-
اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام دوستان.راستش چند وقت بود میخواستم اینجا مشورت بگیرم.بااخره تصمیم رو گرفتم.
یه اتفاق غیر منتظره برای من به وجود اومده.یکی از همکار خانوم شرکت از من خوششون اومده و پیشنهاد آشنایی بیشتر دادند.:303:
این خیلی خوبه و من هم سعی کردم عادی برخورد کنم گرجه تو ایران این حالت به نسبت کم اتفاق میفته که خانم به اقا بگه،ولی من تمام سعی ام رو کردم تا طوری برخورد نکنم که این خانم که مطمئنا کلی اذیت شدن تا به من پیشنهاد بدن(با توجه به فرهنگ کشورمون و...) و کلی روی پا روی غرور خودشون گذاشتند،برداشت بد نکنند و اذیت نشند.
حالا مشکل اینه که ایشون بسیار خانم بسیار خوبی و با کمالات هستند و یکی از بهترین همکاران ما تو گروه.ولی من چون در بحث استخدام همیشه در جریان استخدامات هستم،این خانم رو خوب میشناسم(با توجه به اینکه تحقیقات محلی و متن مصاحبه با فرد و... در پرونده ثبت میشه و من مجبورم قبل از استخدام فرد بخونم و نظر بدم).مطمئنا ما بدرد ازدواج با هم نمیخوریم.الان یه حس عذاب وجدان دارم که از زندگی شخصیشون بدون اجازه ایشون خبر دارم و این باعث شده من کاملا ایشون رو از قبل بشناسم و ایشون خبر نداشته باشند.با توجه به اختلاف فرهنگی خانواده ها(خانواده من میشه گفت متفاوت تر هستند و یک جورایی قدیمی و سنتی تر و به قول امروزی های شهرستانی!!!!) مطمئنا ازدواج خوبی این بین به وجود نمیاد.
در ضمن تقاوت های مالی(وضع مالی خانواده ایشون خیلی خوبه و تقریبا مرفه) برای من جز اختلافات اصلی هست.البته ایشون در مورد من اطلاعات ندارند و من رو فقط تو شرکت میبینند و تمام ویژگی های من رو در اداره دیدن که مطمئنا در دید اول با توجه به مهاجرت من و... شبیه خودشون و خانوادشون میاد.
واقعا اگر اختلاف نبود من از خدام بود با ایشون ازدواج کنم.از اولین باری که ایشون رو هم دیدم ،واقعا حس خوبی بهشون داشتم.متاسفانه ازدواج های ناکام زیادی ازرافم به خاطر اختلافات خانوداگی دیدیم و واقعا حاضر به ریسک نیستم.
حالا این همه گفتم :بگم به نظر شما با توجه به حجم زیاد اطلاعات که من از ایشون دارم،وارد رابطه آشنایی بشم و بیشتر از خودم بهشون بگم تا متوجه اختلافات شند و دلیل اصلی مخالفت من رو متوجه شند یا بدون هیچگونه جاشیه ای قضیه آشنایی رو کنسل کنم(البته محترمانه)؟
نمیدونم بهشون بگم که اطلاعاتون رو خوندم قبلا یا نه؟
واقعا سر در گم شدم.با توجه به این که خانم ها پر احساس تر از اقایوننند و این خانم هم خیلی احساسی تر و مغرورتر،میخوام این وسط جوری برخورد کنم که ایشون اذیت نشند.مطمئنا اگه حرکت ناشایستی کنم ایشون به خاطر ندیدن من هم شده از شرکت میرند!(چون احتیاج به این کار واقعا ندارند و بیشتر بعد علاقه است که میان) و ما یک همکار خوب ازدست میدیم.
زیاد شد.ببخشید
منتظر نظرات شما عزیزان هستم.پیشاپیش ممنون:72:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
با توجه به چیزایی که نوشتید به نظر میاد در کل تمایلی به ازدواج با ایشون ندارید چون اگه داشتید واسه هر کدوم از این تفاوتها صدها دلیل و توجیهی میتراشیدید و وارد مسیر رابطه و آشنایی میشدید...
با این حساب بهترین کار اینه که اصلا وارد ماجرا نشید...
بهتره اول منفی بودن نظرتون رو در رفتارتون نشون بدید.(خانمها سریع متوجه خواهند شد!)
اگر بعد از مدتی چاره ساز نشد میتونید با یک نامه و ایمیل کار رو تموم کنید و..
خیلی محترمانه بگید که با نهایت احترام به شخصیت و احساساتش و عذرخواهی,بنا به دلایل شخصی پاسختون منفی هست...
فقط یادتون باشه از روی ترحم و از ترس اینکه "مبادا طرف از جواب شما ناراحت بشه",وارد بازیهای احساسی نشید!!!
اگه الان یک کم دلش بشکنه شاید بهتر از این باشه که بعد از یک ماجرای پر دردسر بخواد شما رو فراموش کنه!
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayrex
واقعا اگر اختلاف نبود من از خدام بود با ایشون ازدواج کنم.از اولین باری که ایشون رو هم دیدم ،واقعا حس خوبی بهشون داشتم.متاسفانه ازدواج های ناکام زیادی ازرافم به خاطر اختلافات خانوداگی دیدیم و واقعا حاضر به ریسک نیستم.
سلام آقای sayrex
به نظر من با توجه به حرف خودتون که گفتین از خداتون هم هست که با ایشون ازدواج کنین تو صحبت هایی که با ایشون در راستای آشنایی بیشتر دارید، در مرحله اول از خانوادتون و طریقه زندگیتون و یا حتی به قول خودتون از شهرستانی بودن خانوادتون بگید، و بگید که با این وجود فکر می کنید که دخترای شهری با این قضیه کنار نمیان، و بعد نظر خود خانم رو بپرسین ازشون
اگر دلایلتون منطقی باشه که خانم منطقی این اختلاف رو می پذیره، و خیلی محترمانه و درست شما جواب خانم رو دادین، ممکن هم هست خانم با این اختلاف کنار بیان که میشه بعد وارد فاز دوم آشنایی بیشتر شد...
ولی از کنار پیشنهاد ایشون به سادگی نگذرید، حتما این خانم خوب و موقر خیلی خیلی دوستون داره که خودش پیش قدم شده برای پیشنهاد دادن :43:( البته اگه رو رفتارهاش شناخت دارین شما و می دونین دختر سنگین و متینی هست)
براتون آرزوی موفقیت دارم
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
فقط خواهش میکنم وارد رابطه با ایشون نشید ؛ قطعا رابطه نه تنها باعث نمیشه که ایشون تفاوت ها رو ببینه بلکه از نظر من در ایشون ایجاد وابستگی میکنه ..
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
مهرداد عزیز ممنون از شما،به نظر شما ایشون با این حرکت مثلا عدم تمایل رفتاری،برداشت اشتباه مثل اینکه مثلا من مغرورانه فقط چون ایشون پیشنهاد دادن،قبول نمیکنم یا به خاطر موقعیت بالاتر من در دفتر من ایشون رو قبول نکردم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستاره خوشبخت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayrex
واقعا اگر اختلاف نبود من از خدام بود با ایشون ازدواج کنم.از اولین باری که ایشون رو هم دیدم ،واقعا حس خوبی بهشون داشتم.متاسفانه ازدواج های ناکام زیادی ازرافم به خاطر اختلافات خانوداگی دیدیم و واقعا حاضر به ریسک نیستم.
سلام آقای sayrex
به نظر من با توجه به حرف خودتون که گفتین از خداتون هم هست که با ایشون ازدواج کنین تو صحبت هایی که با ایشون در راستای آشنایی بیشتر دارید، در مرحله اول از خانوادتون و طریقه زندگیتون و یا حتی به قول خودتون از شهرستانی بودن خانوادتون بگید، و بگید که با این وجود فکر می کنید که دخترای شهری با این قضیه کنار نمیان، و بعد نظر خود خانم رو بپرسین ازشون
اگر دلایلتون منطقی باشه که خانم منطقی این اختلاف رو می پذیره، و خیلی محترمانه و درست شما جواب خانم رو دادین، ممکن هم هست خانم با این اختلاف کنار بیان که میشه بعد وارد فاز دوم آشنایی بیشتر شد...
ولی از کنار پیشنهاد ایشون به سادگی نگذرید، حتما این خانم خوب و موقر خیلی خیلی دوستون داره که خودش پیش قدم شده برای پیشنهاد دادن :43:( البته اگه رو رفتارهاش شناخت دارین شما و می دونین دختر سنگین و متینی هست)
براتون آرزوی موفقیت دارم
ممنون از اینکه اومدید و راهنمایی میکنید.
راستش خانواده من معمولی زندگی میکنند.خانواده ایشون تحصیل کرده و کم جمعیت و در مسائل مادی اصطلاحا لوکس هستند.2 تا از دوستان صمیمی من این مدلی ازدواج کردند و متاسفانه هر دو به بن بست خوردند در زندگی و قبل از اینجا با اون ها مشورت کردم و به کلی رد کردند قضیه رو(البته نگفتم ایشون پیشنهاد دادن،گفتم خودم میخوام پیشنهاد بدم)
من خیلی میترسم.زندگی شخصی من هم تقریبا نزدیک به ایشون هست ولی به هر حال ما در 2 محیط متفاوت بزرگ شدیم.مشخصا در اولین اختلافات زندگیمون برگزاری مراسم مثلا عروسی خواهد بود(چه خوش باورم من،سریع عروسی هم میکنم:311: شاید اصلا من رو تو دوران آشنایی نپسندند!)
بیشتر از اخلاف ایشون با خودم،به اختلاف ایشون با خانواده نگرانم.نگران قرار گرفتن بین خانواده خودم و ایشون هستم.این زجر آوره برای من.خانواده ام رو خیلی دوست دارم و اصلا ناراحتیشون رو نمیتونم ببینم.
با این حال ایشون مشخصات اولیه و پایه ای یک همسر ایده آل دارند(البته سطح اطلاعات فعلی بنده)
از اونجایی که به قول شما ایشون علاقه زیادی به من داشتن تا پا پیش گذاشتن و پیشنهاد دادن ،نگرانی بعدی من احساسی عمل کردن ایشون در برابر واقعیات واختلافات هست.....
میترسم کوچکترین رابطه ای ،ایجاد وابستگی کنه که واقعا برای ایشون سخت میشه،مخصوصا از به خاطر علاقه اشون:325:
سنجاب عزیز
مطمئنا من وارد فاز عاطفی نمیشم و فعلا نخواهم شد.بیشتر نگارن ایشونم که با برقراری رابطه ایشون مشکل پیدا کنند...
2راهی بزرگی هست.واقعا سر درگمم
منتظر نظرات باقی دوستان هم هستم:72:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
دوست عزیز شما چرا قصاص قبل از جنایت میکنین!!!!!
از کجا معلوم که شما مثل دوستاتون بشین؟
از کجا معلوم اون خانم شرایط شما رو قبول نداشته باشن ویا خانوادشون با خانوادتون کنار نیان؟
به نظر من ایشون حق داره واقعیت بدونه و خودش تصمیم بگیره به نظر من شما ازشون محترمانه فرصت بخواین بعد از چند روز بگین من در مورد شما وخانوادتون تحقیق کردم و حس میکنم از نظر خانوادگی اختلافاتی با هم داریم که میترسم در آینده مشکل ساز بشه و مطمئنا ایشون توضیحات بیشتری میخواد و شما از خودتون وخانوادتون بهشون بگین اگه خوشون مشکلی نداشتن قرار خواستگاری میذارین و خانواده ها با هم آشنا میشن و همه چیز مشخص میشه.
اینجوری وابستگی هم به وجود نمیاد و اگه مشکلی باشه خانواده ها متوجه میشن و موضوع رو فیصله میدن.
البته این نظر من بود با شناختی که از خودتون وایشون دارین تصمیم نهایی با خودتونه.
موفق باشین
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام
به نظر من اگر کشش اولیه رو به ایشون دارید حداقل یکبار با ایشان صحبت کنید شرایطتون رو توضیح بدید و بذارید ایشان خودش شرایط خانوادش رو توضیح بده بعد بگید فکر میکنید این اختلاف طبقاتی مشکل ساز بشه و شما نتونید ایشون رو خوشبخت کنید.
اگر گفت اینطور نیست هم مشکلات دوستاتون رو بگید از هزینه های عروسی و دیگر اختلافاتی که تو زندگیشون هست.
بگید دو تا مشکل این وسط هست
عدم خوشبختی و رضایت ایشون و
فشار مالی روی شما و ناراحتی احتمالی خانواده
شاید دیدگاه ایشون با خانم دوستاتون فرق بکنه و بگه که سطح توقعاتش پایینه و شاید بتونه خودش رو وفق بده و همسر مناسبی بشه.حتی در صورت به هم خوردن ماجرا حداقل به غرور ایشان لطمه نخورده
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
کلی غلط نگارشی دارم تو پستام.ببخشید .با عجله مینویسم
امروز خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اجازه بدم خودش به نتیجه برسه تا حس بدی بعد از پایان رابطه پیدا نکنه و غرورشون نشکنه و من هم راحت تر باشم.
تماس گرفتم و دعوتشون کردم به یک رستوران آروم تا حرف هام رو بهشون بزنم.البته ازشون عاجزانه درخواست کردم که احساسی عمل نکنن و بیشتر روی موارد مهمتر ازدواج فکر کنند.
آلان حس خوبی دارم.چون بهشون گفتم من مدارک پروندشون رو قبلا خوندم(بدون دلیل شخصی) و ایشون خیلی خوب برخورد کرد.
راستش خیلی رسمی با من صحبت نکرد و واقعا نگرانم که احساسات بهش غلبه نکنه(میدونه که من فرانسه بلدم و در پایان تماس جمله عاشقانه گفت به فرانسه:302:).مطمئنا باید مشاوره هم بریم.
دوستان مرسی از راهنماییاتون.نتیجه رو اعلام میکنم.:46:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
زیاد هم مطمئن نباش حتی با وجود تفاوت های زیاد از تصمیمش بگذره.اینطور که معلومه وارد فاز احساسات شده و ممکنه منطقی تصمیم نگیره.شما هم باید نظر واقعیت رو بگی.نگران غرورش نباش.پسرها هم که خواستگاری می کنن حتما جواب مثبت نمی گیرن.
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام
به نظر من کاملا رسمی باهاشون صحبت کنید نه حتی با لبخند مهربانانه تا بدونن شما میخواین منطقی فکر کنید و برای عاشق شدن و ... زوده و یک کم خودشونو کنترل کنن ضمنا تحقیق کنید ببینید ایشون کلا آدم راحتی هستن یا فقط در رابطه با شما این مدلی برخورد میکنه؟
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام دوستان
ما رفیتم و صجبت کردیم.من همه نکات رو براشون توضیج دادم.کلی هم بیشتر از اینجا براش باز کردم موضوع رو.
در کل میگفت نمیذاری من اصلا حرف بزنم .همش داری از اختلافات حرف میزنی و... .قرار شد بیشتر فکر کنند و خبر بدند تصمیمشون رو.
ولی به نکته عجیبی این وسط بود:
به من گفتند که تا به حال قبل از من با کسی رابطه عاطفی داشتی؟دوست دختر یا به هر اسم دیگه ای!
من خوب نداشتم و جوابم نه بود.اما عکس العملش فوقالعاده عجیب بود:
میگفت من دوست داشتم با پسری ازدواج کنم که تجربه رابطه عاطفی داشته باشه و بتونه در رابطه با من هم از اون تجربه ها استفاده کنه!!من نمیخوام تازه موش ازمایشگاهی بشم تا رابطه عاطفی 2 نفر کامل بشه!!!!!!
واقعا فکر نمیکردم خانم ها از این فکر ها بکنند.
دوستان طبیعیه؟کسی داریم از خانوم ها حرف ایشون رو تایید کنه
مغزم سوت کشید وقتی اینارو شنیدم:316:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام
من حرف ایشون رو تایید نمیکنم ولی بین دوستام هستند کسانی با طرز فکر مشابه این خانم:303:
نمی دونم قراره رابطه شما ادامه پیدا کنه یا نه ولی من اگه کسی همچین حرفی به خودم بزنه در جوابش میگم لازم نیست که حتما همه چیز رو تجربه کرد تا بتونی زمان عمل بهترین واکنش رو نشون بدی با مطالعه ، شناخت ، تحقیق وبررسی رفتارهای جنس مخالف تو محیط کار ، دانشگاه ، خانواده و فامیل هم میشه تجربیات زیادی بدست آورد بطوریکه وقت عمل از خیلی از اون مثلا با تجربه ها هم جلوتر باشی. چند تا مثال عملی هم میزدم تا طرف فکر نکنه دارم شعار میدم.
البته شما اگه واقعا شناخت و مطالعه و ... دارید اینطوری بگید وگرنه بگید که میتونم اینا رو بدست بیارم.
پاینده باشید
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
ممنون صبا خانم
اتفاقا من هم همین پاسخ رو دادم.گفتم من به اندازه کافی مطالعه دارم و داشتم و مطمئنا بی نقص عمل نمیکنم ولی 0 نیستم.البته ایشون بعد چند ساعت اس ام اس دادن که شما کالنا بی تجربه اید در این ضمینه!چرا در راه برگشت از رستوران مثل غریبه ها کنار من ایستاده بودید و در دیوار رو نگاه میکردید؟...فکر میکنم منظورشون این بوده چرا دستشون رو نگرفتم و فقط کنارشون ایستاده بودم!
در کل من خیلی رسمی بودم و اصلا از بابت خوششون نیومد.میگفت به نظر ادم هستید که نمیتونه ابراز محبت کلامی کنه!:302: من کلی توضیح دادم به این میگن ورود به فاز عاطفی قبل ازدواج،من به خاطر خود شما وخودم میکنم تا درست تصصمیم بگیریم.
میگفت شما که خارج از ایران هم زندگی کردید ،باید خیلی دید بازتری به این قضایا داشته باشید
در کل یا من تا به امروز اشتباه زندگی کردم یا عقاید ایشون خیلی با من متفاوته!نمیدونم شما بگید کدومشه؟:325:
راستی من این جا اینجوری توضیح میدم،خدای نکرده فکر نکنید ایشون کلا این مدلی هستند و با همه راحت!کلا در محیط های مختلف مثل سمینار،سفر کاری،داخل دفتر شرکت،مهمونی های همکاران،.... من ایشون رو دیدم و کاملا هم رابطه بسته و رسمی با دیگران و از جمله من داشتند،فقط برای اولین بار تو این جلسه من ایشون رو این مدلی دیدم:305:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayrex
(با توجه به اینکه تحقیقات محلی و متن مصاحبه با فرد و... در پرونده ثبت میشه و من مجبورم قبل از استخدام فرد بخونم و نظر بدم).مطمئنا ما بدرد ازدواج با هم نمیخوریم.الان یه حس عذاب وجدان دارم که از زندگی شخصیشون بدون اجازه ایشون خبر دارم و این باعث شده من کاملا ایشون رو از قبل بشناسم و ایشون خبر نداشته باشند.با توجه به اختلاف فرهنگی خانواده ها(خانواده من میشه گفت متفاوت تر هستند و یک جورایی قدیمی و سنتی تر و به قول امروزی های شهرستانی!!!!) مطمئنا ازدواج خوبی این بین به وجود نمیاد.
در ضمن تقاوت های مالی(وضع مالی خانواده ایشون خیلی خوبه و تقریبا مرفه) برای من جز اختلافات اصلی هست.البته ایشون در مورد من اطلاعات ندارند و من رو فقط تو شرکت میبینند و تمام ویژگی های من رو در اداره دیدن
شاید همون اختلافی که نگرانش بودین توی همون یه جلسه دیدار کاملا آشکار شده!!
نقل قول:
مطمئنا در دید اول با توجه به مهاجرت من و... شبیه خودشون و خانوادشون میاد.
ایشون یه برداشت دیگه ای از شما داشتن و با همون پیش زمینه و برداشت پیش قدم شدن. در حالیکه شما خودتون به تفاوت ها واقف بودین.
اگه هنوز نظرتون اینه "ازدواج خوبی این بین به وجود نمیاد" اجازه بدید خودشون منصرف بشن تا غرورشون هم حفظ بشه.
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sayrex
در کل یا من تا به امروز اشتباه زندگی کردم یا عقاید ایشون خیلی با من متفاوته!نمیدونم شما بگید کدومشه؟:325:
دوست عزیز:72:
من هم مانند شما فکر می کنم و عمل می کنم.
فکر نمی کنم شما کار نادرستی انجام دادید شما عاقلانه می خواهید تصمیم گیرید و ازدواج کنید. لطفا به گیرنده های خود دست نزنید:305:
رفتار این خانم در محیط کار و سمینار کاری و غیره "نقابی" است که بخاطر شرایط محیطی می زند
و رفتار واقعی ایشان همین چیزی است که در این ملاقات مشاهده کردید.
نمی گویم رفتارشان ایرادی دارد ولی گویی با شما و من نوعی متفاوت است.
لطفا خودتتان باشید و آنچه فکر می کنید درست است انجام دهید لزومی ندارد بخاطر دیگران رفتار و رویه زندگیتان را تغییر بدهید.
با توجه به تفاوتهایی که بیان کردید و عدم تمایل شما به ایشان من توصیه می کنم به هیچ وجه این رابطه را ادامه ندهید.:324:
این کار هم به نفع ایشان است و هم به نفع شما که با منطق و بدور از احساس تفاوت و عدم تمایل را احساس کردید.
لطفا موضوع را کش ندهید که شرایط برای شما و یا ایشان درد آور و احساسی نشود.:305:
موفق باشید:72:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
به نظر من ملاقات خیلی براتون مفید بوده فکرهایی که در موردش تردید داشتین به مرور زمان خودش نشون داده.
ظاهرا شما به علت اینکه مدتی خارج کشور بودین در موردتون یه جور دیگه برداشت شده.
من خودم کسی بودم که به شما گفته بودم زود قضاوت نکنید ولی الان حس میکنم که اون تفاوتی که توی ذهنتون بود واقعا هست
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
با سلام خدمت جنابsayrex و دیگر دوستان
تفاوت فرهنگی یا اجتماعی می تونه مشکل آفرین باشه ولی نه همیشه.
به نظر من این بستگی به دید و درک طرف مقابل داره , نظر ها متفاوته و همین باعث بروز اختلاف میشه.
کسانی هستند که در بالاترین طبقه رفاه اجتماعی قرار دارن ولی رفتار و اخلاق و منششون طوری هست که می تونن فروتن باشن و با خانواده ای که از نظر اجتماعی پایین تر هستند و صلت کنن چون دامادی که دارای ایمان و اخلاق و حرفه مناسب هست رو برای ازدواج قبول دارن و برعکس خانواده هایی هستند که براشون رفاه اجتماعی طرف مقابل شرط اول هست.
به نظر بنده شما به جای ایشون تصمیم گیرنده نباشید و اجازه بدید که خودشون در تصمیم گیری دخیل باشن ولی ایشون رو از جوانب امر مطلع کنید , از اختلافهایی که در سطح فرهنگ و .... بین خانواده شما و ایشون وجود داره و اینکه ایشون فقط با شما تنها ازدواج نمی کنه و باید خانواده شما و شرایطشون رو هم قبول کنه .
وقتی شما احساس دو دلی یا نا همگونی از این ازدواج رو دارید پس قبل از اقدام باید شک و شبهه ها رفع بشن تابتونید نتیجه مثبت رو بگیرید.
از طریق تفکر صحیح و منطقی می تونید خودتون رو از شر افکار ناراحت کننده خلاص کنید.
بی شک در وجود شما محاسنی وجود داره که باعث جذب ایشون شده و به نظر بنده بالاترینش همینه که دوست دختری اختیار نکردین و معتقد به ازدواج پاک هستین و نمی دونم چرا ایشون همچین طرز تفکری دارن.
به هر حال امیدوارم که بهترین تصمیم رو اتخاذ کنید:72:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
ازدواج مساله مهمی هست که دقت در انتخاب باید بالا باشه.
به نظر من دختری که خودش به این شکل پیشنهاد داده باید عواقب کارش را هم بپذیره که ممکنه منفی یا مثبت باشه.
اینکه بهش برمیخوره یا نه به خودش مربوطه. شما اگر مایل نیستی بیخودی موضوع را کش نده.
ممکنه از نظر عاطفی درگیر بشی
ممکنه به خاطر جذابیت اولیه این گونه دخترها استقلال ظاهری اعتماد به نفس و ... تصمیم اشتباه بگیری
ممکن همین امروز فردا کردن به اسمت تموم بشه و فردا دختری که میری خواستگاریش بیاد تحقیق و بهش بگن یه مدت هم با ایشون بود یا ...
معیارها و عقاید شما را نمیدونم. ولی دختری که جلسه اول میگه چرا ابراز احساسات نکردی و چرا دستامو نگرفتی و خودش حرف عاشقانه میزنه و ... نباید خیلی فرد جالبی باشه.
خلاصه این که اون چی میشه را ول کن. تو چی میخوای؟
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
ممنون از هم عزیزانی که کمکم کردند.مخصوصا آبجی گلم(من خواهر ندارم:302:) که واقعا با نظراتشون من رو در تصمیم گیری حمایت کردند.دست تک تک شما رو میبوسم.
sanjab عزیز
ممنون که نظرتون رو در باره عقاید من گفتید.100 درصد من عقایدم رو (که بهشون ایمان دارم)وفکر میکنم درسته،به خاطر دیگران تغییر نمیدم.
bahar_1300k عزیز
ممنون.بله به اختلافاتی که فکر میکردم در بدو اشنایی رسیدیم.متاسفانه هر کی میره خارج برمیگرده،بقیه فکر میکنن کلن اونجا داشته خلاف میکرده و.... . در حالی واقعا اینطور نیست و خیلی ها اونجا سالم زندگی میکنند،چون واقعا محیط های دموکرات واقعی در بعضی از کشور ها،باعث میشه حتی آدم سالم تر از ایران هم بتونه زندگی کنه.
می گل امیری عزیز
بله.من هم با همین هدف رفتم برای آشنایی بیشتر و تو دلم گفتم شاید ایشون بتونند کنار بیاند.
در مورد طرز فکر ایشون،واقعا من فکر نمیکردم خانمی دنبال اقایی باشه که قبلا رابطه عاطفی داشته! و شدیدا تعجب کردم.ایشون هم از اینکه من رابطه نداشتم شدیدا تعجب کرده بود!! :311:ممنون بابت راهنمایی
پیدا عزیز
به نکات خوبی اشاره کردید.من سعی میکنم رعابت کنم تا حد توان...البته من چند تا شرط اصلی گذاشتم و همچنین ایشون.قرار شد فکر کنیم و جواب بدیم.اگر نظر های مثبت بود(که همون موقع خیلی بعید بود مثبت باشه)ادامه بدیم و فعلا هم دیدار حضوری نخواهیم داشت.البته در محیط کار هم دیگر رو میبینیم که ایشون خودشون خواستن تا به نتیجه نرسیدن ،تو محیط کاری تابلو نکنم!:160:.
من ایشون رو در صورتی که عقاید و شروط من براش قابل قبول و اجرا باشه،مناسب ازدواج با خودم میبینم که همونطور که گفتم بعیده قبول کنند.
در مورد رفتار های عجیب ایشون،من یه کوچولو واکنش نشون دادم و ایشون من رو به بی احساس بودن متهم کرد!
نکته ای که هست و من در بدو آشنایی متوجه شدم ،ایشون واقعا به من علاقه مند هستند و از نگاه و نحوه حرف زدنشون معلوم هست.من هم سعی کردم بهشون بگم که من خیلی خوشحالم که این علاقه وجود داره،فقط بهتره الان کنترل بشه،تا درست تصمیم بگیریم.البته تا حدودی هم موفق شدم.من مطمئنم فقط از پر احساس بودنشون نسبت به من این حرکت و صحبت ها رو میکنند و دست خودشون نیست یه جورایی.طبق گفته خودشون مدت زیادی هست که به من فکر میکنند و کاملا مشخص هست کلی رویا پردازی کردن که متاسفانه یا خوشبختانه در بدو آشنایی من یکم رویا هاشون رو خراب کردم!:163:(البته من خیلی چیز های اون جلسه رو اینجا نگفتم و بیشتر صجبت های من در چند خط اخر رو از اون شب برداشت کردم.)
فقط از خدا میخوام بهترین رو برای من و ایشون در آینده ما قرار بده :323:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
دوستان تو این چند وقت که نبودم اتفاقات زیادی افتاده.همکارم شروط من رو قبول کردند و ما بعد از اون با هماهنگی خانواده ها چند باری بیرون رفتیم و بیشتر همدیگر رو به چالش کشیدیم.
در آخر هم به پیشنهاد من ،یک شب با پدر و مادر من و ایشون رفتیم بیرون برای شام و خلاصه یه آشنایی نسبتا کوتاه داشتیم و هدف من دیده شدن بیشتر خانواده من پیش ایشون بود.خانواده من که نسبتا راضی بودند.عروس خانم (:310:)رو نمیدونم.یعنی حرفی نزدند.
ایشون از من 1 ماه:303: فرصت خواستند تا بیشتر فکر کنند.فکر میکنم روش anti LOVE من جواب داد و موفق شدم کاملا از فاز احساسی بیارمشون بیرون.به درخواست من قرار شد دیگه ارتباط غیر کاری فعلا با هم نداشته باشیم تا نتیجه رو خبر بدند.
یکم احساس میکنم زیاده روی کردم تو منطقی بودن و غیر احساسی عمل کردن.البته بار ها توضیح دادم دلیل این کارم چیه و بارها هم گفتم که خودم فرد عاطفی هستم ولی فعلا دلیلی نمیبینم از احساساتم استفاده کنم.
نظر شما دوستان چیه؟
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
دوست عزیز ذکر چند نکته را ضروری میبینم:
1-وجود اختلافات ریشه ای و غیر قابل تغییر (از نظر مالی و فرهنگی و ...) کاملا مشهود است.
2-ایشون به طرز شدیدی با قضیه احساسی و غیر منطقی برخورد کردند که این نوع موارد در مدت کمی بعد از ازدواج بشدت سرد و منزجر میشوند.
3-شما احساس خوبی به ایشون دارید(اما فقط در همین حد) و به اصطلاح عاشق اصلا نیستید و عمیقا گرایشی به ایشون ندارید. و تا همین جا هم بخاطر ناراحت نشدن ایشون جلو امدید و یک اشتباه بسیار بزرگتون این بوده که فکر کردید در جایی که کسی را عشق کور و کر کرده میتونید از نظر منطقی به این نتیجه برسونیدش که خودش باید قطع کنه و شما به اصطلاح بده نشید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مخم واقعا از این سیاستتون سوت کشید!!
4-شما در امر مهم ازدواج منطق را بر احساس برتری دادید و با منطق شما این قضیه سازگارنیست.اگر ازدواج رخ بده همیشه این فکر اذیتتون میکنه که اینشخصی نبود که من واقعا میخواستمش و فقطواسه اینکه چهره قهرمانی داستانمخدشه دار نشه باهاش ازدواج کردم.
و اما اشتباهات مکرر شما:
1-در شرایطی که بوضوح میدونستید تمایل به این کار در شما نیست ادامه دادید(که قبلا عرض کردم)
2-فکر کردید با آوردن خانواده به وسط اونها مخالفت میکنن و بازم اون که خراب نمیشه و قهرمان میمونه شمایید! که اینم شما را نجات نداد!
3-مرتب سعی داشتید با نشون دادن عملی اختلافات به ایشون منصرفشون کنید و البته اینکه ایشون یک فرصت یک ماهه خواسته تا بیشتر فکر کنه نشون میده تا حدودی این حربه اثر کرده ولی مطمئنا ایشون برای رسیدن به معشوق با این قضیه هم کنار میاد.!
ای کاش من کمی زودتر تایپیک شما را میدیدم.الان هیچ کمکی به نظرم نمیرسه(باعرض معذرت) بجز اینکه بهتون پیشنهاد کنم ترس از خراب شدن وجهه و قهرمان مجرا بودن را از خودتون دور کنید و شجاعانه پیش ایشون به این مساله اعتراف کنید و محترمانه و البته قاطعانه جواب منفیتون را بدید. خرد شدن شخصیت ایشون در این مرحله زخمیه که زود التیام پیدا میکنه ولی عواقب این ماجرا بسیار سنگین برای هردوی شماست.
باز هم عذر خواهی بنده را بابت لحن تندم پذیرید.چون خودم هم روحیه ای دارم که دوست ندارم به کسی نه بگم و کسی ازم برنجه و چند بار هم در زندگی از این بابت لطمه خوردم شرایط شما را خوب درک میکنم و راه آخر را بهتون گفتم. هرچند کمی دیر شده ولی باز هم راه حل نهایی همینه(البته به نظر من)!:310:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
دوست عزیز ذکر چند نکته را ضروری میبینم:
1-وجود اختلافات ریشه ای و غیر قابل تغییر (از نظر مالی و فرهنگی و ...) کاملا مشهود است.
2-ایشون به طرز شدیدی با قضیه احساسی و غیر منطقی برخورد کردند که این نوع موارد در مدت کمی بعد از ازدواج بشدت سرد و منزجر میشوند.
3-شما احساس خوبی به ایشون دارید(اما فقط در همین حد) و به اصطلاح عاشق اصلا نیستید و عمیقا گرایشی به ایشون ندارید. و تا همین جا هم بخاطر ناراحت نشدن ایشون جلو امدید و یک اشتباه بسیار بزرگتون این بوده که فکر کردید در جایی که کسی را عشق کور و کر کرده میتونید از نظر منطقی به این نتیجه برسونیدش که خودش باید قطع کنه و شما به اصطلاح بده نشید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مخم واقعا از این سیاستتون سوت کشید!!
4-شما در امر مهم ازدواج منطق را بر احساس برتری دادید و با منطق شما این قضیه سازگارنیست.اگر ازدواج رخ بده همیشه این فکر اذیتتون میکنه که اینشخصی نبود که من واقعا میخواستمش و فقطواسه اینکه چهره قهرمانی داستانمخدشه دار نشه باهاش ازدواج کردم.
و اما اشتباهات مکرر شما:
1-در شرایطی که بوضوح میدونستید تمایل به این کار در شما نیست ادامه دادید(که قبلا عرض کردم)
2-فکر کردید با آوردن خانواده به وسط اونها مخالفت میکنن و بازم اون که خراب نمیشه و قهرمان میمونه شمایید! که اینم شما را نجات نداد!
3-مرتب سعی داشتید با نشون دادن عملی اختلافات به ایشون منصرفشون کنید و البته اینکه ایشون یک فرصت یک ماهه خواسته تا بیشتر فکر کنه نشون میده تا حدودی این حربه اثر کرده ولی مطمئنا ایشون برای رسیدن به معشوق با این قضیه هم کنار میاد.!
ای کاش من کمی زودتر تایپیک شما را میدیدم.الان هیچ کمکی به نظرم نمیرسه(باعرض معذرت) بجز اینکه بهتون پیشنهاد کنم ترس از خراب شدن وجهه و قهرمان مجرا بودن را از خودتون دور کنید و شجاعانه پیش ایشون به این مساله اعتراف کنید و محترمانه و البته قاطعانه جواب منفیتون را بدید. خرد شدن شخصیت ایشون در این مرحله زخمیه که زود التیام پیدا میکنه ولی عواقب این ماجرا بسیار سنگین برای هردوی شماست.
باز هم عذر خواهی بنده را بابت لحن تندم پذیرید.چون خودم هم روحیه ای دارم که دوست ندارم به کسی نه بگم و کسی ازم برنجه و چند بار هم در زندگی از این بابت لطمه خوردم شرایط شما را خوب درک میکنم و راه آخر را بهتون گفتم. هرچند کمی دیر شده ولی باز هم راه حل نهایی همینه(البته به نظر من)!:310:
دوست عزیز من پست شما رو دیر دیدم.ببخشید.
1-در مورد اختلافات،به اندازه ای که شما فکر میکنید نیست و بحث ریشه ای نیست.اما اختلاف وجود داره و با توجه به گذر زمان داره بیشتر هم میشه.بیتشرین اختلاف در خانواده ها هست،که اون ها همدیگر رو دیدیند و تایید شد که اختلافات قابل قبوله و حله
2و 3-شما خودتون میگید ایوشون احساسی برخورد کردند و احساسی فکر میکنند.در جمله بعدی میگید چرا من عاشق نیستم؟فقط کشش دارم؟خوب الان من نفهمیدم باید عاشق بود.ازدواج کرد(که بحث احساسات پیش میاد) یا منطقی بود ؟حرف های شما مخالف هم هست.
4-باز متوجه حرف شما در مورد جمله 4 نشدم.من کار درستی کردم با منطق بودم یا نه؟
به قول شما سیاست من در ازدواج اینگونست که ابتدا کشش اولیه به فرد مقابلم داشته باشم،بعد به صورت منطقی و به ودور احساس یک دیگر رو بررسی کنیم،اگر همه چیز اوکی بود،با شروع زندگی میتوان عاشق شد.نظر شما چیه؟
اصلا نمیدونم کجای کار من به قول شما "قهرمان بازی" بوده؟ما مثل خیلی از افراد دیگه فقط با هم آشنا شدیم.همدگیر رو بیشتر شناختیم و فعلا داریم فکر میکنیم ببینیم بدرد هم میخوریم یا نه؟
این اسمش قهرمان بازیه؟من حتما باید چون ایشون از من خواستکاری کرده بودن،مثل یه نامرد(!) نه میگفتم و 1000 تا چیز دیگه تا قهرمان داستان میشدم؟
ممنون از شما بابت کمک
:72:
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
تو این چند وقت ایشون کاملا از فاز عاطف خارج شدن،هر از چند گاهی سوالاتشون رو از من می پرسن و کاملا مشخص هست که دارن با منطق انتخاب میکن نه با احساس.به پیشنهاد من کتاب در مورد مطالعه در باره انتخاب همسر مطالعه کردیم.تا الان اختلافاتی بوده.مثل
قصد مهاجرت دائمی(دوست داره بره و بمونه اما من نمیتونم،به خاطر پدر و مادرم).
ادامه تحصیل بیشتر از مقاطع فعلیمون(من با ادامه تحصیلش موافقم،اما خودم نمیتونم قول بدم که ادامه میدم. در حالی که ایشون 100 درصد از من میخوان تا ادامه بدم! )
اجازه مسافرت های مجردی خارج از کشور با دوستانش (100 درصد مخالفم،مگر حالات خاص مثل کنفرانس،...)
حداقل 7 سال بچه دار نشیم!(با توجه به سن من ،اصلا منطقی نیست.من مخالف بودم)
و.....
به طور کلی اختلافات واقعی داره مشخص میشه...ایشون با اصرار پیاپی من که نتیجه فکر کردن ها چی شد؟ ،جواب اولیه نه رو دادند:163:.گفتند ما بدرد هم نمیخوریم.اما باز زمان خواستن تا بیشتر فکر کنن و قرار شد یک سر پیش مشاور هم بریم.
از اونجای که عزیزانی زیادی اینجا کمکم کردن،خواستم نتیجه تاپیک رو بنویسم تا مطلع بشن.ممنون از همه شما و دستتون رو میبوسم.
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
من فکر می کنم ایشون خودشون به این نتیجه رسیدن که اختلافاتی که دارین قابل اغماض نیست فکر میکنم بهتره شما هم اصراری نکنید برای راضی کردن و نگه داشتنشون
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام دوستان
خوب امروز بعد از یه صحبت مفصل جواب قاطعانه "نه" رو شنیدم.نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت.به هر حال بعد از این همه مدت آشنایی یکی از بهرتین ایده آل های ذهنم در ازدواج بود .از طرفی اختلافات عجیب و غریب داشتیم که هیچ کدوممون هم از موضعش کوتاه نمیومد.از روند اول تا الان تاپیکم من تقریبا به ایشون علاقه مند شده بودم گرچه به دلیل غرور و منطقی بودن،خیلی کم بروز دادم(البته خانم ها زرنگن و مطمئنن خودش فهمیده بود).حالا یه جورایی تو برزخم!من برخلاف اون جیزی که دیده میشم،عاطفی ام اما خوب غرور مردانه ام اجازه نمیده خیلی وقت ها برای هر کسی بروز بدم.محیط مدیریتی کار و موقعیت شغلیم هم افزون شده به علت.
که در لجظه پایانی ایشون کمی هم اشک ریخت و من دیگه سست شده بودم.....
فکر کنم خیلی دوسم داشتن و فقط با عقلشون به من نه گفتن:302: من تنها کاری که میتونستم بکنم آرزو خوشبختی بود وبس!چون دیگه نمیخواستم بیشتر از این کش دار بشه قضیه.
کلا هم دیگه نگاهم نمیکنن تو دفتر .رابطه کاریمون هم به 0 رسیده تقریبا....اوضاع بدیه....امیدوارم زودتر به حالت عادی برگرده
مرسی از همه که این مدت با من بودن و راهنماییم کردن.چیزایه زیادی رو یاد گرفتم.:72::72::72:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام
به قول قدیمی ها جنگ اول به از صلح آخر
من از دیدگاه یک زن براتون میگم.احتمالا اشک این خانم به این علت بوده که فکر میکردن شما از مواضعتون کوتاه میاین و توقع کمی انعطاف رو از شما داشتن.به هرحال اگه نمیتونید در موارد عدم تفاهم انعطافی داشته باشید که دیگه فکرش رو نکنید اگه هم میتونید به حد وسطی برسید میتونید یک بار دیگه با ایشون صحبت کنید.مثلا این خانم میخواد7 سال دیگه بچه دار بشه شما دوسال شاید بشه به حد وسط مثلا چهار سال رسید.یا ایشون میگه میخوام مسافرت مجردی برم شما شاید بتونید با ایجاد یک چهارچوب بپذیرید مثلا بگید هر دو سه سال یک مرتبه نه دائم.
اگه هم خیلی موارد اختلاف براتون مهم هست کلا فکرشو نکنید.خوب تا چند وقت دیگه به این وضع عادت میکنید.
با آرزوی موفقیت
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
ممنون فکور عزیز
بعضی از اختلافات رو اینجا ننوشتم(بنا به دلایلی).به طوری که اصلا برای من قابل قبول نبود.در موارد زیادی هم بعد از دلایل ایشون قانع شدم و نظر ایشون رو پذیرفتم.اما در پایان به تفاهم نرسیدیم و قرار شد فراموش کنیم.
حس بدی دارم.احساس میکنم باید حرف بعضی از دوستان در تاپیک رو گوش میکردم و از ابتدا با دیدن اختلافات اولیه ،ادامه نمیدادم.احساس میکنم احساسات یک نفر رو جریحه دار کردم.
ممنون:72:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
سلام
به نظر من این حرف شما منطقی نیست
چون اون خانم به شما پیشنهاد داده بودن و اگه بدون ارزیابی رهاش میکردین خیلی بیشتر به احساسش لطمه میخورد.الان که ایشون جواب نهایی رو داده پس خیلی کمتر اذیت شده مطمئن باشید کار اشتباهی نکردید با دلیل به این نتیجه رسیدید.
به هرحال این ماجرا هم برای شما و اون خانم یک تجربه است. احساس شما و اون خانم هم به زودی به حالت عادی برمیگرده...
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
فقط عضو شدم بگم من هم این اتفاق تو زندگیم افتاد و عاشق یه مردی شدم چند سال پیش و به خاطر یکسری اختلافات و غرور ها به هم نرسیدیم.هنوز که هنوزه نتونستم فراموشش کنم و همیشه یادم میفته اشکم در میاد.تا پست دکترادادامه تحصیل دادم تا مشغول بشم و یادم بره اما نتونستم فراموش کنم.
نمی تونید یکم پا روی غرورتون بزارید و با هم کنار بیایید ؟من میدونمواون خانم چی میکشه الان:302::302::302:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
دوست عزیز من زمانی دوباره تایپیک را دیدم که کار از کار گذشته بود و همه چیز دیگه تموم شده.
در مورد پاسخی که به بنده نوشتید باید عرض کنم که:
1-اختلافات بقدری بوده که ایشون خودشون "نه"را بزبان آوردن! پس تحلیل این حقیر از وجود اختلافات ریشه ای اشتباه نبوده!
2و3-جملات من اصلا در اون موارد انتقادی نبود بلکه تایید روش شما بود.من عرض کردم ایشون احساسی داره عمل میکنه و شما منطقی(آیا غیر اینه؟) و این درستی کار شما در این قسمت بود.و مشخصه که باید با عقل ازدواج کرد و با دل ادامه داد نه با دل ازدواج کرد و با عقل ادامه داد!
نوشتید:
4-"باز متوجه حرف شما در مورد جمله 4 نشدم.من کار درستی کردم با منطق بودم یا نه؟
به قول شما سیاست من در ازدواج اینگونست که ابتدا کشش اولیه به فرد مقابلم داشته باشم،بعد به صورت منطقی و به ودور احساس یک دیگر رو بررسی کنیم،اگر همه چیز اوکی بود،با شروع زندگی میتوان عاشق شد.نظر شما چیه؟"
نظر منم دقیقا همین بود ولی ایشون بر خلاف این داشتند عمل میکردند/
در مورد قهرمان بازیتون باید عرض کنم منظوم اون قسمته که شما با توجه به اینکه از اختلافات خبر داشتید و علاقه تامی به ادواج نداشتیدیعنی ته دلتون میدونستیداینکار نشدنیه! باید جوابتون را قاطعانه میدادید...
حالا که گذشته!
در مورد الانتون باید عرض کنم این حس خلاییه که بعد قطع ارتباط به هر زن و مردی دست میده و کاملانم طبیعیه.
به مرور زمان درست میشه.
و توصیه اکیدم:
شما و ایشون فهمیدید که بدردزندگی مشترک نمیخورید(تا اینجاش درست) و باید ادامه ندید(تا اینجاشم درست) اما این کار که ارتباط کاریتون به صفر برسه و با هم هیچ حرفی نزنید و ....چرا(؟)
بیشتر شبیه قهر کردن میمونه! تو این سن وسال و با این ماجراهایی که گذشته اصلا لزومی نداره.
این را قاطعانه یقین بدونید که اگه روابط عادی دو همکار را داشته باشید هیچکدومتون دچار این حال به اصطلاح گرفته نمیشید و همچنین خدایی نکرده دلخوری هم بجا نمیمونه. با هم دوست و همکار باشید و به اون موضوعم دیگه فکر نکنید.اینطوری جو بینتون از این سنگینی بیرون میاد و احساس راحتی میکنید! دوتا انسان عاقل و بالغ نشستید دیدید بدرد هم نمیخورید و ادامه ندادید اصلا بنظرم نمیاد حرف نزدن با هم معنی داشته باشه!!!!!:310:
-
RE: اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط biseda
فقط عضو شدم بگم من هم این اتفاق تو زندگیم افتاد و عاشق یه مردی شدم چند سال پیش و به خاطر یکسری اختلافات و غرور ها به هم نرسیدیم.هنوز که هنوزه نتونستم فراموشش کنم و همیشه یادم میفته اشکم در میاد.تا پست دکترادادامه تحصیل دادم تا مشغول بشم و یادم بره اما نتونستم فراموش کنم.
نمی تونید یکم پا روی غرورتون بزارید و با هم کنار بیایید ؟من میدونمواون خانم چی میکشه الان:302::302::302:
من با صحبت بیصدا اصلا موافق نیستم چون به صرف علاه خوشبختی تضمین نمیشه!:310: