بهترین برخورد با همسر پرخاشگر ...

خوب با سلامی دوباره به دوستان .

پیرو تاپیک طلاق یا ادامه به دلیل اینکه تعداد صفحات زیاد شد این تاپیک رو ایجاد کردم .

لطفا برای رسیدن به نتیجه خوب لطفا متن ها رو به دقت مطالعه کنید .

من دو سال ازدواج کردم . با همسرم 3 سال دوست بودم . کلا خانواده من و از جمله خوده من افرادی با حوصله و صبوری هستیم و معمولا گذشتمون در رابطه با اتفاقات و مشکلات زیاده و کمتر کینه به دل می گیریم .

بزرگترین مشکل بنده با همسرم در رابطه با پرخاشگری ‏ دروغهای الکی و روابطم با ایشون هست.

در مورد پرخاشگری فرض کنید همسر شما در مورد موضوعی از شما رنجیده و یا ناراحت می شه و به شما گله گی یا اعتراض می کنه . بهترین راه حل یه معذرت خواهی و دل جویی از طرف هست اما همسر من نه تنها معذرت خواهی نمی کنه بلکه فورا شروع به داد و بیداد سر و صدا و حتی تهمت و ایراد اشکال به من می کنه .

آخرین موردی که بحثمون شد رو شرح می ددم . همسرم معمولا زمانی که می خواد جایی بره اعم از دعوت خواهرهاش یا دیگر اقوام همیشه بدون هماهنگی با من و دقیقا دقیقه نود با من در میون می زاره مثلا خواهرش ما رو دعوت کرده خیلی راحت باهاش هماهنگ می کنه و میزاره روزه مورد نظر می رسه و به من در اصل اطلاع رسانی می کنه ...!!! اصلا هم فک نمی کنه که شاید من نتونم بیام یا کار داشته باشم یا اصلا دوست نداشته باشم بیام . وقتی اعتراض می کنم شروع می کنه به حرفهایی در مورد اینکه تو دوست نداری خونه خواهرم بیایی در صورتی که سابقه نداشته من نرم .

در مورد بعدی مثلا برای حرکت از جایی ساعت 6 با من هماهنگ کرده و با توجه به اصرار من برای 30 دقیقه جابجایی اصلا قبول نکرد و گفت الا و بلا ساعت 6 بیا . جالبه که من با سختی و مشقت زیاد و خستگی ساعت 6 خودم رو رسوندم و دیدم خوابیده و وقتی بیدار شد تا حاضر بشه شد ساعت 6.30 و من اعتراض کردم که چرا 30 دقیقه بی جهت منو معطل کردی حتی حتی تکرار می کنم 1 نیم چه هم معذرت خواهی نکرد و شروع کرد به داد و بیداد که الاف شدی که شدی و جالبه که حرفهای واقعا نا مربوط و بی ادابانه زد .


من موندم این ادم چرا اینقدر بد اخلاق ، بی ادب و مشکل دار هست ؟ ایا از مهربونی زیاده منه طرف رو برداشته ؟


تاپیک قبلی من http://www.hamdardi.net/thread-18434.html

علی اقا
الان سوالتون چیه؟!! یه سری خصوصیات اخلاقیه بد خانومتون رو گفتید ولی نگفتین هدفتون از طرح این موضوع چی بود.
ضمن اینکه من فکر میکنم که یه مرد خیلی مهربون این جمله رو در مورد خانومش به کار نمیبره :
[ ایا از مهربونی زیاده منه طرف رو برداشته ؟]
متاسفانه اینجا برخی اقایون اینقدر از خصوصیات بد خانومشون میگن و از خوب بودن خودشون که ناخوداگاه یه ذهنیت عجیب در مورد اون خانوم ایجاد میشه.مطمینا خانومتون خصوصیات خوب هم داره.چند تا از اونها رو هم نام ببرین.از خودتون هم بیشتر بگین:72:[/quote]

سلام خدمت شما

افرادی پرخاش میکنن و به اصطلاح پرخاشگر میشن احتمال خیلی زیاد دارای عدم اعتماد به نفس کافی هستن .
این افراد معمولا خشم خودشون رو با پرخاشگری بروز میدن


شما توقع نداشته باشید دقیقا همسرتون همون رفتاری رو کنه که شما مایل هستید

مثلا ایشون عذر خواهی نمیکنه..شاید قبل از ازدواج هم آوردن این جمله به زبونش براش سخت باشه.پس این توقع رو بذارید کنار.

ایشون چون اعتماد به نفسش پایینه سریعا میخواد تقصیر کار رو گردن کس دیگه ای بندازه تا مواخذه نشه

.من فکر میکنم شما هم باید در رابطه به گوشزد کردن اشتباهات ایشون کمی با ملایمت تر رفتار کنید.

در مورد دیر خبر دادن به شما

کافیه فقط یکبار از رفتن امتناع کنید.(نه با دعوا و قهر و لجبازی)

مثلا بهش بگید:
ای بابا عزیزم..کاش زودتر میگفتی.مثلا من امشب فلان کار رو باید انجام بدم(بهانه هایی که به شغل و کارتون مربوط بشه)

طوری وانمود کنید که خیلی ناراحتید .مدام هم تکرار کنید کاش زودتر گفته بودی....دقیقا حرفی رو بزنید که دوست دار بشنوه

بهش بگید من خیلی دلم میخواست بیام خونه خواهرت اما این وضعیت پیش آمد.یکی دو تا ناسزای کوچیک هم چاشنی کار کنید بد نیست.(خطاب به دوست...مدیر شرکت و اداره...مکانیک...)

مثلا :لعنتی...حالا وقت گیر آورده بودی....بخشکی شانس !

همسرتون باید کاملا ببینه و بفهمه که شما از این وضع ناراحتید.(این خیلی مهمه)

یا یکی دوبار همین کار رو با خودش انجام بدید.توجه کنید به هیچ عنوان گله..کینه...ناراحتی نباید در رفتارتون باشه وگرنه زندگی خدایی نکرده میشه جهنم و وارد فاز لج بازی کودکانه میشه

اصلا هم نگید که یادته فلان روز تو هم به من دیر خبر دادی؟

زمانایی که بحثتون میشه منزل رو ترک کنید.هم ایشون دیگه شروع به گریه و ابروریزی نمیکنه و هم شما اروم میشید.

زمانی که مقصره و قهر میکنه منت کشی و عذر خواهی نکنید


افرادی که گریه و داد و بی داد راه میندازن از اتهام زدن بهشون وحشت دارن و میخوان نقص رفتاری شون رو پشت این گریه ها پنهان کنن.

با مشاور صحبت کردید(همونی که دوستان شماره اش رو براتون گذاشته بودن)؟

من فکر میکنم همسر شما عمیقا به محبت نیاز داره.صرفا خطاب کردن عزیزم و یا صدا کردن اسم کوچک(البته متوجه نشدم که چرا شما به این به عنوان یه امتیاز نگاه میکنید.چون نباید غیر از این هم باشه) نمیتونه خلاهای عاطفی یه زن رو پر کنه.

من گفتم حق با شماست صبر کنید من سر فرصت با پدرم صحبت می کنم اما ایشون اعتقاد دارن که نه اگر صبر کنید اونها خوشی هاشون رو می کنن و بعد تو می خوای باهاشون صحبت کنی .. (واقعا نمیدونم منظورش چی بود)

این کار شما دقیقا مصداق دوستی خاله خرسه هستش.
ایشون توقعش نا به جا بوده.دلیلی نداشت که بهش حق بدید.نمیگم دعوا راه بدازید اما بگید عزیزم زندگی خودشونه....بیا برات تعریف کنم فلان موضوع رو( باید با مهارت اینجا موضوع رو عوض کنید تا بحران زا نشه)

شما سعی کنید از این جملات استفاده کنید

مثلا
عزیزم چقدر خوشحال میشم که تو خونه رو پر از ارامش برای من میکنی....

وقتی کارم تموم میشه سریع میام خونه که تورو ببینم

در مورد رفتن پیش مشاور از خود مشاور کمک بگیرید برا اینکه چطور ایشون رو راضی کنه که بیاد.

یا مثلا شما بگید تو که به من میگی من فلان کار و فلان کارم غلطه میخوام باهم بریم پیش نفر سوم تا قضاوت کنه

یا مثلا از مشاور بخواین به همسر شما زنگ بزنه و بگه فلانی اینجا بوده..خیلی ناراحت بود.میخواستم ببینم دلیلش چیه؟میتونی بهم کمک کنی همسرت دوباره ارامشش رو به دست بیاره؟(طوری هم برخورد کنه که گویا شما زا همه جا بیخبرید)

راههای زیادی هست برای اینکه ایشون رو سوق بدید سمت مشاور.

لطفا در مورد اینکه ایشون انقدر از ارتباط با خانواده شما گریزانه توضیح بدید.مطمئنید چیزی یا کسی ازارش نمیده؟
دلیلش چیه برای قطع این رابطه؟

ببینید مثلا دلیلی نداشته واسه یه ماشین پدر شما زنگ بزنن و تبریک بگن...این برای رابطه شما که تا حدودی خدشه داره خطرناکه.

به دکتر یونسی سر زدید؟

من سعی کردم همه پستهای تاپیک قبلی شما رو بخونم به خاطر همینم کمی نوشته هام پراکنده شد.

موفق باشید

خوب انصافا به نکته ها توجه کردید و شما تقریبا متوجه مشکل من شدید ...

ببینید من نه ادم بی ادبی هستم نه نامهربون هستم نه بی کلاس هستم نه بی شعور اما کلا این همسر من نمی دونم چرا سره چیزهای بی خودی و بی اهمیت از نظر بنده مشکل داره .

ببینید ایشون تحت هیچ شرایطی بابت هر اشتباه محرز و غیر محرز معذرت خواهی نمی کنه و دقیقا تکرار می کنم دقیقا طبق اشاره مریم جان همیشه تقصیر و گردن این و اون می اندازه مخصوص وقتی با من مشکل داره .

ببینین واضحه کسی که سر تایم نمی اد سر قرار خوب بدی قولی کرده و باید غذر بخواهد دلیل نمی شه داد و بیداد و دعوا کنه .

نقل قول:

---

.من فکر میکنم شما هم باید در رابطه به گوشزد کردن اشتباهات ایشون کمی با ملایمت تر رفتار کنید.

---

به اون خخدایی که شما قبول دارید چندین بار دعوتش کردم به بیرون و آروم باهاش صحبت کردم و گفتم مثلا فلان کارت منو ناراحت می کنه ایشون فورا گفته که فلان کاره تو هم منو ناراحت می کنه و یا کاره خواهرت یا بابات منو ناراحت کرده میگم بابا من دارم در مورد خودم صحبت می کنم نه دیگران و همیشه فورا ناراحت میشه و قهر می کنه و به قولی تحت هیچ شرایطی جنبه حرف رو نداره .

یه مورد جالبی که داره پیش خودش فکر می کنه که هیج وقت اشتباه نمی کنه و همه عالم اشتباه می کنن و چرت می گن الا این یه نفر چندین بار به وضوح اشاره کرده .

شدیدا تو بخث ها تهدید می کنه که من پدرت رو در میارم که نمی دونم تکلیفت رو روشن می کنم حالا می خواد بخث شدید باشه یا سر یه قر زدن من .

کلا به من حق اعتراض نمی ده تو این موندم این چه فکری میکنه .

کمی از این رفتار هم به ژن خانوادگیش رفته چون احساس کردم مادرش هم بعضی وقتا این موارد رو داره اما خیلی کم .

نقل قول:

---

کافیه فقط یکبار از رفتن امتناع کنید.(نه با دعوا و قهر و لجبازی)

---

باورتون میشه فک کنید همسر شما با خواهرش برای شام هماهنگ کنه بعدش یهو روز جمعه بگه بریم بعد شما بهش می گین چرا به من نگفتی بعد اونم بگه مگه من تلفنی حرف می زدم تو متوجه نشدی (کاملا با عصبانیت تمام) شما چکار می کنید . ؟‌

در ضمن من قبلا بهش گفتم کلا این خانوم بیماره دعوا و بحث کردن کلا اعتقاد داره که اصلا اشتباه نمی کنه و این منم که دارم چرند می گم .

نقل قول:

---

افرادی که گریه و داد و بی داد راه میندازن از اتهام زدن بهشون وحشت دارن و میخوان نقص رفتاری شون رو پشت این گریه ها پنهان کنن.

---

دقیقا همینطوره من همیشه اعتقاد دارم و بهش گفتم وقتی درموردی من اعتراض می کنم خیلی راحت و اروم بشین توضیح بده یا از خودت دفاع کن چرا به من و خانوادم توهین می کنی و داد می زنی و مواردی که ماله 4 ساله پیش هست رو جلو میاری ...


میدونی مشکلش چیه می دونه مقصره چون واضحه اما نمی خواد قبول کنه و همیشه دنبال راه فرار می گرده و الکی بحث می کنه .

نقل قول:

---

به دکتر یونسی سر زدید؟

---

نه متاسفانه .... قبلا پیش روانشناس رفتیم و حتی ایشون اشاره کرد که ایراد از رفتارشون هست ولی ایشون قبول نکرد و پشت سرش می گفت روانشناسا مشکل دارن همشون ... خیلی این حرفش جالب بود با اینکه ایشون لیسانسه هست .

نقل قول:

---

من سعی کردم همه پستهای تاپیک قبلی شما رو بخونم به خاطر همینم کمی نوشته هام پراکنده شد.

---

خیلی عالیه من احساس می کنم شما به عمق فاجعه پی بردید و می تونین کمکم کنین فقط این نوشتن ها ادم رو خسته می کنه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

ضمن اینکه من فکر میکنم که یه مرد خیلی مهربون این جمله رو در مورد خانومش به کار نمیبره :

---

خداوکیلی ایشون سره کار می ره حقوقش رو می گیره واسه خودش خرج می کنه بعد خسته اس حال نداره شام درست کنه من ماهی 100 تومن پول غذای بیرون و میدم که هیج کلی تو خونه کمک می کنم که هیچ ظرفها رو می شورم که هیچ ، همیشه سفره جمع کردنی میگم بلند نشو ، و جالبه اخرش من بده می شم و کلی کارهای دیگه که قابل نوشتن نیست ...

با سلام خدمت علی اقای محترم
میشه لطفا در مورد مسائل مالی زندگیتون کمی توضیح بدی ؟
1 مثلا درامد ماهیانتون چقدره ؟
2 دقیقا شغلتون چی یه کمی توضیح دادین اما اگر میشه بیشتر ؟
3 اون موقع که 7 ماه بیکار بودین خرج و مخارج خونه با کی بود الان کل مخارج با کی هست ؟
4 خونه ای که الان درش زندگی می کنید اجاره ای است شما اجاره کردین یابا کمک هر دو یا خانواده ها ؟

من فکر می کنم خانومتون ازیک سری مسائل خسته و کلافه هست بعضی موقع ها خیلی مسائل فقط با حرف زدن و قربون صدقه رفتن حل نمیشه بلکه با عمل حل میشه .به خاطر همین سر هر مسئله الکی دعوا راه میندازه البته نمی گم که کار درستی می کنه اما شاید دست خودش نیست و این رفتار باهاش همراه شده شاید خودش هم ناراحت باشه که حتما هست این که می گید مدام فکر میکنه شاید باخودش فکر میکه چرا انقدر زود عصبانی میشه اما به شما نمی گه مشخصا هر انسانی به رفتارهای خودش فکر می کنه .

مثلا همسر من هی به من میگه دوست دارم اما من این دوست داشتن رو هیچ جای زندگیمون نمی بینم (تو عمل )

میشه یکم در مورد این مسائل توضیح بدین با تشکر موفق باشید .
اون به کمک شما احتیاج داره ...:323:

سلام و تشکر

1 - الان حدود ماهی 500 تا 800

2 - شغلم آزاده در کار صنایع چوبی هستم و فعلا از عید به اینور اومدم پیش بابام . (به پیشنهاد خانواده و مشورت با همسرم )

3 - بیکاره بیکار که نبوم درآمدم خیلی کم بود با همسرم با هم خرج ها رو می دادیم و اون چند ماهی کمک کرد .

4 - خونه ماله همسرم هست از پدرش ارثی رسید اونم خونه خرید منم تا باز سازیش و راست و ریستش کمک کردم حود 10 تومن شاید .


ببینید من می گم شما باور نمی کنید یا درک نمی کنید یا مورد استثنا هست ... همسره من سره مسائلی خیلی ناراخت و شاکی می شه که اصلا ارزش نداره و جالبه خیلی علاقه داره این ناراحتی رو کش بده . بعضی وقتی ادم ناراحت می شه این طبیعی هست ولی کش دادنش معنی نمی ده .

من ادم ارومی هستم و علاقه دارم همیشه با همسرم در مورد موضوعات مختلف صحبت کنم ولی متاسفانه همسرم حرفهاش رو با خانوادش می زنه یعنی روزی 6 بار با خواهراش صحبت می کنه چند بار محل کارش و دقیقا روزی سه بار به هر سه خواهر زنگ می زنه خوب معلومه حرفی برای با من زدن نمی مونه چنبار هم بهش گوشزد کردم اما ع وض توجه قهر کرد .

چند روز پیش بابای بنده که اول ماه رمضون به علت فشار بده برای شارژ مسائل کاری ماشین رو فروخت و دوباره ماشین خرید جالبه تا به همسرم گفتم قهر کرد ... چرا ؟‌ الان با من حرف نمی زنه می گم چرا میگه تو با من نیستی همش با خانوادتی ...


ببینید یه چیزه راحت همسرم هر مورد که داره به من نسبت می ده دقیقا چندین بار دقت کردم مثلا دروغهای کوچیک ‏ همش با خواهراش هست باهام میرن بیرون خرید به منم بعضی وقتی چند روز بعد اطلاع رسانی می کنن ..

خودش برای مهمونی ها هماهنگ می کنه و غیره .

شما بفرمایید این چه صیغه ایی هست ... من توش موندم واقعا اینو می گما ...

با سلام من فکر می کردم شاید به خاطر مسائل مالی همسر شما بهونه میگیره که با توضیحات شما این هم نیست واقعا نیم دونم چرا این طوری هست .
اما اینکه با خواهراش روزی چند بار حرف میزنه اصلا ایراد نیست خوب منم حرف می زنم وقتی همسرم نیست خوب بالاخره خواهریم با خواهرامون و برادرامون حرف نزنیم با کی حرف بزنیم .
فکر کنم باید یکسری سیاست بکار ببرید که همسرتون فکر نکنه که شما با اون نیستید باید بلد باشید که دو طرف رو نگه دارید که نه همسرتون ناراحت شود نه به خانوادتون بی احترامی .
سعی کنید خودتون اگر می تونید برای خرید و تفریح با همسرتون همراه بشید اگر می تونید که وقتتون رو باهم بگذرونید البته می دونم سخت است چون این مسائل در مورد ادمهای منطقی جواب میده ولی هیچ کاری نشد نداره شما هم در مورد کارهاتون ورفت امدهاتون قبلش بهش بگید که اون هم یاد بگیره .

اینکه برای مهمونی ها هماهنگ می کنه می تونید بهش بگید که عزیزم میشه لطفا قبل از هر برنامه ریزی بامن مشورت کنی .
البته انقدر هم این مسئله مهم نیست خوب مهمونیها اغلب با خانومها هماهنگ میشه چون مشکلاتشون بشتر باید حال اوضاشون خوب باشه اماده باشن از هر لحاظی .
انقدر واسه این نکات ریز سخت نگیرید بیشتر سعی کنید با هم به مشاوره برید یه جوری هم عنوان کنید که انکار برای زندگی بهتر این کارو می کنید نه اینکه کسی مشکلی داره امیدوارم مشکلتون حل بشه موفق باشید .:323:
یک ازمایش تیروئید یا کم خونی یا اینکه اصولا همسر شما فشارش پائین هست یا بالا هم می تونه به شما کمک کنه شاید مشکل درونی باشه و کنترل اعصابشون ضعیف هست کلا کمبود ویتامین در کنترل اعصاب موثره .
و یک سوال ااغلب این پرخاشگری ها قبل از زمان عادت ماهانه همسرتون هست یا نیست ؟

شما فرزند هم دارید؟
چند ساله ازدواج کردید؟

ببینید اینکه خانمها راحت با هم صحبت می کنند (مثلا با خواهرهاشون) به خاطر اینه که دنیاشون شبیه همه و حرفهاشون بیشتر حالت دردل داره. خوب این صحبتها شاید برای اقایون جالب نباشه.

در مورد اینکه همسرتون زود جوش میارن. آیا این عصبانی شدن ها همیشه هستش یا در زمانهای خاصی در ماه یا هفته؟ این رو باید در نظر بگیرید که خانمها تغییرات هورمونی زیادی رو در طول ماه تجربه می کنند و البته مورد به مورد ممکنه به طور مختلفی اثرات اون رو بروز بدن.

اگر همیشه این مساله وجو داره بهتره این حس رو کم کم به همسرتون بدید که اون رو همونطوری که هست قبول دارید. وقتی شما اعتراضی می کنید و یا تذکری میدید ممکنه همسرتون احساس کنه که دیگه مقبول شما نیست و سعی می که با دفاع کردن از خودش (حالا به صورت پرخاشگرانه) اون مقبولیت رو دوباره کسب کنه. شما بهتره این مقبولیت رو با روشی دیگر به همسرتون بدهید.

علی آقا من تاپیک های قبلی رو نخوندم و فقط راجع به همین تاپیک نظر خودم رو میدم.

حتما با همسرتون زیاد صحبت کردید .بالاخره شما شکایت های زیادی از همسرتون دارید .همسر شما چی؟ اون چه شکایت هایی از شما دارن؟ بیشتر از چه رفتارهایی ناراحت میشن؟چه توقعاتی از شما دارند؟

من فکر میکنم شاید همسر شما هم انتظارات و توقعاتی از شما دارند که با برآورده نشدن آن انتظارات ناراحتیشون رو جور دیگه ای ابراز میکنند .با بهونه گیری و ... که به اصطلاح شما دعوا و پرخاشگری میکنند .

میشه لطف کنید و برامون بگید که همسر شما چه توقعات و انتظاراتی از شما دارند؟و زمان هایی که میگید که میخواهید با همسرتون صحبت کنید از چی ناراحتن که دعوا میکنند؟

با سلام...
تايك 5 صفحه اي قبليتون رو خوندم.پيش از هر چيز توجه شما رو به تنها پستي كه يكي از كارشناسان افتخاري تالار خانم فرشته مهربان ازش تشكر كرده جلب ميكنم.پست خانم جوانه؟؟؟.بخشي از اين پست رو در ذيل براتون ميارم:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط جوانه؟؟؟

تفکرت کاملا غلطه دیدت به همسرت کاملا منفیه و در مقابلش ذهن خوانی منفی داری
به نظرم همسرتون مهارت بیان احساسات و خواسته هاشو نداره
و یه جورایی میخواد نگفته شما بدونید چی میخواد و وقتی نمیدونی دعوا میشه

ذهنیتت رو نسبت به همسرت مثبت کن
باش همدردی کن (اگه میگه من پول عروسیو دادم بگو آره عزیزم من همیشه ازت مممنونم به خاطر کارت تو لطف بزرگی بم کردی همیشه دوس دارم جبران کنم ...سعی نکن قانعش کنی(منطقی احساسی هر چی) که اون فقط کمک کرده)
دوسش داشته باش(رفتاری کلامی لمسی ... همه جوره ابراز کن)اما اقتدار مردونتو حفظ کن
بعد سعی کن کمکش کنی که خوب شه [/color]

---

از نظر من كليد اصلي حل مشكلاتتون رو ايشون در اين پست كوتاه بهتون دادن.

در تكميل اين پست بايد بگم كه مشكل اصلي شما هماهنگ نكردن همسرتون بر سر قرار مهماني،يا مسائلي از اين قبيل نست،اينها همه سرنخهاييه كه بايد مدبرانه شما رو به يافتن مشكل اصلي زندگي مشتركتون رهنمون كنه.

رفتار همسرتون اشتباه وبسيار احساسيه،در اين شكي نيست،اما علت اصلي اين رفتار روان بسيار رنجور شده و ناراحت ايشونه،ايشون بسيار بسيار نياز به محبت واعتبار سازي شما دارن،دقت كنيد ايشون همون زنيه كه در طي 7 ماه مشكلات مالي پا به پاي شما تلاش سازنده كرده(و اين كار از نظر روحي براي يك زن خيلي سخته) و احتمالا چون در اون زمان كمك شايان توجهي از جانب خانواده ي شما از نظرايشون نشده،و هم چنين اون توجه واعتباري رو كه بعدها در پي اش بوده از شما نگرفته ناراحتيشو به شيوه اي غلط از طريق درخواست اعتراض شما براي خريد ماشين پدرتون ابراز ميكنه!حالا شما زيركانه نبايد به دنيال راه حل براي مقابله يا اين درخواست باشيد،بلكه بايد اون حس ناراحتي ايشون رو درك كنيد وسعي در التيامش داشته باشيد.

صد در صد مطمئن هستم كه با اين شيوه و برگردون خودتون در جايگاه بزرگترين حامي،همدل و البته عاشق در زندگي همسرتون روزي ميرسه كه ايشون بدون هماهنگي با شما آب هم نخواهد خورد!

نهايتا مجموع اين راهكارها به طور خلاصه اين موارده:
1.ايجاد ذهنيت مثبت در مورد همسرتون در وجود خودتون(ديگه حتي نبايد در ذهنتون اونو پرخاشگر يا عقده اي در نظر بگيريد)
2.ذهن خواني نكردن وصد البته تعبير وتفسير نكردن هر كار همسرتون
3.ياد گرفتن آيين همدلي(در سايت هست،اگر پيدا نكرديد بگيد تا براتون بزارمش)
4.تعريف،تشكر وتمجيد هر روز،و حتي هر ساعت تا حداقل 21 روز(البته بايد كاملا قلبي باشه،نه ظاهري،يعني از ته دل)
5.انتقاد و دعوت مستقيم به تغيير ايشون تا مدتي ممنوع!
5.صبر وپايداري(انتظار نداشته باشيد همسرتون يك هفته اي يا يك ماهه دقيقا عوض بشه)
6.در صورت امكان استفاده از كمكهاي يك مشاور مجرب،لازمم نيست كه حتما همسرتون بياد،خودتون تنهايي بريد.

براتون آرزوي موفقيت ميكنم

سلام دوست عزیز
باید بگم که از نظر من شما به قول خودتون بیش از اندازه صبور و خوب هستین.شما به خاطر ذات مردانه تون باید گاها تو رفتاراتون نشون بدین که مدیر خونه هستین و از حرف شما حساب میبرن.اگه همسرتون به شما اعتماد کافی داشته باشه و بدونه که شما از پس مشکلات به راحتی برمیاین مسلما این رفتارشو تغییر میده.
به احتمال زیاد به علت مشکلات مالی که این اواخر متوجه شما بوده دید همسرتون به شما عوض شده.ولی اگه اداره امور رو بیشتر به دست بگیرین مطمئنا نتایج خوبی میبینین.

دوستان عزیزم با تشکر از همتون که لطف کردید و وقت گذاشتید

ببینید من تمام مواردی که شما می فرمایید رو دیدم و خوندم مشکل من اینه که من به همسرم احترام می زارم هم خودش و هم خانوادش اما مسئله اینه که ایشون کلا دیدشون به همه چیز منفی هست ببینید انسان جایزالخطاست من هم اشتباهاتی دارم این محرز هست و قابل انکار نیست اما من اشتباهاتم رو قبول می کنم و سعی در رفعش دارم شاید زود امکان پذیر نباشه اما به هر حال در حال تغییر هستم .

مسئله اینه که همسر بنده اشتباهاتش رو به هیچ عنوان قبول نداره و همش فکر می کنه که ذهنش درسته اما اینطور نیست .

ببینید من دوست دارم باهاش برم خرید برم گردش یا هرجای دیگه خیلی هم خوشحال می شم اما اینکه شما ساعت 2 بعدازظهر به همسرتون بگید بیا خرید که نمیشه وسط روز و ساعت کاری رفت خرید اونم چی یه روز جنس و ببینه یه روز با خواهراش مشورت کنه یه روز هم بره برا خرید یهو بفرمایید کار رو تعطیل کنم دیگه ...

من قبلن به ایشون اشاره کردم که روزهای تعطیل بنده دربست در خدمت ایشون هستم حالا برای هر کاری .

من به ایشون توجه می کنم حالا متاسفانه مشکل من اینه که من ادم دروغگویی نیستم و خودم الان به این نتیجه رسیدم که چون ایشون ذهنیت خوبی ندارند پس بهتر هست از این به بعد بهش دروغ بگم اینطوری خیلی بهتره مطمئنم چون ایشون درکی از راست گویی نداره و خودش داره داد می زنه بیا دروغ بگو (از لحاظ ذهنی و رفتاری میگم )

در ضمن کلا به این نتیجه رسیدم صداقت و درست رفتاری در کنار ایشون جواب نخواهد داد .

من نمی تونم در مورد کارم با ایشون صحبت کنم چون تا حرف می زنم از تو حرفام یه چیزی می کشه بیرون و مثلا گیر میده به یه موضوع کاملا بی ربط .

مثلا ایندفه که بگه بیا بریم خرید راحت دروغ می گم ه ای وای مثلا ماشینی که بار می برده تصادف کرده من دارم میرم اونجا راحت می شه ادم ها رو پیچوند .

من نمیدونم ماشین خریدم پدرمن چه ربطی به رزندگی من داره یا اصلا چه ربطی به ایشون داره که ناراحت می شه .

یه موردی هم توش دیدم هر راهی فک می کنم درسش کنم نمیشه شدیدا تلافی جویی می کنه مثلا اگه امروز به موردی بهش گیر بدی ظرف یه هفته یه مورد از گیر میاره و تلافی میکنه اینو بهم ثابت کرده .

همیشه میگن میدون دادن و محبت زیاد نتیجه معکوس میده الان دارم نتیجه اش رو می بینم .

ببخشید که کمی رک می نویسم:
راستش اونچه که از نوشته ها تون و عدم توجه به راه حل ها برداشت میشه اینه که بیشتر به دنبال بهانه جویی هستید تا بهبود زندگیتون.
مسائلی که مطرح میکنید جسته و گریخته است و مسلما در تمام زندگیها وجود داره. و البته چشمهای تیز بین منفی اونها رو بزرگ می بینند. خودتون فکر می کنید راه حل اساسی برای رفع مشکلتون چیه؟ لطفا خوب فکر کنید و هر چند راه حل که به نظرتون رسید بنویسید. مهم نیست چقدر قابل اجرا باشه. فقط بنویسید.

راستی دو سوال دیگه:

1- آیا شما مساله ای در زندگیتون هست که از اون ازرده خاطر هستید و قدرت بیانش رو ندارید؟
2- آیا شما انسان کمال گرا یی هستید؟

دوست عزیز خانم امیدوار بسیار خوب شما را راهنمایی کردن لطفا چند بار راهنمایهای ایشون رو بخونید .

یه موردی هم توش دیدم هر راهی فک می کنم درسش کنم نمیشه شدیدا تلافی جویی می کنه مثلا اگه امروز به موردی بهش گیر بدی ظرف یه هفته یه مورد از گیر میاره و تلافی میکنه اینو بهم ثابت کرده .

من فکر می کنم شما خودتون هم خیلی سر به سر ایشون میزارید . به قول خودتون بهش گیر میدید خوب چرا این کار و می کنید که بهتون تلافی کنه پس انقدر هم مهربون نیستید .
هیچ وقت هیچ زنی دلش نیمخواد زندگیش خراب شه همنطور که دوستان گفتند اون از شما حمایت کلی و عمیق می خواید و شما فقط به چیزهای سطحی فکر می کنید لطفا به حرفهای خانم امیدوار عمل کنید .
ببخشید اگر رک صحبت کردم .
یعنی چی میدون دادم مگه اگر یه مردی به زنش محبت کنه میدون داده چرا اینطور فکر می کنید پس محبتهاتون عمیق نیست و یه زن این رو می فهمه و حتما هم تو دعوا بهش گفتین چرا دروغ بگین این که بدتر شد ما باهاتون همصحبت شدیم که درستش کنید نه بدتر .

ایا واقعا می خواید مشکلتون حل شه یا نه ؟ یا می خواید مقابل به مثل کنید ؟

در مورد ربط ماشین خریدن پدرتون هم خانم امیدوار خوب توضیح دادن . موفق باشید .:323:

دوست گرامی میخوام یک راز رو در مورد خانمها بگم.اگر میخواهید غر زدنها و شکابات همسرتون خیلی طول نکشه و به قول خودتون کشش نده وقتی شروع به گله وشکایت می کنه فقط گوش بدید .طوری که احساس نکنه براش ارزش قایل نیستید.وقتی خانمها بتونن راحت گله کنند خیلی زود فراموش میکنند که اصلا چرا شاکی بودنند.در ضمن اگر همسر شما خیلی گریه میکنند پیشنهاد میکنم ایشون یک ازمایش تیرویید و کمخونی انجام بدهند.خواندن کتاب معجزه صمیمیت و کتاب نجات رابطه را به همه دوستان توصیه میکنم.

عزیزم من شما رو درک میکنم چون خودم دقیقا همسرم اینجوریه . همه تقصراتو به گردن من میندازه. فرق نمیکنه من مقصر باشم یا نه. و همیشه در حال تلافی کردنه و خدا نکنه من یه اشتباهی ازم سر بزنه زمین و زمان رو بهم وصل میکنه و مث همسر شما همیشه از من میخات که درباره ناراحتیهام هیچ حرفی نزنم ینی من هر چی دلم بخات میتونم بگم هر کاری دلم میخات میتونم انجام بدم ولی شما این حقو نداری. همیشه تا میام خودمو خالی کنم منو دعوت به خفه شدن میکنه ولی با این وجود من تصمیم گرفتم همیشه حرفامو بزنم حتی اگه درست حرف زدنو بلد نباشم از گذشتن از حق و حقوقم بهتر . از انباشتن خشمم بهتر و البته سعی میکنم کمتر اشتباه کنم. ولی انسان جایزالخاست اصن آقا میگه خودش حق داره اشتباه کنه اما من نه. ولی فک کنم شدتش از خانم شما کمتر. الان رابطمون کمی بهتر شده چون من دیگه خشم انباشته ندارم. سعی خومدو میکنم که با زبون خوش بش میگم اما خوب گاها هم عصبانی میشم. اینجور آدما اگه با زبون خوش باشون حرف نزنی بات لجبازی میکنن. سعی کن خیلی آروم اشتباهاتشو بهش گوشزد کنی. اون چیزی که من یاد گرفتم و اجراش برا خودمم سخت اینه که من و تو نباید از خودمون دفاع کنیم. هیچ وقت نباید مقابله به مث کرد. من کاملا درکتون میکنم چون تو موقعیتتون قرار دارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baharr

عزیزم من شما رو درک میکنم چون خودم دقیقا همسرم اینجوریه . همه تقصراتو به گردن من میندازه. فرق نمیکنه من مقصر باشم یا نه. و همیشه در حال تلافی کردنه و خدا نکنه من یه اشتباهی ازم سر بزنه زمین و زمان رو بهم وصل میکنه و مث همسر شما همیشه از من میخات که درباره ناراحتیهام هیچ حرفی نزنم ینی من هر چی دلم بخات میتونم بگم هر کاری دلم میخات میتونم انجام بدم ولی شما این حقو نداری. همیشه تا میام خودمو خالی کنم منو دعوت به خفه شدن میکنه ولی با این وجود من تصمیم گرفتم همیشه حرفامو بزنم حتی اگه درست حرف زدنو بلد نباشم از گذشتن از حق و حقوقم بهتر . از انباشتن خشمم بهتر و البته سعی میکنم کمتر اشتباه کنم. ولی انسان جایزالخاست اصن آقا میگه خودش حق داره اشتباه کنه اما من نه. ولی فک کنم شدتش از خانم شما کمتر. الان رابطمون کمی بهتر شده چون من دیگه خشم انباشته ندارم. سعی خومدو میکنم که با زبون خوش بش میگم اما خوب گاها هم عصبانی میشم. اینجور آدما اگه با زبون خوش باشون حرف نزنی بات لجبازی میکنن. سعی کن خیلی آروم اشتباهاتشو بهش گوشزد کنی. اون چیزی که من یاد گرفتم و اجراش برا خودمم سخت اینه که من و تو نباید از خودمون دفاع کنیم. هیچ وقت نباید مقابله به مث کرد. من کاملا درکتون میکنم چون تو موقعیتتون قرار دارم.

---

بفرما دقیقا زد وسط خال حالا می گین من گیر می دم یا نمی دونم سر به سرش می زارم ...

مسئله جالب تر اینه که این خانم برای رسیدن به اهدافش حالا هر چی باشه مهمونی باشه یا نمی دونی چیزای دیگه به راحتی دروغ می گه حتی دیگران هم بهش می گن بازم قبول نمی کن من خودم دو هفته پیش باهاش شرط کردم که سه تا 5 شنبه قرار مهمونی نزاره چون همیشه اینکارو می کنه بدونه هماهنگی و 24 ساعت مونده به بنده اطلاع رسانی می کنه توجه کنید که گفتم اطلاع رسانی نه هماهنگی !!! ایشون هم قبول کردن با روی گشاده و راحت و خوشحال روز چهارشنبه این هفته به من گفت فردا بعدازظهر ساعت 3 بیا بریم بهشت زهرا گفتم که خانم فردا من کار دارم تا 6:30 نمی تونم بیام خودش گفت باشه من پس با خواهرام برم ؟‌ گفتم بفرمایید شما می تونین برین ...

حالا فردا رو داشته باش ساعت 4 زنگ زدن که اره خواهرام برنامه بهشت زهرا رو کنسل کردن من می خوام بیام خونه گفتم خوب بیا بعد گفت نه اون یکی خواهرم می خواد بره خونه اون یکی دیگه خواهرش تو ساعت چند میایی !!!!!

گفتم که طبق صحبت دیروز ساعت 6:30 یهو قاطی کرد چرا امروز پنچشنبه اس نمی خوای یه ساعت زود بیایی منم با ارامش گفتم اتفاقا اگه ساعت 6:30 بیام زود اومدم نه تو نمی خوای زود بیایی بعد قطع کرد (خیلی جالب بود قشنگ هنگ کردم اینکه دیروز هماهنگ بود) خلاصه ما قید کارو رو زدیم و ساعت 5:30 راه افتادم سمت خونه .

تو راه زنگ زدم با حالت ناراحتی پس از 500 بار بوق خوردن ور داشته می گم کجای دارم با مامانم می رم خونه خواهرم ... منم گفتم خیلی خوب به گفته شما منم زود دارم می رم خونه .

ساعت 7 باجناقم زنگ زده می گه کجایی می گم خونه میگه خانمت اینجا شاکی همه هم از دست تو شاکین ... !!‌منو میگی همین چهارشاخ موندم می گم چرا میگه چرا تو نیومدی پس شام دعوت بودین ... میگم چی می گی من روحمم خبر نداره اصلا کسی من و دعوت نکرد .

آقا اینو می گی دو زاریم افتاد که قرار شام خونه خواهرش بوده این سرو صداهای خانمم هم بخاطر این بوده که شام رو بره اونجا البته با زبون زور و چون سه هفته مداوم ما شام اینور و انور بودیم نمی خواسته بقولی به من رو بندازه ....

زنگ زدم خانمم می گم جریان چیه داد بیداد می کنه که تو من می خوام برم خونه مامانم همیشه برنامه داری نمی دونم نمیایی و فلان (کلیه مکالمات بصورت ظبط شده موجود هست)

خلاصه شما بدونین من با چه تیپ ادمی طرفم که حاضر نیست برای چند دقیقه هم بخاطر اشتباه فاحش و محرز خودش کوتاه بیاد

سلام علی اقا

خوبید؟

ببنیید من احساس میکنم خانوم شما شده مثل کودکی که با داد و بیداد و پرخاشگری به خواسته هاش میرسه (شما به خواسته اش میرسونیدش) و شما تسلیم میشید تا ایشون غر نزنه

اما هم شما تسلیم میشی و هم ایشون غرش رو میزنه.

این کار شما غلطه.من در پست قبلیم هم بهتون گفتم این کار شما مصداق دوستی خاله خرسه هستش.این کار شما فقط زندگیتونو خراب میکنه و مشکلاتتونو بیشتر.

اگر همسر شما بفهمه که با پرخاشگری به هدفش نمیرسه دیگه این کار رو نمیکنه.اما شما غیر مستقیم بهش گفتید:
داد بزن...شلوغ کن تا منم به حرفت گوش بدم!

من فکر میکنم نیازه که شما کمی قاطعانه تر برخورد کنید.(نه داد و بی داد و پرخاشگری متقابل)

در عین مهربانی و محبت اما کمی مصمم تر در رفتار.

شما هم کارهای اشتباه زیاد دارید.

یادتون باشه این شما هستید که دارید به همسرتون برای گسترش دامنه پرخاشگری خط میدید.

و یک سوال (لطفا سربسته جواب بدید به خاط قوانین تالار.در حد اره یا نه)
شما و همسرتون از روابط زناشوییتون راضی هستید یا نه؟

موفق باشید

نقل قول:

---

ببنیید من احساس میکنم خانوم شما شده مثل کودکی که با داد و بیداد و پرخاشگری به خواسته هاش میرسه (شما به خواسته اش میرسونیدش) و شما تسلیم میشید تا ایشون غر نزنه

اما هم شما تسلیم میشی و هم ایشون غرش رو میزنه.

---

دقیقا شما مستقیم به موضوع اشاره کردید ... اما مسئله اینه که من حس می کنم همسرم نوعی بیماری خاص باید داشته باشه چون ایشون جدای غر زدن چرندیات هم زیاد می گه ایشون فوق العاده هم پررو تشریف دارند بزارید مثال بزنم دیروز با توجه به اینکه من 10 ساعت کاری داشتم و از خستگی و گشنگی داشتم می مردم زنگ زد گفت داری میای حال داری من بیام با ماشین تا یه جایی بریم و بیاییم (جالبه هر وقت کارهای غیر ضروری داره اسم نمی بره کجا) گفتم کجا گفت یه جایی همین ورا گفتم باشه آقا چشمتون روز بد نبینه سر از منطقه پر اوج ترافیک در اوردیم جالبه من همش با خنده و شوخی سر به سرش میذاشتم اونم که مثه همیشه حرف نمی زد . یه جا یه مغازه دید من یه لحظه با توجه به اینکه 80 درصد دقتم رو رانندگی بود چون مردم و ماشین وسط خیابون بود یه زمزمه شنیدم بعد یهو دیدم داره می گه اره چرا واینساتی من می خواستم از این مغازه چیزی ببینم گفتم خانون من نشنیدم .

میگه تو همیشه نمی شنوی میگم خانوم من 90 درصد حواسم به رانندگی هست می گم ا شما ها که همتون ادعا رانندگی دارید ... و غیره منظورش به منو خانوادم بود جالبه که ما اصلا همچین ادعایی نکردیم .



ببنید اینقدر این انسان نفهم هست که نمی دونه من با توجه به همه خستگیم براش کار انجام می دم حداقل طلبکار نباشه .

نقل قول:

---

این کار شما غلطه.من در پست قبلیم هم بهتون گفتم این کار شما مصداق دوستی خاله خرسه هستش.این کار شما فقط زندگیتونو خراب میکنه و مشکلاتتونو بیشتر.

---

ببنین من می دونم شما درست می گید من به نتیجه رسیدم اما مریم خانوم همسر من حرف نمی فهمه نمی دونم درک می کنید یا نه چه اروم چه تند یعنی کلا نمی فهمه فقط حرفه خودش و می زنه هر جا کم میاره داد و بیداد می کنه و شروع می کنه به فحش دادن به خانوادت .

من برای اصلاح ایشون باید یه مدت قید زندگیمو بزنم و بقوله معروف کاری کنم که ایشون سرش به سنگ بخوره باورت میشه سره بحث سره جابجایی لیوان شک نکن که میره مهریه اش رو میزاره اجرا در این حد ...

البته من صبرم تموم بشه نمیزارم نفس راحت بکشه چون من خیلی صبورم و کاملا ملایم ولی وقتی حوصله ام سر بره دیگه واقعا سر رفته .


سئوال سربسته تون هم من مشکلی ندارم ایشون هم شکایتی نداشته تا بحال .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اینم بگم بعضی چیز ها از نوشتن گذشته من کلا باید با یکی تلفنی یا حضوری مشورت کنم و این شخص باید کاملا واقف باشه چون حس می کنم مشکل همسره من از رفتار و اخلاق گذشته درست کردنش هم کاملا زمان بر هست .

دوستان مثل اینکه این تاپیک رفت زیر خاک ...

علی جان،
نمیدونم شبکه های کفار رو نگا میکنی یا نه.
ولی من و تو 1 یه برنامه ای داره خیلی جالبه.
یه خانومیه که به خونواده هایی که با بچه هاشون مشکل دارن کمک میکنه.
چند قسمتش رو ببینی خیلی کمکت میکنه.
کودک درون همسرت به شدت غالب شده و داره جولان میده برای خودش و باید کنترل بشه.
باید بدونی که رفتارهای خودت تاثیر زیادی روی غالب شدن این کودک درون داشته.
منفعل بودن، عدم ثبات و جدیت و از این دست مسائل باعث میشه از کنترل خارج بشه اوضاع.

سلام علی اقا
خوبین؟

ببینید ..مشکل عمده شما منفعل بودنتونه و هرکس دیگه ای هم باشه از این انفعال استفاده میکنه.(منم بودم میکردم)
مثلا ببینید همسر من، از روز اول زندگیمون منو عادت داده که در شرایطی که خسته است حاضر به انجام هیچ کاری نیست ....هیچ کاری...
اما اگر همون همسر دو 3 بار تسلیم خواسته های غیر منطقی من بشه من دیگه به نظر شما کوتاه میام؟

ممکنه شما بگید اگر نمیردمش داد و بی داد میکرد و ....
خوب شما بهتر نبود بهش بگید مثلا من خیلی گرسنه هستم..شما داری میای با خودت لقمه ای چیزی برای من بیار...
نه اینکه فشار مضاعف خستگی و گرسنگی رو تحمل کنید(خود این دو مقوله انسان رو بسیار عصبی میکنه)

شما طوری رفتار میکنید که انگار تمتم کنترل خودتونو دادید دست خانومتون.حتی کنترل فرمون ماشین رو .یعنی اگر خانومتون میگه برو تو فلان نقطه پر ترافیک..شما میری...نمیشه بگید عزیزم اینجا شلوغه..من یه گوشه نگه میدارم شما برو کارتو انجام بده و بیا.
ایشون وقتی به خانواده شما فحاشی میکنه شما چیکار میکنید؟

نمیدونم قبلا ازتون پرسیدم یا نه...مهریه ایشون چقدره؟

ایا امکانش هست با یه فرد امین از خانوادش صحبت کنید؟(ببینید این باشه برای اخرین راه.چون این کار مثل شمشیر دو لبه هستش)
من خواهش میکنم شما به دکتر یونسی هم سربزنید.

من تاپیکتون در قسمت نیازمند به حضور کارشناسای تالار گذاشتم.
مشکل خانوم شما لاینحل نیست...

نقل قول:

---

ولی من و تو 1 یه برنامه ای داره خیلی جالبه.

---

لاالا ... ببین این زن ها ادم رو مجبور می کنند که به کانالهای کفار و ... :305:

اتفاقا اتفاقا یه برنامه داشت یه خانم روانشناس داشت در همین مورد صحبت می کرد و اتفاقا اشاره به سوء رفتارهایی می کرد که با رفتارهای همسر من دقیقا مطابقت می کرد حالا اون از جوانب مختلف بررسی می کرد ... جالبه که همسرم می دید و می دونست که طرف داره دقیقا در مورد شباهت رفتاری خودش صحبت می کنه ولی سریع کانال رو عوض کرد و وقتی هم من برگردوندم به بهانه های مختلف ذهن من رو درگیر می کرد .

ببینید همسر من میدونه داره اشتباه می کنه مسئله اینه که نمی خواد دست از این کاراش برداره .

نقل قول:

---

ببینید ..مشکل عمده شما منفعل بودنتونه و هرکس دیگه ای هم باشه از این انفعال استفاده میکنه.(منم بودم میکردم)

---

حق با شماست دقیقا همینطور هست حالا من موندم چطوری اوضاع رو درست کنم چون فشارهای کاری ،‌ فشارهای اقتصادی و دیگه اینجور چیزها داره حوصله ام رو سر می بره .

نقل قول:

---

شما طوری رفتار میکنید که انگار تمتم کنترل خودتونو دادید دست خانومتون.حتی کنترل فرمون ماشین رو .یعنی اگر خانومتون میگه برو تو فلان نقطه پر ترافیک..شما میری...نمیشه بگید عزیزم اینجا شلوغه..من یه گوشه نگه میدارم شما برو کارتو انجام بده و بیا.

---

ببینید ایشون شخصت خاصی داره ، اگر یه روزی یه کاری خلاف میلش کنید به راحتی بعدا جوری تلافی میکنه که نگو و نپرس کلا انسان ناآرامی هستش البته احساس می کنم این یک اپیدمی هست .

نقل قول:

---

نمیدونم قبلا ازتون پرسیدم یا نه...مهریه ایشون چقدره؟

---

متاسفانه 500 تا اونم به پیشنهاد خانواده خودم بوده . اینم بگم مطمئن باشین طقی به طوقی بخوره فورا میزاره اجرا شک نکن .

نقل قول:

---

ایا امکانش هست با یه فرد امین از خانوادش صحبت کنید؟(ببینید این باشه برای اخرین راه.چون این کار مثل شمشیر دو لبه هستش)

---

فایده نداره اونا خواهرشون رو ول نمی کنن می دونن حتی داره اشتباه می کنه بهش هم می گن البته همسر من حرف قبول نمی کنه .


ببینید همسر من شعارش اینه : من بهترین ادم روی زمین هستم ، اخلاقم بهترینه ، و من هیچ اشتباهی نمی کنم .

یه دفعه مشکل داشتیم خواهرش و باجناقم صد بار گفتن مقصر تویی باز قبول نکرد

نقل قول:

---

من خواهش میکنم شما به دکتر یونسی هم سربزنید.

---

دنبال ادرس و تلفنشم اکه دارین لطف کنید

با تشکر از همه شما دوستان عزیز من همچنان منتظر نظرات شما دوستان هستم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ali323

خوب با سلامی دوباره به دوستان .

پیرو تاپیک طلاق یا ادامه به دلیل اینکه تعداد صفحات زیاد شد این تاپیک رو ایجاد کردم .

لطفا برای رسیدن به نتیجه خوب لطفا متن ها رو به دقت مطالعه کنید .

من دو سال ازدواج کردم . با همسرم 3 سال دوست بودم . کلا خانواده من و از جمله خوده من افرادی با حوصله و صبوری هستیم و معمولا گذشتمون در رابطه با اتفاقات و مشکلات زیاده و کمتر کینه به دل می گیریم .

بزرگترین مشکل بنده با همسرم در رابطه با پرخاشگری ‏ دروغهای الکی و روابطم با ایشون هست.

در مورد پرخاشگری فرض کنید همسر شما در مورد موضوعی از شما رنجیده و یا ناراحت می شه و به شما گله گی یا اعتراض می کنه . بهترین راه حل یه معذرت خواهی و دل جویی از طرف هست اما همسر من نه تنها معذرت خواهی نمی کنه بلکه فورا شروع به داد و بیداد سر و صدا و حتی تهمت و ایراد اشکال به من می کنه .

آخرین موردی که بحثمون شد رو شرح می ددم . همسرم معمولا زمانی که می خواد جایی بره اعم از دعوت خواهرهاش یا دیگر اقوام همیشه بدون هماهنگی با من و دقیقا دقیقه نود با من در میون می زاره مثلا خواهرش ما رو دعوت کرده خیلی راحت باهاش هماهنگ می کنه و میزاره روزه مورد نظر می رسه و به من در اصل اطلاع رسانی می کنه ...!!! اصلا هم فک نمی کنه که شاید من نتونم بیام یا کار داشته باشم یا اصلا دوست نداشته باشم بیام . وقتی اعتراض می کنم شروع می کنه به حرفهایی در مورد اینکه تو دوست نداری خونه خواهرم بیایی در صورتی که سابقه نداشته من نرم .

در مورد بعدی مثلا برای حرکت از جایی ساعت 6 با من هماهنگ کرده و با توجه به اصرار من برای 30 دقیقه جابجایی اصلا قبول نکرد و گفت الا و بلا ساعت 6 بیا . جالبه که من با سختی و مشقت زیاد و خستگی ساعت 6 خودم رو رسوندم و دیدم خوابیده و وقتی بیدار شد تا حاضر بشه شد ساعت 6.30 و من اعتراض کردم که چرا 30 دقیقه بی جهت منو معطل کردی حتی حتی تکرار می کنم 1 نیم چه هم معذرت خواهی نکرد و شروع کرد به داد و بیداد که الاف شدی که شدی و جالبه که حرفهای واقعا نا مربوط و بی ادابانه زد .


من موندم این ادم چرا اینقدر بد اخلاق ، بی ادب و مشکل دار هست ؟ ایا از مهربونی زیاده منه طرف رو برداشته ؟


تاپیک قبلی من http://www.hamdardi.net/thread-18434.html

---

[align=justify][align=justify]يك كسي به كس ديگري گفت:آقا من در خانه خيلي عصباني ميشم، منو راهنمايي كنيد... كه عصباني نشم. گفت: چرا عصباني ميشي؟ گفت: دست خودم نيست، وقتي پامو تو خونه ميذارم و يه ناراحتي پيش بياد به زمين و زمان بد ميگم و بي اختيار عصباني ميشم.
گفت: اگر بي اختيار عصباني ميشي ، نسبت به من هم عصباني شو. گفت: حاج آقا با شما كه نميشه... گفت: وقتي بامن نميشه با اونها هم نميشه. اينو بدون كه وقتي تو خونه عصباني بشي بچه ات ياد ميگيره، بزرگ ميشه و اين عصبانيتشو به تو و مادرش برميگردونه.

از حضرت عيسي(ع) سوال كردند كه سخت ترين عذاب قيامت چيست؟ حضرت فرمودند: خشم خدا، گفتند: ياروح الله چه كنيم كه از خشم خدا در امان بمانيم؟ گفتند: خشم خود را فرو خوريد. پيامبراكرم(ص) فرمودند: واي به حال مردي كه وارد خانه شود و اهل بيت او از او وحشت كنند،بلرزندو بترسند.

به نظر شما رفتار مناسب زن در قبال عصبانیت و خشونت مرد چيه؟

1- مقابل به مثل كنه.
2- بي تفاوت باشه.
3- اصلا با اين مرد نميشه زندگي كرد.
4- خونسرد باشه و در يك شرايط بهتر با شوهرش صحبت كنه.
5- ...
چندنکته باعث میشه در موقع عصبانیت مرد خونه به زن خونه کمک کنه:
نکته اول:
عامل عصبانیت رو شناسائی کنیم اگه خانم خونه هنر به خرج بده بتونه عامل عصبانیت رو شناسائی بکنه ودر جهت برطرف کردن این عامل تلاش بکنه جواب می گیره مثلا بعضی وقتها عامل عصبانیت درون خانواده هست آقای خونه خسته وکوفته از بیرون وارد خونه شده حالا کسی نیست یک خسته نباشید خشک وخالی به این مرد بده اگه در این مورد خانم خونه به استقبال آقاش بره یک لیوان آب سرد یا یک چای داغ براش بریزه این مرد تمام خستگی کارش از تنش بیرون میره

نکته دوم :
آماده سازی وآرام کردن محیط خانواده برای آقای منزل تا اینکه وقتی وارد خونه می شه این آرامش به این مرد هم انتقال پیدا بکنه بعضی وقتها دیده میشه مردی که خسته هست وارد خونه میشه در حالی که بچه ها از در ودیوار بالا می رن خونه اینقدر نامرتب وکثیفه که آدمی هم که حالش خوبه وخسته نیست رو کلافه می کنه در این مورد خانم خونه بچه هارو موقع اومدن مرد خونه آروم بکنه ویک دستی به سر و روی خونه بکشه انشاءالله اجرش محفوظ

نکته سوم :
عامل بیرونی باعث عصبانیت شده حالا یا کمبود مالی هست یا خستگی بیرونه که از فعالیت های زیاد نشاءت گرفته خوب یک خانم خوب به صحبت کردن با مردش می تونه خستگی ر از تنش بیرون کنه مثلا مشکلات رو برای آقاش کوچیک جلوه بده نه اینکه خودش دامن به مشکلات بزنه.
مهم ترین کار این است که ما علت بد اخلاقی را شناسایی کنیم سپس آن را اصلاح کنیم علاوه بر نکاتیکه گفته شد، ممکن است علت بد اخلاقی همسر این موارد باشد:
- نارضایتی از سطح روابط جنسی که باید آن را اصلاح کرد.
- ممکن است بد اخلاقی جزء عادت‌های بد همسر شده باشد؛ در این صورت باید با او سازگار بود و با تندی و بد اخلاقی او مدارا کرد.

[/align][/align]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fpsj6562

:323:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

salammmmmmmmmmm
man yek ozv jadid to in sit hastam va chon ba hamsaram ghahram on shodam .inja ham tanha jay bod ke didam mishe nevesht !!!!!!!!!!!!!!!!
hamsare manam parkhashgare hata khodesho ham mizane va man gerye mikonam .man va hamsaram hardo lisanse computerim vali on karmande va man bikaram bekhatere bikarim va nadashtan hich pishrafti va zan bodanam to davaha tahghiram mikone
be hade jonon va arezoye margo khodkoshi pish miram
hamishe bade dava be khoda migam chera mano zan afaridi
va migam kash az dokhtarahy zamane jaheliyat bodam ke zende be gor mishodam :302:

zendegi khobi darim faghat to davaha tahghirash az yade man nemire yek sale khone khodemonim va 8 maham aghd bodim

akh man age mard bodam chi mishod ............................................

aslan yadam raft chi mikhastam benevisam:
be nazare man on khanomam hagh dare khob chera bayad vase khastehash dava rah bendaze khob bedone dava va parkhash hatman behesh gosh nemidi digeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee

---

سلام،

لطفاً برای طرح مشکل خود یک تاپیک جدید ایجاد کنید.
می توانید از این لینک استفاده کنید: کلیک کنید

طبق قوانین سایت باید فارسی تاپیک کنید.

با تشکر.

سلام علی اقا
دکتر یونسی

من نظرم اینه که شما با بزرگترش (مثل پدر یا مادر صحبت کنید.اما بازم میگم باید اخرین راه باشه .ضمن اینکه با افراد متخصص در این زمنیه هم مشورت کنید)