سرد مزاجی جنسی و اختلاف سلیقه با شوهر

سلام دوستان عزیز اولین بار هست که تاپیک میدم و نمیدونم جای درستی اومدم یا اینکه بحث رو باید جای دیگه عنوان کنم من 2 تا مشکل دارم که فکر میکنم به همدیگه ربط داشته باشن اول اینکه من با شوهرم حدود6 سال دوست بودم 1/5 سال هم عقد توی مدت عقدمون رابطه جنسی خوبی داشتیم یعنی کامل نبود ولی در همون حد هم خوب بود :311: اما حدود 6ماه مانده به عروسی خیلی سرد شدم اینم به این دلیل بود : 1 از دوستام در مورد انسان های درون گرا و برونگرا باهام صحبت کرد و گفت این دو تا قشر به هیچ عنوان با هم سازگاری ندارن و.......و تو شوهرت جز کدوم دسته هستین منم با توجه به حرف های اون فهمیدم من و شوشو دوتا قطب اهن ربایییم من درون گرا و اون برونگرا :302: اصلا هیچ وجه اشتراکی با هم نداریم [/color][/font][/size]خلاصه اینکه این فکر خیلی ازارم میده واحساس میکنم اشتباه کردم باعث شده که از لحاظ جنسی سرد بشم و همیشه شوهرم رو با مرد های دیگه مقایسه میکنم راستش شوهرم تنها علاقه مندیش به ورزش هست و در مورد هیچ چیز دیگه سر رشته نداره وقتی میبینم مردهای دیگه به خصوص دوست های هم سن خودش چقد با کمالات تر هستن و در مورد همه چیز اطلاع دارن خیلی ناراحت میشم احساس میکنم میتونستم با ادمی باشم که مثل من فکر کنه چون من ادمی اهل کتاب هستم درضمن اینم بگم از لحاظ قیافه از شوهرم خیلی سرم و این مسئله ازارم میده که چرا بر اساس احساس عمل کردم :302::302: بعضی وقت ها فکر میکنم شوهرم چی داره که بقیه مردا ندارن ولی اینم بگم که همدیگرو خیلی دوست داریم و اون خیلی بهم محبت میکنه توری که از این افکارم شرمنده میشم تورو خدا کمکم کنید پیش مشاورهم رفتم اما کمکی نکرده دیگه دارم دیونه میشم

عزیزم به تالار خوش اومدی
نظر کارشناسی ندارم فقط میتونم یک توصیه بهت بکنم.
بیخودی زندگی خوب و شیرین و راحتی که داری رو با مقایسه کردن و زخم زبون زدن به شوهر خوبت(طبق گفته های خودت)خراب نکن.

اگه یه چرخی تو همین تالار بزنی میبینی که خانومها و آقایون دارن با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنن.مشکلاتیکه بعضیاش واقعا نفس رو تو سینه حبس میکنه.

خدا رو شکر زندگی خوبی داری..ببخشید اینو رک میگم ولی خوشی نزنه زیر دلتونو.
دنبال ایراد پیدا کردن تو زندگیتون نباشید.(البته ایرادای ضعیف و قابل حل).خوبیا و خوشیای زندگیتونو جلو چشمتون بیارید و پررنگش کنید.

بیشتر از ازدواج و رابطه با همسرتون ! به فکر شخصیت خودتون باشید

دهن بین ، شخصیت ضعیف ، سطحی نگر !

باران عزیزم
6 سال با همسرت دوست بودی.1.5 سال نامزد بودین حالا الان متوجه شدی که قیافه اش اونقدر که باید خوب نیست؟! تازه متوجه شدی که فقط از ورزش سر رشته داره؟؟ و شما با اینها مشکل داری؟!!!!
اونم با یه جمله یه ادم دوست نما !!!
از طرفی این دسته بندی های روانشناسی خیلی ظریفتر از اونه که دوستتون بخواد شما ها رو طبقه بندی بکنه.
خدا رو شکر که شوهرت اینقدر دوستت داره.قدرش رو بدون. اون قراره همسر شما باشه نه کتاب اطلاعات عمومیتون.
یه مرد مسیول متعهد وعاشق. شوهرتون همین صبوری و محبتی که در قبال شما داره نشون میده نکته ایه که خیلی مردهای دیگه ندارن:43:
به ظاهر زندگی دیگران توجه نکن.باور کن خیلی ها صورتشون رو با سیلی سرخ نگه میدارن و ارزوشونه همسرشون حتی نتونه لامپ خونه رو عوض کنه ولی ادم باشه:46::46:
به هیییییییییییچچچچچچچچچچچ کسی اجازه ابراز نظر در مورد زندگی وشوهرت نده.هر طور تو به شوهرت نگاه کنی دیگران هم همونطور نگاه میکنن.پس ارزشهاشو حفظ کن:72::72:
خوشبخت باشین:72:

سلام
من اینطور فهمیدم تا زمانی که دوستتون اون حرفارو نزده بود شما خوش وخرم بودین درسته؟؟؟؟؟

ایا همیشه اینطورین یعنی زود تحت تاثیر دیگران قرار میگیرین؟
بالاخره حتما تو 6سال دوستیتون چیزایی دیدین توشون که رابطتون رو رسمی کردین این طور نیست؟

یه توصیه دوستانه یکم بیشتر رو خودتون کار کنین نگذارین حرفای دیگران اینجور بهم بریزدتون .
شما باید بشین ستون خونه ای که قراره 6ماه دیگه چراغش روشن بشه وتا بینهایت روشن بمونه:323:

پس تو این مدت فقط به خوبی های همسرتون ومحبتاش فکر کنین واینکه دست از مقایسه بردارین این اصلا خوب نیست:160::160::160:
من به این جمله خیییللللییییی اعتقاد دارم:
"قبل ازدواج چشماتونو باز کنید وبعد از اون چشمتونو ببندید"

زیادم به دیگران اعتماد نکنید بعضی اوقات پشت چهره مهربونشون یه لولوی بد جنس پنهون شده .:301:معلوم نیست حتما نیت خیری پشت حرف دوستتون بوده باشه.

این صرفا نظر شخصی منه وحتما درست نیست:162:

باران به همدردی خوش اومدی.
لطفا به این سوال صادقانه جواب بده:
پای کس دیگه ای توی زندگیت باز نشده؟ در هر سطحی، فرق نداره.

دوست عزیز سلام
خیلی برام عجیبه اینهمه آدم تو زندگیشون مشکلات دارن اونوقت تو صرفا بخاطر حرف بی پایه و اساس دوستت داری به شوهر بیگناهت بی محلی میکنی:163:
چشم وهم چشمی و مقایسه خطرناکترین سم برا زندگیه:305: خب هرکی یه اخلاقی داره
اصلا رفتارت مورد تایید نیست
ببخشید اینقد رک گفتم اینا فقط نظرات شخصیم بود

دوستای عزیز من به شوهرم ایرادی نمیگیرم همه ناراحتی ام از دست خودمه که ای کاش عاقلانه تر عمل میکردم و بیشتر احساس بدی به خودم دارم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamdardi1390

باران به همدردی خوش اومدی.
لطفا به این سوال صادقانه جواب بده:
پای کس دیگه ای توی زندگیت باز نشده؟ در هر سطحی، فرق نداره.

---

راستش رو بگم یه مدت هست از یکی از دوستای شوهرم خوشم میاد اما این در حد اینه که من میدونم و هیچ چیزی بینمون نیست

دوست شوهرتون مجرده؟
شمارو بخدا از همین حالا یه تصمیم بزرگ بگیرید ودیگه به اون اقا فکر نکنید ومانع هر دلیلی که باعث بشه ایشون رو ملاقات کنید بشید.
این حس رو که مثل علف هرز داره تو ذهنتون رشد میکنه رو بکنید بریزید دور هی بهش فکر نکنید تا جون بگیره ورشد کنه وبدبختتون کنه خواهش میکنم......

دعا وخواسته ی امسالتون تو شب قدر همین باشه ایشالا که مهر شوهرتون تو دلتون زیاد بشه:323::323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط baran_3765

دوستای عزیز من به شوهرم ایرادی نمیگیرم همه ناراحتی ام از دست خودمه که ای کاش عاقلانه تر عمل میکردم و بیشتر احساس بدی به خودم دارم

راستش رو بگم یه مدت هست از یکی از دوستای شوهرم خوشم میاد اما این در حد اینه که من میدونم و هیچ چیزی بینمون نیست

---

سلام باران جان
البته من قبول ندارم که انتخاب شوهرت اشتباه بوده و دلایلی هم که می اری همون جورکه دوستان گفتن خیلی سطحیه و الکی داری دردسر درست می کنی واسه خودت
به هرحال
گذشته گذشته و زمان به عقب برنمی گرده که تو جبران کنی و عاقلانه تر عمل کنی

مهم الانه
ااالان سعی کن عاقلانه تر عمل کنی
این که شوهرت رو با دیگران مقایسه می کنی صلا کار عاقلانه ای نیست
همسرت هم می تونه تورو با زنای دیگه مقایسه کنه به هرحال ممکنه اونم تورو با زنای برون گرا مقایسه کنه یا زنای زیبا تر یا زنای کدبانو تر!!!!

اینکه می گی داره از دوست شوهرت خوشت میاد!!این عاقلانه نیست
کاملا احساسی داری رفتار می کنی مواظب خودت باش مواظب احساست باش این دوست داشتنه رو در نطفه خفه کن..

این که میگی من از ظاهرا از شوهرم سر ترم !اینم اصلا حرف عاقلانه ای نیست
اول به نظر من دختر باید از نظر ظاهری از شوهرش سرتر باشه
و دوما ظاهرشو 6 سال دیدی و بعد تصمیم گرفتی با این ظاهر ازدواج کنی پس به انتخاب خودت یکم احترام بزار........
اینکه از چیزی جز ورزش سر در نمی اره
اولا اینکه از ورزش سر در می اره و روحیه ورزشی داره یک امتیازه خیلی مثبته چون نشون میده روحیه جوانانه و پویایی داره ...
و چیز کمی هم نیست
مثلا من خودم دوست د ارم همسرم از ورزش سر در بیاره برام مهم نیست از سیاست هم سر در بیاره...
در ضمن می تونی با کتاب خوندن و چیزایی که مورد نظر تو هست آشناش کنی و اون رو علاقه مند کنی..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamdardi1390

باران به همدردی خوش اومدی.
لطفا به این سوال صادقانه جواب بده:
پای کس دیگه ای توی زندگیت باز نشده؟ در هر سطحی، فرق نداره.

---

راستش رو بگم یه مدت هست از یکی از دوستای شوهرم خوشم میاد اما این در حد اینه که من میدونم و هیچ چیزی بینمون نیست
[/quote]

خیلی خوشحالم که صادقانه جواب دادی.
ببین باران، من از نوع نوشتنت حدس زدم که همچین اتفاقی (در هر سطحی) برات افتاده.
نوشته هات بوی بهونه گیری میده، بوی توجیه میده، منطق پشتش نیست.
دلیل عمدش هم یه چیزه: داری به یه چیز خطرناک فکر میکنی (حتی فکرش هم خطرناکه).
مطمئنا تو حق داری.
خیلی از مردها هستن که معلوماتشون از همسرت بیشتره.
خیلی از مردها هستن که از همسرت با کمالات ترن.
خیلی از مردها هستن که از همسرت خوشتیپ ترن.
ولی
خیلی از آدم ها هم هستن که از تو خوشگل ترن.
خیلی از آدم ها هم هستن که از تو موفق ترن.
.
.
.
شاید اگه تو سر راه همسرت قرار نمی گرفتی همسر بهتری نصیبش میشد.
اگه زندگی مشترک فقط روی این معادلات بچرخه سنگ روی سنگ بند نمیشه. چون هر لحظه زن ها و شوهر ها فکر می کنن چیز بهتری میتونست نصیبشون بشه و درست هم فکر می کنن.
پس این وسط چیه که باعث میشه زندگی پایدار بمونه؟
عشق و محبت و دلبستگیه.
نمیتونی وجود عشق و محبت رو توی رابطت کتمان کنی، چون 6 - 7 سال رابطه ی پایداری داشتی. بگرد ببین چی باعث شده این عنصر مهم توی زندگیت از بین بره و برامون بنویسش؟ چه شد یه هو؟
بهونه نگیر (داستان درون گرا و برون گرا و . . .). واقعیت رو بنویس.
فعلا هم فکر کردن به دوست همسرت رو متوقف کن. خیال پردازی نکن. توی ذهنت داستان نساز. بذار بتونی فکرتو متمرکز کنی روی حل مشکلت.
اگه در آینده دیدی تفکراتت درست بوده، اول از همسرت جدا شو، بعد برو دنبال کسی که مد نظرته.

عزیز جان. چیزی که من از نوشته ات متوجه شدم فقط یه شکلی از قیاسه با دیگرانه. مشکلت رابطه جنسی و سرد شدن نیست. مشکلت اینه که الان داری با دیگران قیاسش می کنی. یکی می گفت خواستگارو باید عیباشو هی دراورد اما شوهرو باید چشمو رو عیباش بست. البته این واسه مشکلای کوچیکه وگرنه یه وقتایی واقعا جداشدن هم راه خوبیه. اما در کل عیبجویی مال وقت قبل از ازدواجه. بشین فکراتو بکن ببین واقعا مشکل چیه. اینکه یکی بیاد از برونگرایی و درونگرایی بگه و یکهو مردی که می خواستی زندگیتو باهاش تقسیم کنی از چشمت بیفته یه کمی جای تامل داره. پس بهش فکر کن. اینکه واقعا ایشون عیبی داره و یا رفتارایی داره که کاملا برای شما غیرقابل تحمله یا شما دوسش نداری یا اینکه یه مقدار حرفای دیگران می تونه روت تاثیر بذاره. اگه اخریش باشه باید روی اعتماد به نفست کارکنی.
الان پست قبلی رو دیدم. اگه از یکی دیگه خوشت میاد که حرفای قبلم بی ربطه.
موفق باشی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamdardi1390

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamdardi1390

باران به همدردی خوش اومدی.
لطفا به این سوال صادقانه جواب بده:
پای کس دیگه ای توی زندگیت باز نشده؟ در هر سطحی، فرق نداره.

---

راستش رو بگم یه مدت هست از یکی از دوستای شوهرم خوشم میاد اما این در حد اینه که من میدونم و هیچ چیزی بینمون نیست

---

خیلی خوشحالم که صادقانه جواب دادی.
ببین باران، من از نوع نوشتنت حدس زدم که همچین اتفاقی (در هر سطحی) برات افتاده.
نوشته هات بوی بهونه گیری میده، بوی توجیه میده، منطق پشتش نیست.
دلیل عمدش هم یه چیزه: داری به یه چیز خطرناک فکر میکنی (حتی فکرش هم خطرناکه).
مطمئنا تو حق داری.
خیلی از مردها هستن که معلوماتشون از همسرت بیشتره.
خیلی از مردها هستن که از همسرت با کمالات ترن.
خیلی از مردها هستن که از همسرت خوشتیپ ترن.
ولی
خیلی از آدم ها هم هستن که از تو خوشگل ترن.
خیلی از آدم ها هم هستن که از تو موفق ترن.
.
.
.
شاید اگه تو سر راه همسرت قرار نمی گرفتی همسر بهتری نصیبش میشد.
اگه زندگی مشترک فقط روی این معادلات بچرخه سنگ روی سنگ بند نمیشه. چون هر لحظه زن ها و شوهر ها فکر می کنن چیز بهتری میتونست نصیبشون بشه و درست هم فکر می کنن.
پس این وسط چیه که باعث میشه زندگی پایدار بمونه؟
عشق و محبت و دلبستگیه.
نمیتونی وجود عشق و محبت رو توی رابطت کتمان کنی، چون 6 - 7 سال رابطه ی پایداری داشتی. بگرد ببین چی باعث شده این عنصر مهم توی زندگیت از بین بره و برامون بنویسش؟ چه شد یه هو؟
بهونه نگیر (داستان درون گرا و برون گرا و . . .). واقعیت رو بنویس.
فعلا هم فکر کردن به دوست همسرت رو متوقف کن. خیال پردازی نکن. توی ذهنت داستان نساز. بذار بتونی فکرتو متمرکز کنی روی حل مشکلت.
اگه در آینده دیدی تفکراتت درست بوده، اول از همسرت جدا شو، بعد برو دنبال کسی که مد نظرته.

[/quote]

دوست گلم راستش من بعد از ازدواجم فهمیدم که ما اصلا هیچ وجه اشتراکی نداریم از لحاظ عاطفی خیلی به هم وابسته هستیم خیلی دوستش دارم اما نمی دونم با اینهمه وجه متمایز باید چکار کرد مثلا اون دوست داره فوتبال ببینه من حالم از فوتبال بهم میخوره واسه این خیلی وقت ها من وقتمو پای کامپیوتر میگذرونم و اونم پای تی وی راستش من دوست دارم با هم وقت بگذرونیم یا خیلی چیزای دیگه

با سلام
برای ازدواج آگاهی ها و مهارتهایی لازم هست که فقدان بعضی از آنها می تواند آسیب جدی به زندگی بزند.

هر مردی با هر زنی ازدواج کند به زودی در می یابد که از زن او قشنگ تر هم هست. از زن او با هوش تر هم هست. از زن او با سوادتر هم هست. از زن او .... هم هست.
خب، اگر این مقایسه منجر به تصمیم گیری بشود و او بخواهد نسبت به همسرش سرد شود یا حتی جدا شود و با زن دیگری ازدواج کند به زودی بازهم متوجه این می شود که دست بالای دست بیشتر است. لذا این تسلسل ادامه خواهد داشت. و او مرتب باید زن خود را طلاق دهد و با زن دیگری که بهتر است ازدواج کند. و این پایانی ندارد.
پس چنین آقای نباید ازدواج کند.

فردی را می شناختم که ده سال پیش می خواست یک لپ تاپ بخرد، بعد از چند سال او را دیدم او گفت هنوز نخریده است. علت را جویا شدم گفت: «منتظرم بالاترین مدلش بیاید تا بخرد.»، و چون هر روز نسخه به روز شده و جدیدی می آمد او هنوز هم لپ تاپ را نخریده است. و مطمئنا تا ابد هم نخواهد خرید چون مرتب لپ تاپ های بهتری خواهد آمد. البته اگر هم بخرد پشیمان می شود. چون به زودی متوجه لپ تاپ های به روز تر می شود.

شما هم دقت کنید؛ همسر شما هر چقدر هم خوب و عالی باشد، باز هم کسانی بین آشنایان از او سرتر خواهند بود.
البته این در مورد شخص شما هم صادق هست!!!!


اما موضوع مهم دیگر:
بسیاری از روانشناسان ازدواج های شخصیت های متفاوت را جذاب تر و با دوام تر می بینند. به شرطی که طرفین درک صحیحی از شخصیت همسرشان داشته باشند و به جای تغییر همسرشان پذیرششان بیشتر شود.
چرا؟
چون دو نفر که شخصیت یکی دارند به زودی به هم عادت کرده و روزمرگی و یکنواختی زندگی را پر می کند. اما دو نفر متفاوت همیشه برای هم جذاب و غیر قابل پیش بینی خواهند ماند.

دعوت به سرزمین من!
این اصطلاحی هست برای ازدواج دو شخصیت متفاوت.
مثل اینست که یک نفر از سرزمین جنگلی با یک نفر از منطقه کوهستانی با هم دوست می شوند.
حالا هر کدام می تواند دیگری را دعوت به سرزمین خود کند. و این جذابیت زیادی دارد.
کسی که در جنگل زندگی می کند لذتهای کوهستان و یا سختی های کوهستان را نمی داند و به عکس کسی که در کوهستان زندگی می کند راحتی ها و سختی ها و جذابیت های جنگل را نمی شناسد.
لذا این دو می توانند از همدیگر استفاده بیشتری کنند و لذت ببرند.
به شرطی که هیچ کدام قصد این را نداشته باشد که دیگری را نسبت به سرزمین خودش و ضعفهای آن دلسرد کند.
باید یکدیگر و سرزمین های روانی یکدیگر را بپذیرند و لذت ببرند.


خلاصه اینکه:
آنچه شما به عنوان نقاط ضعف شخصیت های مختلفتون بیان کردید، اگر بتوانید خوب بهره بگیرید جزء نقاط قوت زندگیتون هست.
و در مورد مقایسه باید دست بکشید. در غیر این صورت برای همیشه محکوم به تنهایی خواهید بود.

آقای مدیر،منظور از شخصیت های متفاوت چیه؟

جناب فرهنگ منطور تیپهای شخصیتی مختلف هست .