-
خداحافظی با تالار همدردی
قسمت اول تاپیک خداحافظی با تالار همدردی: من از تالار می روم ؛ خداحافظی های اعضایی كه از تالار می روند
=====================================
:54:
سلام.
رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می بیند
از دور می گوید:
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!
اما
من مثل هر روزم
با ان نشانیهای ساده
با همان امضا، همان نام
با همان رفتار معمولی
مثل همیشه ساکت و آرام
تنها
حس می کنم گاهی کمی گنگم
گاهی کمی گیجم
حس می کنم
از روزهای پیش قدری بیشتر
این روزها را دوست دارم.......
.................................................
یک بار دیگه سلام. شاید تعجب کنید . شاید برای بعضیها فرقی نداشته باشه. در هر صورت من دارم میرم و به حکم این مدت دوستی و همدردی، لازم دونستم از دوستای خوبم خداحافظی کنم و حلال بودی بخوام. در این مدت اینجا برام واقعاً حکم یه خونه دیگه رو داشت که وقتی از محیط واقعی خودم خسته می شدم می یومدم اینجا تا در این خونه مجازی چند لحظه ای رو با خونواده همدردی بگذرونم و هم خودم غمم فراموش بشه هم اگه شد غم از دل یک نفر بردارم یا تردیدو از فکر یکی .... راستش دروغ چرا؟ این آخریا کمی دلم از اینجا گرفت.. دیگه اون صمیمیتی که منو اینجا کشونده بود ازش خبری نبود. تالار شلوغ شده بود. دیگه خیلی کسی کسی رو نمی شناخت. قدیمیا به جون هم افتاده بودن. نمی دونم واسه چی بود اما به نظرم خلوص تالار کم شده. پستای بعضیا دیگه اون همدردی سابقو نداره. یعنی همه خودشونو با دیگرون ، با اونی که احتیاج به همدردی داره توی یه خط و یه سطح نمی دونن. نمی دونم. شاید غرور و خودبینی و ریا جای همدردی بی ریا و خالصانه رو گرفته.... به هرحال اینا رو گفتم که بدونین . من که رفتم اما یه فکری به حال تالار بکنین... دیگه مثل قدیم جذاب نیست. دیگه بوی همدردی و محبت ازش نمیاد. دلم نمی خواد این دم آخری همش از دلگیری حرف بزنم. امیدوارم اگر زمانی حرفی زدم یا پستی انداختم که دوستی رو ناراحت کردم از من دلگیر نباشه. اگر حرمت بزرگتری رو ناغافل نگه نداشتم به بزرگواری خودش ببخشه. اگه یه وقت قوانین همدردی رو زیر پا گذاشتم یا مطلب نابجایی رو عنوان کردم از مدیر مهربان هم عذر می خوام. اینجا دوستای خوبی داشتم. طاهره و ستاره عزیز که مثل خواهر نداشته خودم دوستشون داشتم. آرزوی مهربان که دوست بی ریای من بود و همیشه همراز و همراهم بود البته دیر شناختمش. از آقای مدیر هم ممنونم که تونستن با کمک بچه ها منو از بحران روحی که در اون بودم نجات بدن وبه وضعیتی که الان دارم برسونن. من هیچ وقت کمکهای شما و مدیر رو فراموش نمی کنم. خوشحالم که تونستم حداقل با دست پر از تالار در بیام و الان مشکل خاصی ندارم.
اگر بار گران بودیم رفتیم
اگر نامهربان بودیم رفتیم
و دیگر سکوت....
چون
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
و شگفتیهای بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من............:72:
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام آتنا ،:46:
از لطفت ممنونم اما دوست ندارم ازت خداحافظی کنم .
آتنای عزیزم ،:43:
اصولا تغییر خیلی دلچسب نیست . چون وقتی به یه شرایطی عادت می کنی که به طور معمول دوستش داری سخته اگر در موقعیتی قرار بگیری که اون حال و هوا عوض بشه ...
اما تغییر همیشه هم بد نیست . تغییر گاهی نوید روزهای بهتری رو به ما می ده هرچند ما ابتدا نتونیم خیلی با اون همراه بشیم .
آتنا،
امیدوارم تنها دلیلی که برای ترک تالار برات وجود داره همین تغییرات تالار باشه که اگه اینطوره ، می خوام روی چیزی که قبلا هم همه با هم در مورد اون زیاد صحبت کردیم تاکید کنم .
خیلی خوب می دونی که این تالار هم نمود کوچکی از زندگی معمول ماست ...
ما
گاهی باید بعضی چیزها رو بپذیریم
گاهی باید تغییر ایجاد کنیم
گاهی باید مبارزه کنیم
و گاهی ...
و موفقیت ما در زندگی به این برمی گرده که تشخیص بدیم کجا باید چه بکنیم.
قطعا در زندگی خودت هم گاهی درگیر اختلاف نظر و پیچیدگی شدی ...
و می دونی که همیشه کنار کشیدن آخرین راه نیست ...
اگر ناراضی هستی باید کاری بکنی ...
ضمن اینکه نباید فراموش بکنیم که همیشه هم شرایط اونجوری که ما دوست داریم پیش نمی ره و حتی شاید فکر ما بهترین فکر و بهترین شیوه نباشه ...
پیشنهاد می کنم یک بار دیگه لینک زیر رو ببینی :
پیشنهاد بهبود فضای تالار
و کلام آخر
امیدوارم هرجا که هستی سلامت و خوشبخت و موفق باشی .
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام آتنا خواهر خوبم
قربونت برم تالار هم مثل خانواده مي مونه مگه تو خانواده شما يا ما هر روز اوضاع و احوال يه جوره ، خب معلومه گاهي شادي گاهي غم گاهي اخم و گاهي لبخند گاهي صميميت و گاهي كم محلي ، اما وقتش كه بشه همه چي دوباره رنگ و بوي آرامش مي گيره و به موقعش همه با هم يكدل و صميمي و همدرد ميشن آخه مي دوني چيه !! اينجا تالار همدريه و خواهي نخواهي هممون با هم همدرد هستيم ، الان هم ازت درخواست مي كنم يه مدت ديگه بمون اما يه خورده از حساسيتهاي خودت كم كن بعدش اگه ديدي بازم اره تالار به درد موندن نمي خوره اونوقت هممون با هم مي ريم ولي من يكي كه دوست دارم اسم آتنا هميشه تو تالار باشه آتنا جان منتظرت هستم تا بياي و بگي كه نمي توني ازتالار دل بكني
اين شعر هم تقديم به آتنا خواهر خوبم و تالار همدردي كه دوري هر دوشون سخته برامون :
قسمت نشد ببينمت خدانگهداري كنم **** فرصت نشد بمونمو از تونگهداري كنم
گفتم اگه ببينمت دل كندنم سخته برام****اگه يه وقت بگي نرو رفتن پر از درد برام
گفتم صداتو نشنوم نديده از پيشت برم****پشت سرم زاري نكن چيكار كنم مسافرم
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام اتنا خانم دوست خوبم شما در تالار رفتی من ناراحت هستم من شما تجربه دانش علم یاد گرفتم تالار به شما نیاز داردجا در تالار خالی است اتنا خانم من شما خیلی دوست دارم اتنا خانم به تالار برگردیددلم برایتان تنگ شده است امیدوارم همیشه سلامت باشید موفق وشاد باشید
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام آتنا
گاه زخمهایی که به پا داشته ام
زیر و بم های زمین را به من آموخته است.
آتنا
این تالار هم زیر مجموعه همین زندگی است. همین دنیای واقعی.
گاهی انتظارات ایده الهای ما از این دنیا ، انتظاراتی هست که در ذهن ما نسبت به بهشت برین داریم ، مدینه فاضله
در حالیکه این دنیا محلی برای تلاش، حل مشکلات، حل تعارض هاست.
تحمل خارها
و مدیریت رنجهاست.
اگر ما توقع خودرا نسبت به زندگی به طور غیر واقع بینانه ای بالا ببریم، دچار احساس یاس و ناامیدی خواهیم شد.
اما در واقع کمرنگ شدن حضور اعضاء در تالار برایم مانند دوستان زیاد تلخ نیست. به نظر من همیشه انسانها در مسیر زندگی تولد ومرگهای تدریجی را تجربه می کنند. در واقع مرگ هر مرحله نوید ، تولد مرحله بعد را می دهد.
مرگ دوره جنین، یعنی تولد دوره نوزادی، مرگ مرحله کودکی و خامی، یعنی تولد مرحله بلوع و نوجوانی....
اصلا بنا نیست که همیشه اعضاء نیازمند این تالار بمانند، و برای رفع رنجها و ناآرامی های خود به این پناه بیاورند.
بلکه باید مرحله قطعی هم داشته باشند. و بار دیگر که بر می گردند، نه برای رفع دلتنگی های خودشان، که مرحله ای از بالندگی و دهندگی را با خود همراه داشته باشند.
ما همه اعضاء منتظرت هستیم که باز هم در مرحله رشد و نوین زندگی ات به تالار برگردی ، نه اینکه با تو همدردی شود، بلکه برای اینکه بیایی که خاری از دلی یا رنجی از سینه ای برون ریزی.
در واقع قطع وابستگی و عدم عادت آن چیزی هست که بسیار مهم است. من از این بابت نسبت به تصمیم شما خوشحالم که چنین وابستگی نداری و آزاد و رهایی.
اما این نکته را هم بگویم که در زندگی بهتر است قانون همه یاهیچ را اجرا نکنیم.
در واقع:
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود.
لذا شما با اینکه خداحافظی کرده اید، هر چند وقت یکبار می توانید باز هم در کنار دوستان باشید. حتی اگر فرصت یادداشت نوشتن نداشته باشید.
در مورد میزان تنشی که در این اواخر ایجاد شد، باید بگویم این هم تجربه زندگی این دنیایی هست. مهم اینست که عکس العمل ما در سعه صدر، تحمل ، بردباری و مدیریت مسائلمون چگونه باشد. نه خشم و بر افروختگی ، و نه ناامیدی و انزوا هیچ کدام راههای مناسبی در برخورد با مسائل نیست.
بلکه انعطاف پذیری، خردورزی و آرامش به همراه تدبیر نیکو و پذیرش ضعفهایمان و آماده شدن جهت تغییر و رشد ، همه آنچیزی هست که موجب رشد ما می شود.
به هر حال بنده به عنوان مدیر تالار همدردی هرگز چنین احساس جدایی از شما یا تک تک اعضاء را نخواهم داشت، چون همیشه در یاد و قلبم هستی، چه حضور فیزیکی در تالار داشته باشید یا نداشته باشید.
بهترین ها را همیشه برای شما آرزومندم
-
RE: سلامی دوباره به همدردی
سلام به همگی
منم دوست دارم به عنوان یه عضو کوچیک از این خانواده نظر خودمو بگم
به نظر من این پست آتنا بیشتر شبیه درد و دله تا خداحافظی . خیلی از جاها رو به آتنا حق میدم ولی بعضی جاها رو هم نه !
درسته خیلی از جاها وقتی میای مشکلت رو بگی و جواب بگیری به نوشته های دوستان که دقت میکنی میبینی هر کی میخواد خودی نشون بده و علیرغم اینکه نظری نداره میاد یه نظر میده که البته اینم از سیستم بد امتیاز دهی هر کاربر نتیجه میگیره که کاربرای جدید (یکیش خود من) دوست داریم زود ستاره هامون بره بالا . ولی در مورد شلوغی تالار من نظرم مخلفه چون یه چیز کاملا عادیه .
بهر حال این نظر من بود به عنوان یه کاربر ،دوست ،برادر یا هر چی که اسمشو بذارین
-
RE: خداحافظی نه!یه مرخصی استلاجی!
سلام اتنای عزیز و دوست داشتنی !:72::43:
با هر که مهری داشتیم
با هم از این حرفها نداشتیم
این مدت فصل امتحانات و پایان ترم و این حرفها بود .اما تازه باشروع تابستان و اوقات فراغت و ....
شما هم لطفا !برید و کارها تون رو رله کنید و برگردید .
من حضورت رو در تالار خیلی دوست دارم .
منتظر می مونیم !:72::73:
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام آتنا جان
راستش وقتی این تایپیک شمارو خوندم خیلی یکه خوردم. باورم نمی شد که فعالترین و مهربونترین دوست همدردی، دوست خودم و دوست بقیه بچه ها بخواد از اینجا بره و اینقدر زود ناامید بشه از همه چیز. مشکلات، بحثها، دعواها ودلخوریها ممکنه تو هر جمع دوستانه ای پیش بیاد ولی مطمئننا چنین وضعی دائمی نیست دوست خوبم و همه چیز مدام در حال تغییر وتحوله و چه بسا که این تغییرات وتحولات میتونه یه شروع جدید برای این سایت و اعضای اون باشه و به عبارتی باید اونو به فال نیک گرفت. در این بین همت و یاری و تجربه های دوستان قدیمی هم میتونه مفید و راهگشا باشه و مسلما دوری وکناره گیری اونها مشکلی رو حل نمی کنه بلکه باید برعکس همواره حضور داشت و فعالیت نمود وامیدواری داد و به عبارتی باید به گونه ای راه حل ارائه بدیم و نه اینکه بخوایم صورت مسئله رو پاک کنیم وازش فرار کنیم.
در هر حال امیدوارم این خداحافظی شما زیاد جدی و قطعی نباشه و به قول دوستمون بیشتر شبیه دردل باشه تا خداحافظی.
منتظرت هستیم آتنای عزیز
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام
فکر کنم من خیلی ناخوانده ام!
آتنا خانم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شلوغ شده یعنی من اومدم!!!؟؟؟
باشه!تو بمون من میرم!
شوخی کردم!(اگه شما بخواین جدی گفتما)
آخه خیلی از اهالی همدردی به تجربه های شما احتیاج دارن.زکات علم نشر اونه و زکات تجربه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم که جدیدم وقتی پست های ماههای گذشته رو میخونم حسرت میخورم!چه برسه به شما که چند ماه باهاش زندگی کردین.
ولی بچه های کویر خیلی محکمتر ازاین حرفا هستن.نکنه می خوای بگی کویری نیستی!!!
یه هدیه از طرف یه آدم که شاید حضورش تالارو شلوغ کرد و ...!(از شاعر کودکی ام)فکر کنم شاعر همون شعری که خودتون نوشتید؛شایدم همون کتاب!
با تو ام
ای لنگر تسکین!
ای تکانهای دل!
ای آرامش ساحل!
با تو ام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیفهای آفتابی!
ای کبود ارغوانی!
ای بنفشابی!
با تو ام ای شور،ای دلشوره شیرین!
با تو ام
ای شادی غمگین!
با تو ام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی دانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش...
نه،جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!
با آرزوی زندگی سرشار از عشق وشادی برای آتنای خوشبخت...
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
آتنا آخر کار خودتو کردی خداحافظی رو میگم:47: ؟
واقعا نمیدونم چی بگم گاهی آدمها باید بروند ولی کاش خداحافظی نمیکردند تا همیشه امید برای برگشتشان بود
چی :302: میتونم :302: بگم .:302:....
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
:47:.................
:47:........................
:54:.................
:302:.........
از گریه زاری گذشته هر جا هستی من و تو زیر سایه مشترک هستیم روی همین زمین... توی همین سرزمین با هم هستیم ، تو یک دنیا و زمان مشترک نفس میکشیم خدا مارو از یک خانواده بوجود آورد چون میبینی که با یک زبان مشترک مینوسیم و صحبت میکنیم... خدا رو چه دیدی شاید یک روز همسایه دیوار به دیوار هم شدیم :228:
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
آتنا .........:161:...:54:
آ...........:54: تن :54:..................نا :54:...........
:223:
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
با درود بر همه دوستان و بویژه آتنا . . .
دوست می دارم تا نوشتار پردازشی و البته تا اندازه ای دراز مرا بخوانید،با تو هستم خواهر خوب و ارجمندم آتنا جان،اگر مرا قابل می دانی،ببین آنچه را که از خرد و دل من سرچشمه گرفته است:
1-یک بار دیگه سلام. شاید تعجب کنید . شاید برای بعضیها فرقی نداشته باشه. در هر صورت من دارم میرم و به حکم این مدت دوستی و همدردی، لازم دونستم از دوستای خوبم خداحافظی کنم و حلال بودی بخوام.
>>>برداشت نادرست نخست:از کجا آشکار است و یقین دارید که برای برخی بودن یا نبودن یا ترک این جایگاه مجازی فرقی نمی کند؟؟!چه مدرک و شاهد یا دستکم دلیلی منطقی دارید؟؟؟
2- در این مدت اینجا برام واقعاً حکم یه خونه دیگه رو داشت که وقتی از محیط واقعی خودم خسته می شدم می یومدم اینجا تا در این خونه مجازی چند لحظه ای رو با خونواده همدردی بگذرونم و هم خودم غمم فراموش بشه هم اگه شد غم از دل یک نفر بردارم یا تردیدو از فکر یکی ....
>>> دلیل وجودی اشتباه برای بودن در تالار:آیا خستگی در کردن برهانی متقن برای آمدن به این خانه مجازی است؟؟یا حتی فراموش کردن غمها؟؟؟آیا براستی این جایگاه مجازی کاملاً همه دردها و غمهای ما را می زداید؟؟یا خودتان بازیگر اصلی در این میان هیستید؟؟؟یا همین برداشتن غم از دل کسی یا تردید از فکر دیگری؟؟!!شاید طرف پیش از این سخن تصمیم حودش را گرفته باشد و الکی آمده باشد تا حرفهای ما را بشنود و وجدانش را راضی نماید و سپس تصمیمی را که گرفته است عملی کند!از سوی دیگر شاید شما نتوانید بدرستی درد او را بشناسید یا او سخن ما را نفهمد یا حتی منطقاً با آن مخالفت نمایندد!!مگر نه؟؟؟همه اینها درست هستند دیگر؛پس اینها نیز دلیل خوبی نیستند که ما بخواهیم وجود خود را در تالار به آنها وابسته بدانیم؟؟
3-راستش دروغ چرا؟ این آخریا کمی دلم از اینجا گرفت.. دیگه اون صمیمیتی که منو اینجا کشونده بود ازش خبری نبود. تالار شلوغ شده بود. دیگه خیلی کسی کسی رو نمی شناخت. قدیمیا به جون هم افتاده بودن. نمی دونم واسه چی بود اما به نظرم خلوص تالار کم شده. پستای بعضیا دیگه اون همدردی سابقو نداره. یعنی همه خودشونو با دیگرون ، با اونی که احتیاج به همدردی داره توی یه خط و یه سطح نمی دونن. نمی دونم. شاید غرور و خودبینی و ریا جای همدردی بی ریا و خالصانه رو گرفته....
>>>برداشت نادرست و تصویرسازی معوج و نارسا از فضای تالار:دوباره می گویم:سرکار چه دلایل و گواهی برای این سخن خود دارید؟؟؟؟؟؟
خودتان باید این را بدانید که در یک جایگاه عمومی و بویژه از جنس مجازی آن،افراد بسیاری هستند و پیرو آن اندیشه ها و سلایق گوناگونی و بدیهی است که میان آنها ممکن است هراز چندگاهی در برخی موارد اختلافاتی در بگیرد یا حتی با هم دعوا کنند؛این چیز بدی که نیست هیچ،بسیار هم خوب و گواه طبیعی و سالم بودن آن مکان است.مگر والدین شما باهم دعوا نکرده اند یا اگر متأهلید شما با همسرتان؟؟؟؟مگر انسانها سنگ هستند؟؟؟!!!!مگر از جامدات هستند؟؟؟مگر هموندان تالار همدردی همگی لال هستند؟؟؟مگر اندیشه ندارند؟؟؟!!!می بینید که خیال خود و دلخواه خود را نباید با واقعیت یکی بپندارید و این ناراحتی ندارد!!!این درست همانند آن است که شما تا حال به یک جای جدید نرفته اید و در خیال خود آنجا را بهشت برین بدانید و افراد در آن را همه یک جور و با یک باور و اعتقاد!!!
درباره شلوغی تالار هم که مبرهن است اینجا خانه ایست با درهای همواره باز و این خیلی بد است که بخواهیم فارغ از تعریف بنیادین این تالار که همانا *همدردی* است،آن را محدود به چند نفر که تازه خودمان دوستشان داریم و مثل ما می اندیشند،کنیم.
و بالاخره من از شما این پرسش را دارم که:شما چه معیاری دارید تا راهنمایان و همدردان به دردمندان و مخاطبین این تالار همه و همه دچار غرور شده اند؟؟؟!!!شاید آن پستهایی را می گویید که اعضا به فرد دردمند توصیه قطع رابطه ای یا گذشت در برابر دیگری را می کنند یا به او در مواردی اندک می گویند که همه پندها و حرفها گفته شده و طرف باید خودش تصمیم بگیرد یا اینکه طرف به حرف اعضا گوش نمی دهد؟؟؟
به ضرس قاطع می گویم که چون این سخن از سوی همه اعضا بوده و نیز از طرف دیگر اگر خودتان دقت کنید،در می یابید که فرد سؤال کننده نمی خواهد سخن برحق ما را گوش دهد و بر طبق تصمیم و عقیده خودش مدام بر امری اشتباه پافشاری می کند.
این کجایش غرور و خودبینی و ریاست؟؟!!!!
یا اینکه در سطح دیگری بودن یعنی چه؟؟؟واقعاً یعنی چه!!!اگر کسی بدون دلیل و منطق تنها و تنها از روی احساسات شدید جوانی *عاشق*دیگری شده است!!!آیا باید ما همه مان،خود را در مقام یک عاشق سینه چاک قرار دهیم؟؟؟یا اگر زنی شوهرش به او توهین می کند،باید در کالبد آن زن ستمدیده فرو رویم؟؟؟آن وقت که باید یکی بیاید و ما را راهنمایی کند!!!:Dیک راهنما یا همدرد باید از بیرون و با از بالا به مسأله بنگرد و صددرصد لازم است که *زاویه دیدش* از شخص مسأله دار یا دردمند متفاوت باشد.
4_به هرحال اینا رو گفتم که بدونین . من که رفتم اما یه فکری به حال تالار بکنین... دیگه مثل قدیم جذاب نیست. دیگه بوی همدردی و محبت ازش نمیاد. دلم نمی خواد این دم آخری همش از دلگیری حرف بزنم. امیدوارم اگر زمانی حرفی زدم یا پستی انداختم که دوستی رو ناراحت کردم از من دلگیر نباشه. اگر حرمت بزرگتری رو ناغافل نگه نداشتم به بزرگواری خودش ببخشه. اگه یه وقت قوانین همدردی رو زیر پا گذاشتم یا مطلب نابجایی رو عنوان کردم از مدیر مهربان هم عذر می خوام. اینجا دوستای خوبی داشتم. طاهره و ستاره عزیز که مثل خواهر نداشته خودم دوستشون داشتم. آرزوی مهربان که دوست بی ریای من بود و همیشه همراز و همراهم بود البته دیر شناختمش. از آقای مدیر هم ممنونم که تونستن با کمک بچه ها منو از بحران روحی که در اون بودم نجات بدن وبه وضعیتی که الان دارم برسونن. من هیچ وقت کمکهای شما و مدیر رو فراموش نمی کنم. خوشحالم که تونستم حداقل با دست پر از تالار در بیام و الان مشکل خاصی ندارم.
>>>مظلوم نمایی و یک جانبه نگری و تبعیض درباره اعضا:
اولاً که شما هیچ نیازی به این کارها ندارید؛زیرا یک انسانید با فکر،شعور و احساس؛و باید مسئولیت گفتار خود را به عهده بگیرید،همین و بس . احتیاجی به پوزشخواهی نیست.
دوماً اگر هم هدفتان ترک این جایگاه است،باید همگان را به یک چشم بنگرید و نه فقط آنها که تحت تأثیرشان بودبد یا مشابه خود شما بوده اند و نسبت به آنها سمپاتی داشته اید.
. . . به هر حال از همه اینها که بگذریم،من این سفارشها را به شما دارم که:
1-انتظارات خود را از جامعه و انسانها منطبق بر انصاف و مهم تر از آن *واقعیت* نمایید.
2-در هیچ موردی که به عموم مربوط است،داوری نکنید.
3-هیچ کجا را مفری برای فرار از مشکلات قرار ندهید.
4-دلخواه و سلیقه خود را نخواهید تا بر اندیشه و رفتار همه چیره کنید.
5-اگر در جایی برای همدردی هستید،تنها و تنها برای نَفس این کار باشید و لاغیر.
6-دیگران و کردار و گفتارشان را بپذیرید و در دل بپذیرید و نه در ظاهر.
7-آرام باشید،کوشا و شکیبا باشید و در هیچ حالتی پیش داوری ننمایید.
.
.
.
.
.
.
.
.
. . . . .امیدوارم در میان هم نوعان خود بمانید و تصورات غیرواقعی خود را محکی برای داوری درباره تالار و اعضا قرار نداده و از ته دل دریابید که نبود شما نقصانی است برای همه ما؛آرزو دارم تا باشید و باهم بتوانیم دردهای بیشتری را درمان کنیم و این گفتار در حکم دردلی برای شما بوده باشد.
من و همه دوستان از نخستین نفر تا همین عضوی که تازه به تالار همدردی پیوسته است،چشم براه نوشتارهایتان می باشیم . . . . . .
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
یعنی وجود تازه واردهایی مثل من ارامش شمارو بهم زده . اگه اینجوریه منم خداحافظی میکنم
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام
دروغ بده؛دروغ چرا!؟
منم بعد از خداحافطی آتنا دیگه دوست ندارم بیام همدردیها رو ببینم!(آخه من همدردی نکردم!فقط دیدم و خوشحال شدم؛دیدم و امیدوار شدم؛دیدم و ...)
من خیلی خیلی خیلی ... از وداع بدم میاد!اگه قرار باشه با رفتن هر نفر اینجوری بهم بریزم،فکر کنم نیام بهتره!
خیلی خیلی التماس دعا
آرزو میکنم همه تون همیشه خوشبخت و موفق باشید.
یا علی مددی!
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
آتنا جان
دوست عزيز و مهربان نمي دونم چرا ديگه دوست نداري همدرد دوستان توي تالار باشي نمي دونم چرا ديگه دوست نداري گره گشاي كارهاشون باشي و با نظراتت مشكل اونها رو حل كني يا حداقل تسكيني بر غمها و ناراحتي هاشون باشي
درسته كه چند مدتي بود كه توي تالار كمي بحث و اختلاف وجود داشت ولي به هر حال توي هر جامعه و هر خانواده اي اين مشكلات وجود داره دليل نمي شه كه ما اون خانواده رو ترك كنيم بايد كاري كنيم تا مشكلات حل بشه و همه همدل بشن نمي دونم چرا به اين زودي مشكلات بر تو غلبه كرد و طاقت ديدن اين ناراحتي ها رو نداري اگه ما واقعا تالار همدردي رو دوست داريم اگه واقعا در فكر بهبود تالار هستيم بايد براي درست كردنش تلاش كنيم نه اينكه هر كدام يكي رو متهم قرار بديم يا زود بخواهيم تصميم بگيريم آنجا را ترك كنيم افراد جديد حاضر در تالار يكي مثل من هستند يكي مثل شما و ... كساني هستند كه اومدند حداقل با كمي درد دل كردن آروم بشن و بعدها جزو پيشكسوتان تالار به حساب مي يان اين تالار فقط مختص من نيست بلكه براي تمام دوستان و عزيزاني است كه به دنبال همدل مي گردند براي تمام كساني است كه مي خوان تجارب خود را در اختيار تمام دوستان قرار بدن آتنا جان عزيزم ما از تمام تجارب شما استفاده كرديم و باز هم منتظر صحبت هاي زيباي شما هستيم
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
تازه واردان گرامی لطفاً توجه داشته باشید منظور آتنا این نبود که تازه واردان باعث خداحافظی کردنش شده اند او هم مثل همه ما و شما یک روز تازه وارد بوده است ....
منظورش آن تعدادی از کاربران هستند که فقط برای یکی دو پست ثبت نام میکنند و بعد از جواب گرفتن و جویا شدن از نظرات دوستان ، تالار را برای همیشه ترک میکنند و ما تا میآییم با آنها اشنا شویم ناپدید میشوند در حقیقت دوستان پایداری نیستند....
شما دوستانی که برای مدت زیادتری همراه ما هستید و واقعی رفتار میکنید و دل و زبان و رفتارتان یکی است و به دیگران کمک می کنید همه را خوشحال می کنید . چقدر زیباست خواندن نظرات جور واجور کاربران در باره مسئله ای که مطرح میشود پس بمانید تا بقیه هم باز گردند :72:
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
اتنا جان نمي دونم براي چي واقعا داري مي ري ولي اينو بدون من يكي هميشه از نوشته هات استفاده مي كردم و واقعا همراه خوبي بودي و حيفه كه بري اينجا خيلي ها با نوشته هاي شما تغيير مي كنند شاد مي شوند و انگيزه پيدا مي كنند شايد در ظاهر خيلي مهم به نظر نياد ولي شايد از همين دنياي مجازي باني خيلي از كارهاي خير شويد . در نزد خدا هيچ كار خيري پسنديده تر از كمك به همنوع نيست و اين محيط ايجاد شده تا همه ما از اين كار خير ثواب ببريم هر چند ناچيز ولي خالصانه و مفيد
بهرحال دوست داريم باشيم به خصوص كه مطالبت هميشه قشنگ و جالبه ولي اگر صلاح مي دوني انشالله هر جا كه هستي موفق باشي . اگه برگردي همه مارو خوشحال كردي
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
دوستای خوبم سلام. به احترامی که برای همه شما عزیزان قایلم برگشتم تا این پاسخو بدم که نگین آتنا عجب دختریه. حداقل جواب نداد و بره. راستش من ابتدا از تمام دوستای جدیدی که نام تازه وارد دارن و از مطلب من سوء برداشت کردند معذرت می خوام. منظور من دقیقا ً همونی بود که آرزو جان گفت. اما بیشتر به دلیلی که جناب آقای مدیر فرمودن یعنی کمی استقلال از تالار و جلوگیری از اعتیاد به اون احتیاج دارم مدتی اینجا رو رها کنم. رها که نه... ماشالله اینجا همه هوای همو دارن. الهی قربون همه تون برم که اینقده با احساس و ماهین. باز جوگیر شدم.....
من هیچ وقت شما رو فراموش نمی کنم. در ضمن از اینکه به من لطف داشتین و نظرات نه از روی علم منو مؤثر شمردین ممنونم. دوستتون دارم. حالا که این جوریه من با اجازه همه فقط یه غیبت صغری می کنم و دوباره برمی گردم. انشالله وقتی اسباب کشی مون تموم شد و منم یه تغییر اساسی تو خودم دادم. فقط قول بدین جای آتنا رو خالی نگه دارین. دوستدار همه تون به ویژه تازه واردا آتنا
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
:72:سلام
گاهی اوقات بر هم زدن نظم ، باعث بی نظمی که میشود هیچ , باعث ایجاد خیلی مشکلات دیگر نیز خواهد شد.
خداحافظی و یا رفتن " یا همان نامبرده یعنی غیبت صغری یا کبری " چیزهایی رو برای ما یاددآوری خواهد کرد.
این که تازه واردها باعث به هم زدن نظم و ایجاد مشکل شده اند ؛ برای همگان و بخصوص آقای مدیر سوءتعبیر نشود .
خیلی خوبه که سری به فهرست کاربران بزنید ، هستند کسانی که در یک بازه زمانی کوتاه وارد و خارج شدند و در همین حین *.....* کردند که باعث * .... * شده است.
آمدن و بزرگ تر شدن این خانواده سبز آرزوی تمامی دوستان قدیمی است . مثال خوبی برای تفهیم این موضوع می توان بیان کرد :
- اگر هر فرد را عدد یک فرض کنیم :
- پس :
یک نفر = 1 :72:
دو نفر = 11 :72:
سه نفر = 111 :72:
چهار نفر = 1111
و ........ :72::72:
اما همه دوست دارند این اعداد همیشه با هم باشند و فقط برای یک لحظه نباشند و ....
****** با هم بودن ارزش دارد ******
نه اینکه صفرهای باشیم زیاد اما بی ارزش در انتهای عدد .
امیدارم همه دوش به دوش همدیگر بتوانیم در این خانه ی سبز ، زندگی سبز به همدیگر هدیه بدهیم .
در آخر آتنا خانم جای شما هم در این خانواده بزرگ و دوست داشتنی خالی خواهد ماند و منتظر حضور سبز شما خواهیم ماند .
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام
آرزو جون چرا می زنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بچه که زدن نداره!
خوب دیگه!یه خورده خودمو تحویل گرفتم و احساس مهم بودن بهم دست داد!!!دیگه بسه!
اومدم!بازگشتم مبارک!!!
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
خيلي خوشحال شديم همين كه مي دونيم بالاخره برمي گردي جات هم نياز نيست خالي نگه داريم چون خالي هست
زود بيا منتظرتيم
-
اتنا خانم به تالار خوش امدید دوست خوبم
با سلام اتنا خانم خواهر خوبم دوباره به تالار برگشت به ایشان خوش می گویم امیدوارم در کارتان موفق باشید خواهر خوبم اتنا خانم خوش امدید :72:[/size]
-
RE: اتنا خانم به تالار خوش امدید دوست خوبم
سلام منم بعنوان یه عضو نیمه نصفه ورود مجددتون تبریک میگم خوش امدی
-
RE: اتنا خانم به تالار خوش امدید دوست خوبم
سلام آتنا جون
تو که خودت خوب می دونی دل کندن از این تالار برای شما خیلی سخته پس چرا می خوای همه رو ناراحت کنی . شاید هم خواستی بسنجی ببینی چه اشخاصی توی تالار دوستت دارند دیدی که همه دوستت دارند و برای همه مهم هستی . من هم به عنوان یک دوست قدیمی ؛ جدید به شما تبریک می گم . دوستت داریم .
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
انتا جان اینجا دوستانت منتظر حضورت هستند ، حتی یه سلام ساده
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام اتنا خانم خواهش می کنم به تالار برگردید جا در تالار خالی است دلم برایتان تنگ شده است خواهر خوب مهربان دلسوز دوباره به تالار برگردید امیدوارم همیشه سلامت باشید موفق وشاد باشید
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
اتنا نرووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو ووووووو
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
اي بابا
چرا اينطوري شد؟؟
چرا يكي يكي دوستان دارن كم لطفي مي كنن و ما رو تنها مي ذارن؟؟
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
باسلام
آتنا ی عزیز من که نفهمیدم که شما از تالار رفتی یا برگشتی
اگه رفتی باعث تاسفه که یک عضو قدیمی جدا شده
اگه برگشتی مایه مباهاته که این عضو قدیمی هنوز توی تالاره و میشه از نظراتش استفاده کرد .
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
با تشکر از آقای ابراهیمی
خبر بازگشت آتنا ی عزیز باعث خوشحالیست .
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
منم منظور tabرو كه از آقاي ابراهيمي تشكر كرد نگرفتم ؟
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
منظورش خبردادن این موضوع بوده بال تکین جان زیاد روی این موضوع متمرکز نشو
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
ما كه تقريبا تازه وارديم اما دلمون ميگيره ...
يه كوچولو يواشكي به تالار سربزنيد ..... نگيد خداحافظ
-
RE: خداحافظی با تالار همدردی
سلام
من به عنوان كسي كه تازه وارد همدردي شدم ميخواستم بگم ما به راهنمايي ها و تجربه هاي شما دوستان نياز داريم و اگر بنا بود با زياد شدن تعداد ما همدرديا صميميتمون هم از بين ميرفت شايد بايد خيلي وقت پيش از اين مثل خيلي از سايت هاي نا موفق تعطيل ميشد من به آتنا خانوم به عنوان يه تازه وارد و يك همدرد و همراه ميگم كه اگه باشيد و به ديگران در رسيدن به اون چيزي كه از اين سايت ميخوان كه همون سبك شدن و آرامشي كه به خاطر مشكلاتي كه باهاش دستو پنجه نرم ميكرديم دچارش شديم كمك كنيد بهتر خواهد بود اميدوارم كه از دست ما تازه واردا ناراحت نباشيد واگر هم قرار به جدايي بود كه انشاا... نيست با خاطره خوش از ما جدا شويد
با تشكر
-
خداحافظی های اعضایی كه از تالار می روند (2)
سلام،
کامرانم،
من عاشق شدم و دیگه تردیدی روی انتخابم ندارم. من و مهسا به زودی رسما ازدواج میکنیم، و به همین دلیل، و خیلی از دلایل شخصی دیگه، تصمیم گرفتم به زودی برای همیشه از همدردی خداحافظی کنم.
و البته این خداحافظی، شامل ترک کامل، ایمیل مربوط به این آیدی، که باهاش با برخی از اعضا در ارتباط بودم، هم میشه.
خیلی دوست داشتم، تک تک اسم بیارم، و از همه دوستان عزیزی، که در این ۲-۳ سال حضور من در همدردی، در رشد من در این محیط نقش داشتند، تشکر کنم.
اما تعداد این اسمها انقدر زیاد هست که میترسم دم رفتن اسمی رو از قلم بندازم، و بی قصد باعث شکستن دلی بشم.
واقعیت این هست که حضور تک تک شمایی که در این محیط حضور دارید و باعث بالندگی اون شدید، باعث رشد کامران۲۰۰۷ شد. چرا که معتقدم، هر کدام از شما، درسی داشتید برای من، و حق استادی دارید بر گردنم.
از همتون ممنون و متشکرم.:72:
در تمام این مدت همه تلاشم رو کردم که مفید باشم، و به بقیه کمک کنم. نمیدونم تا چه حد موفق بودم، اما نیتم، بر خلاف خیلیها که فکر میکنند تخلیه هیجانات روحی بود، صرفاً کمک بود و کار خیر.
به هر حال،
پرونده کامران۲۰۰۷ با ۴۶۰ ارسال برای همیشه بسته شد?:302:
من همیشه سعی کردم در همه مشاوره هام، تعصب رو بذارم کنار، چون به شخصه اون رو یکی از آفتهای مشاوره میدونم،
خوب البته همیشه هم موفق نبودام، چون من هم مثل همه شما یک انسان هستم!
از همه آنهایی که از من دلخوری دارند، یا جایی تو مشاوره دادن هام یا ...، باهاشون برخورد تندی داشتم، عذر میخواهم، میخوام حلالم کنند و من رو ببخشند، که هیچگاه قصد و نیت بدی نداشتم.
خودم هم، اگر از کسی دلخوری داشتم و دل شکستگی، بخشیدم.
و البته بسیار خوشحالم میکنید اگر، ۲-۳ خطی برایم بنویسید، به عنوان حسن ختام یا شاید بشه گفت، نقدی بر شخصیت و عملکرد من!
پیشاپیش سپاسگزارم!
برای خوشبختی من و مهسا دعا کنید.
برای همیشه خداحافظ:72::72::72:
ارادتمند،
کامران۲۰۰۷
-
RE: برای همیشه خداحافظ(با هم خداحافظی کنیم)
جناب کامران نیومدم اینجا خود شیرینی کنم یاخداحافظی!فقط اومدم بگم حضور شما
در این تالار خودنعمتی بوده وهست حتی اگر تند صحبت کرده باشیدومن خودم به شخصه خیلی از شما مخصوصا پست
سبکتکین چیزها آموختم.
وبه صراحت میتونم بگم این برخورد تند شما رو نه ازسر دشمنی بلکه ازسر دوستی میدانم مثل رفتار پدرومادری که برای
اصلاح فرزندش دعوامی کنه وگاهی لازم باشه کتک هم می زنه.اما خبر خداحافظی تون غافلگیرم کردومطمئنا ناراحت.
براتون آرزوی خوشبختی دارم درکنار عشقتون.واگه امکانش باشه ازتون میخوام که در تصمیمتون تجدید نظرکنید نه به
خاطر خودتون بلکه به خاطر همه اعضا.
-
RE: برای همیشه خداحافظ(با هم خداحافظی کنیم)
سلام کامران جان،
بابت رفتن کسی مثل تو خوشحال نیستم.
ولی خوشحالم از اینکه بالاخره یار زندگیت رو پیدا کردی.
و چه خوب که این محیط باعث رشد تو شده و حالا با رضایت و با دل خوش اینجا رو ترک می کنی.
همه ما از پست های تو استفاده کردیم.
به خصوص من که همیشه از خواندن پست هایت لذت می بردم و به جرات می توانم بگم که جای تو اینجا خالی خواهد بود.
پس بالاخره کسی که دوست می داری، عشق رو از نگاهت خواند...!
و دیگر نیازی نیست که بگی افسوس... :)
به خاطر همه کمک هایت ازت ممنونم!
مواظب خودت باش.
خدا به همراهت!
-
RE: برای همیشه خداحافظ(با هم خداحافظی کنیم)
[size=medium]سلام یا بهتره بگم خدانگهدار آقا کامران
یک روز میایم و یک روز دیگه میریم این طبیعت زندگیه
من که از شما شناختی ندارم ولی به عنوان یه دوست همدردی میگم هرجا که هستی با هرکی که هستی خوش و خرم و شاداب و موفق باشی انشاالله خوشبخت و به پای هم پیر بشید :323:
-
RE: برای همیشه خداحافظ(با هم خداحافظی کنیم)
کامران عزیز
در تمام زندگی در حال گذر هستیم،اما همیشه نشانی از خود به جا خواهیم گذاشت،هیچکس بی نشانه نیست
تو ماندگاری رفیق
سلامت باشی،پایدار مثل همیشه، خوشبخت و شاد
-
RE: برای همیشه خداحافظ(با هم خداحافظی کنیم)
سلام
خارپشتم
من خیلی با خداحافظی میونه خوبی ندارم
اخه یعنی چی "برای همیشه خداحافظ ؟؟"
نه تورو خدا نرو ، بمون ، بی تو هرگز
اینقدرم بدم میاد از اینایی که تا شوهر میکنن یا زن میگیرن ، همه رو فراموش می کنن
اما انصافا خبر ازدواج کامران وخانم مهسا بهترین خبر سه روز گذشته ام بود
(سه روز پیش دوستم بهم خبر داد که کتابم رو که نزدیک یه سال پیش دودر کرده بود میخواد بهم پس بده )
وای خدا یعنی میشه منم یه روز بیام بگم دارم ازدواج میکنم :302:
اما از اونجاییکه خودش خواسته ، برای حسن ختام نقدش کنیم
با کمال میل اینکارو میکنم
بلکه با گریه از این تالار بره بیرون
اول اینکه خیلی مغروره ، انگار اسمون وا شده یدونه تک سایز، کامران ، افتاده پایین
تو رو خدا ببین ، عجب رویی داره ،" ملت غصه نخورین حلالتون میکنم بخشیدمتون !!!"
یه خرده دگمه ، فکر میکنه فقط خودشه که درست میگه و درست رفتار میکنه
بعدم اینکه الکی تو پروفایلش زده متاهل !
خدا میدونه من چقدر غصه خوردم ، همش فکر میکردم بالاخره با کسی غیر از خانم مهسا ازدواج کرده ! بعد اینده خودم رو تصور میکردم که با کسی به جز دختر مورد علاقم هستم !
به خودم میگفتم بنده خدا داغونه ، حالش خوب نیست ، واسه همینه که نمیشه با یه من عسلم خوردش :160:
اون تاپیکش که میگه با همتون حرف داره ، خیلی باحاله ، دوبار خوندمش ولی اخرشم نفهمیدم چی شد !
محتوا و نحوه ارائه پست هاش خیلی ویژه است ، جالب بود
همین دیگه فقط یه خرده زمانش رو بیشتر کنین
نمیشه نری ؟:)
ارادتمند،
خارپشت:72::72::72: