-
در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلام
خوبید؟؟
همونطور که تو تاپیک حال و احوال گفتم امروز از کارم انصراف دادم..بعد از اون همه عذابی که بخاطر رفتار و گفتار زننده مدیر عاملمون داشتم..تحمل گیر دادناش برام خیلی سخت بود...خیلی اذیت شدم..خیــــــــــــلی.دلم نمیخواس فرار کنم ولی...:(
هر لحظه یه بهونه پیدا میکرد..چرا بهم اخم کردی؟؟؟چرا روی اون مبل عقبی میشینی؟؟چرا فلان مورد (که ابدا به من مربوط نبود و مربوط به خودش بود) یادت رفت؟؟؟
امروزم که ناراحت بودم و خودش بهم گفت خیلی ناراحته که چرا منو ناراحت کرده اما من دیگه نمیکشیدم..
اون کسی رو میخواست که راحت باشه.
میگفت واقعا از قلبا نظر شخصیتی دوست دارم..خیلی دختر خوبی هستی..هر جا رفتم تعریفتو کردم و..
حق و حقوقم رو کامل داد و حتی جبران مدتی که ممکنه بیکار بمونم رو هم کرد..تا لحظات اخر که میخواستم بیام مدام باهام صحبت میکرد..اما من دیگه نمیتونستم..و خودشم فهمیده بود خیلی اذیت شدم.
نمیدونم من بی عرضه ام یا شرایط اونجا واقعا سخت بود؟؟خودش که میگفت قبول داره شرایط سختی بوده..
در هر صورت از اونجا اومدم بیرون و الان نمیدونم به خونوادم چی بگم؟؟بعد یه مدت کوتاه چه بهونه ای بیارم؟؟فقط دلم نمیخواد به چشمشون یه دختر بی عرضه بیام:54:
به بقیه چی بگم؟؟؟:(
اینم لینک تاپیکای قبلیم تو این زمینه برای کسایی که نمیدونن قضیه از چه قراره؟؟
رفتارهای ناخوشایند کارفرما.رعایت نکردن حریمها..برای تصمیم گیری به کمکتون نیاز دارم
رفتارهای ناخوشایند کارفرما
موفق باشید
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلام بهار جان
راستش رو بخوای در تاپیکهای قبلیت خیلی دلم میخواست پیشنهاد بیرون امدن رو بهت بدم.اما وقتی دیدم مصمم هستی تا تلاش کنی و مشکلاتت رو حل کنی این پیشنهاد رو ندادم
الان خیلی خوشحالم که امدی بیرون.کار درسته برای امرار معاشه اما باید ارامش تو هم در اون تضمین بشه.
وقتی شب خسته و کوفته از سرکار میاای حداقل فقط جسمت خسته باشه نه تمام روح و روانت.
من فکر میکنم اگر خانوادت بفهمن تو برای چی از اونجا امدی بیرون کلی هم بهت افتخار میکنن.(نمیدونم گفتی ماجرا رو رو یا میخوای بگی یا کلا نمیخوای بگی ).
اگر نمیخوای واقعیت ماجرا رو بگی...بهشون بگو مثلا اونجا امکان پیشرفت کاری نداشتم.یا بگو میخوام درسم رو بخونم (یادمه گفته بودی میخوای ادامه تحصیل بدی).میتونی بگی کار اونجا حجمش زیاد بود.مسئولیتش زیاد بود و شما رو بیش از حد خسته میکرد.
بهار جان
خیلی هم نظر دیگران برات مهم نباشه.مهم خودت و ارامش روح و روان و جسمته.تو در هر صورت و در هر جا کار کنی اگر کسی بخواد حرفی بزنه مطمئن باش این کار رو میکنه.
تو بهترین شغل رو داشته باشی حرف هست..بیکار هم باشی بازم حرف هست.پس خیلی حساس نباش که دیگران ممکنه چی بگن.
موفق باشی
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلام دوست خوبم
من تابیکهای قبلیتو بیگیری کرده بودم و از این تصمیمت بی نهایت خوشحال شدم.کار کردن تو همچین شرایطی مسلما با روحیه ت سازگار نبود.
به دلت بد راه ندین.شاید عکس العمل اونا اونطوری که تو فکر میکنی نباشه.
فقط در مورد محیطش بگو که مناسبت نبود.اگه بفهمن که از نظر محیط کار و بعضی مزاحمت ها مشکل داشتی صددرصد معقول برخورد میکنن.
یه چیزی
یادت نره که اول خودتی بعد دیگران
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
به بقیه بفرمایید که شرایط اونجا محیط خشک مردونه بود و برای من تحملش سخت شده بود،
دروغ هم که نیست، به بی عرضگی هم ارتباطی نداره، واقعیت جامعه است،
شما یا باید خودتون رو با شرایط وفق می دادید و کنار می اومدید یا کنار می کشیدید، شما راه دوم را انتخاب کردید.
حالا این مدت برای شما شد یک تجربه کاری و رزومه،
کار بعدی با توجه به این تجربه، شرایط بهتری از هر نظر خواهد داشت.
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بهار جونم خیلی ناراحت شدم که مجبور شدی کارتو ول کنی.
یادمه می گفتی می خوای واسه ارشد بخونی. می تونی همینو بگی که ارش گفت و بعدم بگی که داری برای ارشد دادنو اینا فکر می کنی.
توی تاپیک قبلیت نظری ندادم چون خودمم نمی دونم باید توی این موقعیت ها چه کار کرد. هنوزم نمی دونم.
برای اینکه خانوادت خیلی سوال پیچت نکن باید یه رفتاری داشته باشی که ترکیبی از ارامش و اطمینان باشه. یه جوری که خودت با اطمینان به نتیجه رسیدی. دلیلی هم که بعد بهشون می گی خیلی عادی و جاافتاده واسه خودت رفتار کن در مورد اون دلیل. مثلا اگه بابات یا مامانت گفتن که این دلیل اله بله با ارامش و اطمینان به همراه تعجب از اینکه چطور اونا نمی دونن این دلیل کافیه پاسخشونو بده. پاسخ هم کوتاه در حد اه چه عجیب! باشه. خلاصه رو نده که توی خونه هم مختو بخورن الان که اعصاب نداری.
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلام بهار جان
خیلی وقت بود می خواستم برات با پیغام خصوصی شرایطم رو توضیح بدم که محیط کارم برام بوجود اورد.
منم تو سن و سال تو که بودم مثل تو فکر می کردم. در مورد کار خیلی بلندپرواز بودم.
من همیشه فکر می کردم اگه بخوان با نامردی کاری کنن که خودت به میل خودت بری، باید قوی باشی و بجنگی.
اما الان پشیمونم. در چنین شرایطی و در یه محیط نامناسب عمدی یا سهوی نباید موند.
من اگه جای شما بودم، می گفتم که محیط کار مناسب یه خانم نبود. بگو قصد دارم یه کاری پیدا کنم که ضمن اینکه خانم هستم یه مهندس موفق (مهندس بودی دیگه؟) باشم.
برات آرزوی موفقیت می کنم
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بهار جان مطمین باش اگه به خانواده بگی محیط مردونه اونجا داشت برات مشکل ایجاد میکرد و هر روز استرس رفتار مدیر رو داشتی اونها بهت افتخار هم میکنن که میتونی برای خودت تصمیم بگیری و مواظب وجود خودت باشی.مطمین باش برای خانوادت هم امن بودن محیط کاریت از همه چی براشون مهمتره
به نظر من هم که پیگیر تاپیکت بودم تصمیم درستی گرفتی. میدونم یه کاری که واقعا مناسبه پیدا میکنی
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بر خلاف برخی دوستان من از همون اول گفتم که ادامه کار شما تو اون محیط اشتباه هست
.
خانم بهار اتفاقا شما خیلی هم با عرضه هستین که تو اون شرایط شخص خودتون رو نباختین با اینکه از هر طرف بهتون فشار میومد. هم خانواده هم کارفرما.
.
از اینکه شنیدم استعفا دادین خیلی خوشحال شدم ... امیدوارم شرایط کاری بهتری براتون پیش بیاد ... تو گوشه ذهنتون به کارآفرینی(حتی کوچیک باشه) فکر کنین ...
.
یک دست صدا نداره، سعی کنین با همکاری اعضای خانواده یا دوستان قابل اعتماد کاری رو شروع کنین.
.
همیشه تاپیک های شما رو دنبال میکنم ... مدتی بود (نمیدونم بعلت مشکلات سایت) نمیتونستم پست بزارم.
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
ازتون خیلی ممنونم..اینو جدی میگم.
الان ساعت نزدیک 1 نصفه شبه و تازه اومدم خونه..مردم واسه کلاه قرمزی صف بسته بودن و من مصر بودم که حتما ببینم..خوب حداقل دو ساعتی خندیدم اماباز دوباره...
نمیدونم چرا حس حماقت بهم دست داده..همش فکر میکنم من خیلی بدبختم که هی اینطور میشه..یا شایدم خیلی مظلومم..یا خیلی ساده..
در هر صورت یه چیز مزخرف هست که باعث میشه اینطوری بشه..
امروزکه بازمدیرعامل همش داشت ازم تعریف میکرد و میگفت خیلی باشخصیتی و قسم میخورد همه جا تعریفمو کرده همش از خودم میپرسیدم پس کجای کار میلنگه؟؟؟
حتی بهم میگفت اگه محیط اینجا رو دوست ندارم تو کارخونه های دیگه برام کار پیدا کنه اما من فکر میکنم لابد اونا هم یکی تو مایه های خودشن لابد..
عجیب حس بدی دارم..تموم عضلاتم منقبضه..نه بخاطرکار..بخاطر تکرار مزخرف یه اتفاق...
اقا سعید ازاینکه تا الان موندم ناراضی نیستم..یه جورایی شخصیتم اب بندی شد.
فقط دعا کنید زود کار پیدا کنم..من بیکار تو این خونه دووم نمیارم بخدا.:(
درس هیچ وقت جای کارو نمیگیره..من ازکار لذت میبرم.
فردا رو به حساب خستگی نمیرم اما بعدش جریانو به پدرم میگم:(..هر چند برام خیلی سخته..راستش اون خیلی سوال میپرسه و یقینا بهش بگم مثلا محیطش مناسب نبود ول نمیکنه و هی میپرسه مثلا چطوری بود؟؟؟میشناسمش و من نمیدونم چطوری باید بگم؟؟..تا ته ماجرا رو در نیاره ول کن نیست.
و این حس بدی بهم میده..لابد بابام با خودش فکر میکنه دخترش یه گیری داره که اینجوری میشه..نه؟؟؟
موفق باشید
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بهار عزیز اصلا ناراحت نباش منم مثل شما قبلا جایی کار میکردم که رئیس کارم حتی در مورد سکس و زن و... خیلی راحت حرف میزد منم فقط سکوت میکردم چون پیش خودم فکر میکردم که حتما با سکوتم میفهمه خوشم نمیاد از این مسائل ..
اونجا همشون خانوادگی کار میکردنن حتی به تلفنی که بهم میشد کنجکاو میشدن کیه :311:
بعدها فهمیدم که امتحانم میکردن ولی آخه این امتحان کردنشون و چشم چرانی به چه قیمتی ؟؟؟؟
بعدش متوجه شدم منو واسه پسرشون پسندیدن تا جواب منفی دادم اخراجم کردن :227:
مطمئن باش اینجور جاها واسه منو شما جای مناسبی واسه کار کردن نیست چون آدمای مخصوص به خودشونو میطلبه
به خانوادتون بگید که اونجا مناسب شما نبوده و راحت نبودین چون محیط روی پیشرفت کارم خیلی موثره .البته راهنماییهای دوستانی که نظر دادن هم خیلی به درد میخوره
امیدوارم کار مناسب در شان و شخصیتتون پیدا بشه :72:
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بهار جان اینجوری که من برداشت کردم اخلاق پدرت حداقل تو این مورد که ته هر چیز رو در میاره مشابه پدر منه.
همه دوستان گفتن به خانواده بگو چه مشکلی پیش اومده، اما نظر من عکس اینه
من اگه جای شما بودم به خانواده ام نمی گفتم به خاطر رفتار بد کارفرما اومدم بیرون. چون درسته اگه پدر و مادر منطقی فکر کنن باید به خودشون ببالن که دخترشون حاضر نیست تو هر محیطی کار کنه و اگه کسی قصد سو استفاده داشته باشه، دخترشون قید موقعیت کاری خوب رو می زنه تا خودشو حفظ کنه اماااااااااااا....
همیشه اینجوری نیست. خانواده به دلیل نگرانی هایی که داره این تصویر همیشه جلوی چشمش می مونه که نکنه دختر من هر جا که میره کار کنه از این مشکلا سرش بیاد. نکنه مقاومتش یه روز کم بشه. نکنه ناخواسته به دام این روابط بیفته. نکنه طرف این قدر گرگ باشه که دخترم گول بخوره. نکنه یه وقت به اجبار فیزیکی به دخترم ... :163:
و هزار تا نکنه و نگرانی های دیگه. اون موقع ممکنه که به خاطر ترس از به وجود اومدن مشکل برای شما، با کار کردنتون مخالف بشن و یا اون قدر حساسیتشون در مورد کار شما زیاد بشه که جلوی استقلالتون رو بگیرن.
مثل این حالت می مونه که هر روز که از بیرون میای خونه برای مادر و پدرت تعریف کنی که مثلا فلان پسر دنبالم راه افتاد، یکی دیگه متلک گفت، یکی اینو گفت، یکی اونو گفت. بدترین حالت اینه که خانواده به شما اعتماد ندارن و همه رو می گذارن به حساب مشکل در رفتار و یا پوشش شما. اما اگه شرایط خیلی خوب باشه و خانواده اطمینان کامل هم به شما داشته باشن به دلیل ترس و نگرانی از جامعه بیمار ممکنه در مورد رفت و آمدتون حساس بشن.
بالاخره پدر و مادرن دیگه. نگران همیشگی فرزنداشون
من اگه جای شما بودم با بررسی رفتار پدر و مادر و نجوه برخوردشون با چنین مسائلی تصمیم می گرفتم حقیقتو بگم یا این که یه بهونه (البته حساب شده) بیارم که دید اون ها رو هم نسبت به همه محیط های کاری خراب نکنم.
شما خودتون عاقل هستید و خداروشکر دختری هستید فهمیده که در آینده هم تو دام چنین آدمهایی نمی افتید و حواستون به این چیزها هست.
مشکل هم اصلا از شما نیست. متاسفانه جامعه خراب شده. مخصوصا تو شهرهای بزرگ مثل تهران. یکی از دوستای من مدت های زیادی دنبال کار گشت. به حدی با این مسائل برخورد کرد که حتی قبل از شروع کار متوجه می شد طرف دنبال چیه و حتی از ترسش نمی رفت مدارکی که به شرکت داده بود رو پس بگیره...
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
بهار چرا نمی ری توی کار م ؟!
و چرا با برنامه های E و S شروع به کار نمی کنی ؟ بهتره واست . کلاس کاریش هم بهتره .
(اسماشو مطمئنم میدونی ، به همین خاطر کامل ننوشتم)
واضح صحبت کن ما هم بفهمیم.
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
به نظرم فاز کاری خودت رو عوض کن .
فرهنگ ، اشتباه شده ظاهرا .
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
م چیه؟اس و ایی چیه؟چه اشتباهی؟
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلامی دوباره.
.......................
به برادرم گفتم دیگه نمیرم.گفتم محیطش خوب نبود..گفت ازچه نظر؟؟گفتم اخلاقی..دیگه چیزی نگفت.
به مامانمم گفتم تصمیم دارم یه کار دیگه پیدا کنم اما نگفتم از اونجا انصراف دادم.
سخت ترین قسمت قضیه پدرمه..یه حس بد دارم.همش خیال میکنم حتی اگه من نگم چه مشکلاتی برام اونجا بوجود اومده چون زود اومدم بیرون پدرم چه فکری ممکنه راجب من کنه؟؟؟
حالم بده.
اما یه حس عمیقی بهم میگه خدا نگهدارم بوده که این قضیه پیش اومده و من اومدم بیرون.فقط امیدوارم کار پیدا کنم و خونه نمونم.
موفقباشید
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
دل سوخته حرفهایی قشنگی زد.
من رو واقعا به فکر فرو برد.
راستش الان خود من مردد شدم که بهتره مثل دل سوخته عمل کرد یا تا حدودی به حقیقت اشاره کرد.
من فکر می کردم اگه بگی محیط نامناسب بود، خانواده ات بیشتر خیالشون راحت میشه و مطمئن می شن که دخترشون هرگز تو یه محیط نامناسب کار نمی کنه.
ولی خوب از طرفی همونطور که دل سوخته گفت ممکن هم بیشتر حساس بشن. و از روی نگرانی محدودت کنن.
بنظرم هیچکس بیشتر از خودت پدر و مادرت رو نمی شناسه. شما نطرات متفاوت رو بخون و خودت تصمیم بگیر کدوم برای زندگیت مناسب تره.
بهار جان تا ساعت 1 نصف شب تنها بیرون بودی؟ پدر مادرت چیزی نگفتن؟ بیرون امنیت بود؟ در و همسایه برات حرف در نیووردن؟
اصلا شما ایران زندگی می کنی؟؟؟؟
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بلو اسکای ایرانم..تنها هم نبودم..سینما بودیم و با هم برگشتیم.
موفق باشی
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
پس بالاخره اخراجت کرد!
شوخی کردم بابا، ناراحت نشو! :46:
خیلی جالبه! اون وقت که من گفتم استفا بده، بعضی ها سرزنش کردن و گفتن نه بمون، تو باید یاد بگیری و فلان و بهمان و بیسار! حالا اومدن گفتن ما می خواستیم بگیم بیا بیرون و الآن خیلی خوشحالیم که اومدی بیروننننننننن!!!!!
فقط اینو بهت بگم که بد بلایی سره خودت آوردی! تا روزه آخره عمرت هر وقت یاده این محیط کار بیوفتی، فوق العاده عذاب می کشی!
من 16 سالم بیشتر نبود، یه جا رفتم سره کار، بدش محیطش خیلی حقارت آور بود اما من مجبور بودم تحمل کنم، واقعاً خورد می شدم، حقارتش اخلاقی نبودا، یه جوره دیگه ای بود! هنوز که هنوزه، تا یاده اون لحظات می یوفتم آتیش می گیرم! شعله ور می شم!
تو هم الآن تا به حالت عادی برگردی و دوباره ردیف بشی، یه مدت زمان می بره!
بهترین مرحم اینه که به دلیل هایی که می خواستی بمونی فک کنی، مثلاً این که می خواستی عیب و ایراد کارت رو متوجه بشی و از این جور حرفا! مثلاً من به این فک می کنم که مجبور بودم! یا این که نمی دونستم باید چی کار کنم!
راستش من که درک نمی کنم یعنی چی باید دلیل بیاری، اما حالا که می گی باز خواست می شی، بهترین دلیل: دوست نداشتم یا دلم نخواست! اینا اصطلاحاتی هست که من خیلی به کار می برم!
اشکال نداره، ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازس.
آفرین که اومدی بیرون! هر چند که می دونم به اون دلایلی که من گفتم نیومدی بیرون.
موفق باشی دوست عزیزم.:72::72::72::72::72::72::72::72:
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلام بهار خانوم
من هم به خاطر تصمیم بزرگتون بهتون تبریک میگم. :72:
ایشالا یه کار دیگه، با آرامش بیشتر و با درآمد بهتر پیدا میکنین. :310:
در مورد توضیح برای پدرتون. به نظر من لازم نیست با گفتن تمام حقایق، ایشونو نگران کنین. اما چیزی که مهمه اینه که دروغ هم نگین. مخصوصا اینکه به برادرتون گفتین محیط کارتون از نظر اخلاقی خوب نبوده. حالا اگه بیاین به پدرتون بگین که کارش سخت بود ممکنه حتی تعجب کردن برادرتون از این تناقض، باعث بشه که پدرتون شک کنه یا نگران بشه و ...
اما میتونین قسمتی از حقیقتو توضیح ندین. مثلا میتونین بگین مدیر علاوه بر کارهای معمولی که وظیفهی کاری شما بوده و در قرارداد ذکر شده توقعات خیلی بیشتری هم داشتن و حتی بعضی کارها که اصلا به شما مربوط نبوده و وظیفهی خودشون یا دیگران بوده رو هم از شما میخواستن که انجام بدین. و شما هم چند بار به طرق مختلف و کاملا محترمانه به مدیر گفتین که اینها وظایف من نیست و وظایف دیگرانه اما با بداخلاقی و تندخویی مدیر مواجه شدین. و همیشه این بداخلاقی تا مدتی بعدش ادامه پیدا میکرده حتی زمانی که شما کارتونو به نحو احسن انجام میدادین. بگین حتی چند بار فریاد کشیدن در صورتی که شما کارتونو کاملا درست انجام داده بودین. و خوب بعدش میتونین بگین که این زورگویی مدیر همیشه ادامه پیدا میکرده و میخواسته با دادن همان پولی که زمان امضای قرارداد وضع شده بود، چند برابر بیشتر کار بکشه. و به همین دلیل عطای این کار رو به لقایش بخشیدین و زدین بیرون. چند تا چیز هم میتونین بگین که برای آینده قصد دارین که هنگام امضای قرارداد تاکید بیشتری روی حدود وظایفتون داشته باشین که انشاءالله دیگر از این مشکلات به وجود نیاد.
البته اینها خلاصهی چیزهایی بود که خودتون در این تاپیکها گفتین. حتما مسائل قابل ذکر دیگهای هم موجود هستن. اونها رو هم به عنوان دلیل بگین. چند تا مثالشو هم تو ذهنتون داشته باشین که اگه پدرتون بیشتر پرسید مثالهاشو بدون فکر کردن بگین.
برای کار آینده بهار خانوم، لطفا حواستونو بیشتر جمع کنین که گیر چنین شیطانصفتهایی نیوفتین.
موفق باشین :72:
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
آقا ایوب نمیدونم قبلا چه کار میکردین ولی به نظر من کار آر نیست ... حتی اگه مجبور باشی نظافت توالت های عمومی رو هم بگیری. من هیچوقت از اینکه لباس کارگری بپوشم وسط جمع کار کنم خجالت نمیکشم. خانم بهار هم سعی کرد بصورت منطقی معضلات محیط کار رو برطرف کنه که نشد و با یک تصمیم منطقی از اون محیط خارج شد. به نظر من اگه در آینده این روزها یادش بیاد به خودش افتخار هم میکنه !
.
خانم بهار اگه اونشکلی که به برادرتون گفتین به باباتونم بگین فکر نمیکنم ایده خوبی باشه ... یکم خشک بود مطرح کردنش ! اول براشون کمی توضیح می دادین شرایط محیط رو (نه اینکه اتفاق ها و حرف هایی که مابینتون رد و بدل شده بود) بعد میگفتین که ترجیح دادین که تو اون محیط بیشتر از این قرار نگیرین .
.
آقایون معمولا برای عزیزانشون مثل برادر به خواهر یا پدر به دختر و ... کمی حساس و غیرتی هستن. احتمال میدم برادرتون تو خوش عذاب کشیده که چرا باید یکی دیگه چشمش دنبال خواهرم باشه و ... .
بهترین هارو براتون آرزو دارم.
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
واقعا ازتون ممنونم.خیلی خیلی
البته ایوب دختره.
من واقعا نمیدونم ایوب باید چی بهت بگم..همیشه جوری حرف خوب و بد رو کنار هم میذاری که من میمونم جواب اون خوبه رو بدم یا بده رو..
پیغام خصوصیم وقتی میدی که تا میخوام جواب بدم شارژت تمومه.:)
راستش من اصلا ازاینکه تا الان موندم ناراحت نیستم..چون خودمو خوب محک زدم..دیدم تو همچین شرایطی وا نمیدم..خوشحالم که حتی اون ادم سریش هم فهمید چه جور شخصیتی دارم..خوشحالم با احترام و بدون جنگ و جدل تموم کردم..اره سعی کردم تا اون جا که میشه مقاومت کنم..
من هنوز به پدرم نگفتم :(
میخوام کم کم خودش بفهمه بعد من بگم..به مامانم گفتم فردا هم نمیرم..گفت تو چرا همه جا فقط یکی دو ماه میمونی؟؟؟:(
مسافر زمان واقعا نمیدونم دیگه تو انتخاب کار چه جور دقتی باید کنم..؟؟واقعا نمیدونم..
واقعا نمیدونم چرا گفتن به پدرم انقد زجراوره خصوصا الان که اعصابش خورده و با مامانم بحثش شده.
خبر جدید اینکه مدیر عاملمون بهم زنگ زد..اول جواب ندادم اما چون قبول کرده بودم اگه مشکلی تو کار پیش اومد میتونن زنگ بزنن و ازم بپرسن جواب دادم..البته جایی بودم نمیتونستم درست جواب بدم.
گفت من باید شما رو بذارم رو چشمم..شما رو باید سرمه کرد زد به چشم..من قدر ندونستم..اذیت کردم..برگردید و ..
منم فقط گفتم قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری..من و اونجا مناسب هم نبودیم..و الانم نمیتونم صحبت کنم (جایی بودم)
گفت حرفتو قبول دارم..راست میگین قدر ندونستم اما برگردین و ..
راستش صدا درست نمیومد و من نتونستم بگم نمیام..و اون فقط گفت بعدا باز زنگ میزنه:(
نمیدونم چرا حس میکنم خیـــــــلی خسته ام.
موفق باشید
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بهار خانم،واقعا صحبت کردن در مورد قضایای اینچنینی و اظهار نظر سخته..چون من واقعا از موقعیت شما و اخلاق و.. شما اطلاع ندارم و صحبت ها کلیشه ای میشه.
گرچه قبلا هم تو تاپیک ها نظر دادم و گفتم چیکار کنی.ولی فکر میکنم اصلا بهشون عمل نکردی.مثل موارد مثل "ناز داشتن در رفتار" و "نوع پوشش و آرایش".من این موارد رو بر اثر تجربه کار در جند شرکت خصوصی مختلف که محیط های مناسبی هم نداشند کسب کرده بودم.
حالا که اومدی بیرون از سر کار و قضیه تقریبا تمام شدست.ولی باید واقع گرا باشی و این نکته دقت کنی که احتمالا بری سر کار دیگه و شخص یا اشخاصی شبیه این پیدا بشند زیاده.یه جورایی خیلی زیاده!با وضع کنونی جامعه .محیط های کاری تو ایران داره روز به روز کثیف تر میشه.یا باید کاملا منزوی رفتار کنیم تا کسی به کارمون کار نداشته باشه که اصلا راه کار خوبی نیست و پیشرفت کاری نخواهیم داشت و یا باید یاد بگیریم چطور برخورد کنیم تا کم ترین تنش رو ایجاد کنیم و بیشرین سود رو ببریم.از اتفاقات که برات افتاد اصلا ناراحت نباش و سعی کن به این فکر کنی که کلی تجربه کسب کردی.از این به بعد خیلی راحت تر صحبت های این چنینی که بین شما و ریس تون رد بدل میشد رو پاسخ میدی و بهتر عکس العمل نشون میدی.
در انتخاب محیط کاری بعدی دقت بیشتر کن و تحقیق بیشتری کن.البته بهتر بود قبل از پایان کارت در شرکت قبلی دنبال کار میگشتی و بعد از پیدا کردن کار از اونجا خارج میشدی.
موفق باشی:72:
-
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بهتر نیست الان که حساب کار دستش اومده و زهر چشم رو گرفتی، برگردی؟؟