-
چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام دوستان
من دختر 26 ساله ای هستم، از دوره کاردانی که 19،20 سالم بود، از یکی از همکلاسی هام خوشم می اومد. ترم آخر کاردانی که بودم با هم صحبت کردیم و فهمید که من علاقه ی زیادی به اون دارم. چند ماهی ارتباط تلفنی داشتیم اما اون از همون روزهای اول حرفش این بود که برای آینده، آینده تصمیم می گیره، تا اینکه کارشناسی قبول شد یه شهر دور و رفت اونجا بود که زنگ زد و گفت بهتره این ارتباط رو ادامه ندیم چون ما نسبت به هم تعهدی نداریم نمی خوام اگر بعدا از هم جدا شدیم دلخوری پیش بیاد من هم پذیرفتم. و ارتباطم با اون باز تبدیل شد به ارتباطی که با سایر همکلاسی هام داشتم، البته یکی دوبار که دانشگاه بود تماس گرفتم و حالش رو پرسیدم که باورش نمی شد من نگرانش هستم و با وجود به هم زدن از طرف اون دلخوری ای ازش ندارم، ارتباط ما قطع شد تا دو سال بعد که ما در نمایشگاه غرفه داشتیم مثل سایر دوستان برای او هم از طریق ID اش آف گذاشتم که ما نمایشگاه داریم، در جواب نوشت از اینکه از من خبری به دستش رسیده خوشحال هست، باز گذشت تا سال بعد که ما در مسابقات مقام آوردیم همان روزها بود که از طریق اس ام اس تولدش را تبریک گفتم و چون شماره ی من رو نداشت کنجکاو شد و با من تماس گرفت تا بداند کیست که از دوره کاردانی تا آن موقع روز تولدش را به خاطر دارد 5 دقیقه با هم صحبت کردیم کاملا رسمی، در انتهای همان سال از طریق چت درباره شرکت در کنکور ارشد صحبت کردیم، باز هم بی خبری تا آذر سال بعد که او سرباز بود با من تماس گرفت گفت یاد دوستان قدیمی افتاده بعد از چند روز تماس گرفت گفت می خواهد مرا ببیند، یک راست از شمالی ترین نقطه کشور بلیط گرفته بود برای جنوبی ترین نقطه کشور، آمد گفت من را به خاطر بدی ای که در حقت کردم ببخش من دوستت دارم، بعد خواست هراز گاهی با او تماس بگیرم. حدود یک ماه تماس نگرفتم تا اینکه خودش تماس گرفت و با لحنی ملتمسانه پرسید چرا تماس نمی گیری من هم گفتم دلیلی برای اینکار ندیدم، بعد از من خواست که به عنوان یک دوست ارتباط داشته باشیم(می دانم ارتباطم اشتباه بود، اما شما هم اگر سال ها در تب داشتن کسی می سوختید که حتی در نبودش خواستگاران خود را دست به سر می کردید شاید نمی توانستید در مقابل این پیشنهاد مقاومت کنید) ، خلاصه اینکه ما ارتباط تلفنی داشتیم با رعایت تمام حریم ها، سال بعد آمد او را دیدم و امسال هم همینطور سربازی اش پارسال تمام شد و الان هم ارشد قبول شده، من هم، هم تقریبا شاغلم هم برای کنکور ارشد درس می خوانم، اکنون که قبول شده خانواده اش سعی دارند او را وادار به ازدواج کنند اما به خودش می گوید فعلا همچین قصدی ندارد، درباره دوستی خودمان هم می گوید معلوم نیست پیوندی درکار باشد یا نه ما دوستان خوبی هستیم، با این توضیحات و با توجه به اینکه من هر لحظه او را بیشتر می شناسم بیشتر خواهانش می شوم فوق العاده با ایمان هست و در تمام این مدت شاید باعث پیشرفت ایمان یکدیگر هم بوده ایم، خیلی به حریم ها و دین مان پایبندیم، بارها مرا به خاطر شخصیت ام ستایش کرده، اما اکنون ترس من از این است در پی اصرار خانواده اش بر ازدواج عاشق دیگری شود نمی دانم چه کار کنم که مرا برای همسریش برگزیند تا دیر نشده؟
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
fa_karoon عزیز سلام
به تالار همدردی خوش امدی
دوست عزیزم کاملا مشخصه به درست بودن یا نبودن ادامه دوستی خودت کاملا واقفی
چقدر خوبه که اومدید اینجا و مشکلتون رو مطرح کردید
متاسفانه ادامه رابطه به ضرر شما هست
به نظر من ازش بخواه یا رسمی اقدام کنه یا تمامش کن
احساسات و وابستگیت رو درک میکنم اما دوست عزیز باور کن ادامه بیشتر به احساس و روحیت لطمه میزنه
شما کاری که شما رو به همسری قبول کنه نمیتونی انجام بدی تنها کارت قطع رابطه هست تا اقدام رسمی
امیدوارم بقیه دوستان بهتر راهنمایی کنن
موفق باشی:72:
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
ممنون که جواب دادین . اگه ارتباطم رو قطع کردم، عاشق یکی دیگه شد(کما اینکه در مدتی هم که از هم فاصله داشتیم کسی رو می خواسته و خواستگاری رفته اما بعد دیده باهم سازگاری ندارند و ادامه پیدا نکرده)، اون وقت من چی کار کنم، دیگه نمی تونم رنج این دوست داشتن تحمل کنم، از طرفی همه اش ناراحت اینم که با این ارتباطم دارم گناه می کنم، از طرفی می ترسم از دستش بدم
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
منظور از قطع ارتباط، قطع کلیه ی ارتباط های تلفنی، اینترنتی و احساسی و عاطفیه.
بنابراین شما دیگه نباید نگران احساسات اون باشید.
در ضمن قراره قبل از قطع ارتباط، با ایشون اتمام حجت کنید که اگر خواهان ادامه ی راه هست باید رسمی اقدام کنه.
با توجه به تمایل خانوادش به ازدواج ایشون، فرصت خوبیه که شما رو به خانوادش معرفی کنه.
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام fa_karoon عزيز :72::72:
چقدر داستان شما من رو ياد يكي از همكلاسي هام انداخت
من كلا تو زندگيم از 2 تا مرد خوشم اومد... اولي كه برميگرده به 6 سال پيش و دومي هم كه تو تاپيكم درباره اش صحبت كردم و اكثر دوستان داستانش رو ميدونن
اما داستان شما مشابه داستان 6 سال پيشه منه...
از من ميشنوي زياد خودت رو درگير اين رابطه نكن و بقيه خواستگاراتو به خاطر اون رد نكن.... وقتي اين آقا علنا بهت گفته ما فقط مثل 2 تا دوستيم، يعني واقعا فقط فقط فقط مثل 2 تا دوست و همكلاسي هستيم.... نه بيشتر و نه كمتر
منم خيلي دير معناي حقيقي اين جمله كه بارها توسط اون آقا به صورت صريح و غير صريح گفته ميشد رو فهميدم...
الانم كه الانه بعد از 6 سال هنوزم بهم اس ام اس ميده، زنگ ميزنه ، تولدم رو تبريك ميگه، از خاطرات دانشگاهمون ميگه، اما هنوزم من فقط براش يه همكلاسيه قديمي هستم و گذر زمان هيچ تغييري تو نظرش نداده، با اين تفاوت كه الان منم به اون آقا فقط به چشم يه همكلاسيه قديمي نگاه ميكنم
اين تيپ شخصيتي كه مقابل شما قرار داره دقيقا مشابه همون تيپ شخصيتيه كه 6 سال پيش وارده زندگي من شد.... ابراز علاقه هاي شما و اس ام اس ها و تماس هاي شما به مناسبتهاي مختلف تاثيري روي عاشق شدن اون نداره.... يه مرد نيازمند اين قدر زمان نيست تا عاشق بشه... به نظر من و با توجه به تجربه اي كه از برخورد با چنين مردهايي به دست اوردم اون آقا به شما فقط به عنوان يه دوست با معرفت نگاه ميكنه و بس
پس تو هم ديدت رو به اين رابطه تغيير بده ... و از زندگيت بدون حضور ايشون لذت ببر ... و اگه توانايي تغيير ديدگاهت رو نداري رابطه ات رو به صورت كامل با ايشون قطع كن...
شايدم آخر داستان شما فرق كنه و بعد از قطع رابطه ايشون ازتون رسما خواستگاري كنه
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
خانم Rama25 ممنونم از جوابتون، شما دقیقا نوع رابطه ما رو درک کردید و دقیقا نوع نگاه این آقا رو درست تشخیص دادید، اما چه کنم تا میاد همه چی واسم عادی بشه اگه در مورد دختری حرف بزنه سریع احساساتم تحریک می شه(هر چند می دونم وقتی کسی رو دوست داری باید بذاری با هرکسی که خوشبخت زندگی کنه)، یا اینکه به خودم می گم خوب دیگه ایندفعه که یه خواستگاری اومد عاقلانه عمل می کنی اما همین که یه ذره قضیه جدی می شه می گم خدایا غلط کردم نمی تونم بذار مجرد بمونم اما به زور مجبور نباشم به کسی بگم دوستش دارم،
آخه وقتی به این فکر می کنم که در کنار همدیگه چقدر می تونستیم خوشبخت باشیم و یه خانواده ایده آل رو با هم بسازیم می گم چرا نمی شه آخه
می دونم تنها راهش اینه که رابطه ام رو باهاش کم کنم و در حد همون مسائل درسی و کاری باشه و سعی کنم دقیقا یه رفیق با معرفت براش باشم
(ولی فکرش رو بکنید وقتی ازدواج کنه من نابود می شم، چه ارتباطی باهاش داشته باشم چه نداشته باشم)
کاش راه حلی برای وصال بود کاش همه راه حل ها به جدایی ختم نمی شد، کاش خدا خودش یه کاری می کرد البته امیدوارم خدا هر چی خیره پیش بیاره نه اونی که من بهش اصرار دارم
بابت همه راهنمایی هاتون یک دنیا ممنون خدا قلب هاتون رو شاد کنه
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
عزيز دلم ، علاقه اي كه من 6 سال پيش به اون آقا داشتم خيلي زياد بود، الان واقعا احساست برام قابل دركه... همين علاقه ي شديدم باعث شد تو كل دوران تحصيلم و حتي بعدشم تا مدت ها تمام آقاييوني كه پيش قدم ميشدن واسه آشنايي يا خواستگاري رد كنم... همه ي زندگيم شده بود جلب رضايت و توجه و عشق اون آقا... اما اون فكر ميكرد من دارم اين كارها رو براي نشون دادن معرفتم به يه رفيق ميكنم :311: نه به معشوقم ... اصلا تو يه فاز ديگه فكر ميكرد :311:
اما از انصاف نميگذرم كه اون آقا هيچ وقت من رو بازي نداد... و هيچ وقت سعي نكرد با من بازي احساسي راه بندازه... هنوزم كه هنوزه من رو خانوم مهندس صدا ميكنه... و ميگه: خيلي واست احترام قائلم... همين
منم فكر ميكردم اگه روزي اون رو با خانومي ببينم ميميرم... اما ديدمش.... 2، 3 ماهم افسرده بودم... اما نمردم... خوب و سرحال الان اين جا هستم :227:... خيلي هم دختر احساساتي هستم اما ميبيني كه چيزيم نشده عزيزم...:227:
با اينكه الان مجرده و ديگه با هيچ خانمي هم رابطه نداره، من هنوزم همون همكلاسيشم... اين بار ديگه منم غير از حس احترام متقابل هيچ حسي بهش ندارم:310:
دوباره عاشق شدم و فهميدم عشق 2 طرفه خيلي شيرين تر و خوش طعم تره... البته اگه به ازدواج ختم بشه
عزيزم اون آقا الان داره آيندش رو بدون تو ميسازه... پس مثل من نباش و بهترين سالهاي زندگيت رو تو رويا نگذرون... روزي مياد كه ازدواج ميكنه و هيچ كاري هم از دستت بر نمياد... حتي نميتوني ازش گله و شكايت كني و ازش دليل بخواي... چون خيلي راحت بهت ميگه كه : "من كه بهت گفتم ما فقط 2 تا دوستيم"
اين جاست كه فقط تو ميموني و عمر گذشتت و آرزو هاي تحقق نيافتت
فقط خودت ميتوني از خودت و احساسات مراقبت كني... اون آقا كه از الان از خودش سلب مسئوليت كرده
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
من واقعا از جوابهاتون واقعا ممنونم شما خیلی خوب من رو درک می کنید، آقایی هم که طرف مقابل من هست هیچ وقت منو بازی نداده و فوق العاده انسان راستگویی هست بارها امتحانش کردم و الان به صداقتش و ایمانش اعتماد کامل دارم. اما چه می شه کرد دقیقا اون هم من رو فقط به دیده یه همکلاسی قدیمی و با معرفت که هیچوقت بدی ازش ندیده می بینه
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
دوست عزيزم دقيقا ميدونم الان عاشق چه ويژگي هايي در اين مرد شدي
ميدونم
- مرد محترم و مودبيه و تا حالا ازش بي احترامي نديدي
- برعكس خيلي از آقاييون كه صحبت ها رو ميبرن تو فاز احساسي، اين مرد اين كار رو نميكنه
- خيلي حدود بين مرد و زن رو رعايت ميكنه
- تند و خشن صحبت نميكنه
- ايمانش برات قابل تحسينه و اين كه قصد سوء استفاده ازت نداره
- فكر ميكني پسر پاكيه
همه اينها قابل تحسينن :104::104: ... بايد به اين مرد احسنت گفت ... و خوشبختانه يكيش به پست من خورده يكيش به پست تو :227:
اما گل من، اين خصوصيات علاوه بر اينكه منش والاي اين مرد رو نشون ميده يه علتش ميتونه اين باشه كه،اين آقا به شما احساس خاصي نداره... واسه همينه اين قدر راحت تر ميتونه حدود خودش با شما رو حفظ كنه و حريم هاي بينتون رو نشكنه
نميگم هر مردي وارد فاز احساسي ميشه يعني دختر رو دوست داره...اصلاااااااااااااا حرفم اين نيست.... ((ميدونم خيلي جاها قصد سوء استفاده دارن))
اما حرف من اينجاست كه كنترل اين حد و حدود در صورتي براي يه مرد توي اين مدت طولانيييييييييي سهل و آسان ميشه كه مرد علاقه ي دندون گيري به زن نداشته باشه ...((البته استثنا هم هست، اما ما بحثمون رو اكثريته))
ميدونم خودت راه درست رو تشخيص دادي... من فقط اين حرف ها رو زدم تا بيشتر روشون تامل كني
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
ممنون راما جان،
اما اون آقا خودش به خوبی می دونه و بارها اعتراف کرده که هیچ کس به اندازه من نمی فهمدش، و می دونه هیچ کس به اندازه من دوستش نداره و دیده که قبلا افرادی به خاطر موقعیتش بهش ابراز علاقه کرده اند اما مطئمن که من اینجوری نیستم.
بارها بهم گفته خیلی دوستم داره، اما همه اش می گه فعلا باید زندگیم رو سر و سامون بدم بعد به فکر ازدواج باشم، می گه فعلا قصدی برای ازدواج ندارم
حالا موندم بین اینکه آیا واقعا اصلا من رو برای زندگی مشترکش دوست نداره؟، یا اینکه می ترسه الان قولی به من بده و این باعث بشه من به خاطرش خواستگارهام رو رد کنم، ولی بعد چیزی پیش بیاد و نتونه به قولش عمل کنه؟
نمی دونم این رو از کجا باید بفهمم
این آقا الان تو شرایطی هست که حداقل یکی دو سال دیگه برای درست کردن زندگیش زمان لازم داره تا بتونه شرایط ازدواج رو برای خودش فراهم کنه
اینکه هم مسائل محرم و نامحرم رو رعایت می کنیم، اگر خدا کمک کنه بزرگترین دلیلش اینه که نمی خوایم رابطه مون گناه آلود باشه، چون هر دومون به خوبی می دونیم رابطه ای که به گناه کشیده شد پایان خوبی نداره
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام fa_karoon
پسری اگه دختری رو بخواد حتما رسمی اقدام می کنه، اینکه داری میگی بهت گفته فعلا قصدی برای ازدواج نداره و می خواد زندگیش رو سرو سامون بده نمی تونه درست باشه، چون خودت نوشتی که خانوادش دارن ازش می خوان ازدواج کنه
اون پسر اگه شما رو بخواد قطعا شما رو به خانوادش معرفی می کرد، حالا شاید مشکلاتی سر راه به هم رسیدنتون داره می بینه که نمی خواد بگه، شهرهای محل زندگیتون از هم دوره؟
یاد داستان خودم افتادم
منم حدود سه سال عاشق یه همکلاسی بودم که بعد از سه سال عشق که من بهش داشتم و یک سال آخرش که اونم عاشق من بود خیلی راحت چند وقت پیش بهم گفت که خانوادش دارن براش دختر پیدا می کنند و اون هم نمی خواد با خانوادش مخالفت کنه! به همین راحتی
پس دختر خوب فراموشش کن، احساست رو رها کن
تا زمانی که اون رسمی نیومده جلو احساست رو وابسته اون نگه ندار
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام، از همه کسایی که جواب دادن ممنون
آره شهرهای محل زندگی مون از هم دور هست البته اونها هم شهری ما بودند که بنا به دلیلی نقل مکان کردند به شهر بهتری که الان توش هستن(ببخشید که نمی تونم واضح بگم)، الان هم که ارشد شمال قبول شده و یه جورایی فاصله مون شمال و جنوب محسوب می شه
و اما...
دیروز باهاش صحبت کردم گفتم کاش دلت می خواست که همیشه باشی(سریعا منظورم رو درک کرد).
گفت: می دونی که الان که نه به لحاظ احساسی نه به لحاظ مالی قصد ازدواج ندارم، نمی خوام بهت دروغ بگم که بمون منتظرم، و به خاطر من موقعیتهایی خوبی که ممکنه برات پیش بیاد رو از دست بدی
گفتم مشکلت با زندگی مشترک با من هست؟ می خوام بدونم علاقه ای به زندگی با من نداری؟
گفت: نه تو هیچ مشکلی نداری، مشکل من هستم که الان نمی تونم تصمیمی بگیرم، تو هیچ چیزی کم نداری
گفتم اگه الان می خواستی ازدواج کنی چی؟ گفت: بهتر از تو پیدا نمی کردم، اما نمی خوام منتظرم بمونی
.................
حالا نمی دونم باز هم بلاتکلیفیم حل نشد.
دیروز درباره دختری که عاشقش شده بود و بعد بنا به دلایلی که قول دادم هیچ جا بازگو نکنم نتونسته بود باهاش ازدواج کنه گفت، از عشق و علاقه بی اندازه اش به اون گفت و فهمیدم با اینکه صددرصد مشخص هست که مورد خوبی برای ازدواج براش نبوده یعنی که نمی تونستن با هم خوشبخت بشن و با اینکه الان اون دختره ازدواج کرده هنوز هم دوستش داره
از یکی دونفر دیگه حرف زد که بهشون علاقه پیدا کرده بود و یکیش رو که الان دوست صمیمی خودم هست تو دوره کاردانی وقتی فهمیده که نامزد داره دو هفته دانشگاه نیومده بود
و این است دوستان من سرنوشت عشقی و دوست داشتنی که سالها همراه من است و هر لحظه برای پاک نگه داشتنش تلاش کرده ام، تمام توان خود را به کار بسته ام که خطا نکنم و این آقا تبدیل به دوست پسرم نشود(هر بار به بهانه های مختلف سعی کرده ام از او فاصله بگیرم)، اکنون نگاه می کنم و می بینم که عشقی که او به انتخاب های خود داشته با اینکه نه مجاهدتهای مرا در این راه داشته اند نه علاقه ای به اندازه ی من به او، خیلی عمیق تر است از آنچه امروز پس از سالها فداکاری(که خدا می داند از روی محبت بوده نه ریا) و سعی در عاقلانه رفتار کردن از من در دل دارد.
باید پذیرفت می دانم اینها راه حل نمی خواهد باید پذیرفت و کنار آمد سطرهای آخر را باب درددل نوشته ام، که جز توکل بر خدا در لحظات اشکبار و عاشقانه ام و تقاضای صبر از او مرا چاره ای نیست...
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fa_karoon
اکنون نگاه می کنم و می بینم که عشقی که او به انتخاب های خود داشته با اینکه نه مجاهدتهای مرا در این راه داشته اند نه علاقه ای به اندازه ی من به او، خیلی عمیق تر است از آنچه امروز پس از سالها فداکاری(که خدا می داند از روی محبت بوده نه ریا) و سعی در عاقلانه رفتار کردن از من در دل دارد.
باید پذیرفت می دانم اینها راه حل نمی خواهد باید پذیرفت و کنار آمد سطرهای آخر را باب درددل نوشته ام، که جز توکل بر خدا در لحظات اشکبار و عاشقانه ام و تقاضای صبر از او مرا چاره ای نیست...
:104:
پس می بینی که تکلیفت مشخص شده دوست خوبم.
فقط باید تحمل داشته باشی و صبر و دوباره از نو بلند شی و زندگی و روحیه تو بسازی... عاشق بشی و زندگی کنی. :46:
:72:
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام
تصمیم من فعلا این شده که: از ایشون بخوام به خاطر اینکه دارم برای کنکور درس می خونم، و تماس های اون باعث مشغول شدن ذهن من می شه، تا موقع کنکور دوهفته یکبار با من تماس بگیره، و حتی اگه شد کمترش هم کنم تا برسه به ماهی یکبار، مطئنا براش سخت هست اما وقتی بدونه من اذیت می شم قبول می کنه، و این می شه آغاز آرامی برای جدایی کامل، وقتی فاصله گرفتن ازش نامحسوس باشه دیگه نمی تونه منو مجاب کنه که ادامه دادنه ما هیچ مشکلی نداره
تو این رابطه اندوه بزرگی که دارم اینه که می دونم به خاطر ارتباطم با نامحرم دارم گناه می کنم، وقتی نماز می خونم همه اش شرمنده خدا هستم که نمی تونم ارتباطم رو با این آقا در حد ارتباطی که با سایر همکاران و همکلاسی های آقام دارم نگه دارم
امیدوارم خدا کمکم کنه بتونم این دفعه دیگه موفق بشم
از اونجایی که بینش سیاسی ما با هم متفاوت هست، و همچنین اون اعتقادش اینه که باید دختری رو که انتخاب می کنه مادرش تاییدش کنه، و یه تفاوت دیگه هم اینکه بعضی وقت ها نگاهمون به بعضی مسائل متفاوت هست، ترس این رو هم دارم که احتمال داره حتی اگه بهش برسم نتونیم زندگی خوبی با هم داشته باشیم، پس این جدایی فکر می کنم فرصت خوبی به من بده برای منطقی فکر کردن
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
مثل معتادها موقع ترک می مونم، اصلا نمی تونم خوب درس بخونم، زمان هام داره هدر می ره، تمام رگهام درد می کنه،
یادش رو دارم همچون سمی شیرین از ذره ذره بافت های وجود بیرون می کنم، اما بس دردناک است ...
دیگه نمی خوام درگیری عشقی داشته باشم، اصلا فرصتش رو ندارم تا کنکور چند ماه دیگه بیشتر نمونده
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام دوست عزیز
به نظر من اگه انقدر داره واست کلاس می زاره و میگه فعلا قصدی نداره خودتو الاف نکن
پسری که بخواد تو یه مدت کوتاه ( وقتی جدا شدید ) عاشق کسه دیگه ای بشه و انقدر فرصت طلب باشه همون بهتر ازش جداشی
البته میدونم عاشقی و جدایی واست سخته اما بیخیالی اون داره زندگی تورو به نابودی میکشه
یه روز چشم باز میکنی میبینی اون خوشبخته اما دیگه کسی سراغ تو نمیاد
بیشتره پسرا وقتی کم محلی ببینن به التماس میوفتن و تازه یادشون میوفته چیو از دست دادن
من خودم عاشقم و کاملا درکت میکنم که جدایی سخته اما اگه میخوای تا آخر عمر تنها نمونی یه مدت ازش جدا شو تا هم اونو از خزاب بیدار کنی هم محکش بزنی
اگه دیدی اقدامی نکرد ولش کن
ارزش عشقتو پایین نیار با التماس
:72::72::72::72::72::72:
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام، وفتی تاپیک های دوستان رو درباره موفقیت در قطع ارتباط می خونم دلم می خواد هر چه زودتر من هم درباره اتفاقات خوبی که بعد از جدایی برام خواهد افتاد بتونم بیام و بنویسم،
البته من باید خیلی حساب شده عمل کنم و خیلی هم باید محکم باشم که دیگه نتونه من رو به ادامه رابطه قانع کنه
آخه قبلا هم ازش خواسته بودم ک رابطه مون رو کم کم کاهش بدیم، قرار شد ده روز یکبار با هم حرف بزنیم، بعد از 8 روز اس داد که تو خیلی بدجنسی که نمی ذاری من صدات رو بشنوم
ولی این دفعه دیگه به امید خدا تمام توانم رو به کار می بندم به امید حال بهتری که بعد از گذشت سختی این جدایی به دست میارم و اگه خدا بخواد قبولی کنکور ارشد
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
fa_karoon عزیز سلام
پست زدم تا بابت تصمیمی که گرفتی بهت تبریک بگم
دوست عزیزم فقط به مرور یا کم کم کمی بهت نمیکنه سعی کن محکم و یک ضرب رابطه را قطع کنی
این خیلی بهتره شک نکن
پس با اراده محکم فکر قبولی ارشد و زندگی خودت باش
ورزش کن و مطمئن باش با رفتار عاقلانه میتونی بدون مشکل کلی پیشرفت کنی
موفق باشی:72:
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
ممنون ویدای عزیز
اگه بخوام یه هویی رابطه ام رو قطع کنم می دونم با رفتارش مانعم می شه، چیزی که بارها اتفاق افتاده، از پارسال آبان که سربازیش تمام شد چندین بار اقدام کردم اما بعد یه مدت دوباره همه چی برگشت به حالت اولش، اما ایندفعه وقتی بهانه درسم رو بیارم دیگه نمی تونه نه بگه و این شروع خوب و زیرکانه برای تقلیل تا به انتها رسیدن این رابطه می شه
ممنون که بهم دلگرمی می دین
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
دوست عزیز
هیچ فکر کردید تمایل اون به این رابطه نه از سر علاقه بلکه از سر ناچاری و وجود فشارهای روحی برای رفع از تنایی باشه؟اون اگه به شما تمایلی داشت ایا چنین رفتار میکرد؟
پس قطعا تصمیم شما تصمصم درستیه.
-
RE: چه جوری پسری رو که دوست دارم کاری کنم که من رو به عنوان همسرش انتخاب کنه؟
سلام عزیزم تصمیمت عالیه
امیدوارم موفق و پیروز باشی و یه پسر که قدر عشقتو بدونه گیرت بیاد
فدات:323::316::43::72::104: