در حقم نامردی کردن(خدایا به حق همین روز عزیز خودت جوابشون رو بده)

سلام
دوران دانشجویی خوبی داشتم یک کلوپ تو یاهو داشتیم و همه بچه ها تو اونجا باهم در ارتباط بودیم از طریق گروپ و ایمیل هامون .چه دخترا چه پسرا.
تو دوران دانشجویی با سه تا دختر هم خونه بودم.هر سه تاشون دخترای خوبی بودن خانواده دار بودن.هیچ کدوم شون اهل دوست پسر بازی و این حرفا نبودن .خیلی باهم جور شده بودیم و روزای خیلی خوبی باهاشون داشتم.همه حرفامون رو به هم می گفتیم .درد دل هامون رو به هم می گفتیم .ولی من تو دلم نسبت به همشون احساس کمبود می کردم.
من سینه هام خیلی کوچیکن ولی اون سه تا هیچ کدوم مشکل من رو نداشت و من حسرت می خوردم می دیدمشون.
تا اینکه یک روز کم اوردم و براشون درد دل کردم بدون دلیل سفره دلم رو باز کردم:302:
اصرار کردن گفتن بزار از زیر ببینیم چقدره شاید بیخودی حساس شدی.منم نشون دادم .می خواستم بدونم واقعا نظرشون چیه.خندیدن گفتن تو که مثل مردایی :302:.ولی مهم نیست ازدواج کنی بزرگ میشه و این چیزا.:302:
بعد از گفتن حرفام حس کردم سبک شدم و راحت...
تا اینکه چند ماه پیش یکی ازپسرای دانشگاه که تو گروپ هم عضو بود .ازم خواستگاری کرد.فکر می کردم تمام غم وغصه هام فروکش کردن و منم دارم روی خوشبختی رو می بینم .پسر جذابیه و خیلی منطقی و اهل شعر و ادب ولی یکم ریزنقشه .هم قد منه .خیلی تعجب می کردم که از من خوشش اومده .هرچی فکر میکردم از همه نظر ازم سر بود .اینم بگم به اصطلاح همه دوستام به من می گن باحالی و خاکی .یعنی با من باشن بهشون خوش می گذره .فکر کنم نوید هم از این اخلاقام خوشش اومده بود.
دوستام که فهمیدن همه ظاهرا خوشحال شدن و تبریک گفتن .اون خوشگله که ازدواج کرده خودش خیلی خوشحال شد گفت خیلی بهم می این.ولی دو تا مجردا بم گفتن مثل فیل و فنجونید در حالیکه نه من فیلم ونه نوید فنجون
من قدم 166 وزنم 58 .نویدم یک سانتی ازم بلندتره و 58 کیلوست.فکرکنم از حسادت داشتن می مردم که به جای تبریک گفتن مثل فیل و فنجونید.
نوید اینا دوبار اومدن خونمون و مامان بابامم خوششون اومد.خانواده خوبی بودن.
همه چیز خوب بود تا چندروز پیش که نوید بهم گفت می خواد ازم سوال بپرسه .
گفتم بپرس .گفت تو با دوستات حمام رفتی!دهنم باز مونده بود گفتم نه.هرچی به مخم فشار اوردم نفهمیدم چرا این سوال رو می کنه.
کلی باهاش کلنجار رفتم تا اخر بهم گفت یک نفر با ایمیل ناشناس براش ایمیل زده و گفته که دختره و با من حمام رفته و من از نظر بالاتنه یعنی همون سینه تعطیلم!!!! و یک علامت مثل خال هم که تو بالاتنم بود رو بهش گفته .
بهش گفته که فکر کردم این رو باید بدونی هیکل اون (یعنی هیکل من )با مانتو و لباس فرق داره .......
حتی نتونستم بهش جوابی بدم دهنم خشک شده بود.
نمی دونم کار کدومشون هست و چرا اینر رو به نوید گفتن.
دارم دق می ارم .چه خاکی بریزم تو سرم.چه توضیحی به نوید بدم.چی کار کنم؟روم نمیشه باهاش حرف بزنم .روم نمیشه بهش چیزی رو توضیح بدم.چطوری ثابت کنم من با کسی حموم نرفتم؟
از همه دوستام متنفر شدم .نمی دونم چرا این سادگی رو کردم :316: و باهاشون دردو دل کردم
آبروم رفته .به من بگید من چیکار کنم .روم نمیشه با نوید حرف بزنم .:302:
دیگه دلم نمی خواد ببینمش .دلم می خواد برم زیر خاک.

سلام. به انجمن همدردی خوش اومدید.

g.amiri، خواهر بزرگوارم خونسرد باشید. خواهش میکنم نفرین نکنید، کسی با شما بد بوده، شما سعی کنید خوب باشید. از این فرصت استفاده کنید تا هم برای خود و هم برای او دعا و آرزوی مثبت کنید، مخصوصاً او که به شدت نیازمند آن است.

شما سالم و خانواده دار تا اینجا زندگی کردید. کاری که با دوستانتان کردید هر چند از روی احساسات بوده، اما بی بند و باری نبود. در آن مقطع نیاز داشتید توسط دخترهایی که دوستتان بودند تایید شوید بلکه به احساس بهتری دست یابید، فقط در همین حد.

بهترین کار صداقته. مثل همین که اینجا فرمودید را به او بگویید، ترجیحاً با جزئیاتی کمتر. اگر شما و خواستگارتون توافق جدی کردید که با هم ازدواج کنید، راستش را بگویید. دروغ گفتن فقط مشکل شما را بدتر میکند. اگر خواستگارتان با وضعیت بدن شما مشکل دارد، آن هم راه چاره پزشکی دارد و دوستان میتوانند شما را راهنمایی کنند. بخاطر یک مسئله کوچک نگذارید زندگیتان از هم بپاشد یا بذر بی اعتمادی از همین ابتدا جوانه زند. :-)

سر فرصت به قسمت اختلافات زن و شوهرها در این انجمن مراجعه کنید - به نظر من یادآور خوبی است تا همه قدردان باشیم.

موفق باشید.

سلام g.amiri

نگران نباش، نیازی نیست ناراحت باشی، ببین شما که اول و آخر این موضوع رو باید به خواستگارت می گفتی، منظورم کوچیک بودن سینته، ولی دوستات این حرکت زشت رو انجام دادن، مشخصه که واقعا حسودی میکردن بهت. شما خونسردی خودت رو حفظ کن در قدم اول

به نظرم، اگه واقعا سینه هات خیلی خیلی کوچیکه اگه تونستی تو اولین فرصت برو پیش یه پزشک زنان و باهاش مشورت کن، راه حل هایی برای بزرگ شدن سینه وجود داره، مثل ورزش های خاص، خوردن قرص های هورمونی و ...

بعد هم با آقا نوید صحبت کن و بگو آره سینه های من کوچیک هستند، حالا نمی خواد کل حقیقت رو بهش بگی منظورم اینه که لازم نیست بگی قبلا نگران این موضوع بودی و سینه هات رو به دوستات نشون دادی

بگو تو اتاق خوابگاه تنها بودم داشتم لباسامو عوض می کردم یهو دوتا از دوستام درو باز کردن اومدن تو، و تو فاصله ای که من لباسام رو بپوشم، از اونجایی که دخترای شر و به اصلاح خودشون شوخ طبعی بودن و دنبال نقطه ضعف من برای اذیت کردنم می گشتن، کوچیک بودن سینه های منو به تمسخر گرفتند و ...

دوستات رو هم رهاشون کن، اصلا حتی یه درصد سعی کن ذهنت رو درگیرشون نکنی، ببین اگه خواستگارت پسر خوب و منطقی باشه همین الان فرصت خوبیه واسه محک زدنش، اگه منطقی برخورد کرد با این قضیه که خیلی راحت می تونی روش حساب باز کنی برای زندگی آیندت، دوستات رو هم ببخش و فراموشون کن برای همیشه
خودشون یه روزی چوب این حرکت زشتشون رو می خورند

simko و ستاره خوشبخت مرسی که بهم جواد دادید با خوندن حرفاتون بهتر شدم. تو حرف صداقت داشتن اسونه .بخشیدن اسونه ولی درعمل من نمی تونم برم صادقانه باهاش حرف بزنم و نمی تونم دوستام رو ببخشم.
simko من نمی دونم الان اون چه فکری در موردم میکنه .ممکنه فکر کنه من انحراف اخلاقی دارم.من نمی دونم چجوری باید از ذهنیتش خبر دار شم.
ستاره درسته این اول و اخر باید می گفتم ولی نه این جوری.الان فکرمی کنه من چقدر بی حیا و راحتم :302:
نمی دونه که من چه نیتی داشتم شاید فکر کنه انحراف جنسی دارم .کوچیکیش که آره خیلی کوچیکه احتیاجی نیست چیزی بپوشم ،آخه من ورزشکار هم هستم.بعدش من پزشک رفتم .ژنتیکیه کاریش نمی تونم کنم.:302: :302::302:

سلام g.amiri گرامی،

خوش اومدی،

ببین دوست من، من اگه بودم، به این آقا می گفتم من این جوری هستم و زیاد آب و تابش هم نمی دادم که حساس بشه! مثلاً می گفتم واقعیتش یه مقداری کوچک هست، اما این که چه کسی این رو به شما گفته و چه منظوری داشته و چرا می خواسته با موضوع به این سادگی، منو پیشه شما خراب کنه، جای سواله! نوید اگه حساسیتتو رو این موضوع ببینه و ببینه که چقدر از نظره تو عیب بزرگی هست، دیگه به دیدگاه خودش کاری نداره و فک می کنه حتما یه عیب بزرگی هست و اون متوجه نمی شه!

انحراف اخلاقی کجا بود! اگه پرسید از کجا فهمیده که شما تو بدنتون خال دارید، بگو شاید یکی از بچه های خوابگاه بوده و من لباس باز پوشیده بودم یا لباس نازک پوشیده بودم و اون متوجه خال شده! این که دیگه ترس نداره!

مگه تو کاره اشتباهی کردی که می ترسی؟

اونم اگه پسره عاقلی باشه، تو چاهی که یه حسود براش کنده، نمی افته! اگه هم که قراره بیوفته، چه بهتر، همین اول کاری بره بیرون از زندیگت، خیلی بهتره تا این که چند سال دیگه بره!

به روی دوستاتم نمی یاری! دیگه به دوستات هم در مورده این قضیه هیچی نمی گی تا وقتی که تو محضر بله رو بگی! اگه هم پرسیدن نتیجه چی شد، بگو هنوز معلوم نیست، در همین حد!

از این به بعدم یاد بگیر که به همه کس همه چیز رو نگی و به همه اعتماد نکنی!

ایوب عزیز من می ترسم باور نکنه که با کسی حمام نرفتم.
انحراف اخلاقی رو به این دلیل می گم که اگر الان دوستای اون به من می گفتن که ما باهاش حموم رفتیم می گفتم اینا بی ابرو هستن .:302: فکر می کنه منم بی ابروام :302:
نمی تونم باهاش روبرو شم حتی نمی تونم جواب تلفنش رو بدم از استرس
اون اگر می خواست حرفای اونا رو باور نکنه اصلا نباید به روی من می اورد الان که بهم گفته حتما باور کرده.
من خیلی تحقیر شدم چجوری با این همه تحقیر کنار بیام.
:302:
چه جوری باش حرف بزنم آخه..چند بار بهم زنگ زده به خونه زنگ زده ولی من جرات ندارم جواب بدم از خجالت نمی تونم باهاش حرف بزنم
می خوام بهش بگم بیاد چت کنیم تو چت بگم جریان چی بوده؟
یا نه بگم اینا از حسودی برات ایمیل زدن و اصلا چیزی نبوده:302:
راست می گی اشتباه کردم خواستگاری رو به دوستام گفتم دیگه پشت دستمو داغ کردم عروسی هم دعوتشون نمی کنم.

مساله الان حمام هست یا وعضیت جسمی شم؟

من در مورد حمام مینویسم


بگو من توی خونه و پیش دخترهای هم خونیم تاپ و لباس یقه باز پوشیدم و دیدن
با لباس معمولی و کمی نازک و ... این چیزها معلومه دیگه.
اگر هم روت میشه که اصل ماجرا را بگو

محکم مطمئن و با اعتماد به نفس حرف بزن
خلاصه بگو و سعی نکن با توضیح اضافه توجیهش کنی
آخرش هم بگو من حرفام را زدم دلم میخواد اگه به من اعتماد دارین و باور کردید ادامه بدیم
اگر هم اون ایمیل را باور دارید که مشکلی نیست. هنوز که اتفاقی نیوفتاده ...

بذار بدونه که به خودت مطمئنی

بابا چیزی نشده که. فکر کردم عکسی چیزی گرفتن.
می تونی راستشو بگی. (من بودم احتمالا راستشو می گفتم. ولی نمی دونم چه کاری واست بهتره. شاید بد نباشه بری یه مشاوره بکنی اگه پول داری)
می تونی هم همون کاری رو که یکی از دوستان توصیه کرد بکنی که بگی در کل سینه هام یه مقدار کوچیک هست ولی دیگه بقیه جزییاتو نمی دونم.
اون خال حالا مگه خیلی خاصه یا جاش خیلی خاصه؟ برو یه دکتر پوست برش دار اگه رو اعصابته. بعدش هم با لیزر فکر می کنم بتونن جاشو اگه مونده بهتر کنن. نمی دونم می شه اصلا معلوم نباشه یا نه. دکتر پوست خوب باید بری که بدترت نکنه. (اگه برجسته است بد نیست برش داری)
منم خال دارم خیلی هام خال دارن رو بدنشون اینکه دلیل نمی شه. یعنی مدرک معتبری نیست.
بی خیال. ولی می تونی لباس رو طوری بپوشی که اون اقا ببینه سایز سینه رو یا به هر حال خودش که دقت می کنه. همه مردها هم اینطوری نیستن که گیر باشن.
یه چیز دیگه هم اینکه فهمیدی اونا دوستات نیستن! دیرتر می فهمیدی چی می شد؟ همین جا هم خوبه.
سخت نگیر.
موفق باشی.

ول کنید تو رو خدا اینا چیه که برید برداریدو فلان بمان.

اگر واقعا حدف اون آقا ازدواج باشه به این چیزها توجه نمیکنه .

یعنی هردختری بخواد ازدواج کنه باید بشه اونی که پسر به دلش بشینه .

باید بره هزارتا عمل کنه بشه مورد پسند آقا.

دوست عزیز من از حرف اون آقا احساس میکنم. که با دخترهای دانشگاه رابطه حالا ایمیل یا هرچیزی دارند .

و اگر هم واقعا خواستگاری کرده باید با خانواده خدمت برسند نه اینگه تو حیاط دانشگاه ازتون خواستگاری کند.

و این حس بهم میگه که اون آقا به بهانه های ازدواج و سینه هاتون به چه اندازه ای هست

میخواسته سر حرف رو باز کند یه جورایی روی شما رو به این حرفها باز کنه .

باید خیلی دقت کنی که حدفش خیر باشه خدای نکرده فکرهای شیطانی در سر نداشته باشد.

من خودم آقا هستم.

برای امر خواستگاری به خودم چنین اجازه ای رو نمیدم. از دختر از این نوع سوالها بپرسم.

عدو شود سبب خیر به این می گن.اگر ناشناس به خاستگارت نمی گفت کوچیکن،خودت می تونستی بهش بگی؟با این

خجالتت بعید می دونم.فرض کن عقد می کردید بعد متوجه می شد.هی سرکوفت چرا کوچیکن؟چرا بهم نگفتی؟

ولی الآن خیالت راحته که می دونه اگر عقد کردید نمی تونه ازت ایراد بگیره.الآنم به جای اینکه قایم بشی از هر راهی که

می تونی اصل ماجرا رو برای خاستگارت تعریف کن.

کوچیک بودن م دو حالت داره یا مثل دختر 10 ساله ست یا فقط کوچیکه.چطور بعضی ها موهاشون لخته یکی م موهاش

وز وزیه یا یکی دماغش بزرگه یکی کوچیک سینه م همینطوره اندازه و اشکال مختلف داره.نباید یه مدل خاصو الگو قرار داد.

اگر م کسی می خواد تغییرش بده نباید با این دید باشه که من مشکل دارم پس باید تغییر کنم.هیچ مشکلی در کار نیست

چیزی که هست تفاوت می باشد.البته،مثل دختر 10 ساله علایم یک سری مشکلات است که باید رفع بشوند.

درضمن عنوان تاپیکت مبهمه،اولش فکر کردم یه پسری که اومدن تحقیق،یه چیزایی در بارت شنیدن و حالا خانواده

دختر نظرش منفی شده.در پست بعدی یک عنوان به موضوع اشاره داشته باشه.

من حرفامو زدم ولی متوجه نشدم مشکلت نشدم.کوچیک بودن؟اینکه خاستگارت فهمیده کوچیکن؟یا اینکه چطور به

خاستگارت بگی جریان چی بوده؟آیا خاستگارت بهت حرفی زده می گی بی آبرو شدم؟

پدربزرگ عزیز اگه منظورتون پست منه یه توضیحاتی اضافه کنم
خال برجسته رو بهتره برداشت. یه جراحی خیلی سطحیه. من خودم همین کارو کردم. البته خال من یه دفعه ای اینطوری شده بود و همسطح بقیه پوست نبود کوچیک هم بود. حالا هرطور که خودشون دوست دارن. یه پیشنهاد کلی بود نه واسه اینکه دوستاش و این اقا اینو گفتن.
در مورد اینکه راجع به اون اقا اینطوری قضاوت کردین شاید اشتباه کنین شایدم درست بگین. خواستگاری رفتن البته باید با حضور خانواده ها باشه اما در شکلی که دختر و پسر همدیگه رو می شناسن اول خودشون دو تایی با هم هماهنگ می کنن که واقعا می خوان با هم ازدواج کنن بعدا با خانواده ها به حضور هم می رسن. یه جورایی به وسیله ی خواستگاری به خونواده ها اطلاع می دن که می خوان با هم ازدواج کنن و خانواده ها همدیگه رو می بینن.
به هر حال می تونن زودتر شکل رسمی بدن به این خواستگاری و بقیه مراحلو تحت نظر خانواده پیش ببرن.

سلام
هنوز اتفاقی نیفتاده که شما از حالا نگرانی!!!من فکر می کنم بیشتر اون آقا باید توضیح بده که چرا همچین سوالی کرده.شما حجب و حیا داری. این ویژگی رو دیر یا زود تو جلسات خواستگاری می فهمید و اون خودش می دونست که با این شرایط چه میخواد کنه.
پس...
جای اون فکر نکن که چکار میخواد کنه یا چه فکری میکنه!
خودت رو دست کم نگیر و همون چیزی که هستی به خودت افتخار کن...تو کم نداری از بقیه

یک سوال الان مشکل شما دقیقا چیه? نگرانی جسمیتون? فکر و برداشت خواستگارتون? عملکرد و عدم رازداری دوستانتون? ...

حقیقت...حقیقت...حقیقت
من ماجرای شمارو از هر طرف نگاه میکنم به این میرسم که باید رک و روراست بری با این اقای محترم صحبت کنی و همه واقعیت را بگی
اتفاقا اون کسی که این کارو کرده باعث شده که حالا شما سر این مساله(که شاید واسه خیلی از آقایون دارای اهمیته) راحت بتوونی با ایشون صحبت کنی
راستشو بگو...به همین راحتــــــــــــــی...."طلا که پاکه چه منتش به خاکه"
از این اداها هم بخوای در بیاری و گوشیتو جواب ندی و از این حرفا تازه داری مهر تاییدی میزنی روی همه بدگمانی ها...گفته باشم!:72:

ببین یکی دیگه از دوستان تو این سایت مشکلی مشابه مطرح کرده
مشکل عجیب من برای ازدواج
که به خواستگارش نگفته کوچیک بودن سینش رو

اینا اگه فردا نامزد یا عقد کنن بعد از عقد پسره بفهمه خیلی راحت می تونه به هم بزنه سر این قضیه همه چیز رو

پس خودت رو خیلی ناراحت نکن تازه از اون دوستت که این نامردی رو به قول خودت در حقت کرده متشکر باش، چون اگه اون به خواستگارت نمی گفت تو هم مثل فاطیما می خواستی هیچی نگی و قطعا فردا به مشکل بر می خوردی

به نظر منم حقیقت رو به خواستگارت بگو و بقیه چیزها رو واگذار کن به خدا

ان شالله که هر چی خیر است پیش میاد

اصلا نگران نباش مسائل مهم تری هم در زندگی بجز سایز سینه وجودارد
در زندگی جاذیه زن به اخلاق و مهربانیش است
بسیاری از دوستان خودم هم سایز سینه شان کوچک بود ولی ازدواج کرده وبسیار هم خوش بخت هستند
در مورد ایمیل هم بگو یکی از هم خونه ای هام بوده منو موقع عوض کردن لباس دیده

سلام.
چرا اینقدر منفی فکر میکنید؟.به خودتون شک دارید؟
بگید بله من این مشخصات رو دارم خوب شددست هم خونه هام درد نکنه نمیدونستم چه جوری سر بحث رو باز کنم .
راستی ایا این جور مسائل میتونه واستون ملاک باشه ؟اگر این طوره در موردش فکر کنید.
واین رو هم بگو که از نظر خودت یه مسئله پیش وپا افتادس وقابل حله بهمین خاطر تا حالا مطرحش نکردم.

دقیقا همینطور جانب دارانه رفتار کن نه اینکه خودتو قایم کنی وخجالت بکشی مگه کار بدی کردی.
هر کسی بالاخره یه نواقصی داره خدا کنه همه مشکلات اینقدر راحت قابل حل باشن دیگه فوقش پروتزه دیگه نه....؟
اعتماد به نفست رو بالا ببر دختر جون....

سلام از کسانی که سعی کردن باهام همدردی کنن مشکلمو حل کنن ممنونم
چند نفر پرسیدن الان مشکل چیه؟

1. احساس نفرت از دوست نماها اطرافم دارم.احساس حماقت میکنم .این همه سال 4سال مث خر حرفامو گفتم و اونارو دوستای خودم دونستم
من چقدر ساده ام من چرا این جوریم چه جوری می تونم کارشون رو جبران کنم !!چه جوری خودمو آروم کنم؟با دستای خودم تو آستینم مار پرورش دادم:302:

2. آبروم رفته چون من کل مکالماتم رو با نوید ننوشتم . ابتدا به ساکن نگفت این ایمیل به دستش رسیده.از من پرسید تو خونه با دوستام با کدوم بیشتر صمیمی بودم.بعد پرسید پیش دوستات با لباس باز،یقه باز و لختی می چرخیدی.گفتم نه من همیشه مراعات میکنم.

گفت با دوستات حموم رفتی؟گفتم نه وا مگه خلم.گفت اگه رفته باشی یعنی خل بودی؟گفتم من که نرفتم ولی چه دلیلی داره ادم با دوستش بره حموم .کسی هم اینکارو کنه مورد داره حتما.گفت چه موردی مثلا؟منم گفتم مورد انحراف جنسی:302: .ازش پرسیدم درست نمی گم؟گفت چرا درست می گی.
بعد گفتش مطمئنی نرفتی حموم!!فکر کردم داره کرم میریزه از این جور حرفا بزنه .عصبانی شدم گفتم یعنی چه که این سوالات رو از من می پرسید؟اینجا بود که جریان ایمیل رو گفت.:302: منم گفتم اون ایمیل رو برای منم فوروارد کنش.
تو ایمیلی که فوروارد کرده بود نوشته بود این سوالات رو نتونستم تو تل ازت بپرسم.لطفا بگو انگیزت از اینکه با دوستات حمام رفتی چی بوده؟شیطنت.بازیگوشی یا علاقه داشتی به همجنس یا دروغه؟
لطفا بگو قضیه تعطیلیه بالاتنت چیه؟تعطیل رسمیه یا نیمه تعطیل یا دروغه؟
لطفا بگو رو سینت لکی شبیه هلال ماه داری یا نه؟
:302:

3.من می خواستم بهش بگم مشکلم رو ولی نه به این زودی.من با محبتم با اخلاقم می تونستم اون رو داشته باشم جوریکه دیگه به این چیزام اهمیت نده و از شناختی هم که دارم می دونم که اگر یکم بم نزدیک می شد دیگه به این مسائل اهمیتی نمی داد.ولی الان با این دید که به قول خودش من تعطیلم ! یک انرژی منفی بزرگ سد راهم هست .

این سه تا مورد مشکلات منم هر سه تاشون هم به یک اندازه مشکل هستن و الویتی ندارن :302:

یکی از دوستان گفته بود اگر خال داری بردار.مرسی از راهنماییت .ولی برداشتنی نیست لک هست یک لک قهوه ای خیلی کمرنگ .شاید با لیزر کمرنگ تر شه ولی فکر کنم نمی ره.این لک زشت نیست مشکل من فقط همون سینه است.

یکی از دوستان گفته بودن اگر مثل بچه 10 ساله هستی.نه مثل بچه 10 ساله نیستم ولی از 12 سالگی که بالغ شدم طی یک ماه کمی رشد داشتن و تا الان که 23 سالمه اندازه اش تغییری نکرده یعنی من اولین سوتینی که خریدم تو اون سن.هنوزم همون سایز اندازم میشه.:302: فکر کنم خیلی بدجوره و باید عمل شه.

یکی از دوستان گفته بودن چرا رسمی خواستگاری نیومدن...
من گفتم نوید رسما اومده خواستگاری من.دوبار اومده با خانوادش و خانواده منم تاییدش کردن و حرف مهریه ام زدیم.

آقای امیران :72:
خیلی استرس دارم.
از راهنماییتون خیلی متشکر.
تصمیم گرفتم فردا باهاش حرف بزنم و حقیقت رو بگم.بگم اونها از حسادت اینکارو کردن ولی ازشون ممنونم چون کار من رو راحت کردن.و من این مشکل رو می خواستم بت بگم
بگم که حمام هم نرفتم و یکبار یکی از دوستام وقتی داشتم لباس عوض می کردم بی هوا اومد تو...
می خوای باور کن بسم ال... می خوای نکن به سلامت


اقای فرهنگ عنوان چی بزارم نمیشه تغییر داد.می خواستم بنویسم دوستای نامردم رازم رو به خواستگارم گفتن.

من بودم حقیقتو می گفتم. اما شاید بخوای مشاوره هم بری و بپرسی.
حالا سن و سال شما دوتا رو نمی دونم حتما هر دوتون کم سنین. ولی واقعا مورد خاصی نیست. خوب حالا با دوستات دردل کردی اونام یه همچین کاری کردن. مشکلی از جانب تو نبوده.
باور کن سایز سینه اونقدری هم که فکر می کنی مهم نیست. مجموعه ی ادم مهمه اخلاق رفتار مهر و محبت انسانیت و کل ظاهر. خیلی از اقایون گیر نیستن به این چیزا. همه چی رو که نمی شه با هم داشت. اگه یکی ظاهرش کامل باشه از نظر اندام می بینی صورتش خوب نیست یا اخلاقش خوب نیست.
اون پسر هم دیده سایز سینه رو دیگه از لباس هم معلومه دیگه. چیزی نیست که ازش پنهان کرده باشی گلم.
ریلکس باش.
به نظر من اینکه الان اون مثلا دوستا رو شناختی خیلی هم خوبه. فکرشو بکن بعد از ازدواجت سعی میکردن موش بدونن تو زندگیت و تو هم اونارو نمی شناختی باهاشون دردل می کردی چی می شد؟ خوشحالم باش.
تازه خیلی چیزا رو نباید به بقیه گفت. (بقیه ای مثل خانواده ها و دوستا) بعدا هم اگه مشکلی سوالی واست پیش اومد یا یه جایی مثه اینجا بپرس یا برو مشاوره و از یکی که متخصصه بپرس. به ادمای اطرافت مجبور نیستی همه چی رو بگی. مگه اینکه کلی و سربسته.
اون قسمت می خوای باور کن می خوای نکن به سلامتو هم نگو بهش. اگه یکی به من بگه ناراحت می شم و خودم می ذارم می رم!
موفق باشی.

... بنظرم نگرانیتون بی مورده. مرد نباید زنی رو که برای زندگی انتخاب میکنه فقط بخاطر هیکلش بخواد که.
یه سوال ازتون دارم. شما توی هیکلتون چه نکات مثبتی دارید؟
باید هیکلتون رو در کل بسنجید. شاید نکات مثبتش در کل بیشتر از یک نکته منفی باشه البته بنظر من که همینم مثبته.


این پست توسط hamed65 ویرایش شد.
از دوستان تقاضا داریم در پست هایشون به قوانین تالار دقت کنند.

بنظر من هم خوبه راستشو بگید البته بطور کلی ولی خیلی وارد جزئیات نشید که موضوعو بزرگ کنید براش. مثلا بگید فکر کردم اون ایمیل کار کی میتونه باشه به این نتیجه رسیدم که کار هم خونه هامه از روی حسادت اینکارو کردن. البته من سینه هام کوچیک هست ولی خوب مثل مردا که نیستم بالاخره زنم

ببین عزیزدل شما خودت اومدی حرفو گذاشتی تو دهان طرف یعنی چی انحراف جنسی داره یا خله ......
یعنی تا حالا نشده با دوستامون در مورد هیکل و اینجور چیزا حرف بزنیم یا استخر بریم فکر میکنی پسرا از این حرفا با هم نمیزنن؟
شما اگه حتما با همین دو نفر در مورد مشکلت حرف زدی ومطمئنی یکی از اون دو نفر بوده به نامزدت بگو تا یه وقت فکر نکنه طرف پسر بوده ممکنه این فکرو کرده باشه که اینجور عکس العمل نشون داده واگرنه بروز نمیداد البته این فکرمنه شاید درست نباشه....:72::72:
موفق باشی...
یکم با اعتماد نفس بیشتری با طرف مقابلت رفتار کن اینجور که شما رفتار میکنی اقا نوید رو حساس میکنی ......

دوست عزیز:72:

بگو با دوستام استخر رفته بودیم شاید از اونجا متوجه ظرافت بدن من شدند.

از آنجایی که نتونستند از کانال دیگه ای میانه ما رو بهم بزنند از این طریق اقدام کردند.

خیلی مختصر و کوتاه بگو و زیاد طول و تفسیر نده. اگه واقعا تو انتخابش باشی با این ایمیل ناشناس قضاوت نمیکنه؟!

اگر هم می خواد با این ایمیل رابطه تون رو تمام کنه همون بهتر که حالا شناختیش و گرنه پس فردا با صحبت مادرش و

خواهرش و ...... باید مرتب تن و بدنت بلرزه که نکنه بخواد من و طلاق بده؟!؟

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد:72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط abadanveh

یه سوال ازتون دارم. شما توی هیکلتون چه نکات مثبتی دارید؟
باید هیکلتون رو در کل بسنجید. شاید نکات مثبتش در کل بیشتر از یک نکته منفی باشه البته بنظر من که همینم مثبته.

---

نکته منفی هیکلم فقط همین مورده .بقیه موارد مشکل خاصی نیست نمی گم خیلی عالیم و بقیه همه مثبتن ولی فقط این مورد هست که من رو به فکر می ندازه .مشکل دیگه ای ندارم که نیاز به فکر کردن داشته باشه.
خیلی خوشحال شدم حرف شمارو خوندم :72:
من که این رو مثبت نمی دونم بزرگ هم دوست ندارم ولی معمولی بهتره تا انقدر کوچیک.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هیام

ببین عزیزدل شما خودت اومدی حرفو گذاشتی تو دهان طرف یعنی چی انحراف جنسی داره یا خله ......
یعنی تا حالا نشده با دوستامون در مورد هیکل و اینجور چیزا حرف بزنیم یا استخر بریم فکر میکنی پسرا از این حرفا با هم نمیزنن؟
شما اگه حتما با همین دو نفر در مورد مشکلت حرف زدی ومطمئنی یکی از اون دو نفر بوده به نامزدت بگو تا یه وقت فکر نکنه طرف پسر بوده ممکنه این فکرو کرده باشه که اینجور عکس العمل نشون داده واگرنه بروز نمیداد البته این فکرمنه شاید درست نباشه....:72::72:
موفق باشی...
یکم با اعتماد نفس بیشتری با طرف مقابلت رفتار کن اینجور که شما رفتار میکنی اقا نوید رو حساس میکنی ......

---

سلام من موضوع حموم رفتن رو گفتم نه حرف زدن در مورد هیکل.مگرنه من حرف زیاد زدم اونام زدن با من.من فقط به این سه نفر نشون دادم.

خب پس با این حساب شما هیکلتون مشکلی نداره. بنظر من بیخود نگرانی. همیشه آدم باید نکات مثبت و منفی رو با هم در نظر بگیره. از تمام دخترهایی که شما میشناسید میشه یه ایراد گرفت هیچ کس بی عیب و نقص آفریده نشده.
بنظرم این خود ما هستیم که در خودمون نکات مثبت و منفی رو بوجود می آوریم. شما میتونی بگی: سینه های من کوچیک و فانتزین و بنظر خودم منحصر به فردن. من ازشون خوشم میاد و دوستشون دارم

sanjab واقعیت رو بهش گفتم البته کامل نگفتم
گفتم یک بار داشتم لباسم رو عوض می کردم دوستم اومد تو من رو دید.و ازروی حسادت که از هیچ کانالی نمی تونستن رابطه مارو به هم بزن این ایمیل رو برات زدن .من خودم می خواستم بهت بگم که بالاتنه ام یکم لاغر هست عدو شود سبب خیر اونها کار من راحت کردن چون واقعا خجالت می کشیدم بگم .الان هم می تونی حرفم رو باور کنی یا نکنی.وفکرات رو بکنی که این مشکل چقدر برات اهمیت داره
نمی دونم چجوری این همه خجالتم رو کنار گذاشتم و تونستم باش حرف بزنم. خیلی بهم اعتماد به نفس دادین مرسی ازکمکاتون :46:
گفتش من تو رو قبول دارم و حرفات رو باور میکنم چیزایی که پرسیدم از کنجاوی بود و می خواستم چرا چنین ایمیلی برای من زدن.
گفت ولی در مورد اینکه میگی بالاتنه ات لاغر هست به نظرم خوبی.من متوجه لاغریت نشدم.من گفتم اخه از رو لباس مشخص نیستش .گفت یعنی با پبنه و دستمال پرش میکنی.گفتم نه :302: ولی خوب می گم که از رو لباس مشخص نمیشه.حالا اگر برات خیلی مهمه اصلا مساله ای نیست مختاری هر تصمیمی خواستی بگیری و اگر برات مهمه و نمی تونی باهاش کنار بیای همین الان بگو.
گفتش من تصوری ازتو ندارم نمی تونم الان بگم می تونم کنار بیام یا نه.
گفتم یعنی چی خوب بگو دیگه:302:
گفت باور کن نمی دونم چه جوری هستی که الان بگم بت می تونم کنار بیام یانه.ولی مهم نیست فوقش یک جراحیه کوچیکه دیگه .من درمورد این عمل تحقیق کردم مشکلی پیش نمیادو حتی برای شیردهی هم مشکلی پیش نمیاد.
:302:
بعد گفت از خودت یک عکس بهم بده با لباسی که اندازه واقعی بدنت مشخص باشه.گفت من هیچ وقت به خاطراین مسائل تورو کنار نمی زارم ولی می خوام بدونم نیاز به عمل داری یانه.:302:

abadanveh مرسی از حرفات.اره هر کسی بالاخره یک ایرادی داره :72:
باید روی اعتماد به نفسم کارکنم .اخه من شوکه شدم اگر این ایمیل براش نمی اومد اینجوری بی اعتماد به نفس و نگران نمی شدم و با اعتماد به نفس در این مورد باهاش حرف می زدم.

ما یکی از دخترهای فامیلمون قبل از ازدواجش این مشکل رو داشت. ولی الان که حدود یکساله عقد کردن چاقتر شده و هیکلش قشنگتر شده و سینه هاش هم خوب شدن. دیگه نمیشه بگی کوچیکن عادیاً. از روی لباسم میشه فهمید که تغییر کرده. بمرور زمان شما هم که ازدواج کنید هیکلتون زنانه تر میشه و این مشکل خیلی کمرنگ میشه. وقتی عشق و علاقه وسط بیاد دیگه عیبهای همدیگرو هم دوست دارید و اونها رو مثبت میبینید. ممکنه شوهرتون حتی یه روز بهت بگه حق نداری عملش کنی من اینطوری دوست دارم.

سلام دوست عزیز!

دوستان به نکات خوبی اشاره کردند ولی من میخوام نظرت رو به نکات دیگه ای جلب کنم:

درسته که شما دو نفر با نیت ازدواج به هم نزدیک شدید و کم و بیش اقداماتی هم در این زمینه انجام شده از هر دو طرف. اما به نظرت یه مقدار برای بحث راجع به این مسایل زود نیست؟

به نظرت ایشون نمی تونن صبر کنن تا نظرات کارشناسانه اشون رو در مورد سایز اندام شما و لزوم یا عدم لزوم جراحی بعد از ازدواج بیان کنند؟ کما اینکه گفتند به خاطر این مساِل شما رو کنار نخواهند گذاشت.

در مورد عکس شدیدا تاکید دارم که این کار را نکنید!!!:324:

در مرحله شناخت قرار دارید و تمام تمرکزتون رو روی شناخت روحیات و شخصیت یکدیگر بگذارید. فریب این رو نخور که ایشون رو مدتهاست که میشناسی و هم کلاسی بودید...

رفتار یک مرد به عنوان هم کلاسی با رفتار او به عنوان یک همسر بسیار متفاوت است.

با دقت عمل کن واکنش ایشون در این مورد میتونه سرنخ های زیادی رو درباره شخصیتش بهتون بده.

تبریک میگم، شما تونستید حرفاتون رو برنید! سخت بود، اما تونستید. :104:

توصیه دانوب عزیز رو جدی بگیرید. تحت هیچ شرایطی تن به عکس دادن به کسی ندهید. اعتمادسازی جای خود و رعایت ضوابط هم جای خود. با قاطعیت و در کمال احترام مخالفت کنید. نترسید با این کار از شما طرد نمشود، اتفاقاً برعکس، برای مردها جذابیت و وقار خانمهایی که "آسان" نیستند بیشتر از خانمهایی است که به راحتی تن به عکس (یا شماره) دادن میدهند.

به امید روزی که خبر ازدواج شما رو در همین انجمن جشن بگیریم! :72:

در مورد دادن عکس برای قضاوت در مورد هیکل شما، منم نظرم منفیه. بنظرم میتونی از عکس یه خواننده یا یه هنرپیشه ای که هم سایز شماست استفاده کنی. دادن عکسهای معمولی اشکال نداره ولی عکسی که کسی بخواد از روی اون راجع به هیکل شما قضاوت کنه منطقی نیست و دور از وقار و سنگینی برای یک خانمه. حتی اگه اون فرد قرار باشه شوهر شما بشه. بهش یگو وقتی ازدواج کردی من مال تو میشم و میتونی بدنم رو ببینی.
آدم تشنه همیشه دنبال آب میگرده. سعی کن اون رو همیشه نسبت به خودت کنجکاو نگه داری و همیشه رازی در وجودت باشه که اون دنبال کشف کردنش باشه. اینطوری نسبت به تو مشتاق تر میشه.

عکس نده. بگو یه روز که خونوادت هم باشن بیاد خونتون یه لباس بپوش که بالاتنه اش تنگ باشه. می بینه دیگه. یا اصلا نه. همون لباس گشادی هم که پوشیدی یه دقیقه با دستت بکش که چسب تنت بشه و سایز سینه رو ببینه. بسه. عکس نده. ببین این دوستات عکس نداشتن چه اعصابی ازت خورد کردن. حالا عکستو هم بدی به یکی دیگه ممکنه برات بد بشه بعدا.

سلام دوست خوبم
به نظر من هم شما به هیچ عنوان عکس ندهید و :
دعوتشون کنید خونتون و خیلی معمولی ظاهر بشوید تا ایشون از لحاظ اندامی شما رو ببینند و اما اگر من جای شما بودم بعد از این دیگه بهش اجازه نمی دادم راجع به هیکلم حرف بزنه چون در همین حد کافیه.
شما نیمه دیگه لیوان رو ببینید که اگر این ازدواج سر نگرفت و شما خیلی راجع به این قضیه صحبت کرده باشید و عکس داده باشید و در منزل خودتون با لباس چسبون شما رو دیده باشه و .......... اون موقع مثل اعتماد بی جایی که به دوستانتون کردید ممکنه مشکلی براتون پیش بیاد و دیگه قضیه بیش از حد بین دوستان هم گروپیتون باز شده.
پس به نظر من فقط با یه مهمانی دیگه و پوشیدن لباس مناسب که اندازه واقعی اندامتون رو نشون بده این قضیه رو تمام کنید. البته عزیز دلم خیلی خودتون روی این موضوع حساسیت دارید و دارید ناخواسته این موضوع رو به خواستگارتون منتقل می کنید
از این جهت می گم ناخواسته که من اگه جای شما بودم نمی گفتم می خوام این مشکل رو به شما بگم می گفتم می خواستم با لباسی راحت تر شما رو در جریان این موضوع بگدارم اما متاسفانه به صورت یک حسادت بیجا و خیلی بی موقع عنوان شد.
امیدوارم که موفق باشی عزیزم کمی روی اعتماد به نفستون کار کنید و باور کن موضوع خیلی مهمی نیست توی زندگی مشترک موضوعاتی بسییییییییییییییییار مهمتر از این هست (البته موضوع بی اهمیتی نیست ولی به نظر من توی ازدواج 5 درصد اهمیت داره ) بیشتر سعی کنید توی شناخت اخلاق و روحیات و منش و صداقت و ایمان ایشون تمرکز کنید و ایشون رو هم به این سمت هدایت کنید. :46::72::72:

به اینم فکر کن شاید قضیه عکس یه حربه باشه واسه محک زدن شما .
چیزی رو که باید میفهمیدن فهمیدن وتمام. دیگه توضیح وتوجیه بسه.

بهشون بگید برن وفکر کنن واگه خواستن پاپیش بذارن رسما.
با گذشت زمان ملاک ایشون واستانداردهایی که یه عمر بهش فکر کردند عوض نمیشه وفقط ممکنه وابستگی در شما ایجاد بشه.
وبه این هم تاکید کنید که اگه شما رو انتخاب میکنن باید شمارو هرجور هستید قبول کنن .