یه رابطه اشتباه رو تموم کردم. حالا چطور خاطره هاشو فراموش کنم

سلام دوستای گل همدردی:72:
با حرفای شما و حرفایی که حضوری با مشاور زدم خیلی خیلی خیلی سعی کردم احساسی برخورد نکنم و یه رابطه رو که میدونم درست نیست تمومش کنم که نه بعدا به خودم لطمه بخوره نه به یه بنده خدای دیگه:302:
و تموم شد.. ولی الان چطوری فراموشش کنم:302:
چطوری یاد خوبی هاش نیافتم:302:
میدونم که تصمیمم اشتباه نبوده و کار درستی کردم ولی اینکه یاد خوبی هاش می افتم دست خودم نیست:302:
میترسم بعدا اگه کسی بیاد تو زندگیم ازش انتظار داشته باشم مثل اون هوامو داشته باشه.. و اگه اونجوری نباشه ناراحت شم ازش:302:
اون همکاره پروژه ام رو هم که الان PHD شریفه واسه یه نوشتن 2تا مقاله که باهم داریم کار میکنیم زیاد میبینم. نمیخوام بخاطر این خلاء عاطفی جذب ون بشم:302:
چون میدون:302: اخلاق اون و مغرور بودنش با اخلاق من جور در نمیاد..
میترسم این خلاء باعث شه ناخداگاه به اون:302: طرف کشیده شم و یه چیزایی رو نبین:302:

محکم باش عزیزم تا اینجا تونستی از این به بعد هم میتونی
اینجا رو ببین.

gilda عزیز سلام

بابت این تصمیم درست بهت تبریک میگم

دوست عزیزم از تکنیک توقف فکر استفاده کن خیلی میتونه کمکت کنه

به خودت مسلط باش و سعی کن به زندگیت برسی به خودت....

تنها نمون و ورزش کن تا روحیه ات رو حفظ کنی

اگه یه مدت مقاومت کنی بهت مژده میدم بعدش به خودت آفرین میگی

اگه با درد دل آروم میشی ما کنارتیم عزیزم

امیدوارم با موفقیت این دوره رو بگذرونی:72:

سلام ، خاستم بگم اینجور فک نکن که فقط شمایی ، منم مث شما تازه از یه رابطه چندین ساله در اومدم ، مث شما ازش محبت زیاد دیدیم و مث شما فک میکنم شاید دیگه کسی انقد توجه بهم نشون نده اما در کنارش یه سری خصوصیات داشت طرف مقابل که اذیتم می کرد و دلیل مهم تر مخالفت خانواده ش و به سرانجام نرسیدن موضوع رابطه مون بود . فقط خاستم بگم هم دردیم ، بهتره به چیزای خوب فک کنیم ، به اینکه وقتی احساسات تو زندیگمون فروکش میکرد و عقل جاشو میگرفت چه مشکلات حادی برامون ایجاد می شد و یه آشنایی عقلانی دیگه که شاید احساس کمتری باشه توش اما در آینده ثبات بیشتری خواهد داشت ، اصلاً شاید یه آدمی رو پیدا کردیم که بتونه نهایت مچ شدن را باهامون داشته باشه ، بهتره مث من خودتو به زندگی مشغول کنی ، اولش فکر و خیال هست اما کم کم همه چی عادی میشه ، درس میشه ، به جای اینکه به همکار PHD نزدیک بشی یه دوست صمیمی تو باهاش وقت بگذرون ، حرف و توجه یه دوست صمیمی آدمو آروم میکنه ، یه پسر برات آرامش موقتیه ، مث این میمونه که یکی رو جایگرین اون کردی و بعد جدا شدن از اینم برات مکافات میشه و فک نکردن بهش ، پس یه مدت تحمل و بعد خلاصی و ان اشاالله آشنایی با آدمای خوب دیگه

مرسی بچه ها دارم سعی میکنم خودمو درگیر درسم کنم بیشتر که فکرم مشغول کاراش نشه..
آره تنهای تنهای عزیز میدونم دیگه شاید هیچ کس مثل اون بهم محبت نکنه ولی خب مناسب هم نبودیم.
با کارام فقط بیشتر اذیتش میکردم.. :(
با یه آدم دیگه خیلی خوشبخت تره و میدونم تصمیمم اشتباه نبود فکر نکردن بهش سخته :302:
عزیزم ن نمیتونم با اون همکارم ملاقات نداشته باشم. فعلا بخاطر مقاله ام باید باهم کار کنیم. ولی همه سعیمو میکنم که جدی نگیرمش:302:

مرسی گلنوش جان بعضی از لینکاشو خوندم بقیه رو هم سعی میکنم بخونم:302:
ویدا جون امیارم اون طوری بشه که تو میگی ..:302:

سلام
دقیقا نمی تونم بگم درک می کنم ولی تا حدودی می دونم سخته دیگه بالاخره آدم مدتی با یه تخته سنگ هم خو بگیره جدایی ازش سخته چه برسه به آدم . ولی خدا تو این دنیا یه نعمت بزرگ داده که با بودنش همه چی حل میشه ،مورد شما که زیاد حاد نیست ،فکرشو بکنین وقتی کسایی که که عاشق شون هستیم مث پدر و مادر از دست می دیم ادامه زندگی انگار محاله (ایشالله بعد از 100 سال دیگه برای همه) ولی همون نعمت بزرگ به کمک میاد و بعد مدتی همه چی عادی میشه . منظورم زمان هست و زمان همه چی رو حل می کنه واقعا .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gilda

مرسی بچه ها دارم سعی میکنم خودمو درگیر درسم کنم بیشتر که فکرم مشغول کاراش نشه..
آره تنهای تنهای عزیز میدونم دیگه شاید هیچ کس مثل اون بهم محبت نکنه ولی خب مناسب هم نبودیم.
با کارام فقط بیشتر اذیتش میکردم.. :(
با یه آدم دیگه خیلی خوشبخت تره و میدونم تصمیمم اشتباه نبود فکر نکردن بهش سخته :302:
عزیزم ن نمیتونم با اون همکارم ملاقات نداشته باشم. فعلا بخاطر مقاله ام باید باهم کار کنیم. ولی همه سعیمو میکنم که جدی نگیرمش:302:

مرسی گلنوش جان بعضی از لینکاشو خوندم بقیه رو هم سعی میکنم بخونم:302:
ویدا جون امیارم اون طوری بشه که تو میگی ..:302:

---

عزیزم درک میکنم چی میگی ، آخه منم بعد از 5 ماه درگیری که نتونست خانواده شو راضی کنه برا خواستگاری و اینکه خودشم فقط به ادامه رابطه راضی بود تصمیم گرفتم تمومش کنم ، میدونم چی میگی چون اگه یه کم علاقه هم باشه محبت ایجاد میشه ، خاطرات آدمو اذیت میکنه ، حس دلتنگی میاد سراغ آدم ، هر لحظه منتظر تماسی ، همش نگات به گوشیه ، یاد محبتاش مسافتس و ابراز علاقه ش ، حس بدیه ، میخام بگیم منم درگیرشم ، اما چاره ای نیست به قول دوستان باید دورش طی بشه و قوی باشیم ، اما از من نصیحت که دنبال جایگزین نباش

سلام دوست عزیز
منم مثل شما همین رابطه رو تجربه کردم وقتی به این نتیجه رسیدی ومطمئنی که باید رابطتتو کات کنی 80 درصد راه رو رفتی:104::104::104:
میمونه 20 درصد دیگه اونم خاطراتشه که هر چیزی که اونو به یادت میاره باید از بین ببری :160:
من اون زمان خیلی عصبی و داغون بودم باهاش کات کردم ولی وقتی یاده خوبیهاش افتادم بازم عصبی میشدم تا اینکه یه روز با یکی از دوستام حرف زدمو نظرشو پرسیدم گفت :این خودتی که داری واسه خودت سختش میکنی
ولی باور کن این حرفش تا چند روز تو ذهنم بود و کم کم باعث شد حساسیتم ازش کمتر بشه وبیخیال بشم البته سایت همدردی هم خیلی بهم کمک کرد وقتی تایپیکا رو میخوندم باعث میشدم عمیقتر فکر کنم به قول دوستان اول به خودت و خوبیهای خودت فکر کن چون مهمتر از هر کسی هستی
همیشه توی مواقع سخت زندگیم این جمله رو با خودم تکرار میکنم این نیز بگذرد
و از یاد خداوند هم غافل نشو که بسیار آرامبخش لحظه های دلتنگیه
موفق باشی :72:

سلام. اينجا پره از كساييي كه همدردت هستند منم يكي ازاونا حتي يه تاپيك مشابه تاپيك تو دارم.خيلي سخته ادم منطقي كسي رو كنار بذاره منم حدود4ماهه اينكارو كردم.الان حالم خيلي بهتره فقط ته دلم يه حسرتي دارم كه هروقت يادش ميفتم آهي ميكشمو سعي ميكنم بهش فكرنكنم.همين كه فكر نكني واز تكنيك توقف فكر استفاده كني خودش خيلي كمك كننده ست.
يادم نيست اين جمله رو ازكجا شنيدم از استادم يا از بچه هاي اينجا اما خيلي قشنگه
هركدوم از ماها توي دلمون گورستاني از ادمها داريم مهم نيست خيلي اين گورستان مهم اينه كه توي اين گور ادم زنده اي وجود نداشته باشه.اميدوارم زودتر براي هممون اين اتفاق بيفته

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط wrecked

سلام. اينجا پره از كساييي كه همدردت هستند منم يكي ازاونا حتي يه تاپيك مشابه تاپيك تو دارم.خيلي سخته ادم منطقي كسي رو كنار بذاره منم حدود4ماهه اينكارو كردم.الان حالم خيلي بهتره فقط ته دلم يه حسرتي دارم كه هروقت يادش ميفتم آهي ميكشمو سعي ميكنم بهش فكرنكنم.همين كه فكر نكني واز تكنيك توقف فكر استفاده كني خودش خيلي كمك كننده ست.
يادم نيست اين جمله رو ازكجا شنيدم از استادم يا از بچه هاي اينجا اما خيلي قشنگه
هركدوم از ماها توي دلمون گورستاني از ادمها داريم مهم نيست خيلي اين گورستان مهم اينه كه توي اين گور ادم زنده اي وجود نداشته باشه.اميدوارم زودتر براي هممون اين اتفاق بيفته

---

منم یکی دیگه و خیلیا دیگه تواین سایت هستن، همش میگذر
تک تک ماها همدردتیم اگر قابل بدونی

گیلی جونم منم که دیگه نیازی نیست واست چیزی رو یادآوری کنم. می فهمم چه حسی داری. باور کن خیلی خیلی شوکه شدم وقتی پیامتو دیدم. از اینکه می دونم الان خیلی ناراحتی خیلی داغون شدم. واست آرزوی خوشبختی می کنم!:302::323:

:104::104::104::104::104::104::104::104::104:
سلام دوست عزيز
دركت ميكنم قبلا همين برنامه سر من هم اومدش
با يه دختري دئستي كردم يه ماه دو ماه تا 7ماه
بعد فهميدم سركارم گذاشته
بيخيال سزگذشت آخرش بد تموم ميشه
واسه فراموشيش تنها و اصليترين راهش اينه كه با يكي ديگه باشي؟؟!
ميدوني بايد خاطرات جايگزين شن وگرنه پير ميشي ممنون فعلا باي

مرسی همدردی عزیز حرفات حیلی آرامش بخشه.. آره آدم یه مدت با سنگ هم باشه باهاش خو میکنه..
باید دوره اش بگذره..

تنها جونم اون میخواست بیاد خواستگاره این بار من نوخاستم.. چون بنظرم مناسب هم نبودیم.. هر چند یه وقتایی میگم نکنه اشتباه کرده باشم :(
هرچند بنظرم تصمیم درستی بود

پردیس عزیزم آره حق با تو هستش این نیز بگذرد نباید بزارم برام سخت شه.

wrecked واقعا مرسی.. مثالت خیلی قشنگ بود.. مهم اینه که تو گورستانه دیگه کسی زنده نباشه.. نباید بزارم زنده شه حسش:323:

ali جاااااان مرسی واقعا همین که آدم میبینه هستن آدمایی که به فکرش هستن خودم کلی امیده واسه زندگی.. مرسی

ممنون مرضیه عزیز تو تو تایپیک قبلی هم کمکم میکردی.. واقعا مرسی که اینقد به فکر بچه های سایت هستی. عزیزم بنظرم تصمیم درستی گرفتم. باید سعی کنم باهاش کنار بیام.

آقا مهدی گل من نمیوخام واسه فراموش کردنش با کس دیگه باشم. ولی میترسم این خلاء عاطفی که الان توش گیر کردم و از اون طرف کشش همکارم باعث این مشکل بشه..

بچه ها هز یه طرف دیگه یکی از اقوام دور پیشنهاد خواستگاری دادن.. نمیدونم الان اصلا توانایی روبه رو شدن با همچین چیزی رو دارم یا نه!!
یه وقتایی به سرم میزنه واسه APPLY اقدام کنم که اون همکارم هم به شدت درباره این تصمیم تشویقم میکنه..

راستی دوستای گلم من همون گیلدا هستم اسم کاربریمو عوض کردم. منو یادتون نره!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hampa

مرسی همدردی عزیز حرفات حیلی آرامش بخشه.. آره آدم یه مدت با سنگ هم باشه باهاش خو میکنه..
باید دوره اش بگذره..

تنها جونم اون میخواست بیاد خواستگاره این بار من نوخاستم.. چون بنظرم مناسب هم نبودیم.. هر چند یه وقتایی میگم نکنه اشتباه کرده باشم :(
هرچند بنظرم تصمیم درستی بود

پردیس عزیزم آره حق با تو هستش این نیز بگذرد نباید بزارم برام سخت شه.

wrecked واقعا مرسی.. مثالت خیلی قشنگ بود.. مهم اینه که تو گورستانه دیگه کسی زنده نباشه.. نباید بزارم زنده شه حسش:323:

ali جاااااان مرسی واقعا همین که آدم میبینه هستن آدمایی که به فکرش هستن خودم کلی امیده واسه زندگی.. مرسی

ممنون مرضیه عزیز تو تو تایپیک قبلی هم کمکم میکردی.. واقعا مرسی که اینقد به فکر بچه های سایت هستی. عزیزم بنظرم تصمیم درستی گرفتم. باید سعی کنم باهاش کنار بیام.

آقا مهدی گل من نمیوخام واسه فراموش کردنش با کس دیگه باشم. ولی میترسم این خلاء عاطفی که الان توش گیر کردم و از اون طرف کشش همکارم باعث این مشکل بشه..

بچه ها هز یه طرف دیگه یکی از اقوام دور پیشنهاد خواستگاری دادن.. نمیدونم الان اصلا توانایی روبه رو شدن با همچین چیزی رو دارم یا نه!!
یه وقتایی به سرم میزنه واسه APPLY اقدام کنم که اون همکارم هم به شدت درباره این تصمیم تشویقم میکنه..

---

منم مث شما همزمان که این آقا در کشاکش راضی کردن خانوادهش برا خواستگاری بود خواستگار داشتم ، تحت فشار خانواده 2 هفته سعی کردم باهاش آشنا بشم اما به دلم ننشست ، بعدش با یه روانشناس صخبت کردم گفت حتی اگه کاملاً شرایطش ایده آل بود چون هنوز کامل از رابطه قبلیت در نیومده بودی روز عروسیت برات مث عزا میمونست و بهم گفت حتی اگه فک کنی برا هر یه سال رابطه یک ماه باید وقت بذاری تا به آرامش برسی حداقل 6 ماه زمان میبره و تو این دت از هر نوع رابطه با جنس مخالف باید پرهیز کنی چون فقط حکم یا جایگزینه و فقط مقایسه میکنی طرف رو با شخص قبل ، به نظرم شما هم اگه اون آقا تمایل زیاد داره و میتونه صبر کنه بهش بگید چند ماه دیگه دوباره بیاد ، سعی کنید کار یا پروژه چیزی رو بهانه کنید که شک نکنه ، به اون همکارتون هم به نظر من توجه نشون نده زیاد چون همین طور که خودت گفتی مغروره و باب میلت نیست ، خوش به حالت که حداقل طرف هم دیگه تماس نمیگیره اما این پسر که باز هر از گاهی اس ام اس میده و منو میبره به قبل . خسته شدم .

دوست خوبم منم مثل تو هستم.تنها نیستی.مطمئن باش کار درستی کردی.من وقتی رابطه مو قطع کردم تموم اس ام اسامو پاک کردم.تموم آهنگایی که خیلی دوسشون داشتمو حذف کردم.چون حضورشو تو ذهنم تداعی می کرد.
مسیری که روزانه سر کار میرفتمو عوض کردم چون باهاش قدم زده بودم.با هر تکه ای از زندگیم که اون توش بود قهر کرده بودم.اما بازم گاهی بهش فکر میکردم.
بزار این مرحله طی بشه،بزار که قلبت با تموم وجود برا رابطه ی عاشقانه سوگواری کنه.وقتی سوگواریا و دلتنگیاش با مرور زمان تموم شد،تو می مونی و یه قلب و روح که ظرفیت پذیرش عشق واقعیو داره
الان خودتو درگیر رابطه جدید نکن
موفق و شاد باشی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ali__3

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط wrecked

سلام. اينجا پره از كساييي كه همدردت هستند منم يكي ازاونا حتي يه تاپيك مشابه تاپيك تو دارم.خيلي سخته ادم منطقي كسي رو كنار بذاره منم حدود4ماهه اينكارو كردم.الان حالم خيلي بهتره فقط ته دلم يه حسرتي دارم كه هروقت يادش ميفتم آهي ميكشمو سعي ميكنم بهش فكرنكنم.همين كه فكر نكني واز تكنيك توقف فكر استفاده كني خودش خيلي كمك كننده ست.
يادم نيست اين جمله رو ازكجا شنيدم از استادم يا از بچه هاي اينجا اما خيلي قشنگه
هركدوم از ماها توي دلمون گورستاني از ادمها داريم مهم نيست خيلي اين گورستان مهم اينه كه توي اين گور ادم زنده اي وجود نداشته باشه.اميدوارم زودتر براي هممون اين اتفاق بيفته

---

منم یکی دیگه و خیلیا دیگه تواین سایت هستن، همش میگذر
تک تک ماها همدردتیم اگر قابل بدونی

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ali__3

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط wrecked

سلام. اينجا پره از كساييي كه همدردت هستند منم يكي ازاونا حتي يه تاپيك مشابه تاپيك تو دارم.خيلي سخته ادم منطقي كسي رو كنار بذاره منم حدود4ماهه اينكارو كردم.الان حالم خيلي بهتره فقط ته دلم يه حسرتي دارم كه هروقت يادش ميفتم آهي ميكشمو سعي ميكنم بهش فكرنكنم.همين كه فكر نكني واز تكنيك توقف فكر استفاده كني خودش خيلي كمك كننده ست.
يادم نيست اين جمله رو ازكجا شنيدم از استادم يا از بچه هاي اينجا اما خيلي قشنگه
هركدوم از ماها توي دلمون گورستاني از ادمها داريم مهم نيست خيلي اين گورستان مهم اينه كه توي اين گور ادم زنده اي وجود نداشته باشه.اميدوارم زودتر براي هممون اين اتفاق بيفته

---

منم یکی دیگه و خیلیا دیگه تواین سایت هستن، همش میگذر
تک تک ماها همدردتیم اگر قابل بدونی

---

دوست عزیزم اگه به این برسی که خدا این همی انسان آفریده تا اوننقدر تو زندگی هم بیان و برن تا بالاخره جفت خودشونو پیدا کنن آروم میشی! مطمئن باش اون آدم جفت تو نبوده هرچه قدرم خوب حتما یکی خوبتر پیدات میکنه. سعی کن زیاد بیکار نباشی. خودتو سرگرم کن. با دوستات یا خانواده یا کسایی که کنارشون شادی بیشتر معاشرت کن. البته سعی نکن قبل از اینکه یه سوگواری درست و حسابی نگرفتی ای کارارو انجام بدی. یو روز که تنهایی چندتا شمع روشن کن موسیقی که تورو بیشتر یاد اون میندازی بذار اسمشو روی یه کاغذ بنویسو از ته دل برای از دست دادن کسی که دوسش داشتی سوگواری کن بعدم کاغذ رو با شمع بسوزون تموم که شد میبینی چقدر قویتر و آرومتر شدی! بعد از اون شروع کن به انجام کارایی که گفتم! یادت باشه که هیچوقت کسی ازت نمیخواد فراموشش کنی چون اصلا شدنی نیست یه آدم بوده و مهمتر اینکه تو دوسش داشتی پس احمقانست! پس کاری که تو میکنی بهش میگن کنار اومدن! به مرور به نبودش عادت میکنی و یاد میگیری که زندگی همینه!!!! تجربه تجربه تجربه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دوست عزیزم اگه به این برسی که خدا این همی انسان آفریده تا اوننقدر تو زندگی هم بیان و برن تا بالاخره جفت خودشونو پیدا کنن آروم میشی! مطمئن باش اون آدم جفت تو نبوده هرچه قدرم خوب حتما یکی خوبتر پیدات میکنه. سعی کن زیاد بیکار نباشی. خودتو سرگرم کن. با دوستات یا خانواده یا کسایی که کنارشون شادی بیشتر معاشرت کن. البته سعی نکن قبل از اینکه یه سوگواری درست و حسابی نگرفتی ای کارارو انجام بدی. یو روز که تنهایی چندتا شمع روشن کن موسیقی که تورو بیشتر یاد اون میندازی بذار اسمشو روی یه کاغذ بنویسو از ته دل برای از دست دادن کسی که دوسش داشتی سوگواری کن بعدم کاغذ رو با شمع بسوزون تموم که شد میبینی چقدر قویتر و آرومتر شدی! بعد از اون شروع کن به انجام کارایی که گفتم! یادت باشه که هیچوقت کسی ازت نمیخواد فراموشش کنی چون اصلا شدنی نیست یه آدم بوده و مهمتر اینکه تو دوسش داشتی پس احمقانست! پس کاری که تو میکنی بهش میگن کنار اومدن! به مرور به نبودش عادت میکنی و یاد میگیری که زندگی همینه!!!! تجربه تجربه تجربه
گزارش این ارسال به یک مدیر آنلاین ویرایش نقل قول این ارسال در پاسخ

مرسی لیلاای عزیزم.. مرسی از همتووووووووون..
دارم سعی میکنم کنار بیام. رابطم رو با اون همکارم هم کم کردم که بهش علاقه مند نشم..
ولی میلاد امروز دوباره اس ام اس داد. گفت میخواد بره مشاوره و اگه ایرادی داره بر طرف کنه. اگه واقعا زود عصبی میشه دوره درمان طی کنه..
از اون طرف امروز یکی از خواستگارای پارسالم زنگ زده بود. از همکارای بابا. حرفی از خواستگاری به من نزد. ولی چون پارسال به بهونه درس نزاشته بودم بیان احتمال میدم دوباره حرف خواستگاری رو بزنن..
نمیدونم واقعا باید چیکار کنم :(

سلام HAMPA جون، منم عین توام چند روزه همش گریه میکنم و غذا نمیخورم گوشه اتاق کز کردم .
همش یادم میاد که چه خاطره هایی داشتیم و ...
اما HAMPA جون باید توکلمون به خدا باشه محکم باشیم مگه نه؟این روزا هم میگذره

مرسی پریسای عزیزم که حرفامو خوندی.آره گلم باید توکلمون به خدا باشه.
عزیزم غذا نمیخورم و اینارو هم بزار کنار.