-
آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
[align=justify]سلام
سال گذشته بخاطر مشکلی که برام پیش اومد با انجمن همدردی آشنا شدم و دوستای خوبی توی این سایت پیدا کردم که با من همدرد بودن و واقعا با من همدردی کردن.
اردیبهشت سال گذشته از نامزدم که عقد کرده بودیم طلاق گرفتم و اون موقع من خیلی بهم ریخته بودم.راهنمایی دوستانم اینجا و مطالب مفیدی که اینجا خوندم خیلی کمکم کرد تا با این مساله کنار بیام. حالا بعد از یکسال دوباره نامزدی کردم و دوباره دردسرها و مشکلات من شروع شده. دلم نمیخاد دوباره بخاطر اشتباهاتم زندگیم بهم بخوره و همین باعث شد دوباره بیام اینجا.
سال گذشته ، وقتی میخاستم طلاق بگیرم برای این کارم خیلی دلایل داشتم. حدود 9ماه عقد بودیم و توی این مدت جز ناراحتی و دعوا چیزی نصیب من نشد. الان حدود سه ماه هست که نامزد کردم ولی بخاطر ترسی که از طلاق دارم هنوز عقد نکردم و شرط گذاشتم که عقد و عروسیمون با هم باشه و اونا هم قبول کردن. نامزد الانم قبل از اینکه من دوسال قبل عقد کنم،چند بار به خواستگاریم اومده بود و من هر بار به یه دلیلی ردش کرده بودم. بعد از طلاقم دوباره ازم خواستگاری کرد و همه بهم گفتن که این همونی هست که میتونه خوشبختت کنه و اونقدر بهت علاقه داشته که بعد از طلاقت دوباره اومده سراغت. منم قبول کردم هرچند هیچ علاقه ای به این کار نداشتم. تمام شرایطمو قبول کرد ودو ماه قبل یه صیغه محرمیت بینمون خونده شد. توی این مدت هیچ بدی ازش ندیدم.
رسم فامیل ما اینجوریه که برای مراسم بله برون، برای دختر یه نشونه میارن که بیشتر وقتا یه انگشتر یا یه گردنبند هست اما برای بله برون من ، خانواده نامزدم هیچی برای من نیاوردن و این باعث شد خانواده من کمی دلخور بشن اما خیلی سریع همه چیز فراموش شد. یه رسم دیگه که توی فامیل ما هست اینه که برای اعیاد بزرگ برای دختر یه هدیه به عنوان عیدی میارن خونشون، اما این چند تا عید که گذشت خانواده نامزدم هیچی برای من نیاوردن و این دلخوری خانواده منو بیشتر کرده و از طرفی هم فامیل مرتب ازم میپرسن که برات هدیه چی آوردن و این موضوع بیشتر منو ناراحت میکنه بخصوص اینکه نامزد قبلیم هم همین مشکلو داشت وخودش و خانوادش خیلی خسیس بودن و همین مساله باعث شده که خواهرام مرتب بهم میگن اینم که مثل قبلی داره رفتار میکنه پس بهمش بزن. خودم مسائل مادی زیاد برام مهم نیست بخصوص اینکه میدونم نامزدم الان بیکار هست و هیچ درآمدی نداره اما خانواده ام میگن خودش بیکار هست اما خانوادش که خداروشکر وضعشون خوبه. از طرفی چون با هم فامیل هستیم و شناخت خانوادگیمون به هم زیاده و خانواده آنها توی فامیل به عنوان یه خانواده پولدار شناخته شده و نامزدم تنها پسر خانواده هست این مساله که چرا اونها برای من هیچی نیاوردن بیشتر خانوادمو ناراحت میکنه و منو درگیر این موضوع. نامزد قبلیم هم همین رفتارو با من داشت و بهم میگفت توی دوران عقد و نامزدی تا زمانی که عروسی نکردیم خرج تو با خانوادت هست و من الان میترسم اگه عقد کنم دوباره همین حرفارو بشنوم. نمیدونم شاید این فکر من اشتباه باشه که آوردن طلا و جواهر برای زن از طرف مرد یه نوع بیان احساس محبت و علاقه مرد به خانومش هست. بعضی وقتا احساس میکنم بخاطر تجربه تلخم توی گذشته به نوعی عقده ای شدم که این مسائل اینقدر برام مهم شده. همه بهم میگن اگه از الان نتونی این مسائل رو با نامزدت مطرح کنی دیگه تا آخر زندگیت همین جور میمونه و هرطور که توی دوران نامزدی با شوهرت رفتار کنی تا آخر همون جوره و این منو خیلی میترسونه چون نمیدونم که چطوری این موضوع رو به نامزدم بگم. اون چیزی که باعث شد من بیام اینجا اتفاقی بود که دیروز برام توی محل کارم رخ داد و من واقعا ناراحت شدم.من توی یه آموزشگاه ، کامپیوتر تدریس میکنم. دیروز ساعت استراحت یکی از شاگردام که خانمی بود هم سن و سال خودم اومد و بهم گفت که اگه اجازه میدی برای برادرم بیایم خاستگاری شما. وقتی بهش گفتم من نامزد دارم خیلی جا خورد و گفت پس چرا حلقه نپوشیدی؟ بهش گفتم که عقد نکردیم با تعجب بیشتر بهم گفت مگه برات انگشتر نشونه نیاوردن. و من به دروغ گفتم که آره ولی دوست ندارم بپوشم. دیروز آنقدر این مساله منو ناراحت کرد که واقعا از خودم بدم آمد. حالا دیگه همه شاگردام میفهمن که من نامزدم و من میشم یه علامت سوال براشون. از دیروز تا حالا موندم که چطوری این موضوع رو به نامزدم بگم. اصلا باهاش مطرح کنم یا نه؟ اگه بگم پیش خودش چی فکر میکنه؟ واقعا درمانده شدم. خواهش میکنم راهنماییم کنید چطور با این مساله کنار بیام.[/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
به نظاره من بهتره اینطور عنوان کنید با همسرتون که
تو محله کار و تو اجتما وقتی از من میپرسن دوستان یا همکارم که وازیات تاهلت چی؟ من میگم نامزد دارم ولی دوس دارم چیزی به عنوانه انگشتره نامزدی داشتم باشه تا اینکه دیگه مورده سوال و جواب واقع نشم ، واسه همین چه خوب میشه اگه بتونم تو دستم انگشتره نشون یا نامزدی بندازم که دیگه موقیاتم مشخس باشه. اینجوری نامزادتون هم تشویق میشه تو نزدیک ترین مناسبت واستون هدیه انگشت بگیره .
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
... بله درسته که ممکنه شما به خاطر تجربیات قبلی روی این مسائل حساس شده باشید مثلا هدیه ها و ... در فرهنگهای مختلف متفاوته وضعش، اما از مساله انگشتر نشان یا نامزدی که باید در مراسم بله برون داده شه یا تکلیفش مشخص شه، هیچ فرهنگی توی ایران نمیگذره...به شما در بله برون هیچی نداند؟!!! ... آخه نشون که برای قشنگی نیست! هزار معنا وکارکرد داره...:81: البته این تجربه و نظر منه، دوستان دیگه اگه نظر دیگه ای دارند بگن. در ضمن رفتار خونواده تون هم صحیح نیست که در بله برون هیچی نگن و تکلیف این مسائل رو مشخص نکنند، بعد کم کمک ایراد بگیرند و بگن اینها خسیسن. باید بزرگتر شما و پشتیبان شما باشند و چند قدم جلوتر باشند در مدیریت مسائل.
موفق باشین.:46:
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
عزیزم مادیگرا نبودن خیلی چیز خوبیه وشاید خیلیا بهت توصیه کنند که سخت نگیریوئهمه چیز مادیات نیست و از اینچیزا ولی عزیزم از همین اول سعی کن با سیاست زنانه و در کمال احترام و متانت خواسته هاتو بگی..فداکاری خیلی خوبه ولی به حد معقول.
همونطوریکه خانواده پسر توقع دارند که دختر جهازیه بیاره یا خرید برای پسر انجام بده و چیزای دیگه باید رسم و رسومات خانواده دختر رو هم ( البته در حد معقول) انجام بدند.
آوردن هدیه های کوچک در دوران نامزدی حتی یه شاخه گل (بستگی به شرایط مالی پسر داره)برای دختر خیلی زیبا و جذابه و عشق دختر رو بیشتر میکنه..این مساله ربطی به مادی بودن دختر نداره چون حتی دختر با 1 شاخه گل هم شاد میشه ولی اگر هیچی نباشه دختر غریضی احساس میکنه اصلا مهم نیست برای طرفش.
عزیزم بشین خیلی آرام بدون جبهه گیری یا مثلا مثال زدن (آقایون از مقایسه شدن خوششان نمیاد) با نامزدت صحبت کن و درد دل کن و خواسته هاتو بگو و باهم به تفاهم برسید.
هی نریز تو خودت آقایون باید بهشون بگی چون متوجه نمیشن از اشاره و کنایه و بدتر کلافه میشن..باید باهاشون حرف زد
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
سلام مرضیه-ف
خیر مقدم میگم که دوباره به تالار اومدی
امیدوار باش که موضوعی که برات پیش اومده حل میشه....آرامشت رو حفظ کن.
ببینید خیلی خوبه که شما بتونید با نامزدتان صحبت کنید و با یه گفتگو خواستتون رو بهش بگید.این حق شماست که باهاش صحبت کنید و از ایشون انتظار داشته باشید.من با شیوه گفتن درخواستتون به شکلی که Freedom79 گفت موافقم.
من نگرانم که این موضوعات کوچک رو تو خودتون بریزید،بعد انباشته بشه و خدایی نکرده یه دفعه سرازیر بشه...
درست میشه:)
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
يك نصيحت خجالت ورودر وايستي را بذار كنار رك وپوس كنده كوتاهي شونو بهشون بگو .خواسته هاتو از همين اول بگو .
نامزدن بيكاره ؟ چه طور راضي شدي باهاش زدواج كني ؟
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
سلام
شاید رسم و رسومات شما رو نمیدونن.من و همسرم این موضوع رو حل کردیم.من حرف مردم واسم مهم نیست و فقط پدر و مادرم رو در نظر میگیرم.کاملا منطقی با همسرم در این مرد صحبت کردم و گفتم در خانواده ما رسمه اعیاد عیدی میارن و .... اونم پذیرفته و در حد توانش میاره.
صحبت کردن باعث میشه خیلی از مسائل به وجود نیاد و خیلی از مشکلات حل بشه.مادیات اونقدرا مهم نیست.یکوقتی هست که واسه خورد کردنه طرف واسش کادو نمیارن (که در این صورت باید بدونی ارزش آدم به این چیزا نیست) مگه شخصیت من و شما رو با مقدار طلایی که کادو گرفتیم میسنجن؟ اما یوقت هست که نمیدونن باید چیکار کنن و یا واقعا نداره طرف.صحبت کن.خیلی با احترام نه حالت طلبکارانه بگیر نا دستوری بگو.خیلی محترمانه.فقط جهت اطلاعش بهش بگو.بقیش با ایشونه
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
سلام .... من خودم با همسرم مشکل پیداکردیم و صاحب نظر نیستم و زیاد رو حرفام مانور نده .... اما یه چیزو بگم خانواده همسرم برای نامزدی برام خوب خرج کرد انگشتر نامزدی نسبتا خوب البته با نگین اتمی اما بازم خوبه .... عمشون نیم سکه پدرشون پارچه ی نفیس کت ودامنی تو یه جعبه ی تزیین شده ی شیک دسته گل داماد خیلی معمولی اما عمشون یه دسته گل شیک به هر حال نسبتا خوب بود ..... بعد عقد تعطیل شد یه بار همسرم برا روز زن اونم من بهش چندین بار گفتم یه ربع سکه (دقیقا همون ربع سکه ای که مادرم عیدی بهشون داده بودند) بعد هیچی و هیچی هر چند وضع مالیشون خوبه نسبتا و ایشون تک پسره (البته فرزنده طلاقن شاید شرایطش متفاوت باشه)
میخواستم بگم که قبل عقد بهتر بود بعد که بیخیال همه چی ....
همه مثله هم نیستند شاید بعد بهتر بشه اما مال من اینجوری شد
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
سلام مرضیه جان امیدوارم که مشکلت رو زودتر بتونی مدیریت کنی که خدای ناکرده به جاهای باریک نشکه
یه توصیه خواهرانه اینکه:
این شوهرت رو با ازدواج قبلیت به هییییییییییییییییچ عنوان مقایسه نکن
این کار باعث می شه به مرور محبتی که باید بین شما و اون پیش بیاد بخاطر فکرهای مقایسه ای که در ذهن شما هست از بین بره و خودت بیشترین ضرر رو می کنی :305:
ببخشید ها ولی اون ازدواج تموم شد رفت ........
دیگه نیست . پس حالا با توجه به شرایط کنونی این مشکل رو مدیریت کن .
به نظر من اول اینکه به کسی اجازه دخالت در زندگیت رو نده و به خواهرتون هم بگوئید که سعی کنند شما رو راهنمایی کنند در تصمیم درست نه اینکه عجولانه یه صحبتی بکنند که تازه ذهن شما رو درگیر کنند.
دوم اینکه سعی کن موقعی که با شوهرت هستی سر حرف رو باز کنی و بیشتر بشناسیدشون چون الان توی مرحله شناخت هستید.
سوم اینکه در یک فضای دوستانه موقعی که پیش هم هستید بگوئید که چون از خانه بیرون می روید دوست دارید که یه حلقه داشته باشید تا مشخص بشه که شما متاهل هستید و بعد که صحبت کردید متوجه می شوید که طرز فکر مالی ایشون چگونه هست.
موفق باشی عزیزم
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
سلام.
وقتی راهنمایی های شمارو خوندم واقعا خوشحال شدم از اینکه اینجا کسی هست که بتونه کمکم کنه. واقعا ممنون
حرفاتون واقعا منطقی و درسته. تصمیم دارم در اولین فرصت که دیدمش این مطلبو بهش بگم البته همون جور که شما گفتید.
دوست خوبم رازقی پرسیده بود : به شما در بله برون هیچی نداند؟!!!
بله واقعا برای نامزدی به من هیچی ندادن و و اون روزی که بله برون بود فقط چندتا شاخه گل آوردن و برای روزی هم که صیغه محرمیت خونده شد یه جعبه شیرینی و یه شاخه گل آوردن. برای روزی که صیغه خوندیم بجز خانواده من و خانواده خودشون هیچکسی رو دعوت نکردن البته خودم اینو خاستم چون نمیخاستم فعلا کسی ازاین موضوع خبردار بشه ولی نمیدونستم خبرا توی فامیل ما زودتر از اونی که فکر میکردم پخش میشه.
راستشو بخاین نامزدم پسر داییم میشه و داییم هم بزرگ فامیلمون هست و مادر و پدرم خیلی بهش احترام میزارن و روی حرفش حرف نمیزنن از این بابت که مادرم بخاد حرفی بزنه میدونم که اینکارو نمیکنه. اتفاقا خواهرم دیروز بهم میگفت بهتره به یکی از خاله ها که عمه اون میشه زنگ بزنی و همه چیزو بهش بگی تا اون با خانوده دایی درمیون بزاره اما خودم فکر کردم این کار اشتباهی باشه و بهتره اول خودم بهش بگم.
دوست خوبم شمیلا پرسیده بود: نامزدت بيكاره ؟ چه طور راضي شدي باهاش زدواج كني ؟
آره بیکاره. 8 واحد درسی دیگه داره که کارشناسیشو بگیره. الانم داره برای وکالت میخونه. بهم قول داده امسال هرجور شده وکالت قبول بشه. اما من زیاد برام مهم نیست و یه جورایی دلم نمیخاد وکیل بشه چون با تعریفایی که خودش از دوستاش میکنه که الان مشغول به کارن، همشون به نوعی دارن از راه حروم نون میخورن و من میترسم نامزد منم همینطور بشه. البته اینم بهش نگفتم و فکر نمیکنم موضوع مهمی باشه چون شاید اصلا قبول نشه.
میدونم که داشتن یه راه درآمد برای زندگی مهمه اما بهم قول داده که هرجور شده اگه وکالت هم قبول نشد یه راه درآمد پیدا کنه. اینکه چطوری راضی شدم باهاش ازدواج کنم یکی اینه که آشناس و من بخاطر شکست قبلیم که با یه غریبه بود ترجیح دادم با فامیل وصلت کنم وگرنه بعد از طلاقم چند مورد برام پیدا شد که چون غریبه بودن ردشون کردم. راستشو بخاین خیلی بهش علاقه ندارم شاید اگه اطرافیانم اصرار نمیکردن بهش جواب نمیدادم. همه گفتن چون این تا حالا چندبار اومده مطمئن باش که خیلی دوستت داره.
brisk عزیز امیدوارم که مشکل تو هم حل بشه و ممنون از راهنماییت.:72:
بازم ممنون از راهنمایی همه شما. الان چند روزه که همو ندیدیم احتمالا فردا برای دیدنم میاد. حتما موضوع رو باهاش درمیون میزارم. برام دعا کنید
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
[align=justify]سلام.
دیروز نامزدمو دیدم. اونجوری که میخاستم نشد. دیروز ناراحت بود قبل از اینکه من چیزی بهش بگم. وقتی موضوع رو پرسیدم گفت که با خانوادم دعوام شده بخاطر مسائل مالی. دقیق بهم نگفت که مشکلشون سر چی هست اما وقتی این موضوع رو فهمیدم خیلی ناراحت شدم و واقعا برای آیندم نگران. نامزد من از خودش هیچی نداره و وابسته به خانوادش هست. اون الان 29 سالش هست و تازه داره لیسانسشو میگیره. قبل از اینکه بره دانشگاه پیش باباش کار میکرده ولی فکر نکنم پس اندازی داشته باشه. یه ماشین داره که اونم به نام مادرش هست. دیروز که اومده بود بهم گفت که کلید ماشینو ازم گرفتن. خیلی ناراحت شدم. با خودم فکر کردم که مامانش خاسته با این کار بهش نشون بده که اگه اونا نباشن اون هیچی نداره و من دلم نمیخاد منم به اونا وابسته بشم. واقعا برای آیندم نگرانم. البته نامزدم دلداریم داد که همه چی درست میشه و هر طور شده یه کار پیدا میکنم. دیشب هم زندایی که سفر مشهد رفته بود خودش با داییم اومدن و برام یه کیف سوغاتی آورد و همین باعث شد که یکمی خوشحال بشم که خانوادش برام ارزش قائلن هرچند که با این سوغاتی کوچیک نمیشه جلوی حرف بقیه رو گرفت. وقتی راجع به موضوع خودم صحبت کردم ازم معذرت خاست که هیچی برام نیاوردن و گفت حالا یه کاریش میکنم. چون میدونم هیچی پول نداره بهش پیشنهاد دادم که بریم فعلا یه انگشتر بدلی بگیریم بکنم دستم تا آبها از آسیاب بیفته و بعد که آشتی کردن بریم برام طلا بخره. نمیدونم اینکارم درسته یا نه. میترسم از همین الان عادت کنه که همه چیزو با دروغ سرهم بیاره. اما از طرفی هم دلم نمیخاد اونو جلوی خانوادم کوچیک کنم. دیروز تولدش بود و من براش یه هدیه خیلی کوچیک کرفته بودم . موقعی که داشتم هدیه شو آماده میکردم خاهرام بهم میگفتن تو احمقی که اینکارهارو میکنی اون برای تو هیچی نیاورده که تو داری براش اینکارارو میکنی. واقعا موندم که چیکار کنم. دلم نمیخاد خاهرام درموردش اینطور حرف بزنن. دیشب با خودم فکر کردم خودم پول خرید انگشترو بدم تا نه دروغ گفته باشیم و نه دیگه از این حرفا بزنن. اما میترسم با این کارم اون عادت کنه به اینکه همیشه چشمش دنبال پولای من باشه و دنبال کار نره.
من واقعا موندم چیکار کنم. پول خرید انگشترو خودم بدم یا بریم یه بدل بگیریم؟ کم کم دارم پشیمون میشم از اینکه چرا با یه آدم بیکار نامزد کردم. خواهش میکنم راهنماییم کنید؟[/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
سلام بر مرضیه ی عزیز:72:
نو پسته های قبلیت نشانه های هشدار دیدم
خواهش میکنم بیشتر بهشون توجه کن
1-به خاطر اصرار اطرافین به ایشون بله گفتی.................
2-بهش علاقه نداری............
این دو موضوع خیلی مهمه........لطفا بیشتر بهشن توجه کن
در مورد انگشتر هم این نظر شخص منه:
فکر نمیکنم درست باشه شما بدل بگیرید وعنوان کنید که ایشون واستون حلقه آوردن...
بازم صبر کنید دوستان راهنمایی کنند چون در این زمینه من زیاد تجربه ندارم...
اما در مورد 2 تا موضوع بالا میشه بیشتر توضیح بدی،نمیشه که آدم به خاطر اصرار اطرافیان و هم چنین عدم علاقه به طرف مقابل،همین طوری جواب مثبت بده...
حتما تو نامزدت خصوصیات دیگه هم دیدی که تصمیم به انتخاب ایشون گرفتی
یه کتاب هست تو همدردی .لطفا دانلودش کن و بخون
"آموزش پیش از اردواح " بسیار کتاب خوبیست و از اول همه چیز رو توضیح داده:72:
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
سلام عزیزم
خوشحالم که تونستی مشکلت رو با شوهرتون مطرح کنی دیدید که مسائل به این پیچیدگیها هم که فکر می کنی نیست فقط باید با صبر و سیاست باهاش برخورد کنی.
در مورد اینکه شوهرتون با خانوادشون مشکل دارند و دعواشون شده به نظر من اصلا با اونها جبهه نگیرید و خودتون رو توی این مسئله دخالت ندهید این مربوط به خانواده شوهرت هست و شوهرتون باید این مشکل رو حل کنه امــــــــــــــــا اگر که دوست دارند که قضیه رو باز کنند و توصیح بدهند شما هم می تونید منطقی راهی جلوی پای ایشون بگذارید ولی در عین حال بهشون بگید که احترم پدر و مادر واجب هست و باید توی تصمیمات بی حرمتی نباشه ولی اگر نمی خواهند توضیح بدهند فقط شما می توانید شنونده خوبی باشید و در کنار شوهرتون اون رو فقط همراهی کنید همین.
در مورد اون انگشت بدلی که این کار رو نکنید به نظر من درست نیست. عجله نکنید حالا که شوهرتون رو در جریان گذاشتید بگذارید ببینید چه تصمیمی با خانوادشون بعد از آشتی می گیرند . در ضمن عزیزم اصلا محل به حرف دیگران نگذارید و به خواهراتون هم بگید که اگر کمی صبر کنند همه چیز درست می شه آدمها و فرهنگها فرق داره.
موفق و شاد باشی گلم:72:
عزیزم من نظرات شخصی دادم و اصلا کارشناسی نیست.
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
[align=justify]دوستای عزیزم سلام
ممنون از راهنمایی هاتون
دیروز دوباره نامزدمو دیدم. راجع به موضوع حرفی باهاش نزدم و اونم اصلا روی خودش نیاورد. از وقتی فهمیدم قهر کرده با خانوادش مرتب بهش میگم یه بهونه پیدا کن تا آشتی کنی ولی اون میگه که تا وقتی امتحان وکالت ندم قهر میمونم. از وقتی هم که قهر کرده دیگه منو خونشون نمیبره و بهم گفته که دوری و دوستی از همه چیز بهتره. فکر میکنم داره کم کم خودشو نشون میده. دیروز بهش گفتم بخاطر حرف بقیه دوست ندارم عروسی بگیرم و وقتی پرسید چرا بهش گفتم خانوادم میگن همه ی خرجی عروسی رو تو باید بدی و اون در جوابم گفت هرکی که این حرفو میزنه خودش بیاد عروسی بگیره و من از این حرفش ناراحت شدم و احساس کردم اینم دوباره چشمش دنبال پول من و خانوادم هست. قبل از قهرش برام شارِژ موبایل میخرید ولی الان مدتیه دیگه برامشارژ تلفن هم نمیخره و درجواب اسمس هاش هرچی تک میزنم که بفهمه من شارژ ندارم توجهی نمیکنه. واقعا موندم که خودشو داره به بی خیالی میزنه یا نمیدونه. من واقعا دچار مشکل شدم. شبا خوابم نمیبره از بس به این موضوع فکر میکنم.
شوکای عزیز ممنون از اینکه راهنماییم کردی. شاید قبلا کمی بهش علاقه داشتم اما با این کاراش دیگه کم کم دارم ازش متنفر میشم. احساس میکنم اون فقط منو بخاطر هوا و هوس خودش میخاد و نظرات من اصلا براش مهم نیست.
فعلا کاری بهش ندارم و اصلا موضوع رو بهش یادآوری نمیکنم. در مورد خرید انگشتر بدل هم فعلا موندم که چیکار کنم.
خواهش میکنم کمکم کنید[/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
عزیزم خب اگه نامزدتون پسرداییتون باشه که تاحدی باید رو خساست داشتن یا نداشتنشون آگاهی داشته باشین،نه؟
درضمن با نامزد قبلیت مقایسش نکن ،این هم خودتو اذیت میکنه هم به برخورد با نامزدت آسیب میزنه.به نظر من یکمم سعی کن حرف اطرافیان انقد روت تاثیر نذاره.
به نظر من اگه میخوای این نگرانیها و مسائلت حل شه در درجه ی اول دنبال یه کار براش باشین.اگه دستش تو جیب خودش بره دیگه مسائل ریزی مث خرید شارز تلفن مطرح نمیشه برات،اونم الان با این وضعیت کاریش زیر منگنس،تعهدات مالی برای مرد خیلی فشار فکری میاره.
خوشبخت و موفق باشی عزیزم :72:
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
[align=justify]سلام
ممنون از راهنمایی های شما دوستان خوبم. راستش یه سری اتفاقا افتاده که دیگه واقعا دارم ایمان میارم که نامزدم دلش نمیخاد چیزی برای من بخره. پنجشنبه گذشته بهش گفتم گوشی موبایلم خراب شده و میخام برم یه گوشی جدید بخرم. برای اولین بار با هم رفتیم بیرون. ولی چه بیرون رفتنی، اونقدر بهم گفت که گرمم هست که گفتم بیا برگردیم. ده دقیقه هم با هم توی خیابون قدم نزدیم. توی راه بهش گفتم برام گوشی میخری؟ راحت بهم گفت پول همرام نیست اما موقع برگشتن دوستش بهش زنگ زد و گفت که قراره پولی که ازش قرض گرفتم بهش برگردونم. البته قرض نگرفته بود یه مقدار کتاب براش خریده بود که میخاست پولشو بده. خیلی ناراحت شدم یعنی من ارزش نداشتم که بخاد توی خیابون یه بستنی بخره، بخوریم گرما یادمون بره و یکمی با هم بگردیم! حالا از اینا کذشته، دیروز اومده خونمون بهم میگه گوشی خریدی؟ نمیدونم منظورش از این حرف چی بود اما احساس کردم میخاد بگه من برات گوشی نمیخرم خودت بخر. در رابطه با انگشتری هم که باهاش صحبت کرده بودم. فکر میکنید چی بهم گفت؟ وقتی این حرفو ازش شنیدم خیلی دلم گرفت. بهم گفت بیا بریم حلقه ازدواجمون رو الان بخریم انگشتری نمیخاد. منم بهش گفتم ما که الان نمیخایم عقد کنیم هروقت خاستیم عقد کنیم اون موقع میخریم الان بهتره بریم انگشتری بخریم. در جوابم گفت باشه هرجور تو بخای وای از دست سیاست شما خانما! با این حرفش بیشتر ناراحت شدم. یعنی من ارزش یه انگشتر اضافه رو ندارم؟ نمیدونم چرا با من اینطور برخورد میکنه. وقتی بقیه رو میبینم که نامزدهاشون براشون از طلا و جواهر گرفته تا وسایل شخصی کوچیک، هیچی کم نمیزارن واقعا از خودم بدم میاد. نامزد قبلیم هم همین طور بود. نمیدونم من چه مشکلی دارم که هیچکس دلش نمیخاد برای من چیزی هدیه بگیره. تصمیم گرفتم اگه برام انگشتری نخرید ارتباطمو باهاش قطع کنم. دلم نمیخاد توی زندگی آیندم برای هرچیزی اینطوری منتشو بکشم و خودمو جلوش کوچیک کنم. اون با خودش فکر میکنه اینکه برای من انگشتر بخره از سیاست من هست. کاش یه نفر بهش میگفت که این یه رسمه نه یه سیاست. دیگه دلم نمیخاد ببینمش. دارم روز به روز بهش بدبین تر میشم. بهم گفته میخام خونه بخرم اما من فکر میکنم دروغ میگه. اون دایی و زن دایی که من میشناسم هیچوقت حاضر نمیشن از این کارا واسه من بکنن.
خاهش میکنم کمکم کنید. چطوری باهاش رفتار کنم. ارتباطمو باهاش قطع کنم؟ [/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
مرضیه-ف سلام
دوستان راهنمایی خوبی برات گذاشتن
من فکر میکنم این نشانه ها دلیل خساست نمیشه
اینکه بستنی نگرفته شاید به علت رعایت روزه خواری باشه
من میخواستم از شما بخواهم بیشتر روی رفتارت توجه کنی
فکر نمیکنی همه رفتارها را با ترازو اندازه میگیری؟
شما نامزدی کردی برای داشتن همراه و هم صحبت برای شناخت اخلاقی
بد نیست گاهی از روی مهر و محبت قضاوت کنی شما مدتی با محبت جلو برو تا نتیجش ببینی
ارتباطتتو باهاش قطع نکن بلکه آستانه تحملت را بالا ببر و سعی کن در یک مذاکره دوستانه به نتیجه درست برسی
امیدوارم بقیه دوستان بهتر راهنمایی کنن
موفق باشی
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
[align=justify]دوستای خوبم سلام.
الان درست 6 ماهه که از نامزدی من میگذره و چهار ماه از آخرین پستی که اینجا گذاشتم و فکر میکنم توی این مدت تونستم شناخت نسبی به اخلاق و رفتار نامزدم پیدا کنم و الان میتونم با صراحت بگم که نامزدم در مورد من داره با سیاست رفتار میکنه. توی پستای قبلیم نوشتم که برای مراسم بله برون و مراسم صیغه محرمیتمون برای من هیچی خریده نشد. بعد از اینکه توی تابستون ماجرای پیدا شدن خواستگار رو برای نامزدم مطرح کردم و بهش گفتم که یه حلقه به عنوان نشونه برام بخر به مادرش گفته بود و مادرش هم یه زنجیر گردنبند بدون پلاکش برای من به عنوان نشونه و اولین عیدی، روز عید فطر آورد خونه ما و اونم بدون خود نامزدم( اون موقع بهونه کرده بود که با خانوادم دعوام شده و کاری بهم نداشتن) مادر نامزدم بهم گفت که اینم از قبل توی خونه داشتیم و گذاشتیمش برای عروسمون. اون موقع چیزی نگفتم و گفتم شاید حالا که موضوع رو مطرح کردم اخلاقشون رو عوض کنند. حتی وقتی که به نامزدم گفتم میخام گوشیمو عوض کنم حدود چند هفته ای طول کشید تا صد تومن به من داد و گفت اینو بگیر و برو گوشی بخر و من از این کارش خیلی ناراحت شدم چون دوست داشتم با هم بریم خرید و بمونه اینکه خودم برای خرید گوشی مجبور شدم پول بزارم روی اون و وقتی هم بهش گفتم پولم کم اومده اصلا به روی خودش نیاورد. بعد از اون ماجرا دیگه من بهونه هیچی نگرفتم چون دلم نمیخاست اون فکر کنه که من خیلی به مادیات اهمیت میدم. اما دلخوری های من از اون، جور دیگه ای خودشو نشون داد. از اول مهر کار من شروع شد و بارها و بارها بهش گفتم که من دو روز توی هفته تا ساعت شش عصر کلاس دارم و وقتی بر میگردم خونه هوا تاریک میشه و سرد. بهش نگفتم که دوست دارم بیای دنبالم اما انتظار داشتم با این حرفایی که زدم به فکرم باشه و بیاد دنبالم بخصوص اینکه تا حالاچندین بار بهش گفتم با راننده تاکسی ها برای کرایه دعوام میشه و مجبورم زیاد پیاده روی کنم. توی هفته گذشته هم که بارندگی بود خیلی منتظرش بودم که زنگ بزنه و بگه میام دنبالت اما اون حتی محل کارم هم بلد نیست و هیچوقت هم نخاسته که بدونه. البته چندبار بهم تعارف زد که بیام دنبالت اما من از تعارف خوشم نمیاد دلم میخاد واقعا به حرفاش عمل کنه. یکماه پیش به بهونه شروع کلاسهای جدیدم بهش گفتم میخام برم مانتو بخرم دیدم بهم توجه نمیکنه رفتم پارچه خریدم و بهش گفتم پارچه خریدم میخام بدم خیاط دوست داشتم بهم بگه بزار با هم میریم اما اون چیزی بهم نگفت. خلاصه مجبور شدم خودم لباسامو تهیه کنم و بخاطر این موضوع خواهرام خیلی دعوام کردن که چرا با نامزدت نمیری خرید و این موضوع حسابی منو بهم ریخت. از طرف دیگه مدتیه که دارم میرم دندونپزشکی برای درست کردن دندونام. اوایل که بهش گفتم اصلا توجه نکرد تا اینکه یه بار که خیلی دور برگشتم خونه و بابام ناراحت شده بود بهش گفت که چرا نمیای دنبال مرضیه برای دندونپزشکی و این باعث شد که یه بار فقط یک بار همرام بیاد البته با هزینه خودم. برای عید قربان هم که فکر میکردم حتما سورپرایزم میکنه یه روسری برام عیدی گرفته بود. از هدیه ای که برام گرفته بود ناراحت نشدم از این ناراحت شدم که شب عید منو برد بیرون و توی خیابون ، توی ماشین روسری رو بهم داد و گفت اینو دادم خواهرم برات گرفته . دوست داشتم از ماشین پیاده بشیم یکم قدم بزنیم با هم حرف بزنیم اما اون اینو نخاست. بالاخره بعد از شش ماه نامزدی برای عید قدیر منو ناهار دعوت کرد خونشون و وقتی رفتم دیدم که خواهرشم اونجاست و فهمیدم که به اصرار خواهرش من دعوت شدم برای ناهار وگرنه خانواده اون از این کارا نمیکردن . برای عید قدیر هم بهونه آورد که این عید برای سید ها هست و نه ما و خبری از عیدی نبود. همون روز سعی کردم موضوع رو بهش بگم طوری که ناراحت نشه. بهش گفتم که تو این مدت رفتاری از من سر زده که دوست نداشته باشی و یا خوشت نیاد؟بهم گفت نه. بهش گفتم پس چرا دوست نداری با من بیای بیرون برای خرید؟ با این حرفم کلی احساس شرمندگی کرد و معذرت خواهی کرد و گفت حتما میام بریم با هم خرید و بهم قول داد یه روز بریم خرید. اما دیگه خبری نشد تا دیروز. وقتی بهش گفتم امروز بعد از ظهر بیکارم بریم بیرون بهم گفت قراره بابام امروز پول گیرش بیاد. اگه گیرش اومد میریم بیرون. با این حرفش خیلی ناراحت شدم. چی میتونستم بگم. البته ناگفته نمونه که یه آپارتمان کوچولو به اسم ما خریدن و یه مقدار بدهکار شدن و باید تا پونزده سال قسط بدیم. وقتی بهم گفت آپارتمان خریدیم و بدهکار شدیم خیلی ناراحت شدم و بهش هم گفتم که بعدا از کجا پول بیاریم بدیم. خیلی راحت بهم گفت ناراحت نباش بابام پولشو میده. امسال هم بخاطر اینکه مدرکش دستش نبود نتونست وکالت شرکت کنه و مدتی هم هست که اصلا درس نمیخونه و بهونه کرده که پارتی دارم قبول میشم تو نگران نباش و همه چی درست میشه. نمیدونم چیکار کنم. اینکه میگم بدهکار شدن نه اینکه دیگه آه در بساط ندارن نه اتفاقا برای خودشون دارن و این فقط منم که حالا بخاطر خونه دار شدنم باید چشم از همه چیز بردارم و ممنون باشم از این کارشون. (در جریان خریدهای خواهراش هستم و اینکه همه چیزشون باید های کلاس باشه) دیروز عصر نوبت دکتر داشتم بهش گفته بودم . صبح که با هم بودیم بهش گفتم میای بریم نمایشگاه کتاب. بهم گفت حالا اگه نریم با کلاس نمیشیم . بازم چیزی نگفتم. بعد از ظهر بهم اس داد که دوتا از خواهرام میخان برن نمایشگاه بیا تو هم باهاشون برو. بهش اس دادم که نوبت دارم شما برید بعد خودم میرم اصرار رو اصرار که نه اونا دارن میرن تو هم باید بری. خلاصه با خواهراش اومد دنبالم و رفتیم و من توی این فکر که حتما خریدی در کار هست اما وقتی رفتیم و من میخاستم دو تا کتاب بخرم بهم گفت صبر کن خواهرمو صدا بزنم کارت پولمون دست اونه. با این حرفش خیلی ناراحت شدم . خودم پول کتابو دادم و بقیه خریدامو خودم پول دادم و خواهرشم به قول خودش یه کتاب با کلاس برداشت و از اونجایی که کارتخوان جواب نمیداد پول کتاب اونم من دادم. از دیشب تا حالا دارم از غصه دق میکنم. دارم آینده خودمو میبینم که برای خرید کوچکترین وسایل زندگیم باید از مادر و خواهر اون اجازه بگیرم و خودم باید خرج و مخارج خودمو بدم. دارم دیونه میشم. تو رو خدا راهنماییم کنید. دارم مصمم میشم که همه چیزو بهم بزنم. وقتی فکر میکنم که قبلا هم یه بار بخاطر همین مسائل طلاق گرفتم دلم میخاد خودکشی کنم. واقعا از این زندگی ناراضی ام. از دیروز تا حالا جواب اسمس هاشو نمیدم. دارم از غصه میمیرم. کمکم کنید. چیکار کنم؟
[/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
کسی اینجا نیست منو راهنمایی کنه. خواهش میکنم کمکم کنید.
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
درود مرضیه جان
نمیدونم صحبت های من به دردت میخوره یا نه
اما الانا از بس طلا گرون شده خیلی ها عیدی و ...اینارو نمیارن خانواده همسر منم خیلی سعی در پیچوندنش داشتن با اینکه همسرم خودش همه هزینه ها رو میداد
اگه با ناراحتی این قضیه رو مطرح کنی نامزدت جلوت جبهه میگیره
چون خودش در امد نداره ما بین تو و خانوادش گیر میفته
باید یه کاری کنی قلبا عاشقت بشه در اینصورت خودش میاره
منم همه این مشکلاتو داشتم در حدی که با مادر شوهرم دعوامون شد
خانواده داماد ها باید بهشون بگن این هدایا واقعا مهمه اما بعضیا نمیگن
در ضمن برای مخارج کوچیک حواست باشه باید همیشه همسرت باهات رودرواسی داشته باشه اگه خیلی اصرار کنی و روش بهت باز بشه دیگه خرجی نمیکنه
راستی خونه جدید مبارک خوش به حالت اکثر خانواده پسرا اصلا واسشون مهم نیست پسر و عروسشون کی قراره عروسی بگیرن کجا قراره زندگی کنن کاش یکی هم یه آپارتمان چهل متری واسه ما میگرفت صد سال قسطشو میدادیم من اگه تو خیابون چادر بزنم مادر شوهرم عین خیالش نیست
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
مرضیه جان باید ببینی چی برات مهم هست.
با این توصیفاتی که کردی، خانواده همسرت حسابگر هستند. اگر شما زندگی رمانتیک و کادو و هدیه و دست و دلبازی برات خیلی مهم هست، همسرت اهلش نیست. چون اینطوری بزرگ شده و تغییر آدمها و تربیتشون سخت است.
حتی وقتی می گه ما این گردن بند را توی خونه داشتیم و خریده بودیم واسه عروسمون، نگاه حسابگر و برنامه ریزشون را نشون می ده.
نامزدت حسابگر است. اگر می خواهی با ایشون ازدواج کنی توی تالار بگرد راهکارهایی که بتونی سختی زندگی با این فرد را کمتر کنی، یاد بگیر. این که توی زندگی کمی استقلال مالی داشته باشی، همیشه مقداری پول دستت باشه و آزادی عمل داشته باشی و ... یا اگر شاغل هستی چطور و تا چه حد در مسایل مالی خانواده مشارکت کنی و ....
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مرضیه-ف
اینکه چطوری راضی شدم باهاش ازدواج کنم یکی اینه که آشناس و من بخاطر شکست قبلیم که با یه غریبه بود ترجیح دادم با فامیل وصلت کنم وگرنه بعد از طلاقم چند مورد برام پیدا شد که چون غریبه بودن ردشون کردم. راستشو بخاین خیلی بهش علاقه ندارم شاید اگه اطرافیانم اصرار نمیکردن بهش جواب نمیدادم. همه گفتن چون این تا حالا چندبار اومده مطمئن باش که خیلی دوستت داره.
مرضیه عزیز
موضوعی که براش تاپیک باز کردی امیدوارم حل شده باشه .
اما بنظر من موضوع شناخت خواستگارتون خیلی خیلی مهمتره.
این روند و نحوه تصمیم گیری تون هم متاسفانه کاملا غلطه. ونیاز به بازنگری اساسی داره.
اشتباهات فاحشی در این سطور نهفته اس.
ببینم می تونی خودت به اونها اشاره کنی.
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
خوب من همه نوشته های گذشته و این روزای شما رو خوندم.
شما توقع یه نامزد رمانتیک و دست و دلباز رو داری اما باید یه مقدار شرایط رو هم در نظر بگیری
هرچند، خود من همیشه اصرار دارم که برای نامزدم خرج کنم ولی اون دوست نداره و همیشه هم که چیزی که میخواسته بخره رو براش میخرم و پولشو میدم میخواد بهم پولو پس بده که البته من دوست ندارم این حرکتو
خیلی ناراحت شدم. یه حلقه یا یه انگشتر مگه چقد پولش میشه؟
نه دوست عزیز این دیگه از خسیسی یه چیزی اونورتره.
مشکل اینه که فکر میکنم شما از اول ننشستید و باهم حرف بزنید که چی میخواید و انگیزه و انتظارتون برای زندگی چیه
همینه که میگن، زندگی جدید رو رو خرابه های شکست قبلی نسازید.
تعجب میکنم کسی که انقد شما رو میخواسته و بارها اومده خواستگاریتون اینجوری رفتار کرده.
والا من به عنوان یه مرد این رفتار رو نمیپذریم و شما رو درک میکنم که در چه موقعیتی هستید.
بهتره بشینید و مفصل باهم در این مورد صحبت کنید
خونه دار شدن هم درسته. شما هم یه مقدار توقعاتتون رو پایین بیارید. رفع این مشکلات فقط با تلاش هردوطرف ممکنه
انقد هم نگران و افسرده نباشید.
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
[align=justify]سلام. ممنون از همه دوستانی که منو راهنمایی کردن. Hamedhd عزیز، پیدای عزیز، سینان عزیز و کارشناس محترم ممنون از راهنمایی هاتون. وقتی نوشته هاتونو دیدم خیلی خوشحال شدم از اینکه کسی اینجا هست که منو راهنمایی کنه.
سینان عزیز صحبتهای شما درسته. قبول دارم که طلا خیلی گرون شده اما من تا حالا بجز مورد آوردن نشونه دیگه چیزی از نامزدم نخاستم فقط برای اولین بار توی این 6 ماه ازش خواستم با من بیاد بیرون و برای من یه کفش و یه مانتو بگیره. حالا بماند اینکه ما رسم داریم برای نامزدی یه چمدون وسایل برای عروس میارن. من اینو ازش نخاستم. در ضمن انشالله که به زودی شما هم خونه دار بشید.
پیدای عزیر نوشته بودی که باید توقعاتمو پایین بیارم. باور کنید من هیچ توقعی ازش ندارم فقط دلم میخاد منو درک کنه. مثلا چند شب پیش که هوا بارونی بود کلاسم دور تموم شد بهش گفته بودم که کلاس دارم اما اصلا به روی خودش نیاورد و من مجبور شدم با مدیرمون برگردم خونه و وقتی مدیرمون ازم پرسید چرا نامزدت نمیاد دنبالت واقعا ناراحت شدم. یا حتی همون مساله انگشتری که بخاطرش من جلوی شاگردام خیلی خجالت کشیدم و با این وجود وقتی هم بهش گفتم باز به روی خودش نیاورد.
Hamedhd عزیز گفته بودید که اگه یه مرد خانومشو دوست داشته باشه براش هر کاری میکنه و منم به همین موضوع اعتقاد دارم و همین منو توی انتخابم دو دل کرده چون فکر میکردم اون منو دوست داره و حاضره برام هر کاری بکنه همون طور که خودش توی اولین ملاقاتمون بهم گفت من هرکاری میکنم تا تو جلوی خانواده نامزد قبلیت سرافکنده نباشی و برات توی زندگی هیچی کم نمیزارم . اتفاقا یکماه پیش دختر خاله نامزد قبلیمو توی خیابون دیدم و با خوشحالی دستامو گرفت و نگاهی کرد و با تعجب بهم گفت مگه نامزدی نکردی پس کو حلقه ات؟
سوالی که برام پیش اومده همینه اگه اون واقعا برای من احترام قائله پس چرا حاضر نمیشه یکمی پول برام خرج کنه.
کارشناس محترم؛ مشکل من هنوز حل نشده و میترسم از اینکه مشکلم جدی بشه. توی پست های قبلیم نوشتم که من نامزدمو به این خاطر انتخاب کردم که از فامیل بود و با این وجود علاقه زیادی به نامزدم نداشتم. درسته من نسنجیده عمل کردم و شاید بخاطر حرف دیگران این وضعیت رو درست کردم. اما نامزدم آدم بدی نیست اتفاقا بعضی مواقع فکر میکنم که بهترین انتخاب رو داشتم چون نامزد من آدم چشم پاک و نجیبی هست که اهل هیچی نیست فقط مشکلی که داره خیلی به خانوادش وابسته هست. چند روز پیش درباره همین مسائل باهاش صحبت کردم. بهش گفتم فکر میکنم تو از نظر مالی خیلی به خانوادت وابسته هستی. بهم گفت چرا اینطور فکر میکنی؟ براش توضیح دادم که دلم میخاد با من بیای بیرون و برام خرید کنی. بهم گفت من بیکارم و باید سختی ها رو تحمل کنی. بهش گفتم پس چرا اومدی خواستگاری من؟ مگه نمیدونستی که ما چه رسم و رسومی داریم و من دلم نمیخاد توی فامیل در مورد تو حرف بزنن و مشکلاتی که قبلا داشتم دوباره تکرار بشه. چرا نباید وقتی با من میای بیرون پول توی جیبت باشه. چون تا حالا چندبار پیش اومده که پول نداشته و من بهش پول قرض دادم. میدونید چی بهم گفت. بهم گفت من بابام پولاشو میده دست مامانم و خواهرم چون ممکنه اونا میرن بیرون پول لازم داشته باشن. بهم گفت پول خرید خونه توی حساب خواهرش بوده یا پول شهریه دانشگاهشو از توی حساب خواهرش بر میداشته. بهم گفت انشالله رفتیم سر خونه و زندگی خودمون منم پولامو میدم دست تو. با این حرفش نگرانی من خیلی بیشتر شد. واقعا میترسم از اینکه نامزدم تا آخر عمرش این وابستگی به خانوادشو داشته باشه و خانوادش هیچوقت منو نپذیرن چون با این اوصاف که همه حساب و کتاب خونه دست مادرشه ایشون با خودشون فکر نکردن که حالا که پسرم نامزدی شده شاید یه وقت بیرون برن پول لازم داشته باشه و یادشون رفته که ما چه رسم و رسوماتی داریم و سختی گیری های خودشونو برای شوهر دادن دختراشون یادشون رفته. از بابت این موضوع واقعا نگرانم. در ضمن این رو هم باید بگم که پدر نامزدم که دایی من میشه یه سری زمین های کشاورزی داره که ند سال پیش یه مقداریشو زدن به نام نامزدم و الانم داره کشت میشه و میتونم بگم به نوعی زمینهایی که الان به نام نامزدم هست راه درآمد اوناست.
خواهش میکنم کمکم کنید. شاید من دارم اشتباه میکنم. دلم نمیخاد یه بار دیگه توی زندگی مشترکم دچار مشکل بشم. چطور میتونم این موضوع رو نامزدم مطرح کنم. اگه خودم دارم اشتباه میکنم چطور خودمو اصلاح کنم.
[/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
ببینید برای رهایی از هر رابطه ای باید یه تنفس گذاشت و بعد وارد رابطه بعدی شد.
شما میگید علاقه ای به نامزدم نداشتم. خوب دیگه گذشته این حرف رو تکرار نکنید.
مشکل ایشون اینه که بیکاره
مرد نباید بیکار بمونه همیشه میگم خود من مهم نیست که مهندس کامپیوترم اما اگه لازم باشه به عنوان کارگر ساختمونی هم میرم و کار میکنم.
خواهر من هم مشکلش شبیه مشکل شما بود.
چندین جلسه با خودش و شوهرش حرف زدم تا اینکه دعواها تموم شد. البته خواهر من عروسی کرده و دوتا هم دختر دارن اما شوهرش دوساله که بیکاره و برای خرجای عادی خونه هم چشمشون به دست دیگرانه. اما شوهرش چون مهندس عمرانه جز کار اداری و پشت میز حاضر نیست کار دیگه ای انجام بده.
بگذریم.
تا ایشون کار نداشته باشن، انتظار بیشتری نباید ازشون داشته باشید. خانواده ایشون هم تا یه حدی که خودشون بخوان لطف میکنن و کمکش میدن اما بیشتر از اون نه وظیفشونه و نه باید انتظاری ازشون داشته باشید
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
Hamedhd[align=justify] عزیز سلام. ممنون از راهنمایی تون. درسته قبول دارم نامزدم بیکار هست اما خوب رسم و رسوماتی که از الان داره زیر پا گذاشته میشه چی؟ همین دیشب مهمونی دعوت بودیم و من جلوی عروسای دیگه فامیل خیلی خجالت کشیدم و مرتب دستمو پنهان میکردم که کسی نفهمه بعد از این همه عید و مراسمی که بوده خانواده نامزدم برای من هیچی نیاوردن.میدونید احساس میکنم داره برام یه جور عقده میشه و دارم بیشتر و بیشتر به مساله حساس تر میشم بخصوص وقتی که به نامزدم میگم و بازم اون توجه نمیکنه. میترسم از اینکه بعدها توی زندگی مشترکمون هم نسبت به خاسته های من بی توجهه باشه. تا حالا چندبار خواهرش بهم گفته تو که میری سرکار خریدن فلان وسیله که برات خرجی نداره. وقتی این حرفارو میشنوم فکر میکنم خانواده اونا فکر میکنن چون من میرم سرکار باید خودم خرج خودم کنم. واقعا موندم چطور با این مساله کنار بیام.[/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
د[align=justify]وستان خوبم سلام
دیروز رفتم پیش مشاور. همه اتفاقاتی رو که توی این مدت برام افتاده براشون تعریف کردم. بهم گفت که انتخابت از اول اشتباه بوده ونباید با کسی که بعداز 31 سال هنوز از نظر مالی به خانوادش وابسته هست به این سادگی جواب میدادی. بهم گفت باید این رابطه رو همینجا قطع کنی تا خانواده اونا پا پیش بزارن و اونوقت تو همه حرفاتو بهشون بزن و بگو که نمیتونم با یه آدم بیکار زندگی کنم و تا آخر عمرم دستم جلوی پدر و مادرش دراز باشه. یه سوال خیلی قشنگ ازم پرسید. بهم گفت زندگی تو قبل از نامزدیت با بعد از نامزدیت چه فرقی کرده؟ چه تغیراتی رو توی زندگی جدیدت میبینی که میتونه دلگرمت کنه برای ادامه دادن؟ و من واقعا جوابی برای این سوال نداشتم چون نه تنها زندگی من تغییری نکرده بلکه بخاطر اسم نامزدی که روی من گذاشته شده بیشتر از قبل دارم تحقیر میشم. هرجا که میرم هرکاری که میکنم هیچ خبری از اون نیست و من باید برای بقیه دلیل بیارم که چرا اون با من نیست. مشاورم بهم گفت مقصر خودتی که از اول بخاطر ترس از طلاق مجدد روی همه خواسته هات پا گذاشتی و مطمئن باش همینطور که خیلی ساده داری از خواسته هات میگذری به همین سادگی هم کنار گذاشته خواهی شد.
تصمیم گرفتم رابطه مو باهاش قطع کنم و بهش بگم هر موقع تونستی مستقل بشی اونوقت بیا .
از همه دوستانی هم که اینجا با من همدردی کردن ممنون
[/align]
-
RE: آیا نیاوردن نشونه برای نامزدی دلیل خسیس بودن هست؟
مرضیه جون ممکنه یکی از دو مورد زیر هم باشه چون منم یه مشکل شبیه شما داشتم که خیلی ذهنم مشغول بود
برات مینویسم خکب در موردش تحقیق کن که به نتیجه مطلوب برسی عزیزم
1:مقایسه کردن شما با حواهر و برادرشون یا یکی از اقوام خیلی نزدیک که برای ازدواجشون حانواده شوهره کم گذاشته و بجای حلقه یا هیچی ندادن یا رسم دیگه ای اجرا کردن که ممکنه شما در جریان نزارن(واسه من میگفتن بیا روسری سرت کنیم بجای نشون:311:)
2:خانواده ایشون نظر مثبتی به این رابطه ندارن و ممکنه مخالفت خودشونو اینجوری نشون بدن(دقیقا واسه منم هیچی ندادن حتی در اعیاد یه زنگ نمیزدن کلا هیچی نه رفتی نه آمدی:163:)