در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
با سلام
من و خاستگارم، 3 سال تفاوت سنی داریم، از ابتدا به قصد ازدواج هم را ملاقات کردیم، هر دوی ما یک بار سابقه جدایی داریم. روز اول آشنایی اصلا تمایلی به ایجاد ارتباط مجدد نداشتم چون ایشان به شدت شبیه همسر سابق من بودند و هر لحظه لحظات سخت زندگی قبلیم تداعی میشد.شرایط با ایشان بودن زجر اور بود و ایشان هیچ جاذبه ای نداشتند. اما با صبر و مهربانی کمی مرا جذب خود کردند. در حال حاضر من هم تمایل پیدا کردم،اما هر چه بیشتر جلو میرویم ایشان بیشتر تمایلات خود را کاملا خود خواهانه مطرح میکنند تا جایی که مرا از ورزش و علایقم میخواهند جدا کنند، این در صورتی است که از ابتدا با شرایط من آشنا بودند و میدانستند من چقدر زحمت کشیدم تا به مسابقات قهرمانی کشوری بروم حتی به من قول دادند که حمایت کامل میکنند اما الان هر چه موضوع ازدواج جدی تر میشود ایشان اصرار به محدود کردن من دارند. مثلا حتما باید قبل ایشان منزل باشم، 5شنبه و جمعه هیچ برنامه ای نگذارم چون ایشان اهل زنجان هستند و محل زندگیمان تهران است و ایشان مرتب میخواهند به خانوادشان سر بزنند، در حال حاضر در منگنه عجیبی قرار گرفتم. ایشان برایم هم جاذبه دارند و هم دافعه، یک وقتهایی اصلا دلم نمیخواد باشه، گاهی هم ترس از آینده و تنهایی نا خود آگاه متمایل به ایشان میشوم، ایشان پسر خوب، سالم و با ادبی است اما فقط به راحتی اسایش و علایق خود فکر میکنند. من تجربه یه زندگی را دارم و گذشت و ایثار را به خوبی میشناسم، اما نمیدانم آیا در این شرایط مجبورم تن به زندگی بدهم که نحوه ان را دوست ندارم، من دوست دارم به ورزشم ادامه بدهم چون منافاتی با زندگی زناشویی در ان نمیبینم و دوست دارم شریکم در کنارم باشه نه حس کنه چون موفقم باید جلوی من را بگیره، لطفا راهنماییم کنین، واقعا در 2 راهی بدی ماندم
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام دوست عزيز
به همدردي خوش اومدي
شما تجربه يكبار جدايي رو داريد و مطمينا اين بار بايد دقيقتر و كاملا دور از احساس تصميم بگيريد
كنار هم بودن شما به خاطر شناخت بيشتر تناسب ها و عدم تناسبهاست
حالا اينكه شما ميگيد هر چه بيشتر پيش ميريم تفاوتها بيشتره خودش خيلي جاي فكر داره
بهتره كاملا منطقي بشينيد و معيارهاتونو بررسي كنيد و ببينيد با ايشون همخوني داره يا نه, از تجارب گذشته تون استفاده كنيد, ادامه دادن بيشتر به اين شكل نتيجه اش فقط وابستگي بيشتر و منطق و تصميم درست كمتره
ازدواج معناش رشدكنار هم و احترام به خواسته هاي همديگه است و اگه دليل كوتاه اومدن شما فقط و فقط وابستگي و يا خداي نكرده ترس از تنهايي در اينده بشه هم شادابي و احساس زندگي رو از شما ميگيره و هم تاثيرشو تو زندگيتون خواهد گذاشت
اگه معيارهاي شمارو ندارند زودتر تمومش كنيد(البته با بررسي دقيق نيازها و خواسته هاي خودتون و نگاهتون به ازدواج)
اينو هم اضافه كنم اگه ايشون رو پذيرفتيد همينطور كه هستند و با همين خواسته ها بايد بپذيريد و به دنبال تغيير احتمالي هم نباشيد
اميدوارم تصميم درستي بگيريد
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
واقعا سپاسگذارم از راهنماییتون
من نمیتونم ورزشم را کنار بگذارم چون بعد از جدایی اول، تنها با توکل به خدا و انجام این ورزش بود که تونستم زنده و سر حال و شاداب بمونم، آرامش عجیبی یه من میده ، حتی زمانی که حس میکنم روزی بگذارمش کنار، مثل عزیز از دست رفته برای آن روز سوگواری میکنم، خاستگارم بسیار احساسی هستند و گفتند در صورت جواب رد من دیگه ازدواج نخواهند کرد، مثلا تا حددی احساسین که ایشان میدانند من عاشق انبه هستم و روزی که کمی در ارتباط با ورزش من بحث کرده بودیم ونه دعوا، وقتی میخواسته میوه بخره از انبه متنفر شده و نخریده، این حد احساسی بودنشان نگرانم میکنه، بالاخره زندگی زناشویی پر از اختلاف و بحث خواهد بود البته نه به دلیل بدی شخصیت افراد بلکه به دلیل تفاوتهای هنجاری، نگرانم با کوچکترین بحثی، از مهرو علاقه ایشان کم شود و نتیجه........
بدنبال راهی هستم تا ایشان را امتحان کنم، بسنجم و تنها از روی حس و گمان تصمیم نگیرم. آیابه نظرتان درست است که من خود خواهانه بیان کنم من به هیچ عنوان از علایقم کوتاه نمی یام و ازدواج با من منوط به قبول شرایط من است؟ یا راه دیگری هست که به من پیشنهاد کنین؟چون ایشان من را محکوم میکنن که زندگی زناشویی و خواست همسر برایم مهم نیست و فقط به خودم فکر میکنم.
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام الهه جان
دوران نامزدی و این رفت و امدها برای شناخت بیشتر شما دوتاست.
کسی که میخوای باهاش ازدواج کنی باید به دلت بنشینه..نه اینکه هر لحظه دلهره داشته باشی نکنه فردا بگه ورزش نکن...
راستش این جمله هم جدیدا خیلی خیلی مد شده که اگر تو جواب منفی بدی من تا اخر عمر ازدواج نمیکنم که از سمت اقایون هم مطرح میشه
خداییش مردی هست که به خاطر اینکه طرفش بهش جواب رد داده دیگه ازدواج نکرده!؟اینا مال فیلماست...خیلی به این جمله اش فکر نکن
دوست خوبم شاید ایشون الان شرایط شما رو قبول کنه اما بعد از ازدواج قبول نکنه حتی اگر هزراران تعهد محضری هم گرفته باشی..اون موقع زندگی میشه جهنم....
در ادامه مشکلم، در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
با سلام و عرض ادب
ممنون از همدردی هاتون
راستش من هنوز نامزد نیستم و هنوز دارم تصمیم میگیرم که آیا صلاح هست ایشان را نامزد اعلام کنم یا خیر، ایشان خود را عاشق من معرفی میکنه و این در صورتی هست که من فقط احترام و یه محبت معمولی برایشان قایلم، اما هیچ وقت برای ابراز کم نگذاشتم، غیر از مسئله ورزشم، ایشان به شدت شبیه همسر سابق من هستند و این مسئله داره آزارم میده، مخصوصا زمانهایی که پا روی خواسته های من حتی الا ن که عاشقن میزارن، عمق فاجعه برام صد چندان میشه، من 30 سال دارم و ایشان33 سال، از یه طرف دوست دارم جواب رد بدهم و از یه طرف نگران آینده چون هم پسر سالمی هستند که این دوره زمونه کمتر پیدا میشه و هم اینکه دیگه سن مادر شدنم داره میگذره و نمیخوام با ایرادهای الکی فرصتم رو از دست بدهم، از طرفی هم نمیخوام خودم را در گیر زندگی بکنم که توش آه و حسرت باشه ، واقعا نیاز به راهنمایی دارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elahe.a
با سلام و عرض ادب
ممنون از همدردی هاتون
راستش من هنوز نامزد نیستم و هنوز دارم تصمیم میگیرم که آیا صلاح هست ایشان را نامزد اعلام کنم یا خیر، ایشان خود را عاشق من معرفی میکنه و این در صورتی هست که من فقط احترام و یه محبت معمولی برایشان قایلم، اما هیچ وقت برای ابراز کم نگذاشتم، غیر از مسئله ورزشم، ایشان به شدت شبیه همسر سابق من هستند و این مسئله داره آزارم میده، مخصوصا زمانهایی که پا روی خواسته های من حتی الا ن که عاشقن میزارن، عمق فاجعه برام صد چندان میشه، من 30 سال دارم و ایشان33 سال، از یه طرف دوست دارم جواب رد بدهم و از یه طرف نگران آینده چون هم پسر سالمی هستند که این دوره زمونه کمتر پیدا میشه و هم اینکه دیگه سن مادر شدنم داره میگذره و نمیخوام با ایرادهای الکی فرصتم رو از دست بدهم، از طرفی هم نمیخوام خودم را در گیر زندگی بکنم که توش آه و حسرت باشه ، واقعا نیاز به راهنمایی دارم
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
عزیزم بخاطر نگرانی از کم بودن وقت و فرصت برای مادر شدن یا ترس از تنها موندن با کسی که شکل همسر گذشتته ازدواج نکن..ببین وقتی از زندگی قبلیت اومدی بیرون احساس بهتری داشتی یا بدتر؟ اگر احساس آزادی و مستقل بودن بیشتری داشتی اصلا توصیه نمیکنم با کسیکه مثل شوهر قبلیت بوده دوباره ازدواج کنی چون باعث میشه دوباره زندگی متاهلی که ازش فرار میکردی تکرار شه (البته بازم این برمیگرده به شناخت خودت از خواستگارت)
هنوز 30 سالته عزیزم و وقت داری..من 33 سالمه و 2 ساله متارکه کردم و خواستگارم زیاد داشتم ولی خیلی تحقیق کردم دربارشون تا یکیشونو که کاملا متضاد همسر قبلیم بود انتخاب کردم.نمیخوام دوباره برگردم همون خونه اول چون میدونم دوباره جدا میشم...خداروشکر پسر خیلی خوبی هست و مطمین شدم که خوشبختم میکنه و تمام تلاششم داره میکنه..اینکه خیال کنی میتونی کسی رو تغییر بدی و جوری کنی که خودت میخوای اشتباهه عزیزم..مخصوصا آقایون از سی 27-28 به بعد اصلا تغییری نمیکنن و معیاراشون همونه که هست
بازم میگم نگران تنهایی نباش..میدونم سخته ولی صبور باش..مطمین باش موردهایی که بهت بخورن هم تو جامعه هست عزیزم
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
ممنونم از راهنماییتون
کاملا با شما موافقم، هنوز تصمیمی نگرفتم، در حال تصمیم گیری هستم
براتون آرزوی خوشبختی میکنم
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام
خواستگار شما فک کنم مشکل خود کم بینی دارن........یا توو خانوادشون جوری تربیت شدن که خانمها حق پیشرفت رو ندارن.یه جور خانواده سنتی!
بخواید روش کار کنید تا تغییر کنه ، موهای خودتون سفید میشه.....(ما آقایون معمولا به این راحتیها تغییر نمیکنیم ، البته نه همه)
منم میگم بیشتر فکر کنید.........چون ایشون با معیارهای شما فاصله زیادی دارند.
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elahe.a
سلام بر اعضای خوب همدردی
تازه عضو شدم و مشکلم با خاستگارم را مطرح کردم، ایشان با ورزش من مشکل داره، و هر چی جلوتر میریم منو میخواد محدود تر کنه، مثلا منی که حرفه ای ورزش میکنم فقط با یه روز ورزش موافقت کرده، و باقی روزها باید 5بعد از ظهر خونه باشم و این در حالی هست که من شاغلم و تا 4 سر کار و اگر بخوام با ایشان ازدواج کنم از یه سمت تهران که محل کارم هست باید تا سمت دیگه بروم که حداقل 1.5 ساعت تو را هم، نقاشی میکشیدم و کلاس میرفتم که اگر ازدواج کنم باید ترک کنم، حالا همه اینها مهم نیست، مسئله اینجاست که ایشون همه برنامه هاشون به من اولویت دارن،،،، حتی تفریح با دوستانش، مثلا ایشان دو هفته به دلیل امتحانی که داشتن هیچ برنامه ملا قاتی با من نگذاشتن، تلفنها رو خیلی سرد و در حد سلام و خوبی خداحافظ جوابگو بودن چون امتحان مهمی داشتن اما در این میان 2 روز شهر خودشون رفتن تا به مهمونی خانوادگی برسن و روز بعدشم به پیک نیکه خانوادگی! بعد از امتحانشون هم با دوستانشون رفتن شمال.
من ناراحتیمو خیلی محترمانه اعلام کردم و مرتب میگه چون استرس داشتم چون فلا ن چون بهمان، یا اینکه ایشون پری روز گفت که میخواد آبگوشت بار بزاره و منو دعوت به خونش کرد اما چون مجردی زندگی میکنه من نپذیرفتم بروم منزلشون و گفتم ناهار بریم بیرون اما ایشون اعلا م کرد که میخواد ابگوشت بخوره و 5 شنبه هم میره توچال با دوستانش تا جمعه عصر، و میتونه جمعه شب منو ببره بیرون و دیگه وقت نداره، این در حالی هست که تو مدت 6 ماه آشناییمون ایشون تا حالا منو به صرف غذا دعوت نکردن و میدونن پدرم به زمان برگشت من حساسن و من نباید دیر تر از 9-9.30 بر گردم،
خلاصه اینجا چند مسئله نگرانم میکنه
یک: توی زندگی حتی الان که ادعای عشق داره خودش و برنامه هاش اولویت داره
دو: من خانم بسته ای نیستم اما در یه خانواده با چارچوب بزرگ شدم اما حس میکنم ایشون قصد دارن من را بسیار محدود کنن که با روحیات من سازگار نیست
سه: میترسم ایشون خسیس باشن حداقل در قبال همسر چون دیدم مردهایی که برل همه پول دارن به جز همسر
چهار: ورزشم که برام انرژی حیات بخشه
بگین چه کنم؟ حساس بیش از حدم یا حسم درسته؟
اون آقا یه آدم خود رای و خودخواهه که مناسب زندگی مشترک نیست.
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
منم به این نتیجه رسیدم که ایشا ن بسیار خودخواه و فرد گران و فقط شعار میدن
خلاصه همراه نیستن
خدا کمک کنه بتونم سریع از زندگیم خارجش کنم، چون خیلی احساسیم و میدونم برام سخته هرچند علاقه خاصی هم ندارم
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
دوست عزيز
اينكه رابطه ايشون رو با همسر نامزدش همه ميدونن دليل بر اين نيست كه خانواده باز و به روزي داره
متاسفانه خيلي وقتها در بعضي فرهنگ ها حد و حدود براي دختر و پسر از پايه جور ديگري تعريف شده و ممكنه اونها هم اين ديد رو داشته باشن
به نظرم شما به هر دليل دنبال يه نكته تو وجود ايشونيد كه خودتونو فريب بديد و چشم روي واقعيت ببنديد
واقعيت اينه كه ايشون براي خودشون حدو حدودي قايل نيستند ولي زن خودشون از نگاهشون فرديه تحت سلطه ايشون
و اصلا هم دنبال نشونه چيزي خلاف اين نباشيد چون خودتون هم بهش رسيديد
حالا اگه ميتونيد با اين شرايط كه مسلما مرگ تدريجيه براي ادمي مثل شما و خيلي ها كنار بياين كه هيچ
وگرنه جواب عاقلانه به شما فقط ترك ايشونه
شما با يك تجربه تلخ فكر ميكنم ترس از تنهايي و اينده داره به اشتباهتون ميندازه
عزيز من نگران نباش
خدا بزرگه و هواي بنده هاشو داره,
حق زندگي سالم رو از خودت نگير و محكم باش
نقل قول:
پدربزرگ نوشته است:
من نمیدانم کدام پست را دنبال کنم.
دوست عزیز نظر من اینه که فعلا برای رفتن به یک زندگی مشترک کمی صبر کنی .
بیشتر هم دیگر را محک بزنید .
گفته بودی که برای شام دعوت کرده بود به منزل مجردی .هرگز این کارو نکنید .و نکردید104 هوشیار باشید.
و نگفتی چه چیزی باعث شده که شمارو جلب خودش کند. نکه فکر کردی چون قبلا ازدواج کردی دیگر کسی نمیاد برای خاستگاری وناچار تن به این ازدواج میخواهی بدهی.
مهربانی.!!! اگر واقعا مهربان باشد که حداقل به علایق شما احترام میزارد.
شما مهربانی را در چه چیزی از این آقا دیده اید .
فقط مهربان همین باعث جلب شما شده .
دوست عزیز شما که یکبار شکست رو مزه کردید .پس باید خیلی بیشتراز اینها دقت درانتخاب کنید.
هستند مردهای که از این موقعیت شما سوء استفاده را خواهند کرد . پش مراقب خودتان باشید .
در دام اینجور مردها گرفتار نشید. که فقط برای هوا هوس وعده ازدواج میدند تا به حدفشون برسن.
توصيه هاي ايشون هم خيلي مفيدند
دوست عزيز لطفا مشكلتون رو در يك تاپيك پيگيري كنيد
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
ممنون از همه شما دوستان خوبم
واقعیتش اینه که من نیاز به مشورت داشتم چون به دلیل شکست قبلیم خیلی در ازدواج سخت گیر شدم و حساس و نکته سنج و نمیدونستم که این مسایل آیا اصلا میتونه مشکل باشه یا نه، حتی گاهی فکر میکردم شاید این خودخواهی من هست و زندگی مشترک یعنی گذشت، خلاصه برای جواب رد وجدان درد داشتم
الان توی این لحظات سخت، همدردیهاتون خیلی کمک کرد
مادرم میگه تو با بی توقعی هات تو زندگی، پسرها رو متوقع میکنی! واقعا نمیدونم ، شاید مشکل از من باشه، نمیدونم تو زندگی قبلیم چه درسی باید میگرفتم و نگرفتم که الان با حضور ایشون و شباهت قیافه و رفتار داره دوباره تکرار میشه، از لحاظ انرژی انقدر ضعیف شدم که گویی یه طلاق دیگرم دارم تجربه میکنم
خدا کمک کنه
بازم ممنون از همتون
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام خانم الهه،
عنوان تاپیک شما مبهم است.
لطفاً در متن ارسال بعدیتون در همین تاپیک یک عنوان مشخص تر ذکر کنید. مدیران عنوان تاپیک رو برای شما تغییر خواهند داد.
در عنوان خود باید مشخص کنید که مشکل اصلی شما چی هست.
اینکه در انتخاب همسر دچار شک شدید عنوان مبهمیست. برای مثال در عنوان خود بیاورید که به چه دلیل دچار شک شدید.
با تشکر از شما.
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام دوستان خوبم
همون طور که در جریانید ایشون 5 شنبه ظهر یه تلفن کوتاه زدند که همه ناراحتی های منو جبران میکنن اما از 5 شنبه ظهر دیگه تماس نگرفتن و من شنبه اس ام اس دادم براتون آرزوی خوشبختی میکنم، خدانگهدار
حتی جواب کوتاه هم ندادن
رابطه قطعا تموم شد، اما نگرانشونم، اتفاقی افتاده باشه، این چه دنیای بی وفایی هست، که نه عشقش معلومه و نه نفرتش؟
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام الهه جان
تو تابيك من گفتي ورزش كمكت كرده و زندگيتو نجات داده و اينجا ميبينم اين اقا داره تورو تبديل به يه ادم ديگه ميكنه
الهه جان من مثل اين ادمو ديدم, ظاهرشون يه چيزه و باطنشون يه چيز ديگه, به ظاهر امروزي و در عمق سلطه جو و فرسايشي
الهه كاملا رابطه رو قطع كن
ميتونم شرايطتو درك كنم چون خودم خيلي جاها نزديك بوده حتا به يه نگاه وابسته بشم چه برسه به تو كه خيلي وقته باهاشي
اما لطفا, لطفا , لطفا دوباره اشتباه نكن
اينو بزار كنار بهتر ازين مياد, مطمين باش’ اما قوي شو
اين ادم اصلا جاي فكر كردن نداره چه برسه به شك
اشتباه نكن
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
خانم الهه
تاپيك شما يه وقتايي خيلي ناراحتم ميكنه
اين همه دليل و باز هم بستن چشم روي واقعيت, ما ادما انگار بايد خودمون تجربه كنيم تا تكون بخوريم
دوست خوبم
شما كه يكبار تجربه كردي, دوباره چرا ميخواي مسير رفته رو بري
حتا اس ام اس هم نده و دنبال بي وفايي دنيا نباش, خودت داري به خودت ظلم ميكني دختر
زندگي عاديتو بكن و فرصت بده به خودت كه فراموش كني
لطفا هر بار از ابتدا راهنماييهارو بخون و نزار گذشت زمان به جاي بالغ تر كردن فكرت احساساتيت كنه
مواظب افكارت باش كه زندگيتو عوض ميكنن و به عشقي دل ببند كه به تو شخصيت بده نه اينكه از خودت دورت كنه
صميمانه از خدا ميخوام كمكت كنه كه اشتباه نكني و محكمت كنه
موفق باشي
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
[b] برای اینکه کسی رو بدست بیارید که از شما پایینتره هیچوقت خودتونو انقدر نیارید پایین که هم سطح اون بشین...بذارید اوون خودشو انقدر بیاره بالا تا در سطح شما بشه
اشتباه منو نکنید که خودمو اونقدر اوردم پایین که اون احساس پایین بودن نکنه دریغ از اینکه فقط جریح و گستاخش کردم که به خودش اجازه بده بزنه تو سرم
اونیکه از هر جهت از من پایینتر بود
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام دوستای خوبم
رابطه کاملا تموم شد، دروباره خودمو با ورزش می سازم، من از پس خیلی سخت تراش بر اومدم.
توکل به خدا
:323:
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
سلام دوستان عزیز
از اینکه با نظرات خوبتون کمکم کردین سپاس فراوان دارم، راستش من و خاستگارم توی این 12 روزی که برناممون به هم خورده، فقط چند باری به صورت اس ام اس در ارتباط بودیم، دفعه اول من پیام فلسفی دادم تا جوابی بگیرم تا بعد از چند روز مطمئن شم حالش خوبه، در جواب گفت که چند روزیه کارش گریه است، و نمیتونه از شدت بغض جواب بده! خلاصه دوباره چند روز بعد یه پیام فلسفی دیگه دادم ، منظورم از فلسفی، سخن بزرگان هستش، تازه اون موقع یادش افتاد حالم را بپرسه، خلاصه منم از تلاشهایی که برای ثبات عشقش و برگردوندن من میکنه بسیار قدردانی کردم، اما ایشون جواب دادن که تمام تلاشش را کرده و این منم که دنباله مردی هستم که خواسته هامو تامین کنه، این در صورتی هست که من هیچ خاسته مادی نداشتم از ایشون، و اضافه کرد که تمتم تلتشش را کرده و این منم که زیاده خواهم! از بر هم خوردن رابطه درسته ناراحت شدم اما مسئله و مشکل مهمم اینجاست تا اشتباهاتم را پیدا کنم، نمیدونم، واقعا چه جوری بفهمم؟ آیا واقعا تقصیر منه؟ شاید من مهارت در نگه داشتن و راضی نگه داشتن جفت مقابل را ندارم، شاید با بی توقعی ، به اونها اجازه میدم پا تو حریم خواسته هام بزارن و خواسته هامو له کنن! شاید واقعا خودخواهم! من الان گیج شدم نمیدونم تو زندگی مشترک چقدرش باید به خودت بپردازی و چه قدر ماله همسرو زندگی باشی و از خودت بگذری؟ چقدر باید انعطاف داشت در زندگی؟ چقدر باید یک کلام بود؟
میدونم خیلی کلی سوال پرسیدم، اما حداقل با توجه به رابطه ای که گذروندم، کمکم کنین
سپاس
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
خانم الهه
مطمئن باشيد ايشون ادم مناسبي براي شما شما نبوده كه اينقدر الان شما دچار سردرگمي و ... شدين. ادم مناسب با خودش ارامش، علاقه، . كلي نكات مثبت مياره كه به واسطه اونها شما ميتوني از يكسري مسائل چشم پوشي كني
ولي جدا از اين مسئله، توقعاتي كه ايشون از شما داره و محدود كردن هاشون، جدا ديگه از "گذشت" گذشته و به نظر من سخته قبول كردنش
در ضمن ايشون 33 سالشونه ولي اين رفتارهاشون مثل يه پسر حداكثر 24-25 ميخوره
و براي من جالب اين جاست كه شما با اينكه علاقه زيادي به ايشون نداريد ولي باز هم پيگير ايشون شديد و با تمام محدوديت هايي كه براتون گذاشتن بازهم تمايلي به تمام شدن رابطه نداريد
حدس ميزنم همون طور كه خودتون گفتين همه اينها به خاطر ترستون از تنهاييتون هست
بهترين كار براي شما اتمام رابطه با ايشون و يه فرصته دو -سه ماه به خودتون هست. اگر بعد از 2-3 ماه كه به كارها و ورزشتون پرداختيد، بازهم دوست داشتيد كه ايشون همراهتون باشن، مجدد رجوع كنيد ولي با اين چيزهايي كه شما گفتيد موندن با ايشون كار عاقلانه اي نيست
شما مي تونيد تنهاييتون رو با چيز ديگه پر كنيد تا يه آدم مناسبتر پيدا بشه كه بهتون انرژي بده نه انرژي بگيره. زندگيتون رو براي كسي كه اينقدر محدودتون مي كنه هدر نديد لطفا
حدس ميزنم شما قدرت تصميم گيريتون پايينه و به خودتون اعتماد كامل نداريد. همين باعث ميشه هر كسي حرف غلطي هم در موردتون بزنه به شك بيافتين. اعتماد به نفستون رو ببريد بالا و مطمئن باشيد كه حق شما يه زندگي همراه با عشق و ارامشه. كه غير اين، اگر نباشه بهتره
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
واقعیت اینه که من از رفتن ایشون یا به هم خوردن پشیمون نیستم، گفتم با توجه به یه بار سابقه جدایی، برام سوال پیش اومد نکنه واقعا ایراد از منه !
همیشه هم آدمی نباید خودش را محق بدونه و ایراد و از دیگران ببینه،
من میدانم چطور وقتم را مدیریت کنم یا از زمانم لذت ببرم تا حس شادی کنم در زندگی و زندگی ام را در خانواده پدری که عاشقشقان هستم را شاد نگه دارم، اما الا ن حس میکنم، نیاز به فراموشی ندارم و بیشتر حس میکنم باید از تجربیاتم درس بگیرم
شاید این وقایع اتفاق می افته تا درسی از زندگی بگیرم
من در گیر اون رابطه نیستم، حتی وابستشم نیستم، از تنهایی می ترسم اما دلمم نمی خواد وارد یه زندگیه وحشتناک بشم، در ایجاد ارتباطم با ایشون بهتر بگم، خیلی نگران شدم نکنه این قطع ارتباط از سمت من، دل ایشون را شکسته باشه و با توجه به این که میدونستم احساسین، نگران حالشون شدم، در ثانی، ما انسانیم، به در و پنجره خونمون هم زمانی که از بین میرن بیشتر توجه میکنیم، خاطراتمون و کنار اون در و پنجره مرور میکنیم، هر چند چند ثانیه اما این خصلت انکار ناپذیر ما است
مسئله اینجاست که میبینم بعضیها چطور با سیاست طرف مقابل را هرچند بی منطق به راه می یارن ، حس میکنم من فن و سیاست ایجاد ارتباط را ندارم
این فرد مسئله شده نه برای ایجاد ارتباط مجدد یا هر چی مشابه آن بلکه صورت سوال قرارش دادم برای درس گرفتن از زندگی یا آموزش مهارتهایی که بلد نیستم
البته از شما ممنونم که یادم انداختین ممکنه اعتماد به نفسم پایین باشه، روی این موضوع حتما بیشتر فکر میکنم
RE: در انتخاب همسر دچار شک شدم،کمکم کنید
من يه دوست دارم كه خيلي شبيه شماست. حرفهاش، رفتارش (البته تا جايي كه تعريف كردين). و بزرگترين مشكلش اينه كه هميشه اول به ديگران فكر مي كنه بعد به خودش (تازه اگه فكر كنه). هميشه فكر ميكنه بقيه اذيت نشن،ناراحت نشن و ... ولي هميشه همون بقيه ان كه ناراحتش مي كنم
لازمه شما ياد بگيري خودتون در اولويتي، اونهايي كه ميبينيد سياست دارن چون بلدن به خودشون، خواسته هاشون، توقعاتشون بها بدن و مهم تر از همه اينكه بلدن اين خواسته هاشون رو با جرات بيان كنن. يه مقاله اي خوندم كه نوشته بود براي حفظ تعادل و شادي زندگيتون هم بايد نرم بودن رو ياد بگيريد هم خشن بودن رو. در غير اين صورت زندگيتون از تعادل خارج ميشه
شما يك زن هستيد، جنس لطيف تر و حساستر هستيد. جدايي براي شما دردناك تر ميتونه باشه، در ضمن معدود كسايي هستن كه از جدايي به وضعيت وخيمي رسيدن. اكثر ادم ها بلاخره به هر نحوي از اين مرحله عبور مي كنن. شما فكر خودتون باشيد. ياد بگيريد كمتر به بقيه فكر كنيد
يه حيطه براي خودتون درست كنيد از خواسته هاتون، ارزوهاتون، شادي هاتون و ... هر كسي رو كه صدمه اي به اين حيطه نميزد به خودتون نزديك كنيد و بقيه رو وارد اين حيطه نكنيد. شما لازمه با خواسته هاتون يك مرز براي خودتون بذاريد و داخل اين مرز بشه زندگي مختص شما كه هر كسي كه باعث تشويش محيطتون ميشه اجازه وارد شدن نداشته باشه، با جرات و قدرتي كه شما نشون ميدي