سلام
27 سالمه.لیسانس علوم پایه دارم و بیکارم.
هیچ موقعیت ازدواج مناسبی تا کنون برام فراهم نشده.فکر می کنم به خاطر قدم هست.قدم حدود 20 سانت از متوسط دخترها بلند تره.همیشه از قد بلندم موذب بودم .چه در دوران تحصیل که من رو ته صف و ته کلاس می انداختن.چه در هنگام خرید که تا وارد مغازه می شم قبل از اینکه جواب سلامم رو بدن می گن خانم سایز شما نداریم.چه تو خیابون که نگاه ها یا متلک های برخی افراد راحتم نمی زاره.قیافه قشنگیه ندارم،ولی زشت هم نیستم یک دختر معمولیم از نظر چهره .
مطئن هستم با همین قیافه اگر قد کوتاه تر بودم شانس های بسیار بهتری برای ازدواج داشتم.
دلم می خواد ازدواج کنم ولی قدم باعث شده که انتخاب های خیلی محدودی داشته باشم.اکثر پسر ها یا هم قد من هستن یا کوتاه تر.می خوام با کسی ازدواج کنم که هم قد من یا در حدود 5 سانت بلندتر باشه ،نه بیشتر.چون اگر اون هم خیلی قد بلند باشه فکر میکنم در کنار هم زوج مسخره ای می شیم و جلب توجه می کنیم.
با پسر کوتاه تر از خودم نمی خوام ازدواج کنم .چون می دونم مردها دوست ندارن زنشون بلند تر باشه و نه من دوست دارم بلند تر از شوهرم باشم.ولی متاسفانه اگر کسی شرایطش از نظرم خوب باشه قدش از من کوتاه تره و فکر می کنم در کنار یک مرد قد کوتاه قد بلندی من بیشتر به چشم می اد .می گم کاش قدم کوتاه بود ولی انقدر بلند نبودم.اگر کوتاه بودم می تونستم کفش بلند بپوشم ولی الان هیچ راهی ندارم و کمی هم قوض پیدا کردم.برادرم با اینکه اون هم مثل من قد بلندی داره با دختر قد کوتاه و ظریفی ازدواج کرده و من فکر می کنم نسبت به عروسمون مثل غول می مونم ،نمی تونم با عروسمون خوب باشم.بخصوص اینکه همه از قشنگی و ظرافت اون تعریف می کنند از جمله پدرم.و خود برادرم برای نامزدش هر روز هدیه می خره و برای من که خواهرش هستم هیچ چیز حتی یک تی شرت هم نخریده.و وقتی بهش گله می کنم می گه سایز خانمم راحت گیر می اد اون کوچولو موچولوست ولی برای تو سخت گیر میاد .انقدری شعور نداره که حداقل جلوی عروسمون این حرف رو نزنه.من کمی قد بلند هستم ولی این طور نیست که سایز من نباشه.برا این مسائل باعث شده اعتماد به نفسم روز به روز کم تر شه.نمی خوام به من دلداری بدین و مزایای قد بلند رو یاد اوری کنید.خودم می دونم حرفام نا شکریه و همین که سالم هستم باید خدارو شکر کنم.ولی این واقعیتیه که وجود داره .قد بلند من تو ازدواجم تاثیر بسیار منفی گذاشته.اومدم حرفام رو بگم نه به عنوان اینکه راهنمایی بخوام نه به عنوان اینکه همدردی بخوام .فقط خواستم کمی آروم شم.