ارتباط تلفنی همسرم-لطفا راهنماییم کنید که چیکار باید بکنم.

سلام.
من وهمسرم 3ساله باهم ازدواج کردیم.مثل اکثر زن وشوهرهای دیگه اختلافاتی هم توی زندگیمون بوده اما در کل از زندگی وشوهرم راضی هستم فقط این مسئله آزارم میده و اون اینه که حدس میزنم تلفنی با کسی ارتباط داره.اصلا نمیدونم در چه حدی بوده وهست.من اندازه چشمام بهش اعتماد داشتم آخه اصلا بهش نمی اومد اهل یه همچین چیزایی باشه مثلا معلمه و وقتی بحث پیش میاد کلی به خودش افتخار میکنه که دنبال این کارها نیست(البته ظاهر و روابط عمومی خیلی خوبی داره وخودم متوجه شدم که دخترای زیادی هستن که دوست دارن جای من باشن این مسئله باعث نگرانی من هست).دو سال پیش خیلی اتفاقی درکمال ناباوری متوجه شدم با یه دختر تماس تلفنی داشته وقتی بهش ثابت کردم گفتش که مزاحمم میشده ومن میخاستم بفهمم کیه کلی معذرتخواهی کرد و سرنماز گریه کرد و.....حالا من بازم به یه شماره دیگه مشکوک شدم.اصلا نمیدونم باید چیکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید وبهم بگید عکس العمل درست چیه؟

سلام دوست عزیز
بنظر من تا وقتی مطمئن نشدی همسرتو در جریان نذار
نبایدفعلا بر پایه حدس و گمان اقدامی بکنی:72:

ممنونم از اینکه پاسخ دادی.
ثابت کردن این قضیه به خودش خیلی سخته اگه دوستان تجربه ای تو این زمینه دارن خواهش میکنم راهنماییم کنن.:316:بنظرتون اگه مطمئن شدم طرف دختره،با دختره صحبت کنم یا باخودش؟

راستین عزیز سلام

به تالار همدردی خوش آمدی

وقتی از چشمات بیشتر بهش اعتماد داری چه جور بهش مشکوکی؟

شوهر شما چند سالشه؟

دوست عزیز بر پایه حدس و گمان نمیشه راهکار داد

بیشتر توضیح بده تا دوستان مشاوره بدهند

موفق باشی

ویدای عزیز ممنونم.من گفتم از چشام بیشتر بهش اعتماد داشتم تادو سال پیش،قبل از اون اتفاق .من31سالمه وشوهرم 32 سالش.ببینید اصلا اینطوری نیست که دائم سرش تو گوشیش باشه یا بخاد مخفی کاری کنه.(البته من صبح ها سرکار هستم تا ساعت 4بعدظهر واون خونه تنهاست (معلمه)گاهی وقتها حتی بیرون که میره گوشیشم باخودش نمیبره .من حتی پس وردش رو هم دارم.اما از نحوه ذخیره کردن بعضی شماره ها می فهمم که داره یه چیزی رو قایم میکنه.چندروز پیش یه پیام به یه شماره ناشناس داده بودوقتی ازبیرون زنگ زدم دیدم دختره یا احتمالا یه خانم.بعدش همونروز یه بحث کلی باهم داشتیم ومیخاست بدونه من بهش اعتماد دارم یانه.البته سوالش رو کلی بیان کردنه فقط دراین خصوص.من شک کردم گفتم شاید اون دختر بهش گفته که من به شمارش زنگ زدم. امروزم یه پیام دیگه ازش دیدم اما به یه شماره دیگه.وقتی به شماره قبلی زنگ زدم خاموش بود ولی تاحالاجرات نکردم به شماره جدید زنگ بزنم.نمیدونم باید چیکارکنم.هروقت این حس بهم دست داده آخرش فهمیدم که حدسم درست بوده.

الان که زوده تا نمیدونی چی به چیه بخوای قشقرق به پا کنی.
روال عادی زندگیتو پیش بگیر و استرس هم نداشته باش.ایشالله که چیزی نیست.

فوقشم شاید یه چند روزی تلفنی صحبت کنه ولی بازم برمیگرده پیش خودت.
اگه خدانکرده ارتباط پیشرفت کرد اونوقت بهت میگم باید چیکار کنی.

فعلا چیزی نیست که مضطربت کنه

ممکنه بگی متن اس ام اس ها چی بوده؟

راستین عزیز می دونم سخته ولی به هیچ عنوان به روی همسرت نیار تا مطمئن نشدی
چون جز اینکه قبح قضیه رو بریزی کار دیگه ای نکردی

خانم راستین من راه حل خاصی ندارم فقط میگم تا 100% مطمئن نشدی هیچ اقدامی نکنید انشالله اشتباه میکنید.
موفق باشید

سلام به شما خواهرم راستين خانوم ...

اولا به شما بگم : به فرض كه ثابت كردي اون با يه نفر رابطه داري ، شما بگيد مي تونيد چكار كنيد ؟

مي خواي به دختره زنگ بزني و بهش بگي ؟ فوقش اومدي به دختره گفتي و اونم قبول كرد ( كه خيلي سخته و ... و ممكنه قبول نكنه و با تو بناي لج بذاره و به شوهرت بگه و بعد چه مشكلاتي كه پيش نخواهد آمد ) اما فرض براين كه قبول كنه و رابطه رو با شوهرت قطع كرد ، ديگه خيالت راحت ميشه شوهرت با كسي ديگه رابطه برقرار نميكنه ؟؟؟

آخه كسي كه اجازه به خودش داده رابطه برقرار كنه ، چه اين ، چه يكي ديگه ، اين رابطه اش رو قطه كرد ، هزاران دختر ديگه آماده هستند ( متاسفانه ) كه زندگي افراد رو نابود كنند ...

يا مي خواهيد به شوهرت ثابت كني كه رابطه داره ؟؟؟ ميخواي تهديدش كني ؟؟؟ خوب به نظرت اگه هم ثابت كردي يا تهديدش كردي . ... ، ديگه حرف شما رو سمعا و طاعتا مي پذيره و ميگه : فدات شم ... چشم ديگه رابطه اي برقرار نميكنم ؟؟؟
آيا نميتونه اينبار يه رابطه برقرار كنه و كاملا از ديد شما مخفيش كنه و ....

خوب ، خواهرم ، ببينيد من هميشه به افرادي كه تو اين مشكل گير ميكنن ميگم كه : اگر بخواهند به اين مسائل فكر كنن و ذهن خودشون رو مشغول سازند ، نه تنها درماني نمي تونن براي اين درد پيدا كنن ، بلكه اول از همه ، روح خود را آزار ميدهند و ..... و بعد كم كم شوهر خود را از دست مي دهند ، چون فكر كردن به اينكه : آيا همسرم رابطه داره يا نه ؟ بخش عظيمي از نيروي يك زن را براي ابراز احساسات و عواطف و ..... ميگيره و همين شروعي است براي درو شدن از همسر ...

پس خواهرم : عيب را از ريشه جستجو كن ... ببين در فضاي خانه چه چيزي كم هست كه ممكنه پايبندي همسرت را به آن فضا كمتر ميكنه ، به نظر آيا صلاح است شما از صبح تا ساعت 4 سر كار باشيد و همسرت در خانه و كسي نباشه براي و نهاري گرم و خوشمزه درست نكنه ، نوشيدني و .................
من با كار شما در بيرون مخالف نيستم ، اما مرد تشنه محبت و احساسات و ... هست ، اگر اين در فضاي خانه اشباع نشود ، حق ندارد به بيرون از خانه گرايش پيدا كند ؟؟؟

يك حرف مهم بزنم كه شما هرگز نمي توانيد با انتخاب ابزار زور و .... به طرف مقابلش گفتن و تهديد كردن و ..... جلوي رابطه برقرار كردن با ديگران را بگيريد ، پس دنبالش هم نرويد تا اثباتش كنيد كه وضعيتتون بدتر مي شود ...

ريشه يابي كنيد ، و ببينيد كه در فضاي خانه ، به عنوان يك همسر چه چيزي كم گذاشته ايد ؟؟؟ خودتان را تبرئه نكنيد و عيب را بر گردن او نياندازيد ...

اول رفتار خودتون رو منصفانه نقد كنيد ، در ابراز احساسات و عواطف ، از فراهم كردن محيطي آرام از لحاظ فيزيكي و رواني ، از لحاظ مسائل مهم جنسي و وووو ............ آنوقت اگر خودتان را كاملا نقد كرديد ( نه با روحيه حق به جانب ، بلكه مانند قاضي اي كه با متهمي برخورد مي كند ) آنگاه بعد از نقد خودتان ، اگر ديديد شما هرگز كوتاهي نكرديد ، آنوقت به سراغ شوهر برويد و او را نقد كنيد و در پي اصلاح او باشيد .......

خواستم نكاتي ديگر را بيان كنم ، اما به خاطر ترس از طولاني شدن خودداري ميكنم ...

بد نيست به اين تايپيك صفحه دوم پستي كه از بنده هم هست نگاهي بياندازيد كه اثر نكات آن خطاب به شما هم هست ......

سیاستهای زنانه...... چشم چرانی های شوهرم

به اميد موفقيت شما خواهر خوبم :72::72::72::72:

اولا به خدا توکل کنید و ازون راهنمایی بخواید و سعی کنید آرامشتون رو حفظ کنید تا بتونید تصمیم درست بگیرید
دوم سعی کنید اصل رو بر نادرست یودن شکتون بزارید ولی از اونجایی که شک می تونه پایه های زندگی رو عین خوره بخوره پس سعی کنید شکتون رو برطرف کنید و راه درست رو انتخاب کنید.
راه برطرف مردن شکتون هم اینه که از یه تلفن عمومی یه جایی که امکان اینکه همسرتون بفهمه شما زنگ زدید به اون شماره زنگ بزنید و ببینید کی هست بدون اینکه حتی یک درصد امکان شناسایی شدنتون باشه( البته این نظر منه )
اگر مطمئن شدید که همسرتون با یه خانوم در ارتباطه بدون معطلی و قبل از هر اقدامی برید پیش یه مشاور ( مشاور واقعی نه مثلا یه دوست یا کس دیگه، کسی که بیطرف باشه) که قبولش دارید و ازون راهنمایی بخواید و تا انتها به همراه اون مشکلتون رو حل کنید
و تا وقتی که نمی دونید بهترین راه برخورد با این مساله چیه نه به همسرتون بگید و نه کاری انجام بدید که خدایی نکرده بعدا پشیمون بشید و خدای نکرده زندگیتون رو خراب کنید.
در ضمن توی اینترنت و همینجا من خودم حرفا و راهنمایهای خوبی شنیدم ولی اینجا هر کسی نظر خودش رو می ده. نه کسی مشاور هست نه راهنمای صد درصد. سعی کنید حرفها رو بشنوید ولی با کمک عقلتون خوبهاش رو گلچین کنید.
امیدوارم روزی شکتون کاملا برطرف بشه:72:

هنوز اتفاق بدی نیافتاده که اینقدر نگرانی.
تنها گذاشتن آقایون در خانه خیلی می تونه به زندگی آسیب بزنه... احتمالا وقتی ساعت 4 بعد از ظهر شما به خونه میای خسته هستی در حالیکه همسرتون استراحت بعد از ظهرش رو هم کرده و دوست داره با همسرش ساعاتی رو بگذرونه.
ما خانمهای امروزی به خاطر همین مسائل دفاع از حقوق زنان و حضور زن در اجتماع و ..... داریم بیشتر از زنان تمامی دوران ها متضرر میشیم. هیچکس بخاطر این همه کاری که برای خودمون تراشیدیم ازمون تشکر نمی کنه شاید هم حق دارن آخه میخوایم مثلا نقش مرد رو در زندگی بازی کنیم نقش زنونمون رو فراموش می کنیم و در آخر هم همه طلبکار...
خلاصه اینکه یه مدت زندگیتون و همسرتون رو در اولویت قرار بدید حتی اگرمشکل مالی دارید.به نظر من مشکلات مالی قابل حل ترین مشکلات زندگی زناشویی هستند.

راستین عزیز

ضمنا تایید صحبت های حاج آقا مهاجر بینشان اومدم بهت بگم به جای اینکه بنشینی فکر کنی چطوری مچش رو بگیری

بیشتر براش وقت بگذار و بهش محبت کن. حتی ساعت کاریت رو کم کن یا اصلا اگر میتونی کارت رو رها کن و بنشین

توی خونه چون حفظ زندگیت از هر چیزی مهمتره.

پای صحبت هاش بشین و ببین که چه چیزهایی رو دلش میخواد که شما نتونستی براش فراهم کنی.

براش وقت بگذار و اون کمبودها رو جبران کن. باور کن اگر از سمت شما توجهی بیشتر ببینه به زندگی بر می گرده.

سعی کن زیاد تنهاش نذاری و حتی زودتر از همسرت در خانه باشی و پذیرای حضورش

موفق باشی

:72:

سلام وبسیار ممنونم از همه دوستان که زحمت کشیدند وراهنماییم کردند.
امروز با خوندن صحبتهای شما خداروشکر خیلی بهتر از دیروز هستم.گرچه مشکل همچنان باقیست اما حداقل خودم احساس آرامش بیشتری میکنم. بچه ها این وضعیت که شوهرم توی خونه تنهامیمونه واقعا از حیطه اختیارمن خارجه چون الان تابستونه ومعلمها سرکار نمیرن.بقیه فصلهای سال اینطوری نیست.من خودم اداری هستم وساعات کاریم به این شکل هست.البته دارم یه کارهایی انجام میدم که منم ساعات کاریم مشابه شوهرم بشه واگه خدا کمکم کنه تابستون دیگه ایشاله این مشکل رو نخواهم داشت.
درپاسخ صحبتهای خوب مهاجر بی نشان ضمن تشکر باید بگم من صحبتهای شمارو کاملا قبول دارم وتوی زندگی خودم مصادیقش رو دیدم.مثل همه زن وشوهرهای دیگه کمبودهایی از جانب هردوی ما هست.من خیلی راجع بهش فکر کردم اونچه که به من مربوط میشه مثلا یکی دونمونش اینهاهستن:پدر ومادر شوهرم شهرستان زندگی میکنن وما مرکز استان.اون خیلی درگیر مسائل ومشکلات اونهامیشه ومتاسفانه باوجود داشتن یه پسردیگه توی همون شهرستان پدر ومادرش همه فشارزندگیشون رو روی ما گذاشتن.هفته ای دو روز ویک شب شوهرم میره وکاراشون رو انجام میده ومن تنها میمونم.این روتین شده موارد اضطراری رو هم بهش اضافه کنیدمتوجه میشید که زندگی ما اون حالت عادی بقیه زندگی ها رو نداره.ازم توقع داره که نه تنها با همه این مسائل کنار بیام بلکه همدردی وهمراهی کامل باهاش داشته باشم واصلا گله وشکایت نکنم.من حداکثر کاری که میتونم براش انجام بدم اینه که بعد از سه سال به این وضعیت عادت کنم اصلا درتوانم نیست که خودمم همراهش بشم بخاطر خیلی مسائل که اینجا جای گفتنش نیست.یا مثلا دوست داره من با تیپ امروزی و آرایش خوب باهاش بیرون برم اما من واقعا نمیتونم چونکه با چادرومقنعه وبسیار ساده اداره میام و هردفعه که بیرون رفتم حتما همکارام رو میبینم واین برام سخته هم از لحاظ کاری و هم خودم دچار تعارض میشم.البته مسافرتهای بیرون شهر همونجوری که اون میخاد لباس میپوشم وسعی میکنم همونی باشم که دوست داره.
درپاسخ به badbakht عزیز (ضمن اینکه ازش میخام اسمش رو عوض کنه،توروخدا آخه این چه اسمیه؟خدانکنه بدبخت باشی.من با اینهمه مشکل تو زندگیم بازم دلم نمیخاداین اسم رو بذارم روی خودم.)بایدبگم چندوقت پیش که دوباره اس ام اس مشکوک توی گوشیش دیدم خیلی مضطرب شدم پیشنهادشمارو انجام دادم رفتم پیش مشاور.ایشون سوالات متفاوتی درخصوص زندگیم وخصوصیات اخلاقی شوهرم وخودم پرسید ونهایتا ازم خواست نسبت به این قضیه حساس نشم و فکرم رو متمرکز نکنم.حتی توصیه کرد که دیگه گوشیش رو چک نکنم.من به صحبتهاش عمل کردم وتایه مدت آرامش داشتم اما حالا می بینم که هیچی عوض نشده.....
میدونید بچه ها شوهر من اصلا آدم بی بند وباری نیست وبه خیلی از اصول اخلاقی پای بنده.من واقعا موندم چطوری با این کارش کنار میاد واسمش رو چی گذاشته که اصلا عین خیالش نیست.....
ضمنا من باردارم ومنتظر یه نی نی هستم واین یکی از دلایلیه که باعث شده با این مسئله محتاطانه برخورد کنم.یادمه مجرد که بودم همیشه فکر میکردم من هیچوقت با اینجور مسائل کنار نمیام واگه شوهرم یه همچین کاری بکنه فورا ازش جدا میشم و.....
نمیدونم چیکارکنم با این تعارض درونم.گاهی وقتها آرومم وبیخیال.گاهی وقتها دلم میخاد همون لحظه برم و همه چیو بهش بگم و.....واقعا نمیدونم چیکارکنم.بچه ها برای همه وبرای من دعاکنید.

عزیزم بهت تبریک میگم که داری مامان میشی..انقدر مامان شدن خووووووووووووبه که نگو.
الان در قبال اون نی نی مسولیت داری.حق نداری مظطرب بشی چون واسه خودتو بچه سمه.

ریلکس شو و به خودتو شوهرت و زندگیت برس و فکر کن.نشین خودخوری کن.
ایشالله که نی نی سالمی دنیا میاریو در کنار هم (3 نفری) لذت زندگیو میبرین.

خوب عزیزم

براش توضیح بده که به وجودش و حضورش بیشتر نیاز داری!

شما داری مادر میشی و ایشون پدر! همین مسئله باعث میشه مسئولیتتون بیشتر بشه!

دوست داره امروزی بگردی ، خوب از چادرهای شیک و متنوعی که مثلا یک نمونش در غرفه های حجاب نمایشگاه قرآنه استفاده کن!

میشه هم چادری بود هم شیک و خوش پوش بود!

آرایش هم توی خونه زیاد بکن و براش توضیح بده دوست داری فقط توی خونه خوشگل کنی و البته به قدر نا محسوس

بیرون خونه مرتب و آراسته کن صورتت رو. توی خونه متنوع بپوش تا کیف کنه از دیدنت!

ضمنا مساله ای نیست که بخوای به جدای فکر کنی!

فقط با کمی تدبیر و سیاست زنانه به زندگیش کامل بر می گرده! بیشتر براش وقت بگذار و طنازی کن براش!

با راهکارهای ساده باور کن موفق میشی.

تازه چند وقته دیگه که بچه دار میشی طوری نشه که نتونی حتی به خودت برسی!

اگر می بینی سختته بشیت تو خونه و به خودت ، فرزندت و زندگیت و همسرت برس!

مطمئن باش اینطوری اگر بشینی توی خونه همسرت اوقات فراغتش رو پر می کنه و دیگه بیکار نمیمونه که بخواد از

این کارا بکنه! اینطوری در مقابل شما احساس مسئولیت بیشتری هم می کنه.

موفق باشی!

:72:

سلام عزيزم خوبي تبريك به خاطر مامان شدنت
به نظر من غير مستقيم تهديدش كن تا بترسه
مثلا بگو يه دوستي دارم كه شوهرش بهش خيانت ميكنه اونم فهميده
بگو من اگه جاي دوستم بودم و يه همچين شوهر خيانت كاري داشتم قيد همه چي رو ميزدم و ازش طلاق ميگرفتم
اينجوري شايد بترسه
آخرشم بگو خدا رو شكر كه شوهر من اصلا اهل اين حرفا نيست و بامعرفته
من خودم اين روش رو امنحان كردم جواب داده شايد واسه شما هم موثر باشه.