موافقت نکردن خانواده پسربرای ازدواج

سلام من 22سال دارم حدودایک سال قبل با پسری اشنا شدم که 23هستش پس از چند ماه اشنایی خیلی بهم وابسطه شدیم تاحدی بهم نزدیک هستیم که شاید یه نامزد واقعی نباشه این رابطه هرروز بیشتر میشد و مافقط قصد ازدواج و داشتن ارامش کنار هم دیگه را داریم تا این که چند ماه قبل جرات کرد و ماجرا رابرای خانوادش گفت وبا مخالفت شدید پدر وبرادرهای بزرگترش مواجه شداین مخالفت هردو مارا اذاب میده رابطه ما همون گرمای قبل داره امادر ظاهر باطنن هردو ما داریم نابود میشیم اون میخواد که من فراموشش کنم امااینافقط باحرف میگه ودلش چیز دیگه ای را میگه اون فکر میکنه اینده منا خراب میکنه در حالی که اون از هر نظر کامل ما حتی توی طول این مدت یک دعوای کوچیک هم نداشتیم تااز هم ناراحت بشیم من نگرانم و دارم ذره ذره آب میشم حتی وقتی که کسی به خواستگاری می یاد فکر میکنم که باید خودما بکشم اگه کنار اون نباشم شب تادیروقت بیدام وگریه میکنم تاخوابم میبره .لطفا کمکمون کنین من باید چیکار کنم ؟

خوش امدی به تالار

میشه دلیل مخالفت هاشون رو بگی؟
این پسر چه معیاری داری که شما جذبش شدی؟ شغلش و تحصیلاتش چیه و ایا سربازی رفته؟

به هر حال شما خودت رو از ماجرا بیرون بکش و وقتی میدونی مخالفن پس بهتره بیش از این ماجرا کش پیدا نکنه

سلام دوست خوبم

مراقب باش گرفتار احساسات و عواطف آن هم در این مرحله مهم زندگی نشی.

در مورد علت مخالفتهای خانواده پسر بیشتر بگو....

محبوبه سلام

به همدردی خوش آمدی و ممنون از عنوان مناسب تاپیکت

دوست عزیز در این مرحله باید خودت رو از رابطه کامل بکشونی بیرون

متاسفانه ادامه رابطه فقط و فقط به ضرر شماست

اعلام کن در صورتی ادامه میدی که رابطه رسمی بشه تا پسر تمام تلاشش را برای جلب موافقت خانواده انجام بده

اگر توانست خانوادشو راضی کنه که خوب در کنار خانواده ها وارد مرحله شناخت میشی

اگرم نتوانست که هر چه زودتر رابطه تمام بشه برای هر دو بهتره

برای شما دوست عزیز آرزوی شادی و موفقیت دارم

نمیشه که همین جوری راحت بگیم جدا شو!
به هر حال از اونجایی که پسره خونوادش رو مطلع کرده، معلومه که آبجی محبوبه گل رو میخواد

محبوبه جان
کاری که تو باید انجام بدی، اینه که بهمون بگی دلایل مخالفت خونواده پسر چیه؟
سن کم پسر؟ خب اگه اینجوری باشه حق دارن.23 سال برای نامزدی و ازدواج واقعا کمه(برای پسر، با این شرایط جامعه منظورمه) پس باید ببینی میتونی صبر کنی؟اون میتونه پات وایسه؟میتونین وفادار باشین؟و از این قبیل

اما اگه خونواده آقا پسر، از قشر مذهبی و سختگیر و پایبند به اصول دینی هستن، پس احتمالا فکر میکنن دختری که با پسری قبل از ازدواج و به صورت پنهانی دوست شده، دختر مناسبی برای زندگی نیست.

و اگه دختر دیگه ای از آشنا و فامیل رو مدنظر دارن، اون هم راه حل های مربوط به خودشو داره.
دلیل این مخالفت چیه؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

راستی کجا با دوستت آشنا شدی؟

برادرای بزرگش مجردن؟
چند تا برادر بزرگ تر از خودش داره؟
وضع مالیش چطوره؟
درس میخونه؟
قبل از این آقاپسر با کس دیگه ای هم دوست بودی؟
دوستیتون در چه حده؟منظورم اینه که تند تند همدیگرو میبینین؟یا بیشتر از طریق موبایل و اینترنت و اس ام اس...؟

سلام دوستان
ممنون از این همه استقبال عالی گفتن این که ما رابطه صمیمی خودمون به این راحتی تمام کنیم اسونه در عمل امکان پذیر نیست چون من نمیتونم واوهم همین طور اون حتی حاضر هیچ وقت ازدواج نکنه تا کنار من باشه
اون پسر خوبیه و حدودا دوساله درسش درمقطع کاردانی تمام کرده وبعد از همان هم شاغل شده در کارگاه خودش کار میکنه بیشتر مخالفت بخاطر سنتی بودن یامذهبی بودن خانواده اونه و میگن دختری که باهات دوست شده نمیتونه همسر خوبی باشه
دوتا برادربزرگتر داره که مجردهستن مابه صورت اتفاقی با یک شماره که شبیه به هم بود اشناشدیم ورابطه به وجود اومد اون همون دفعه اول که منا دیدازم که به ازدواج باهاش فکر کنم اما من برام جدی نبود وخواستم که بیشتر بشناسمش
راستش ممکن چند ماه یک بار هم دیگه را ببینیم بیشتر از طریق موبایل تماس داریم باهم
اون معیار من برای یک شروع جدید هستش خوش اخلاق بودن ومغرور نبودن واین که میشه به مرد بودن اون تکیه کرد اینده نگر بودن اون و ..........
ممنونم ازت گوشت تلخ تو تنها کسی هستی که تاحدی درک میکنی موضوع واحساس منا.:302:

محبوبه جان
اینجا به دنبال کسی نباش که شما رو تایید کنه یا درکت کنه
به دنبال پیدا کردن بهترین راه حل برای مشکلت باش

برای ما هم کاری نداره بگیم وای محبوبه از این پسر دست نکش و این پسر میخوادت و ....

باور کن تا همین چند وقت پیش تاپیکهای زییدی ایجاد مشد که دقیقا مشکلشون مثل شما بود.

اگر نظر مارو میخوای چیزی رو که ما فکر میکنیم بهترینه در اختیارت میگذاریم

شما که نمیتونی خانواده این اقا رو راضی کنی..میتونی؟!

نه..پس بذار به عهده خودش..حتی شاید لازم باشه کمی در منگنه قرارش بدی تا تکلیف هر دو تون زودتر روشن بشه

بهش بگو اگر واقعا قصد ازدواج با من رو داری هرطور شده خانوادت رو راضی کن..اون پسر اوناست و میدونه رگ خوابشون چیه

اگر این اقتدار رو از شما ببینه حتما اونم قدمی برمیداره..اما تا وقتی به این روبط غلط و اشتباه ( تلفن و اس و ...) ادامه بدی اونم برای قدم برداشتن شل میشه

پس کار دورست رو انجام بده..هرچقدر که سخت باشه.
اما بدون این رابطه اصلا پایان خوشی نداره

چون ممکنه یکی دوسال دیگه به شما بگه ببخشید محبوبه جان..نمیتونم برخلاف میل خانوادم کاری رو انجام بدم...ببخش که این مدت اذیتت کردم..خدانگهدار !!!

به همین راحتی....

اینها هم همش حرفه که من ازدواج نمیکنم تا با تو باشم و .....مطمئن باش اونم ادمه و صبرش حدی داره...وقتی این صبر تموم بشه .................................................. ..........

پس محکم قدم بردار و بدون این محکم بدون به نفع هر دوتوونه

محبوبه سلام

رضایت خانواده پسر یکی از مهمترین بند ها هست دست کم نگیرش

دوست عزیزم با وجود سخت بودن راه حل فعلی شما قطع رابطه هست

به اون پسر فرصت بده خانوادشو راضی کنه و خانوادش حق دارن درباره عروس آیندشون نظر داشته باشن

امیدوارم کارشناسان راهنماییت کنن

باور کن ما درکت میکنیم اما راه درست همونه که گفتمت

موفق باشی

http://www.hamdardi.net/thread-14641.html

http://www.hamdardi.net/thread-12575.html

http://www.hamdardi.net/thread-4854.html

http://www.hamdardi.net/thread-22720-post-209847.html

http://www.hamdardi.net/thread-12012.html

دوست خوبم

این لینکها شاید به دردت بخوره

سلام محبوبه جان
اون پسر راه رو اشتباه رفته، یعنی وقتی شناخت داشته که خونوادش با دختری که باهاش دوسته مخالفت می کنند ازدواج کنه ( به خاطر اینکه بعضی خونواده ها به علت شرایط جامعه با این دوستیها مخالفند و آینده ی فرزندشون رو درنظر می گیرند) نباید به خونوادش میگفت دوستین. الآن هم من یه راه حل پیشنهاد می دم که امیدوارم به دردتون بخوره. اگه خونواده ی اون اسم و فامیلی تو رو نمی دونند یا عکستو ندیدن نیازی نداره اون پسر روی ازدواجش پافشاری کنه اما درعوض میتونه شرایطی فراهم کنه که خونوادش تو رو پذیرا باشند. روشهای زیادی هست مثلا:
یه مسافرت خانوادگی ترتیب بدین جوری که خونواده هاتون به یه بهونه ای مثلا هم هتل بودن یا ... با هم دوست بشن و بعد از رفت و امدهای خونوادگی پسر به خونوادش بگه نظرتون در خصوص دختر فلانی چیه؟ به نظر من دخترباوقاریه و ...
در هر صورت راهی پیدا کنین که خونواده هاتون باهمدیگه آشنا بشن، اینجوری بعد از مدتی دوباره جریان خواستگاری مطرح بشه به نظر من بهتره. جوری هم عنوان بشه که خونوادش فکر نکنند باهم رابطه ای دارین. یه کم سیاست به خرج بدین.

سلام محبوبه عزیز

به همدردی خوش اومدی عزیز دل

گلم خدا خیلی دوستت داشته که به اینجا رهنمونت کرده!

من هم 1 سال پیش مثل تو بودم!

خواستگاری داشتم که عاشقش بودم و البته ما با هم دوست نبودیم و از ابتدا ایشون خواستگاری کردن و همه چیز

اوکی بود اما مادرش مخالفت کرد و سایر داستان ها!

تو اوج نا امیدی همدردی رو پیدا کردم!

و جالب اینجاست که هر چی همه می گفتن گوش نمیدادم!

میگفتم اون با همه فرق می کنه! اون عاشق منه و فلان و بهمان!

میدونم دوستش داری! میدونم سخته اما این یک آزمونه الهیه برای محک خوردن آقا پسر!

اون اگر الان نتونه خانوادش رو متقاعد کنه به درد زندگی با شما نمیخوره!

مدعی هستی که عاشقته و بدون تو ازدواج نمی کنه؟

خوب امتحانش کن! باهاش قطع رابطه کامل کن و بگو فقط بیاد خواستگاری با خانوادش!

بگذار ببینیم چقدر واقعا میخوادت! خواستگار مدعی عشق من که میگفت تا آخر عمرم مجرد می مونم ازدواج کرد

بعد 1 سال...البته همه مثل هم نیستن عزیزم! اما بی تابی نکن! بی قراری نکن!

از خداوند آرامش و صبر بخواه! با نماز! با آرامش و عبادت!

همه ما تجربه های خوبی داریم و میخوایم کمکت کنیم!

قبل اینکه اون پسر به خاطر خانوادش تو رو بگذاره کنار و غرورت رو بشکنه تو بگذارش کنار!

به هیچ عنوان شما دخالت نکن! خودش میدونه و خانوادش! بگذار خودش خانوادشو راضی کنه!

بگذار ببینیم انقدر مرد هست که بتونه حرفش رو منطقی بدون دعوا به کرسی بنشونه؟

شما هم بیا اینجا درد و دل! اینجا دوست های خوبی پیدا می کنی! بزرگ میشی..کلی تجربه کسب می کنی

عزیز دلم!

پس قاطعانه با کمک خواستن از خدا بهش بگو که تا خانوادش رو راضی نکرده دیگه نیاد سراغت!

فقط با خانوادش بیان واسه خواستگاری!

روزهای سختی پیش رو خواهی داشت اما اگر قوی باشی زودتر به نتیجه میرسی!

:72:

سلام محبوبه جان

من هم نظر بقیه رو دارم،رضایت خانواده پسر خیلی مهمه
رابطه رو قطع کنین تا روی احساسات تصمیم نگیرین
و اون آقا اگه واقعا میخوادتون خانوادش رو راضی کنه

اگر هم راضی شدن بازم به نظرم مهمه که مخالفتشون در چه حد بوده.

اگر خیلی جدی نبوده اگر وصلت سر بگیره و ببینن که شما وقار و متانت کافی رو دارین
کم کم باهاتون خوب میشن و تو دلشون جا باز می کنین.

اما اگر واقعا با این موضوع دوست بودنتون خیلی جدی مشکل دارن و بالاخره به یه نحوی
به این وصلت رضایت هم دادن نظر شخصیم اینه که ازدواج خوبی نخواهد بود
چون ما خانوم ها دوست داریم محبوب خانواده شوهر باشیم
دوست داریم مادرشوهرمون مارو با افتخار به بقیه معرفی کنه نه اینکه مارو قبول نداشته باشه
مادرشوهرایی که خودشونم عروسشونو انتخاب کردن خیلی وقتا کلی مشکل واسشون ایجاد میکنن
دیگه چه برسه به اینکه قبولشم نداشته باشن.

به نظرم اگه خانواده اون آقا و حتی خود آقا ببینن که با وجود مخالفتشون شما بازم با آقا رابطه دارین و میخواینش
شما خودتونو خیلی کوچیک کردین
البته نظر و احساس شخصی منه.

فقط ببینین تو چند تا از تایپک هایی که دوستان گذشتن میگن که قبل از ازدوج خیلی همو میخواستیم و فلا ن بودیم
و چنان بودیم ولی بعد ...........
فکر نکنیم که اینا فقط واسه بقیه پیش میاد.

موفق باشید.:72::72::72: