-
پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام. قبلا یه تاپیک باز کرده بودم که خواستگاری 30 دارم که از لحاظ اعتقادی بسیار به هم نزدیک هستیم. من هم خیلی ازشون خوشم اومده ولی سربازی نرفتن و تحصیلاتشون از من کمتره (دیپلمه هستند) و تو اون زمان هم شغلی نداشتند. که من بعد از کلی فکر (!) جواب منفی دادم. مخصوصا به خاطر سربازی. البته نه صرفا به خاطر خود سربازی. بیشتر به این خاطر که حس می کردم کسی که هنوز کار مشخصی نداره و از طرفی سربازی هم نرفته و راضی هم نیست که حتی بعد از عقد بره سربازی شاید نتونه پشتوانه محکمی باشه. حالا 6 ماه از اون ماجرا می گذره. ولی من هنوز هم یه جورایی ایشون رو دوست دارم. واقعا حس می کنم در کنار ایشون می تونستم آرامش داشته باشم. و می تونستم ایشون رو خوشبخت کنم. البته ایشون الان یه شغلی دست و پا کردن. از اونجایی که ایشون دوست برادرم هستند حس می کنم شاید راهی داشته باشه که متوجهشون کنم که می خوام با مسئله سربازیشون کنار بیام. ولی نمی دونم چه راهی! از طرفی هم فکر می کنم درست نیست این حرف رو مستقیم بهشون بزنیم. به نظرتون کار زشتیه که برادرم بهشون بگه که بعد از ایشون چند تا خواستگار داشته که سربازی نرفته (واقعا این طور بوده) و دیگه باهاش صحبت کردیم که با این قضیه کنار بیاد؟؟
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام مرضیه
خوبی؟
من تاپیک قبلی که برا سربازی رو زده بودی نگاه میکردم,ولی به سوالات بچه ها جواب نداده بودی
یعنی منظورم اینه که الان چطور شده به این نتیجه رسیدی که این شخص جز سربازی بقیه معیارهایی که تو میخوای رو داره؟
ولی از همون اول همیشه برام خیلی جالب بود که چطور هست که خواستگارهای تو همه سربازی نرفته درمیان
بنظرم بهتر هست که قبل از هر اقدامی در مورد این شخص فکر کنی
چون دیگه اگه اینبار بیاد جلو راه برگشتی نخواهد بود
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
نمی خوام بگم که سربازی اینجوریه و اون جوریه و ... .
:305:شاید احساسی که بهش داری باعث شده از اصول و ملاک های خودت پایین بیای .
الان اگه شرایط جور شد ، با سربازی اش چیکار می خوای بکنی ؟ صرف اینکه کاری پیدا کرده گزینه مناسبی واسه ازدواج بوده ؟ همون اول این احتمال رو نمی دادی که تا چند ماه دیگه بره سر کار ؟
شاید قبل از اینکه راه حلی برای گفتن یا نگفتن بهش پیدا کنیم بهتره یه جوابی برای این سوالها پیدا کنیم .
به قول کیش میش شاید برگشتی در کار نباشه.
.
از طرفی با توجه به منطقه خودت باید ببینی شما که 25 سالته ، آیا سن بالا به حساب می یای یا نه ؟ شـــاید لازم باشه کمی از ملاک ها و معیارهات دست بکشی .
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
ممنون. این که می گم ایشون با معیارهای من مطابقت داره فعلا فقط در حد یه جلسه صحبتی که با هم داشتیم هست و شناخت نسبی برادرم. البته خب مسلما حتی اگه ایشون هم دوباره بیان من باز هم 1 2 ماه بدون محرمیت برای شناختشون وقت می ذارم. ولی خب با توجه به گفت و گویی که با هم داشتیم از لحاظ ساده زیستی و توقع کم و معاشرت با دیگران و اعتقادات خیلی به هم نزدیک هستیم. برای من مدرک خیلی مهم بود ولی ایشون چون اهل جلسات مذهبی و ... هستن فکر می کنم درک بالایی دارن و مدرکشون دیگه واسم مهم نیست. ولی خب چیزایی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که با اینکه از 14 15 سالگی (به گفته خودشون) به دلیل از دست دادن پدرشون مشغول به کار شدن، تو سن 30 سالگی کار ثابتی نداشتن و چند تا شغل عوض کرده بودن که دلایلشون رو بهم گفتن. و همچنین با اینکه تو زمان مقرر سربازی نتونستن دنبالش برن بعد از اون هم دیگه پی گیر نشدن. می ترسم اینا دلیل بر بی خیالی باشه. که من خیلی خیلی از این موضوع بدم می یاد و مطمئنم نمی تونم با یه آدم بی خیال و راحت طلب کنار بیام. البته این مسائل فقط در حد شناخت یک جلسه ایه.
هنوز هم ته دلم از اینکه سربازی نرفتن و این موضوع بعدا مشکل ساز بشه، می ترسم. اون موقع هم مطمئن بودم که بالاخره یه کاری دست و پا می کنن. همون موقع هم باهم سر این موضوع که چه کاری رو انتخاب کنن، با هم صحبت کردیم(طی صحبت های تلفنی بعد از جلسه اول خواستگاری). ولی خب وقتی می بینم خواستگارهای دیگه ای که دارم حتی اگه مشکل سربازی رو نداشته باشن با معیارهای دیگه من مطابقت ندارن فکر می کنم اگه با اون موضوع کنار بیام خیلی بهتر باشه.
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
یعنی یه جلسه خواستگار اومده و شما جواب منفی دادین ؟
کم نیست ؟
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
آخه من اون موقع نتونستم با این قضیه کنار بیام و دیدم بهتره ادامه ندم. راستی چیز دیگه ای که در این مورد منو می ترسونه اینه که من کلا از اینکه زندگی هیچ پیشرفتی نداشته باشه بدم می یاد و دوست ندارم به خاطر یه سهل انگاری تمام زندگی تحت تأثیر قرار بگیره و پیشرفتی نداشته باشه. می ترسم تو آینده این موضوع بیشتر محدودیت ایجاد کنه.
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام مرضيه جان :72::72::72:
خوب مشكلي كه خواستگارت داره كم مشكلي نبوده... نرفتن سربازي خيلي موقعيت هاي شغلي خوب رو از ايشون ميگيره... حتي اگه ادامه تحصيلم داده بودن و تا مقاطع عالي پيش رفته بودن بازم هميشه براي پيدا كردن شغل محدوديت هاي شديدي داشتن... و مسلما براي پيشرفت راه خيلييييييييييي سختي مقابلتون قرار داره
نه تنها شغل، تو زمينه هاي ديگه هم هميشه به مشكل ميخورين.... مثلا شما هيچ وقت نميخواين به سفرهاي خارجي برين؟؟؟ ... حتي اگه 2 تايي بخواين برين مكه ((با توجه به اعتقاداتي كه هر دوتاييتون دارين)) باز هم به مشكل ميخورين و بايد كلي وثيقه واين چيزا بزارين....
يه مساله ديگه هم هست، اينكه اين خواستگارتون كلا هيچ وقت نميخوان برن سربازي، اما فكر نميكنم بقيه خواستگاراتونم چنين تصميمي داشته باشن و براي هميشه قيده سربازي رفتن رو زده باشن... درسته يا نه؟؟؟؟
در ضمن خودتون رو براي هر مشكلي در آينده آماده كنيد، ممكنه همين شغلشون رو دوباره از دست بدن، حتي مدت طولاني نتونن دوباره كار پيدا كنن و بي كار باشن...اين طوري نباشه كه بعدا كم بيارين و كاسه چه كنم چه كنم دست بگيرين... اگه الان دوباره خواستگاري كردن و جواب مثبت دادين ديگه براي هميشه اين مساله رو بپذيرين و اماده باشين در ناملايمات احتمالي آينده پشت همسرتون رو خالي نكنين
حالا از تمام اين مسايل بگذريم، براي جلب نظر مجدد خواستگارتون، ميتونين از همون برادرتون كمك بگيرين
اما همون طور كه خودتونم ميدونين مستقيما حرفي نزنن بهتره... يه جوري تو عالم دوستي منظورشون رو برسونن ديگه... البته اگه اون آقا هنوز تمايلي براي خواستگاري مجدد داشته باشن
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
راستش من جای شما بودم روی این مورد زیاد فکر نمیکردم
با توجه به حرفهایی که زدی این آقا فعلا مسیر زندگیش رو پیدا نکرده
توی این 30 سال سربازی که نرفته
کار ثابت هم جور نکرده
تحصیل هم نکرده
اصلا چه تضمینی هست که بعد از این بخواد مسیرش رو تغییر بده و یا اینکه همینجوری به زندگیش ادامه بده
بهرحال تو وقتی میتونی به کسی تکیه کنی که مردت خودش جای محکم واستاده باشی
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام مرصیه جان
عزیزم به نابه گفته های خودت به نظرم ایشون فعلا شرایط ازدواج رو ندارن ....درضمن شما تو گفته های خودتون هم اشاره کردین که خواهان پیشرفت هستین واز تنبلی وبی خیالی و بی برنامه گی بدتون میاد.. خوب درستش هم همینه ....پس دنبال توجیه نباشین ..........
به نظرم تصمیم اولتون کاملا صحیح بوده زیاد خودتونو درگیر تصورات نکنین... این مواردی که شما ذکر کردین فاکتورهای مهم واصلی ازدواجه که ایشون فعلا ندارن عزیزم/
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام به همگی. ممنون از پاسخاتون. پرسیده بودید که بقیه خواستگارام قصد سربازی رفتن داشتن یا نه! باید بگم که نه :( چون من خب 25 سالمه و کسی که می یاد خواستگاریم دیگه چندسالی هست کار آزاد رو انتخاب کرده و ترجیح می ده که دیگه دنبال سربازی نره. از طرفی هم مشکل اینجاست که تو محیط زندگی ما اکثر پسرها دنبال کار آزاد می رن چون یه محیط بازاری هست. من هنوز تصمیمم رو نگرفتم و اگه حرفی می زنم فکر نکنید که می خوام تصمیمم رو تأیید کنید. ولی چیزایی که تو ذهنم می گذره و حس می کنم شاید تو تصمیم گیری تأثیر بذاره رو می گم. دوست برادر من خیلی وقته که به دلیل ازدواج مجدد مادرشون تنها زندگی می کنن و خونه مستقل دارن. و از نظر سالم بودن و اهل خلاف نبودن برادرم تأییدشون می کنن. از طرفی تو سن 18 سالگی مجبور بودن که برای تأمین هزینه زندگی مادرو خواهرشون سرکار برن. در ضمن گویا هزینه جهیزیه خواهرشون هم ایشون پرداخت کردن. (که خب به خاطر سختی ای کشیدن از من خواستن که در مورد جهیزیه آوردن سخت نگیرم و خانواده رو به زحمت نندازم):163: مورد دیگه ای که من رو ترغیب می کنه اینه که روزی که داشتیم در مورد شغلشون صحبت می کردیم که چه شغلی رو انتخاب کنن، نظر من رو پرسیدن که آیا شغلی که در نظر دارن رو دوست دارن یا نه که وقتی مخالفت من رو دیدن، تصمیمشون رو غوض کردن. و الان هم شغلی که در نظر داشتن رو انتخاب نکردن و شغل دیگه ای دست و پا کردن. و این به نظرم می تونه دلیلی بر انعطاف ایشون و اهمیت دادنشون به نظر همسر آیندشون باشه. با توجه به شناخت برادرم از خانواده ایشون، خانواده تأیید شده ای هم دارن. ایشون تا به حال هم با هیچ دختری در ارتباط نبودن. بازم با این توصیفات بهتره که تصمیمم رو عوض کنم؟؟؟
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
خب این یعنی ملاکهای شما ؟! ؟!
من فکر می کنم شما اون ملاکهات رو نمی یای لیست کنی و بهش نمره بدی .
مثلا میگی برا خواهرش جهیزیه جور کرده و چون با دختری ارتباط نداشته و کارش رو مثلا به خاطر شما انتخاب کرده ، پسر خوبی شده ؟ اصلاً ملاکهای شما چیه ؟
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
كاملا با نظر اميد موافقم
آخه اينها كه شما برشمردي ملاكهاي كافي براي انتخاب همسر نيست
حالا كه اين قدر به نظر شما اهميت ميدن، چرا به خاطر شما سربازي نميرن؟؟؟؟
مرضيه جان، ميشه ليست معيارهات كه واسه انتخاب همسر داري اينجا بنويسي.... بعد بگين اين آقا كدوم يكيها رو دارن
اگه 70، 80 درصد از معيارهاي منطقيت رو داشت، اون وقت براي برگشت دوبارش يه نقشه اي جور ميكنيم
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
معیارهای من دقیقا اونها نیستن! ولی خب حس کردم که وقتی برای خواهرش جهیزیه درست کرده یعنی می تونه احساس مسئولیت داشته باشه. وقتی با اینکه مستقل زندگی می کنه، با دختری رابطه نداشته می تونه نشانه وجود خط قرمز تو زندگیش باشه، وقتی نظر کسی رو که احتمال می داده همسر آیندش باشه جویا شده یعنی آدم خودرأیی نیست. در مورد سربازی هم به برادرم گفتن که نمی خوان 2 سال باز هم از زندگی عقب بیافتن و شغلشون هم نیازی به گواهی پایان خدمت ند اره. هرچند من خودم خب مسلما با این موضوع مخالف بودم که جواب منفی دادم. معیارهای کلی من برای ازدواج،تناسب اعتقادات، تناسب سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده ها، اخلاق و رفتار مناسب، تناسب ظاهر و چهره و اهل مشورت بودن هست. که خب ما از لحاظ اعتقادات، سطح فرهنگی و اقتصادی و ظاهر تا اینجا (در حد یک جلسه) می تونم به گم که هم کفو هستیم. ولی در مورد اخلاق و رفتار ، همین تنبلی و عدم مسئولیت پذیری و شاید بی عرضگی... که من باهاشون مشکل پیدا کردم جزء این مورد هستن. البته از لحاظ های دیگه اخلاقی ایشون کاملا معاشرتی و دست و دلباز هستن. و تو جلسه ای که با هم داشتیم کاملا رعایت ادب رو می کردن و سعی می کردن که حرفهاشون کاملا سنجیده باشه و از هر کلمه ای استفاده نمی کردن. اهل مطالعه و مشورت هم هستن (که این موضوع هم برای من خیلی اهمیت داره). نکات مثبتی هم که تو تاپیک قبلی مطرح کردم وقتی به ذهنم می رسه که به این فکر می کنم که کسی که نه سربازی رفته نه کار ثابتی انتخاب کرده نه ادامه تحصیل داده پس یه آدم تنبل و بی مسئولیته ولی به این نکته ها که فکر می کنم دچار تناقض می شم. از لحاظ اقتصادی خیلی برای اول زندگی شرایط خاصی ندارم ولی خب دوست دارم زندگی پیشرفت داشته باشه و مدام تو یه مرحله درجا نزنیم. البته خب نه اینکه دوست داشته باشم حتما خیلی از نظر رفاهی تأمین باشم حتی ترجیح میدم که از نظر مالی ارتقا پیدا کنیم و به بقیه کمک کنیم ولی دوست ندارم بی خیال باشیم و بیخودی سختی بکشیم
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
نه دیگه ! اصطلاحا میگن حالا که شما انتخابتو کردی دنبال تایید میگردی.
همین الان اینجا معیارها و ملاک های خودت رو بنویس ، نه اون چیزی رو که در ایشون دیدی.
مرتب و منظم و با ترتیب اولویت.
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
من فکر کردم مقایسه معیارهام با شرایط ایشون بود. معیارهام به صورت کلی و جزئی این چیزاست
تناسب اعتقادی با همسرم (با ایمان و مذهبی)
تناسب سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده ها
اخلاق خوب
خانواده خوب
تناسب تحصیلات( که دیگه برام حداقل دیپلم مهم هست، به خاطر در نظر گرفتن شرایط همه خواستگارا و محیط زندگی و نه فقط ایشون)
شغل مناسب(که برام کار اداری مهمه ولی خب اگه همه شرایط دیگه مناسب باشه، می تونم با کار آزاد کنار بیام)
از لحاظ مالی هم که گفتم در حد شروع زندگی واسم کافیه.
اجتماعی بودن
کاری
مسئولیت پذیر
با عرضه
با ادب
ظاهر متناسب با خودم
پذیرش من از طرف خانواده ایشون و برعکس
اهل مشورت و مطالعه
منطقی
مقتدر
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
مرضيه جان، چيزي كه من به نظرم ميرسه اينه كه يه سري از خصوصيات رفتاري رو توي يكي 2 جلسه نميتوني بهشون پي ببري
مثلا با ديدن يه رفتار يا حرف كوچيك نميتوني بگي اين آقا مثلا اهل مشورته يا اخلاقش خوبه يا مسئوليت پذير نيست...
احساس ميكنم با اين شناخت مختصري كه تا الان به دست اوردي نميشه به صورت جدي راي صادر كني رو بعضي خصوصياتش!!!
كاش لاقل اون موقع كه ميخواستي جواب منفي بدي يه كم شناختت رو ازش بيشتر كرده بودي... تا الان كه ميخواي با سربازي نرفتنش كنار بياي ،لااقل به ساير خصوصياتش ميتونستي نمره مقبول و قطعي بدي
من يه كم از اين ميترسم كه اگه دوباره واسه خواستگاري تشويقش كنيد، بعدا يه سري جنبه هاي منفي ديگه ازش ديده بشه... اون وقت يه كم كار سخت تر ميشه.... مثلا اينكه بعدا پي ببري اون قدر ها هم كه فكر ميكردي اهل مشورت نبوده!!!!
حالا واقعا دلت پيشه اين آقا هست يا چند درصدي هم از اين هراس داري كه خواهرت زودتر از شما لباس سفيد عروسي نپوشه؟؟؟؟
رو راست باش باهامون گلم
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام مرضيه جان
تو يه تاپيكي گفتي كه براي خواهركوچيكت خواستگار اومده و خواهرتم هم موافقه
فكر نميكني كه همين موضوع باعث شده كه فك كني نكنه خواهرم ازدواج كنه و سر من بي كلاه بمونه!!!
مراقب باش عجولانه تصميم نگيري
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام. موضوع خواهرم تازه چند روزی هست که پیش اومده ولی من واقعا از این آقا قبل از اومدن به خواستگاری خوشم می اومد و بعد از اون هم با اینکه ردشون کردم بازم خوشم می اومد ولی مدام خودم رو با همون دلایلی که رد کردم توجیه می کردم. الان چند وقتی هست که فکر می کنم ای کاش بیشتر کنار می اومدم. قبل از خواستگاری خواهرم.
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
شکسپیر میگه اگه چیزی رو میخوای ازش دست بکش اگه مال تو باشه خودش به سمتت برمیگرده
شرایط شوهر منم خیلی شبیه خواستگار شما بود با این تفاوت که سربازی رفته بود ولی ما الان با اینکه همدیگه رو خیلی دوست داریم شرایط نسبتا سختی داریم بعد سی سالگی جمع و جور کردن زندگی واسه آقایون کار راحتی نیست بصورت جدی در موردش فکر و تحقیق کن ببین میتونه شیرمرد زندگی تو این وانافزای گرونی و....... باشه؟ شاید موقعیت های بهتری بتونی داشته باشی 25 سال که سنی نیس خیلی جوونی چند سال دیرتر ازدواج کنی خیلی بهتر از اینه که تو شرایط سخت گیر بیفتی چون بعد از عقد نه راه پس داری نه راه پیش نمیخوام تو دلتو خالی کنم اینا رو گفتم که حواستو جمع کنی قدر خودتو بدون عزیزم
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام. درسته! شاید بهتر بود وقتی ازشون خوشم اومده سعی می کردم بیشتر آشنایی پیدا کنم. البته خب الانم فکر نمی کنم اگه باب آشنایی باز شه، توقع داشته باشن که من حتما نظر مثبتی داشته باشم و بقیه مسائل رو در نظر نگیرم.
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام مرضیه جان میبینم که شمام درگیری با خاستگارو....
موقعیت سختیه درک میکنم من نسبت به خاسگاری که هم دانشگاهیمون بود احساس کشش نداشتم و ردش کردم
واقعا پسر خوبی بود اما بعد چند ماه این فکر که اشتباه کردم عین خوره افتاد بجونم خیلی پشیمون بودم
تا اینکه یسری مسایل پیش اومد که 70 در صدشو خودم جور کردم تا باهم حرف بزنیم خلاصه اینکه ایشون دوباره ازم خاست که فکر کنم منم با شادی گفتم حتما چون این دفعه من سراغش رفته بودم فک میکرد جوابم واقعا + هست و پسرا این جور مواقع 100در صد مطمان میشن که دیگه کار تمومه
منم که خودمو مجاب کرده بودم که بله قبوله
اما باورت نمیشه بعد یک هفته دوباره همون حس قبلیم افتاد بجونم داشتم خفه میشدم که حالا خودم رفتم سراغش چیکار کنم؟
تو بد وضعی گیر افتاده بودم بالاخره گفتم جواب من همونه درصورتی که اصلا فک نمیکردم اینطوری شم
اون خیلی ناراحت شد چون این دفعه ماجرا فرق داشت حتی باهام خدافظی هم نکرد میدونم خیلی ضربه خورد و همینطور من که باعث اذیتش شدم
اینا رو گفتم که از خواسته هات مطمان شی و مثل من نباشی البته من مسالم فرق داشت نمیتونستم دوسش داشته باشم
نمیدونم باید چیکار کنی ولی خودتو تو منگنه نذار که چرا ازدست دادمش عزیزم قدر خودتو بدون و از رو ناچاری تصمیم نگیر... میدونی سطح تحصیلات مهمه
در صورتی که شما بخایی ادامه بدی
چند در صد میخایی ادامه تحصیل بدی؟ مدرکت چیه؟
اگه بخوای بدون که این اقا مناسب نیس چون نمیتونی بری درس بخونی اگر هم بخونی فاصله علمی واجتماعی بینتون بیشتر میشه واین شاید قاتل عشق باشه که شما خودتو بالاتر بدونی یا چیزی بگی از دانشگاه که ایشو ن متوجه نشن؟
من جواب شما رو نمیدونم لطفا به ماهم بگین:72:
قرار نیس به هر قیمتی ازدواج کنیم ما باید قیمتی ازدواج کنیم
-
RE: پشیمانی از رد کردن خواستگار(چه کنم که دوباره برگرده؟)
سلام عزیزم. من مدرکم لیسانسه. علاقه زیادی به ادامه تحصیل ندارم و ترجیح میدم تو زندگی برم دنبال علایقم. ولی مطمئنا اگر هم همسرم از لحاظ تحصیلی از من سطحش پایین تر باشه و امکان ادامه تحصیل نداشته باشه، خودم هم درس نمی خونم و این فاصله رو بیشتر نمی کنم.