-
شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
سلام به همه دوستان!
من قبلا توي تاپيكي كه لينكشو گذاشتم با عنوان " شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم" مشكلمو توضيح دادم.
http://www.hamdardi.net/thread-21741.html
اما متاسفانه از كارشناساي تالار كسي به سئوال من پاسخي نداد كه:
حالا كه شوهرم انقدر با اطمينان كامل ميگه بچه نميخواد و بين من و بچه يكي را انتخاب كن ، من چيكار كنم؟:316:
چطوري بفهمم كه اين زندگي ارزش ادامه دادن را داره يا نه؟
آخه اگه ازش جدا بشمم كه يه خواستگار آماده ندارم كه بگم ازش جدا ميشم با يكي ديگه ازدواج ميكنم بعدش بچه دار ميشم؟
يه ريسكه ممكنه ازش جدا بشم ولي تنها چيزي كه گيرم ميد تنهايي باشه؟
از طرفي نميخوام اين فكر را بكنه كه من در هر شرايطي باهاش ميمونم!
خواهش ميكنم كارشناساي عزيز به مشكل من توجه كنن باور كنين خيلي از شبا خوابم نميبره همش به حرفاش فكر ميكنم!:316:
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
عزیزم شرایط سختی داری درکت میکنم ولی کاری از دستم بر نمیاد به جز اینکه
تاپیکتو توی تاپیک های نیازمند به حضور کارشناسان تالار گذاشتم.
امیدوارم هر چه زود تر کار شناسان بیان و به شما جواب بدن
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
سلام
هیچ کس نمی تواند به تو بگوید چه بکنی و یا چه نکنی .
ببین این زندگی چه ارزش هایی برات داره و آیا این ارزش ها آنقدر برات مهم هست که از بچه بگذری و یا برعکس . بعد هم در زندگی دنبال ضمانت نباش. این دنیا هیچ ضمانتی ندارد .
در نتیجه اولویت های خودت را بررسی کن . داشته ها و نداشته هات . ارزش لحظه هایت را با اندکی آینده نگری .
سعی کن اول از همه بفهمی و درک کنی از جان خودت و این زندگی چی می خواهی تا وقتی که این را متوجه نشوی تصمیم گیری برات مفهوم پیدا نمی کنه و شب بیداری کمترین اتفاق زندگی تو ، سهم تو از بی قراری هایت خواهد بود
ارزش و امنیت های زندگی ات را بررسی کن . ببین چی داری و چی نداری و چه چیزی را به قیمت از دست دادن چه چیزهایی باید به دست بیاوری
امنیت ها ابزاری هستند برای راهکارهای امنیتی و اگر هر یک از امنیت های ما دچار اختلال و مشکل بشود فرد بر مبنای میزان فشار با سرعت زیاد درون پیش نویس سر می خورد و تصمیمات از قبل نوشته توسط کودک به جریان می افتد و ما در تصمیم گیریها به جای بالغانه،کودکانه تصمیم می گیریم و همان را هم به اجرا در میاوریم .
۱- امنیت اجتماعی : دارا بودن پایگاه اجتماعی مقبول و پذیرفته شده مطالبق با عرف جامعه
چه زمانی امنیت اجتماعی به خطر می افتد ؟
مثلا : فرد کلاهبردار است طبیعتا از جایگاه اجتماعی مناسب برخوردار نیست
۲- امنیت مالی : دارا بودن استقلال مالی - شغل ثابت و در آمد خوب
مثلا : فرد بیکار امنیت مالی ندارد .
۳- امنیت خانوادگی : دارا بودن کانون خانوادگی گرم و سالم و حمایت گر .
به هر علتی کانون خانوادگی دچار اختلال شود میزان امنیت بر حسب اهمیت دچار اختلال می شود
۴- امنیت عاطفی : دارا بودن رابطه عاطفی سالم و سازنده با شریک عاطفی خود و اطرافیان.
مرد یا زن خیانکار . مردان دو زنه هیچگاه نمی توانند امنیت عاطفی سالم را به سیستم خانواده هدیه بدهند .
۵- امنیت جنسی : دارا بودن رابطه جنسی سالم و رضایت بخش برای هر دو طرف رابطه
۶- امنیت معنا : زندگی در هر شرایطی دارای معناست و انسان باید به دنبال این معنا باشد " معنا همان رسالت شخصی است که برای هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است .
انسانها رسالتی که در زندگی دارند را کشف می کنند و نه ایجاد .
افرادی که در سیستم تربیتی و پیش نویسی خود " عجله کن" " دیگر خشنود کن " " قوی باش - کامل باش " دارند سریع تر دچار روزمرگی می شوند و امنیت معنا خود را از دست می دهند .
مثال : فردی در به در یک زندگی راحت و بی دغدغه می شود . به این زندگی دست پیدا می کند ودستیابی به این زندگی را اعلام و اذعان می کند اما به سرعت " ارزش معنا" آنچه که روزی دربه درش بوده را فراموش می کند و......
منبع: من - کودک - من ( تهیه شد ه توسط آنی )
و باز سعی کن امنیت هایت را با هر روشی که فکر می کنی به تو جواب می دهد به دست بیاوری . امنیت و ارزش را خودت باید در زندگی ات بسازی و حد و اندازه ی آن نیز دست خودت است ..
بیرون خبری نیست هر چه هست بر سر این است که تو ابتدا بدانی از جان زندگی چه می خواهی و به چه قیمتی و با چه میزان ریسک و....................بعد از اینکه اینها را متوجه شدی می توانی تصمیم بگیری که چگونه تصمیم بگیری و رفتار کنی تا همسرت به خانه برگردد و یا ازت جدا بشه . باید برای این بازی بها پرداخت کنی . بهای آن هم ریسک کردن است . شاید جدا شدی و بچه دار نشدی شاید هم جدا شدی و بچه دار شدی . شاید از همسرت جدا شدی و خوشبخت شدی و شاید هم نه و..................همه ی این شاید ها سهم تصمیم گیری و خواست خودت است .
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
سلام به همه دوستان!
ani عزيز!
به خاطر وقتي كه براي مشكل من ميذاري ممنونم!:323:
من كتاب هايي كه معرفي كردي را تهيه كردم. الان دارم كتاب وابستگي متقابل را ميخونم. تقريبا به اواسط كتاب رسيدم. حين خوندن اين كتاب به اين فكر ميكنم كه من در طول زندگي مشترك فقط دنبال خواسته هاي شوهرم بودم و روي نيازهاي خودم سرپوش ميذاشتم. مثلا اگه فكر ميكردم كه عنوان كردن يه مسئله شوهرمو يه كم ناراحت ميكنه ، ترجيح ميدادم خودم خيلييييييييي ناراحت و اذيت بشم ولي اون آب توي دلش تكون نخوره!
با خوندن اين كتاب به اين نتيجه رسيدم كه اين رفتار من اشتباهه! من با تكرار اين اشتباهات و به مرور زمان خود واقعيمو از دست دادم و يه آدم منفعل شدم جوري كه ديگه نميدونم از زندگي چي ميخوام؟ به همه نيازهايي كه برام پيش مياد شك ميكنم. اعتماد به نفسمو از دست دادم!
ممنون از كتاب هايي كه معرفي كردي!:43:
دارم سعي ميكنم با استفاده از اين كتابها و مطالب مفيد تالار خود واقعيمو و اينكه از زندگي چي ميخوامو پيدا كنم!
لطفا اگه راهنماي بيشتري دوستان دارن دريغ نكنن!:316:
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
با سلام،ميشه اسم اين كتابها و اسم نويسنده هاشونو اين جا بزاريد تا من و بقيه ي دوستان هم استفاده كنيم؟
ممنونم
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
وابستگی متقابل: ملودی بیتی، ترجمه نسرین سلامت
زنان شیفته: رابین نوروود، مهدی قراچه داغی
ani عزيز!
واقعا از اينهمه توجه ممنونم!:43:
توي نوشته هات يه عالمه نكته هاي مهم هست. شايد باور نكني ولي بيشتر از شش بار خوندمشون و توي دفترچه " نكات زندگي" ثبت كردم تا دوباره و دوباره بخونم.:46:
من خيلي متوجه اين جمله اي كه نوشتي نشدم" انسانها رسالتی که در زندگی دارند را کشف می کنند و نه ایجاد " .
من فكر كردم منظورت اينه كه نگم چون بقيه زوجها بعد از چند سال بچه دار ميشن پس منم بايد بچه داشته باشم؟ درست متوجه شدم؟
زندگي بعضي مواقع خيلي سخت ميشه؟
چطوري ميتونم رسالت خودمو توي زندگيم كشف كنم؟
خيلي كار سختيه!
مشكل اصلي منم همينه! واقعا كه خيلي خوب راهنمائي ميكنين! ممنونم:43:
من چون سالها نيازهاي درونيمو سركوب كردم فراموششون كردم. چطوري ميتونم دوباره پيداش كنم!
خواهش ميكنم بهم راهكار رائه كنين!:316:
بقيه دوستان هم ديغ نكنن!:316:
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
چرا كسي به تاپيك من توجه نميكنه؟:323:
خيلي به نظرتون نيازمندم:316:
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
سلام
هیچ کس نمی تواند به تو بگوید چه بکنی و یا چه نکنی .
خانم آنی جواب شما رو دادن
فکر میکنم هیچ کس جز خودتون نمیتونه تصمیم بگیره چون شما قراره زندگی کنید.
-
RE: شوهرم قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من بي اطلاع بودم ، ازش جدا بشم؟
سلام خانوم محترم:
اینقدر کم لطف نباشیدچرافکرمیکنید کسی به شما توجه نمیکنه این همه دوستان که نظرشون روگفتن یعنی به شما توجه کردند ولی همانطور که دوستان گفتند (هیچ کس نمی تواند به تو بگوید چه بکنی و یا چه نکنی) واقعا کاری ازدیگران برنمیاد ببین اگه قابل برگشت هست ومیتونی راضیش کنی که بهتر.و اگه قابل برگشت نیست وهمونطورقبولش دارید میتونید ازیه بچه به فرزندی قبول کنید
-
همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
سلام به همه دوستان!
شايد بعضي از دوستان منو به خاطر داشته باشن. يه خلاصه اي ميگم :
حدود 7 ساله كه ازدواج كردم.همسرم ازدواج دومش بود.از ازدواج اولش دو تا بچه داشت كه 2 سال اول زندگيمون با ما بودن ولي به دليل مشكلات زيادي كه با مادرشون داشتيم شوهرم بچه ها را به مادرشون داد و اونم با بچه ها از ايران رفتن.
الان چند ماهي ميشه كه فهميدم شوهرم قبل از ازدواج با من وازكتومي كرده و من خبر نداشتم.:303:
از اول ازدواجمون وقتي كه من حرف بچه دار شدن را ميزدم برام دلايل مختلف مياورد كه منو منصرف كنه مثلا اوايل ميگفت ما كه دو تا بچه داريم( منظورش بچه هاي خودش بود).و بعد از رفتن بچه ها دلايل ديگه .... خلاصه بهم ميگفت كه اصلا بچه به درد نميخوره و منم سعي ميكردم دركش كنم و بهش فرصت بدم تا به مرور براي بچه دار شدن آمادش كنم.تا همين چند وقت پيش كه فهميدم وازكتومي كرده و اصلا هم حاضر نيست عمل برگشت را انجام بده!:302:
در طول اين مدت يعني قبل از اينكه من از وازكتومي خبر دار بشم ميگفت براي اينكه تو به زندگي دلگرم بشي و نگران نباشي هر چيزي كه ميخريم به اسم تو ميخريم (لازم به ذكره كه منم شاغلم و تا همين دو سال پيش درآمدم از شوهرم بيشتر بود ولي تازگيها اون كه شغل آزاد داره درآمدش بهتر شده).
سال گذشته يه باغي توي شمال با پس انداز هر دومون به اسم من خريديم.حالا حدودا يه ماهي ميشه كه ميگه اون باغ رو بزن به نام من.
بهش ميگم چرا؟
ميگه ميخوام پول خرجش كنم و دوست دارم به اسم خودم باشه!
بهش ميگم مگه توافق نكرديم كه بچه نداشته باشيم و همه چيز به اسم من باشه؟
ميگه خودم گفتم به نام تو باشه خودمم ميگم بهم برگردون!!!!!!!!!
مدام قهره و روزاي تعطيلم با دوستاش ميره بيرون و منو تنها ميذاره. ميگه تا وقتي به حرفم گوش ندي همينه.باهام حرف نميزنه و بي توجهي ميكنه.حتي توي رابطه زناشوئي هم سرد شده و وقتي ميرم سمتش كم محلي ميكنه.
خيلي خسته شدم من كه به خاطر دوست داشتنش جلوي خونوادم وايسادم با موقعيتي كه داشتم مدرك مهندسي از بهترين دانشگاه كشور و استخدام رسمي يه شركت دولتي و با داشتن ظاهر خوب.بخاطرش از بچه گذشتم حالا كه سنم به 35 رسيده و ديگه كلا دارم از بچه داشتن نااميد ميشم اون زير قرارمون زده و ميخواد با اذيت كردن منو مجبور كنه كه باغو به اسمش كنم و من از بعدش ميترسم.
لطفا منو راهنمائي كنين!:323:
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
سلام دوست خوبم
شماها همین که مال من و مال تو میکنین، فاصلتون از هم زیاد میشه. به نظرمن به شوهرت بگو من نه خونه میخوام نه باغ نه ماشین ، من میخوام توی زندگیم دلخوشی داشته باشم پول که دلخوشی نمیشه، بهش بگو میخوام یه بچه داشته باشیم که حاصل عشقمون باشه و هرچی درمیاریم برای آینده بچمون باشه.
خوش خبر جان با همسرت لجبازی نکن سر پول، باهاش صحبت کن باهاش درد و دل کن ، ازش بخواه که بچه دار بشید تا هردوتون از این کارا دست بردارید. بگو تا کی باید زندگیمون یکنواخت بمونه.
عزیزم چرا فکرمیکنی چون شوهرت وازکتومی کرده نمیتونی بچه دار بشی، بابا علم اینقدر پیشرفت کرده که الان دیگه همه مشکلات قابل حله، به نظرم مرکز رویان برو ، یا کلینیک ناباروی نوید که توی شهرک غرب هست و من خیلی ها رو دیدم که بعد از مشکلات حاد ناباروی از اونجا نتیجه گرفتن حتی از کشورهای خارج هم برای درمان میان اونجا،
شوهرتو به این کار راضی کن، و بگو من فقط میخوام با وجود بچه زندگیمون مستحکم تر بشه و هیچی دیگه ازت نمیخوام، چون درانصورت حتی اگه همه چیز به اسم شوهرت بشه بالاخره مال بچتون میشه.
انشالاه مشکلت زودتر حل بشه.
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
سلام دوست عزیز
میفهمم تو شرایط سختی هستی، فقط نفهمیدم، نگرانیتون بچه دار نشدن هست یا از عواقب به نام کردن باغ نگرانین؟
در ارنباط با بچه، خوب بر میگرده به قول و قرارتون هنگام ازدواج، اگر شما پذیرفته باشین که بچه دار نشین، خوب حالا با وازکتومی یا بی وازکتومی، از ابتدا وارد زندگی شدین که حتما اونقدر علاقه و جذابیت و جود داشته که پا رو خواستتون گذاشتین و ازدواج کردین، اگر این طور نبوده که خیلی مهربانانه از حستون به بچه صحبت کنین، از اینکه میخواین مادر شین ، از اینکه این یه حسه خدادادیه که همه زنان دارن و وجود یه زن بی بچه خلا ئ بزرگی داره، از عشقتون به زندگی بگین، به نظرم توپ را تو زمین ایشان بندازین و از خودتون و احساستون بگین و اجازه ندین ایشون بگه من که گفته بودم، توکه میدونی من بچه نمیخوام، شما بگین همه اینها رو میدونم و با علم به این چیزاست که دارم حرفم را میزنم، از دورانه پیری بگین، از اینکه بالاخره زندگی وارد فازی میشه که به دلیله کهولت تنها دلخوشیه آدم فقط خانوادش میشن ، اون زمان دیگه افراد هیچ سرگرمیه دیگه ای ندارن جز اینکه همه وجودشون و محبتشون را نثار بچه ها و نوه هاشون کنن، اگر بچه ای نباشه! واقعا تصورش هم شاید برای خیلیها سخت باشه!
البته ایشون حتما میگه من 2 تا بچه دارم، شما هم میتونین اشاره کنین، واقع بینانه نگاه کنه، اونها زیر سایه مادر بزرگ شدن و امکان رجوع به ایران شاید نباشه، در عین حال شما برای اون 2 بچه نهایت یه خاله مهربونی نه مادر، و این شما رو اغنا نمیکنه،
در ارتباط با باغتون هم شاید بتونین عوض انجام عمل برگشتش، زمین را به اسمشون کنین، یا متقاعد کنین به اسم هر دو باشه.
یه مشاور یا یه بزرگتر که هر دو قبول دارین و محرم اسرارتونه هم میتونه کمک کنه.
امید وارم مشکلتون زود حل شه:72:
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
ممنون از دوستاني كه وقت گذاشتن و به من جواب دادن!
همسرم به هيچ وجه راضي به بچه دار شدن نيست ميگه دوست نداره تا آخر عمرش به يه نفر( يعني بچه) سرويس بده و اون همش طلبكار باشه!
من به مادرش گفتم و اونم باهاش صحبت كرد و درجواب شوهرم بهش گفته كه خودمون قضيه را حلش ميكنيم.
ما توافقي براي بچه نداشتن نكرده بوديم. بعد از ازدواج و بعد از اينكه چند ماهي از ازدواجمون گذشته بود و من در مورد بچه حرف زدم اون اوايلش ميگفت يكم صبر كن ولي بعد گفت كلا بچه نميخواد تا چند ماه پيش كه گفت وازكتومي كرده و اصلا حاضر نيست عمل كنه و يا اقدام ديگه اي براي بچه دار شدن بكنه!
توي اين چند سال از راههاي مختلف خواسته خودمو بهش گفتم اينكه يه زنم و ميخوام حس مادر شدن را تجربه كنم.اينكه در دوران پيري بچه ها دلخوشي آدم ميشن.اينكه بچه زن و شوهر را به هم نزديك ميكنه!
ولي اصلا از موضعش كوتاه نمياد.
ميخواستم راهنمائيم كنين كه حالا كه اصلا بچه نميخواد چرا زير قولش زده و ميخواد اون زمين را هم ازم بگيره!
بعضي مواقع ميگه اگه خيلي بچه دوست داري بايد از يكي ديگه بچه دار بشي ميگم يعني چي؟
ميگه جدا بشي.
من فكر ميكنم به اين قضيه فكر كرده حالا ميخواد اون باغ را بگيره كه اگه من اقدامي براي جدائي كردم نگران چيزي نباشه؟
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
سلام عزیزم
نظرم کارشناسی نیست و از کارشناسان محترم می خوام که نظر بدهند.
ولی اون چیزی که شاید بتونه کمی اعتماد شوهرتون رو جلب کنه اینه که حاضر بشید 3 دنگ و 3 دنگش کنید البته یه شرط دیگه بگذراید اگه ملک دیگه دارید اون رو هم دنگی به نام شما بکنه
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
سلام یه وقت این کارو نکنید وباغ و به اسمش نزنید .
اینجوری که نمیشه شما کار کردین و پول گذاشتین وباهم اونو خریدین .
حالا دو دستی تقدیم ایشون کنید.
چرا باید به تصمیم ایشون مادر نشید و بزنید تو سر حس مادریتون وفقط کار کنید و واسه اینده بچه های ایشون پس انداز کنید ؟
این درسته؟
یکم صبر کنید و ببینید چی تو سرشه؟
نکنه خدای نکرده بخواد جداشه و شما بمونید وحوضتون؟
این فقط نظر منه شاید درست نباشه.....
البته ایشونم میدونه که طبق عقدنامه اگه مرد بچه دار نشه اوضاع بکامش نیست وداره خودشو جمع وجور میکنه.....
وای من چقدر بدبینم.............ایشالا که اینطور نباشه
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
چرا از كارشناسان تالار كسي جواب نميده!:323:
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
[size=medium] منم با وجود اینکه ادم بدبیتی نیستم مثل هیام فکر میکنم....به عنوان شخص سوم که داره به زندگی شما از دید شما نگاه میکنه.
به نظرم ایشون واقعا شما را فریب دادن و این که وازکتومی کردن را از شما مخفی کردن....شما خیلی هم نباید به یک چنین مردی اعتماد کنید...شاید باغ را از دست شما بگیرد تا اگر شما طلاق گرفتید ضرر مالی نکند!! شما مهریه چقدر دارید؟ به نظرم با توجه به این فریب بزرگ نباید به راحتی طلاق بگیرید و بروید!!! بخشی از اموال این مرد حق شماست!! شما یک فریب بزرگ خوردید...باغ را بنام او نکنید چرا که بعید میدانم خود او این قدر با انصاف باشد که بخواهد حق شما را پرداخت کند...
چندی پیش پستی بود در مورد فروش اسپرم در ایران...اگه همسرتان ریگر نمی تواند بچه دار شود ولی حاظر است در کنار شما بچه بزرگ کند میتوانید اسپرم بخرید....ولی همه اینها به کنار مسئله این است که ایا این مرد قابل اعتماد است؟؟
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
فقط عضو شدم تا بعنوان یه مرد بهت بگم بیشتر از این فریب نخور؛ حتی به قیمت جدا شدن از این مرد!
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
با سلام !
از توجه همه كساني كه سعي كردن به من كمك كنن ممنونم.:72:
حق با شماست آقا هاشم و خانم يا آقاي لبخند!
من ديگه نميتونم به شوهرم اعتماد كنم و هر چند كه اون اصلا حاضر نيست بچه دار بشه منم صلاح نميدونم كه بخوام با زور و اصرار يه موجود بيگناه رو به اين دنيا بيارم درصورتي كه پدرش كسي كه بايد يه عمر بهش تكيه كنه اونو نخواد.
الان مشكل اصلي اينه كه اون داره به من فشار مياره! قهر ميكنه - حرف نميزنه اگه هم من حرف بزنم بي محلي ميكنه- دير مياد خونه هر شب ساعت 10:30 يا 11 مياد- در طول روز هيچ سراغي ازم نميگيره اگه هم من باهاش تماس بگيرم با سردي مثل يه غريبه چند تا كلمه آره و نه ميگه و سريع ميگه كه كار داره و قطع ميكنه-توي روابط زناشوئي هم بي تفاوت و سرد شده -چند روزي ميشه كه به بهونه سفر كاري منو تنها گذاشته و در طول اين چند روز فقط يه بار زنگ زده كه فكراتو كردي ....... من توي تهران غريبم و خونوادم پيشم نيستن بخاطر همين اين برخورداش خيليييييييييييي اذيتم ميكنه!:302:
من حتي قضيه وازكتومي را به خونوادم نگفتم اونا فكر ميكنن كه من در نهايت عشق دارم با شوهرم زندگي ميكنم.
ميدونين چيه؟ ديگه فقط قضيه بچه نيست كلا ازش نااميد شدم اگه به خاطر ترس از تنهايي نبود خيلي وقت پيش جدا شده بودم هرچند كه من همين حالا هم تنهام .
كلا فكر ميكنم اين آقا فقط يه هم خونه اي ميخواسته و اصلا هدفش از ازدواج تشكيل خانواده و داشتن زندگي مشترك نبوده! چون در مورد هيچ كاريش با من حرف نميزنه و بعد از انجام كاراش من باخبر ميشم!
خواهش ميكنم از كارشناساي تالار كه منو راهنمائي كنن.
البته خانم آني در پست قبليم خيلي توجه كردن ولي ايشون خيلي كلي جواب ميدن.اي كاش كارشناسا به مشكل من بيشتر توجه كنن.:323:
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
با سلام
به نظر می رسه بحث کردن روی بچه، موجب تحریک همسرتان شده است و بحث بی اعتمادی پیش اومده.
در واقع همسرتون اول کاملا به شما اعتماد داشته و خواسته است این ضعف را پیش پیش جبران کند و منزل را به نام شما سند زده است.
اما حالا نگران شده است که او را تنها خواهید گذاشت.
شما باید همانطور که کم کم نسبت به هم بی اعتماد شدید، مجددا به خودتان و روابطتون فکر کنید و ارتباط خود را تقویت کنید.(این در صورتی هست که واقعا نسبت به بچه دار شدن بی تفاوت شده باشید. لیکن اگر بچه دار شدن برایتان هدف هست، طبیعی هست که تقویت این رابطه مشکلی را از شما حل نمی کند)
دقت کنید:
ما بارها گفته ایم که هر زندگی نکات مثبت و منفی خودش را دارد.
شما باید همه آنها را از دیدگان شخص خودتان جمعبندی کنید و امتیاز بندی کنید. تا همه چیز را با هم محاسبه کنید.
اگر همسر شما و زندگی شما امتیاز های زیادی دارد که بی بچه بودن را پوشش می دهد. پس ادامه دهید و برای حل مشکلات چاره جویی کنید.
اما اگر این آقا بجز ناباروری در سایر زمینه ها هم فقط ضعف هست و این زندگی چیزی برای شما ندارد، می توانید فکر دیگری کنید.
به هرحال همینطور که آنی گفته اند: شما خودتون با توجه به مثبت و منفی های زندگیتون تصمیم گیری کنید.
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
با سلام و تشكر از آقاي مدير همدردي و بقيه دوستان!
راستش من در مورد قضيه بچه خيلي گيج شدم :
1-از يه طرف وقتي به دور و برم نگاه ميكنم ميبينم كه همه زوجهاي هم سن و سال من و حتي كوچكتر بچه دارند و حتي خيلياشون در حال آمادگي براي فرزند دوم هستن.زندگي بدون بچه يه زندگي تكراري و يكنواخته!همش پيش خودم فكر ميكنم كه شايد الان كه جوونيم بتونيم با كارهاي ديگه جاي خالي بچه را پر كنيم ولي چند سال ديگه كه سني ازمون گذشت ديگه دل و دماغ بعضي كارها را نداريم و دوست داريم شاهد بزرگ شدن و موفقيتهاي بچه هامون باشيم!
2-از طرف ديگه همسرم اصلا بچه نميخواد دوست داره تو زندگيش كاملا آزاد باشه و فكرشو فقط بزاره روي كارش و هيچ موضوع ديگه اي درگيرش نكنه!همين خالا هم اصلا خودشو درگير مسائل من نميكنه مسائلي مثل اينكه من مريض بشم يا اينكه در مورد يه موضوعي بخوام تصميم اساسي بگيرم و به همفكريش احتياج داشته باشم اصلا خودشو درگير نميكنه از اول همين طور بود مثلا اگه مريض بشم و اون كار داشته باشه و يا اينكه محل كارش باشه و بخوام برم دكتر اصلا باهام نمياد و حاضر نيست كه چند ساعتي كارش و رها كنه و منو ببره دكتر مثلا ميگه آژانس بگير و خودت برو!!!!!!!!!
ولي نميتونم به جدائي فكر كنم با وجود اين رفتارش دوستش دارم (از وقتي كه توي اين تالار عضو شدم و اينهمه چيزاي عجيب ديدم و مثلا مردايي كه خيانت ميكنن و دست بزن دارن و زيادي وابسته پدر و مادرشونن و ........)
3-وقتي به رفتارهاي خودم دقت ميكنم ميبينم كه من بچه دوست دارم ولي وقتي سرسختي شوهرمو ميبينم و اينكه براي داشتن بچه بايد به جدائي فكر كنم ، ميگم قيد بچه را ميزنم . ولي بعد از يه مدت دوباره ياد بچه ميوفتم.
با اينكه شاغل هستم و سعي ميكنم براي خودم برنامه ريزي داشته باشم كه كمتر به بچه فكر كنم ولي چون شوهرم زياد منو تنها ميذاره و بهم زياد توجه نميكنه دوباره فكرش مياد سراغم.
4-اطرافيان بهم ميگن شايد بتوني مقطعي قيد بچه را بزني ولي براي هميشه نمتوني!!!!!!!!
لطفا بهم كمك كنين خودمو از اين وضعيت نجات بدم.:323:
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
عزیزم راهنماییهای دوستان خیلی خوب بوده.
من میخوام یه چیزی رک بهت بگم تا انقدر خودتو به درو دیوار نکوبی فدات شم
تو 2 تا راه حل بیشتر نداری (باتوجه به اینکه میگی شوهرت هیچ رقمه زیر بار بچه دار شدن نمیره):
1- با این مساله کنار بیایو خودتو تا آخر عمر مشغول مسائل دیگه کنیو بپذیری که زندگیت باید بدون بچه باشه تا آخرش و با شوهرت وقتت رو پر کنی و کلا بیخیال بچه شی
2- از شوهرت (با توجه به تمام محاسن و معایبی که گفتی) جدا شی و با کس دیگه ای ازدواج کنی که اونم بچه میخواد(البته ممکنه همچین کیسی پیدا شه ممکن هم هست پیدا نشه--البته این مساله هم بازم بستگی به خیلی چیزا داره)
حالا بشین یه ورق کاغذ وردار و از وسط نصفش کن
یه طرف دلایلت برای راه اول رو بنویس
یه طرفش دلایلت برای راه دوم
هر طرف زورش چربید اونکارو بکن عزیزم
باتشکر
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
سلام دوست عزیز
حست رو به بچه میفهمم، چون آرزوی من هم هست، یه راه دیگه هم به ذهنم میرسه، که دیگه همسرت را راجع یه این مسئله حساس نکنی، اما توی جمعهایی که بچه هست، بیشتر علاقمندیتو مخصوا جلوی همسرت به بچه ها نشون بدی، یا وقت زیادی برای رفتن به پرورشگاه یا شیر خوارگاه بزاری، اینجوری با زبانه بی زبانی، یکم تحریکش میکنی، البته این تحریک باید هوشمندانه و بدون ایجاد حساسیت باشه، بعد از یه مدت هم اگه نتیجه نگرفتی، بگین حالا که بچه دار نمیشیم، با مسئولیت خودتون میخواین، کودکی از پرورشگاه بگیرین و حتی خرج و مخارجش با شما باشه، این هم میتونه آخرین حربه باشه
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
من واقعا از اين وضعيت خسته شدم!
شوهرم با من مثل يه همخونه اي رفتار ميكنه.با اينكه من سعي ميكنم بهش محبت كنم و وظايف خودمو در مقابلش انجام بدم و قهر كردنش را به رسميت نشناسم ولي اون خيلي سرد برخورد ميكنه و مثلا همه تعطيلات اخر هفته را ميره با دوستاش و منو تنها ميزاره .بهش ميگم دوست دارم بريم مسافرت اونم ميگه منم دوست دارم ولي تا وقتي باغ شمال را به نام من نكني همين وضعه!تو به خواسته من عمل نميكني!
از اول زندگيمون هميشه حرف حرف اون بوده و من چون خيلي خيلي دوستش داشتم همش به حرفش گوش ميدادم و واقعا يه آدم منفعل بودم!اصلا به خواسته هاي خودم اهميت نميدادم.
بعد از اينكه قضيه وازكتوميش رو شد و من فهميدم كه اون 7 سال اين قضيه را ازم مخفي كرده واقعا چطوري ازم توقع داره كه باغو به اسمش كنم.
:72:آقاي مدير همدردي به من گفتند :72:كه همسرم به من بي اعتماد شده و من بايد سعي كنم اين اعتمادش را دوباره بسازم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا اوني كه مخفي كاري كرده و دروغ گفته اعتمادش از بين رفته يا اوني كه بعد از 7 سال فهميده چه كلاهي سرش رفته؟چرا همش من بايد منتشو بكشم با اينكه ميدونم حق با منه؟فقط به خاطر وضعيتي كه خانم ها بعد از طلاق توي كشورما دارن؟
در طول هفته كه خيلي دير مياد خونه و شام ميخوره و ميخوابه و باهام حرف نميزنه و آخر هفته هم با دوستاش برنامه ميزاره.فكر ميكنم اون نقطه ضعف منو ميدونه كه از بي محلياش ناراحت ميشم و از اين قضيه داره سواستفاده ميكنه.يعني اين روال كارش شده وقتي بخواد منو به كاري مجبور كنه از اين راه وارد ميشه.
دارم ديوونه ميشم وقتي فكر ميكنم كه چند روز تعطيلي در پيشه و من دوباره تنها ميمونم و اون با دوستاش ميره.
آخه من توي تهران غريبم و دوستايي كه دارم همه متاهلن و تعطيلاتشونو با خونواده و همسرشون ميگذرونن.
دوست دارم خودم تعطيلات عيد فطر را برم با يه تور مسافرت ولي همش ميترسم كه كار بدتر بشه!
ديگه فقط به جدائي فكر ميكنم داغون شدم .
تو را خدا كمكم كنين.:323:
-
RE: همسرم كه قبل از ازدواج وازكتومي كرده و من نميدونستم حالازير قول و قرارش زده !
عزیزم شما قضیه بچه را خیلی دیر فهمیدی.
اگه چند سال زودتر میدونستی و از شوهرت جدا می شدی قطعا نسبت به اینده امیدوار تر بودی....
همسرت واقعا فریبت داده اما انگار خودش متوجه نیست و تازه مظلوم نمایی هم میکنه..
به نظرم اشتباه میکنی که به خانواده ها چیزی نگفتی...حداقل راضیش کن که یک بچه از پرورشگاه بیارین...میخواد باغ بنامش بشه؟ از کجا معلوم بعدش بیشتر فریبتون نده و رهات کنه...
حداقل سه دنگ این باغ باید بنام تو باشه...
به نظرم براحتی کوتاه نیا و سعی کن اون را واقعا متوجه این قضیه کنی که این مسئله مهمی بوده که ازت مخفی کرده و واقعا مقصره و نباید راجع به باغ توقع داشته باشه... و راجع به بچه پرورشگاهی هم باش صحبت کن...جدا شدن هم به عنوان گزینه اخر در نظر داشته باش...
همسرت به نقطه ضعفت اگاه شده..
.تو سعی کن این مدت که داره بت کم محلی میکنه بش بی محلی کنی و دلایل اشتباهش را بش گوشزد کنی...
تعطیلات تنها نمون ...مسافرت برو...با تور برو مشهد یا هر جایی که دوست داری..یا برو پیش خانوادت.....به نظرم به هیچ وجه تنها نمون!! تنها نموندت پیام های خوبی به همسرت میده...