همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره که خانوادش هم باشن
با عرض سلام و خسته نباشید.
من در مورد مسافرتهامون با همسرم یه مشکل اساسی دارم و اونم اینکه هر جا بخوام برم چه سفر یه روزه یا 10 روزه فرقی نمیکنه، ایشون همیشسه اصرار دارن که خانوادش هم باشن. این مساله منو خیلی اذیت میکنه. خیلی وقتها واقعا دوست دارم که خودمون باشیم. تازه من اصلا با خانوادش راحت و صمیمی نیستم. مثلا چند روز دیگه یه قرار مسافرت 5-6 روزه گذاشتیم. همسرم دو روز قبل سفر گفت که میخواد به خواهر و برادرش که هر دو مجرد هم هستن بگه. من بهش گفتم که بیخیال شه. آخه نمیشه که هر دفعه خانوادش هم باشن. من واقعا دوست دارم که ایندفعه خودمون تنها باشیم. در ضمن من یه پسر 3 ساله هم دارم. ولی همسرم اصرار دارن که اصلا به نظرشون بودن اونها هیچ اشکالی پیش نمیاره و من فقط دارم بهونه گیری میکنم. خلاصه هر چی گفتم که سخته و من راحت نیستم ایشون قبول نکردن. آخر سر گفتم پس فعلا چیزی بهشون نگو تا خودمون اول به توافق برسیم. چون اگه اینجوری باشه من ترجیح میدم که اصلا مسافرت نرم.
واقعا این موضوع داره خیلی عذابم میده و نمیدونم باید چه جوری همسرم رو قانع کنم.
لطفا در صورت امکان منو راهنمایی کنین
متشکرم
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره که خانوادش هم باشن
سلام دوست عزیزم.منم این مشکل رو دارم و حتی شوهرم ماه عسل هم میخواد با خانوادش بریم و اصلا دوست نداره دو نفری باشیم.البته من بهش حق میدم چون من معمولا ساکت و آرومم و خب اون دوست داره شلوغ باشم و حرف بزنم که نمیزنم خب حق داره بخاد با خانوادش باشه.منم قید ماه عسل رو زدم و همین دیشب گفتم نمیخاد بریم.
شما هم شاید مورد منو دارین.وقتی با هم هستین خوش میگذرونین؟سعی کن اگه اینطوره اوقاتی که با همین بهش حسابی خوش بگذره تا نخاد بقیه هم باشن.بازم شاید مشکلت متفاوت باشه.
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره که خانوادش هم باشن
ممنونم از اینکه جوابمو دادین.
راستش همسر من بیشتر احساس دین به خانوادش داره. حس میکنه که این وظیفشه که اونا رو هم هر جا میره ببره. چون پدر شوهرم ماشین نداره و اینکه خیلی به ندرت مسافرت میرن. البته وضعیت مالیشون بد نیستا. وقتی که باهمیم هم خوش میگذره مخصوصا اینکه به بچمون هم خیلی خوش میگذره و بیشتر دغدغه فکریمون پسرمونه.
ولی من حس میکنم این حق منه که یه وقتهایی هم بخوام که خودمون تنها بریم مسافرت. باورتون نمیشه من حتی خونه پدر مادرم (که توی یه شهر دیگه زندگی میکنن) هم که میخوام برم این مشکلو دارم. با اینکه سالی یک بار میرم اونجا.
به نظرم باید این مشکل رو یه جایی حل کنم. چون واقعا از این مساله خسته شدم. و اینکه خواهر شوهرم هم کلا برام عذاب روحی میاره و روی اعصابمه. کلا باهاش زیاد راحت نیستم. چون فقط به فکر خوش گذروندن خودشه و حس میکنم فقط از اینکه زمینه این سفرها براش جور میشه فقط میخواد که استفادشو بکنه. نه اینکه از بودن با ما احساس خوشحالی بکنه. یعنی اگه کس دیگه ای هم این سفر رو براش فراهم کنه با سر و کله میره. بینمون هیچ احساس عاطفی وجود نداره واقعا. خیلی به ندرت تلفنی با هم صحبت میکنیم یا با هم مراوده داریم. ولی نمیدونم چرا همسرم اصرار داره که همیشه توی مسافرتها باهامون باشه. حتی زمانیکه با دوستای خانوادگیمون جایی میریم.
همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
با عرض سلام و خسته نباشید.
حدود 9 ساله که ازدواج کردم.
من در مورد مسافرتهامون با همسرم یه مشکل اساسی دارم و اونم اینکه هر جا بخوام برم چه سفر یه روزه یا 10 روزه فرقی نمیکنه، ایشون همیشسه اصرار دارن که خانوادش هم باشن. این مساله منو خیلی اذیت میکنه. خیلی وقتها واقعا دوست دارم که خودمون باشیم. تازه من اصلا با خانوادش راحت و صمیمی نیستم. مثلا چند روز دیگه یه قرار مسافرت 5-6 روزه گذاشتیم. همسرم دو روز قبل سفر گفت که میخواد به خواهر و برادرش که هر دو مجرد هم هستن بگه. من بهش گفتم که بیخیال شه. آخه نمیشه که هر دفعه خانوادش هم باشن. من واقعا دوست دارم که ایندفعه خودمون تنها باشیم. در ضمن من یه پسر 3 ساله هم دارم. ولی همسرم اصرار دارن که اصلا به نظرشون بودن اونها هیچ اشکالی پیش نمیاره و من فقط دارم بهونه گیری میکنم. خلاصه هر چی گفتم که سخته و من راحت نیستم ایشون قبول نکردن. آخر سر گفتم پس فعلا چیزی بهشون نگو تا خودمون اول به توافق برسیم. چون اگه اینجوری باشه من ترجیح میدم که اصلا مسافرت نرم.
واقعا این موضوع داره خیلی عذابم میده و نمیدونم باید چه جوری همسرم رو قانع کنم.
لازمه توضیح بدم که :
راستش همسر من بیشتر احساس دین به خانوادش داره. حس میکنه که این وظیفشه که اونا رو هم هر جا میره ببره. چون پدر شوهرم ماشین نداره و اینکه خیلی به ندرت مسافرت میرن. البته وضعیت مالیشون بد نیستا. وقتی که باهمیم هم خوش میگذره مخصوصا اینکه به بچمون هم خیلی خوش میگذره و بیشتر دغدغه فکریمون پسرمونه.
ولی من حس میکنم این حق منه که یه وقتهایی هم بخوام که خودمون تنها بریم مسافرت. باورتون نمیشه من حتی خونه پدر مادرم (که توی یه شهر دیگه زندگی میکنن) هم که میخوام برم این مشکلو دارم. با اینکه سالی یک بار میرم اونجا.
به نظرم باید این مشکل رو یه جایی حل کنم. چون واقعا از این مساله خسته شدم. و اینکه خواهر شوهرم هم کلا برام عذاب روحی میاره و روی اعصابمه. کلا باهاش زیاد راحت نیستم. چون فقط به فکر خوش گذروندن خودشه و حس میکنم فقط از اینکه زمینه این سفرها براش جور میشه فقط میخواد که استفادشو بکنه. نه اینکه از بودن با ما احساس خوشحالی بکنه. یعنی اگه کس دیگه ای هم این سفر رو براش فراهم کنه با سر و کله میره. بینمون هیچ احساس عاطفی وجود نداره واقعا. خیلی به ندرت تلفنی با هم صحبت میکنیم یا با هم مراوده داریم. ولی نمیدونم چرا همسرم اصرار داره که همیشه توی مسافرتها باهامون باشه. حتی زمانیکه با دوستای خانوادگیمون جایی میریم.
لطفا در صورت امکان منو راهنمایی کنین
متشکرم
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
سلام دوست عزیز منم چنین مشکلیو دارم
نمی دونم چرا آقایان (بیشتر آقایان) با خانواده خودشون اینجورین. منم دوست دارم ببینم بچه ها چه جوری کمکت می کنن من هم استفاده کنم
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
از اینکه دو بار توضیح دادم واقعا عذر میخوام. هر کاری هم کردم پست اضافیم پاک نشد
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
دوستان عزیزم من همچنان منتظر جوابها و راهنماییهاتون هستم. آخه این برنامه سفر تا یکی دو روز آینده هستش
واقعا ممنون میشم.
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
asal_t78 سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
تاپیکت رو در تاپیک های نیاز به حضور کارشناس قرار دادم تا زودتر راه حل پیدا کنی
نگران نباش و صبور باش:72:
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
شما تا حالا در این مورد باهاشون صحبت کردید؟ منظورم بحث و دعوا نیست.
یه وقتی که رابطه خوبی دارین شده بهش بگی عزیزم منم دوست دارم مسافرتا دسته جمعی باشه ولی با این حال گه گداری هم نیازه که من و تو تنهایی با هم بریم و حالا از اون موقع هاست؟
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
گلنوش عزیز دیشب با همسرم صحبت کردم و بهش گفتم من اصلا نمیخوام این مساله باعث اعصاب خوردیمون بشه. من که نگفتم هیچ وقت نمیخوام با اونها بریم مسافرت. بعضی وقتها لازمه که خودمون با هم بریم. به علاوه خودت هم میدونی که من با خواهرت زیاد راحت نیستم و باهاش معذبم. گفتم خود خواهرت هم اینجوری خواسته. براش مثال زدم که همین دیشب که خونه پدر شوهرم بودیم، خواهر شوهرم میخواست با دوستاش بره بیرون با اینکه من بعد از 3 هفته رفته بودم خونشون، موقع بیرون رفتن حتی حاضر نشد یه خداحافظی کوچولو کنه یا بگه با اجازه. با اینکه میدونست ممکنه وقتی که برمیگرده ما دیگه رفته باشیم.
این رفتارهاش به خودش مربوطه و من اصلا هم ازش گله نمیکنم . ولی این رفتارها خودش نشون دهنده اینه که ما با هم اصلا صمیمیتی نداریم. پس لزومی نداره که 4-5 روز به خاطر سفر همدیگه رو تحمل کنیم.
من تمام این مسائل رو به همسرم گفتم آخر سر هم گفتم با همه این وجود اگه تو خیلی اصرار داری که اونا باشن، من به خاطر تو گذشت میکنم و ایندفعه رو ندید میگیرم ولی باید این مساله رو حل کنیم و این نباید همیشه تکرار بشه.
همسرم در برابر این حرفهام حتی یک کلمه هم به من جواب نداد. حالا تصمیم گرفتم که دیگه منم سکوت کنم تا خودش در این مورد هر تصمیمی که خواست بگیره.
ویدای عزیز از لطف شما هم واقعا ممنونم
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
اگر این حرفا رو با آرامش زده باشی فکر کنم همون پیشنهاد خودت بهترین راهه.
بهتره تو هم دیگه دنبالشو نگیری و بذاری خودش شروع کنه و حرفش رو بزنه.
تو این مدت هم طبیعی باش مثل همیشه به کارای خونه برس .
دعا میکنم که نتیجه بده این روش.
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
گلنوش جان من سعی کردم این حرفها رو با آرامش بزنم. حالا توکل به خدا باید صبر کنم ببینم چی میشه.
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
عسل جان غیر از مسافرت ارتباطت با همسرت چطوره دو یا سه نفری تو خونتون بهتون خوش میگذره؟از با هم بودن لذت میبرین؟لحظات شادی با هم دارین؟
شوهرت با خانوادش زیاد ارتباط داره؟
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
سینان جان. توی خونه رابطم با همسرم خوبه و سه نفری بهمون خوش میگذره. همسرم خیلی در بچه داری به من کمک میکنه. ولی به خانوادش خیلی وابسته هستش و هر هفته منو مجبور میکنه که بریم خونه مادر شوهرم از صبح تا شب بمونیم. منم البته به خاطر همسرم همیشه میرم. هرچند که واقعا به من اصلا خوش نمیگذره ولی به خاطر اون میرم. همسرم هر روز باید حتما دو بار با مادرش تلفنی صحبت کنه. تمام مشکلات خانوادش به عهده ایشونه. با اینکه یک پسر مجرد دارند. البته الان چون ازشون دور شدیم مسئولیتهای همسرم در قبال خانوادش کمتر شده. قبلا تمام خرید خانوادش تمام دکتر رفتن هاشون و همه مسائل دیگرشون رو باید همسرم انجام میداد. ولی الان که دور شدیم این مسائل کمتر شده.
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
منم همین مشکلو دارم . شوهرم از نظر موقعیت اجتماعی و وضع مالی اوضاش بد نیست .
مشکل من خونوادشه . حتی دیروز برای اولین بار منو تنها گذاشت و با پدر مادرش رفت باغ خواهرش دماوند . دیوونم کرده.
خیلی دلمو شکسته و می گه تغصیره خودته می خواستی بیای . آخه هفته پیش یه هفته رفتن اونجا منم باهاشون رفتم. منم با خواهرشوهرام زیاد راحت نیستم .
اولین مسافرتی که رفتیم دوایی رفتیم شمال انقد مادر شوهرم ناراحت بود داشت سکته می کرد دیگه از اون به بعد ما دو تا تاحالا تنهایی با هم سفر نرفتیم همیشه با خونوادش رفتیم . نمی دونم چیکارش کرد شوهرمو که اینجوری شد. اندفعه گفتم نمیام چون واقعا خسته شدم .
1 ساله عقد کرده ایم .
اونم گفت من پدر مادرمو ول نمی کنم اما منو تنها گذاشت و رفت . تا یکشنبه میاد .
آخه هی مامانش میشینه گریه می کنه و می گه پسرم من تنهام و به غیر از تو کسی رو ندارم همش یه کاری می کنه که شوهرم عذاب وجدان بگیره و منو ولم کنه و بره پیششون . :302:
بیشتر پنج شنبه جمعه میاد خونمون اما وقتی که میاد روزی دوبار به مامانش زنگ می زنه اعصابم خورده دارم دیوونه میشم . خدا لعنتشون کنه که زندگیامونو بهم می زنن .
حال تومادر شوهرتینا این کارا رو نمی کنن ؟
البته بد بین نشی به شوهرت .
دلیلشو پیدا کن و بگو ببین منشاش کجاست . ریشه یابیش کن.
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
مهسایی عزیز سلام
لطفا در تاپیک هایی که دو هفته ازش گذشته پست ارسال نکنید
اگه مشکلی دارید یک تاپیک جدا باز نمایید تا دوستان راهنمایت کنن
موفق باشی:72:
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
سلام دوستان
من ۴ساله که ازدواج کردم
به خاطر وابستگی شدید شوهرم به خانوادش نه ماه عسل رفتیم نه تا به امروز مسافرت دو نفره
منم چاره ای واسم نمونده اگه بگم نمیرم دیگه مسافرتی ام در کار نیست
فقط از خودم می پرسم چرا باید اینجوری باشه ؟خودشون تحمل محدود شدن و ساکت موندنو دارن؟
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
z 27 اگه بهش پیشنهاد بدی که با خانواده خودت برین، موافقت میکنه؟
RE: همسرم همیشه در مسافرتهامون دوست داره با خانوادش بریم
منم همین مشکل رو دارم
شوهر منم دقیقا احساس دین به خونوادش داره ضمن اینکه مامان و باباش بدون اون و خواهرش هیچ جا نمیرن و از خونشون تکون نمیخورن:302: