دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
سلام
در جريان تاپيك قبلي ام كه هستيد؟
الان با فردي واسه ازدواج آشنا شدم.
ايشان مصر خواستگاري هستند ولي ناخودآگاه قيافه ظاهري اش رو با نامزد قبلي ام مقايسه ميكنم و الان هم به شدت براي ادامه آشنايي بيشتر مردد شدم.:33:
روابط من و نامزدم خيلي عالي بود، و در همه چيز ايده آل هم بوديم و هنوز هم همديگر رو دوست داريم.
چيكار كنم ؟ با ايشان ادامه بدهم يا نه صبر كنم. يك احساس دلشوره و نگراني فوق العاده بدي دارم. (ببخشيد اما يه حالت تهوع دارم)
تا الان كه اصلا جذبش نشدم اما پسر خوبي است و واسه خواستگاري هم عجله داره.
:325:متاهلها نظر بدند مخصوصا كساني كه يك نفر رو در زندگي عاشقانه دوست داشتند ولي الان با يكي ديگه ازدواج كردند.
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شيرين بانو
(ببخشيد اما يه حالت تهوع دارم)
شیرین جان میشه بیشتر توضیح بدی در مورد این جمله؟؟
یعنی حالت تهوع میگیرید از ظاهر ایشون یا ...؟؟
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
نقل قول:
متاهلها نظر بدند مخصوصا كساني كه يك نفر رو در زندگي عاشقانه دوست داشتند ولي الان با يكي ديگه ازدواج كردند.
به به شيرين بانوي عزيز:72:
هر چند غير مستقيم به من گفتي نياتو اما من اومدم
شيرين جان دليل اينكه از چهره اش خوشت نيومده فقط مقايسه است يا اينكه در هر حالت معيارهاي ظاهري تورو نداره و اصلا نميخواي راجع به بقيه معيارهاش فكر كني
در ضمن عزيزم شما رابطه قبليو كاملا كات كردي يا هنوز ادامه داره؟ جقدر تونستي اون مساله رو براي خودت حل كني و نتيجه اش چي بوده؟
كلا اين مقايسه كردنه خطرناكه وممكنه تا ابد ادامه داشته باشه مگه در يك صورت حذف همه جانبه فيزيكي و رواني ماجراي قبل
و نكنه اين راه فراريه واسه فراموش كردن رابطه قبل؟
كلا يه كم روشنم كن :46:
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
سلام نقاشي عزيز، اتفاقا خيلي هم خوش اومدي.:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاشي
شيرين جان دليل اينكه از چهره اش خوشت نيومده فقط مقايسه است يا اينكه در هر حالت معيارهاي ظاهري تورو نداره و اصلا نميخواي راجع به بقيه معيارهاش فكر كني
-------->>من كلا در امر ازدواج به ظاهر اهميت ميدم. نامزد من از هرجهت به ايده آل هام نزديكه ولي خواستگارم خيلي قدبلند نيست و در ضمن كمي هم لاغر هست.
من دختر گرم مزاجي هستم و مي ترسم كه نكنه ازش سرد بشم.
در ضمن عزيزم شما رابطه قبليو كاملا كات كردي يا هنوز ادامه داره؟ جقدر تونستي اون مساله رو براي خودت حل كني و نتيجه اش چي بوده؟
-------->>با توكل به خدا تونستم باهاش منطقي تر صحبت كنم و ايشون هم الان كمي آرامتر شدند.
كلا اين مقايسه كردنه خطرناكه وممكنه تا ابد ادامه داشته باشه مگه در يك صورت حذف همه جانبه فيزيكي و رواني ماجراي قبل
-------->>نميشه، دو دل كه به هم پيوند زده شدند تا ابد براي هم مي تپند.
و نكنه اين راه فراريه واسه فراموش كردن رابطه قبل؟
--------->>شايد يكي از دلايل اينكه ميخوام ازدواج كنم، به آرامش رسيدن همسر عزيزمه. هرچند كه اگه امكان ازدواج دوم فراهم بشه حتما اين كار رو با كمال ميل انجام ميدم.
خواستگارم پسر مهرباني است و هركاري كه ميخوام برام انجام ميده، اما من خودم نمي دونم كه ازدواجم تو اين شرايط درسته يا نه؟:162:
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
راستش با اين اوصاف من فقط يه نظر ميدم و اميدوارم بقيه هم بيان و راهنماييت كنن
الان دست به انتخاب يا ازدواج نزن چون اشتباهه
هنوز نتونستي با مساله قبل كنار بياي , اول اونو حلش كن
با انتخاب عجولانه و ازدواج به دو نفر ظلم ميكني اول اون اقا و بعد خودت
تصميم براي ازدواج بايد تو ارامش و با دقت باشه و الان شما فقط تو مقايسه اي
بعدها نسبت به انساني كه با انتخابت مياريش تو زندگيت مسوول و متعهدي پس پايه هاي زندگيتو سست نزار:72:
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
شیرین بانو سلام
به نظر من هنوز در ذهنت رابطه ی قبلیت را تمام نکردی و آمادگی رابطه جدید رو نداری
به خودت فرصت یا استراحت بده و صبر کن
یه جورایی خواستگارت حقش نیست که با تردید و مقایسه وارد این رابطه بشه
امیدوارم موفق باشی
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
سلام شیرین عزیز
من بهت قاطعانه می گم نه!
تو چقدر شبیه گذشته منی! بعد از بهم خوردن ازدواجم یک خواستگار خوب داشتم ! اومدم اینجا و این تاپیک رو زدم
که آیا درست است با عشق به دیگری با کسی ازدواج کنم؟
همه بهم قاطعانه گفتن نه و به خودت زمان بده! و امروز خوشحالم که به خواستگارم گفتم نه!
به قول "یک زن امیدوار" تا زمانی که توی ذهنت پرونده رابطه قبلی بازه به ازدواج با شخص دیگه فکر نکن!
تا زمانی که مقایسه توی ذهنت باشه ازدواج نکن!
تو میخوای ازدواج کنی تا اون آدم یادت بره! اما خواستگار جدیدت واقعا تو رو می خواد!
پس اگر به هر دلیلی مثل فراموش کردن یا با مقایسه کردن میخوای بهش اجازه آشنایی بدی نکن!
بعد هم شیرین بانوی عزیز
هنوز هم رویاهای ساخته ذهنت رو باور داری؟
تو از کجا میدونی با اون آدم قبلی خوشبخت می شدی؟ اینا فقط ساخته ذهن تو هست! دنیای واقعی خیلی
متفاوت و بیرحمه! تو که باهاش تو سختی های روزگار زندگی نکردی!
تا وقتی بخوای مقایسه کنی و هی با رویاهات دیگرانو بسنجی اوضاع همینه!
از قالبی که گرفته فکرت در مورد عشق و ازدواج یک لحظه بیا بیرون!
بعد بیا و بدون مقایسه با خواستگار قبلیت یا رویاهای ذهنیت ببین از این آدم خوشت میاد؟
اگه نه بهش جواب منفی بده!
بگذار یکم احیا بشی! آروم بشی!
من خودم الان آروم آرومم و بعد نزدیک 2 سال کاملا آمادگی ازدواج با یک فرد دیگه رو دارم و حتی قالب های ذهنی
گذشتمو هم در مورد ازدواج عوض کردم!
هر وقت به این باور رسیدی ازدواج کن
:72:
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
به نظر من الان ازدواج نکنید تا با خودتون کنار بیاین و فراموش کنید.ازدواج مثل مسکن نیست که الان اروم شید.تا عشق از ذهنتون و روحتون پاک نشده تصمیم نگیرید.موفق باشی
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
به قول "یک زن امیدوار" تا زمانی که توی ذهنت پرونده رابطه قبلی بازه به ازدواج با شخص دیگه فکر نکن!
سلام
بهار شادی
میشه درباره این جملت توضیح بدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر کسی پرونده رابطه قبلیش بازه و سریع ازدواج کنه ممکنه چه لطمه هایی ببینه ؟؟؟
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
با اجازه شیرین بانوی عزیز
n.e.o گرامی
وقتی پرونده رابطه قبلی بازه یعنی دل تو هنوز مال کس دیگه و پیش کس دیگس!
هنوز وارد پذیرش نشدی و هنوز باور نکردی اون شخص از زندگیت رفته! در این حال هم به خودت ضربه میزنی هم
طرف مقابل!
لطمه به خوت اینه که
وقتی دلت پیش دیگریه با انتخاب سریع جهت فراموش کردن شخص قبلی ممکنه دچار خطای
شناختی بشی و نتونی طرفت رو واقعا بشناسی و بعدا باهاش به مشکل بر بخوری! ممکنه به قدر کافی دوستش
نداشته باشی و بعدا جهنم بزرگتری برات درست بشه خیلی بدتر از برزخ تنهایی!
لطمه به طرف مقابلت اینه که
بهش ظلم کردی و اون رو مثل یک ابزار دیدی و یک مسکن برای دردهات و یک آدم دیگه رو هم درگیر مسائلی که مال
خودت هستن و خودت باید حلشون کنی نه دیگری کردی! دائم اون فرد رو با نفر قبلی مقایسه می کنی و ممکنه هم
خودت عذاب بکشی هم اونو عذاب بدی!
پس بهترین راه بستن پرونده باز یک رابطه توی ذهن و مختومه کردن اون پروندس! باید بپذیری واقعیات زندگی رو وارد
پذیرش بشی و مسائلت رو حل کنی خودت به تنهایی توی ذهنت و تمومش کنی مرثیه سرایی احساسی رو!
بعد هم ازدواج به خاطر فرار از تنهایی یا فراموشی کسی اشتباهه چون آدم رو تنها تر و افسرده تر از قبلش می کنه!
وقتی ازدواج کنین که واقعا یک همراه بخواین همونطور که هست و به خاطر خود ازدواج ، ازدواج کنین.
اگر باز سوالی داشتین در تاپیکی جداگانه مطرح کنید مسئلتون رو
موفق باشین
:72:
RE: دوست دارم ازدواج كنم اما در عمل از آن فرار مي كنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
با اجازه شیرین بانوی عزیز
n.e.o گرامی
وقتی پرونده رابطه قبلی بازه یعنی دل تو هنوز مال کس دیگه و پیش کس دیگس!
هنوز وارد پذیرش نشدی و هنوز باور نکردی اون شخص از زندگیت رفته! در این حال هم به خودت ضربه میزنی هم
طرف مقابل!
لطمه به خوت اینه که
وقتی دلت پیش دیگریه با انتخاب سریع جهت فراموش کردن شخص قبلی ممکنه دچار خطای
شناختی بشی و نتونی طرفت رو واقعا بشناسی و بعدا باهاش به مشکل بر بخوری! ممکنه به قدر کافی دوستش
نداشته باشی و بعدا جهنم بزرگتری برات درست بشه خیلی بدتر از برزخ تنهایی!
لطمه به طرف مقابلت اینه که
بهش ظلم کردی و اون رو مثل یک ابزار دیدی و یک مسکن برای دردهات و یک آدم دیگه رو هم درگیر مسائلی که مال
خودت هستن و خودت باید حلشون کنی نه دیگری کردی! دائم اون فرد رو با نفر قبلی مقایسه می کنی و ممکنه هم
خودت عذاب بکشی هم اونو عذاب بدی!
پس بهترین راه بستن پرونده باز یک رابطه توی ذهن و مختومه کردن اون پروندس! باید بپذیری واقعیات زندگی رو وارد
پذیرش بشی و مسائلت رو حل کنی خودت به تنهایی توی ذهنت و تمومش کنی مرثیه سرایی احساسی رو!
بعد هم ازدواج به خاطر فرار از تنهایی یا فراموشی کسی اشتباهه چون آدم رو تنها تر و افسرده تر از قبلش می کنه!
وقتی ازدواج کنین که واقعا یک همراه بخواین همونطور که هست و به خاطر خود ازدواج ، ازدواج کنین.
اگر باز سوالی داشتین در تاپیکی جداگانه مطرح کنید مسئلتون رو
موفق باشین
:72:
http://www.hamdardi.net/thread-23102.html