مشکل من با همسرم در مورد حجاب

سلام دوستان عزیز
بچه ها شاید مشکل من در مقایسه با مشکلات دیگران خیلی کوچیک باشه ولی برای من دیگه شده یه وسواس...
من با همسرم یه سال عقدیم قراره 4 ماه دیگه بریم سر خونه زندگیمون همسرم از فامیلهای تقریبا نردیک هستند ما واسه ازدواج فقط یه جلسه باهم صحبت کردیم البته خودمم میدونم که خیلی زود بود چیکار کنم وقتی ازدواجها سنتی باشه خودش از فامیل همینجوری میشه.... ایشون مثلا منو پسند کرده بودن اما وقتی مامانش واسه خواستگاری زنگ زدن خونمون چادری بودن منو شرط کردن البته من خودم به هیچ وجه راضی نبودم ..دلیلهام هم یکیش هم سن بودن همدیگه البته چند ماهی من از ایشون بزرگتر بودم وهمین نوع پوشش برام 2 دلیل مهم بودن ....بماند که با اصرار خانوادم که این خانواده اله هستن وبله سنت هم دیگه داره میره بالا ودلیل منطقی واسه رد کردن وجواب منفی نمی تونه باشه....

من با همسرم تو این یه سال به مشکل واختلاف هم برخوردیم زیاد ...الیته من ایشونو خیلی خوش اخلاق میدونستم در حال که ایشون خیلی زود عصبانی میشن که این منو خیلی نگران میکنه...
ولی مشکل الان من همین نوع پوششه که ایشون فقط چادر رو حجاب میدونن وبس...
من قبل ازدواجم حجابم خوب بود نمی خوام از خودم تعریف کنم ولی من همیشه با مقنعه ومانتو مناسب وگشاد پوشش داشتم به هیچ عنوان آرایش کرده ومو هام بیرون نبود الان هم اونطوری نیستم نه اینکه کسی اجبارم کنه خودم اعتقادی به بد حجابی ندارم/ من میگم من که با این پوشش میتونم حفظ حجاب کنم چرا همش گیر داده به این چادر ..به خدا آزادی حرکت ندارم اینها رو درک نمیکنه ... فقط بدون مانتو رو نوعی از بدحجابی میدونه که سر آغاز مراحل بعدی هستش ..

هر بار که بیرون میرم چون واسم سخته کنترل کردنش وقتی به به بقیه نگاه میکنم عذاب میکشم ..... چه جوری میشه این طرز فکرشو عوض کرد... همین امشب باز سر این موضوع حرفمون شد.. نمیخوام بیشتر از این بی احترامی ودعوا بشه بینمون....تورو خدا کمک کنید

ثمین عزیز سلام

با توجه به اینکه در مراحل خاستگاری تاکید به چادر داشتن و شما قبول کردین الان بهترین راه حل قبول و رعایت هست

طبق شرایط خانوادگی و حساسیت خانواده شوهرت و تاکید اون ها بهتر هست وفق بدی خودت رو

سعی کن حساسیت خودتو کم کنی و نزاری سر این موارد رابطتتون خراب بشه

اینا نظر شخصی بود امیدوارم کارشناسان بهترین راه حل رو برات ارسال کنند

موفق باشی :72:

سلام عزیزم ویدا جان

چادری بودن نظر واعتقاد خودشه نه خانوادش....
در ضمن من سر این موضوع باهاش به توافق نرسیدم ایشون تو همون جلسه فبل از اینکه من نظرمو با خانوادم مطرح کنم به خانواده ها گفتن ما به توافق رسیدیم....
لطفا بقیه هم کمک کنن... خیلی حساس شدم سر این موضوع..

سلام
من خودم چادری ام عزیزم

اولش نگهداری چادر سخته ولی بعدا برات راحت میشه؛ اگرم مدام بخوای فکر کنی که برات سخته خب طبیعتا سخت تر میشه.

میتونی نوع چادر و جنس چادر رو جوری انتخاب کنی که راحت تر بگیریش؛ از کش هم استفاده کن.

حالا که همسرت اینجوری خوشحال میشه و شما هم با حجابی مطمئن باش خیلی راحت میتونی باهاش کنار بیای.

سلام ثمین عزیز
من خودم مجردم ولی بیشتر دوستای متأهلم همین مشکل شما رو کم و بیش داشتن که به مرور زمان کمتر شده

بعضی آقایان در اول ازدواج سخت گیر هستن ولی با گذشت زمان و شناخت بیشتر همسر کم کم متعادل تر میشن

و زیاد سختگیری نمیکنن

عزیزم شما که خودتون حجابت کامله چه اشکالی داره حالا چادر سرتون باشه؟ مطمئن باش به این شیوه هم خو

میگری و برات راحت میشه و شایدم در آینده این شما باشید که دیگه نخواین چادر رو بذارین کنار!

یکی از دوستای صمیمی منم مانتویی بود و البته خفن تر از شما با آرایش ولی بخاطر شوهرش و خانواده شوهرش

قبول کرد چادری باشه وقتی بهش گفتم چطور حاضر شدی؟ بهم گفت من که مانتوی باب سلیقه خودم رو

می پوشم و حالا یه چادر هم میندازم روش چه ایرادی داره؟

حالا ثمین جان این داستان رو هم برات تعریف کنم:

چند وقت پیش در روزنامه خوندم خانمی درخواست طلاق داشت و پدر شوهرش هم طرفدار این خانم بودن و اونو

حمایت میکردن چون شوهرش میخواست خانم مانتویی باشه در پارتی شرکت کنه مشروب بخوره با آرایش غلیظ و

نوع پوشش اون بیاد بیرون تا جلوی دوستاش شرمنده نباشه!! حالا خانومه محجبه بوده و خانواده شوهرش هم

متدین اونوقت این پسر میخواست زنش اینجوری بگرده!!

حالا خودت قضاوت کن دوست داشتی شوهرت اینجوری بی غیرت باشه یا اینکه از تو بخواد حجابت سفت تر باشه؟

دوستای عزیزم ممنونم از راهنمائیتون

من بی غیرتی وبد حجابی رو اصلا تائید نمیکنم به هیچ عنوان........
فقط من میگم این پوشش من اصلا زننده و تابلو نیست چرا گیر میده به این چادر ....راحت نیستم من الان خودم دفتر دارم واسه خودم کار میکنم از صبح تا عصر سرکارم وبیرون واسم سخته تو این سرما وگرما با خودم بکشمش.

حتی من فکر میکنم اگه من بچه دار بشم چی میشه من که خودمو نمی تونم نگه دارم با یه بچه چیکار کنم وای ...

بچه هامیدونین این طرز فکرش عقیدش وصحبت کردنش اذیتم میکنم خیلی لجبازه ... بهش میگم مانتو رو هر مدلی تو خواستی میپوشم با مقنعه اونم بلندش میگه نه فقط چادرررررررررر اگه دوستام منو باتو ببینن چی میگن بدون چادر این حرف مردمش منو کشته // آخه میدونین ایشون تو جلسه های وهیئت های حسینی مداحی هم میکنن نه که کارش این باشه هفته ای فقط یکی دوبار ......من اینو نمیدونستم بهم نگفته بود

سلام دوست عزیز

بهتره روی این قضیه حساسیت نشو ندی و قبول کنی چون به هر حال شما پذیرفتید که با ایشان زندگی کنید چه مخالف بودید و چه موافق و این مشکل آنقدر حاد نیست که نتوانی حلش کنی .
از همه مهمتر چون همسرت این پوشش رو دوست داره به خاطرش اینکارو بکنید تازه اینجوری خیلی هم براش دوست داشتنی تر می شید چون پوششی را انتخاب می کنید که ایشان دوست دارند .

به هر حال توی اطرافیانمون بودند که قبل از ازدواج به چادر اهمیت نمی دادند و حجاب هم رعایت نمی کردند و آرایش آنچنانی داشتند ولی بعد از ازدواجشون به خاطر همسرانشون چادر سر کردند و حجاب رو رعایت کردند و وقتی هم باهاشون صحبت می کنیم بدون اینکه ابراز ناراحتی کنند خیلی هم از این بابت خوشحالند که طبق خواسته همسرانشان هستند چون به گفته خودشون همسرانشان به خاطر این اهمیتی که به او داده اند همیشه هر طور که دوست دارند با آنها رفتار می کنند .

پس اینهمه این مساله رو به خودت سخت نگیر مخصوصا اینکه حجابت رو همیشه رعایت می کردی پس با چادر سر کردن هم نباید برایت مشکلی پیش بیاید .

سلام و تبریک می گم بابت ازدواجت. :72:

عزیز دلم. خانواده همسرت و خود همسرت خیلی روشن و واضح خواسته خودشون یعنی "چادری بودن" رو همون اول با شما مطرح کردن و شما می بایست قبل از ازدواج به این موضوع خوب فکر می کردید. روشنه که چنین شرط و شروط هایی که تعهد اخلاقی و عرفی، به همراه داره که طرفین رو ملزم به عمل کردن می کنه.

البته به شما هم کاملا حق می دم که کنترل چادر بسیار بسیار سخته. خیلی از آزادی های آدم رو محدود می کنه. گرمتون می شه. خسته تر می شید و و و ... ممکنه دلایل همسرتون هم خیلی منطقی و انسانی نباشه. اما شما اخلاقا این تعهد رو پذیرفتید و ازدواج کردید. پس بهش پاینبد باشید و این موضوع رو دست مایه عشق ورزی به همسرتون قرار بدید.( دوستت دارم. پس به خاطر تو چادر می پوشم)

به شما پوشیدن" جلابیب" (کلیک کنید) رو پیشنهاد می کنم. به مراتب از چادر های معمولی راحت تره. دست هاتون کاملا آزاده. روی سرتون نسبتا کمتر جابه جا میشه. حتی می تونید با روسری و مقنعه کوتاه هم بپوشیدش. دست و پاگیر نیست. اتوی چندانی نمی خواد و خیلی مزایای دیگه ...

موفق باشید.

سلام عزيزم
اگر زندگيت رو دوست داري لجبازي بزار كنار و حرف شوهرت گوش كن من خودم چادري نيستم و از چادر هم خيلي بدم مياد ولي اگر شوهرم ازم ميخواست بدون شك براي زندگيم كه دچار تنش نشه ميپوشيدم
چادر عربيهاي قشنگي توي بازار هستند كه اصلا هم دست و پاگير نيستند اين قد سخت نگير و از زندگي مشتركت لذت ببر:227:

به نظر من چون از اول ازتون خواسته بودن و شما هم می دونستین پس باید کنار بیاین بعدم شما خودتون می گین که حجاب دارین پس پوشیدن چادر اونقدر ها هم سخت نباید باشه البته این رو هم قبول دارم که توی تابستون توی گرما خیلی خیلی سخت و غیر قابل تحمل هست
اما می تونین از چادر عربی یا این چادر های ملی که زیپ و دکمه اینا داره و تقریبا شبیه مانتو هست استفاده کنین که هم شما راحت باشین هم همسرتون راضی .......
ایام به کام......

سلام ثمین جون
تو که میگی حجابت در حد قابل قبولیه.پس چرا در مقابل چادر مقاومت میکنی؟ با توجه به اینکه از همون ابتدا هم در جریان این شرط بودی.
من یه خواهر شوهر دارم که قبل ازدواج تقید چندانی به حجاب نداشت هر لباسی که مد میشد رو میپوشید.خیلی هم به تنگ و گشاد بودنش توجهی نداشت.خلاصه از هر نظر توی حجاب باز بود.اما زد و با کسی ازدواج کرد که خانوادش حجاب رو اصل میدونستند. ومثل فامیل شوهر تو از اول چادر و خیلی چیزهای دیگه رو شرط گذاشتن .در کمال تعجب قبول کرد.ما فکر میکردیم از سر اجباره اما بعد یه مدت دیدیم که خودش مشتاقانه حتی جاهایی که شوهرش یا خانواده شوهرش نبودن حجاب کامل رو رعایت میکرد .اولش مثل تو مشکل جمع و جور کردن چادرش رو داشت اما به پیشنهاد ما از چادر ملی و عربی که نگه داشتنش خیلی اسونتره و آراسته تر هم به نظر میاد استفاده کرد.
خانواده شوهرش هم وقتی این رفتارهاشو دیدن انگار که عروسشون صد برابر براشون عزیزتر شد.و واقعا بهش افتخار میکنن .و در حد توانشون برای رفاه و آرامش زندگیشون تلاش میکنن و مایه میذارن.یه جوری شده که انگار اونو از دختر خودشونم بیشتر دوست دارن.
همین دو روز پیش هم عروسیش بود و رفت سر خونه زندگیش.به خاطر تفاوت فرهنگهای دو خانواده مراسم عروسیشونو توی دو شب (حنابندون و عروسی )گرفتیم.بدون هیچ تنش و ناراحتی و دلخوری.انشالله که خوش و خوشبخت باشن.
سرتو درد نیارم منظورم اینه که یکی توی اون سطح حجاب تونسته خودشو به اینجا برسونه و در قبال این تغییر بزرگ چیزهای بزرگتری بدست بیاره(آرامش،احترام و حمایتهای همه جانبه خانواده همسر) .
حالا تو که خودت در قید حجاب بودی سعی کن با پذیرش این مسئله تو هم این فاکتورها رو برای خودت کسب کنی.شاید ریشه خیلی از مشکلات دیگرت با همسرت و بد اخلاقیهاش هم در همین مسئله نهفته باشه.
شاد باشی.

زیر چادر ملی می تونید اصلا از مانتو استفاده نکنید و هر وقت خواستید تو محل کار در بیارید، مانتو رو تنتون کنید تا گرمتون نشه. من مجردم و چادری! ولی فکر نمی کنم راحتی چادر سر نکردن ارزش تلخ کردن زندگی رو داشته باشه. به قول یکی از دوستای متأهل من، تو مسائل کوچیک با مردها کنار بیا تا مشکلات بزرگ رو واست کوچیک کنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ثمین1360

سلام عزیزم ویدا جان

چادری بودن نظر واعتقاد خودشه نه خانوادش....
در ضمن من سر این موضوع باهاش به توافق نرسیدم ایشون تو همون جلسه فبل از اینکه من نظرمو با خانوادم مطرح کنم به خانواده ها گفتن ما به توافق رسیدیم....
لطفا بقیه هم کمک کنن... خیلی حساس شدم سر این موضوع..

---

قبل از هر اظهار نظری به این حرف ثمین توجه کنید.ایشون چادرو قبول نکرده.می شه گفت نظرش

نادیده گرفته شده.

ثمین جان من عین مشکل تو رو داشتم البته زمان خواستگاری شوهرم ازم خواست و من با چند روز فکر کردن قبول کردم اما بعد از یه مدتی خیلی سختم بود ازش میخواستم نپوشم اما قبول نمیکرد حقم داشت خیلی زیاد. ازم خواسته بود اما من دیگه نمیتونستم تو دوره عقد چند بار سرش بحث کردیم.حستو میفهمم کاملا چون تو همین شرایط بودم.و اما توصیه من......اگه اومدی اینجا مشکلت حل شه به حرفم عمل کن..اصلا کام خودتو و شوهرتو به خاطر این مساله تلخ نکن اصلا سرش بحث نکن.من بعد از عروسیم حدودا دو ماه مانتویی شدم.البته بعضی وقتها به خاطر شوهرم چادرمیپوشم.و دیگه اصلا حس بدی ندارم.این مساله خیلی جزییه بعدا خودت به این نتیجه میرسی البته اقایونم حق دارن متاسفانه جامعه خیلی کثیف شده.این مساله حل میشه مطمین باش اما با مرور زمان.موفق باشی

با سلام
به عقیده من بهتره که به این به چشم یک توفیق نگاه کنین و نه اجبار.به این فکر کنین که این کاملترین نوع حجاب هست که حجاب بانو فاطمه زهرا (س) که الگوی تمام زنان مسلمان هست هم همین بوده است.برایتان متنی رو میذارم شاید اندکی کمک کند:


"در قضیه فدک نیز شکل خاص حجاب حضرت زهرا را هنگام خروج از منزل این گونه توصیف نموده است :حضرت زهرا(س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم به سر بستند و جلباب (چادر) را به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت کردند. (طبرسی الاحتجاج ج ۱ ص ۹۸)"



.

خوب من خودم را می گذارم جای همسر شما! منم تقریبا با ایشان هم عقیده هستم. یعنی چادر را ترجیح می دهم و هر جا خواستگاری می رم از همسرم می خوام که چادری باشند. اما یه فرق کوچولو با ایشان دارم. من حجاب را محدود به چادر نمی دونم و کسی که بدون چادر حجابش را رعایت می کنه را بدحجاب نمی دونم فقط می گم سلیقه ی من اینه و من اینجوری بیشتر می پسندم و همسرم را اینجوری بیشتر دوست دارم.

در مساله شما به دو نگاه می شه به مساله نگاه کرد:
یک. آیا چادر مصداق محض حجاب است و اسلام بر آن تاکید کرده؟
دو: آیا شما باید با همسرتان کنار بیایید یا ایشان با شما؟

از نگاه اول من حق را به شما می دهم و به نظرم می توان به ایشان اثبات کرد که چادر مصداق محض حجاب نیست و نباید چیزی را که اسلام نخواسته به اسلام چسباند.
اما از نگاه دوم به هرحال شما وارد این زندگی شده اید و حافظ شخصیت و اعتبار همسرتان هم هستید همانطور که برعکس این مساله صادق است. (هن لباس لکم و انتم لباس لهن) قرآن از همسر تعبیر به لباس می کند و لباس یکی از کارآیی هایش زیبایی بخشی و حفظ است. حفظ اعتبار همسر هم یکی از مسائل مهم زندگی دونفره است که به نباید از آن غفلت کرد.

واقعا زن ایرانی چقدر بدبخته(با عرض پوزش)
شوهرش مجبورش میکنه برخلاف میلش یک نوع پوششی که خودش دوست داره رو بپوشه
بعضیام اینجا اومدن و میگن هرچی شوهرت گفته انجام بده
دوست عزیز از من میشنوید سر این قضیه کوتاه نیاید

سلام

از همتون ممنونم دوستای گلم

آره عزیزان درسته من تو جلسه صحبتهام قبول نکردم یعنی توجیه نشدم ولی کارییه که شده...باید یه جوری باهاش کنار بیام هرچند خیلی سختمه...

بچه ها به نظرتون امکان تغییر رفتار در آقایان در جریان زندگی وجود داره...آقایون هم جواب بدن

gilber عزیز:
شخصا تاپیک های قبلی ثمین رو یه نگاه انداختم بعد نوشتم.
خودشون گفتن که اولین شرط و مسئله ای که خانواده همسرشون روز خواستگاری مطرح کردن، مسئله چادر پوشیدن بوده.
وقتی ثمین همونجا اعتراض چندان علنی نکرده و در ضمن با پیشرفت رابطه با همون پیش-شرط مخالفت نکرده، معنی اش غیر از این میشه که شرط رو پذیرفته؟!
مسلما ثمین هم موقع جواب "بله" دادن، مزایای زندگی متاهلی به همراه اجبار در چادر رو به مزایای زندگی مجردی با حجاب دلخواه، ترجیح داده و این انتخاب خودشه.
خواهش می کنم کمی در مورد عواقب راهنماییتون فکر کنید. زندگی مشترک ثمین با کوتاه نیامدن سر این مسئله( با توجه به اهمیتش برای همسرش) می تونه خیلی آشفته بشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آویژه

gilber عزیز:
شخصا تاپیک های قبلی ثمین رو یه نگاه انداختم بعد نوشتم.
خودشون گفتن که اولین شرط و مسئله ای که خانواده همسرشون روز خواستگاری مطرح کردن، مسئله چادر پوشیدن بوده.
وقتی ثمین همونجا اعتراض چندان علنی نکرده و در ضمن با پیشرفت رابطه با همون پیش-شرط مخالفت نکرده، معنی اش غیر از این میشه که شرط رو پذیرفته؟!
مسلما ثمین هم موقع جواب "بله" دادن، مزایای زندگی متاهلی به همراه اجبار در چادر رو به مزایای زندگی مجردی با حجاب دلخواه، ترجیح داده و این انتخاب خودشه.
خواهش می کنم کمی در مورد عواقب راهنماییتون فکر کنید. زندگی مشترک ثمین با کوتاه نیامدن سر این مسئله( با توجه به اهمیتش برای همسرش) می تونه خیلی آشفته بشه.

---

این مسئله چادر مسئله ای نیست که به خاطرش یک زندگی رو بهم ریخت
اما وقتی شوهرشون با اینکه خانمش بدون چادر هم حجاب رو رعایت میکنه و چادر سر کردن رو هم دوست نداره. اینقدر واسه یه چادر حاظره سخت گیری کنه
قطعا در ادامه زندگی.محدودیت ها و سختگیری های دیگه ای رو هم به ایشون تحمیل خواهد کرد


اگر ایشون هم بخواد مثل شوهرش رو یک مسئله که حقشم هست پا فشاری کنه و مثلا مهریشو که عند المطالبه هست رو بزاره اجرا.و در جواب اعتراض همسرش بگه مگه مهریه عندالمطالبه نیست؟.مگه خودت قبولش نکردی؟حالام باید بدیش!
ایا اینکار به نظرتون درسته؟
به نظر من در زندگی مشترک دو طرف باید با علاقه و رضایت از هم زندگی کنند.نه اینکه یه خط کش بگیرن دستشون و بگن اینجا محدوده حق و حقوق منه و تو باید اجراش کنی.
یا قانون فلان حق رو به من داده و تو باید مو به مو اجراش کنی
و...
به هر حال انتخاب با خودشه.اما من جاشون بودم سر این قضیه کتاه نمیومدم
چون فردا لابد باید سر یه چیز دیگه هم کوتاه بیام و...

گیلبر جان:
من حرف شما را می فهمم و اگه اون توافق اولیه و اصرار روز اول همسرشون نبود، بی شک من هم، جور دیگری می نوشتم. و صد البته فکر می کنم این موضوع یک استثناست که تن سپردن بهش، در بحث رفتار منفعلانه نمی گنجه.
اما در عین حال یادمون باشه زندگی مشترک بازی برد و باخت نیست که اگه یکی از طرفین خواسته ای داشت و انجام شد، برنده است و دیگری بازنده. و اگر یک طرف کوتاه آمد، یعنی که چیزی را از دست داده یا قرار است این اتفاق در آینده هم تکرار شود. بلکه باید تصمیم گیری ها رو به سمتی برد که سود بلند مدت و رضایت خاطر هر دو طرف توش لحاظ شده باشه.
به قول بزرگترا" تو بکش، من بکش" جواب نمی ده تو زندگی مشترک عزیز دلم :46::43:

به نظر من هر دلیلی که آورده میشه برای اینکه ثمین حرف شوهرشو گوش کنه میشه به نفع خواسته ثمین استفاده کرد.اگر مسءله چادر اینقدر مهم نیس که بخوای بخاطرش زندگی رو سخت کنی این رو میشه به همسرش گفت.بنابراین هرکس اینجا نظر خودش راجع به چادر میگه.منم که شخصا با حجاب زوری یا اجباری مخالفم طبعا با چادر هم مخالفم و میگم بنظر من لزومی نداره ایشون چادر سرش کنه.
اما مهم اینه که از نظر من زن و شوهر نبایدواسه زندگی شخصی هم شرط بذارم.آیا خانم میتونه برای شوهرش شرط بذاره که همیشه کت شلوار بپوشد؟از اولش هم این شرط گذاری غلط بوده.ادامه شرط گذاری بده.پس بهتره همین اول جلوش گرفته بشه.جنگ اول به از صلح آخر.
خانم ثمین همه با عادت کردن به موضوعی یا عادی نشان دادن اون موضوع نظرشان تلطیف میشه.فقط باید حجاب بدون چادر براشون عادی بشه.

سلام به همگی،مخصوصا شما،ثمین خانم
فکر کنم کوچیکتر از اونیم که بخوام در جایگاه راهنما اظهار نظر کنم،فقط عقیدمو میگم:
من دوست دختر دارم،که قراره نامزد کنیم،تقریبا 6ماهه در ارتباطیم
من این مدل ازدواج که مامانم بره خاسگاریو...نمیپسندم،با اینکه خونواده منم سنتین
منو عخشم،همین الان داریم با هم اشنا میشیم،اگه همچین تفاوتایی باهم داشته باشیم الان که باهمیم بروز میکنه و یا حلش میکنیم،یا...یا بازم حلش میکنیم:)
بهرحال وقتی دو نفر با هم ارتباط عاطفی دارنو احساس میکنن احساسشون بهم نزدیکه...وقتی همدیگرو دوس دارن،از یه سری چیزا که واسشون خیلی مهم نیس بخاطر اینکه واسه طرف مقابل مهمه میگذرن...اینم بخاطر اینه که خوبیای هم میشناسنو بهم اعتماد دارن
الانم شما میگی انسان محجوبو معمولی هستی،ولی مشکل اینجاس که ایشون اینو نمیدونه،شمارو نمیشناسه،شمارو فعلا با چیزی که میبینه و ازش ترس داره مقایسه میکنه،که اونم دختراییه که با سلیقش تضاد دارنو فراوونیشون خیلیم زیاده،پس از شمایی که فقط چندوقته محدوده میشناستتون میترسه و یکمیشم بخاطر جبهه گیریتون نسبت به موضع خودتونه...بهرحال اگه فقط همین مشکل بینتونه،اگه هردوتاتون روش حساس نشینو جبهه نگیرین،بخاطر اینکه همدیگرو دوسسسس دارینننن!!! زمان حلش میکنه ;)

سلام عزیزم.
امیدوارم خوب باشی.
عزیزم من هم شرایطی کاملا شبیه شما داشتم.بااین تفاوت که شما ازدواج کردین ولی ما دوستیم فلا.
من یه دختر بسیار آزاد بودم که حجاب برام معنایی نداشت.حتی توخونه هم آرایش داشتم چه برسه به بیرون...
دوستم کم کم برام از مسائل اعتقادی گفت و منم مشتاق شدم.دنبالش رفتم و تحقیق کردم و بعد از یک سال تبدیل شدم به یه دختر مانتویی ولی باحجاب کامل.آرایش هم بسیار کم.ولی دوستم ازم جادر خواست.گفت من هرکاری میکنم از فکر چادر بیرون نمیام.منم با چادر کنار نمیومدم.یک سال طول کشید تاقبولش کردم ولی فقط بخاطر اون.تو این یک سال هم اعصاب خودمو خورد کردم هم اونو.ولی واقعا الان میفهمم ارزششو نداشت.انقدام چیز بدی نیسات چادر.آرامشی که به زندگیت میاره فوق العادست.
موفق باشی:72: