مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
سلام
من مشکلات بغرنجی با مادر نامزدم دارم
خرداد سال 90خواستگاری بود و بعد از کلی حرف و حدیث از جانب مادر ایشون و تحمل شرایط خاص ایشون(همسر شهید هستن)از جانب خودم و خانوادم:
فرستادن یک مسیج با متن خیلی بد (دست از سر پسر من بردار)در صورتیکه خیلی خوب و با روی خوش خواستگاری اومده بودن چندین مرحله.خودشون میگفتن به خاطر مهریه بالا بوده در صورتیکه تا دو ماه بعد از اعتراض خبری نبود و پسر ایشون هم اعتراضی نداشت.
کلی حرف و حدیث سر اینکه کم دعوتشون می کنیم و چرا دوتایی رفتین انگشتر خریدین و...
در حالیکه ایشون هیچ شناختی روی من ندارن نه با هم صحبتی کردیم نه شناختی دارن روی من
بالاخره با اصرارهای خواستگار و تحمل من و خانوادم بدلیل اینکه سعی میکردیم این مشکلات رو پای نگرانی ایشون بنویسیم اسفند سال 90 بعله برون گرفتیم
بعد از دعوت عید سر خرید لباس عروس هم همون حرفارو تکرار کردن و رابطه رو کاملا قطع کردن بدلیل اینکه از نظر ایشون ما کم دعوتشون میکردیم.
من و نامزدم به مشاور مراجعه کردیم و مشاور با شنیدن صحبت های دو طرف به نامزدم گفت که رفتارهای خانواده ی من بحران ساز نبوده ولی توقعات مادر ایشون رو بر آورده نکرده.و اینکه مادرشون بیماره و نیاز به جلسات مشاوره و مصرف قرص داره.توی این مدت مادرشون بیکار نبودن و به چندین نفر از اطرافیان من از جمله خواهر ،عمو، یکی از همسایه ها و حتی نگهبان منزل ما تماس تلفنی و حضوری داشتن و با زدن حرفای رکیک قصد تجسس تو زندگی منو داشتن.(15ساله که پدر و مادر من جدا شدن و من و خواهرم با پدرم زندگی می کنیم)
تو این سال ها برای راحتی خودم و مادرم ترجیح دادم بدون رفت و آمد با مادرم پیش پدرم زندگی کنم.
دختر خودساخته درسخوان و مهربون و سرزنده ای هستم ولی تو این مدت با بلاهایی که این خانوم سر زندگی ما آورده زیاد گریه می کنم و به آینده ی این ازدواج بدبین شدم. اینکه هیچ حرمتی باقی نگذاشته و با خودخواهی حتی یه هفته پسر خودشم از خونه بیرون انداخته خیلی برام سنگینه.تمام آرامش از زندگی من بیرون رفته.
جالبه که همون مشاور به من گفت تو خیلی دختر ارزشمندی هستی و چنین و چنان..و بعد از یک جلسه نظر مشاور نسبت به ادامه این رابطه تغییر کرد و به من گفت من امیدی به مشاوره شدن مادر ایشون نمیبینم پس رابطه رو قطع کن!حالا با کمال تعجب به نامزدم >>>دوتا کیس ازدواج <<<معرفی کرده!من کاملا گیجم.واقعا چرا؟!(درحالی که کمتر از یک ماه این مشاوره بوده و قرار بر آرام شدن اوضاع و مشاوره دیدن مادر نامزدم بوده)
[تصویر: www.hamdardi.com_2.net.jpg]
فراموش کردم من 26ساله کارشناس نرم افزار و شاغل هستم و نامزدم 32 ساله و ارشد مکانیک
علت بدبینی من هم تاثیر گرفتن نامزدم بعد از فشارهای زیاد مادرش هست که بدبینی و نا امیدی و توقع رو بهمراه داره و به من هم منتقل می کنه.
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
سلام عزیز جان
به همدردی خوش آمدی
ازت چند سوال دام :
هنوز عقد نکردی یا عقد کردی؟
احتمالا هنوز نامزد هستی
ببین من هم در گذشته خواستگاری داشتم که مادرش مشکل داشت و پسرش به شدت شخصیت تابع و ضعیفی
داشت. مشاور به من گفت این آدم ، آدم رویا رویی با مشکلات زندگی نیست و ازدواج ما بهم خورد در همون مراحل خواستگاری خدا رو شکر و من به کمک همدردی امروز میدونم خانواده ای که فرد در اون
رشد میکنه بسیار بسیار مهمتر از حتی خود اون فرده.
کسی که الان نتونه حرفش رو بزنه و تاثیر میگیره در طوفان های زندگی بعید نیست کم بیاره.
یکی از دلایل ازدواج نکردن این آقا تا این سن شاید همین تابع بودن و تاثیر پذیری شدید از مادرشون بوده باشه.
از طرفی هم بهتره از ابتدا با کسی ازدواج کنین که مادرش شما رو دوست داشته باشه و خانواده هاتون بهم بخورن.
این تفاوت ها در زندگی بسیار فاحش میشن و مثل خیلی از تاپیک های اینجا بعد ازدواج پشیمان میشین.
از طرفی هم توقع نداشته باشین آقا پسر خانواده ای رو که سالها درش بزگ شده رو رها کنه و ندیده بگیره.
هیچ چیز در این دنیا ارزش آرامش و محبت رو نداره.
اگر این ازدواج قراره محبت و آرامش رو از شما بگیره بهتره تجدید نظر کنین.
در مورد مشاور هم درست متوجه نشدم. مشاور به نامزدتون کیس ازدواج معرفی کرده؟ چرا؟
اگر هنوز عقد نکردین بهتره در تصمیمتون تجدید نظر کنین چون سختی قطع ارتباط امروز خیلی بهتر از سختی
مسائل زندگی مشترکیه که توش این همه تفاوت فرهنگی و وابستگی هست
موفق باشین
:72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
نقل قول:
امروز میدونم خانواده ای که فرد در اون رشد میکنه بسیار بسیار مهمتر از حتی خود اون فرده.
:104: :104: :104:
دوست عزیز این جمله رو چندین و چند بار بخون.
من شوهرم رو مستقل از خانواده اش بررسی کردم و نهایتا انتخابش کردم و الان یه روز خوش نه من و نه خودش داریم. فقط بخاطر اینکه خانواده اش و تاثیرشون رو در نظر نگرفتم.
شما باید همین الان تصمیم بگیری که مجموعه این مرد و خانواده اش رو می خواهی یا نه، چون جدا از هم نیستند.
یک سوال هم من از شما داشتم؛
شما چطور متوجه شدید که مشاور به نامزدتون دو کیس دیگر رو معرفی کرده؟
از زبان خودش شنیدنید یا شوهرتون؟
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
سلام.ما هنوز نامزد هستیم.
نامزدم آدم خودساخته ای هست و از نظر موقعیت اجتماعی وضعیت خوبی داره، تحصیلکرده هم هست و به من علاقه داره خانواده ی من هم به همین دلایل با وجود این مشکلات از من میخوان که صبور باشم و زود تصمیم نگیرم.و کم کردن رفت و آمد با مادر ایشون رو راه حل این مشکلات میدونن.
و اما مشاور!
آخرین جلسه مشاوره که هردومون حضور داشتیم مشاور اعلام کرد که بهتره صبر کنیم هردو ، تا خودمون و اوضاع آرومتر شه.
جلسه بعد که من بصورت انفرادی رفتم ایشون گفت من ادامه رابطه رو صلاح نمی دونم تو خیلی دختر ارزشمندی هستی و منظورم جلسه ی قبل هم همین بوده که رابطه قطع شه و بعدها در صورتیکه مادر نامزدتون به مشاور مراجعه کرد و مشکلش حل شد دوباره برای خواستگاری اقدام کنن تا از شما اعاده حیثیت شه .و البته گفت من خیلی خیلی احتمال کمی میدم که مادر ایشون بپذیرن و مشاوره جواب بده.پس تو رابطه رو قطع کن و به همه هم بگو که مشاور گفته خانواده هاتون به هم نمیان.
نامزدم هم که مثل من از جلسه ی اول این برداشت رو کرده بود که باید صبر کنیم وقتی موضوع مشاور رو که منظورش اتمام رابطه بوده رو شنید فورا به مشاور مراجعه کرد.
بعد از چند جلسه مشاوره نامزدم دو شب پیش به من مسیج داده که :
"تو زندگیتو گذاشتی رو حرف یه مشاوری که به من دوتا کیس ازدواج پیشنهاد کرده!"
راستی توی یکی از همین جلسات، مشاور به نامزدم گفت چرا بدون مادرت اقدام نکردی؟ما کیس های زیادی داریم که اینجوری مجبور شدن اقدام کنن برای ازدواج.
از طرفی نامزد من پخمه نیست و حرف هاشو با مادرش زده که توی زندگیش تا کجا حق دخالت داره ولی مادرش همچنان به کارهای بدش ادامه داد.
ولی تا قبل این هتک حرمت ها نامزدم سعی میکرد آروم باشه تا بقول خودش با گرفتن میانه قضیه رو به یه جایی برسونه.
چیزی که آزار دهنده س تاثیر بدیه که برخوردا و انتظارات بی جای مادرش روش میذاره و این توقع به منم منتقل میشه.
خلاصه که:
گیر کرده ام میان این دو شعر
که نه می میرند و نه چشم باز می کنند...
حالا بدجوری منتظر کمک شما هستم.
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
بعید می دونم مشاوری به مراجعه کننده اش کیس ازدواج معرفی کنه مگر اینکه شما اشتباهی به آژانس های همسریابی مراجعه کرده باشید!!!!!!
به نظر من نامزدتون می خواد شما رو نسبت به مشاور بدبین کنه تا حرفهای مشاور رو گوش نکنید و تصمیمتون نسبت به جدایی از ایشون عوض بشه.
فعلا از نامزدتون جدا بشید تا ببینید واقعا اینقدر خودساخته هستند که یا مادرشون رو با خودشون همراه کنند و یا کاملا مستقل از مادرشون تصمیم گیری کنند (که البته در این حالت هم نیاز به بررسی داره)
در ضمن مادر نامزدتون نباید فکر کنه که حالا یا پسرش آش دهن سوزیه که شما به هیچ عنوان ازش دست نمی کشید و یا شما اینقدر (معذرت می خوام) بدرد نخور که هیچ کیسی به غیر از پسر ایشون براتون وجود نداره.
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
sun lifeممنون.
من هم واقعا در تعجبم از برخورد این مشاور ولی با شناختی که از نامزدم دارم میدونم که حقیقت داره!
در مورد مادر ایشون هم با صحبت های حضوری که پدرم با مادرشون داشتن کاملا این قضیه رو براشون روشن کردن که ما خیلی قبل تر میتونستیم از این قضیه دست بکشیم اما حرمت نگهداشتیم و این کارو نکردیم.نه به این دلیل که پسر ایشون آش دهن سوزیه.
حالا به نظر شما من باید پیگیر این قضیه دوتا کیس بشم یا بیخیال
نامزدم از منزل مادری به خونه ی خودش می ره.(اسباب کشی)
راستش تا به اینجا سعی کردن مادرشونو همراه کنن ولی مادرشون مدت کمی همراه بودنو دوباره بعد یه مدت کوتاه ایجاد مشکل میکنه.
انگار هیچکس کنترلی روی رفتار ایشون نداره و این خانوم هم از هیچ کاری متاسفانه دریغ نکرده!
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
متاسفانه بعضي مشاورها هستن كه اصلا تخصصي عمل نمي كنن و حتي راهنمايي هاي غير اصولي و مخربي مي كنند. من خودم تجربه اش رو دارم به شدت!!!! اين وظيفه شما ست كه دنبال يه متخصص خوب بگرديد. اگر تهران هستيد من مركز مشاوره همراز توي خيابون مطهري رو معرفي مي كنم. خانم دكتر كادوسي. شمارش رو از اينترنت مي تونيد پيدا كنيد. پدر و مادر من بعد از 30 سال مشكلات فراوون از وقتي پيش ايشون رفتن واقعا تغيير كردن.
به نظر من توي هر خانواده اي بلاخره كسي هست كه رفتارش زننده و ناراحت كننده باشه. اگر شما بتونيد با همسرتون راجع به مادرشون به يك سري تفاهمات برسيد كه ايشون بتونن پشتيبان شما باشن، ميتونيد زندگيتون رو بسازيد. ولي شما توي اين راه به پشتيباني همسرتون نياز داريد وگرنه تحمل شرايط سخت خواهد بود
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
اینکه مشاور شما چه چیزی مد نظرش بوده و خواسته با این صحبتها چه موضوعی رو به شما دونفر گوشزد کنه، اینجا به راحتی نمیشه نظر داد.
من از این صحبتهای مشاور نتیجه می گیرم که خواسته ابتدا برای خودتون روشن شه که چقدر مهر و محبت و علاقه قلبی و چقدر منطق عقلی در انتخابتون نقش داشته و چقدر به انتخابتون پایبند و مصمم هستید.
آیا با پیشنهادات بهتر متزلزل می شید؟
البته ممکن است برداشت من هم صددرصد اشتباه و یا درست باشه!
اما اونچه که مهمه؛
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z_vahed
چیزی که آزار دهنده س تاثیر بدیه که برخوردا و انتظارات بی جای مادرش روش میذاره و این توقع به منم منتقل میشه.
ببین دوست من
مادر یه انسان هیچ وقت از زندگیش حذف نمیشه. اگه امروز بشه، مطمئن باش فردا شما هم میشین.
حرفهای من و بهارشادی رو دو مرتبه بخون.
یه تجربه ست.
شوهر من تو دوران عقد یه بار یه قهر جدی با من کرد و حتی تو تاریخ عروسی که توافق کرده بودیم هم پیداش نشد. بعدها خودشون اومدن برای اشتی.
داشتیم حرفهامون رو تو جمع می زدیم که من گفتم من آقا بلاسر نمی خوام که مادرش رو به شوهرم گفت پاشو بریم این دختر به درد ما نمی خوره.
شوهرم سر مادرش داد زد تو جمع که شما دخالت نکن.
و نهایت آشتی کردیم.
اما...
الان شوهرم ناخواسته برده حرفهای مادرشه!
تازه من فهمیدم که مادرش درست تشخیص داده بود، من به درد اون خانواده نمی خورم. تفکر من و انتظارم از ازدواج خیلی متفاوت از انتظارات اونها از عروس بود.
کاش به حرفش گوش می کردیم
ببین واحد جان اینکه حرف مادر، پدر، یا ... چقدر روی یه نفر تاثیر می گذاره بستگی به شخصیت اون داره که از بچگی شکل گرفته.
شما به دنبال پی بردن به این باش.
پس فردا که زنش شدی و زندگی عادی شد. مطمئن باش تاثیر حرف مادرش خیلی بیشتر از شما خواهد بود. و تمام زندگیت میشه رقابت با مادرش و اب خوش از گلوی هیچ کدومتون پایین نمی ره.
اونچرا که هست دقیق و از اول برسی و سبک سنگین کن.
مادرشوهرت، شوهرت، و تاثیرپذیری شوهرت از مادرش، همینه که می بینی.
به قول مشاورت، مادرشوهرت هیچ وقت تغییر نمی کنه.
حالا ببین باز می خوای ادامه بدی یا نه؟
زندگیت ارزش ادامه دادن داره؟
می تونی با مادرشوهرت برای همیشه صلح کنی؟
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
واقعا متاسف شدم از افرادی که به عنوان مشاور در این حد مخرب عمل می کنند.
در اولین فرصت به مشاور دیگری مراجعه کنید.
شما در حال حاضر ازدواج نکرده اید و به عبارتی در دوران شناخت هستید پس باید بیشترین استفاده را از این دوران ببرید تا انشاا.. تصمیم نهایی را با موفقیت و بدون پشیمانی بگیرید. به نامزدتان بگویید که مشکلات مربوط به مادرش را خودش مدیریت کند و حل این مشکل را به وی واگذار کنید. به نامزدتان بگویید هر راه حلی که به ذهنش می رسد از طرف شما اجرا خواهد شد به شرطی که دیگر توهینی به شما و خانواده تان صورت نگیرد.
بدین شکل هم توانایی نامزد شما در حل مشکلات زندگی زناشویی محک خواهد خورد و هم شما جایگاهی به عنوان "عروس بدجنس" در ذهن نامزدتان نخواهید داشت در واقع مسئولیت تمامی مشکلات مربوط به مادر نامزدتان بر عهده نامزدتان خواهد بود. البته شما هم باید با نامزدتان همراهی کنید و تا جایی که دخالت یا اهانتی صورت نپذیرفته راه حلهایشان را قبول کنید.
عجله ای برای ازدواج نداشته باشید. اگر راه حل ها مفید واقع شد که می توانید به آینده مشترک فکر کنید در غیر اینصورت رابطه را کات کنید.
با توجه به اینکه نامزدتان محل زندگیشان را از مادرشان جدا کرده اند احتمال کم شدن تدریجی مشکلات با تدابیر شما و نامزدتان بیشتر خواهد شد.
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
ممنون از همه ی راهنمایی ها
بیشترین چیزی که ذهن منو درگیر کرده اینه که واقعا راه حل چیه؟
چطوری میشه جلوی کسی ایستاد که "هیچکس" کنترلی روش نداره!من شاهد بودم که نه حرف های نامزد من و نه حرفای بستگان ایشون هیچ تاثیری روشون نداره و این خانوم باز به کاراشون ادامه میدن!
من خیلی دلم میخواد این فرصت رو دوباره در اختیار نامزدم بگذارم که دنبال یه راه حل اساسی برای این مشکلات باشه.ضمن اینکه در این یک سال فاصله بین خواستگاری تا حالا هیچ اقدامی نتونسته کنترلی برای رفتارهای زشت و آزارهای ایشون باشه.
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
سلامی دوباره گل بانو
آرزو جان نوشتی :
نقل قول:
نامزدم آدم خودساخته ای هست و از نظر موقعیت اجتماعی وضعیت خوبی داره، تحصیلکرده هم هست و به من علاقه داره خانواده ی من هم به همین دلایل با وجود این مشکلات از من میخوان که صبور باشم و زود تصمیم نگیرم.و کم کردن رفت و آمد با مادر ایشون رو راه حل این مشکلات میدونن.
لطفا تاپیک من رو بخون خواهشا خط به خط و با دقت تمام صفحاتش رو.
چجوری طاقت بیارم فقدان همچین...
میخوام بدونی اون بتی که در ذهنتون از آقا ساختین با دنیای واقعیات خیلی متفاوته!
چقدر نامزدت شبیه به خواستگار سابق منه.
فکر نکن خواستگار من هم پسر بدی بود. اون هم فوق لیسانس داشت و دانشجوی دکترا داشت میشد.
فوق العاده موجه و متین و اصیل و مودب و با وقار بود.
وجهه اجتماعی بسیار خوبی داشت و همه همکارانش شیفتش بودن.
موقعیت شغلی بسیار خوبی داشت و در یک جای معروف یک پست مهم داشت.
مهربان و بخشنده و منطقی و با احساس بود.
همه چیز خوب بود تا وقتی که نا ملایمات شروع نشده بود و من از دور همه چیز رو میدیدم.
یعنی کیسی بود که به هر کس معرفی می شد رو هوا بله میگفتن بهش.
اما اینا رو گفتم تا برسم به اینجا که بگم...
همین خواستگار محترمی که در گذشته داشتم و شیفته ویژگی های مثبتش بودم :
خیلی خیلیییی ضعیف و سست و بی اراده بود.
قدرت تصمیم گیری و ثبات رای نداشت و به شدت مادرش روش تسلط و تاثیر داشت.
از نظر اعتقادی و فرهنگی با من اختلاف داشت.
و بسیار وابسته به خانوادش بود چون سالها در اون محیط رشد کرده بود و خوی اونها رو گرفته بود .
و در نهایت مرد میدان های سخت زندگی نبود و تا جایی همراه بود که زندگی و همه چیز و مادرش
مساعد بودن.
به قول دکتر مشاورم برای روزهای سخت آموزش ندیده بود که بخواد یاد بگیره ایستادن رو.
می خوام بدونی که محیطی که آدم حتی خود شما توش رشد کردی بسیار مهمه.
فکر نکن با حذف مادرش مسئله ندارین چون فکر نکنم هیچ کسی بخواد ریشه های خانوادگیش رو قطع
کنه و اگر هم کرد بهش شک کنین چون چاقو دسته خودش رو که نمیبره.
اون نمیتونه خانواده اش رو رها کنه چون سالها اونجا بزرگ شده بعد شما اومدین تو زندگیش.
از طرفی هم اگر ازدواج کنین هر روز باید جنگ و دعوا داشته باشین و از همه مهمتر شعله عشق که
فروکش کنه تازه حقایق رو میبینین و ناسازگاری های همسرتون رو روی تاثیر پذیریش از مادرش.
مادرش هم که همین پسر رو داره و امکان نداه رهاش کنه.
پس با اما و اگر و شاید نرو توی تاریکی لطفا.
خواهشا چراغ عقل رو روشن کن تا تاریکی های راه رو ببینی.
من به اون مشاور کاری ندارم ولی بعید نیست برای محک اون پسر این پیشنهاد رو داده باشه تا ببینه
چقدر پای شما وایمیسته و یا شاید نامزدت حقیقت رو وارونه جلوه داده.
مهم نیست مشاور چه نظری داشته. مهم اینه که به نظر منطقی میرسه که تا مسائلش رو حل نکرده
باهاش قطع ارتباط کامل کنین و در این مدت خوب به عاقبت این ازدواج و مسائلش فکر کنین چون ازدواج
پابان راه نیست. شروع یک راه بی پایانه که حتی وی آخرتوم هم اثر میگذاره.
حتما دختر عاقلی هستی و بهترین تصمیم رو میگیری.
امیدوارم آنچه که به صلاحته برات از سوی خداوند مهربان رقم بخوره و خوشبخت و سعادتمند بشی.
:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z_vahed
بیشترین چیزی که ذهن منو درگیر کرده اینه که واقعا راه حل چیه؟
چطوری میشه جلوی کسی ایستاد که "هیچکس" کنترلی روش نداره!من شاهد بودم که نه حرف های نامزد من و نه حرفای بستگان ایشون هیچ تاثیری روشون نداره و این خانوم باز به کاراشون ادامه میدن!
من خیلی دلم میخواد این فرصت رو دوباره در اختیار نامزدم بگذارم که دنبال یه راه حل اساسی برای این مشکلات باشه.ضمن اینکه در این یک سال فاصله بین خواستگاری تا حالا هیچ اقدامی نتونسته کنترلی برای رفتارهای زشت و آزارهای ایشون باشه.
آرزو جان دوست گلم
تیپ شخصیتی مادر شوهر شما مستبد جنجالی هست که بسیار خطرناک هستن از لحاظ روان درمانی.
این تیپ شخصیتی که مادر خواستگار اسبق من و مادر نامزد شما دارن به ندرت درمان میشه به خصوص
که سنشون هم بالاست و تغییر تقریبا غیر ممکنه.
خودتون دارین جواب خودتون رو میدین. نوشتین "هیچکس" کنترلی روش نداره!
خوب این چی رو میرسونه به نظرت؟
3 تا راه پیش روته :
1- قطع ارتباط کامل و جدا شدن از اون آقا هر چند بسیار سخت باشه به خاطر آینده خودتون و نسل های بعدتون.
2- صبر و دوباره صبر که بعید نیست نتیجه نده و بعد چند سال وابستگی که عمیق تر هم میشه و
وقعیت های دیگه ازدواج از دست میره یکی از شما 2 نفر خسته نشین و رها نکنین همه چیز رو.
3- پشت پا زدن آقا به همه چیز و ازدواجتون با هم که تضمینی برای پایداری این ازدواج در آینده با توجه به
توضیحات خودتون نیست.
حالا تصمیم با شماست.
چون من این راه رو رفتم و میدونم درمان روی این تیپ شخصیت ها (این نظر چند روانشناس قویه نه من)
جواب نمیده و شما مجبورین یکی از این 3 راه رو برین.
من بعد از همه تلاشهام راه اول رو رفتم و الان اصلا پشیمان که نیستم هیچ بسیار هم خدا رو شاکرم که
راه درست رو نشونم داد و سایت همدردی رو سر رهم گذاشت.
باقیش با شماست عزیزم :46:
:72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
سلام عزیزم
شما که راه مبارزه رو امتحان کردید و نتیجه نداد.ایشون هم بعید یه نظر میاد تبدیل به ادم دیگه ای بشن.اگه اینقدر اصرار به این ازذواج دارین چرا یکم تلاش نمیکنید به جای اینکه جلوی ایشون بایستید بهشون بیشتر نزدیک شید؟
شاید احساس میکنه پسرش رو ازش گرفتن و تنها شده و بهایی براش قایل نیستید.البته تایید نمی کنم اسشون رو. ولی فکر میکنم یکم رویه تون رو عوض کنید شاید واقعا از محبت خارها گل شد:72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
دریا جان اصلا اینطوری نیست
تا همین حالا هم هیچ برخورد یا حرف بدی بین من با ایشون نبوده و فقط احترام رعایت شده
نهایتا بعد از اینهمه ایجاد مشکل توسط ایشون با نظر مشاور پدرم با ایشون صحبت کرد.به همین خاطر هست که من میگم بی دلیل و شناخت ایشون اینهمه مشکل ساختن!
بهار شادی عزیز سلام
من و ایشون هر دو از یه خانواده فرهنگی هستیم و از نظر اعتقادی هم مثل هم هستیم
مادر ایشون فرهنگی بازنشسته و پدر من عضو هیئت علمی هست
وابستگی مادی به خانوادش نداره ولی در عین اینکه کارهای مادرش رو اشتباه می دونه ذهنش تاثیر میگیره و از من و خانوادم توقع درک و صبرو کمک داره.
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
اخه عزیزم حتما لازم نیست از الفاظ بد استفاده بشه تا یکی احساس کنه بی حرمتی شده بهش.گاهی یه نادیده گرفتن جزیی هم همین معنی رو میده.گفتید یکی از اعتراضاتشون اینه که چرا برای حلقه و لباس ایشون رو در نظر نگرفتید!! از طرفی هم فرمودین با روی خوش اومده بودن خواستگاری!!! خوب عزیزم منظورم اینه که شاید نقطه حساس ایشون نادیده گرفته شدنشونه یا حداقل اینطور برداشت کرده.که به نظر من برخورد نامزدتون هم بی تاثیر نبوده و ایشون رو حساس تر کرده.به نظرم با نامزدتون هم صحبت کنید جلوی ایشون دایم مدافع شما نباشند.گاهی لازمه ادم بگه: حق با شماست و شما بزرگتری ببخش...
شما هم تا جایی که دخالت نباشه و استقلال خودتو از دست ندی چه اشکالی داره نظر ایشون رو هم بپرسی؟
من معتقدم مشاور نمیتونه بدون ایتکه یه ادمی رو ببینه و مصاحبه کنه باهاش صرف حرفایی که شما بهش گفتید که شامل دیدگاهها و برداشتهای خودتونه قضاوت کنه که یه ادم نیاز به دارو داره!!!! البته رفتارهای اون خانوم اصلا درست نیست و فقر فرهنگیه.
ولی گاهی بد نیست خودمون رو جای طرف روبرومون بذاریم شاید دلیل بعضی رفتار هاشو درک کنیم اینطوری بهتر میتونیم تصمیم بگیریم چه عکس العملی نشون بدیم :)
امیدوارم ناراحتت نکرده باشم :72::72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z_vahed
من و ایشون هر دو از یه خانواده فرهنگی هستیم و از نظر اعتقادی هم مثل هم هستیم
مادر ایشون فرهنگی بازنشسته و پدر من عضو هیئت علمی هست
وابستگی مادی به خانوادش نداره ولی در عین اینکه کارهای مادرش رو اشتباه می دونه ذهنش تاثیر میگیره و از من و خانوادم توقع درک و صبرو کمک داره.
عزیز دلم
پس خواهشا چشمانت رو باز کن.
میدونم بهش دلبستی اما ممکنه همین وابستگی احساسی نگذاره حقایق رو اون طور که هست ببینی.
کم 1 سال طول کشید تا تونستم خواستگار سابقم رو فراموش کنم و خیلی زجر کشیدم و درکت می کنم.
من میدونم نامزد شما پر از حسنه اما عیبی داره که تمام حسن هاش رو تحت الشعاع قرار میده.
ظاهرا مشکلی با هم ندارین اما مشکل در نوع تربیت متفاوت شما با این آقا (تربیت وابسته و تاثیر پذیر)
هست و مشکل اصلی در ذهن مادر ایشونه که شما رو نمیتونه بپذیره گلم.
توقع بیجایی داره به نظر من. شما یک سال صبر کردین اما نشده.
جند سوال ازتون دارم :
1- شما 26 سال دارین. اگر راضی نشن چند وقت دیگه میتونین صبر کنین شما یا خانواده تون؟ آیا
حاضرین 2 الی 3 سال دیگه صبر کنین مثلا تا 30 سالگی؟
2- مطمئنین مخاطب شما کم نمیاره توی این مدت؟
3- خانوادتون حاضرن چند سال دیگه صبر کنن؟
4- اگر بعد از چند سال نشه پشیمان نمیشین از صبرتون؟
5- نامزدتون به اندازه کافی مطمئن و قابل اتکا هست برای حوادث زندگی و احتمالا مشکلاتی که مادرش
درست می کنه اگر ازدواج کنین؟
شما نمیتونین رابطه مادری و فرزندی رو قطع کنین. مادر هم که بیخیال فرزندش نمیشه. راضی هم
نمیشه. پس شما فقط میتونین بهش یک بازه زمانی مشخص وقت بدین برای رضایت مادرش و بعد از اون
در این مدت باهاش قطع ارتباط کنین تا رضایت مادرش و توی این مدت خوب به آینده و زندگی با ایشون و
عواقبش فکر کن گلم.
اینکه میگی از مادرش تاثیر میگیره خیلی بده. الان که هنوز عشقتون داغه تاثیر میگیره. وای به روزی که
آتش عشق خاموش بشه و حوادث زندگی شروع بشن. با این تاثیر پذیریش چه می کنی عزیزم؟
اون خودش باید مسئلش رو با مادرش حل کنه. شما همینکه تا الان صبر کردین و خانوادت هم باهات راه
اومدن کلی بهش کمک کردین اما باقی راه رو باید خودش بره و این وظیفه ایشونه که اگر واقعا شما رو
میخواد مادرش رو حتی سوری راضی کنه و بعد پا پیش بذاره و حمایتتون کنه تا آخر عمر.
تنها لطف شما و کمکتون قطع ارتباط و دادن یک فرصت محدود برای کسب رضایت مادرشونه.
اتفاقا محک خوبیه واسه اینکه ببینی چقدر خواستار شماست.
:72:
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
دریای خروشان
من فقط شمه ای از مشکلاتی که ایشون ایجاد کرده رو این جا گفتم.متاسفانه ما هر دو راه رو امتحان کردیم:درک کردن روحیه و وضعیت ایشون و توجه بهشون>جواب نداد!
قاطع بودن و بیان خواسته ها و پافشاری>بازم جواب نداد
شکی در بیمارگونه بودن برخورد ایشون نمی کردید اگر در جریان کل ماجرا بودید.
شاید اگر از اول نامزدم قاطع بودن رو انتخاب می کرد مشکلات به این اندازه نمی رسید، ولی برای رعایت حال مادرشون و رسوندن قضیه به جایی(بقول نامزدم)من صبر پیشه کردم و سعی کردم پای نگرانی ایشون و اهمیت به پسرش بنویسم و نامزدم مدارا کرد و سعی در گرفتن میانه داشت در صورتیکه خیلی از مواقع حق با ایشون نبود.
در هر صورت کار به برخورد قاطعانه رسید و نامزدم حرفهاشو زد که این روش هم جواب بدتری داد و مشکلات و مزاحمت های این خانم بیشتر شد.
تکرار می کنم در تمام این مدت ما دوبار منزل نامزدم رفتیم و مادر ایشون هم شناختی از من جز این چندبار رفت و آمد نداشت.
__________________________________________________ ________________________________
بهار شادی
به حرفات فکر می کنم.راستش اگر من از قابل اتکا بودن نامزدم "مطمئن" بودم در مقابل مشکلاتی که مادرش بوجود میاره نمی ترسیدم.
حالا این تصمیمی هست که با مشاوره و کمک شما میگیرم:(لطفا اگر درست هست یا غلط یا هرچیزی که به ذهنتون میرسه در میون بگذارید)
رابطه رو قطع می کنم و میگم که ما دیگه تعهدی نسبت به هم نداریم.بهش این فرصت رو هم میدم که به روشی که خودش فکر می کنه جواب خواهد داد نسبت به کنترل مشکلاتی که مادرش ایجاد می کنه اقدام کنه و اگر روزی خواست سراغی از من بگیره با جواب بیاد و اینکه همیشه حمایتم کنه.
راستی از این حمایت چجوری میشه مطمئن شد؟
>نه بیخیال تو می توان بود و نه بی خیالت می توان زیست، گیر کرده ام میان این دو شعر که نه می میرند و نه چشم باز می کنند<
RE: مادر شوهرم حرمت ها را شکسته-پیشنهاد عجیب مشاور!!
هیچ کس چنین اطمینانی رو جز خودت نمیتونه به خودت بده.
و مجموع صحبتات و برآیند توضیحاتت تضمینی نشون نمیده.
کار درستی می کنی که قطع رابطه میکنی ولی بهش زمان مشخصی بده.
واکنشش به تصمیم شما و بعد تلاش در جهت جلب رضایت مادرش خیلی در اینکه بشه گفت فرد مناسبی هست با
نیست تعیین کنندست. در واقع باید در این آزمون نشون بده چقدر خواهان شمات و چند مرده حلاجه به قول معروف.
اگر بره و بعد یک مدت سرد بشه خوب معلومه مرد این بار گران نبوده دل مسکینش.
اما اگر بتونه مادرش رو راضی کنه باز همه چیز به شما بستگی داره و ریسکش بالاست.
بهر ترتیب تصمیم خوبی گرفتی.
امیدوارم موفق باشی.
راستی اگر دلتنگ شدی بعد قطع رابطه بیا تا بهت بگیم چطور پیامدهای قطع رابطه رو درست مدیریت کنی و از
بحران عبور کنی.
اما همیشه پیش خودت خوشحالی که تو گفتی برو و با رضایت مادرت برگرد و کنار گذاشته نشدی.
خیلی ها از اینکه به شدت عزت نفسشون میشکنه با کنار گذاشته شدن بعد قطع رابطه عذاب می کشن.
خوبیش اینه که شما با عزت نفس داری شرایط رو مدیریت می کنی که نشان از منطقی بودنت داره.
:72: