چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
من یه دختر 22 ساله و دانشجوی ترم آخر هستم. یه مشکلی برام پیش اومده که مستاصل شدم و نمیدونم چیکار باید بکنم!
قضیه اینه که من حدود سه ساله که به یکی از همکلاسیهام علاقه دارم. اولش فکر میکردم این یه احساس زودگذره ولی اشتباه می کردم و نتونستم اونو فراموش کنم با اینکه تو این 4 سال اصلا با هم 5دقیقه هم صحبت نکردیم و من خیلی کم می دیدمش ولی روز به روز این احساس در من قویتر می شد.
حدود دو سال این قضیه رو پیش خودم نگه داشتم تا اینکه 1 سال قبل موضوع رو با دوستم در میون گذاشتم که بهم کمک کنه که البته همکلاسیمه . دوستم بهم پیشنهاد داد این قضیه رو با اون پسر مطرح کنم و گفت اگه بخوام خودش با اون صحبت می کنه ولی من مخالفت کردم. این موضوع مال ترم ششمه و من امیدوار بودم با تعطیلات دو ماهه تابستون بتونم فراموشش کنم ولی با شروع ترم 7 بازم اون علاقه از بین نرفت و من و دوستم تصمیم گرفتیم بهش بگیم ولی قرار شد دوستم باهاش صحبت کنه و تظاهر کنه که بدون اطلاع من داره این کار رو میکنه. ما پجو کلاسمون خیلی بازه و روابط بچه ها از جمله دخترا و پسرا خیلی آزاده ولی اون با هیچ دختری صمیمی نبود و چون دوستش خیلی پسر راحتیه و با همه دخترا صمیمیه فقط با چند تا خانم روابطی در حد سلام و احوالپرسی داشت. البته منم از خانواده مذهبی وسنتی هستم و روابطم با پسرا در همین حد و حتی کمتره. خیلی پسر محجوبیه یا بهتره بگم بود. به همین دلیل ما فکر کردیم شاید اونم با کسیه یا نامزدی چیزی داره و این همون دلیلی بود که باعث شد من راضی بشم که دوستم قضیه رو بهش بگه . ما مشغول طراحی نقشه بودیم که چطوری این قضیه رو بهش بگیم که شان من حفظ بشه چون من خیلی دختر مغروریم و حتی پذیرفتن این که به یه پسر علاقه داشته باشم برام سخت بود. تا اینکه متوجه شدم اونم به من علاقه داره چون توی دوتا کلاس با هم بودیم و از رفتارش می شد اینو فهمید تا اونجا که دوتا از دوستاش رو در جریان گذاشته بود. البته اینم بگم که اونم فوق العاده مغروره و حتی با من حرف نزد ولی دوستاش مراقب من بودن و خودش هم نهایت رفتاری که انجام می داد این بود که تو کلاسا نزدیک من بشینه و حتی کنار من. البته حق داشت چون ما جفتمون با هیچکس نبودیم و اگه به هم نزدیک می شدیم همه متوجه می شدن و خلاصه اینکه کاملا مطمئن شدم به من علاقه داره اونم خیلی زیاد چون با این همه خجالتی بودن و غرور همین کارا هم خیلی زیاد بود به خصوص اینکه به دوستاش هم گفته بود. از رفتار من متوجه شده بود که منم نسبت به اون بی میل نیستم. البته ترمای قبل هم من احساس کرده بودم که حواسش به منه ولی می ذاشتم به حساب سوء تفاهم.
من هم از دوتا دوستام که در جریان بودن خواستم راجع بهش تحقیق کنن. اون تو یکی از کلاسا با یکی از دوستام همکلاسی بود. تو اون کلاس یه دختر همکلاسیمون که با پسرا خیلی رابطه داره بود که به خاطر رابطه ای که با دوست اون داشت کم کم به محمد نزدیک شد تا جایی که از اون سر کلاس صندلی رو می آورد و کنارش می نشست. محمد هم که متوجه شد این دختره داره بهش می چسبه دیگه محلش نمی ذاشت و باهاش حرف نمیزد اینا رو دوستم بهم گفت.
به خاطر تعطیلی 10 روز ندیدمش روزی که دیدمش متوجه شدم داره چپ چپ نگام می کنه همون موقع متوجه شدم اتفاقی افتاده و خیلی نگران شدم.
یه دفعه رفتارش عوض شد سر کلاسی که من بودم نمی موند و می رفت بیرون از کلاس قدم میزد. یعنی کلاس دیگه ای نداشت ولی دانشگاه می اومد و بیرون قدم میزد احساس می کردم میخواد چیزی رو به من بفهمونه.
و از همه بدتر که به اون دختر نزدیک شد اونم برای خودنمایی. چون دقیقا می اومد جلوی در کلاس من یا جلوی چشام با اون بگو بخند می کرد ولی همچنان نمیتونست علاقه شو پنهان کنه من دختر خیالبافی نیستم و از حرفام مطمئنم تا اینکه یه شب بعد از امتحان با ماشین محمدبرگشتن خونه.
اون شب تا صبح گریه کردم البته می دونستم دوستم داره و اون دختر رقیب من نیست. احساس می کردم فکر می کنه من با کسیم و میخواد منو اذیت کنه. منم دیگه محلش نذاشتم چند روز حالم بد بود حدود یک ماه
جالب اینه که دقیقا دو روز بعد از اون شب دوباره هم اومد نزدیک من وایساد یعنی همون ایستادنی که به خاطر منه
ولی من ازش فاصله گرفتم
برام قابل قبول نبود که بعد از 7 ماه تازه اون دختر رو دیده و خواسته باهاش باشه
ترم 8 که شروع شد کلاساشو یه جوری گرفته بود که با من باشه و باز هم اون کارا رو انجام می داد احساس می کردم هنوزم منو دوست داره ولی نمیفهمیدم چه اتفاقی افتاده
حالا آخر ترم هشته من هنوزم دوسش دارم با وجود این که بی نهایت از دستش ناراحتم از فکر ندیدنش دلم می گیره و یه سوال بزرگ تو ذهنم موند که چرا ازم فاصله گرفت با وجود این که من با هیچ پسری هیچ رابطه ای در طول زندگیم نداشتم
حالا نمیدونم چیکار کنم دلم میخواد بهش بگم دوسش دارم و ازش دلیل رفتارشو بپرسم اما بی فایده س چون اون می دونه. دلم میخواد فایلشو ببندم ولی اون با این رفتار دوسویه اعصابمو به هم ریخته
چند روز قبل که آخرین امتحانمون بود احساس کردم می خواد بهم بگه و لی من ازش فاصله گرفتم روز بعدش احساس کردم از دستم دلخوره میترسم از دستش بدم
حالا شما به من بگین چیکار کنم
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام درخت آرزو به تالار خوش آمدی
عزیزم از اینکه شما احساساتت را به همکلاسیت منتقل نکردی خیلی خوشحالم ، عزیزم شما نباید احساساتت را به ایشون متقل کنی ، اگر این آقا واقعا به شما علاقه داشته باشند حتی اگر هم خیلی خجالتی باشند مطمئن باش که حرکتی انجام میدادن حتی شده بود که با یکی از دوستاش که یا با شما یا با یکی از دوستای شما صحبت کنن اینکار را انجام میدادن.
عزیزم ما خترها چون خیلی احساساتی هستیم کوچکترین حرکتی که یک پسر میکند را به خودمون میگیریم که بله ایشون من را دوست داره درحالیکه اون پسر اصلا تو ذهنش همچین مسائلی نیست.
من شاهد چندین مورد از همین سوء تفاهمات بودم که دوستام فکر میکردند که یکی از همکلاسیاشون بهشاقمنده ولی بعدا متوجه شدن که اینطور نبوده بلکه یک سوئ تفاهم بوده.
شما هم با دور شدن از محیط و منحرف کردن افکارت و پر کردن اوقاتت به مرور زمان یاد ایشون را از ذهنت پاک کن.
موفق باشی
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام
:328:
به نظر من اصلا نباید واسه خودت ازش بت بسازی ، اصلا از کجا معلوم که این حس شما که فکر کردی دوست داره اشتباه و توهم نباشه؟ و اگه واقعا اون دوست داره ، خودش باید بیاد جلو . با جرات بهت می گم که هیچ پسری رو تا حالا ندیدم که ( هرچقدر هم محجوب باشه ) ، نتونه حرف دلشو بزنه ، عزیزم زندگی خودتو بکن ، هنوز اول راهی 22 سالته ، به فکر زندگیت باش و فکر این آقا رو نکن .
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام دوست خوبم
به همدردی خوش آمدی
منو بردی به سالها پیش...سالهای خوب دانشجویی...یادش بخیر چه دورانی بود...
منو یاد خاطره کپل انداختی :)
ببین دوست خوبم
منم مثل تو روزی دانشجو بودم...4 سال پیش منم تو موقعیت تو بودم!
اما امروز می فهمم که تمام اون دوست داشتن ها از سر عادت بوده و روزی چند ساعت کنار هم
بودن!
ما وقتی کسی رو دوست داریم تمام رفتارهاش رو به حساب عشق میگذاریم!
اما شاید واقعا اینطور نباشه و مثل حکایت کپلی قصه ما باشه :)
درست از ترم 1 یعنی 18 سالگیم اومد کنارم و تمام کلاسهاش رو بدون استثنا با من بر
می داشت! همیشه دقیقا بغل دستم می نشست و مستقیم کتاباشو می بست به من نگاه
می کرد...بی انصاف پلک هم نمی زد :311:
بعد جلوی من با دخترای دیگه حرف می زد که حسادت منو تحریک کنه! :311:
اما من که دوستان خوبی داشتم گول ظاهر رو نخوردم و باهاش هم کلام نشدم!
به خاطر همین اونم حرفی نمی زد...
به قول دوستام قصدش دوستی بود وگرنه میومد حرف دلش رو می زد. به خصوص که از من
بزرگترم بود!
پس عادت رو با دوست داشتن اشتباه نگیر.
خود من فهمیدم یک شرط بندی کودکانه بوده :) 4 سال سر اینکه با من دوست بشن شرط می بنده
خیلی جالبه که چند وقت پیشا بعد از سالها ایمیلی ازش دریافت کردم که توش نوشته بود
از من معذرت خواهی کرده و بهم گفته بود دوستم داره ولی الان موقعیت ازدواج داره اون وقت ها نداشته!
حقیقتش من دیگه جواب ایمیلش رو ندادم چون اون موقع تحت جو ازش خوشم میومد اما الان
می بینم یک عادت ساده بوده و علاقه ای نبوده. البته شاید به رسم ادب جواب منفی بهش
دادم اما الان می دونم از زندگیم دقیقا چی می خوام
پس شما به هیچ عنوان پا پیش نگذار! همین که علاقت رو نشون دادی کافیه!
اون اگه بخوادت میاد جلو! اگه نخوادت هم شما اهل دوستی نیستی پس حتما اینطور صلاح بوده!
غرور و عزت نفست رو حفظ کن! این چیز خیلی خوبیه...لا اقل بعدها شرمنده خودت نمیشی!
بعد هم اگه اومد جلو و پیشنهادی داد بگو اهل دوستی نیستی و فقط منووط به جلسات
معارفه تحت نظر خانواده کن!
در نظر بگیر که اون هنوز نه سربازی رفته نه کار درست و حسابی داره و نه احساساتش به ثبات
رسیده پس حق داره سکوت کنه!
شما هم سعی کن احساساتت رو کنترل کنی و از تکنیک توقف فکر در موردش استفاده کنی
دوست گلم
مقالات این سایت و سرنوشت ها رو که بخونی می فهمی زندگی چقدر پیچیدست!
موفق باشی دوست گلم
:72:
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام دوست خوبم
اول از عنوان تاپیکت بگم....کسی که باید به اون اقا بفهمونه کارش غلط یا درسته شما نیستی
اصلا شادی از نظر خودش کارش درسته و شاید این شمایی که داری برای خودت میبری و میدوزی..!؟
من متوجه نشدم شما از کجا فهمیدی دوستای اون اقا در جریان علاقه ایشون به شما هستن؟
شما برای چی از دوستات خواستی تحقیق کنن!؟!!!!؟ کارهای عجیب و غریبی میکنی ها !!
مگه تحقیق کردن وظیفه شما بود؟!
شما یکمی جلو جلو میری.....میذاشتی خود این اقا یک قدم جدی برمیداشت اون وقت شما هم یه تصمیم درست حسابی میگرفتی
ممکنه این اقا از علاقه زیاد شما به خودش مطلع شده باشه بنابراین به قول خودمون شروع به کلاس گذاشتن کرده باشه.
دوست خوبم عزت نفس خودتو حفظ نکردی و این اقا هم این موضومع رو فهمیده....
دیگه فکر نمیکنم لازم بوده باشه ایشون با حرکات سر و دست و ....به شما بخوان چیزی رو بفهمونن....اگر واقعا حرفی توی دلش بوده میومد خیلی رک و راست میگفت....شما رو هم با این همه احساس و علامت سوال سر در گم نمیذاشت
با خودت فکر کردی چرا باید برای شما خودنمایی کنه!؟
مگه قرار بود شما پا پیش بذاری ؟!
نمیدونم دوست خوبم
چرا انقدر اصرار داری بر روی تاکید بر اینکه مطمئنی ایشون دوستت داره....اگر ایشون شما رو واقعا بخواد حتما یه اقدامی منطقی و درست میکنه
در تمام مطلبی که ارسال کردی من چیزی مبنی بر اینکه اون اقا هم به شما علاقه داره ندیدم...اینکه حالا تو کلاس میاد میشینه کنار شما و ....اصلا دلایل محکم و منطقی نیست
نه اینکه سعی کنه حس حسادت زنانه شما رو تحریک کنه.
مطمئن باش تا روزی که از زبان خودش نشنیده باشی که بهت علاقه داره نباید انقدر روش حساب باز کنی....حرفها وقتی نقل قول میشه ممکنه خیلی تغییر بکنه
خانومی
بهترین کار اینه که شما هیچ اقدامی انجام ندی....اون اگر واقعا شما رو بخواد از زیر سنگ هم که شده بعد از دانشگاه شما رو پیدا میکنه و حرف دلش رو به شما میزنه
تضمینی نیست که شما قدم برداری و نتیجه خوبی ببینی....
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام دوست عزیز!!!
چطوری بهش بفهمونی داره اشتباه میکنه؟
بمن بگو ما چجوری به شما بفهمونیم که داری احساساتت رو با هم اشتباه میگیری؟
به جملاتت دقت کن:
داره چپ چپ نگام می کنه همون موقع متوجه شدم اتفاقی افتاده و خیلی نگران شدم.
اومد نزدیک من وایساد یعنی همون ایستادنی که به خاطر منه
می اومد و بیرون قدم میزد احساس می کردم میخواد چیزی رو به من بفهمونه.
عزیزم میدونی اینا چی رو میرسونه؟ اینکه شما خیلی ذهن خوانی میکنی!!! و این سر آغاز خیال بافی و ساختن شخصیتی از اون آقا تو ذهنت هست که دو حالت بیشتر نداره:
1) یا بالاخره یه روزی از نزدیک باهاش آشنا میشی و میبینی با اونی که تو ذهنت هست متفاوته
2) یا نه برای همیشه یه شخصیت غیر واقعی تو ذهنت باقی میمونه که بعضا رو شناختت از دیگران هم تاثیر میزاره
ببین دختر خوب، منم مثل تو سال ها رو تو دانشگاه گذروندم، منم مثل تو و خیلی دیگه از دخترا این احساسات قوی ولی بی پایه و اساس رو نسبت به یک هم کلاسی پیدا کردم، پس فکر نکن تنها تویی که اینو حس میکنی.
ولی باید یاد بگیری که احساساتت رو مدیریت کنی، باید فیلتری داشته باشی که احساسات سالم رو از پر خطر جدا کنه.
دنیایی که ما توش زندگی میکنیم دنیای واقعیت هاست، عشق واقعی هم در عمل خودش رو نشون میده،
یعنی یک پسر اونقدر شجاعت داشته باشه که بره زیر بار تعهد یک زندگی مشترک، یعنی آن قدر به پختگی و کمال رسیده باشه که بدونه نباید برای برانگیختن حس حسادت در عشق زندگیش بیاد جلو در کلاس با یک غریبه بگو بخند راه بندازه، یک مرد، مردی که بشه تو طوفان زندگی روش حساب کرد، برای مهمترین تصمیم زندگیش قایم موشک بازی نمیکنه، شل کن سفت کن نداره
تقصیری نداره!! اون هم مثل تو جوانه و بی تجربه!!
اون هم مثل تو به زمان نیاز داره!! تا بفهمید که زندگی تو روزگار بعضا بی رحم ما (که البته خیلی هم قشنگه) بسیار فراتر از پچ پچ های دو تا هم کلاسی و تعبیر نوع ایستادن طرف کنار تونه،
به خودت زمان بده، و به رشدت در این سال های طلایی عمرت فکر کن، عشق هم به سراغت خواهد آمد.
ببخش اگه به نظرت تند نوشتم، ولی واقعا حیفه این لحظات ارزشمند زندگیت که این طوری بگذره . و حیف و اون روح و روان لطیفت که این طور بی دلیل آزرده بشه:46:
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام از راهنمایی های تمام دوستان ممنونم
ولی من دختر خیالبافی نیستم و مطمئنم که دوستاش می دونن من اولش اصلا فکر نمی کردم اون به من علاقه و یا حتی توجه داشته باشه ولی دو تا از دوستای نزدیکش رفتار و طرز نگاهشون کاملا با من تغییر کرد و معنی دار شد و من اولین بار به خاطر رفتار دوستاش و نه خودش به علاقه ش شک کردم
اصلا خیالات نیست خیلیا بودن که میان طرف من ولی من اصلا تو فکر این چیزا نیستم که بخوام خیالبافی کنم
حتی دوستای منم تایید می کنن که یه علاقه وجود داره
ولی بعد از اون اتفاقاتی که در مورد اون دختر افتاد من الان 5 ماهه که رفتارم عوض شده و هیچ کاری که حتی ممکنه فکر کنه شاید من به اون توجه دارم انجام ندادم
اون الان فکر می کنه من ازش بدم میاد و اصلا جرات نزدیک شدن به من هم نداره
من خیلی چیزا رو نمی تونم اینجا بگم ولی فقط همینو میگم که من کاملا مطمئنم علاقه اون خیالات نیست
البته قبل از این اتفاقات هم من کاری نکردم که اون فکر کنه من دوسش دارم فقط شاید احساس کرده من ازش بدم نمیاد
این اطمینانی که من ازش حرف می زنم مال 9 ماهه
به خاطر یه لحظه نگاه کردن یک نفر یا یک ماه و دو ماه نیست
ذهن خوانی هم نیست فقط یه رابطه عاطفی دو نفره ست ولی مشکل اصلیش اینه که هیچ ارتباطی وجود نداره نه فقط بین ما دو نفر که حتی بین دوستامون
پس خواهش می کنم احساسات منو سرسری و بچگانه ندونین
بازم ممنون
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام خانوم گل
کسی شما رو خیالباف ندونست! کسی به شما نگفت احساساتت بچگانه و سرسریه گلم!
اسم من بهار شادی عزیزم
1 ساله که تو این سایت عضوم و چیزهایی دیدم ، خوندم و یاد گرفتم که تو هنوز ندیدی!
جبهه نگیر! کسی هم شما رو متهم نکرد! همه قصد کمک کردن به شما رو دارن نه متهم کردنت رو!
ذهن خوانی هم معنیش اینه که وقتی طرف حرفی مستقیم نزده شما بر اساس شواهد احساسی و حتی بصری
حکمی رو صادر کنی! به این میگن ذهن خوانی!
گل من نوشته های من رو خوندی؟
اگر شما 9 ماهه که داری می بینی من تو دوره دانشجوییم 4 سال این رفتارهای مشابه رو می دیدیم و کاملا بیتفاوت
برخورد می کردم!
درستش هم همینه! تصور کن بری جلو یا چیغام پسغام بدی بعد طرف بگه خانوم شما اشتباهی برداشت کردی!
میدونی آدم چه حالی میشه و چظور ضایع میشه؟
مهم اینه که هم کلاسی من تو 4 سال تحصیل هیچ نگفت و من فکر کردم تصور من غلط بوده! اما 4 سال بعد اتمام
تحصیل ایمیل من رو از بچه ها گرفته بود و ازم خواستگاری کرده بود!
میخوام بدونی یک پسر اگه دختری رو بخواد از زیر سنگ هم پیداش می کنه! پس کافیه عادی و حتی متمایل رفتار کنی!
انرژی هایی که ما به آدمها میفرستیم رو دست کم نگیر!
بعد هم اینهایی که برات نظر گذاشتن خودشون دستی بر آتش داشتن روزگاری
همین matin_alone برای 7 سال تمام خودش درگیر و دار با یکی از همکلاسیهاش بود که خواستگارش بود اما نشد!
حرف همه ما یک چیزه!
1- اول مطمئن شو که این علاقه از روی عادت نیست و عشقه! تشخیصش سخته اما شدنیه! چون همه ما توی اون
سن تو اوج احساسیم و دوست داریم دوست داشته بشیم!
2- تمایلت رو در رفتار نشون بده اما حرفی نزن! مرد باید با خواستگاری کردن غرور کاذبش رو بشکنه و زن باید با حفظ
وقار و ناز عزت نفس و اعتماد به نفسش رو حفظ کنه تا بعدا پشیمان نشه!
3- دعا کن عزیز دلم! دعا میتونه سرنوشت رو عوض می کنه! از خدا بخواه اگر به صلاحته اون پسر پا پیش بگذاره!
توصیه آخر : پسرها عاشق دخترای خانوم ، متین ، با اعتماد به نفس و مغروری هستند که زیاد بهشون محل
نمیگذارن و از دخترهای آویزون ، وابسته ، بی اعتماد به نفس برای ازدواج خوششون نمیاد!
در آخر اینکه اون شما رو داره می بینه! خیلی هم تیزن پسرا!
تو رفتارت رو متمایل نشون بده اما چیزی نگو!
اون اگر بخواد شما رو موقعیتش هم اوکی باشه پا پیش میگذاره اما اگه نگذاشت بدون قضیه به هر دلیلی از دید آقا
پسر منتفیه! نه بخاطر رفتار تو! بخاطر شرایط خودش!
موفق باشی عزیزم
:72:
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام راستش من فقط به خاطر پست تو عضو شدم!...تا بگم:
گرچه هر چیزی ممکنه و هر حدس گمانی میشه زد(با توجه به اینکه این اقا رو کسی ندیده اینجا)
ولی نظر من اینه که ایشون 99درصد به شما علاقه مند هست.اما چند نکته داره :
1-با توجه به اینکه که گفتی با کسی نیست:این نشون میده که اهل دوستی نیست وگرنه تا الان با کسی دوست شده بود بعد از این همه مدت تو دانشگاه.
2-من مطمئنم خانم ها از نوع نگاه اقایون حس میکنن که طرف چیکارس!چون با چشم های خودم دیدم چه راحت شناسایی میکنن عشق رو از روابط دیگه.شما هم مطمئنا میتونید تشخیص بدید نگا این اقا را و در مورد حسش مطمئن بشید.
3-در مورد رابطه با اون خانم و... باید بگم که متاسفانه این یک نقطه ضعف اقایون این سبکی(این اقایی بحثش هست ) هست.چون علاقه با دوستی با خانم ها ندارند ،وقتی خانمی با روابط عمومی بالا با هربهونه ای بهشون نزدیک میشه،برای اینکه به ضعف در برقراری رابطه اجتماعی متهم نشند ،معمولا با طرف یکم بیش حد گرم میگیرند!!البته مطمئن باشید اون خانمی هم که رفته سمتش خیلی زیادتر از اون چیزی که میبینید طرف رو به چالش کشونده.شک نکنید.پس اصلا این فکر رو نکنید که میخواد با طرف دوست بشه یا از این حرف ها.
اخر از همه باید بگم این همه دقیق دارم نظر میدم چون من یکی خیلی شبیه اون اقایی که دارید ازش حرف میزنید بودم(دوران دانشجویی) و دقیق میتونم رفتارشو انالیز کنم.
همش صجبت از اتفاقات کردم ،حالا راه کار:
ببینید این اقا مطمئنا یه ایده آل گرا است که تا برای هر کاری هدفی ایده ال پیدا نکنه ،اقدام نمیکنه:
با توجه به این که به قول بهار خانم ایشون نه سربازی رفته،نه کاری داره،و تو جامعه ایرانی 1000 مشکل دیگه داره که جلوی هرگونه تصور ایجاد زندگی مشترک رو میگیره،کاملا میترسه که بیاد جلو و علاقشو عنوان کنه.یکی از این میترسه که خودش رو تو موقعیت قرار بده که اهداف اصلیش تغییر کنن و ترس دیگش شما هستین که که میترسه با زندگی شما هم بازی کنه.
با توجه به اینکه گفتید میخواهید خیلی طرف رو میخواهید،شما خیلی راحت میتونید فقط با راه رو براش باز بزارید.خانم ها خیلی بهتر بلدن چطور به یه اقا چراغ سبز نشون بدن!(البته با جلف بازی و ... قاطی نش هو غرورتون رو حفظ کنید که البته مطمئنم خودتون بهتر بلدید چیکار کنید!)
اجازه بدید اون اقا 100 درصد از علاقه شما مطمئن بشه و بشینه برنامه ریزی کنه ببینه میتونه مقدمات رابطه رو فراهم کنه یا نه.
سعی کنید اگر رابطه برقرار شد ،حتما تجت نظر خانواده ها باشه تا به مشکلات مختلف بعدا بر نخورید.
ا
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
بازم از لطف تمام دوستان تشکر می کنم
ولی راستش نگرانی الان من رفتار چند روز پیش خودم با اون آقاست
توی دوتا از امتحانات آخر احساس کردم میخواد یه شرایطی پیش بیاره که باهام صحبت کنه و من واقعا احساس کردم میخواد بهم بگه ولی دور و برمون خیلی شلوغ بود و نمی شد بهم نزدیک بشه
بعد از آخرین امتحان دوستش اومد کنار من ایستاد و بعد از اینکه اونم از سالن امتحان اومد بیرون صداش زد که بیاد پیش ما
ولی بچه ها خیلی زیاد بودن و من فکر کردم بهتره ازشون فاصله بگیرم و بتونم یه جای خلوت تر این امکان رو براش به وجود بیارم که راحت تر بیاد طرف من
به خاطر همین هم ازشون فاصله گرفتم
اتفاقی هم نیفتاد ولی امتحان بعدی وقتی منو دید انگار خیلی دلخور بود چون وقتی منو دید با اخم سریع از کنارم رد شد
احساس می کنم رفتار منو یه جور دیگه ای برداشت کرده
اینه که نگرانم می کنه
چون دیگه وقت ندارم بهش بفهمونم که داره اشتباه می کنه
من اصلا بلد نیستم رفتار متمایل نشون بدم
چه از کسی خوشم بیاد و چه نیاد رفتارم یه جوره فقط تنها تفاوت در رفتارم قبل از پیش اومدن این مسایل اینه که بعد از اون اتفاقات ازش فاصله می گرفتم و 2 ماه آخر بی تفاوت بودم
و اما در مورد این خانم هم باید بگم ما از اینجور خانما زیاد تو ورودی مون داریم ولی من خودم رفتارشو دیدم و می دونم با کسی ارتباط برقرار نمی کنه حتی دیدم که خواستن بهش نزدیک بشن ولی اون اهمیت نداده
به خاطر این شخصیتش هم هست که هیچ دختری بهش نزدیک نمی شه(منظورم به قصد دوستیه)
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
درخت آرزوی عزیز!!
من اگر گفتم که ذهن خوانی میکنی، منظورم این بود که قضاوتت رو بر مبنای یک احتمال قرار دادی!!! حتی اگر این احتمال 99 درصد هم باشه یک احتماله...
از نوع نگاه دوستاش متوجه شدی که ایشون به شما علاقه منده؟؟؟؟
این نگاه ها برای من هم آشناست، منم تو زندگیم نزدیک بود که وارد بازی همین نگاه ها بشم، پس عزیزم جبهه نگیر و سعی کن از تجربه بچه های تالار استفاده کنی.
من فرض رو میذارم بر این اساس که حرف شما درست! ایشون به شما علاقه داره... خب که چی؟؟ منتظر چی هست؟؟ می خواد که شما با گل و شیرینی بری خونشون؟؟ یعنی تمام این مدت نتونسته شما رو تنها ببینه؟؟...
من اصل علاقه رو زیر سوال نمیبرم... ولی رفتار این آقا پر از تردید و ابهامه... چیزی که باعث میشه ایشون با مثلا دیدن اینکه شما به یک مکان خلوت تر رفتید، دفعه دیگه که شما رو ببینه اخم کنه!!! وظیفه شما نیست که تردید ها رو از ذهن ایشون پاک کنی... این مسئله اونه. اوست که باید مثل یک مرد بیاد جلو...
شما که احتمالات رو دوست داری... بیا راجع به این احتمالات هم فکر کنیم:
1) علاقه شدیدی به شما داره... داره سبک و سنگین میکنه و بالاخره بهتون بیشنهاد میده (خوشبینانه ترین حالت)
2) ایشون ته ذهنش علاقه ای به شما داره... ولی هزار مانع که الآن سر راه ازدواج جوان ها هست، فعلا نمیذاره که ایشون به ازدواج فکر کنه
3) ایشون خجالت میکشه که بیاد جلو
4) ایشون یه مشکلی داره که ما ازش خبر نداریم... یه مشکل خانوادگی یا... اصلا فعلا باید قید ازدواج رو بزنه
5) ایشون مطمئنه که خانوادش با شما مخالف خواهند بود
6) ایشون متوجه شده که شما هم بهش علاقه دارید... از شما بین دوستاش هم صحبت کرده تو این مایه ها: حال میکنین فلان دختر دلش پیش من گیره!!! حلا بشینین و تماشا کنید ببینید من چطور می پیچونمش!!!... طبیعیه که حالا اونا به چشم دیگری به شما نگاه کنند (بد بینانه ترین حالت:163:)
باور کن میتونم همین طور ادامه بدم
آرزوی عزیز دنیا به واقع فراتر از این هاست...
به زندگی پدر و مادرت نگاهی بنداز به فرازو نشیبی که طی کردند و به اینجا رسیدند،، اون وقت ببین چه محلی از اعراب برای این قایم موشک بازی ها باقی میمونه.
فعلا تصمیم گیرنده این اقاست و هر حرکتی از جانب شما میتونه کل معادلات رو بر هم بریزه و احتمال اینکه نتیجه اصلا مطلوبت نباشه زیاده.
نمیتونی رفتار متمایل نشون بدی... خیلی خب خودت باش خیلی عادی... اونه که باید نگران از دست دادن تو باشه.
تو دختر ارزشمندی هستی:72:
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
عزیزم فکر کنم این مسئله چیزی که خیلی از دخترا تجربه اشو تو دانشگاه دارن من اصلا نمیخوام بگم راجع علاقه اون پسر داری اشتباه میکنی(البته ممکنه اشتباه کنی ولی فرض رو براین میزایم که درست میگی)
چون همونطور که قبول دارم دخترا خیلی از رفتارهای پسرا رو به اشتباه برداشت میکنن یا حتی گاهی اوقات پسره از قصد این رفتارا رو داره که توجه و علاقه دختر رو جلب کنه ولی نیتش ازدواج نیست
این رو هم قبول دارم که علاقه واقعی هم هست و شما هم میتونی تشخیصش بدی
این جریاناتیه که واسه خودم اتفاق افتاده
1) ترم اول بودم خیلی از کلاسامو نمیرفتم سر بعضی از کلاسا یه پسری بود که توجه منو جلب کرده بود البته نه اینکه دوسش داشته باشم و اینا چون حتی باهاش همکلام هم نشده بودم ظاهر و قیافش هم جوری نبود که توجه منو جلب کنه امانمیدونم چرا کلاسایی که میدونستم اون هست رو حتما میرفتم و کلا دوس داشتم ببینمش حتی یادمه رزای اول سر کلاسمون که بالای صدنفر جمعیت داشت منتظر میموندم استاد حضورغیاب کنه که اسمشو بفهمم:311:
هیچی کاری با پسره نداشتم هیچی بهش نگفتم و... ولی خودش هرجوری شده (توفضای کلاسای ما که دختر و پسر حتی به هم سلام نمیکردن)یه راهی پیدا کرد برای ارتباط بیشتر بامن و از اونجای که احساس خطر کرد چون سه تا از پسرا همزمان منو میخواستن بعد از دوسال اومد گفت به من علاقه داره و قصد ازدواج داره ولی موقعیتشو نداره و اینا....
گفت من الان موقعیت ازدواج ندارم و نمیتونم بهت بگم صبر کن برای من و نمیخواستم تا وقتی که بتونم حرفی بزنم اما مجبور شدم بگم که بدونی منم هستم
2) یکی دیگه از پسرامون که فوق العاده پسر مغروری بود از ترم دوم منو میخواستم بعد یه سال که به قول خودش شناخت پیدا کرد اومد گفت علاقه داره و این علاقه اشو به هر طریقی ثابت کرد و غرورشو بارها فقط برای من شکست
دیگه بقیه اشو نمیگم چون طولانی میشه هدفم از گفتن اینا فقط این بود که پسری که علاقه داشته باشه هرچقدر مغرور هر چقدر محجوب باشه یه راهی برای ابراز علاقه و زدن حرفش پیدا میکنه و حتی اگه موقعیت ازدواج رو هم نداشته باشه حداقل حرفشو میزنه و اگه شجاعت و جسارت این کارو نداره یا از علاقه اش و انتخاب شما مطمئن نیست یا هنوز بچه است یا انتظار داره شما پا جلو بزاری که خیلی خیلی کار اشتباهیه
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام . خانم درخت آرزو خوب هستید؟ عزیزم چرا خودتان را اذیت می کنید؟ البته من حدوداً 22 سالمه و اینها را می نویسم؛ سعی کن این پست را بخونی تا روشن شی.
در این تالار چند چیز پایه وجود داره :
1) اگر از دوستیا و اینا حرف بزنی، فوراً پاسخ اول اینه که این تالار در رابطه با دوستی مشاوره نمی دهد و اینا...
2) اگر بحث ابراز علاقه دختر به پسر باشه همه می گویند که نه نه نه این کارا نکنید و اینا...
آقا چرا کسی متوجه ما جوانان نمی شههههههههههههه؟ عزیزم اگر بگردی پست های من را بخونی متوجه می شی که چه کشیدم و می کشم. منم پسری هستم که از نظر دیگران خیلی موجه هستم. در حدی که در سال یکی می خواد فیلم سینمایی به من بدهد که در خانه تماشا کنم (واسه پیشرفت زبان و اینا) بنده خدا ها اینقدر پایین بالا می کنند که نکنه یک صحنه ماچ و بوس داشته باشه.
رشته ی مردانه ای دارم (یکی از گرایش های خفن مکانیک=امپراتوری ساخت و تولید) لذا همه تو کلاسا پسریم قبلاً هم که پسر بودیم. حالا من چنننننننننند سال (خیلی سال) هست که به دختر علاقه مند شدم امااا!! من که کار ندارم پس انداز کم هست و خونه و ماشین ندارم و اینا یک طرف خانواده هم از ما انتظار دارند که تا سال ها مانند ماشین درس بخوانیم و با این اوضاع نارنجی فکر می کنی من باید به خودم جرئات بدم که با خیال راحت راحت برم جلو بگم "خانم فلان من شما را دوست دارم" نه آخه واقعاً چرا. البته من به فرمان خدا یقین دارم و خدا را شکر در این سال ها طی اقداماتی که داشتم موفق به کسب کار شدم ولی کو تا گوساله گاو شود.
حالا اینا یک طرف وقتی می دونی خانواده ی دختر هم خیلی خیلی خانواده ی مثبتی هستند و در غیاب شما به پدرتان (پدر اینجانب) می گویند که برای آشنایی بیشتر به منزل ما بیایید دگر دلتان حری نمی ریزد؟؟؟ یعنی من نیز گویی با آن سن کم مورد قبول طرفین بودم ولیی.... خدایا گره از کار ما جوان ها باز کن.!!!
می دانم که شاید فکر کنی اینا خیال بافی ولی خواهشاً تو هم اگر وقت کردی پست من را بخون که این مورد آخریه را وقتی فهمیدم در دلم طوفانی برپا شد.
حالا مدام فیلم بازی کن تو دانشگاه برو اینور و انور. عزیزم، قشنگ مثل یک خانم برو ازش جزوه بگیر، چه می دونم، رشتت چیه، اگر مکانیک هست که مثلاً بگو من فلان چیز را باید با نرم افزار فلان مدل کنم، اما نقشه ها را خروجی نمی ده و بعد هم سر همین موضوع برو در خونشون. یکمی ابتکار به خرج بده آخههههه. حالا من با دختر مورد نظرم هم رشته نبودم، شما چرا دیگه؟؟؟
اون موردی هم که گفتی با اخم از جلوی شما رد شد، به نظرم یک واکنش طبیعی است و نه نشان عصبانیت. منم وقتی زیاد به کسی فکر می کنم و دوست دارم که بهش نزدیک شم، نمی دانم چرا یکهو خودم را می گیرم یه طوری که طرف جرئت نزدیک شدن نداره...
حالا از ما گفتم و از شما نشنیدنننننن. یک وقت می بینی بنده خدا شرایط را محیا نمی بینه (واسه ازدواج) و فکر می کنه که با صحبت با شما تنها شخصیت خودش را خورد می کند.
حالا نمی گم برو صاف و پوست کنده بگو "I love you"، اما یکمی نشانی، کوزه شکستنی، ادایی...
مثالاً اول جزوت بزرگ بنویس "به نام پیوند دهنده ی قلب ها"، بعد هم بگو آقای فلان اینم جزوه ای می خواستید (شوخی). آخه بهش محل ندادم و ازش دور شدم یعنی چی؟ خوشت می آد کسی این کارا را با تو بکنه؟هان هان؟ البته اون موردی که گفتی جلوی شما با دختر دیگه ای حرف می زنه هم شاید برای این باشه که می خواسته توجه شما را جلب کنه و بگه "ببین من با دخترا مشکلی ندارم" (البته اگه اون یکی دختره مخش را نزده باشه).
حالا گذشته از شوخی، خیلی شوت بازی و آرتیست بازی در نیار. خیلی با وقار بکش کنار و کمی را جع به "بعد از گرفتن مدرک می خواهید ادامه تحصیل دهید یا نه، شغل دارید یا نه، ما چقدر به هم میاییم، وای نگو!!! " با هاش صحبت کن. البته اگر راجع به مسائل مالی مثل شغل باهاش صحبت کردی، بهش دلداری بده که خدا بزرگه و شغل و درامد هم به زودی درست می شه.
یه کاری نکن مثل من دختره (برای شما پسره) بپره. منم به نظر خودم یک جوری هستم که هر کسی بهم نزدیک نمی شه. یک جورایی سنگین هستم و سرم به کار خودم. با دخترا هم سالی به ماهی هم مسیر نمی شویم چه برسد به صحبت. (اغراق). حالا به قول یکی از دوستام که اونم از علاقه ی ما با خبر بود، تا خود دختر الان OK نده، اقدام روشنی برای ابراز علاقه از طرف من احتمالاً صورت نمی گیره...
با درود و آرزوی خوشبختی شما جوانان
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط skf
به قول یکی از دوستام که اونم از علاقه ی ما با خبر بود، تا خود دختر الان OK نده، اقدام روشنی برای ابراز علاقه از طرف من احتمالاً صورت نمی گیره...
دوست عزیز:72:
چه تصمینی هست برای این حرف؟!
گیرم ایشون جواب بله اش رو بصورت مستقیم یا غیر مستقیم به ایشون رسوند؟!
بعد شما و امثال شما نمی گید چه دختر easy، وقار نداره، سر سنگین نیست؟! و بعد بری سراغ
یک دختر که خانواده معرفی کرده و اصلاً شناختی ازش نداری و این دختر را با تمام حساسیتهای جنسیتیش با یک قلب شکسته رهاکنی؟؟؟
گیرم هیچکدوم از صحبتهای بالا را نگفتی و به خیر و خوشی ازدواج کردید آیا پس فردا هزار تا
سرگوفت جور و واجور به بنده خدا نمی گی که خودتت منو خواستی و پیشنهاد دادی؟
خودتت را آویزونم کردی؟؟؟
یا بازم هیچکدوم موارد بالا نه آیا این با فطرت و سرشت آقایون که دوست دارند چیزی را
سخت بدست اورند و احساس نیاز کنند و خانمها براشون ناز کنند مغایرت نداره؟!
به نظر من یک مرد با توجه به جنسیتش حتی اگه هیچ امکاناتی نداره باید شهامت جسارت و در عین حال صداقت داشته باشه
و خیلی ساده و راحت به شخصی که مناسب دید برای خودش شرایط و وضعیتش را بگه یا طرف مقابلش قبول میکنه و یا نه ولی خیلی بهتر از
یک عمر خودخوری و ترس از علنی کردن زیباتراین و بی ریا ترین حس و نیازش باشه .
شایدم کار و امکانات را فقط یکبار میشه پیدا کرد ولی عشق و احساس پاک و سالم به کسی مانند خودش را بارها و در شرایط مختلف میتونه تجربه کنه؟!؟؟!
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
سلام. حالا سنجاب عزیز به نظر شما برم صاف و پسکنده بهش بگم؟ اخلاق بنده به گونه ای است که خیلی با خانم ها ارتباط ندارم. خانواده ی خودم هم گفتم که به نظرشون من باید درس درس درس درس بخونم. آخه نمی گویند بابا ماهم آدمیم. از بهانه هاشون هم غیر درس، شرایط اقتصادی، و اینا هست. حالا من برای ازدواج باید با چند هزار نفر بحث کنم. این جوری هم که عالم و آدم متوجه می شوند و می شوم شهره ی خاص و عام.
درضمن رابطه ی خودم هم با خانواده ام خیلی صمیمی نیست (پسر ارشدم و اختلاف سن با والدین 43 سال). حالا یک راه شما بگذار جلوی پای من. وقتی از طرف خانواده ی خودت ساپورت نشی دیگه ... . شما فکر می کنی من یکهو صبح بلند شدم گفتم اٍ اٍ اٍ من خوبه برم ازدواج کنم؟ نه عزیز سال هاست که دارم با سختی ها دست و پنجه نرم می کنم. اما اینا بدون که وقتی راه رسیدن به هدف خیلی طولانی شد، آدم یواش یواش سرد می شه، سخت گیر می شه، حساس میشه. میشه مثل پسر عموم که با 34 سال سن و بعد از 100 خواستگار از دختر های گوناگون هنوز هم ازدواج نکرده.
دوست دارم زود ازدواج کنم، دوست دارم فاصله ی سنی خودم و فرزندام به اندازه باشه نه زیاد. چون خودم چوبش را خوردم، وقتی توی خونه کسی حرفت را متوجه نمیشه، نمی دونند داری راجع به چی حرف می زنی، مدام با خانواده سر چیز های کوچیک باید بحث کنی.......... تازه از نظر عاطفی هم لازم دارم. کسی که به پاکی و به حق و برای اجرای فرمان خدا ازدواج می کند، چشمهایش پر فروغ و زلال می شه. به چشمای زوج های جون و شایسته نگاه کن. در عین سادگی چشمهایشان برق می زنه. بعد هم به چشم های کسی که 40 سال دارد ولی به بهانه های ساختگی و بی مورد ازدواج نکرده نگاه کن، تفاوت با تمام قدرت خود نمایی می کند.
حالا اینا یک طرف تاحالا شما خانم ها از خودتون پرسیدید که بنا بر کدام حق به خودتون اجازه می دید 700 سکه را مهر خودتون قرار بدید؟ آقا پسر باید درس بخونه، سر کار بره، سربازی بره و هزارتا کار دیگه بعد خانم محترم در یک شب حاصل چندین سال زحمت را مالک شوند. عزیزم زندگی یعنی عشق، با زور کار زیاد پیش نمی رود.
الان من باید به حرف حق و شرع گوش کنم، به حرف دوستام، به حرف مردم، به حرف خانواده و یا ....
اینا که سنجاب عزیز گفت درسته، اما در مملکتی که همه چیز بر حق باشه، حقی که خدا تعیین کرده، خدایی که مرد را سرشار از نیاز و زن را سرشار از ناز آفریده و خودش هم راه و روش تعیین کرده. حالا در مملکت ما باید اول به سطح زندگی بالایی دست پیدا کنی که نخوای متلک بشنوی، تازه بری بگردی دنبال کسی برای ازدواج، حالا شده 28 سالت، حالا به اد امد و بعد از ازدواج (که کل مراحل شناخت، خواستگاری و عقد و عروسی همه در یک هفته انجام شده) به این نتیجه رسیدید که به هم نمی خورید. حالا مردی برو طلاق بگیر. دیگه خدا می دونه دیگران چگونه راجع به شما فکر می کنند؟
در سیستم و پروسه ازدواج در مملکت ما گره ی بزرگی وجود داره و تا این خامی ها، پول دوستی ها و .. هست روزگار خوش نخواهیم دید.
واقعاً از خودتان سوال کردید که چرا وقتی دو دختر و پسر از سنی حدود 17 سالگی به هم نیاز دارند و راه کاملاً شرعی و پاک و پسندیده ای هم برای وصال آن دو هست، ما خود را شکنجه می کنیم؟ که نتیجه اش هم بشه این که فلان دختر پاک هم وطن، که قبل از دانشگاه نماز سر وقتش ترک نمیشده، ترم 4 حامله باشه؟
حالا همش مشاوران عزیز باد بیندازند در گلو و بگویند معیار هایت چیست و باید برای اینکه شاااااااااااید در آینده معیارهایت تغییر کند الان دست نگه داری. بله این کار شما مثلاً 20 درصد را خوشبخت تر و 80 درصد را نابود می کند. قبول دارید؟
پدر و مادر ها و مشاور ها هم به جای تقاضای صبر پیشه کردن بهتر است در همان سنین کم به فرزند خود انتخاب شایسته را بیاموزند.
حلا شما در کلاس مختلط هستید و دسته کم راهی برای شناخت جنس مخالف دارید و شاید هم برای انتخاب همسر کاندید هایی را برگزیده باشید. من و امثال من که از دبستان تا دانشگاه در محیطی مردانه بوده ایم و می دانم که محیط کارم هم مردانه است، چه؟ امیدم باید خانواده باشد و خانواده را هم که عرض کردم.
و صد البته که امید من خالصانه به خداست و خدا را شکر با تمام قوا دارم تلاشم را می کنم تا به خواسته هایم برسم.
و شما خانم درخت آرزو، من هم نمی گویم که خیلی واضح و روشن باش، اما دست کم شرایط صحبت را برایش فراهم کن. یکمی تنها باش. با خودت خودکار نیار. جزوه هات را گم کن. نرم افزار بلد نباش. کیف پولت را در خانه جا بگذار. هماهنگ کن با ایشان برسی به بوفه ی دانشگاه. ضایع بازی ممنوع؛ زیرکانه و در عین هوشمندی او را جذب کن.
این را هم بگم که به قول سنجاب اگر خیلی آدم Easy , cheap باشی (از اونور بوم بیفتی) احتمال خیلی زیاد، آقا پسر از شما زده شده و فراری می شه.
ببخشید که طولانی شد، اما برای من این واقعاً سوالی است که ذهن من را به خود مشغول کرده.
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
دوست خوبم درخت آرزو ، من احساسات شما را کاملا درک میکنم ، عزیزم امیدوارم احساسی که داری واقعی باشه . نه مثل یکی از دوستانم که همه ی ما از نحوه برخورد یکی از همکلاسی های ایشون فکر میکردیم که به ایشون علاقه دارن و بلا استثنا همه میگفتن که ایشون منتظر یک فرصتی هستند تا به شما پیشنهاد بده ولی میدونی چی شد؟
همون آقا عاشق من بود و از طریق همون دوستم به من پیشنهاد ازدواج داد ، این آقا هم با هیچ دختری دوست نبود به هیچ دختری محل نمیگذاشت و وقتی تعریفهایی که شما از همکلاسیت را خوندم یاد ایشون افتادم که ایشون هم خیلی پاک بود.
عزیزم نمیشه تنها با رفتارها و نگاهها به این نتیجه برسیم که کسی ما را دوست داره. عزیزم بچه های این تالار همه شما را دوست دارن و هیچ کس نمیخواهد شما ضربه بخوری .
ما دخترها چون احساساتی هستیم خیلی سریع هم ضربه میخوریم، عزیزم تو همین تالار خیلی از بچه ها هستن که شکست خورده همین سوئ برداشتها شدن .
امیدوارم اگر آن پسر به شما علاقمندند هرچه زودتر اقدام کنن.
RE: چطوری به اون پسر بگم داره اشتباه می کنه
دوست خوبم سلام
گیریم این آقا شمارو دوست داره عزیزم آیا این دوست داشتن کافیه؟/؟>
خیلی از پسرها هستن واقعا دختری رو میخوان( واسه ازدواج ) نه دوستی وخوشگذرانی باهاش مطرح میکنن با خانوادش حالا قبول میکنن یا رد بماند.....
عزیزم فقط این خیال بافی ها رو بذارین کنار ............ که ضربشو خودتون میخورین ............
اگه پسری واقعا دختری روبه خاطر زندگی بخواد مطمئنا پاپیش میذاره حتی اگر جواب رد هم بشنوه................
درضمن این آقا بااین رفتارهایی که گفتین به نظرم خیلی بچست چون رفتارهایی که میگین بچه گانست .. رفتم یه جای دیگه وایسادم فرداش دیدم ازم ناراحته باهام قهره رفته با یکی دیگه دوست شده تا ضد حال بهم بزنه.. یعنی چی؟
به نظرم اصلا محلش نذارین یعنی بیتفاوت ..نباید متوجه بشه که شما ازش دلخوری یا ناراحت خیلی عادی مثل بقیه....
از این به بعد هم اگه موردی برات پیش اومد که مستقیما باهات مطرح کرد راجبش فکر کن ......