از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
باسلام
دوستان مشکلی برای دوستم بوجود آمده که متاسفانه من راهنمایی زیادی از دستم بر نمی یاداز طرفی احساس خوبی ندارم که اینجا رو بهش معرفی کنم
بخاطر وجود خودم. ممنون میشم اگه شما راهنمایی کنید و من بصورت مناسب به ایشون انتقال بدهم.
دوست من دختری هست با اعتماد به نفس و موفق. در زمانی که داشت تخصصش را می گرفت با یکی از همکاراش برای ازدواج آشنا شد.
این خانم و آقا قرار بود بعد که شروع بکار کردند با هم ازدواج کنند کارشون به این صورت بود که ماموریت های طولانی و بصورت پروژه ای به مناطق محروم باید داشته باشند.
بعد از موافقت کاری اینا کلی آمال و آرزو برای شروع بکار داشتند. یکسالی قبل از پایان درسشون این خانم تونست یک بورس از یک کمپانی خارجی
بگیره ولی آقا متاسفانه با وجود علاقه زیادش نتونست. این خانم رفت و بعد از چند ماه برگشت و در این مدت هم با این آقا رابطه نسبتا خوبی داشت.
بعد از مدتی اون کارفرمایی که قول کار به این خانم داده بود متاسفانه زد زیر حرفش شاید بخاطر مسافرت کاری این خانم و شاید به دلایل دیگه ای مثل اینکه
تشخیص داد کار در منطقه مورد نظر کار ایشون نیست و به صدها دلیل دیگه که دقیقا مشخص نکرد.
این خانم خیلی ناراحت بود وقتی این آقا دلیل ناراحتیش رو پرسید خانم خیلی بسته بیان می کنه که کارفرما گفت نیاز به همکاری من نداره
شاید بخاطر اینکه در منطقه محروم هست؟! اون موقعه اون آقا کمی ایشون را دلداری می دهد و عذر خواهی می کند برای اینکه کاری از دستش بر نمی یاد ولی
از اون به بعد اون آقا دیگه هیچ سراغی از این خانم نگرفته؟!
یکی دوباری هم که دوست من تماس گرفته بخاطر کارش و پروژه ای که باهم داشتند نسبتاً گرم و معمولی برخورد کرده و خیلی پرس و جوی کار جدیدش رو کرده.
دوست من تصمیم گرفت دیگه هیچ تماسی با ایشون نگیره و در طی ماهها هم این را عملی کرد.
اون حالا مهاجرت کرده و در یک شرکت خارجی مشغول بکار شده و داره زندگیش را می کنه ولی خیلی داره عذاب میکشه هم بخاطر ازدست دادن کارش
و هم بخاطر از دست دادن شخص مورد علاقش.................
نمی دونم چطوری می تونم باهاش همدلی کنم و دلداریش بدم؟!؟!
ممنون میشم از راهنمایهاتون الان کمتر از یکسال از این ماجرا میگذره ولی دوست من هنوز غمگینه؟! :302:
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
سلام سنجاب عزيزم
شما خودت خیلی خوب بقیه رو راهنمایی میکنی وهمیشه پاسخهاتو دوست دارم
من یه جاهایی رو خوب نفهمیدم
این خانم و آقا قول و قراری برای ازدواج داشتن؟تا چه حد بوده؟حرفی رسما زده شده یا حتا حرفی که مشخص کنه منظور اون اقا حتما شناخت برای ازدواجه؟
شايد از اول رابطه كاري بوده؟
الان اون خانم شرایطش چطوره ؟میتونه به صورت غیر مستقیم دلیل رفتار آقارو بپرسه؟
اون آقا الان کجا کار میکنه؟تو همون منطقه ای که خانم رو برای کار نخواستند؟
ممکنه علت جدایی بحث کاری باشه؟یا شخص دیگه یا...
میدونی احساس میکنم دید اون خانم و این آقا متفاوت بوده و هدفاشون چیز دیگه
میدونم نمیتونی بگی ولش کن و اگه تورو ميخواست خودش ميومد و اين حرفا
چون مشكل اين خانم الان فقط سواليه كه جواب واسش پيدا نميكنه و دونستن موارد بالا شايد تو پيدا كردن جواب كمكش كنه
يه كم سخته چون الان دو طرف ماجرا غايبن و اگه اطلاعاتت بيشتر باشه شايد بشه يه نظر خيلي كلي داد دوست من:72:
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z o h r e h
این خانم و آقا قول و قراری برای ازدواج داشتن؟تا چه حد بوده؟حرفی رسما زده شده یا حتا حرفی که مشخص کنه منظور اون اقا حتما شناخت برای ازدواجه؟شايد از اول رابطه كاري بوده؟
الان اون خانم شرایطش چطوره ؟میتونه به صورت غیر مستقیم دلیل رفتار آقارو بپرسه؟
اون آقا الان کجا کار میکنه؟تو همون منطقه ای که خانم رو برای کار نخواستند؟
ممکنه علت جدایی بحث کاری باشه؟یا شخص دیگه یا...
میدونی احساس میکنم دید اون خانم و این آقا متفاوت بوده و هدفاشون چیز دیگه
میدونم نمیتونی بگی ولش کن و اگه تورو ميخواست خودش ميومد و اين حرفا
چون مشكل اين خانم الان فقط سواليه كه جواب واسش پيدا نميكنه و دونستن موارد بالا شايد تو پيدا كردن جواب كمكش كنه
:72:
دوست عزیز:72:
ممنون از جوابت. نه اونا قرار ازدواج داشتند و تمایل و اصرار اولیه هم از طرف آقا بوده ولی یک دفعه بعد از فهمیدن مشکل کاری خانم
مثل شمع خاموش میشه که این علامت سوال دوستم هست؟! شما درست
میگید شاید چون جواب سوالهاشو پیدا نمیکنه داره عذاب میکشه؟! دیگه با اون آقا ارتباطی نداره و اصلا دوست نداره از اون علتش را بپرسه؟!
اون کارفرما با کار اون آقا موافقت میکنه و ایشون الان اونجا مشغول بکار هست، قابل ذکره که اون آقا این کار رو بسختی و دردسر پیدا کرده بود ولی برای دوستم یکی 2 تا گزینه دیگه هم
با سطح پایین ترم بود که اون موقع دوستم با اون آقا هم سلیقه می شند و این و انتخاب میکنه و موافقت کارفرما رو میگیره ولی بعدش کارفرما با اون مخالفت میکنه؟!
برای دوستم یک فرصت کاری دیگه مشابه قبلی بعد ازحدود 6 ماه پیدا میشه که دوستم چون در
این مدت از شخص مورد علاقه اش هیچ واکنشی نمی بینه ترجیح می ده نزدیک به اون کار
نکنه مگر درصورت واکنش و یا اصراری از اون آقا ولی متاسفانه اون آقا خیلی ناراحت میشه که
چرا دوستم اون پیشنهاد رو قبول نکرده ولی هیچ اشاره دیگه ای به ازدواج نمیکنه و گویی بعد از اون ماجرا میخاد ایشون رو فراموش کنه؟!
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
سلام سنجاب عزیز
یکی از دلایلی که بهتره خود مراجع مسئلش رو مطرح کنه اینه که ما واقعا نمیدونیم داستان بین 2 نفر دیگه چی بوده.
اما الان سوال اینه که چه کمکی ار ما ساختست؟
دوست شما میخواد ما کمکظ کنیم به رندگی و شادابی و فراموش کردن آقا برگرده؟
یا دنبال اینه که کشف کنه چرا و چی شد؟
مسلما هرگز نمیشه فهمید چرا و چی شد چون جامعه ما پر شده ار افراد بی تعهدی که یک شبه عاشق میشن و
1 دقیقه ای فارغ! وقتی تعهد نباشه ، همه چیز بی پاسخ میمونه. مثلا اون آقا حتی اگر خانوم رو نمیخواست یا از
خارج رفتنش بدون اون ناراحت بود و حتی اگه پای کسی دیگه در میون بود یا هر دلیل دیگه ای ، اگر کمی نسبت به
احساس انسانها تعهد داشت قطعا برای خانوم توضیح می داد و سردرگم رهاش نمی کرد.
من به این میگم مصداق کامل بی تعهدی در مقابل وظیفه انسانی و اخلاقی.
حالا اگر میخواید به دوستتون کمک کنیم که فراموش کنه اون آقا رو بگید تا راهنماییتون کنیم.
موفق باشین
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
ممنون بهار عزیز:72:
از پاسخت. راستش همانطور که در جواب پست Zohreh عزیز هم گفتم به احتمال قوی
اون تمام تلاشش رو کرده تا اون شخص را فراموش کنه و به نظر من روش درستی را رفته که دیگه پی گیر اون شخص نشده؟
ولی گویی سوالهای بی جوابی در ذهنش هست که اونا اون رو عذاب میده؟! مثلا گاهی خودش را مقصر می دونه که کارش را از دست داد؟
گاهی اون و مقصر می دونه که چرا اینقدر بی تفاوت بود یا گاهی حق رو به اون پسر می ده که در این شرایط سخت کاری ترسیده باشه خودشم کارش رو از دست بده؟
گاهی لعنت به کار فرماش میگه؟
گاهی مصلحت الهی می دونه؟! خلاصه آنطور که بیان می کنه انگار چندنفر دارند مواخذاش می کنند؟!؟
شاید اگر بدون اینکه خودش را مقصر بدونه جواب سوالاش را پیدا کنه کمی آروم تر بشه از اون جایی که نمیخاد از اون شخص مستقیم
بپرسه دنبال جوابهای احتمالی هست.؟!
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
سنجاب عزيز
منم با بهار موافقم
تنها كاري كه ميتوني براي دوستت بكني كمك براي فراموش كردنشه, به دوستت حق ميدم بابت ناراحت بودن براي اينكه ذهنش هميشه يه علامت سوال داره, اين خانم موفق و با اعتماد بنفس اگه يه كم تو شرايط مساعد باشه حتما ميتونه اين مشكل رو هم حل كنه چون جدا خيلي روحيات و حرفها و دلايل واسه ماها ناشناخته است
نقل قول:
اگر کمی نسبت به
احساس انسانها تعهد داشت قطعا برای خانوم توضیح می داد و سردرگم رهاش نمی کرد.
اين حرف بهار خيلي قشنگه و درست
شايد اگه دوستت همينو خوب درك كنه خيلي از زخماش التيام پيدا كنه, ما مسوول رفتار ادما نيستيم چون ما تربيتشون نكرديم
:72:
دوستم پست من با شما همزمان شد, فقط با درك بالايي كه شما داري اينو ميشه گفت شما هم تا حدي كار ازت برمياد كه براي خودت درگيري فكري ايجاد نشه, حالا كه نميتوني دوستت رو به اينجا معرفي كني كاش همين حرفها رو جور ديگه اي بهش انتقال ميدادي, ميدونم كه ميدونه اما شايد تكرارش و شنيدن اون از زبان بقيه ارومترش كنه
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
خیلی ممنون از دوستانی که جواب دادند:72:
راستش من هم دوستم را خیلی خوب می شناسم و هم اون آقا را واقعا اون آقا یک پسر 32 ساله متین - سالم - صادق و موفقی بود و در نگاهش -
برخوردش و رفتارش با دوستم می شد این علاقه رو دید ولی چند تا بدشانسی در کار براش پیش آمد مثل فرصت کاری خارج کشور که برای دوستم
جور شد ولی برای اون متاسفانه جور نشد و موقعیتهای کاری که بعدن برای دوستم جور شد باستثنای اون کار فرمای اولی که برای اون آقا جور شد
و برای دوستم نه، گویی کمی ترسید که نکنه خودش هم کارش و از دست بده و یا اعتماد به نفسش و از دست داد؟!
وقتی که دوستم برخوردای آخرش را برام می گفت واقعا منم برام عجیب بود که کسی که در ظاهر عاشق
بود یک دفعه بدون بیان دلیل منطقی و بصورت خود آگاه و اختیاری و یا ناخود آگاه و غیر ارادی باعث خاموش شدن عشق و علاقش بشه؟!
سوالی که دوست من و واقعا گیج گرده و دنبال جوابهای احتمالیش هست ؟!
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
دعوتت ميكنم به راهنمايي كه به يكي از مراجعين كرده بودي و خيلي زيبا بود و به جا
دوستت بايد الان رها كنه افكارشو چون نتيجه اي نداره ز غم, به قولي رها كن تا به دست اوري
نقل قول:
:72::72::72:
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند :72::72::72:!!
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط z o h r e h
دعوتت ميكنم به راهنمايي كه به يكي از مراجعين كرده بودي و خيلي زيبا بود و به جا
دوستت بايد الان رها كنه افكارشو چون نتيجه اي نداره ز غم, به قولي رها كن تا به دست اوري
نقل قول:
:72::72::72:
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند :72::72::72:!!
خیلی ممنون zohreh عزیز
اتفاقاً ازش خواستم این و بزنه به دیوار اتاقش.
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
سلام سنجاب عزیز
می دونی این داستان یه کم شبیه داستان من هم هستش،... تو این شرایط مطرح شده ما یه خانم و یه آقای تحصیل کرده، متین و خوب داریم که هر دو وقت ازدواجشون است، ولی مشکلی که دارند مشکل دور بودن شهرهای محل کارشون از هم است... یه مدتی هر دو عاشق هم بودند و آقا این رو توی رفتاراش واضح نشون داده ... ولی الان ظاهرا عشق آقا سرد شده و دیگه نمی خواد عاشق خانم باشه... و دقیقا شبیه آقای داستان من دلایلش رو مطرح نکرده آقا و در واقع خودش یه سری نتیجه گیری ها پیش خودش کرده و بعدش دیگه سراغی از خانم نمی گیره
مشکل اصلی سرد شدن عشق آقا نیست، آقا شاید هنوز هم خیلی خیلی خانم رو دوست داره ولی چون دیگه سن ازدواجش است و وقتی برای صبر کردن نداره به نظرش این مشکل دور بودن شهرهای محل کار از هم رو نمیشه حل کرد و نمی خواد ریسک هم بکنه یعنی خواستگاری رسمی و بعد نامزدی و بعد ببینن مشکل دور بودن محل های کاری هنوز سر جاش هست، اگه هر دو چند سال جوون تر بودند حتما بیشتر صبر می کردند تا شرایط مهیا بشه و بلکه بتونن پیش هم کار کنن
چون هر دو تحصیل کرده هستندقطعا دنبال یه موقعیت کاری خوب و عالی هستند، و آقا احساس می کنه که خانم موقعیت بهتری تو شرکت خارجی داره و شاید چون خانم رو دوست داره نمی خواد جلو پیشرفتش رو بگیره،... مثل آقای قصه من... بنابراین تنها راه حلی رو که تونسته تصور کنه کم کردن رابطه بوده...
ولی منم نمی دونم راه حلش چیه... ولی قطعا دلیلش این نیست که آقا دیگه خانم رو دوست نداره...شاید دلیلش اینه که آقا نمی خواد جلو پیشرفت خانم رو بگیره و احساس می کنه اون در خارج از کشور موقعیت رشد بیشتر و بهتری داره
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
به نظر من اين آقا جذب هم هدف بودنش با اين خانوم شده. از اونجايي كه مردها به شغلشون بيشتر اهمت ميدن، ايشون هم دنبال همراهي بودن كه دقيقا با ايشون در كار هم هدف و هم مسير باشه و فكر مي كنم براي اين آقا جذابيت اين رابطه از همين هم مسيري كاري بوده. حالا كه تو اين شرط، خلل وارد شده ايشون ترجيح داده كلا مسيرش رو عوض كنه و اتفاقا خيلي هم خودخواهانه برخورد كرده و بدون توضيح و يا دلجويي گذاشته رفته. بنابراين ميشه گفت در كنار خصوصيات مثبتي كه شما براي ايشون گفتيد: متین - سالم - صادق - موفق و نگاه عاشقانه - ايشون فردي خودخواه بودن كه دنبال اهداف ديگري در اين رابطه بودند. بعضي ها به جاي اينكه جذب درونيات كسي بشن، بيشتر جذبه داشته ها و مزاياي ديگران مي شن كه چه نفعي براشون داره.
اين مسئله خودش يه نشونه است كه يه بعد از رفتار اين آقا را نمايان كرده. به دوستتون بگيد با زير و رو كردن اين قضيه بفهمه كه اين آقا خواسته خودش رو (هم مسير بودن با كار همسرش را) رو به وجود ايشون ترجيح داده.
و هم چنين خيلي ها براي اينكه خودشون رو گرفتار پروسه حل مسئله نكنند،سريع صورت مسئله رو كلا پاك مي كنن.
نگاه ستاره خوشبخت يه نگاه كاملا لطيف و احساسي هست ولي كسي كه ارزش واقعي كسي رو فهميده باشه، به همين راحتي كسي رو كنار نميذاره. اون هم بدون هيچ گونه زحمت دادني به خودش.
من پسري رو مي شناسم كه در دوران نامزدي بعد از كلي كلنجار با خانواده ها وقتي ديد ديدگاه خانواده ها خيلي متفاوته و زندگي خوبي نميشه، اينقدر نامزدش رو برد پيش مشاور با هزينه خودش كه مشاور به دختر بفهمونه كه شما به درد هم نمي خوريد تا دختر بتونه اين مسير جدايي رو راحتتر طي كنه. يعني اينقدر مسئولانه در مقابل عشقش عمل كرد. لطفا در مقابل اين بي مسئوليتي خودتون رو گول نزنيد. اگر ايشون اينقدر به فكر شما بود،شما رو با تنهايي و غم جدايي اينقدر راحت كنار نميذاشت.
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
دوستان خیلی ممنون از راهنمایهای جامعتون:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mr6262
به دوستتون بگيد با زير و رو كردن اين قضيه بفهمه كه اين آقا خواسته خودش رو (هم مسير بودن با كار همسرش را) رو به وجود ايشون ترجيح داده.
mr6262 عزیز، دوستم خیلی آدم مغروری و نمی خاد این موضوع را از طریق اون آقا زیر و رو کنه.
ولی بخاطر علامت سوالی که توی ذهنش هست مرتب احتمالاتی که ما می دیم را زیر و رو می کند.:311:
خیلی جالبه که منم نظرات mr6262 را بهش گفتم ولی گویی جنس دوست من بیشتر شبیه دوستمون
ستاره است و مرتب میخاد خودش را در این ماجرا مقصر بدونه و یا گاهی تقصیر را گردن کارفرماش میندازه.
من فکر می کنم آنچه که باعث شده نتونه براحتی فراموش کنه نوع نگاه "لطيف و احساسيش" به ماجراست.
یعنی میگه چون این آقا خیلی سخت این کار و پیدا کرد از طرفی شرایطیتش رو نداشت از کارفرما بخاد که خانم هم
آنجا کار کنه یا فکر کرد دوست من ممکنه نتونه در شرایط کاری سخت اون منطقه دوام بیاره بیخیال این موضوع شد و حالا دوستم خودش را مقصر میدونه که چرا ملایم تر برخورد نکرد.
ولی واقعا عجیب که بعضی آدما اینقدر کلید روشن و خاموش شعله عشقشون دست خودشونه و براحتی فراموش می کنند و یا یکی را کنار می گذلرند.
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
سلام sanjab عزیز
یه چیزی که توی این دنیا خوب فهمیدم اینه که وقتی کسی یه نفری رو واقعا دوست داشته باشه همه تلاشش رو میکنه تا بهش برسه حتی اگه طرفش نخواد و بهانه بیاره و باهاش بد برخورد کنه و ........ ولی دوست شما هیچ کدوم از این کارها رو در حق اون آقا انجام نداده و بدی به اون آقا نکرده پس اینکه دوست شما خودش رو مقصر میدونه کاملا اشتباه هست
دوست شما اگه این قضیه عذاب وجدان رو کنار بذار خیلی راحت تر میتونه تحمل کنه
اون آقا یه دلایلی برای خودش داشته که همچین رفتار نه چندان مناسبی کرده ولی دوست شما نباید این موضوع رو به خودش نسبت بده
به دوستت بگید تا اونجائی که میتونه به اون آقا فکر نکنه شاید در یکی از همین روزها خودش دوباره تماس بگیره و دلایل خودش رو بگه
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
سنجاب عزیز
دوست شما باید دست از محکوم کردن خودش برداره! بهش بگید حتی اگر ایشون هم مقصر باشه ، انسان متعهد
بی دلیل رها نمی کنه بره.
این کار ایشون یعنی بی تعهدی حالا دلیلش هر چی میخواد باشه. پس به جای پاسخ به سوالات بی جواب بهتره
ایشون دیگه دست از محکوم کردن خودش برداره و با واقعیت روبرو بشه که همون بی تعهدی آقا هست.
بهتره به جای نبش قبر گذشته کمکش کنین شرایط جدید رو بپذیره و اعتماد به نفسش رو دوباره افزایش بده چون به
شدت اعتماد به نفسش رو از دست داده و فکر میکنه اونه که ایراد داره در حالیکه اینطور نیست.
خیلی از دخترها بعد بهم خوردن یک رابطه عاطفی دچار این حس میشن که مشکل از خودشون بوده.
پس بهش بگین این طور نیست و کمکش کنین اعتماد به نفسش رو زیاد کنه.
دائما هم این بی تعهدی مخاطبش رو هر جا که فکر کرد ایراد از خودشه به زبون بیاره پیش خودش اونم بلند که ایراد
از اون نبوده!
تا دوباره برنگرده به خاطرات گذشته و دائم عقلش دلیل این فراموش کردن رو به احساسش توضیح بده تا به بی
تفاوتی برسه نسبت به اون فرد.
موفق باشین.
:72:
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
با تشکر از نظرات خوب دوستان :72:
فکر کنم بهترین روشی که میتونم به دوستم پیشنهاد بدم برای فراموشی علاوه بر (زیاد کردن مشغله کاری و تکنیکهای توقف فکر) یادآوری معایب ایشون از جمله :163:
1- خودخواه بودنشون
2- ضعیف بودن برای بررسی روشهای دیگه بجای پاک کردن مسئله
3- بی مسئولیت و بی تعهد بودنشون هست که مطمئناً به این رابطه خلاصه نمیشه.
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
به دوستتون بگید هر چی که بوده دیگه رفته..خیلی وقته که اون این دوستتون رو رها کرده و رفته پس بهتره دوستتون تو فکرو ذهنش بیخودی این آقا رو نگه نداره.
کسیکه آدمو بخواد و نخواد از دستت بده هیچ جورررررری ترکت نمیکنه و همیشه دنبال یه راهی هست که بدستت بیاره مگر اینکه خودت نخوای..پس اونقدرام دوستتون رو نمیخواسته که به این راحتی جاخالی کرده
این آقا هم اگه واقعا عاشق باشه خودش برمیگرده
بهتره دوستتون با اینهمه کمالات و شرایط خوب اعتماد به نفسشو بالاتر ببره و به فکر ادامه زندگیش با شادی باشه..اونکه واقعا قسمتشه خودش دوستتون رو پیدا میکنه
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
واسش مثال بزنید که یه دفعه تقصیر کارفرماست، یه دفعه تقصیر مادر شوهر، یه دفعه تقصیر زن همسایه....، هر کی هر کاری کرد ایشون می تونست شمارو بزاره و بره. معنی دوست داشتن واقعی رو بهش بگید و ازش بخواید این قضیه رو به دست خدا بسپره. ازش بخواین ورزش بره و اعتماد به نفسشو ببره بالا.
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
ولی فراموش کردن کسی که با تمام وجود دوستش داشتی و یه روزی از عشق اون هم نسبت به خودت مطمئن بودی خیلی سخته...
:302:
من هم ورزش میرم، هم تکنیک های اعتماد به نفس رو کار می کنم، هم کلی از وقتم رو در روز تواین سایت مطلب می خونم، هم پیش مشاور رفتم هم سعی می کنم به طریقی خودم رو مشغول کنم هم .... ولی هنوز نتونستم فکر کسی رو که خیلی راحت رهام کرده فراموش کنم...البته رها رهام هم نکرده، اون میگه عشق نه ولی دوستی سرجاش باشه...
منم هر بار که اون بهم پیام میزنه، هر بار که باهاش حرف میزنم داغ عشقم تازه میشه و باز میشم یه آدم وابسته مثل روز اول
همه چی از یادم میره، همه صحبتهای مشاور، همه زحمت ها، همه حرفای دوستان همدردی... همش از یادم میره و فقط و فقط می خوام باهاش حرف بزنم...
یه راه حل دیگه پیشنهاد بدین، اینجوری نمیشه خاطره یه عشق رو فراموش کرد...
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
اینم یکی دیگر از عوارض این نوع روابط بدون رسمیت .
سنجاب عزیز
دوستتون ایشون را فراموش نکرده در واقع تلاش عمیق برای فراموشی نکرده . چون لازمه فراموشی اینه که از روند احساس محوری در این موضوع بیرون بیاد در حالی که احساس تقصیر و به هرشکل به یاد وی بودن یعنی احساسی شدن .
کلاض او را از ذهن براند و حتی به خصوصیات منفی او هم فکر نکند . راهکار شما برخلاف تمرکز زدایی و توقف فکر هست . که مبتنی برآن باید از هرگونه یادآوری وی دوری کند .
بگویید وی را در ذهن و دل رها کند و به زندگیش بپردازند و برنامه های مفید و با نشاط برای خودش طراحی کند .
.
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستاره خوشبخت
ولی فراموش کردن کسی که با تمام وجود دوستش داشتی و یه روزی از عشق اون هم نسبت به خودت مطمئن بودی خیلی سخته...
:302:
من هم ورزش میرم، هم تکنیک های اعتماد به نفس رو کار می کنم، هم کلی از وقتم رو در روز تواین سایت مطلب می خونم، هم پیش مشاور رفتم هم سعی می کنم به طریقی خودم رو مشغول کنم هم .... ولی هنوز نتونستم فکر کسی رو که خیلی راحت رهام کرده فراموش کنم...البته رها رهام هم نکرده، اون میگه عشق نه ولی دوستی سرجاش باشه...
منم هر بار که اون بهم پیام میزنه، هر بار که باهاش حرف میزنم داغ عشقم تازه میشه و باز میشم یه آدم وابسته مثل روز اول
همه چی از یادم میره، همه صحبتهای مشاور، همه زحمت ها، همه حرفای دوستان همدردی... همش از یادم میره و فقط و فقط می خوام باهاش حرف بزنم...
یه راه حل دیگه پیشنهاد بدین، اینجوری نمیشه خاطره یه عشق رو فراموش کرد...
با اجازه سنجاب عزیز و عرض احترام بابت پاسخ به مراجعی دیگر در پست شما به دلیل اهمیت موضوع.
ستاره خوشبخت
عزیزم شما همون الهام61 خودمونی؟
اینجا تاپیک مراجعه. اگر موافقی یک تاپیک جدید برای این مرحله از مشکلت باز کن تا بهت یک سری
راهکار برای ثبات در تصمیمت بگم. بهت میگم چه کنی تا دیگه اذیت نشی. البته داغ احساسی هنوز
تازست و زمان میخواد اما میشه درمان رو تسریعش کرد. تاپیک زدی خبرم کن تا برات بگم.
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
فرشته،سارا، نادیا، mr6262، ستاره و..... از همگی بخاطر راهنمایهای خوبتون متشکرم
فکر کنم اینبار حسابی مطلب آموزنده دارم که برای دوستم بگم:72:
ولی یک نکته به ستاره عزیز:72:
دوست من دیگه با اون آقا هیچ رابطه ای نداره حتی یک موقعیت بسیار خوب کاری که در نزدیک محل کار ایشون بود
را هم نپذیرفت،و از لحاظ مکانی فاصله بسیار زیادی با ایشون گرفت. چون دید این آقا برای ازدواج اقدامی جدی نکرد گفت اینجوری آسیب می بینم که مرتب از ایشون خبر
داشته باشم بااینکه این آقا خیلی ناراحت شد از "رد" این موقعیت توسط دوستم.
ولی فکر می کنم شما کار آسیب دهنده ای به خودتت می کنی که با او هنوز صحبت می کنی و می خواهی این
رابطه را به کانال دوستی بکشانی. مطمئنا این کار در دراز مدت شما را وابسته تر و راه را برای سواستفاده ایشان
از افکار و نظرات شما بیشتر می کند. این آقا دارد هم زندگی معمولی خودش را می کند و هم شما را به
نوعی که مطلوب خودش هست دارد نه آنطور که مطلوب شما است.
لطفا مانند دوست من عمل کن و دیگر هیچ رابطه کلامی و رفتاری با ایشان نداشته باش این کار هم عشق شما را
به ایشان کم رنگ تر می کند و از خطرات وابستگی می کاهد و هم اگر ایشان تغییر عقیده داد شان و منزلت شما
بیشتر حفظ می گردد.
موفق باشید.:72:
RE: از دست دادن دلبستگیهای روحی و فکری دوستم
معلومه که بعضی از آقایون هم میخوان دختر مورد علاقشون رو داشته باشند و باهاش ارتباط پنهانی داشته باشند و تو آب نمک بخیسوننش هم اینکه بگردن و ببینن از اون بهتر اگه بود باهاش ازدواج کنن.
(البته نه همه آقایون ولی به صورت ذاتی خیلی از آقایون این مدلی هستند کما اینکه بعضی خانومها هم اینجورین البته خیلی کمتر)
دختر خانومهای عزیز حواسا جمع باشه و خودتون رو وسیله ای برای استفاده و لذت بردن اینجور آقایون که به 10000دلیل این کارو میکنن قرار ندین.
منو میخوای رسمی بیا جلو و با خانوادم صحبت کن تا باهم آشنا بشیم..این مخفی کاریا یعمنی چی؟ دوست دارید یه پسر با خواهر خود شما اینجوری باشه و بگه: حالا بیا خودمون 2تا پنهانی با هم آشنا بشیم (یه 10 سالی!!!) اگه با هم تفاهم داشتیم موضوع رو به خانوئاده ها میگیم....
نه خیر..از این خبرا نیست..پسرا میگن: اگه از همون اول موضوع رو رسمی کنیم ممکنه پامون گیر باشه و مجبور بشیم به زور با دختره ازدواج کنیم ولی اینجوری مخفی باشه این دخترس که دنبال ما میوفته..خب در دوران آشنایی کسی مجبور نیست با کسی ازدواج کنه و فقط دارن 2 نفر باهم آشنا میشن پس تو اون دوران کاری نکنید که مجبور باشید به زور باهم ازدواج کنید.
این رو به صورت کلی گفتم برای دخترای عزیز که زرنگ باشند.