نمایش نسخه قابل چاپ
بابا بودن يعني : پذيرفتن اينكه خدا براي شما برنامه اي دارد ، او شما را برگزيده كه پدر فرزندش باشيد ... ( و چه لذت بخشه بابائي كه اينو با تمام وجودش حس كند و به خود تبريك گويد و به خدا تشكر
بابا بودن يعني : ........ شما بگوئيد ... راستي بابا بودن يعني چه ؟ :72::72::72:
بابا بودن یعنی هیچ وقت خم به ابرو نیاری،یعنی تمام مشکلاتتو پشت در خونه بذاری و بیای تو.یعنی انقدر خوددار باشه که حتی اگه اتفاقی مشکلشو فهمیدی تعجب کنی بگی مگه بابای من هم مشکل داره.
یعنی به هیچ کس نگی چقدر تو این زمونه مشکل داری و چقدر ذهنت در گیره،ولی
همه بیان پیشت و بگن بابا این کارو بکن ،اون کارو بکن.
یعنی همه ازت انتظار کوه بودن داشته باشن.
بابا یعنی پشت و پناه یعنی سایه بالا سر یعنی خیالت جمعه
هیچ کس نمیتونه به تو آسیبی بزنه.
بابا یعنی خیال دختر لوس خونه جمع باشه تا هر کی بهش گفت بالا چشمش ابرو، داد بزنه بگه بابا ...
بابا بودن یعنی ندونی خونه زندگی پسراتو تامین کنی یا جهاز آبرو مندانه واسه دخترت بذاری.
بابا یعنی با هزار مشقت و بدبختی دختر بزرگ کنی تو این زمونه خراب،بعد با اشک و دلهره دستشو بدی به دست کس دیگه.
خدایا سایشو بالا سرمون حفظ کن میتونم با اطمینان بگم من بهترین پدر دنیا رو دارم .
بابا بودن یعنی تنها نیستی یعنی یه کوه بزرگ پشتت هست
یعنی در تمام لحظات میتونه کمکت کنه
بابا کلمه ای هست که جایگزین نداره
امیدوارم همیشه همه باباها سالم و کنار فرزندانشان باشن
مهاجر بینشان ممنون از تاپیکت باعث شد قدر حضور پدرمو بدونم
بابا بودن ، يعني هيچ چيز بهتر از حضور شما ، نمي تواند براي فرزندان آرامبخش باشد ... و خوش به حال بابائي كه جاي خودش رو به هيچ چيز ديگه اي نميده ، و خوش به حال فرزندان چنين بابائي ....
بابا بودن يعني ياد بگيريد : بازي دنياي بچه هاست ، هيچ وقت با دنياي بچه ها بازي نكنيد !!! ........
بابا بودن ، يعني اينكه مادر بچه ها را خيلي خيلي دوست داشته باشد و جلوي بچه ها ، به او زيبا ابراز محبت كنيد ، واي خدا ، وقتي بچه ها اين صحنه را ببينند : كيف مي كنند ... :310::310:
بابا بودن يعني اينكه بداني : وقتي همسرت باردار هست و تمام وجود خودش رو گذاشته تا فرزند تو را به دنيا بياورد و بزرگ كند ، اونوقت تو غر نزني سرش و تو ذهنش نزني كه چرا دختره يا پسره ؟ به جايش دستش را ببوسي و از او به خاطر اين جانفشاني تشكر كني ... :72::72::72:
پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بابا بودن یعنی مادر بچتم دوس داشته باشیو بهش احترام بذاریو براش ارزش قائل باشی.
بابا بودن یعنی اینکه فقط بخاطر باباشدن ازدواج نکنی.
بابا بودن یعنی...
از زبان پسرم:
DADI I LOVE YOU
بابا بودن یعنی اینکه وقتی میبینی زنت، زن زندگی نیست و ساز خودشو میزنه، و تو هم نمیدونی امروز طلاقش میدی یا فردا سرش هوو میاری، نذاری بچه ای هم به دنیا بیاد! بابا بودن یعنی پایان خریت و شروع برنامه ریزی برای خوش امد گویی به یک موجودی که یک جفت مامان و بابای دلسوز و عاقل و اینده نگر میخواد.
بابا بودن برای من هم یعنی به محض اینکه احساس کنی چیزی دل دخترت رو آزرده بری پیشونیش رو ببوسی و بگی
"بابا من هستم ..."
یعنی وقتی بیرون با دخترت قدم میزنی با تموم علاقه ای که بهش داری دستش رو نگیری تا مبادا دل دختر دیگه ای از نداشتن پدر بلرزه...
بابا بودن یعنی برای هر لحظه از زندگی بچه ات ، براش برنامه داشتی باشی ، رهاش نکنی ، پشتش باشی.
بابا بودن. الهیییییییییییی بابا جونم .
کوچیک بودیم چقردر زحمت ماهارو میکشید .بابا اینهمه بچه میخواستی چیکار:311:یکیش من!!!
صبح که ما تو خواب ناز بودیم. کناربخاری نفتی خوابهای خوش میدیدم. بابام صبح قبل از طلوع آفتاب میرفت سرکار
یه کلاه یقه کتشم میداد بالا از سرمای زمستون. الهی فداتشم بابایی.:46:
یادم میاد گاز هنوز نیومده بود محله مون کپسول گاز رو میزاشت رو شونه هاش اووووه چقدر راه میبرد تا پرکنه دوباره
اینهمه راه رو کپسول پر رو میاورد بمیرم برات بابا .
الان که بعداز 30 سال کار باز نشست شدی کناره بخاری نشستی به در نگاه میکنی تا بچه هات بیان بهت سر بزنن
نوه هات از سرو کولت بالا بره شلوغ کنند .بگن بابایی برامون خوراکی میخری توام میری با یه مشما پر برمیگردی
خیلی دوستت دارم بابا جونم .قربون اون دستهای ترک خوردت برم
پدر كه باشي !!!
با تمام سختي ها و مشقت هاي روزگار،
با ديدن غم فرزندت مي گويي : "نگران نباش ، درست ميشود. خيالت تخت ، مــــــــــن پشتت هستم "
پدر كه باشي ؛
سردت مي شود و كت بر شانه ي پسر مي اندازي.
چهره ات خشن مي شود و دلت دريايي....آرام نمي گيري تا تكه ناني نياوري
پدر كه باشي ؛
عصا مي خواهي ولي نمي گويي.
هرروز، خم تر از ديروز، جلوي آينه تمرين محكم ايستادن مي كني
پدر كه باشي ؛
در كتابي جايي نداري و هيچ چيز زير پايت نيست.
بي منت از اين غريبگي هايت مي گذري
تا پدر باشي. پشت خنده هايت فقط سكوت مي كني.
پدر كه باشي ؛
به جرم پدر بودنت، حكم هميشه دويدن برايت ميبُرند.
بي اعتراض به حكم فقط مي دوي.
بي رسيدن ها مي دوي و در تنهايي ات نفسي تازه مي كني.
پدر كه باشي ؛
در بهشتي كه زير پاي تو نيست باز هم دلهـــــــــره هايت را مرور مي كني
خدا غریق رحمتت کنه ، آغا جون
پدرم...
نمی توانم را در چشمانت "زیاد" دیده ام
اما
"هرگـــز" از زبانت نشنیده ام.
.
.
.
یادته بابا اون موقع هایی که دستت رو تو دستای کوچیکم قفل می کردم... پاهامو میذاشتم رو انگشتای پات و تا شونه هات بالا می اومدم؟ یادته شونه های تو بلندترین جای دنیا بود!!!
خواستـــم بگم هنوزم هست... قد من بلند شده و شونه ی تو افتاده تر اما معناش فرقی نکرده شاید پررنگ تر هم شده!