با این همه تفاوتی که داریم این ازدواج درسته؟
سلام من مدتی پیش تو این سایت عضو شدم ولی پستی نزاشتم.
خیلی دو دل هستم و وقت زیادی هم واسه تصمیم گیری ندارم.
ماجرا از این قراره که من و پسری 5 سال پیش با هم دوست شدیم اون موقع من19 سال داشتم و ایشون 22سال
و ایشون تهران زندگی میکردن البته اصالتا اهل همون اصفهان بودن. و اینم بگم اول ارتباط و دوستیم با پسر بوده. اون اوایل به شدت دوسشون داشتم. با
اینکه ایشون یکم تپل بود و من شکم داشتن و تپل بودن رو نمیپسندیدم و ایشون تیپ مردونه داشتن و من اسپرت میپسندیدم ولی گفتم اینارو میشه تغییر
داد و همینطور هم شد و ایشون تیپشونو اسپرت کردن بخاطر خواسته من ولی اون قضیه شکم داشتن هنوز سر جاش بود.
با توجه به اینکه قد بلندی ندارن 175 به چشم میومد.تو این دوران که 2 سال بود ایشون هر از گاهی میومدن شهرستان واسه دیدن من که خب همه چیز خوب بود
و واسه قبول شدن کنکور هم خیلی بهم کمک کردن. و بهم آرامش دادن.
مشکل از جایی شروع شد که من کنکور تهران قبول شدم تو مدتی که من تهران بودم ایشون یه مدتشو واسه کنکور ارشد میخون. مدتی بعدش سرباز بودن و بعدش
هم سر کار و از اونجایی که کار عمرانی بود و در کارگاه عمران ایشون تو دورانی که من تهران بودم به ظاهرشون اصلا نمیرسیدن که باعث شد سرد بشم تو
برخوردام باهاشون که بعد اینکه دیدین خیلی داره روم تاثیر میزاره سعی کردن تصحیح کنن.ولی اون دوران تاثیر بدی رو میل و دوس داشتن من گذاشت.
و یا طرز برخوردشون تو جامعه و با افراد اون طوری نبود که میپسندیدم اون طوری که از نظر من یه فرد با شخصیت باشن نبود.
و باز باعث میشد سردتر شم.
و یا پیش میومد ایشون خیلی راحت جلوی من از زنای دیگه که تو خیابون میدیدن حرف بزنن نه اینکه تعریف کنن ولی نظر میدادن که این منو خیلی اذیت
میکرد که بهشون گفتن و این مشکل رفع شده فعلا.
همه اینا به کار الان مشکلی که باهاش بر خوردم اینه که ایشون بنظر آم عصبی میان. جلوی من و برای من عصبی نشدن یا خیلی کم پیش اومده ولی اون
طوری که از کار یا خونه تعریف میکنن انگار زود عصبی میشن.مثلا برای مادرشون و خودشون میگن فقط یه لحظه عصبی میشن و بعد از دل طرف در میارن
ولی من با شناختی که از خودم دارم آدم خیلی زود رنجی هستم و خیلی زود ناراحت میشم. و ایشون لحن تندی دارن با بقیه و من میترسم با من هم در
آینده اینجوری باشن.
خانواده هامون از نظر فرهنگی تغریبا در ی سطح قرار دارن ولی خود ما کمی اختلاف سلیقه داریم.
یکی دیگه ر اختلاف سلیقه هامون هم اینه که من آدم تفریحی هستم و دوس دارم
زیاد مسافرت وتفریح برم ولی ایشون اینجوری نیستن..و بجاش ایشون به شدت
فکر کار کردن هستن..
و اون مساله چاقی هم همچنانهست و ایشون همش قول میدن که رعایت کنن و لاغر شن ولی این رعایت کردن چند ماه بیشتر طول نمیکشه ودوباره..
بعد از ماه رمشون قرار خواستگاری داریم و من دودل هستم که با این همه اختلاف واقعا این ازدواج درست هست!! و وقت زیادی هم ندارم..
ضمنا تو این مدت رابطه جنسی نداشتیم نه ایشون به خودشون هجازه همچین درخواستی دادن و نه من اجازه همچین فکری رو دادم با اینکه تهران بودم و
تنها زندگی میکردم. و از اینکه تو این مدت بهم خیانت نکرده هم مطمئن هستم
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
سلام گیلدا جان
من فکر میکنم شما داری در مسئله شکم داشتن ایشون افراط میکنی.
شکم چیزی نیست که بشه یه ماهه دوماهه درستش کرد و برای برطرف کردنش نیاز به ورزش و رژیم غذایی مناسب هستش .
نکته دیگه اینکه گیلدا جان احساس میکنم شما خیلی درک درستی از ازدواج نداری.شاید همسرت(هرکسی که میخواد باشه) به دلیل نوع کارش همیشه لباسهاش روغنی و سیاه باشه و شاید نتونه همیشه تر و تمیز و اتو کشیده باشه.که این مسئله دید شما رو منفی میکنه.
من فکر میکنم شما میخواهی این اقا رو خودت اونطور که دوست داری بسازی و مثل کوزه گر شکلش بدی.
به حرفهات یه نگاهی بنداز:
طرز برخوردشو دوست ندارم...
شکمش رو دوست ندارم...
با اون سر و وضع امدنش رو دوست ندارم....
در واقع من حس میکنم این اقا کمی شما رو لوس کرده و تا حدود زیادی سعی میکنه خواسته هات رو برآورده کنه.در حالیکه هم خواسته شما غلطه و هم رفتار ایشون
تا مدتی ایا اقا حرفهای شما رو تحمل میکنه (ایرادهایی که میگیری) اما بعد از مدتی سرخورده میشه و دقیقا میشه اون چیزی که شما ازش گریزانی
چون راه غلطی رو برای انتقال نظراتت انتخاب کردی
سوالی ازت دارم و اونم اینکه
5 سال دوستی چه کمکی به شما کرد؟
ببین 5 سال دوستی بی هدف (چون اگر هدف واقعا ازدواج بود بالاخره باید در این 5 سال یه قدم کوچیک برداشته میشد ) باعث میشه شما به مباحث حاشیه ای بپردازید و حرفهایی بزنید که اصلا صحت نداره...
اینم یادت باشه اگر تصمیم به ازدواج داری زود رنجیت رو بذار کنار
زندگی مشترک مشکلات خاص خودش رو داره و مطمئن باش هر روز گل و بلبل و گلستان نیست .
ممکنه باهم دعوا کنید...برخورد لفظی و فیزیکی داشته باشید....اونوقت زود رنجی شما ، شما رو خیلی زود وارد راهرو دادگاه میکنه
در مورد مسافرت رفتن
این یکی از مورادیه که تا شما درک درستی از زندگی مشترک نداشته باشی این جور مسائل برات حل نشدنیه.
باید درک کنی همسرت و موقیعت کاریش رو و از همه مهمتر خرج و مخارج رو.
کسی رو تا به حال از خانومها دیدی که بگه من از مسافرت بدم میاد !؟
نه مسلما.همه خانومها عاشق تفریح هستن.اما در رابطه با این موضوع نکات زیادی هست که باید یاد بگیری و مهم ترین چیز اینه که یاد بگیری ممکنه در زندگی مشترک کاری رو شما عاشقانه دوست داشته باشی ولی همسرت نداشته باشه
اگر این جور اختلافات رو نتونی مدیریت کنی کم میاری
نباید فکر کنی ازدواج یعنی خوشی مطلق و همیشه در سفر بودن و بگو و بخند و ....
اگر دیدت به ازدواج اینطوریه فعلا دست نگه دار.
توصیه من به شما اینه که
بشین درست و حسابی با خودت فکر کن
ایشونو همینطوری که هست میخوای یا نه.فرض رو هم بذار بر اینکه ایشون هیچ تغییری نمیکنه.
چون زندگی که در اون زن و شوهر مدام به فکر تغییر همدیگه باشن با جهنم هیچ فرق نداره
اگر ایشونو همینطور که هست قبولش داری بذار بیاد خواستگاری
واگر نداری همین الان رابطه رو باهاش قطع کن
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
خیلی تاثیرگذار و اموزنده بود مریم جان.مرسی :72:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
سلام. قد خیلی مهم نیست. مهم اختلاف قده. احتمالا وقتی این 5 سال باهم بودید و شما هم ظاهر خیلی واستون مهمه، پس نباید قدتون بلندتر از ایشون باشه. هرچند خب نظر شما مهمه! در مورد اینکه زود عصبانی می شن، شما می گید که کارشون زیاده و عمرانی! به نظر خودتون تو این شرایط جامعه و این حجم کار یه مقدار این زود عصبی شدن، عادی نیست؟؟؟ به نظر من شما نباید دنبال کسی باشید که همه چیزش ایده آل باشه! بهتره خودتون یه سری مسائل و مهارت ها رو یاد بگیرید که بتونید با یه سری مسائل کنار بیاید. به هر حال هرکسی یه مشکلی داره و شما نمی تونید تغییر بدید و باید سعی کنید یاد بگیرید که چطور رابطه رو درست کنترل کنید.
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
مرسی بابت جوابتون.
مریم جان درباره اینکه ایشون به خواسته هام زیاد بها داده و شاید یکم لوسم کرده حق با شماست.
نمیدونم شاید واقعا دنبال کسی هستم که از هر لحاط بپسندمش.
اون حس و جذابیتو واسم نداره.یه وقتایی میمونم واقعا دوس دارم یا نه!
البته قبلا اینجوری نبودم.
ممکنه خنده دار بیاد ولی خودم هم نمیدونم بدون تغییر و اینی که هستو میپسندم یا نه. حد اقل شکمو نمیپسندم.
از زود عصبی شدنشم میترسم. میترسم از اینکه تو زندکی بخواد سر هر چیز کوچیکی زو عصبی شه غر بزنه و من مجبور شم فقط حواسم باشه همه چیز خوب باشه که عصبی نشه..
نمیخوام طوری باشه که چند ماه بعد بیام بگم فلان مشکو با همسرم دارم و حالا چیکار کنم!
اون 5 سال دوستی که خب اشتباه بود ولی خوب بچه بودیم و اشتباه کردیم وبعد هم وابستگی و اگه زودتر اقدام به ازدواج نشد شرایطش نبود.
مرضیه جان نه ایشون قدش از من بلند تره. خودمم قدم بلند نیست ولی یکم قد بلند تر میپسندیدم.
ولی چرا به نظرتون زود عصبی شدن عادی هست!! نه بنظرم عادی نیست. زد عصبی شدن میتونه بعدا مشکلات دیگه هم داشته باشه دنبال خودش. اگه قرار باشه آدم واسه ترافیکو دیر اماده شدن غذا و چه بدونم این چیزا عصبی شه خب کلی دلخوری به وجود میاد خب..
نمیاد!!
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
سلام دوست خوبم.
ببینید درسته که مسائل مهمتری در ازدواج هست که لازم باشه بهشون پرداخته شه. اما ظاهر هم نقش مهمی رو در انتخاب ایفا میکنه. البته نه ملاک زیبایی. بلکه به دل نشستن. مسئاله ای نیست ملاکتون زیبایی باشه. خیلی ها زیبایی جزء مهمترین ملاک هاشونه. اما اینکه انتخاب کنید که بعد بخواین طرف مقابلتون رو تغییر بدین، چه در ظاهر چه در رفتار کار عاقلانه ای نیست. اینکه بعدا خوشتیپ و خوش هیکلش میکنم، اینکه بعدا عقایدشو متناسب با میل خودم تغییر میدم یا عصبیه، رو اعصابش کار میکنم و ... کار صحیحی نیست.
و موردی مانند ظاهر و نوع برخورد کم اهمیت نیستند. اونها در شما احساسات خوب یا بد رو ایجاد میکنند. علاوه بر این ممکنه مشکلات دیگری ایجاد کنند. مثلا شما حساسی که شکم طرف مقابلت چاقه. اگر آشنایان ببینند و فرضا یک بار با شما در این مورد شوخی کننند، تصمیم خواهی گرفت تا حد امکان همسرت رو از دیگران پنهان کنی. اگر در جمعی رفتار مورد انتظار شما رو نداشته باشن احساس حقارت میکنی. ممکنه شما که به نظم ظواهر اهمیت میدی دوست داشته باشی همیشه بر زندگی نظم حاکم باشه، اما همسر شما به این نظم اهمیت نده و خونسرد و بیخیال باشه.
اگر شما شخصیت برونگرایی داری و همسرتون درونگرا باشند، کم کم در زندان انزوای او حبس میشی و خسته و دل مرده میشی. همانطور همسر شما تحمل شلوغی و گشت و گذار نخواهد داشت. او نسبت به شلوغی احساس غریبی میکنه و مسلما اذیت خواهد شد.
و....
به قول دکتر انوشه: تفاهم به معنی داشتن اشتراک در عقاید و علایق نیست. بلکه به معنی توانایی تحمل تفاوت های یکدیگره.
پس به خودتون رجوع کنید. آیا توانایی تحمل فرضا شکم چاق یا محدودیت سفر یا نوع برخوردشون رو دارین؟ آیا توانایی تحمل تفاوت هاشون رو دارین؟
اگر نه، بهتره در انتخابتون تحدید نظر کنید.
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
میترسم اگه تصمیم به بهم زدن بگیرم بعدا پشیمون شم:302:
بعدا نتونم فراموش کنم. یا اینکه شخصی بیاد تو زندگیم که از لحاظ ظاهر قبولش کنم بحاش اخلاقاش اذیتم کنه..
یا چه بدونم مشکلای خلاقی دیگه داشته باشه که بعدا مقایسش کنم..:302:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
سلام گیلدا جان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gilda
ولی یکم قد بلند تر میپسندیدم.
پس ظاهر آقا رو نمی پسندی!
با خودت صادق باش! تو الان توی رودربایستی گیر کردی به خاطر همون دوستی 5 ساله و یک مقدار بحث
عذاب وجدان و ترس از عقوبت رها کردین این آقا رو داری! اسم چیزی که تو داری تردید در انتخاب نیست.
نمیتونی از شر این "رو در بایستی و عذاب وجدان که اگر ردش کنم زندگیم بد شه چی؟" خلاص بشی و
خلاصه گیر کردی!
پس معلومه دل تو حکم خودش رو داده و نپسندیده این فرد رو همسنطوری که هست. مجسمه که
نیست بتراشیش و بهش هر طور بخوای شکل بدی! آدمه گلم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gilda
چرا به نظرتون زود عصبی شدن عادی هست!! نه بنظرم عادی نیست. زود عصبی شدن میتونه بعدا مشکلات دیگه هم داشته باشه دنبال خودش. اگه قرار باشه آدم واسه ترافیک و دیر اماده شدن غذا و چه بدونم این چیزا عصبی شه خب کلی دلخوری به وجود میاد خب..
نمیاد!!
از صحبت های این قسمتت پیداست که داری توجیه میاری برای خودت و وجدانت که من دلیل دارم که
میگم خوب نیست و دلایل و توجیهاتت رو برای خودت میاری! در حالیکه به گفته خودت ایشون پیش شما
خوبه و احتمالا به خاطر سختی کارش گاهی عصبی میشه که تو جامعه امروز ما یک امر طبیعیه! همین
آدم اگه بره روستا زندگی کنه آرامه آرامه.
یک کلام ختم کلام
شما این آقا رو طبق شواهد و گفته های خودت برای ازدواج نمی پسندی!
الان موندی چه طوری بهش بگی و ترکش کنی که بعدا عذاب وجدان نگیری!
خوب عزیزم این زندگی تو هست. میتونی براش توضیح بدی که برای ازدواج نمی پسندیش و البته طوری
باید مطرح کنی که به غرورش بر نخوره و دلش نشکنه وگرنه در قبال احساس این جوان مسئولی.
فقط یادت باشه همه فکرات رو بکن و اگر خواستی ردش کنی طوری ردش کن توی ذهنت که دیگه بعدا
نخوای پشیمان شی
موفق باشی گلم
:72:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
«ه بهار جان اینطوری که گفتی نیستش.
اولا بحث عذاب وجدان نیست چون همونقد که ایشون تو این رابطه بوده و خیانت نکرده منم بودم وخیانت نکردم.
و فکر اینکه چطور بهش بگم هم ندارم چون آدم منطقی هستش و میدونه که فکرم بابت بعضی اختلافا درگیره و همونقد که خودم آینده و زندگیم برام مهمه برا ایشونم مهمه و اگه خودم مطمئن شم که این فرد به دردم نمیخوره و ممکنه که بعدا به مشکل بر بخودم میتونم بهش بگم ایشونم با اینکه میدونم خیلی دوسم داره ولی بخاطر زندگیش میدونم قبول میکنه و حتی ازم ناراحت نمیشه. چون میدونه زندگی 2تامونه.
ولی من واقعا موندم واقعا نمیتونم تصمیم بگیرم که چیکار کنم و چیمار درسته.. یه وقتایی اینقد فکر میکنم اصلا دیگه نمیتونم چیزی بخورم ( البته قبل ماه رمضون)
اگه میگم از آینده میترسم نه به خاطر عذاب وجدان و عقوبت. چون میدونم ام کینه به دل نمیگیره. میترسم از اینکه چه تضمینی وجود داره آدم بعدی که میاد تو زندگم فرد درستی باشه.اصلا همین مشکلات رو نداشته باشه..
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
نمیدونم شاید نتونستم درست منظرمو برسونم.
شاید بیشتر دنبال اینم که بدونم خودم الکی دارم حساسیت نشون میدم یا
اینایی که به چشمم میاد چیزای مهمی هستن..
فقط میخوام الان درست تصمیم بگیرم چون مطمئنا بعد عقد دیگه وقت فکر کردن
به این مسائل نیست.
یه سری تفاوت به نظرم وجود داره که فکرمو مشغول کرده و این فکر زیاد باعث
شده انگار اونا ملکه ذهنم بشن و باعث شه مهری تو دلم نباشه.
دوس دارم دوباره دوسش داشته باشم عاشقش باشم بعد ازدواج کنم.
تفاوت های ظاهری.
شاید باید میگفتم حساسیت های ظاهری.ایشون آدمی بود که به خودشش خیلی
میرسید و من این رفتارو دوس داشتم ولی بعد رفتن سر کار کلا این قضیه
منتفی شد .که الان بعد اینکه دیدی خیلی داره رو برخوردم تاثیر میزاره
روزی که به خودش میرسه با وقتی که نمیرسه سعی کرد درستش کنه و واقعا فرق
میکنه طرز برخوردم ناخداگاه.
و درباره شکم داشتن هم همیشه به خودم میگفتم الان برنامه غذایی خونشو
طوری هستش که هرکی باشه چاق میشه ولی بعدا اینطوری نیست.
تا جایی طرز فکر.[/b]
اینکه من آدمی هستم که دوس دارم تو هم چیز اطلاعات داشته باشم. زیاد
اینتر نت هستم با توجه به رشته تحصیلیم که IT هست ولی ایشون اصلااهل نت
نیست.نمیدونم شاید بخاطر اختلاف رشته هامون باشه
اینکه میگه مثلا تو تحقیق کن تو نت. دلم میخواد خودش اینطوری باشه.دوس
دارم از لحاظ فکری اون ساپرتم کنه.
من خودم تقریبا اطلاعات کامپیوتریم خوبه و دوستام مشکلی داشته باشن به من
میزنگن ولی اشون اصلا تو کار کامپیوتر نیست. فقط کارای خیلی جزئی.
یه سری رفتارا..
یه وقتایی یه رفتارایی دارن که دوس ندارم. چون آدم خیلی ساده ای هستن..
مثلا رفتیم لباس بگیریم. فروشنده گفتن شما گندم گون هستین این لباس بهتون
بیشتر میاد..
با خنده شوخی مثلا تنشو نشون میده که نه بابا ببین پوستم سفیده صورتو
آفتاب اینجوری کرده..
یه سری کارا که از رو سادگی هست ولی بنظرم شان اجتماعی طرفو میاره پایین..
و اختلاف سلیقه.
همون قضیه ک من تفریحو خیلی دوس دارم و ایشون نه. الیته نه اینکه آدم
درون گرایی باشه. بیشتر بودن تو جو فامیل و خانواده رو دوس داره. که این
چیز مهمی نیست بنظرم. به قول بچه ها میشه شرایط کاری و اینارو درک کرد.
و قضیه زود عصبی شدن.[size=large]
مثلا خودش گفته پیش اومده مامان دیر اومده ناراحت شدم و عصبی.
ولی از اونطرف شده 1.5 منتظر من باشه و اصلا ناراحت نشه و فقط اینکه
نمیخواد عجله کنی من منتظرم مواظب خودت باشو..
یا مثلا کسی تو خیابون بدو بیراه بگه عصبی میشه..
کلا لحن حرف زدنشم تو این موقع ها تنده. مثلا به فروشنده یه چیزی رو 2
بار بگه طروف باز اشتباه متوجه شه با لحن تند میگه آقا گفتم فلان چی و
فکر میکنم باهام اونجوری حرف بزنه میزم زیر گریه.میترسم از ادم عصبی
یا خودش میگفت یبار واسه بابا جا پارک نگه داشته بودم کسی اومد پارک
کنه.. داشت بحث میشد که بابا اومد و گفت تو برو. و بعدش بابا میگفت مرده
گفته پسرتون از همون اول انگار دعوا داشت..
بهش گفتم برو از مامانت نتظر بپرس. پرسید و مامانش گفت آره زود عصبی میشی
ولی زودم پشیمون میشی..
با مشاور م حرف زدم گفت ازش بخواه بره مشاوره که بهش گفتم قبول کردو گفت
قبول دارم زود عصبی میشم و تو گناهی نداری که بخوای با این اخلاق
بسازی..سعی میکنم درست شه و میرم مشاوره.. و فردا وقت داره.
چیزایی که نزاشته تا حالا واسه این فکرا بهم بزنم.[b]
خیلی مهربونه. تو خانواده وبا خودم.
آدم مسئولین پذیری هست
آدم کاری هست.
نمازشم میخونه.
قیافشو دوس دارم.چشماشو...
واسه نظر من خیلی احترام قائله
خیلی دوسم داره...
آدم بد دهنی نیست. احترام بزرگترو میشناسه.
زود میبخشه.
و جدیدا هم یه اتفاق دیگه افتاده.
من تا حلا پیشنهاد واسه آشنایی و اردواج کم نداشتم.
ولی واسه پروژه پایان نامه با کسی آشنا شدم که ارشد رشته خودم هست و همون
گرایشی که من دوس دارم در آینده ادامه بدم. البته از دانشگاه شریف . و
نقطه مقابل ایشون خیلی از کامپیوتر سرش میشه. یه جورایی هکر هست.
ایشون رسما حرفی نزده و البته خودم طوری برخورد نمیکنم که کسی راحت همچین
اجازه ای به خودش بده.
ولی از طرز رفتارش میدونم که قصدشو داره.
ولی من تو خودم دارم حس میکنم که بخاطر اطلاعات بالاش دارم جذبش میشم.
والبته باهاش رابطه ای ندارم. مگر همون کاری و درسی.
مثلا الان چون دو تا مقاله رو باهم داریم کار میکنیم یه مدتی زیاد
میبینمشون و نمیشه نبینم.
که شاید اینم بی تاثیر نبوده باشه تو فکر کردنام
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
2تا حسن دیگه هم داره.
اینکه میدونم بهم خیانت نکرده و تو این مدت با کسی نبوده.
و اینکه آدم خسیسی نیست.واسه زندگی و همسرش..
دوستان میدونم پسام طولانی هستش ولی فقط میخوام قبلش یکم دقیقتر فکر کنم که بعدش همینا نشه مشکل شوهرم :(:302::302::302::302::302::302:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
سلام gilda :72:
شما ظاهر این آقا رو نپسندیدین، از طرز فکرشون خوشتون نمیاد، بعضی رفتارهاشون با فرهنگ شما در تضاده و البته نسبت به اخلاقشون هم مطمئن نیستین. اختلاف سلیقه هم که دارین.
با همین فرد ۵ سال دوست بودین و حتی با وجود این تضادها حاضر نشدین که قبل از اطلاع خانوادهها و قرارِ خواستگاری، این رابطه رو قطع کنین تا این رابطه بیش از این بغرنج نشه.
نقل قول:
و جدیدا هم یه اتفاق دیگه افتاده...
و باز هم مقایسهی نقاط مثبتِ فرد جدید با کاستیهای فرد قدیمی، و در نتیجه بزرگ شدنِ کاستیها در برابر ویژگیهای مثبت فرد قدیمی و ... . نگاهی به پستتون بندازین. اندازه و ضخامت نوشتههاتون با زبان بیزبانی همه چیزو میگه.
gilda، این رابطه از ابتدا رابطهای سراسر احساسی و غیرمنطقی بوده. حداقل از طرف شما! چون حتما در اولین دیدار هم متوجه ظاهر ایشون شدین و اگه این ظاهر مطابق سلیقهی شما نبوده، میتونستین خیلی سریع قطعش کنین. بنابراین در پسِ تکتک لحظاتِ این رابطه، دلیلی غیرمنطقی برای ادامه دادنِ رابطه وجود داشته. که میتونه وابستگی یا هر چیزِ غیرمنطقی دیگهای باشه.
برای به مشکل نخوردن این رابطه، یا باید معجزهای از آسمان بیاد و مسائل ظاهری و ... این آقارو مطابق میل شما کنه و یا اینکه شما با تفاوتهای این آقا کنار بیاین و برای خودتون حلش کنین (که اگر روزی کسی به هر طریقی ایرادی به شکم ایشان گرفت داغ دلی برای شما وجود نداشته باشه که بخواد تازه بشه). که اگر واقعبینانه نگاه کنیم، این حس در طول ۵ سال، حتی با کمک روابط عاطفی و احساسی هم شکل نگرفته! بنابراین احتمال رخ دادنش شاید در حد احتمال رخ دادن معجزهی آسمانیِ مذکور باشه. و شاید هم کمتر!
نقل قول:
دوستان میدونم پستام طولانی هستش ولی فقط میخوام قبلش یکم دقیقتر فکر کنم که بعدش همینا نشه مشکل شوهرم
شما خودتون اینجا راهکارو گفتین. این آقا که تغییرپذیر نیست. شما هم دوست ندارین کسی با مشکلات این آقا همسرتون بشه. به نظرتون بهتر نیست زودتر رابطه رو قطع کنین؟ :300:
من با این شرایط ادامه دادن این رابطه رو مساوی بزرگتر شدن ضربهای میدونم که به شما و این آقا وارد میشه. امیدوارم تصمیم درستو بگیرین.
:72:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
گیلدا جان! قرار نیست همه مثل هم باشن و همه چیزو بلد باشن! مطمئن باش اگه اون آقا هم به جای همین کسی که قراره باهاش ازدواج کنی بود، الان اینجا یه سری مشکلات دیگه رو می گفتی. درسته! شاید بعدا یه کس دیگه که اومد، این مشکلات رو نداشته باشه، ولی خب مسلما یه مشکلات دیگه داره! تو که نمی تونی مدام بشینی مقایسه کنی. به نظر من باید هرکس و با خودت و اخلاق خودت بسنجی. ببین، چیزایی که از این آقا می گی تو زندگی مشکلات زیادی رو ایجاد می کنه؟ ببین می تونی با این مسائل کنار بیای؟ اگر به این نتیجه رسیدی که نه نمی تونی. پس نفر بعدی رو نباید با این آقا مقایسه کنی و احساس کنی که شکست خوردی. چون به هر حال نمی تونستی با این آقا هم زندگی کنی. ولی به نظر من قبل از اینکه کاری بکنی، خوب فکراتو بکن. مزیت هاشو با معایبش بسنج. ببین کدوم واست ارزشش بیشتره. چون مطمئن باش تو با هر کس دیگه ای هم آشنا شی مشکلات ظاهری هم نداشته باشه، مطمئنا مشکلات اخلاقی خواهد داشت. مثل همه ما!
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
نمیخوام بگم چون تا حالا باهاش بودی پس باید ازدواج کنی
چون جلوی ضرر را هر جا بگیری به نفعه
و اون آقا نباید وارد این زندگی بشه که ضرر کنه
ولی حرفاتون کمی دارد داره
بعد از ۵ سال دوستی میگی قدش کوتاهه شکم داره و ...
ببینید این حرفایی که شما میزنید اکثرش در مورد ظاهر و کمی هم کلاس اجتماعی طرف هست
چیزی که اگر نه روز اول
ماه اول
یا در دیرترین حالت سال اول شما فهمیدید و دیدید
اما حالا موردهای بهتر اطرافت میبینی
حدس میزنی همکار پروجات بهت توجه داره و ...
یه جورایی بوی بی وفائی و نامردی هم میاد ...
حالا فکر میکنی اگه به کسی بگی ۵ سال با یکی دوست بودی بازم میاد خواستگاریت
۵ ساااااااااال:163:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
یه دنیااااااااااااااااا ممنون که خوندین و جوای دادین:43::43::43::43::43:
پیدا جان و مسافر زمان عزیز من چه این آقا باشن چه نباشن با اون همکار پروزم ازدواج نمیکنم بهش جواب مثبت نمیدم. چون با اینکه یه سری خوبیا داره که میپسندم ولی رفتار مغرورشو قبول ندارم ونمیپیرم. بنظرم کنار اومدن با رفتار اونجوری برام سخت تر باشه.. ایکه سر هر بحثی من بخوام کوتاه بیام و برم جلو سخته مصلما.
راستی مسافر زمان فونتام نمیخواستم بزرگتر باشن فقط میخواسم سر تیترا بزرگتر باشن نا خواسته بعضی خط ها بزرگتر شدن. اونارو ملاک قرار ندین.
چیزی که تا حالا با این اختلاف سلیقه ها باعث شده بهم نخوره اخلاق ایشون بوده. اینکه فکر کاردم شاید نفر بعدی اخلاق خوبی نداشته باشه و نتونم باهاش کنار بیام.
و اینکه قیافه ظاهرشون خوبه واینکه هر زمان گفتم لاغر کن همش گفته باشه یه ماه زمان بده..
ولی چون جو خانوادش طوری هست که زیاد غذا میخورن خب مصلما باز چاق میشه خب.
و درباره قد هم خب آره دوس داشتم یکم بلندتر بود ولی خب هیچوقت کسی رو بخاطر 5 سانت قد بلندتر رد نمیکنم که خب این فقط در حد سلیقه بود که اینجوری بیشتر دوس داشتم.
دلیل شکم هم همینه که این چیزا واقعا چقد مهمه!!
این اختلاف سلیقه ها مهمتره یا مزایاش!!
یا اینکه این خوبیا چیزی نیست ومیشه تو افراد دیگه هم پیداشون کرد..
راستی پیدا جان دریاره این که میگفتی ظاهر این آقا رو روز اول یا ماه اول دیدی..
آره دیده بودم ولی پیدا جون این آقا فردی بود که خط اتوی لباساش خراب نمیشد.همیشه خدا مرتب و خوش پوش بود.من جلوش کم میاوردم. این قضیه ظاهر بعد اسنکه رفت سر کار پیش اومد. چون اگه به خودش برسه خیلی هم ظاهر خوبی داره.
حتی همون کاس اجتماعی هم از اول اسنجوری نبود آخه.. اینم بعد اینکه رفت سر کار تغییر کردش. انگار چون اونجا یا یه کارگر برخورد داره و جوش کلا اینجوری هست یه کارایی دیگه تو نظرش بر نمیاد..:316::316:
درباره شکم هم آره از همون اول شکم داشت و من از همنو اول ازش خواسته بودم مراعات کنه. و واقعا هم مراعات میکرد. خوبم میشد ولی بعدش دوباره بعد یه مدت.. :/
و درباره قد. بازم میگم گلم. درسته از همون اول قدشونو دیدم. بماند که اون موقع اصلا به نظرم کوتاه نبود:325: چون خودم هم قدم بلند نیست. النم خیلی دریاره اون موضوع حساس نیستم.در همین حد که دوس داشتم 5 سانت یلندتر بود حالا نشد هم نشد.:305:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
ملاک انتخاب اول خلق و خوی طرفه بعد ظواهر
ظاهر یه چیز نسبیه
گیلدای عزیز موفق باشی:72:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
مرسی monayi عزیز که جواب میدی:43:
کاش میشد یکی بگه این ازدواج درسته یا نه:302: کاش یکی از آینده خبر داشت:302:
میدونم این کاشا شدنی نیست. میدونم باید باید خودم فکر کنم تصمیم بگیرم:302: ولی واقعا نمیدونم:316: واقعا نمیتونم تصمیم بگیرم. نمیدونم چرا:323::323::323:
کاش یا اصلا دوسش نداشتم. یا مثل قبلا دوسش داشتم:302::302:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
فک کنم من اینجا هم دارم با خودم حرف میزنم:302::302::302::302::302::302::302::302: :302::302:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
گیلدای عزیز
ببین واقعا این مث خاهر بهت میگم اول و اول ملاک و بزار رو اخلاق که با این اخلاق میپسندی یا نه؟!!
ظاهر میتونی نغییر بدی مثلا نامزد من اوایل تیپ مردونه میپوشید که من زیاد دوست نداشتم کم کم نظرم گفتم اسشونم قبول کرد ولی اخلاق ک مهم
شاید ب دلیل همین 5 سال ارتباط بوده ک دچار تکرار و خستگی شدی!!ایشون هم همینطور؟!
بهتر یکم ارتباط کم کنی یا نه یه مدت تعطیل کنی با فکر آزاد نسبت به آیندت فکر کنی:)
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
مرسی تصمیم عزیز.
اخلاقش بنظرم خوبه.غیر یه چیزایی که خودش با صداقت گفتش که تو خونه و خانواده پیش اومده و زود عصبی شده پیش من زود عصبی نمیشه. یعنی از دست من نه. ولی نمیدونم بعدا با منم اینجوری باشه یا نه.
منظورم این نیست که فیلم بازی میکنه.نه واقعا ازم ناراحت نمیشه/ شایدم نمیخواد من ناراحت شم.
گلم حرف اینه که اینکه بخوای هی بگی این جوری بپوشی بهتره یا این رفتار..
یا اینکه نمیخوای اصلاح کنی. یا اینکه حواست باشه چاق نشی کار سختیه:316: واسه اینا میترسم..:302:
یه چیزیم خیلی دوس داشتم به بچه های همدردی بگم.:302:
مرسی. که بچه ها کمک میکنید ولی یه گله از بیشترتون:302:
بیشتر به فکر زن وشوهرایی هستین که مشکل دارن تا اونایی که هنوز ازدواج نکردن.
فقط رو حساب اسم دوستی که میاد روش. میگین رابطه بی تعهد .ولی خیلی از رابطه های اینجوری تعهدش خیلی بیشتر هم از رابطه های زن وشوهرا بوده.همینایی که میان میگن دوستن اگه میومدن میگفتن شوهرمه بیشتر بها میدادین.
فکر نمیکنید همینا اگه الان بهشون کمک شه درست تصمیم بگیرن میشه جلو یه تایپیک دیگه تو همدردی رو گرفت.
من نمیگم دوستی خوبه یا بده. ولی بنظرم مدیریت شه و کنترل شدش شاید بتونه حتی به آدما کمک کنه..
شاید اشتباه ولی نظر شخصی بود..
و sorry
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
اینجا هیچکس حرفامو نمیخونه :302:
هیچکس هم این تایپیک نمیاد . واسه هیچ کس هم مهم نیس:302:
آقای مدیر همدردی.. لطفا اسم منو و این تایپیکو حذفش کنید.:302:
من با اسم خودم پیام گذاشتم. ممکن بعدا کسی اینارو با سرچ بخونه واسم مشکل درست شه. کلا تایپیکو و اسم کاربریمو حذفش کنید:302:
مرسی:302:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
gilda عزیز سلام
دوستان راهکارای خوبی برات گذاشتن فکر کنم وقتشه یه دور دیگه مرورشون کنی تا بتونی تصمیم بگیری
حس میکنم شما تکلیفتان با خودتان روشن نیست اگر این آقا را از لحاظ ظاهری و اخلاقی مناسب خودتان نمیبیندید
طبق راهکار دوستان رهاش کنید
اگرم با این همه تناقضات مایل به ادامه هستید ازش بخواین قدم رسمی برداره
اینجا کسی نمیتونه محکم و قاطع به شما بگه این ازدواج درسته یا درست نیست
همه نظراتشون رو میگم تا شما بهتر بتونی تصمیم بگیری
پس دوست خوبم یه بار دیگه پست های مریم123 و شب بارونی بهار شادی و مسافر زمان و بقیه دوستان را نت برداری کن تا به نتیجه برسی
برات آرزوی بهترین تصمیم را دارم
موفق باشی:72:
RE: با این همه اختلاف این ازدواج درسته؟
من امیرکبیر درس میخوندم و به احتمال زیاد برای ارشد هم همون دانشگاه خودم قبول میشم.
با یه مشاور حصوری صحبت کردم. الان که بیشر فکر میکنم بعد از وارد شدن تو بحث های علمی دانشگاه تو دید خودم تغییر ایجاد شده.
ویه جورایی ملاکام واسه زندگی و انتخاب تغییر کرده.
و با همه کمک های شما دوستان تصمیم گرفتن این رابطه تموم شه. و اون آقا هم خیلی ناراحت نشدن از تموم شدنش و پذیرفتن که برای هر دو بهتره.
بنظرم چون فعلا قصد ادامه تحصیل دارم و خدارو شکر قبول میشم. عجله ای برای ازدواج نیست و میتونم منتظر موردی باشم که با ملاکای من بیشتر جور در بیاد. واین رابطه رو تموم کردم.
شاید از اول نباید شروع میشد.
و بازم ممنون.