چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
میخواستم یه سوال بپرسم واقعا وجود نداره این حالت که خدا به آدم هم شوهر خوب بده هم بچه ی خوب و خوششگل و سالم هم خانواده ی شوهری که اصلا باهاش هیچ مسأله ابی نداشته باشی؟؟؟؟آخه تو دوروبرم یکی از فامیلام اینجوری زندگی میکنه واقعا خوشبختند و اصلا به ظاهر مشکلی ندارند و هرچی از خدا میخوان میگیرند......چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: توتاپیک زندگی بدون بچه نمیتونم نظرمو بذارم.
آخه همین فامیلمون هیچ مشکلی نداره شوهر خوب بچه خوب و خوشگل که برای باردار شدن هیچ مشکلی نداشت با خانواده یشوهرش خوب و عالیه رابطشون.از نظر مالی هم هیچ مشکلی ندارند........ و در واقع انگار بی مشکل و غصه هستند.چرا؟یا در باطن زندگیشون چزایی هست که مافقط ظاهرش رو میبینیم...........
RE: توتاپیک زندگی بدون بچه نمیتونم نظرمو بذارم.
مریم جون گول ویترین زندگیه دیگران رو نخور
RE: توتاپیک زندگی بدون بچه نمیتونم نظرمو بذارم.
ببین اون آدمی که میگم برادر شوهرمه.برادرشوهرم یه آدم آروم مومن مذهبی مهربون خانواده دوست همه ی شرایط ایده آل رو برای خانوادش داره.همه ی شرایط رو دارند انگار هیچ مشکلی ندارند.باور کن دلم میخواد یه وقتایی غیب بشم برم تو زندگیشون ببینم واقعا هم همینطوره.واقعا مشکلی ندارند.تو فامیلمون هم از این جور آدما زیادداریم ظاهر زندکیشون عالیه و حتی یه وقتای یطوری نشون میدن که تو باطن مشکلی ندارند........
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
وقتی ادمای درستی توی زمانی که خیلی نادرست نباشه کنار هم قرار می گیرن (منظورم هماهنگ با همه) نتیجه اش خوبیه. اگه این ادمای درست که کنار هم قرار گرفتن به سطحی از بلوغ فکری رسیده باشن که برای اداره زندگی اماده باشن دیگه معلومه زندگی خوبی می شه. چون هم خودشون با هم هماهنگن و هم قدرت اداره ی زندگی رو دارن. وقتی که قدرت و درایت کافی برای اداره مسیر زندگی وجود داشته باشه دیگه چیزی به اسم مشکل پیش نمیاد. معمولا هم این نوع ادما یا توی خانواده ی درستی بار اومدن یا کاملا خودساخته ان و خونواده ی قبلی هم اگه درست نباشه قدرت تخریبی روی اونها و زندگی اونها نداره. پس منطقیه که اوضاع خوب باشه.
در مورد ادمای درست توضیح بیشتر بدم. دو نفرو می بینی که وقتی همنشین هم می شن خوبیهاشون اشکار می شه. یعنی در کنار هم که هستن باعث می شن خوبی هاشون نمایان بشه. اما دو نفرو می بینی که هرکدومشون جداگانه خوبن. اما کنار هم که باشن همش بدی اشکار می شه. همش باعث می شن بدی های همدیگه رو بشه.
پول هم مهمه. پول که باشه خیلی از مشکلات و بحث ها پیش نمیاد.
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
سلام مریم جان من دقیقا متوجه مشکل شما نشدم!!!
دیگران به نظر شما خوشبخت هستند و ظاهرا تو زندگی شون هیچ مشکلی ندارند... خب این مشکلش چیه؟ مسئله شما این وسط چیه؟؟؟
یک مقدار بیشتر توضیح بده لطفاً
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مريم.م
میخواستم یه سوال بپرسم واقعا وجود نداره این حالت که خدا به آدم هم شوهر خوب بده هم بچه ی خوب و خوششگل و سالم هم خانواده ی شوهری که اصلا باهاش هیچ مسأله ابی نداشته باشی؟؟؟؟آخه تو دوروبرم یکی از فامیلام اینجوری زندگی میکنه واقعا خوشبختند و اصلا به ظاهر مشکلی ندارند و هرچی از خدا میخوان میگیرند......چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز
خودتون جواب خود را دادین .
به ظاهر مشکلی ندارند.
خیلی ها مشکلاتشون رو بروز میدن وخیلی ها مشکلاتشون رو خودشون حل میکنند.
غیره ممکنه زن وشوهری که از دو جنس مخالف و اخلاق .رفتار .فرهنگ. درکنارهم به هیچ مشکلی بر نخورند.
باهم کنار میان درمسایل یکی کوتاه میاد وسعی میکنند به مشکل بر نخورند. ولی نه اینکه اصلا به مشکل بر نمیخورند.
شاید در مسایل رفتاری مشکل نداشته باشند ولی مشکلات دیگه ای داشته باشند.
و بعضی از خانوادها پیش دوست وفامیل خیلی خوب خودشون رو نشون میدن.
ولی در خانه مشکل دارند.
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
نقل قول:
این تالار مشتی است نمونه ی خروار از زندگی دیگران که خیلی دوست داری در مورد آنها بدانی و مطمئن شوی که دیگران هم چون تو مشکل دارند - دعوا دارن - اخم دارن - تفکر و احساسات و اعمال منفی دارند اما سعی می کنند که این موانع را پشت سر بگذارند و برای زندگی بهتر تلاش کنند .پس در اولین گام برو و زندگی نامه ها را بخوان .
اصل بزرگ در زندگی تو در اولین گام کمالگرایی توست . در این دنیا هیچ چیز در حد کمال وجود ندارد . ما سعی می کنیم اما اگر چیزی در حد کمال و ایده ال نبود خودمان را اذیت نمی کنیم خصوصا که در مورد دیگران باشد چرا ؟ چون توانایی ها و خواستهای آدم های بیرون با ما متفاوت است . ما نمی توانیم از دیگران فراتر از توانایی هایشان و خواستهایشان انتظار و توقع داشته باشیم .حتی اگر آن فرد همسر محترم باشد .
ضمن اینکه تو نشسته ای با مبنای خواست ها و ترس های خودت همسر محترم را خوب و بد می کنی . در نتیجه ی ازدواج در حال حاضر خانواده ی درجه یک تو همسرت است و نه پدر و مادر و خواهر و برادر و خاله و عمه و عمو
برو بنشین ترس هایت را بنویس و بنویس و بررسی کن ببین مثلا اگر کسی همسرت را دوست نداشته باشه چی میشه ؟ کدام ترس تو بالا میاد و چرا و باز ببین در نتیجه ی ترست چه اتفاقی می افته .
مثال می زنم
شوهرت در جمع شوخی می کنه تو نگران و ناراحت می شوی که چرا این حرف را اینجا و جلوی خانواده زد ببین چرا ناراحت می شوی
باز در ادامه همین را مثال می زنم
آخه مامانم ممکنه فکر کنه که شوهرم سبک و بی بند و بار است
خب ؟!
فکر کنه . فکر کردن او چه آسیبی به شخصیت واقعی همسرت می زند ؟!
و...............
و در نهایت به این خواهی رسید که تو دنبال تائید دیگران هستی و یک بعد از تائید گیری ات متصل به رفتار و افکار و احساسات این آدم شده .
و باز ادامه بده
ببین اگر تو آدم مستقلی هستی چرا باید در خودت نیاز به این تائید داشته باشی و چه کاری می توانی برای این نیاز انجام بدهی و ................
ضمن اینکه این ازدواج سنتی بوده . سنتی بودن دلیل بر این نیست که تو حق انتخاب و تصمیم گیری نداشتی . فقط سیر مسیر آشنایی متفاوت بوده و در نهایت خودت انتخاب کردی و خودت سبک و سنگین کردی و تصمیم گرفتی و انتخاب کردی پس این مبحث سنتی بودن هم از آن حرفهایی است که طرح کردنش مخ من را به سقف می چسباند 311چرا که اسلحه پشت گردن دختر قرار ندارد می تواند سر سفره ی عقد بگوید نه من ازدواج نمی کنم و ......
و اما پذیرش
پذیرش هم یعنی هست هر آنچه که هست . شوهر تو همین است که می بینی . رفتارش - احساساتش - اعمالش .
وقتی در پذیرش باشی دنبال خوب و بد کردن نمی روی . دنبال قیاس کردن نمی روی . دنبال توقعات بی جا نمی روی . دنبال ترس ها نمی روی و.....................او را همینگونه که هست بپذیر .
نقل قول:
شما نمي تونيد بگيد كه من مي خواستم شوهرم از هر نظر كامل باشه، اين همه سال صبر كردم كه به يك انسان كامل،يك ابر مرد abar mard، يك سوپرمن شوهر كنم كه آخر همه چي باشه... مرام،معرفت، عشق،شعور، آگاهي،دانش،مهارتهاي اجتماعي،سكس،دلبري و و و... اين آدم هيچ كجا وجود نداره... باور كنيد نيست! به ويترين ديگران اعتماد نكنيد و بگيد چقدر من بدبختم!
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
سلام .چی باعث شده که ذره بین بگیرید و دنبال این باشید که ایا همه مشکل دارن یانه؟خوب حالا فهمیدیم که بله چی میشه؟دردی از شما دوا میشه؟بله همه مشکل دارن همه اختلاف نظر دارن .همه بحث میکنن دعوا میکنن.مثل من وهمسرم .شما وهمسرت.و.....ولی بعضیها هنر اینو دارن که با حفظ حرمتها وخط قرمزای همدیگه اوضاع رو کنترل کنن وحتی بنفع خودشون تغییربدن.هیچ چیز دست نیافتنی تو زندگی وجود نداره.اگه کمی معقول باشیم توقعاتمون رو از شخص همسرمون کم کنیم وهمه چی رو بپای اون ننویسیم اگه سعی کنیم بجای اینکه حسرت زندگی کسی رو بخوریم اونو الگوی خودمون قرار بدیم :303:ماهم میشیم مثل اونا.خوشبختی یه چیز نسبیه .کسی که شما مثال میزنی 100%خوشبخت نیست ولی لزومی هم نمیبینه که مشکلاتشو دیگران بفهمن .ذره بین رو به سمت خودتو زندگیت بگیر سعی کن ایرادای خودتو پیدا کنی واونا رو مرتفع کنی میبینی که همه چی عالی میشه.:72::72::72:
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
مريم جون منم قبل از اينكه اينجا بيام فكر مي كردم فقط خودمم كه تو زندگيم مشكل دارم اما ديدم خيلي ها مث من هستن حالا شايد پررنگتر شايد هم كمرنگتر اما خوبه كه آدم مشكلاتشو تو زندگي خودش حل كنه و حتي به خونواده اش هم نگه
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مريم.م
واقعا خوشبختند و اصلا به ظاهر مشکلی ندارند و هرچی از خدا میخوان میگیرند......چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام
ما معمولا درون زندگی خود را با ظاهر و بیرون زندگی دیگران مقایسه می کنیم.
بدیهی هست همه چیز و از جمله ضعف زندگی خود را می بینیم اما عمق زندگی دیگران قابل دسترس نیست.
از طرف دیگر:
وقتی یک نفر در شغلش یا تحصیلیش یا در ارتباطاتش یا ... موفق هست. پشتش یک نکته ظریف و مهم هست. و آن انرژی و زحمتی هست که اون فرد کشیده است.
ما پزشک را می بینیم و اما شبهای زیادی که تا صبح درس خوانده نمی بینیم.
تفریحاتی که ترک کرده و زحمت کشیده را نمی بینیم.
ارتباطهای قشنگ فرد را می بینیم. اما سعه صدر و تمرین های شکیبایی او را نمی بینیم.
زندگی پر رفاه او را می بینیم. اما زحمت پس انداز و نخوردن های او را نمی بینیم.
و همین طور سایر مسائل...
لذا باید روی زندگی خود متمرکز شویم تا نتیجه بگیریم. مقایسه ها ما را به اشتباه می اندازد.
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
سلام به همه ی دوستان عزیزم.این اولین باری بود که تاپیکی رو ایجاد کردم و به این سرعت دوستان راهنماییم کردند آخه تو سه تا موضوعات قبلیم خیلی راهنمایی نگرفتم خصوصا از کارشناسای محترم هر چند اینجا همه یه مشاور و راهنمای خیلی خوبند.فکر میکردم این تاپیک رو میبندید.ممنون از همتون.
اما در مورد توضیحاتتون ببینید من خودم ازدواجم یه شرایطی داشت که حقیقتا هنوزم که سه سال میگذره خیلی ها غبطه ی زندگیم رو میخورند و از نظر خودم هم زندگی و همسر خوبی دارم که شاید همین برادر شوهرم که میگم این خصوصیات خوب همسرم رو نداشته باشه و از نظر خودم هم ظاهر هم باطن زندگیم خوبه و به غیراز یه سری ضعفا که توی همسرم مشهوده که اینم به قول شما طبیعیه و همه بی عیب و نقص نیستند.من حتی شوهرم رو تو خیلی از رفتارای زناشویی بیشتر از خودم قبول دارم.آرامش دادنش مهربونیاش توجهش . ......وخیلی از خصوصیات دیگه.ولی اینم هست مثل مثالی که گلنوش 67 زدند در مورد شوخی، شوهرمم اینجوریه یه وقتای یه حرفا و کارا بقیه رو آزرده میکنه یا تو جمع خانوادگی خودشون شاید حرفی میزنه اصلا هم بد نباشه ها ولی میزنند تو ذوقش یا نسبت به حرفش بی توجهی میکنند در صورتی که همسرم موقعیت اجتماعی بالایی تو جامعه داره ولی تو خانوادش نه طوری که شاید شخصیتش جلوی برادر شوهرم و جاریم لگد مال میشه این در حالی که نسبت به برادر شوهرم خیلی محترمانه برخورد میکنند یا رفتاراییی که با من داشتند و ظلمایی که در حقم کردند و رفتار بدی که با شوهرم داشتند حتی یکدونشم شاید نداشتند همیشه براشون خوب بوده این مقایسه ها اذیتم میکنه و باعث میشه که فکر کنم اونا هیچ مشکلی ندارند و همیشه آرامش دارند و موقعیت های کاملا ایده آل و خیلی خیلی خوب .برادر شوهرم شاید آدم خوبی باشه ولی جاریم اصلا خوب نیست با خودم میگم یعنی اینا اصلا مشکل ندارند.......البته فقط در مورد برادرشوهرم اینو نمیگما تو دورو بریام خیلی زیادند نمیدونم شاید اونا به حال من غبطه میخورند.....
ولی مشکلاتی که من از شوهرم نوشتم تو تاپیک( حساسیت و زودرنجی همسرم ) و هربار اختلافمون با خونواده ها که البته زودم مرتفع میشه با اقداماتی که خودم انجام میدم باعث میشه همیشه بگم خدایا چرا همه ی این چیزا تو زندگی من هست چرا برای بقیه نیست چرا دیگران ندارند و خوش خوشانشونه. این چیزا منو وادار به مقایسه و کنکاش تو زندگیشون میکنه.یا میگم یعنی مادر شوهرم هیچ مشکلی با جاریم نداره و من همه ی این مشکلات رو داشتم نمیدونم متوجه حرفای دلم میشید یا نه تونستم برای جوابای بی سوالم راهی پیدا کنم که متوجه حرفام بشید؟؟؟؟
ببخشید طولانی شد........
سلام آقای مدیر همدردی ممنون از راهنمایی تون.این حرف رو که میزنید قبول دارم.ببخشید که هی برادرشوهرم رو مثال میزنم شاید فکر کنید اون رو قدیس کردم نه ولی همین برادر همسرم از همسر من بزرگتره ولی دیرتر از شوهرم ازدواج کرد اونم تو سی و یک سالگی با خانمی که 12 سال ازش کوچیکتره .مطمئنا تو این سی سال تجربه کسب کرده و سختی دیده حتی رفتارایی که مادرشوهرم با ما داشت و ازش ناراحت میشده و باعث شده بود که درس بگیره و تکرارش نکنه به خاطر همین خیلی از مشکلات ما براشون پیش نیومد و نمیاد و همیشه براشون احترام بوده ولی همسر منم آدم با شخصیتیه محترمه برای خانوادش خیلی کارا میکنه که اصلا به چشم نمیاد ولی تمام کارای برادرشوهرم تو جشمشونه.چپ میرند راست میان فلانی فلانی ،اینو گرفت این کارو کرد اینو خرید.........خب ما هم خسته میشیم مجبور میشیم مقایسه کنیم دیگه. ولی اگر فقط و فقط به زندگی خودمون فکر کنیم شاید خیلی چیزا داشته باشیم که بقیه خیلی غبطه بخورند.ولی آخه نمیشه که بی تفاوت از بقیه باشی بعضی چیزا آدم رو آزار میده نمیشه سخته به خدا دلم میخواد نقطه ضعف زندگی اونا رو هم بدونم.من آدم خیلی مهربونیم و هیچ وقت در برابر بدی بقیه بدی نکردم خوبی کردم بدی گرفتم ولی همین مشکلات تو خانواده همسرم باعث شده همین جاریم و برادر شوهرم همه ی فامیل شوهرم از این نقطه ضعفه استفاده کنند و بهم بی احترامی کنند......... و این باعث حرص خوردنم بشه......
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مريم.م
من خودم ازدواجم یه شرایطی داشت که حقیقتا هنوزم که سه سال میگذره خیلی ها غبطه ی زندگیم رو میخورند و از نظر خودم هم زندگی و همسر خوبی دارم که شاید همین برادر شوهرم که میگم این خصوصیات خوب همسرم رو نداشته باشه و از نظر خودم هم ظاهر هم باطن زندگیم خوبه و به غیراز یه سری ضعفا که توی همسرم مشهوده که اینم به قول شما طبیعیه و همه بی عیب و نقص نیستند.من حتی شوهرم رو تو خیلی از رفتارای زناشویی بیشتر از خودم قبول دارم.آرامش دادنش مهربونیاش توجهش . ......وخیلی از خصوصیات دیگه.در مورد برادرشوهرم اینو نمیگما تو دورو بریام خیلی زیادند نمیدونم شاید اونا به حال من غبطه میخورند.....
.
.
.
همیشه بگم خدایا چرا همه ی این چیزا تو زندگی من هست چرا برای بقیه نیست چرا دیگران ندارند و خوش خوشانشونه. این چیزا منو وادار به مقایسه و کنکاش تو زندگیشون میکنه..
.
.
.
ولی اگر فقط و فقط به زندگی خودمون فکر کنیم شاید خیلی چیزا داشته باشیم که بقیه خیلی غبطه بخورند.ولی آخه نمیشه که بی تفاوت از بقیه باشی بعضی چیزا آدم رو آزار میده نمیشه سخته به خدا دلم میخواد نقطه ضعف زندگی اونا رو هم بدونم.
:81::81:
شیطونو لعنت کن
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
مریم جان سلام
دست از زیر و رو کردن تفکراتت در مورد زندگی دیگران دست بردار.
اگر مشکلاتی در زندگیت داری (که قطعا داری مثل همه ماها) وقتت رو بذار برای حل اون مشکلات.
با درایت و سیاست سعی کن مشکلات رو حل کنی...
دوست خوبم/عذر میخوام که از این واژه استفاده میکنم اما حسابی دچار مسائل خاله زنکی شدی !
اگر کسی زندگیش خوبه (که شما فقط ظاهر رو میبینی) حتما برای خوب شدن زندگیش تلاش کرده.براش ارزوی خوشبختی بیشتر کن.
از اون طرف فکرت رو بذار برای پیدا کردن نقاط ضعف و قدرت خودت و حل و یا گسترش اونا.
این کار شما مصداق واقعیه ناشکریه.
من واقعا با خوندن تاپیکت نگرانت شدم.از اینکه خدا بخواد طوری مشغولت کنه که دیگه به سرت نزنه بشینی ناشکری کنی.
مراقب زندگی و تفکراتت باش.
خدا از ادمای ناشکر اصلا خوشش نمیاد
RE: چه جوریه که بعضیا تو زندگیشون هیج مشکلی ندارند؟؟؟
اگه فکر می کنی اون خانواده واقعا بدون مشکل هستند و می تونن الگوی مناسبی برای زندگی شما هم باشن، سعی کن آروم و آروم بهشون نزدیک بشی و ارتباطتت رو بیشتر بکنی/
هم از نزدیک ببینی که چی کار می کنن و هم از خودشون بپرسی که چه می کنن که موفق هستن/
اگه متوجه شدی به ما هم بگو تا یاد بگیریم/ خدا رو شکر کن که شما به همچین خانواده ای دسترسی داری/ ما که نداریم/
یادمون باشه بهترین ها شایسته تحسین و الگو گرفتنن نه غبطه و حسادت (اینرو کلی گفتم و منظورم به شخص شما نبود)