازم مرسی از اینکه وقت میزارید وبه دوست خودتون کمک میکنید دست همگی رو میبوسم
-
RE: اولین عشق من
سلام
راستش نمی دونم از کجا شروع کنم!الان که دارم این مطلب رو می نویسم on نیستم؛برای همین ممکنه یه جاهایی از فرمایشاتتون رو دقیق یادم نباشه!
1.به عنوان یه دختری که تو یه شهرستان نه چندان کوچک زندگی می کنه!و با دخترای شهرهای بزرگ هم رابطه داشته.اگه یه دختر تو یه شهرستان کوچک راضی به همچین روابطی بشه یه چیزایی رو خیلی بیشتر از دخترای شهرهای بزرگ که همچین کارایی میکنن زیر پا می گذاره و یه کم باید بیشتر مواظب بود!
2.از کجا معلوم فردا یه چیز دیگه از ایشون رو نشه و ...اینجوری که شما گفتید فکر کنم هر لحظه باید منتظر شنیدن یه خبر تازه باشید!
3.یه داستان میگم ولی متاسفانه واقعیه!یکی از همکلاسیای دانشگاهم قبل از ازدواجش با چند نفر از پسرای دانشگاه ارتباط داشت(فقط در حد دوستی)بازم متاسفانه! شوهرش مجبورش کرد که انصراف بده و با اینکه خیلی باهوش بود قید درس و تحصیل رو بزنه (و یه خوشبختانه!بعد از یک سال تو دانشگاه پیام نور شهرشون ثبت نام کرد و...)
اصلش!متاسفانه این روابط حتی بعد از این همه سختی بازم ادامه داشت و...(دیگه بقیه شو روم نمیشه!)البته خدا رو شکر هنوز خانم خونه خودشه!(نمی دونم همسرش از این روابط اطلاع داره یا نه...)و یه سالی میشه که دیگه از اوضاع و احوالش خبر ندارم و نمی دونم هنوزم این روابط ادامه داره یا نه.
اینا رو گفتم تا چشماتونو باز کنید و یه کم با منطق به این موضوع نگاه کنید و احساساتتون رو بیشتر کنترل کنید!
با همه این اوصاف اگه واقعا اطمینان دارید که پشیمونه و می خواد با شما زندگی جدیدی رو شروع کنه فکر کنم بهترین کار اینه که ما هم یه ذره غفار الذنوب باشیم!خدا با اون بزرگیش به همه فرصت برگشت رو داده،من و تو کی باشیم که دخالت کنیم!اینجوری که گفتین فکر کنم از 17 سالگی ایشون این روابط شروع شده و تو اون سن امکان اشتباه کردن خیلی زیاده؛مهم اینه که آدم به اشتباهش پی ببره و بخواد جبران کنه شما خیلی می تونید تو جبران اون بهش کمک کنید(می دونم سخته ولی کارای بزرگ همیشه سخت بوده و هست و خواهد بود...)البته این اطمینان به این سادگی ها هم به دست نمیاد و باید خیلی دقیق طرفتون رو بشناسید و طوری نباشه که فردا تا کوچکترین مشکلی پیش اومد خانم یاد رفیقای قدمیش بیفته و ...(متاسفانه این موارد خیلی زیاده)
پس چشماتونو ده برابر قبل باز کنید!و تصمیمی بگیرید که تا آخر عمرتون بهش افتخار کنید.(به ما هم خبر بدین که چی کار کردینا!)
آرزو میکنم همیشه خوشبخت و موفق باشید.
یا علی مددی!
-
RE: اولین عشق من
نمیخوام این بار هم احساسی تصمیم بگیرم ولی ترجیح میدم نیمه پر لیوان رو ببینم نه نیمه خالی رو خدا اخر وعاقبتم رو بخیر کنه بهش فرصت دادم ومیدم نمیخوام 100درصد عوض بشه این غیر ممکنه خیلی با خودم فکر کردم شاید به نظر دوستان مغرورانه بنظر بیاد ولی من به این نتیجه رسیدم که خودم واحساسات خودمو بیشتر از اون دوست داشته باشم خوشبختی خودم مهمتر از هر چیز دیگه ای هست نمیخوام زندیگمو بیخودی هدر بدم من کسی رو واسه زندگی میخوام که به حقیقت بتونه ارامش واقعی رو به من بده نمیخوام نصف عمرم با جر وبحث های بیهوده و دعوا واختلاف نظر سپری بشه کی از فردای خودش خبر داره شاید فردا این موقع من زنده نبودم به این نتیجه رسیدم که باید این چند روز عمر رو در ارامش کامل زندگی کنم توی پست قبلی نوشتم من وقتی خوشبختم که خوشبختی را توی چشماش ببینم ولی نه به هر قیمتی من نمیخوام احساسات خودمو زیر پا بزارام خط قرمز های خودمو بهش گفتم چیزی در مورد فرصت عوض شدن بهش نگفتم قول داده عوض بشه ولی امیدوارم قولش برای عوض شدن از روی احساس نباشه بهش گفتم چندین بار هم بهش گفتم بجز خانواده ام از همه چیز میگذرم ولی الان پیش خودم فکر میکنم خیلی غیر منطقی هست من حاضر باشم از همه چیزم بگذرم ولی اون نخواد از مسائل کوچیک وپیش پا افتاده بگذره دوستش دارم خیلی خیلی هم دوستش دارم .
دوستان من هنوز منتظرم چطور میتونم گذشته رو فراموش کنم البته الان و در حال حاضر مثل قبلا ها فکرای بد بد نمیاد سراغم فکر کنم میتونم فراموش کنم فقط احتیاج به راهنمایی و کمک دوستان دارم با تشکر
-
RE: اولین عشق من
سلام
خوشحالم كه كم كم سعي مي كنيد تصميمات منطقي تري بگيريد ، همانطور كه مي دونيم براي استواري و دوام يك رابطه لازمه كه اتباطات و تعاملها متقابل باشه بدين معنا كه اگر براي دوام و استحكام و تثبيت روابط قدمي برداشته ميشه يا گذشتي ميشه از سوي طرفين باشه وقرار نيست يكي از طرفين از معيارهاي خودش كوتاه بياد و انتظارات خودش رو پايين بياره اما طرف ديگر از سطحي ترين خواسته هاي خودش كوتاه نياد ، به عقيده بنده با صحبتها مشورتها و شناخت بيشتر شما مي تونيد از لايه هاي رفتاري ايشون اطلاع پيدا كنيد و خودتون بايد اينقدر آگاهي و مهارت داشته باشيد كه تشخيص بديد ايشون واقعا مي تونند اونجوري باشند كه شما مي خواييد يا اينكه فقط در حد حرف و صحبت به شما قول تغيير مطابق با خواسته هاي شما رو مي دهند . به عقيده بنده تا زماني كه از خصوصيات اخلاقي و رفتاري همديگه شناخت كافي رو به دست نياو رديد اقدامي انجام ندهيد و همچنين در زمينه ارتباطات قبلي ايشون هم باز بستگي به خود شما داره و حساسيت شما كه در اينگونه موارد نظرات افراد مختلف هست به عنوان مثال از ديدگاه بنده شخصي كه بنابر هر دليلي در دوران جواني با جنس مخالف خود سروكار داشته است ، تا از صميم قلب نادم و پشيمان نباشه و تصميم قاطعي براي ترك اينگونه ارتباطات نگرفته باشه نميشه بهش اعتماد كرد كه از افعال و افكار و رفتار شون ميشه حدس زدكه اين تصميم تا چه حد جدي است.
اما اگه ناراحت نشيد بنده مي خوام بگم مگه تو شهر شما ديگه دختري به غير از ايشون نيست ؟!!! شما كه به قول خودتون شرايطتتون بسيار مناسب هست دوست من اگر شما از الان افكارتون درگير همچين قضايايي باشه بعيد نيست در آينده با مشكلات ديگري روبه رو شويد پس تظر شخص بنده اين هست كه شما به دنبال دختر مورد علاقه و مطابق با معيارهاي خودتون بريد ايشون هم با كسي كه افكار و رفتار و گفتارشون رو قبول دارند ازدواج كنند.
درسته ، سخته انسان احساسات رو از خودش دور كنه اما مهمترين تصميم زندگي ازدواج هست و بايد انسان بهترين كسي كه مطابق با معيارهاي اون هست انتخاب كنه و كوتاه نياد. چون همين دلايلي كه فعلا از نظر ما ناچيز مياد ممكنه بعد از ازدواج و كاستن احساسات و عادي شدن هيجانات و شور جواني رفته رفته تبديل به سو تفاهمات و مشكلات و مسائلي بشه كه زندگي رو به كام طرفين تلخ كنه . به هر حال هر كس عقيده و نظر خودش رو داره و مطمئن باشيد اگه كسي افكارش با شما مغايرت داشته باشه شايد به خاطر مسائلي با زبان مطيع شما بشه اما در اكثر موارد ديده شده كه بعد ازدواج عقايد افكار رفتار سابق خودشون رو در پيش گرفتند .
-
RE: اولین عشق من
سلام
خیلی خوشحالم که میبینم تونستید منطقی برخورد کنید چون معمولا وقتی ادم عاشق میشه بیشتر احساسی برخورد میکنه که همونم براش میشه دردسر.
امروز روز زنه این روزو حتما بهش تبریک بگید وبهش بگید بهترین هدیه زندگیتون اون بوده که خداوند به شما عنایت کرده.
و گذشتشو با توکل به خدا فراموش کنید هر چی بیشتر به گذشتش فکر کنید بیشتر صدمه میخورید وممکنه از هم زده بشید.
پس کم کم گذشته رو فراموش کنید
همیشه در زمان حال زندگی کن گذشته تلخ فقط روح ورواتن ادما رو بهم میریزه گذشته رو نمیشه تغییر داد ولی اینده رو میشه ساخت.
به هر حال.براتون ارزوی موفقیت وخوشبختی روزافزون دارم
صدقه یادتون نره.توی حرف ابجد عدد بی بی زینب 69 است
به نیت بیبی 69 تومن روزی صدقه بدید یا هر وقت که مشکل براتون پیش اومد این صدقه رو یبدید من خیلی تجربه خوبی از این صدقه دادن به نیت بی بی دارم
بی بی انتهای گذشت وصبر وبردباری بدن
خودتو بسپار به خدا وائمه
یا حق
من تا سه ساعت دیگه میرم مشهد
براتون دعا میکنم
-
RE: اولین عشق من
شهاب عزيز:من متاهلم -يك فرزند هم دارم
بعد از ازدواج درسته كه وارد مرحله جديدي ميشي وزندگيت رنگ و بوي ديگه ميگيره ولي نگاهت به خيلي مسائل عوض نميشه - تصور كن مثل اينه كه يه دوست جديد پيدا كردي و الان با تو همخونه هست و خيلي هم با هم مچ هستيد- با اين تفاوت كه خيلي برات مهمتره و زندگي خودترو با هاش شريك شدي - اگه حالا خودترو تو اين شرايط ببيني بگو ببينم نظرت در مورد رئيست توي محل كار چيه فكر ميكني نظرت در خصوص اينكه ازش بدت مياد يا خوشت مياد عوض شده؟؟؟
بيشتر ماها فكر ميكنيم بعد از ازدواج مغزمون رو در ميارن ويه مغز ديگه ميكنن توش. نه اين مغز مغز ماست با همون خاطه ها
-
RE: اولین عشق من
من فكر مي كنم شما مي خواهيد شرايط اين خانوم به خودتون بقبولونيد يادت باشه براي اينكه همه چيز خوب پيش بره نيازه كه شما شرايطو قبول كني و بپذيري نه اينكه اينجوري با سختي به خودت بقبولوني و بخواهي كه يك هو همه چيز فراموشت بشه . به نظر من بايد خيلي عاقلانه تر فكر كني و به جاي تبريك فقط بهت مي گم كه خيلي حواست و جمع كن تا پشيمون نشي . زندگي خيلي پيچيده است و بعد از ازدواج شكل منطقي تري به خودش مي گيره . بايد با مسئله كنار بياي نه اينكه مجبور كني خودتو و به خودت بقبولاني / اينو يادت باشه
-
RE: اولین عشق من
دوستان عزیز مرسی از این همه راهنمایی اول از هر چیز در مورد گذشته من از روی منطق میگم که این خانم از روابطش پشیمانه توی این هیچ شکی ندارم دوست عزیز اقا عرفان توی شهر ما وتوی همه شهرهای دیگه چی زیاده دختر جوان اگه دقت کرده باشید عنوان مشکل من عشق اول هست این خانم اولین عشق منه قبول کنید یه خورده دل کندن سخته اما مطمئنم اگه با شرایط من کنار نیاد میتونم ازش بگذرم الان 3 ماه هست که افکار من خیلی پریشانه از همه چیز وهمه کس خسته شدم یه روز رابطه خوبه یه روز بده یه روز میخندیم یه روز من گنده گریه میکنم همش از اواسط فروردین شروع شد بگذریم اگه ایشون تونستن به خودشون بقبولانن وبه این باور برسن که واقعا فقط متعلق به خودش نیست ورفتار واخلاقش واسه یکی دیگه که من باشم مهمه که مبارکه اگه نتونست با خوش کنار بیاد که هیچ بهر حال من نمیتونم که در دوران متاهلی یه همچین جوی رو تحمل کنم نمیشه که یه روز خوب بود یه روز بد یه روز قهر یه روز اشتی ما( من وهمسر اینده ام) احتیاج به ارامش داریم و من کسی رو انتخاب میکنم که این ارامش رو به من بده
مرسی از اینکه یادم انداختید روز زن رو بهش تبریک بگم همین حالا اس ام اس زدم وبهش تبریک گفتم
(روز زن رو به همه خواهرهای گرامی خودم که توی تالار همدردی هستن تبریک میگم)
دوست گرامی ارمین خان مثال خیلی خوبی بود مرسی واقعا ممنون
من کم کم با خودم کنار اودم گذشته شاید واسه خیلی ها مهم نباشه ولی یک واقعیت هست من با گذشته کنار میام فقط احتیاج به زمان دارم دوستان اگه این خانم به من قول داد که رفتارش رو عوض کنه از کجا میشه حدس زد که بله تو رفتارش تجدید نظر کرده اگه بعد از قول دادن بلافاصله ازش بخوام که یه کاری رو به خاطر من انجام بده میتونم نتیجه رو ببینم یا اینکه بازم فرصت بدم تا گذر زمان شرایطی رو مهیا کنه که معلوم بشه رو قولش میمونه یا نه البته بازم میگم من خیلی زیاد نمیتونم که منتظر باشم تو پست های قبلی هم نوشتم یه خورده عجولم به نظرتون توی یک ماه نتیجه کار مشخص میشه
-
RE: اولین عشق من
دوستان عزیز خوشحالم از اینکه تالار دوباره راه افتاد قابل توجه همگی من به نتیجه دلخواهم رسیدم نتیجه همونی شد که میخواستم دوست دخترمو دوست دارم خیلی هم دوستش دارم الان که دارم این نوشته رو واسه شما عزیزان مینویسم کاملا با خودم کنار اومدم گذشته رو فراموش کردم و به امید خدا تا چند مدت دیگه بعد از اینکه به نیجه نهایی رسیدم وفهمیدم که تصمیمش از روی احساس نبوده میرم خواستگاری امیدوارم همه شما موفق باشید مرسی از تمامی دوستان عزیزی که راهنمایم کردن دست همگی رو میبوسم
-
RE: اولین عشق من
امشب نزديك به 5 ماه از عضويت من در سايت ميگذره خدا رو شكر مشكل من تموم شد البته خيلي مدته كه مشكلم حل شده امشب كه شب عيد غدير هست (البته من سني زاده هستم در كل اصلا وابدا مذهبي نيستم بي مذهبم) واسم رفتن خواستگاري و خدا رو شكر نيم ساعت قبل با اس ام اس خبرم كردن كه خانواده همسرم (البته با يه خورده سخت گيري) جواب مثبت رو دادن از همگي ممنون و بوس واسه تك تك دوستان وخواهران وبراداران خوبم
-
RE: اولین عشق من
تبریک میگم امید که خوشبخت باشید ولی خودتون چرا نرفتین مگه خواستگاری برای شما نبوده؟
-
RE: اولین عشق من
واقعاً بهتون تبریک می گم . این آهنگ زیبای منصور رو به عنوان هدیه بهتون تقدیم می کنم آقا شهاب و صمیمانه آرزوی خوشبختی تون رو دارم
-
RE: اولین عشق من
بچه ها من خسته ، من طفلک فایلی که تو پیوست گذاشتمو نمیاره . عذر میخوام آقا شهاب :302::302::302::54::54::47:
-
RE: اولین عشق من
سلام
منم از ته دل بهت تبریک می گم ای کاش عشق منم کمی به فکر من بود و میدونست با رفتنش چه ضربه ای می خورم کاشکی عقیده اش کمی مثل شما بود و می تونست با گذشته ی من کنار بیاد من به خاطرش همه کاری کردم و به قول دوستام هزاردرجه تغییر کردم ولی اون حتی به خاطر من حاضرنشد گذشته ی منو فراموش کنه دعا کن حداقل من بتونم فراموشش کنم شهاب جان دوباره از ته دل بهت تبریک می گم و آینده خوبی رو برات آرزومندم .مطمئنم چون دوستت داره همونی میشه که خودت می خوای .
یا حق