دختری که برای نامزدم مزاحمت ایجاد میکنه!

سلام به دوستان عزیز و مهربونی که اینجا فعالیت میکنند... من تازه در این تالار عضو شدم
امیدوارم در کنار هم با بررسی مشکلاتمون بتونیم راه حل های خوبی رو پیدا کنیم... امیدوارم مشکلات همه حل بشه و همه خوشبخت بشن:43:

من 1 سال و نیم هستش که با پسری عقد کردم که از من 7 سال بزرگتر هست... من و نامزدم همدیگه رو خیلی دوست داریم و ازدواجمون هم به صورت سنتی بود و قبل از ازدواج با هم رابطه ای نداشتیم... فقط در حد صحبت های خواستگاری....
اینها رو گفتم تا قبل از بیان مشکلاتم آشنایی کلی با زندگی ما پیدا کنید شاید برای کمک کردن به من نیاز به این پیش زمینه ها داشته باشید...
فروردین 1390 درست 1 سال و 3 ماه پیش وقتی 3 ماه از نامزدیم گذشته بود ، متوجه مزاحمت های تلفنی توی گوشی نامزدم شدم!
من عادت ندارم گوشی طرف مقابل رو چک کنم و از این کارها خوشم نمی اومد... 3 ماه اینطوری نامزد بودیم. گوشی ِ نامزدم به خاطر شغلش زنگ خور زیاد داشت و من اهمیتی نمی دادم.
یک روز وقتی عید دیدنی رفته بودیم ، کسی به گوشیش زنگ زد نامزدم برداشت و یک لحظه ساکت شد و بعدش قطع کرد.
وقتی دوباره زنگ زد چشمم به شماره افتاد شماره اش خیلی رند بود شماره ی جالبی داشت همین باعث شد که توی ذهنم بمونه.... نامزدم گوشی رو برداشت و بعد از گفتن ِ الو قطع کرد.
بهش گفتم : قطع شد؟ گفت : آره
خلاصه اون رو گذشت و من هم پیگیر نشدم... و هیچوقت گوشیشو چک نمیکردم... و همین باعث شده بود که نامزدم بی خیال بشه و هر پیامی که واسش میاد رو هم از گوشیش پاک نکنه.من از ماجرا خبر نداشتم
یک ماه ِ بعد ، یه شب حوصله ام سر رفته بود... نامزدم پشت کامپیوتر بود و داشت کاراشو میکرد. منم بیکار بودم... گوشی ِ نامزدمو گرفتمو داشتم باهاش ور میرفتم... بازی و آهنگ و عکس و از اینجور چیزا... خلاصه دیگه حسابی حوصله ام سر رفته بود ،
نامزدم هروقت واسش پیامی می اومد برام بلند بلند میخوند... به خاطر همین فکر کردم شاید ایرادی نداشته باشه یه سر هم به پیام هاش بزنم.
پیام هاش رو همینطور تند تند باز می کردم و پیام ِ بعدی ... یکی از پیام هاشو وقتی خوندم دلم هُرّی ریخت! همه ی پیام هاشو میخوند غیر از اینجور پیام ها!پیام از یه دختر بود که داشت ازش گلایه میکرد و و بعدش هم چندین پیام دیگه از اون دختر ... پیام های عاشقانه... و خیلی پیام های دیگه...
وقتی شماره شو دیدم ، یادِ اون شماره ای که روز ِ عید دیده بودم افتادم... بله همون شماره بود...
شماره ی دختره رو برداشتم و بعدا ً از خطی باهاش تماس گرفتم که ببینم واقعا ً دختره یا پسر؟ طرف ، دختر بود. یه مدت صبر کردم تا ببینم آیا اون دختر باز هم تماس میگیره یا پیام میده؟
اون همیشه زنگ میزد و ول کن ِ قضیه نبود! مثلا ً پیام میداد : میدونم که الان پیششی و باهاشی ، از اول هم یه مزاحم بودم توی زندگیت و از اینجور پیام ها...
خلاصه از هر طریقی نتونستم آمار دختره رو دربیارم... بعد از یه مدت ( دو ، سه ماه ) که دیدم مزاحمت های دختره ادامه داره و به هر بهونه ای زنگ میزنه و پیام میده ، مجبور شدم قضیه رو با نامزدم درمیون بذارم
بهش گفتم که متوجه تماس ها و پیام های اون دختر شدم و همه ی قضیه رو براش تعریف کردم و ازش پرسیدم که اون دختر کیه؟
نامزدم گفت که اونو نمیشناسه... هرطور که باهاش صحبت کردم ، می گفت که نمیشناستش... من هم حرفشو باور کردم اما از این متعجب بودم که اگر دختر رو نمیشناسه چرا دست از مزاحمت هاش برنمیداره...
1 روز - 2 روز - 3 روز - 1 ماه - 2 ماه - 3 ماه- 6 ماه - 1 سال مزاحمت ایجاد میکرد ... نامزدم راضی نشد که از دستش شکایت کنیم و من هم خیلی ناراحت بودم و از طرفی می ترسیدم مزاحمت های این دختر روی زندگی مون تأثیر بذاره
من نگران ِ زندگی مون بودم ... وقتی پیام میداد یا زنگ میزد ، نامزدم بهم نمیگفت و دیگه پیام هاشو هم پاک میکرد... فقط یکی دوبار که نامزدم پیش گوشیش نبود من دیدم واسش پیام های عاشقانه اومد و گوشیش زنگ خورد... یکی از پیام ها رو باز کردم دیدم عاشقانه ست پاک کردم و بقیه رو باز نکردم.
تصمیم گرفتم خودم با دختره صحبت کنم... باهاش صحبت کردم و خودم رو معرفی کردم... ازم عذرخواهی کرد و گفت که اشتباه گرفته و دیگه تکرار نمیکنه... اما بعد از یک هفته دوباره شروع کرد!!!
من دیگه حسابی عصبانی شده بودم ایندفعه با نامزدم بحث کردم و بهش گفتم که اگه منو دوست داری سیمکارتت رو بشکن... اون یکم این دست و اون دست کرد چون به خاطر شغلش نمیتونست اینکارو بکنه
بهش گفتم میدونستم دلت نمیاد این کارو بکنی ، تا تحریک بشه به این عمل.... اونم سیمکارتو شکست و گفت جوری هم میشکنم که قابل برگشت نباشه و انداخت توی سطل آشغال...
بهش میگفتم خط جدید بگیره اما قبول نمیکرد... بعد از یه مدت خط ِ یکی از دوستاش رو گرفت. از اون دختر خبری نبود تا اینکه بعد از یکی دو هفته یک شماره ی ناشناس به گوشیش زنگ زد. دیدم که گوشیو جواب نمیده
نگاه کردم و شماره رو به خاطرم سپردم... بهش گفتم چرا جواب نمیدی؟ گفت : ولش کن معلوم نیست کی هست! فرداش از یه خط دیگه با اون شماره تماس گرفتم و دیدم که همون دختره!!!
خلاصه خط جدیدش رو هم پیدا کرده بود... واقعا ً دیگه نمیدونم چیکار کنم... خیلی میترسم...من به نامزدم اعتماد دارم ولی زیاد دیدم دخترهایی رو که شوهر دیگران رو از راه به در میکنند.بالاخره بعد از یکی دو سال دل ِ هر مردی رام میشه...
سرتون رو به درد آوردم... الان مزاحمت های اون دختر کم شده... البته من دیگه گوشی نامزدم رو چک نمیکنم ولی به مناسبت های مختلف میبینم که اون خط بهش پیام میده... روز تولد ... روز مرد... اعیاد و...
خط جدید ِ نامزدم هم به نام خودش نیست و نمیشه از طریقش شکایت کرد... از هر راهی وارد شدم نتونستم آمار ِ اون دختر رو در بیارم... میترسم همین دختر زندگیمونو از هم بپاشه...
خیلی از مرد ها وقتی با خانوماشون قهر می کردن و توی همچین موقعیتی قرار می گرفتن ، با دختری که به خطشون زنگ میزد دوست میشدن... با وجودِ این دختر توی زندگیم حتی از قهر کردن و اختلافات خانوادگی هم باید بترسم...
آخه مگه ممکنه زن و شوهری هیچوقت با هم دعوا نکنند یا قهر نکنند؟ پس با وجود ِ این دختر توی زندگیم نمیتونم آرامش داشته باشم... ای کاش میتونستم آمارشو در بیارم و حداقل بفهمم کیه!
شاید اگه می فهمیدم کیه اون دختر می ترسید و به خاطر آبروش هم شده دست از سرمون برمیداشت... اما از هیچ طریقی نتونستم بفهمم... اگر یک هفته یا یک ماه مزاحمت ایجاد میکرد ، اینقدر نگران نمیشدم... الان با وجود گذشتِ 1 سال و چند ماه هنوز دست از سرمون برنداشته...
به نظرتون من باید چیکار کنم؟؟؟

سلام انیتای عزیز.نمیدونم چی بگم نمیخوام ذهنتو خراب کنم ولی کاش بهش نمیگفتی که پیاماشو دیدی اگه مقصر باشه که سریع قضیه رو جم وجور میکنه اگه نباشه هم اون احساس میکنه دیگه بهش اعتماد نداری برای همیشه و این اصن خوب نیس.گفتی دس دس کرد هم تو شکستن سیمکارت و هم به پلیس اطلاع دادن اینا اصن نشانه خوبی نیس.تازه کی غیر از همسرت شمارشو میتونه به طرف داده باشه.با این حال باید امار دختره رو دربیاری وگرنه داغون میشی

شریان عزیز مرسی از پاسخت ....

در مورد شکایت نامزدم میگه نمیخوام حاشیه درست بشه!

البته تنها چیزی که این 1 سال منو نگه داشته پیام هاییه که دختره نوشته ، چون بعضی هاشو دیدم که گفته از اول هم یه مزاحم بودم توی زندگیت... خیلی سنگ دلی و من خیلی تنهام و از اینجور چیزها... به خاطر همین فکر کردم هنوز نامزدم باهاش ارتباطی نداره...
من وقتی در مورد این قضیه با ناراحتی با نامزدم صحبت میکنم ازم ناراحت میشه و میگه من که کاری نکردم... خوبه جوابشو نمیدم... من که زنگ نمیزنم خودش زنگ میزنه و پیام میده...

به هر حال دستم از همه نظر بسته ست... سیمکارت جدیدِ نامزدم به نام خودش نیست و نمیتونم شکایت کنم... از طرفی از هیچ طریقی نتونستم بفهمم کیه...
وقتی دختره از خط جدیدی به نامزدم زنگ زد و من شماره شو برداشتم... دوباره با دختره تماس گرفتم و بهش گفتم مگه قرار نبود که دیگه زنگ نزنی؟ ازم عذرخواهی کرد و گفت که قبلا ً با نامزدم بوده و عاشق همدیگه بودن و نامزدم اونو تنها گذاشته و بدون خبر اومده با من ازدواج کرده! به خاطر همین حالا نمیتونه فراموشش کنه... به خاطر همین شماره ی جدیدش رو از طریق دوستش پیدا کرده... اما اسم دوستشو نگفت... قول داد که دیگه زنگ نزنه...
بعد از یه مدت دیدم با یه خط جدید پیام داد و زنگ زد!!!! فهمیدم که وقتی دختره می فهمید من خطشو بدست آوردم خطشو عوض میکرد و از خط جدیدی به نامزدم زنگ میزد...
البته نامزدم انکار میکنه ... حتی قسمش دادم و گفتم گذشته ی تو اصلا ً واسم مهم نیست.. . مهم اینه که الان با منی و فقط و فقط منو دوست داری... فقط میخوام بدونم این دختر کیه تا خیالم راحت بشه ... اما نامزدم باز هم میگه که نمیشناستش.... میگه خودم آمارشو برات درمیارم اما الان چندماهه که اینکارو نکرده.... هربار هم ازش میپرسم میگه چند روز صبر کن......!
نمیدونم اون دختر هدفش از این کار چیه؟؟ یعنی میخواد زندگیمونو خراب کنه یا با نامزدم دوست بشه؟ یا.......

من الان 4 تا خط از اون دختره دارم... سری ِ آخر به روم نیاوردم که خط جدیدش رو به دست آوردم... به خاطر همین هنوز هم از همون خط مزاحمت ایجاد میکنه....

سلام آنیتا جان

بهتره در یه موقعیت خوب و صمیمی با نامزدتون صحبت کنید و ازش بخوای وقتی تصمیم گرفته با شما زندگی کنه پس بهتره در گذشته هر چی بوده و داشته تموم کنه مگه نه اینکه قصدش همین بوده و گذشته اش رو هر چی بود ول کرده و اومده سراغ شما

بهش بگین اگه براش مهم هستی و آرامش خودتون از همه چی مهمتره بره با قاطعیت با اون دختر صحبت کنه و
اینکه هر چند اون جواب دختره رو نمیده ولی همین که اون تماس میگیره تمام آرامش شما رو بهم می ریزه و شما
رو خیلی ناراحت میکنه

سلام دوست عزیز
شماباید با روشهای جرآت مندانه ونه منفعل یا پرخاشگر با همسرتون صحبت کنین وبهش بگین که این مسئله آرامش فکری شما رو بهم ریخته ومی خوایین که برای همیشه حلش کنین.
ازش بخوایین که یک خط جدید به اسم خودش بگیره و ضمناً با همین خطی که الان این دختر به اون اس ام اس میده فقط یکبار به اون دختر اس ام اس بزنه وبگه که اگریکباردیگه زنگ یا اس ام اس بزنه یا سعی کنه شماره تماس جدید اونو بدست بیاره حتماً بعنوان مزاحم ازش شکایت میکنه. ودرصورت تکراراین اتفاق حتماً شکایت کنید.
یکبار جدی موضوع رو مطرح وحلش کنین ودیگه هم خودتون با اون دختر تماس نگیرین بذارین مسئولیت کاری که با همسرتون هست خودش انجام بده. به مسائل مربوط به خودتون برسین ودیگه درمورد این موضوع پاپیچ همسرتون نشین. خوش بین باشین تا اتفاقات هم براتون خوب رقم بخوره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سارا@

سلام آنیتا جان

بهتره در یه موقعیت خوب و صمیمی با نامزدتون صحبت کنید و ازش بخوای وقتی تصمیم گرفته با شما زندگی کنه پس بهتره در گذشته هر چی بوده و داشته تموم کنه مگه نه اینکه قصدش همین بوده و گذشته اش رو هر چی بود ول کرده و اومده سراغ شما
بهش بگین اگه براش مهم هستی و آرامش خودتون از همه چی مهمتره بره با قاطعیت با اون دختر صحبت کنه و
اینکه هر چند اون جواب دختره رو نمیده ولی همین که اون تماس میگیره تمام آرامش شما رو بهم می ریزه و شما
رو خیلی ناراحت میکنه

---

سلام... سارا جان... تموم ِ این روش ها رو امتحان کردم... یه مدت صمیمی و خوب بهش گفتم که گذشته ش برام مهم نیست و فقط این صداقتش نسبت به من مهمه...
دیدم میگه دختر رو نمیشناسه دیگه اصرار نکردم و گفتم پس بریم از دستش شکایت کنیم... قبول نکرد ... یه مدت اصرارش کردم واسه شکایت اما قبول نکرد... بعد از یه مدت بهش گفتم : پس آمارشو خودت واسم دربیار.... فقط میخوام بدونم کیه؟ چون خیلی اذیتم میکنه... و همینکه اون دختر میدونه که ما نمیشناسیمش باعث میشه که بیشتر به مزاحمت هاش ادامه بده... بهم گفت: چند روز صبر کن تا آمارشو واست دربیارم... اما بعد از گذشتِ 3 ، 4 ماه اصلا ً به روی خودش نمی آورد که قرار بود چیکار کنه.. به خاطر همین ایندفعه دیگه نتونستم صبر کنم و تحمل به خرج بدم... این جدی باهاش صحبت کردم و بهش گفتم تا وقتی آمار اون دختر رو درنیاری باهات قهرم... این سری یکم روش تأثیر گذاشت و بهم گفت که سعی کرده آمارشو دربیاره ولی باز هم به نتیجه ای نرسیدم...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پارميدا

سلام دوست عزیز
شماباید با روشهای جرآت مندانه ونه منفعل یا پرخاشگر با همسرتون صحبت کنین وبهش بگین که این مسئله آرامش فکری شما رو بهم ریخته ومی خوایین که برای همیشه حلش کنین.
ازش بخوایین که یک خط جدید به اسم خودش بگیره و ضمناً با همین خطی که الان این دختر به اون اس ام اس میده فقط یکبار به اون دختر اس ام اس بزنه وبگه که اگریکباردیگه زنگ یا اس ام اس بزنه یا سعی کنه شماره تماس جدید اونو بدست بیاره حتماً بعنوان مزاحم ازش شکایت میکنه. ودرصورت تکراراین اتفاق حتماً شکایت کنید.
یکبار جدی موضوع رو مطرح وحلش کنین ودیگه هم خودتون با اون دختر تماس نگیرین بذارین مسئولیت کاری که با همسرتون هست خودش انجام بده. به مسائل مربوط به خودتون برسین ودیگه درمورد این موضوع پاپیچ همسرتون نشین. خوش بین باشین تا اتفاقات هم براتون خوب رقم بخوره.

---

سلام پارمیدا جون

یعنی سعی نکنم بفهمم اون دختر کیه؟؟ شما جای من بودی ، نمیخواستی بفهمی؟ در مورد رابطه اش با نامزدم منظورم نیست... اینکه هویتش برام آشکار نشده خیلی اذیتم میکنه... فکرشو بکن وقتی دشمنتو نمیشناسی چطور میخوای باهاش مبارزه کنی... اگر من پیداش نکنم و در آینده تهدیدی واسه زندگیم باشه چی؟

آخه جالبیش میدونید چیه؟ یکبار به نامزدم گفتم این سری دختره زنگ زد ، باهاش صحبت کن... اولش قبول نمیکرد... به یه زحمت راضیش کردم و وقتی دختره زنگ زد ، نامزدم بهش گفت : چرا به این خط زنگ میزنی؟ و باهاش دعوا کرد ، دختره هم عذرخواهی کرد و گفت شرمنده اشتباه گرفتم!!!!!
من خیلی ناراحت شدم و گفتم که میخواستم عادی باهاش صحبت کنی و ببینی حرفِ حسابش چیه نه اینکه باهاش دعوا کنی!!!
از طرفی دعوای اون روزش باعث نشد که دختره دیگه زنگ نزنه...!!!!!
به خاطر همین به نامزدم گفتم این سری باهاش معمولی صحبت کن ، بذار حرف بزنه... نامزدم به زحمت راضی شد و دفعه ی بعد که گوشی رو برداشت ، بعد از سلام ، دختره بهش گفت : کسی پیشته؟؟ نامزدم گفت : نه... شما؟؟ نمیدونم دختره بعدش چی گفت ولی نامزدم کلمه ی "شما ؟ " رو چند بار تکرار کرد. دختره گفت : باشه بعدا ً زنگ میزنم!!! و بعدش قطع کرد...!
من خیلی عصبانی شده بودم و بهش گفتم که از روی قصد شما رو چندبار تکرار کردی تا بفهمه کسی پیشته و قطع کنه.......! :302:
بعد از اون قضیه دیگه اصرارش نکردم که با دختره صحبت کنه...... دیگه ناامید شدم... از یک طرف همه ی مدارکم علیه نامزدمه.... از طرفی چون میبینم پسر خوبیه ، نمیتونم اعتمادمو نسبت بهش از دست بدم... و خیلی دوستش دارم... اگر میتونستم بفهمم اون دختر کیه ، شاید خیلی از مسائل حل میشد...... خیلی گیج شدم...

یک چیز ِ جالب ِ دیگه هم هست : شماره ی اول ِ اون دختر ، توی گوشی ِ نامزدم ذخیره بود!!! به اسم ِ امیر! و من وقتی با اون دختر صحبت کردم نامزدمو به اسم امیر میشناخت....!!! البته اسم اصلیش رو هم میدونست!!!!!!
به نامزدم گفتم : اگه تو اون دختره رو نمیشناسی ، پس چطور اسمشو به همون اسمی ذخیره کردی که اون تو رو میشناسه!!!!!!
نامزدم گفت : این گوشی مال ِ من نیست.... مال ِ آبجیم بود ، اونم پیدا کرده!!!
بهش گفتم : گوشی رو پیدا کرده!!! خط رو که پیدا نکردی و به اسم خودته!!! اون دختر داره با خطت تماس میگیره در حالی که شماره ش توی گوشیت ذخیره ست!!!!!!
با همه ی اینها گفت که من نمیدونم و نمیشناسمش....

من واقعا ً گیج شدم.... یا نامزدم داره منو میپیچونه.... یا مرد ِ خیلی بدشانسیه که این اتفاقات براش می افته..... و یا اون دختر خیلی زرنگه.... یا اینکه خواهر نامزدم اون دختر رو میشناسه.... یا اینکه اون دختر یکی از فامیل های نزدیکه.... و یا ...............

به نظر من نامزدت اون دختر رو خوب میشناسه و باهاش هم در تماسه منتها بخاطر همون دوستی قبلیشون هنوز نتونسته خیلی قاطع باهاش برخورد کنه و به اصطلاح اونو حسابی از خودش برنجونه!!

مطلب مهم اینهه که الان هر چی شما بیشتر به اون دختر حساسیت نشون بدین نامزد تون خواسته یا ناخواسته بیشتر جذب اون دختر میشه

از این به بعد سعی کنید وقتی نامزدتون پیش شماست بهترین احساس رو از بودن با شما داشته باشه بدون بازخواست و سوال و جواب!

چیزی که مسلم هست نامزدتون از بین شما و اون دختر شما رو برای زندگیش انتخاب کرده
به مرور زمان اون دختر هم خسته میشه و میذاره میره

فقط با اخلاق و رفتار خوبت کاری کن دل نامزدت بیشتر برات تنگ بشه تا کم کم خاطره اون دوستی کذایی از ذهنش پاک بشه و رغبتی برای جواب تماس های اون دختر نداشته باشه

سارا جان سعی میکنم اینکارو بکنم... اما مگه ممکنه توی رابطه ی زن و شوهری هیچ اختلاف ، قهر یا کدورتی پیش نیاد؟ توی همه ی زندگی ها بالاخره یه روزی ممکنه زن و شوهر با هم قهر کنند... من می ترسم یه وقت خدایی نکرده بین من و نامزدم اختلافی پیش بیاد و اینجور مواقع نامزدم به سمت اون دختر بره...
اگه همچین روزی بیاد من نابود میشم... همین الان نمیتونم وجودِ اون دختر رو تحمل کنم چه برسه به روزی که...
آخه همچین مواردی رو به چشمم دیدم که مردی زنش رو خیلی دوست داشت اما به خاطر اختلافی که بینشون پیش اومده بود و توی همون برهه از زمان دختری به گوشیش تماس می گرفت... اینها زمینه ساز دوستی ِ اون مرد و اون دختر شدند و باعث شد که به زنش خیانت کنه.... من با این افکار نمیتونم زندگی کنم....
من فقط 1 سال و نیم باهاش نامزدم بودم که 1 سال و 3 ماهشو با این افکار سپری کردم... نمیدونم چرا نامزدم اهمیتی به این قضیه نمیده و درک نمیکنه که چقدر برام مهمه.......
من فکر میکنم که دوستم نداره اما اون اصرار میکنه به اینکه دوستم داره...... البته مسائل و مشکلات دیگه ای هم هست که توی تاپیک های دیگه ای در چند روز آینده عنوان میکنم.... خواستم اول این قضیه با کمک شما حل بشه ، بعدش بقیه رو مطرح کنم...

سلام anita1

به همدردی خوش آمدی

عزیزم ، اعتمادت به همسرت عالیه :104:، و از اینکه هوای رابطه تون رو داری بهت تبریک میگم :104:

بهتره به جای هرگونه تجسسی خیلی جدی و محکم یک بازه زمانی مشخص را به همسرت مهلت بدی و بگی این یک مزاحمت هست که برای من آزار دهنده هست ، اما نمی فهمم چرا شما دست دست می کنی . در هرحال تا فلان مدت من مهلت میدم که این قضیه را روشن و حل کنی . بعد از این مجبورم موضوع را با بزرگترهای دو خانواده در میان بگزارم و بخواهم که کمک کنند این مسئله پی گیری و حل شود . بگویید که من دوست دارم خود همسرم این موضوع را مدیریت و قاطعانه حل کند اینجوری من احساس امنیت خاطر برای زندگیم خواهم داشت و مطمئن میشم که تکیه گاه قوی ای دارم ، اما تعلل و کوتاهی تو مرا نگران میکنه و احساس امنیت در زندگی را از من میگیره و مردد میشم آیا واقعاض اگر مشکلی سر راه زندگی م قرار بگیره همسرم میتونه تکیه گاه خوبی باشه ؟ وقتی می بینم یک ساله از پس یک مزاحم تلفنی برنیامدی نگران میشم و می ترسم که مرد زندگی من اونقدر که خیال من ر راحت کنه قوی نباشه و نتونه از پس مسائل دیگر بر بیاد . در هر حال این فرصت را داری که به من ثابت کنی میتونم بهت تکیه کنم . اگر نشد مجبورم به بزرگترای دو خانواده بگم و در مورد شما هم تجدید نظر کنم چون دیگر مطمئن نخواهم بود همسرم مردی قوی در زندگی هست و من آرامش خیال در کنارش دارم .



.

سلام عزيزم
نظر من اينه كه تو بخاطر علاقه زيادي كه به همسرت داري نمي خواي خيلي از واقعيات رو قبول كني و يه جورايي توي ذهنت ميخواي قبول كني كه همسرت اون دختر رو نميشناسه٠
اين كه همسرت دختر رو ميشناسه كاملا واضحه ٠٠٠٠ مشخصه كه قبلا رابطه اي بين اين دو بوده حالا تا چه سطحي و چقدر ، مهم نيست چون مربوط به گذشته است و همسرت تو رو انتخاب كرده، اما اون دختر بدليل احساسات و وابستگي هايي كه همه ي ما خانمها داريم هنوز نتونسته اين واقعيت رو كه شوهرت ازدواج كرده و قلب و زندگيش رو به زني غير از اون تقديم كرده رو بپذيره و اين باعث ميشه كه مدام به همسرت تماس بگيره حالا يا براي اينكه بتونه قلبش رو بدست بياره يا اينكه بنوعي با بهم زدن زندگيش از اون انتقام گذشته اي كه ما نميدونيم چي بوده رو بگيره ٠٠٠٠٠٠٠ حالا هر چيزي اينا اصلا مهم نيست اينجا فقط تو مهم هستي و طرز برخوردت با اين اتفاق٠
ميدوني يه زن با سياست در همچين زماني چكار ميكنه؟
اول اينكه بايد كاملا خونسردي خودت رو بدست بياري ٠ اينقدر تماسها رو براي خودت و شوهرت بزرگ نكن٠ نه اينكه موضوع مهمي نباشه چرا هست اما تو با اين برخوردهات داري اون دختر رو براي شوهرت پررنگ مي كني
دوم اعتماد بنفس اين خيلي نكته مهميه اعتماد بنفست رو قوي كن رو خودت كار كن شخصيتت رو قوي كن ، به ظاهرت بيشتر از هميشه اهميت بده ، شاد باش،بخند، غذاي خوشمزه درست كن ٠٠٠ اين خيلي نكته مهمي انيتا جان وقتي شوهرت تو رو اينجوري ببينه خود به خود جريان اون دختر كمرنگ ميشه و بعد از زماني اين بي اعتنايي تو روي شوهرت هم اثر ميذاره و اون دختر خود به خود از زندگيتون كنار ميره باور كن
نميگم كار اسونيه اما با تمرين ميتوني حساسيتت رو كم كني و روي اين نكته ها كار كني
ميدوني وقتي تو اينجوري حساسيت نشون ميدي باعث ميشي كه شوهرت اگه هم نخواد بيشتر به اون دختر فكر كنه؟ خودت داري اون دختر رو بزرك ميكني٠
منتظر خبرهاي خوب ازت هستم چون ميدونم موفق ميشي چون اين تو هستي كه نفر اول زندگي همسرت هستي اين تو هستي كه زنش و همسرش هستي اينقدر هم به دعواها و قهرهاي اينده ي زندگيتون فكر نكن بله اگه تو قوي و با اعتماد بنفس باشي و با عملت عشقت رو به همسرت نشون بدي حتي اگه دعوايي هم پيش بياد مطمئنن اون به سمت هر زن سبك سري نخواهد رفت
ميدونم گفتن ابن حرفها راحت تر از انجام دادنشه اما تو مي توني عزيزم چون تو عاشق زندگي و همسرتي و قدرت عشق از همه چيز بالاتره٠

آفرین به صبوریت :104::104:

واقعا1000 آفرین. اکثر خانمهارو که دیدم چنین مشکلی دارن.

با گریه زاری و نا امیدی پست میزنند.

در این مسایل خانمها زود از کوره در میرند . پست تون رو خوندم. خیلی به صبوریت حسادت کردم

با اینکه من مردم.

چندتا سوال:

چرا خط کارکرده از همکارش گرفته .

چرا خط صفر خریداری نکرده.

به احتمال اون دختر خانم شناختی از نامزد شما و دوستانش دارد که تونسته شمارش رو مجددا پیدا کند.

یه طرفند :اگر گوشی همسرتون سامسونگ است میتونه شماره مزاحم رو در لیست سیاه قرار بده

دیگر مزاحم نمیتونه نه تماس و پیام برقرار کنه.

یا نرم افزار مسدود کردن شمارهای مزاحمی رو بر روی گوشی نصب کنه.

با تشکر از پیشنهاد پدر بزرگ در ادامه یه پیشنهادم من دارم که حتی اگه گوشیشون سامسونگ هم نیست و نتوونستین اون نرم افزار را پیدا کنید به همسرتون بگین از یه دوست شنیدین که همچین نرم افزاری وجود داره و می توونه برای خلاص شدن از شر اون مزاحم همچین کاری کنه...ببینین چقدر شوق نشوون می ده به این حرفتون و پیگیرش میشه... میره بگرده همچین نرم افزایو پیدا کنه؟؟

این طور که به نظر میاد ممکنه نامزدتون خودش شماره ی جدیدشو به اون دختر داده و این پیشنهاد که نرم افزار جدیدی رو گوشیش بریزه پیشنهاد خوبی نیست به نظر من دیگه پیش نامزدت حساسیت زیادی نسبت به این مساله نشون نده و طوری رفتار کن که انگار بهش اعتماد کامل داری و حرفاش رو کاملا باور کردی ولی به طور نامحسوس حواست کاملا جمع باشه زمان هایی که باهمید در مورد اون دختر و رابطه اش با نامزدتون صحبت نکن چون همینکارا باعث میشه حضور اون دختر بیشتر تو زندگیتون جا باز کنه مهم اینه که نامزدتون شما رو برای ادامه ی زندگیش انتخاب کرده و مسلما اولویت اصلی و مهم زندگیش شما هستید همین برگ برنده تونه و می تونید با بیشتر کردن محبتتون به نامزدتون به طور کامل اون دختر رو از زندگیت بیرون کنی.مهمترین کاری که خیلی از خانم های ایرانی اینجور موقع ها نمی تونن انجام بدن صبر و داشتن آرامشه.ایشلا با نامزدت خوشبخت و عاقبت به خیر بشید:323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

سلام anita1

به همدردی خوش آمدی

عزیزم ، اعتمادت به همسرت عالیه :104:، و از اینکه هوای رابطه تون رو داری بهت تبریک میگم :104:[/size]

بهتره به جای هرگونه تجسسی خیلی جدی و محکم یک بازه زمانی مشخص را به همسرت مهلت بدی و بگی این یک مزاحمت هست که برای من آزار دهنده هست ، اما نمی فهمم چرا شما دست دست می کنی . در هرحال تا فلان مدت من مهلت میدم که این قضیه را روشن و حل کنی . بعد از این مجبورم موضوع را با بزرگترهای دو خانواده در میان بگزارم و بخواهم که کمک کنند این مسئله پی گیری و حل شود . بگویید که من دوست دارم خود همسرم این موضوع را مدیریت و قاطعانه حل کند اینجوری من احساس امنیت خاطر برای زندگیم خواهم داشت و مطمئن میشم که تکیه گاه قوی ای دارم ، اما تعلل و کوتاهی تو مرا نگران میکنه و احساس امنیت در زندگی را از من میگیره و مردد میشم آیا واقعاض اگر مشکلی سر راه زندگی م قرار بگیره همسرم میتونه تکیه گاه خوبی باشه ؟ وقتی می بینم یک ساله از پس یک مزاحم تلفنی برنیامدی نگران میشم و می ترسم که مرد زندگی من اونقدر که خیال من ر راحت کنه قوی نباشه و نتونه از پس مسائل دیگر بر بیاد . در هر حال این فرصت را داری که به من ثابت کنی میتونم بهت تکیه کنم . اگر نشد مجبورم به بزرگترای دو خانواده بگم و در مورد شما هم تجدید نظر کنم چون دیگر مطمئن نخواهم بود همسرم مردی قوی در زندگی هست و من آرامش خیال در کنارش دارم .


[size=small]دوستان عزیزم سلام
خیلییییییی خوشحال شدم وقتی که دیدم باز هم به تاپیکم توجه شده و همه سعی در حل کردن مشکل ِ من دارن... از همه تون ممنونم...
باید بگم که من همونطور که فرشته ی مهربان گفتن ، نامه ای رو تنظیم کردم که در اون مدتی به نامزدم مهلت دادم اما اون نامه رو هنوز برای نامزدم ایمیل نکردم... چون توی این مدت با نامزدم در مورد رفتن حضوری پیش مشاور صحبت کرده بودم... بهش نگفتم که به مشاور میخوام چی بگم... فقط گفتم مشاور اول زندگی خیلی مفیده و میتونه خیلی چیزها بهمون یاد بده... چون گاهی وقتا نمیتونیم موقعیت همدیگه رو درک کنیم و زبون همو نمی فهمیم بهتره مشاور باهامون صحبت کنه تا راه های برقراری ارتباط با هم رو یاد بگیریم... و وقتی که پیش مشاور رفتم میخواستم قضیه این تماس های تلفنی رو هم باهاش درمیون بذارم تا نظر ایشون رو در موردش بپرسم... به خاطر همین فرستادن ِ نامه برای همسرم رو به تأخیر انداختم...
البته چون ما الان 1 سال و نیم نامزدیم و نامزدم داره خونه سازیشو شروع میکنه... فکر میکنم که از یک طرف سرش شلوغه و فرصتِ رسیدگی به مسائل منو نداره... از جهتی هم اگر عروسیمون نزدیک بشه با این تردید که اون دختر خللی در زندگیم ایجاد کنه نمیتونم با خیال راحت عروسی کنم و میخوام که حتما ً قبل از عروسی این مشکل حل باشه...

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue_sky

سلام عزيزم
نظر من اينه كه تو بخاطر علاقه زيادي كه به همسرت داري نمي خواي خيلي از واقعيات رو قبول كني و يه جورايي توي ذهنت ميخواي قبول كني كه همسرت اون دختر رو نميشناسه٠
اين كه همسرت دختر رو ميشناسه كاملا واضحه ٠٠٠٠ مشخصه كه قبلا رابطه اي بين اين دو بوده حالا تا چه سطحي و چقدر ، مهم نيست چون مربوط به گذشته است و همسرت تو رو انتخاب كرده، اما اون دختر بدليل احساسات و وابستگي هايي كه همه ي ما خانمها داريم هنوز نتونسته اين واقعيت رو كه شوهرت ازدواج كرده و قلب و زندگيش رو به زني غير از اون تقديم كرده رو بپذيره و اين باعث ميشه كه مدام به همسرت تماس بگيره حالا يا براي اينكه بتونه قلبش رو بدست بياره يا اينكه بنوعي با بهم زدن زندگيش از اون انتقام گذشته اي كه ما نميدونيم چي بوده رو بگيره ٠٠٠٠٠٠٠ حالا هر چيزي اينا اصلا مهم نيست اينجا فقط تو مهم هستي و طرز برخوردت با اين اتفاق٠
ميدوني يه زن با سياست در همچين زماني چكار ميكنه؟
اول اينكه بايد كاملا خونسردي خودت رو بدست بياري ٠ اينقدر تماسها رو براي خودت و شوهرت بزرگ نكن٠ نه اينكه موضوع مهمي نباشه چرا هست اما تو با اين برخوردهات داري اون دختر رو براي شوهرت پررنگ مي كني
دوم اعتماد بنفس اين خيلي نكته مهميه اعتماد بنفست رو قوي كن رو خودت كار كن شخصيتت رو قوي كن ، به ظاهرت بيشتر از هميشه اهميت بده ، شاد باش،بخند، غذاي خوشمزه درست كن ٠٠٠ اين خيلي نكته مهمي انيتا جان وقتي شوهرت تو رو اينجوري ببينه خود به خود جريان اون دختر كمرنگ ميشه و بعد از زماني اين بي اعتنايي تو روي شوهرت هم اثر ميذاره و اون دختر خود به خود از زندگيتون كنار ميره باور كن
نميگم كار اسونيه اما با تمرين ميتوني حساسيتت رو كم كني و روي اين نكته ها كار كني
ميدوني وقتي تو اينجوري حساسيت نشون ميدي باعث ميشي كه شوهرت اگه هم نخواد بيشتر به اون دختر فكر كنه؟ خودت داري اون دختر رو بزرك ميكني٠
منتظر خبرهاي خوب ازت هستم چون ميدونم موفق ميشي چون اين تو هستي كه نفر اول زندگي همسرت هستي اين تو هستي كه زنش و همسرش هستي اينقدر هم به دعواها و قهرهاي اينده ي زندگيتون فكر نكن بله اگه تو قوي و با اعتماد بنفس باشي و با عملت عشقت رو به همسرت نشون بدي حتي اگه دعوايي هم پيش بياد مطمئنن اون به سمت هر زن سبك سري نخواهد رفت
ميدونم گفتن ابن حرفها راحت تر از انجام دادنشه اما تو مي توني عزيزم چون تو عاشق زندگي و همسرتي و قدرت عشق از همه چيز بالاتره٠

---

blue_sky عزیز سلام ممنونم به خاطر پستت
میدونی چرا هنوز نمیتونم باور کنم که اون دختر رو بشناسه؟ چون نامزدم خیلی مظلومه :D باورش واسم سخته!! رابطه ی ما خیلی خوبه... احساس میکنم دوستم داره.... ازش خواسته بودم که آمار اون دختر رو واسم دربیاره ، میگه دنبالش رفتم اما فرصت نکردم پیگیری کنم!!! شایدم چون میشناستش نمیخواد من اون دختر رو پیدا کنم! البته واسه من که فرقی نمیکنه اگر به صحبت کردن باشه... من شمارشو دارم و تلفنی هم میتونم با اون دختر ارتباط داشته باشم پس دلیلی برای ندادن آمارش نداره... اما سعی میکنم خوشبین باشم تا از دوست داشتنم کم نشه... اگر بدبین باشم ، سختگیر و بدخلق میشم و اونوقت اوضاع برام بد میشه... پس بهتره همونطور که خودش گفته فکر کنم اونو نمیشناسه و بهش اعتماد کنم... شما درست میگی من خودم نمیخوام واقعیت رو قبول کنم:302:
من مدت زیادیه که این تماس ها رو بزرگ نمیکنم و اصلا ً به گوشی نامزدم کار ندارم با اینکه ما هرروز و هر لحظه پیش هم هستیم!!! به جز زمانی که سر کار میره :D
فقط میخوام قبل از عروسیم اون دختر رو بشناسم ، یک سیلی به صورتش بزنم و بهش بفهمونم که نباید با زندگی من بازی کنه ، وگرنه زندگی خودش هم به خطر می افته... تا وقتی که اونو نشناسم به خودش جرأت میده هر کاری بکنه و به تماس هاش ادامه بده.... تا از چندین خط مختلف زنگ زده و پیام داده و هنوزم دست بردار نیست....
ممنونم.... بله به قدرت عشق ایمان دارم... چون این عشقه که رابطه ی ما رو خوب نگه داشته....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پدربزرگ

آفرین به صبوریت :104:

واقعا1000 آفرین. اکثر خانمهارو که دیدم چنین مشکلی دارن.

با گریه زاری و نا امیدی پست میزنند.

در این مسایل خانمها زود از کوره در میرند . پست تون رو خوندم. خیلی به صبوریت حسادت کردم

با اینکه من مردم.

چندتا سوال:

چرا خط کارکرده از همکارش گرفته .

چرا خط صفر خریداری نکرده.

به احتمال اون دختر خانم شناختی از نامزد شما و دوستانش دارد که تونسته شمارش رو مجددا پیدا کند.

یه طرفند :اگر گوشی همسرتون سامسونگ است میتونه شماره مزاحم رو در لیست سیاه قرار بده

دیگر مزاحم نمیتونه نه تماس و پیام برقرار کنه.

یا نرم افزار مسدود کردن شمارهای مزاحمی رو بر روی گوشی نصب کنه.

پدربزرگ عزیز ، من هم اولش گریه و زاری میکردم ، اما نامزدم دلیل گریه و زاری هام رو نمی دونست.... چون اوایل ازدواجمون بود ، فکر میکرد دوستش نداشتم و باهاش ازدواج کردم ، به خاطر همین گاهی گریه میکنم!!! ;) یکی دو ماه بعد از اون ماجرا ، قضیه رو بهش گفتم و گفتم که من دوستش داشتم اما به خاطر اینکه اون تماس ها رو دیده بودم و این قضیه مصادف شده بود با روز زن که نامزدم حتی یک تبریک خشک و خالی بهم نگفته بود و منم دلم شکسته بود و فکر میکردم که دوستم نداره.... به خاطر همین گریه میکردم...
راستش نمیدونم که چرا خط کارکرده از دوستش گرفته... البته جدیدا ً میگه که میخواد به اسم خودش یک خط رند بگیره و این خط رو به دوستش بده که من موافقت کردم...
گوشی نامزدم تمام لمسی بود که از دستش افتاد و خراب شد... یعنی الان فقط میتونه تماس بگیره و یا به تماس ها پاسخ بده و نه پیام میتونه بده و نه هیچ کار دیگه ....... البته گفته که هم گوشی جدید میخواد بخره هم خط جدید :D

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط اندیشه 22

با تشکر از پیشنهاد پدر بزرگ در ادامه یه پیشنهادم من دارم که حتی اگه گوشیشون سامسونگ هم نیست و نتوونستین اون نرم افزار را پیدا کنید به همسرتون بگین از یه دوست شنیدین که همچین نرم افزاری وجود داره و می توونه برای خلاص شدن از شر اون مزاحم همچین کاری کنه...ببینین چقدر شوق نشوون می ده به این حرفتون و پیگیرش میشه... میره بگرده همچین نرم افزایو پیدا کنه؟؟

---

ممنونم اندیشه22 جان... :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ema1989

این طور که به نظر میاد ممکنه نامزدتون خودش شماره ی جدیدشو به اون دختر داده و این پیشنهاد که نرم افزار جدیدی رو گوشیش بریزه پیشنهاد خوبی نیست به نظر من دیگه پیش نامزدت حساسیت زیادی نسبت به این مساله نشون نده و طوری رفتار کن که انگار بهش اعتماد کامل داری و حرفاش رو کاملا باور کردی ولی به طور نامحسوس حواست کاملا جمع باشه زمان هایی که باهمید در مورد اون دختر و رابطه اش با نامزدتون صحبت نکن چون همینکارا باعث میشه حضور اون دختر بیشتر تو زندگیتون جا باز کنه مهم اینه که نامزدتون شما رو برای ادامه ی زندگیش انتخاب کرده و مسلما اولویت اصلی و مهم زندگیش شما هستید همین برگ برنده تونه و می تونید با بیشتر کردن محبتتون به نامزدتون به طور کامل اون دختر رو از زندگیت بیرون کنی.مهمترین کاری که خیلی از خانم های ایرانی اینجور موقع ها نمی تونن انجام بدن صبر و داشتن آرامشه.ایشلا با نامزدت خوشبخت و عاقبت به خیر بشید

---

اتفاقا ً جوری رفتار میکنم که حرفاش رو باور کردم و فقط ازش خواستم آمارش رو دربیاره واسم... نه اینکه حقیقت رو بهم بگه!!! فقط میخوام خودش این قضیه رو حل کنه.... چون سرش شلوغه همیشه میگه فرصت نکردم پیگیری کنم........!
باز هم از نظرات مفیدتون ممنونم.... :72:

سلام آنیتای عزیزم
بنظرم بهش بگو اگر این شرایط و مزاحمت ها برای من پیش میومد که مثلا ی آقایی با من تماس بگیره sms بده (کلا شرایط رو برعکس کن)تو چه عکس العملی نشون میدادی؟!(اگر مطمئنی انکار میکنه و جواب میده حساسیت نشون نمیدادم سریع بعد از این سوال بگو الان جواب نمیخوام یکم فکر کن خودتو بذار جای من ببین چه حالی میشی وقتی به عشقت یکی دیگه زنگ بزنه و یکم با آب وتاب بگو جریح بشه و بفکر فرو بره)
اینطوری بهتر میتونه درک کنه


(اما میدونی من حس میکنم این دختر از فامیل یا دوستای خانوادگیه که راضی نشده ازش شکایت کنه که حاشیه درست نشه وگرنه شکایت از غریبه چه حاشیه ای میشه؟! یه روند اداریه اگر شما نخواهید هیچ کس هم متوجه نمیشه که به خواد حاشیه درست شه یا پیگیره درآوردنه آمار نشده
البته اینا یه احتماله قربونت میدونم خودت خیلی با سیاست تر از این حرفا هستی اما این دلایلو نذاری برا همسرت عنوان نکنی!!)
فقط بیشتر دقت کن که نشونی ردی ازون دختر تو فامیل میتونی پیدا کنی یا نه..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شعله خاموش

سلام آنیتای عزیزم
بنظرم بهش بگو اگر این شرایط و مزاحمت ها برای من پیش میومد که مثلا ی آقایی با من تماس بگیره sms بده (کلا شرایط رو برعکس کن)تو چه عکس العملی نشون میدادی؟!(اگر مطمئنی انکار میکنه و جواب میده حساسیت نشون نمیدادم سریع بعد از این سوال بگو الان جواب نمیخوام یکم فکر کن خودتو بذار جای من ببین چه حالی میشی وقتی به عشقت یکی دیگه زنگ بزنه و یکم با آب وتاب بگو جریح بشه و بفکر فرو بره)
اینطوری بهتر میتونه درک کنه


(اما میدونی من حس میکنم این دختر از فامیل یا دوستای خانوادگیه که راضی نشده ازش شکایت کنه که حاشیه درست نشه وگرنه شکایت از غریبه چه حاشیه ای میشه؟! یه روند اداریه اگر شما نخواهید هیچ کس هم متوجه نمیشه که به خواد حاشیه درست شه یا پیگیره درآوردنه آمار نشده
البته اینا یه احتماله قربونت میدونم خودت خیلی با سیاست تر از این حرفا هستی اما این دلایلو نذاری برا همسرت عنوان نکنی!!)
فقط بیشتر دقت کن که نشونی ردی ازون دختر تو فامیل میتونی پیدا کنی یا نه..

---

سلام شعله ی خاموش عزیز

اتفاقا ً همین سؤال رو ازش پرسیدم و جواب داد : نمیدونم!!!! :302: همیشه یه سؤال ازش میپرسی میگه نمیدونم :D منم لجم گرفت و گفتم میخوام شماره ی خودمو پخش کنم تا پسرا مزاحمم بشن ، در مقابل این حرفم حساسیت نشون داد.... دیدم براش مهمه و نسبت به همچین چیزی حساسه.... خودش گفته که شاید از آشناها یا فامیلا باشه و دست نگه دارم تا آمارشو دربیاره.... میگه چون منو میشناسه و همه چیزمو میدونه پس احتمال داره از فامیلا باشه.....
اما حتی خواهرهای خودش یه سری چیزهایی که اون دختر در موردش می دونست رو نمیدونستند...!
به نظرتون مشاوره حضوری میتونه کمکی بکنه؟ یا از نامزدم بخوام که این مسئله رو به طور جدی پیگیری کنه؟
البته از وقتی نامزدم خطش رو از دوستش گرفته ، چون به اسم خودش نیست دیگه حتی نمیتونم بگم که از دست دختره شکایت کنه :302:

سلام
بنظرم پیگیری این موضوع رو به بهونه خونه سازی و مشغله زیاد رها نکن ....
الان شما بهم تعهد دارید و واینجور مسائل به اون کوچیکی نیست که نامزدتون جلوه میده ...
هرچی زمان بگذره وبه مراسم عروسی نزدیکتر بشین قضیه پیچیده تر میشه.

هرچه زودتر از نامزدتون بخواید که مشکل رو حل کنه وبهش بگید که این موضوع شمارو اذیت میکنه وباعث میشه احساس کنید ازش دور میشید.....
موفق باشید....

ممنونم هیام عزیز

پس من همین امشب نامه رو واسش ایمیل می کنم و ازش میخوام که به طور جدی پیگیری کنه و بهش میگم که بعد از مدت معینی اگر نتونست مشکل رو حل کنه مجبورم این قضیه رو با خانواده ام درمیون بذارم...

دلم میخواست خودش حل کنه اما از روزی می ترسم که نتونه و خانواده ها بفهمن و اونوقت آبروش میره و رابطه ها خراب.... :302:

شاید نامزدتون قبل از عقد با شما با این دختر ارتباط داشته!!!به هر حال اگر مشکلت ادامه پیدا کنه و نامزدت هم دست بردار نباشه بعد از عروسی مشکلاتت چند برابر میشه و همیشه باید حضور یکی دیگه رو تو زندگیت تحمل کنی.نمیخوام نا امیدت کنم یا بدبینت کنم اما من یه مورد مشابه مشکل تو میشناختم که بعد از ازدواج مشکل بدتر هم شد اون آقا دیگه دوستیشو کاملا علنی کرد و بعد از یه مدت هم اون خانم همسر دوم اون آقا شد!
به هر حال اگه جای ماباشی و از دورمشکلت رو نگاه کنی میفهمی که مشکل ساده وپیش افتاده ای نیست و تقریبا کاملا واضحه که نامزدت اون خانم رو میشناسه و خودش هم تمایل داره که رابطه اش با اون خانم ادامه پیداکنه!
یه کم مساله رو جدی تر بررسی کن

سعی کنید تو این مدت محبتتون رو بهش کم نکنید.وبه اصطلاح شرمندش کنید ودیگه در این مورد حرفی بهش نزنید وکشش ندید شما حرف اول واخرتون رو زدید ودیگه نوبت ایشونه که سعیشون رو واسه حفظ زندگی مشترک بکنن.

امیدوارم همه چی خیلی زود و راحت حل بشه.

سلام
هرچی گشتم نامه ام رو پیدا نکردم... فکر کنم وقتی ویندوزم رو عوض کردم نامه ام هم پاک شد :D اینهمه زحمت کشیده بودم نامه نوشته بودم دیگه نمیتونستم دوباره بنویسم به خاطر همین دیشب این قضیه رو حضوری بهش گفتم.... اما احساس کردم اونقدر که باید ، جدی نگرفته و از عکس العملش نشون میداد که فکر میکنه باز هم صبر میکنم... همش میخواست یه جوری قضیه رو تموم کنه که من فعلا ً صبر کنم و بهش مدت محدودی وقت ندم!
بهم گفت که خودت که میبینی سرم شلوغه و وقت نکردم... بهش گفتم اگه الان سرت شلوغه چند وقت دیگه که سرت شلوغ تر میشه پس میخوای چیکار کنی؟ ( به خاطر خونه سازی ) در هر صورت این قضیه باید حل بشه...
اون نتیجه ای که میخواستم رو از صحبت های دیشب نگرفتم...
به این نتیجه رسیدم هیچ چیز به اندازه ی تأثیرگذاری نامه نیست... توی نامه آدم میتونی حرف هات رو بدون مکث و توپوق بزنی... در نهایت امروز یه نامه نوشتم و براش ایمیل کردم... :163: البته تا وقتی خودم بهش نگم که واسش ایمیل فرستادم فکر نکنم بفهمه
دوستان اگر صلاح میدونین متن نامه ام رو واستون بذارم تا نظر بدین... فکر نکنم حالا حالا ها به ایمیلش سر بزنه مگر اینکه خودم بهش بگم...

من بانامه موافقم والان هم اگه نتونم منظورم رو همسرم القا کنم ونتونم درست باهاش حرف بزنم از نامه استفاده میکنم .
چون خیلی به میمیک صورت همسری حساسم وتحت تاثیر قرار میگیرم وحرفام نیمه کاره میمونه.
سعی کن متن نامت با تموم قاطعیتی که داره ناراحتش نکنه پس کلمات تندونیش دار ممنوع .
یه جوری بنویس که بفهمه چقدر دوسش داری واحتیاج داری به اینکه اونم بهت ثابت کنه دوست داره.
موفق باشی.
درمورد متن نامه هم هر جور صلاح میدونی خواستی اینجا بگذار نظر بقیه رو ببین.

این ایمیلمه.... از ایمیل هاش پاکش کردم تا اول نظرات شما رو بشنوم بعدش دوباره بفرستم...


عشق من سلام

امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی...

گل نازنینم همیشه دوستت دارم

از خدا میخوام که دل های ما رو نزدیک تر از همیشه به هم کنه.... و عشقمون روز به روز بیشتر بشه ...

گل مهربونم.... شدیدا ً نگران زندگیمون هستم.... امیدوارم هر چه زودتر آمار اون دختر رو دربیاری.... میدونم از بس بهت گفتم دیگه این مسئله خز شده!!! اما قول میدم این آخرین باری باشه که بهت یادآوری می کنم... دیگه همه چیزو به خودت می سپرم و ازت به عنوان مردِ زندگیم توقع دارم که این مشکل رو حل کنی.... من ، تو و زندگیمون رو دوست دارم... و تو رو برای یک عمر زندگی انتخاب کردم... روزی که بهت دل بستم ، تمام وجودم رو به نامت زدم.... روزی که بهت بله گفتم ، با همه ی وجود تو رو برای خودم خواستم ... هنوز هم همونقدر میخوامت...

همسر مهربونم ... من اصلا ً دلم نمیخواد خانواده ام چیزی در رابطه با مزاحم تلفنی بدونن... به خاطر همین ، این همه مدت صبر کردم و باز هم صبر می کنم تا خودت این قضیه رو روشن و حل کنی... اما گلم ، اگر یک هفته از آبان بگذره ولی در این زمینه کوتاهی کرده باشی مجبورم در موردت تجدید نظر کنم... چطور مردی رو پشتوانه ی زندگیم قرار بدم و برای همه ی عمرم بهش تکیه کنم که نمیتونه از پس یک مزاحم تلفنی بربیاد! اونوقت با درمیون گذاشتن قضیه با خانواده و بزرگترها از اونها میخوام که به این مسئله رسیدگی کنند...

ازت به عنوان یه همسر انتظار دارم قبل از 7 ام آبان به قولی که بهم دادی عمل کنی... این قضیه رو کاملا ً به تو سپردم...

به نظرتون لازمه توی نامه بنویسم که احساس کردم حرفام اونقدر روش تأثیر نداشته؟

حالا چرا اینقدر دیر ؟
بنظرم هرچه زودتر بهتر تا اون موقع روحیت داغونتر ازین نمیشه؟

من نظر شخصیمو میگم.بهتره نگی که احساس کردی حرفات براش مهم نبوده!به هر حال متن نامه ات خوبه خداکنه شر اون دختر مزاحم از زندگیت کنده شه و راحت شی:323:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هیام

حالا چرا اینقدر دیر ؟
بنظرم هرچه زودتر بهتر تا اون موقع روحیت داغونتر ازین نمیشه؟

---

به چند دلیل :

اول اینکه اگر کم بهش فرصت بدم ممکنه بازم بهونه بیاره که وقت کم داشته و نتونسته...
دلیل دیگه ام هم اینکه اگر وافعا ً اون دختر رو نشناسه ، وقتِ کافی برای در آوردن آمارش داشته باشه...
و دیگه اینکه اونوقت وجدان خودم راحته که به اندازه ی کافی صبر کردم و اگر هم به خانواده ام بگم ، از قبل اونو آماده کردم و ناگهانی این قضیه رو به خانواده ام نگفتم که حقی برای ناراحت شدن از من داشته باشه ، حتی اگر ازم ناراحت بشه...
و دلیل دیگه ام اینکه چون من یه اخلاقی دارم که اگر بگم کاری رو انجام میدم ، واقعا ً اون کار رو می کنم... اگر قراره به خانواده ام بگم ، ترجیح میدم یک مقدار بیشتر بهش فرصت بدم... امیدوارم خودش این زندگی رو نجات بده... چون وقتی پای خانواده ها وسط بیاد شاید حتی رابطه ی نامزدم باهام خراب بشه ... اما حداقل میدونم تقصیر خودش بود....

شما جای من بودین چقدر بهش فرصت میدادین که چه دختره رو بشناسه و چه نشناسه وقتِ زیاد و کمی در نظر نگرفته باشین...؟

به نظر من که درست دارید رفتار میکنید. وقتی که دادید به نظرم مناسبه.

اگر بره دنبالش که چه بسا زودتر از این وقت ماجرا تموم شه
اگر نره، وجدان و خیالتون پیش خودتون راحته که نه توی تنگنا بوده بابت وقت و اینکه پیش خودتون نمیگید حالا یه بار دیگه، یه کم دیگه، بهش وقت بدم....

ببین قضیه چیزی نیست که تازه بهش گفته باشین شما بهش فرصت کافی رو دادین.
من بودم حداکثر1ماه وبعد واقعا وارد عمل میشم .تو زندگی طرفین باید همدیگرو جدی بگیرن.

همین شل اومدنا باعث شده موضوع اینقدر کش بیاد.

واقعا ً من موندم بین دو راهی نمی دونم چیکار کنم :shy:

وقتی دیشب باهاش صحبت کردم ، هرچقدر بهش گفتم که خودت بگو من چقدر بهت فرصت بدم؟ منو پیچوند و زمان معینی رو نگفت... منم بهش گفتم : تا آبان خوبه؟ گفت که بزار برم دنبالش ببینم چی میشه؟ منم دیدم که داره مثل قبلا ً میپیچونه بهش گفتم اگر الان دارم زمان تعیین می کنم به خاطر این نیست که می تونم بیشتر صبر کنم... به خاطر اینه که الان صبرم تموم شده و دیگه جایی واسه صبر ندارم اما میخوام بازم بهت فرصت بدم که اگه ایندفعه نتونستی ، قضیه رو با خانواده ام درمیون بذارم... وقتی این حرف رو زدم چهره اش عوض شد... فکر میکنم انتظار نداشت که بهش بگم قضیه رو به خانواده ام میگم!!!
با این حال از صحبت های دیشب برداشت کردم که تا حدی روش اثر داشته اما نه اونقدر که به طور جدی پیگیری کنه ، فکر میکنم باز پشت گوش می اندازه و بعد از یه مدت واسش عادی میشه.... :302:
خیلی ناراحت میشم وقتی می بینم به اندازه ی کافی بهش وقت میدم اما بازم حاضر نیست یه وقتِ معینی رو قبول کنه

کسی نیست تو خونواده یا دوستان که باهاش راحت باشه وازش کمک بگیرید؟
اینی که من میبینم به یه شک نیاز داره تا بخودش بیاد.

این سکوت وگذشتت مثل موریانه داره پایه های زندگیتو سست میکنه.
این فقط یه نظره شاید درست نباشه.....

سلام دوست عزیز

بهتره که اصلا پیگیری نکنی و فقط نامه ات را برایش ارسال کنی تا شر مزاحم را کم کند .
هر چقدر دنبال دختر رو بگیری کار به بیخ می کشه البته بگما اگه توی گذشته شوهرت رابطه ای با این دختر بوده بهتره که اصلا در موردشون چیزی ندونی و الان هم اینقدر اصرار بر روی فرصت و زمان نداشته باشی.
مثلا به شوهرت انقدر نگو که تا فلان روز بهت مهلت می دم که یه جورایی احساس می کنه مورد تهدید قرار گرفته چون به هر حال احساس همسرت هم مهمه ..
دوست عزیز درسته که اون دختره داره زندگیت رو تهدید می کنه ولی با کارهات و رفتارت اجازه نده که تحت شعاع قرار بگیرید ..
اگر شما فرصت رو به شوهرت بدی و شوهرت هم بهش بگه که مزاحم نشو شاید تا یه مدتی مزاحم نشه ولی اگر بعد از ازدواجتون هم مزاحمت ایجاد کرد چی ؟
پس یکمی منطقی تر رفتار کن البته در حین اینکه تا الان هم خیلی از موارد رو رعایت کردی ولی بازم می گم بیشتر رعایت کن .

مثلا اعتمادت رو بیشتر کن به شوهرت و اینکه در مورد مراحل خونه سازیش بیشتر یاریش کن و همیشه ذهنش رو درگیر خودت بکن نه اون دختره ..
منظورم این نیست که اصلا پی دختره رو نگیر منظورم اینه که دیگه جایز نیست بیشتر از این با شوهرت در موردش صحبت کنی طوری رفتار کن که گویا هیچ کسی نمی تواند به زندگیتان خللی وارد کند ..
اعتمادبه نفست رو بالاتر ببر و قبول کنه کسی که انتخاب شده تو بودی و حالا باید با مدیریت ارتباطتت با همسرت این قضیه رو حل کنی ..
نظرم اینه که اون دختره رو نه ملکه ذهن خودت بکن و نه ملکه ذهن همسرت ..
تو فقط اعتمادت رو به همسرت بیشتر کن و با رفتارات هم بهش ثابت کن ..
مردها وقتی احساس می کنند که همسرشون بهشون اعتماد کرده و در رفتارشون هم ثابت می کنند بیشتر از پیش نسبت به همسرانشان حس حامی پیدا می کنند ..
اگر نامه را فرستادی دیگر هیچ حرفی نزن و پیگیری نکن و منتظر پاسخ باش ..
همسرت را تو هدایت می کنی !!

ممنون دوستان خوبم :72:

همه نظرشون اینه که نامه رو بفرستم و دیگه هیچ حرفی در مورد این قضیه نزنم و صبر کنم ببینم خودش چیکار میکنه... پس من نامه رو می فرستم و اگر تغییری دیدم بهتون میگم در غیر اینصورت تا 7 آبان صبر میکنم و اگر هیچ کار نکرد میام بهتون میگم... :72:
باز هم ممنون از همگی :72::72:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هیام

کسی نیست تو خونواده یا دوستان که باهاش راحت باشه و ازش کمک بگیرید؟
اینی که من میبینم به یه شک نیاز داره تا بخودش بیاد.

این سکوت وگذشتت مثل موریانه داره پایه های زندگیتو سست میکنه.
این فقط یه نظره شاید درست نباشه.....

---

متأسفانه کسی که بخواد اونقدر ازش حساب ببره نیست!! تنها کسی که یه مقدار در مقابلش خجالت میکشه و ازش حساب میبره ، پدرم هستش که اون هم فعلا ً نمیخوام باهاش درمیون بذارم تا ببینم چی میشه...

من که اینهمه صبر کردم ، این هم روش...
البته بعضی ها نامزدی رو عقد موقت هم میگن که باید بگم که ما عقد دائم هستیم و فقط عروسیمون مونده... به خاطر این هم باشه برای نگه داشتن رابطه هامون باید تلاش کنم و چون میدونم که حداقل تا 4 ماه دیگه عروسی نمیکنیم ، پس 2 ماه میتونم صبر کنم... همه چیز به عکس العملش از نامه ام بستگی داره...


چشمک عزیز از راهنمائیت ممنونم و سعی میکنم که رابطه ام رو بهتر و اعتمادم رو بیشتر کنم... البته در اعتماد من بهش مسئله ای نیست ، اما من به اون دختر اعتماد ندارم که باز هم مزاحمتی برای ما ایجاد نکنه... که بارها دیدم سخت ترین مردان هم در برابر دختران سیریشی که ول کنشون نبودند ، کم آوردند......!

سلام دوستان

مهلتی که داده بودم تموم شد ولی نامزدم هیچ کاری نکرد و حتی به روش هم نیاورد!!! شما جای من بودین چیکار می کردین؟؟؟

خواهرم

دو حالت هست:
1- همسرتون اصلا این مسئله و دختره براش مهم نیست و توقع داره شما بیخیال شید.
2- خبری هست.

پیشنهادم این هست در فرصت مناسب کاملا منطقی احساستون رو بهش بگید
بگید که دل نگرانید
اگر باز به روی خودش نیاورد, به نظر من در آینده با ایشون دچار مشکل اساسی میشید.

موفق باشید.

سلام
به نظرم یه مدت زیر نظر بگیرش .ببین ایا باز اون مسایل تکرار میشن یا نه؟؟
اگه باز تکرار شد بایه فرد قابل اعتماد در میون بگذاری بد نیست.بالاخره شما باهاش اتمام حجت کرده بودی وجای گله وشکایتی باقی نمیمونه......

یعنی هنوز اون خانم تماس می گیره؟

اگر همسرت جواب نده، بعیده که اون تماس بگیره. شما سه ماه زنگ بزنی کسی جواب نده که دیگه زنگ نمی زنی.

anitaجان چرا کامل توضیح ندادی!!رابطه به همون شکل قبل داره ادامه پیدا میکنه؟! هنوز تماس ها و اس ام اس ها مثله قبل ادامه داره یا کمتر شده؟؟!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط HMD

خواهرم

دو حالت هست:
1- همسرتون اصلا این مسئله و دختره براش مهم نیست و توقع داره شما بیخیال شید.
2- خبری هست.

پیشنهادم این هست در فرصت مناسب کاملا منطقی احساستون رو بهش بگید
بگید که دل نگرانید
اگر باز به روی خودش نیاورد, به نظر من در آینده با ایشون دچار مشکل اساسی میشید.

موفق باشید.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هیام

سلام
به نظرم یه مدت زیر نظر بگیرش .ببین ایا باز اون مسایل تکرار میشن یا نه؟؟
اگه باز تکرار شد بایه فرد قابل اعتماد در میون بگذاری بد نیست.بالاخره شما باهاش اتمام حجت کرده بودی وجای گله وشکایتی باقی نمیمونه......

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پیدا

یعنی هنوز اون خانم تماس می گیره؟

اگر همسرت جواب نده، بعیده که اون تماس بگیره. شما سه ماه زنگ بزنی کسی جواب نده که دیگه زنگ نمی زنی.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ema1989

anitaجان چرا کامل توضیح ندادی!!رابطه به همون شکل قبل داره ادامه پیدا میکنه؟! هنوز تماس ها و اس ام اس ها مثله قبل ادامه داره یا کمتر شده؟؟!!

---

سلام دوستان ِ عزیزم

همونطور که قول داده بودم توی این مدت اصلا ً با گوشی نامزدم کاری نداشتم و هیچ حرفی در مورد این مسئله نزدم... به خاطر همین الان خبر ندارم که توی این مدت اون دختر با خط نامزدم تماسی گرفته و پیامی داده یا نه؟؟!

همونطور که اطلاع دارین وقتی متوجه موضوع شده بودم یه مدت مخفیانه گوشیشو چک میکردم و بعد از 2 ماه که دیده بودم ادامه پیدا کرد نامزدمو درجریان گذاشته بودم و آشکارا گوشیشو چک میکردم... اما از وقتی که براش نامه رو ایمیل کردم نه گوشیشو چک کردم و نه حرفی... اصلا ً به روش نیاوردم... یعنی الان که مدت ِ تعیین شده گذشته دوباره مخفیانه گوشیشو چک کنم تا متوجه بشم که باز هم تماسی درکار هست یانه؟؟ یا اینکه اول با خودش صحبت کنم و بهش بگم که از این به بعد گوشیشو چک میکنم تا وقتی که اعتمادم نسبت بهش برگرده و اگر چیزی نبینم دیگه ادامه نمیدم؟!

دوست عزیز
این لحن که از این به بعد گوشیتو چک میکنم اصلا مناسب نیست شما بهتره همون کار سابق رو ادامه بدید و ازش بخواید که جواب سئوالهاتون رو بده!

انیتای عزیز به نظر من گوشیش رو مخفیانه چک کن تا احساس نکنه زیر زره بینه اگر خبری بود باهاش صحبت کن ولی بازهم نگو که گوشیش رو چک میکنی اگرم خبری نبود کلا قضیه رو فراموش کن و به زندگی ات بیشتر از قبل توجه کن

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

انیتا من اپ تاپیکت رو هم خوندم و الان این سوال واسم پیش امده که ایا همسرتون به میل خودش اقدام به خواستگاری کرده یا اینکه خانواده اش مجبورش کردن؟