-
همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام
حدوده 3 ساله ازدواج کردم و مشکلات زندگی منو خسته کرده اگه میشه منو راهنمایی کنید من براتون از زندگیم بیشتر میگم که بتونید منو راهنمایی کنید
18 سالگی با پسر خونواده ای که از دوستهای پدر .مادرم بودند و سالها خارج از کشور زندگی میکردند ازدواج کردم اونجا ادامه تحصیل دادم و زندگی نسبتا معمولی مثل بقیه ادمها داشتیم ولی بعد از 5 سال زندگی مشترک همسرم فوت کرد و بعد از مدتی منم برگشتم ایران پیش خانواده ام
وقتی به ایران اومدم یه مقداری پول همراه خودم اوردم اینجا مشغول بکار شدم وحقوقمو پس انداز کردم که بتونم یه اپارتمان برا خودم بخرم و زندگی مستقلی تشکیل بدم
3سال پیش با اقایی تصادفا اشنا شدم که از همسرشون جدا شده بود و از نطر روحی خیلی بهم ریخته بود من سعی کردم بهش کمک کنم تا از نظر روحی بهتر شه بعد از یه مدت کوتاه از اشناییمون ایشون به من پیشنهاد ازدواج دادند و من پذیرفتم و دلیل انتخابم این بود که:
1- ادم با صداقتی به نظر میومد چون اشتباهاتشو تو زندگی زناشویی قبلیش با صداقت گفت و اشتباهات خانمشم گفت
2- مثل خیلی از مردهای دیگه که از موقعیت یه خانم مطلقه میخوان سوء استفاده کنند نبود و همون ابتدا نیتشو از دوستی گفت
بعد از ازدواجون ایشون خیلی محترمانه درخواست کردند که من اون مبلغی که سپرده داشتمو دست ایشون بدم و دلیلشم این بود که زندگی مشترک یعنی در مورد همه مسائل مشترک باشه و اینکه شما حساب بانکیت از من جداست زندگیمون خراب میشه
من تا جایی که تونستم سعی کردم ایشونو قانع کنم که این پول متعلق به منه و از این به بعد قراره همه چی بین ما مشترک شه ولی همسرم نپذیرفت زندگیمون داشت خسته کننده میشد خیلی وقتها بهونه های الکی میگرفت دعوا میکرد وقتی دلیل این کارها رو میپرسدم همه رو در انتها ربط میداد به مسائل مالی و سرمایه مشترک زندگی
دیگه من خسته شدم کم اوردم و گفتم من همه سرمایه زندگیمو دستت میدم ولی یه کاری کن من از اطمینانم پشیمون نشم
حالا خیلی وقته از اون ماجرا میگذره هیچ وقت پول منو پس نداد بهم همه پولو صرف هزینه های اضافی کرد مثل مسافرتهای خارجی و داخلی خرید چیزهای بیهوده و اضافی
هروقتم راجع به اون پول من صحبت میکنم دعوای شدیدی بین ما پیش میاد میگه اصلا پولی به من ندادی اگه هم دادی یه مقدارشو خرج مسافرتهای خارجیت کردی بقیشم بهت پس دادم میگم کی پس دادی؟
میگه همینکه دارم هزینه های زندگیتو میدم یعنی پولهارو پس دادم
موضوع بعدی اینه که ایشون همیشه رفتارشون با همه چه پیمانکارهایی که باهاش کار میکنند چه کارفرماها و حتی من طلبکارانه هست چه حق داشته باشند چه نداشته باشند
دلیلشم این هست که:
از دید ایشون مردم همه گرگ هستند و میخوان سر ایشونو کلاه بزارن میگه باید اینطوری باهاشون حرف بزنی تا حواسشون جمع شه والا سرت کلاه رفته
هروقت تو زندگی مشترک مشکلی پیش میاد منو به چشم همون مردم میبینه و همیشه منو محکوم میکنه بنابراین من سعی میکنم زیاد باهاش بحث نکنم که اعصابم خورد نشه
مشکل بعدیم اینه که بهیچ وجه هزینه های شخصی منو نمیده و من کل حقوقمو باید هزینه کنم
مشکل بعدیم اینه که مخارج خونه رو کامل پرداخت نمیکنند
ایشون کارمند نیستند و حقوق ثابتی ندارند که برنامه ریزی کنند پروژه ای کار میکنند
هر وقت پولشون از کارفرما میگیرند
هزینه های شخصیشون برمیدارن
هزینه های مربوط به پسرشون که 9 سالشه برمیدارند ( حقوق ماهیانه- هزینه معلم پیانو-هزینه معلم زبان- هزینه کلاس ورزشی- هزینه سرویس)
اگه از پولشون چیزی باقی موند واسه خونه خرید میکنند
احساس میکنم به صفر رسیدم سرمایمو از دست دادم
استقلال نظر دادن و حرف زدنمو از دست دادم
رابطم با خونواده و فامیلم کمرنگ شده
از نظر روحی افت کردم هر روز با روحیه خراب میام سرکار
از نظر ظاهر قبل از ازدواجم آراسته و مرتب بودم الان خیلی مندرس و بهم ریخته شدم
از نظر تغذیه مشکل دارم
خصوصیات خوب ایشون:
وفادار هستند
مهربون هستند
تو جمع به من احترام میذاره (البته تو جمع تا حالا کاری خلاف میل ایشون انجام ندادم که عکس این قضیه روشن شه)
فکر میکنم منو دوست داشته باشه
ممنون که منو راهنمایی میکنید
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
خانم گرامی
پول در زندگی مشترک مساله ای نیست که هر روز باعث دلخوری باشد .در درجه اول شما نباید در ابتدای زندگی تا شناخت کامل پیدا نکرده بودید اینقدر صداقت به خرج می دادید و موضوع پس اندازتان را به شوهرتان می گفتید و نیازی نبود اصلا عنوان کنید پولی دارید چه برسد به اینکه مقدارش را مطرح کنید ..به هر حال الان آن پول خرج شده و شما با میل خودتان آنرا در اختیار شوهرتان گذاشتید .خلاصه بگم فکر کنید این پول رو خودتان جایی سرمایه گذاری کردید و از دستش دادید ..بدنبال زنده کردنش نباشید .گاهی ما ها برای بعضی کارهایمان باید هزینه کنیم و این پول را هزینه سادگی بیش از حدتان بدانید ...فدای سرتان .ارزش زندگی و همسرتان خیلی بیشتر از اینست که با این مسایل خرابش بکنید ..
حالا از جنبه شوهرتان هم شاید ایشان که نیست اما او هم برای خودش دلایلی برای پس ندادن پول داشته باشد ..شاید دستش باز نیست و هزار دلیل دیگر .خلاصه اینکه فکر کنید این پول را از اول نداشته اید ..
اما در عوض اینها معامله بدی هم نکرده اید .این پول را داده اید و کلی تجربه با آن خریده اید .کلی شناخت پیدا کرده اید..اینها را برای اینده تان هزینه کنید ..کمی در مورد هزینه کردن پول محتاط تر باشید ..به مرور زمان و در دراز مدت درآمدتان را از پیش از اینکه بگیرید چاله اش را طوری بکنید که برایتان سرمایه باشد .مثلا طلا بخرید و هر ماه قسط طلا بدهید و یا ملک و یا قسط بانک ..طوری برای حقوقتان برنامه ریزی کنید که حساب کار دست شوهرتان بیاید که شما پولی ندارید برای خانه هزینه کنید و ایشان باید کم کم بپذیرد که پرداخت هزینه های زندگی با شما نیست ..البته در دراز مدت .انتظار تغییر یک شبه نداشته باشید.در مورد شوهرتان زیر میزی عرض کنم که بعضی از مردها کمی به اصطلاح طرف خود کش هستند و همسر شما به نظر میرسد از آن دسته باشد پس در مسایل مالی بیش از حد با ایشان صادق نباشید .
اما در نهایت اگر در مجموع اخلاقیات شوهریان را دوست دارید و نکات مثبت هم زیاد در ایشان می بینید خیلی مساله مالی را پر رنگ نکنید ..هیچ کس بی عیب و نقص نیست .خود شما هم از این قاعده مستثنی نیستید .زندگی را سخت نگیرید .بدانید که روزی دهنده همه موجودات خداست و هر موجودی را از جایی که فکرش را هم نمی کنید روزی می رساند .این در قرآن به صراحت عنوان شده .پس تا خدا را دارید نگران نباشید..
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام جناب مهدی
من از صمیمیت و راهنمایی شما ممنونم شما درست میگین من چوب صداقتمو خوردم اینو اطرافیانم میگن و به قول شما با این هزینه یه تجربه بدست اوردم
منم دیگه تلاشی برای برگردوندن اون پول نمیکنم ولی از اینکه هیچ سرمایه ای ندارم نگران ایند ه ام هستم
از حقوقم چیزی نمیمونه که بخوام پس انداز کنم چون همسرم هزینه های منو پرداخت نمیکنه
اگه هم اون بدونه من حتی یه سکه پس انداز دارم سریع واسش نقشه میکشه اگه هم ندم بازم همون اعصاب خوردیهای گذشته بوجود میاد
اون طرز فکرش اینه که من نباید هیچ سرمایه ای داشته باشم که نتونم هرگز ازش جدا بشم میگه زنها وقتی حس استقلال مالی میکنند به فکر طلاق و جدایی می افتند
و همچنین دوست نداره من چیزی بیشتر از ایشون داشته باشم چه از نظر علمی چه مادی
موضوع دیگه اینکه علاوه بر این مسائل مالی من مشکلات اخلاقی هم با ایشون دارم مثلا من هر جمله ای بکار ببرم به نظر ایشون یه مفهوم یا منظوری پشتش بوده و سریع واکنش نشون میده عصبی میشه در جواب من یه جمله هایی بکار میبره که من تا 1 هفته در مورد اون جمله ها فکر میکنم تا معنی و منظور ایشونو بفهمم و یا اینکه چجوری باید از خودم دفاع کنم در مقابل این حرفهاش یا منظور واقعیمو به ایشون برسونم
همین موضوع باعث شده من تو خونه احساس ارامش نداشته باشم و هر چیزی میخوام بگم استرس اینو دارم که الان عصبی میشه یه حرفی بهم میزنه که من داغون بشم
حساب کتاب همه چی تو زندگی دستشه یا به قول بعضیها خیلی حسابگره
احساس میکنم من مستخدم اون خونه هستم شخصیت و اعتماد به نفسم از بین رفته چون هیچ گونه حق اظهار نظر دادن در هیچ زمینه ای رو ندارم واقعا در هیچ زمینه ای اینو با صداقت بهتون میگم در حالیکه همسر قبلی ایشون هنوزم حق اظهار نظر دارند و هرچه که دستور میدن انجام میشه
مورد اینکه بیشتر وقتها یخچال و خونه ما خالیه و بیشتر درامد ایشون صرف هزینه های بچشون میشه خیلی وقتها ما چیزی برای خوردن نداریم بجز یه مختصر مواد اولیه
من واقعا کجای این زندگی هستم؟ نقش من چیه تو این زندگی؟
وقتی در مورد ساده ترین کارها من حق ابراز عقیده ندارم و اگه هم نظری بدم هرگز عملی نشده نقش من همونی میشه که گفتم (متاسفانه)
با خودم فکر میکنم تو این زندگی دلم به چی خوشه که ادامه بدم؟ و همین فکرها داره منو به سمت وسوی جدایی میبره
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام
دوست عزيز راهكارهاي اقاي مهدي خيلي كمكت ميخونه اگه يه كم دقت كني
سعي كن مشكلاتت رو هم مختصر و دسته بندي شده بنويسي تا بچه ها راحتتر بتونن بخونن و راهنماييت كنن
معلومه دلت پره و فكر كنم از نظر روحي يه كم خسته اي و نا اميد و اين نميزاره تو مسايل مثبت رابطه تون هم دقيق بشي
مسلما اين مرد مزيتهايي هم داشته كه انتخابش كردي ولي حالا يه سري مشكلات پيش اومده كه ازارت داده و خسته ات كرده و انرزيتو گرفته
بايد تجديد قواكني به اصطلاح
يه كم از مثبتهاي رابطه تون بنويس
قبول دارم حس بدي نسبت به خودت پيدا كردي تو اين وضعيت اما كمك كن اول اين حس ازبين بره بعد برسي به مشكلات زندگيت
يكسري از رفتارهاي ايشون هم برميگرده به اتفاقات گذشته و زمانبره تا حل بشه, يكسري هم خصلت ذاتيه
در ضمن شما زن ايشوني و حق داري با همسرت تو ارامش گفتگو كني و رابطه ايشون و همسر قبلش به خاطر فرزندشون غيرطبيعي نيست
يه كم اروم باش و مختصر و گزيده تر بگو
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
اصلا به جدایی فکر نکنید .این راه حل رو برای همیشه از ذهنت بیرون کنید .هیچ زوجی رو نمی تونید پیدا کنید که رابطه بی عیب و نقصی داشته باشند .منتها شکل و مدل مشکلات هر کدام متفاوت هست .مشکل شما اصلا حاد نیست .تنها به یک مدیر نیاز دارد که به درستی زندگی شما را مدیریت کند .اگر نتوانید همین زندگی را مدیریت کنید هیچ زندگی را نمی توانید سر و سامان دهید ..
به جدایی فکر نکنید .اصلا اینرا توی ذهنتان مدام تکرار نکنید که شما کجای این زندگی هستید و همسر سابق ایشان کجا و بچه اش کجا و مادرش کجا و ........جایگاه افراد در زندگی با هم یکسان نیست .اتفاقا اینکه شوهر شما در قبال فرزندش اینطور احساس مسیولیت می کند نشان می دهد که ذاتا انسان مسولیت پذیری هست و اگر برخوردش با شما متفاوت است دلیلش اینست که شما نتوانسته اید ایشان را به درستی مدیریت کنید .
دقیقا همان طور که راه حل جدایی را حذف می کنید همانطور هم باید به موازاتش برای خودتان هدفی تعیین کنید که پشتوانه و پس انداز شخصی داشته باشید ..می توانید برنامه ریزی کنید که وام بگیرید و جایی سرمایه گذاری کنید .مثلا سهام بخرید .اینطوری حقوقتان را پس انداز کرده اید و ایشان هم نمی تواند برایش برنامه ریزی کند .مثلا بگویید به مادرتان قرض داده اید پولتان را بدهید دست مادرتان برایتان پس انداز کند .خلاصه هزار و یک راه دارد شما که خانمی باید اینها را خوب بلد باشی ..اقلا هر ماه درصدی از پولت را پس انداز کن و لازم هم نیست مقدار و جزییاتش را برای شوهرت توضیح بدهی ..یک اشاره کلی و گذرا کافی هست .
ممکن هست که کمی اوایل برایتان سخت باشد اما با گذشت زمان به این رویه عادت می کنید ..
جایگاه شمارا توی زندگی خودتان تعریف می کنید این فکر که شوهر شما باید جایگاه شما را تعریف کند صحیح نیست ..برای همین هست که احساس یاس می کنید .او حسابگر هست شما هم باشید ولی محترمانه و متواضعانه .
نگران اینکه پس انداز هم ندارید نباشید گفتم که روزی دهنده خداست .اگر عقیده قلبی به این مساله داشته اشید ذره ای ترس و اضطراب نخواهید داشت ..
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام merian گرامی
به تالار همدردی خوش اومدی
یه سئوال ، فقط یک سئوال
اگر از این آقا طلاق بگیری چی میشه؟
لطفا خوب فکر کن و بعد پاسخ بده ، (اگر ترس هایی هم داری ، به اون ها هم در پاسخت توجه کن )
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
از همه دوستان متشکرم که منو راهنمایی کردند و نظراتشونو گفتند
در مورد اینکه من بخوام پس انداز کنم واقعا نمیتونم چون همسرم بیشتر وقتها توی مخارج زندگی کم میاره اگه من حقوقمو واسه خودم پس انداز کنم مشکلاتم بیشتر میشه چون توقع داره من بهش کمک کنم
و اگر به این خواسته اش بی توجهی کنم لج و لج بازی خطرناکی رو تو زندگی شروع میکنه و روی نقاط ضعف من پا میزاره
درکل پذیرش اشتباه ندارند و تحمل انتقاد هم ندارند هرطور راحت هستند زنگی میکنند و هزینه میکنن به هر قیمتی
که البته روزهای سخت که پیش میاد هر دو با هم این سختی رو تحمل میکنیم
بالهای صداقت وقتی به جدایی فکر میکنم به این نتیجه میرسم که آرامش و استقلال مالی و فکری عایدم میشه آزادی بیان نصیبم میشه استرسهام تموم میشه و از تنهایی هم یه خورده میترسم
احساس تنهایی و بی پناهی میکنم تو این زندگی احساس میکنم به کسی که تکیه کردم تکیه گاه محکمی نیست
چیزهایی که به نظرم میرسه نوشتم اگه سوالی هست که میتونه به بهتر شدن زندگیم کمک کنه و راه حلی به نظرتون میرسه خواهش میکنم بپرسد
متشکرم
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
merian عزيز سلام
چقدر كار خوبي كردي كه اومدي تالار . :72: قول ميدم كه با وجود دوستان عاقل و دلسوز ،دست پر برميگردي.
حرفهاتون رو خوندم و نظرم رو در رابطه با مسايلي كه مطرح كردي يكي يكي ميگم.
از اينكه همسرتون پس اندازتون رو خرج كرده خيلي ناراحت بوديد و احتمالا هستيد. كه البته قابل دركه.
اما به نظر ميرسه علت اصلي رفتار همسر شما در خصوص خرج كردن پس اندازتون و حتي پرداخت نكردن هزينه هاي جاري زندگيتون ايني باشه كه خودش گفته:
نقل قول:
اون طرز فکرش اینه که من نباید هیچ سرمایه ای داشته باشم که نتونم هرگز ازش جدا بشم میگه زنها وقتی حس استقلال مالی میکنند به فکر طلاق و جدایی می افتند
همسر شما اين قابليت رو در شما ديده كه اهل پس انداز كردن هستيد و از اونجايي كه تجربه خوبي در خصوص پس انداز مالي خانم ندارد عامداً شما رو در تنگنا قرار ميده تا هيچ پولي رونتونيد جمع كنيد.
پس طبق حساب كتاب ذهني همسر مريان:
پس انداز مالي مريان = احتمال از دست دادن ايشان
بنابراين تمام راههاي احتمال از دست دادن شما رو ميبنده و همين موضوع شما رو در تنگناي روحي قرار ميده.
در اين وضعيت ناراحت كننده يك روشنايي اميدبخش وجود داره: ايشون به شما بسيار علاقمند هستند و تمام تلاششون بستن روزنه هاي از دست دادن شماست
اما عاقلانه آن است كه شما پس اندازي براي زندگيتون داشته باشيد. پيشنهاد ميكنم اگه مبلغي ذخيره ميكنيد به هيچ عنوان بيان نكنيد. يا نگيد با اين پولا نميشه پس انداز كرد. همسرتون نسبت به لفظ "پس انداز" و" فعل پس انداز" بسيار حساس و البته بدبينه كه دلايل زيادي ميتونه داشته باشه كه فعلا بهشون كاري نداريم.
--------------------
داراييهاي مالي و دانش شما هم به نظرم براي همسرتون از منابع تهديده. پس اگر كتابي مطالعه ميكيد يا علاقمند به كسب دانش هستيد مقابل ايشون خيلي بروز نديد. اگر راجع به موضوعي اطلاعات بيشتري داريد هيچگاه مستقيم بيان نكنيد . حرفهاشون رو مستقيم اصلاح نكنيد. مستقيم مخالفت نكنيد. اما اين ها به معني اين نيست كه شما خداي نكرده مغزتون رو تعطيل كنيد . بلكه زمينه بروز تشنج رو كمتر ميكنه تا شما به يه سري مهارتها دست پيدا كنيد.
--------------------
نقل قول:
ما گاهی عصرها یا شبها با هم فیلم میبینیم ....منم هیچ وقت نگفتم خوب حالا نوبت شماست...
همونطور كه گفتم مهارتهاي كلامي اكثرما ضعيفه. بنابراين نميتونيم حرفمون رو بزنيم چون اگه چيزي بگيم دعوا ميشه اگرم نگيم كه خوب تا كي تحمل كنيم افسرده ميشيم.
اينجا يه لينك بسيار مفيد براتون ميذارم با موضوع رفتار جراتمندانه. كه خيلي ميتونه كمك كنه.
http://www.hamdardi.net/thread-19883-page-2.html
---------------------------------
نقل قول:
من واقعا کجای این زندگی هستم؟ نقش من چیه تو این زندگی؟
شما بانوي مهربان و دوست داشتني اون خونه هستيد كه نقشتون خيلي عميق تر از همسر قبليه. كه اگر چنين نبود شما انتخاب نميشديد و اينقدر براي مراقبت از شما حصار دورتون كشيده نميشد. بهتره شما اول جايگاه واقعي خودتون رو پيش خودتو ن پيدا كنيد . يه خانوم موقر مهربون دانا محترم و ..
موفق باشيد.
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
ممنونم گندمزار عزیز
چقدر خوب برام نوشتید راستش وقتی نوشته هاتونو میخوندم این فکر اومد تو ذهنم که بارها و بارها ازم خواسته که دیگه سر کار نرم و بشینم خونه یا بچه دار شم و بشینم بچمو بزرگ کنم عوض اینکه سرکار برم
درواقع میخواد فعالیتهای اجتماعی و شغلمو از دست بدم که در اینده تحت هر شرایطی با ایشان زندگی کنم
به نظرم هدفش از هدر دادن پس اندازم همینه که شما فرمودید
ولی گندمزار عزیز من خیلی مشکل با اخلاقهای خودخواهانه ایشان در زندگی دارم که الان واقعا مغزم قفل شده نمیدونم چطور و از کجا بنویسم
اینقدر دلم گرفته که توان و انرژی گفتن دیگه ندارم
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
merian نازنينم ميتونم سختي كنار همسر خودخواه بودن رو بفهمم. و ميدونم وقتي ميگي مغزم قفل شده يعني چي...
شما همونطور كه گفتيد ميتونيد با رفتار همسرتون به سمت جدايي هم بريد اما فعلاً زوده.
چون احتمالا تا الان به غير از تحمل كردن، غصه خوردن، دپرس شدن، خشمگين شدن و گريه كردن يا گاهي با عصبانيت شكايت كردن كاري انجام نشده كه از افكارتون دفاع بشه نيازهاتون شناسايي و برآورده بشه ، به نظرتون اهميت داده بشه، و مثل خانوم خونه باهاتون برخورد بشه. يا هر كار ديگه اي كه دوست داريد همسرتون نسبت به شما انجام بده و انجام نشده.
مريان جان تصور كن به شما يه خونه ميدن و ميگن اين مال شما. و شما با خوشحالي كليد رو ميگيريد و ميريد كه خونتون رو تحويل بگيريد. در رو كه باز ميكنيد ميبينيد واي چقدر اين خونه اشكال داره. يه قسمتهاييش نياز به تعميرات اساسي داره ، يه جاهايي بايد مرتب بشه ، يه جاهايي نم داده بايد صبر كنيد تا خشك بشه كه بتونيد بازسازي كنيد. و ...
شما چه تصميمي ميگيريد؟
احتمالاً نميگيد كه واي من اين خونه رو نميخوام و پس بديد.
به نظرم شما به خاطر اون همه آشفتگي ناراحت ميشيد . اما در نظر ميگيريد كه درسته اون جا اونهمه بهم ريخته و نامرتبه اما قراره بشه خونه امن من. كه يه عمر با آسايش توش زندگي كنم. پس دست به كار ميشيد و قدم اول خرابيها رو يادداشت ميكنيد .جاهايي كه بايد تعمير بشه بايد بازسازي بشه بايد تخريب بشه. و ...
و بعد از يه حرفه اي كمك ميگيريد.
اميدوار هستيد.. و با شكيبايي كار ميكنيد ..
و اون موقعي كه آجرها دونه دونه دارن درست ميرن بالا ، شيريني صبرتون و اميدتون رو ميچشيد.
به نظرتون زندگي شما هم نامرتب و بهم ريخته است.
خوب تصميم بگيريد كه شروع كنيد به مهندسي زندگيتون.
پيش نيازهاش آماده سازي روحي خودتونه.
تصميم گيري قاطع و اميدوار بودن.
تلاش مستمر و شكيبا بودن.
رسيدن به اين باور كه ميخواييد در اين زندگي بمونيد و خوشبخت بشيد.
با خودتون كه كنار اومديد ما در خدمتتون هستيم.:72:
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
merian گرامی ، زندگی زناشویی مثل یک خطکش هست ، پیوسته و در امتداد هم ، سهم هریک از زن و شوهر از این خط کش 50-50 هست ، وقتی یکی از طرفین نا به جا از حق 50 تای خودش میاد پایین دیگری اون حق را از آن خودش می کنه
درست مثل زندگی شما
خانومی شما ترس های مبهمی داری که این ترس و عدم قاطعیت رو به طرف مقابلت بروز داده ای و متاسفانه همسرت در این خصوص به نادرست عمل کرده
در این جور مواقع شما خودت باید اقدام کنی تا شخصیت و نقش شما به درست و واقعی تعریف بشه و جای خودش را بگیرد
این احیاء نقش با مرور زمان و با صبوری حاصل می شود ، لذا از هرگونه تندی و درشتی و ایجاد تنش باید برحزر باشی
نکته دیگر طرز فکری است که شما خود برای خود غالب کرده ای
چرا اصلا اجازه می دهی این طرز فکر بیاد در ذهنِ خودت و احیانا در ذهن شوهرت که : همسرت می خواهد شما هیچگونه پشتوانه مالی نداشته باشید که محتاج او شوید تا یک موقع ترکش نکنید
این طرز فکر و موضع گیری نشانه ضعف شماست
زن و مرد مجبور نیستند که از روی بی کسی و تنهایی و یک کلام از روی "احتیاج" باهم زندگی کنند
بلکه زن و مرد باید با عشق و علاقه در کنار هم باشند و اجباری در این در کنار هم بودن نداشته باشند
نکاتی که شما می بایست انجام دهی
به مرور زمان و کم کم نقش خودت را به عنوان تامین کننده هزینه زندگی کمرنگ کن ، حتی شده مدتی مرخصی بگیر و تمام سختی هایی که بهت تحمیل می شود را قبول کن اما اجازه بده مردت مسئولیت خودش را در تامین هزینه ها به عهده بگیره
در این خصوص شما می بایست با نرمی و مهربانی زیاد همسرت را به این راه بیاوری
در این خصوص تاپیک زیر مفید هست
این لینک رو بخون ( کلیک کن)
در ضمن با ترس هایی که مرتب در ذهنت ردیف می کنی ، مواجه بشو و سعی کن ترس هایت را برای خودت حلاجی کنی و ان ها را رفع کنی ، شما یک انسانی و مانند همه انسانها حق داری زندگی را داشته باشی سراسر آرامش و خوبی
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
بالهای صداقت متشکرم از راهنماییهایت
من در مورد حقوق خودم حق تصمیم گیری ندارم و دفاع کردن من از حقم منجر به دعوا میشه و مسئله مهمتر این هست که ایشون انتقاد پذیر نیست و تحمل شنیدن واقعیت رو ندارند به محض اینکه من از حق خودم دفاع کنم بحث رو بزرگ میکنند شلوغش میکنند اوضاع رو بهم میریزند مسائل متفرقه دیگری رو عنوان میکنند و در اخر کار به توهین با صدای بلند و نهایتا دست درازی میرسه
اوائل من سعی داشتم از حقوق شخصیم دفاع کنم ولی چون هربار کار به اینجا میرسید دیگه از حق خودم گذشتم چون با این کار دچار حمله عصبی میشم ناراحتی قلبی میگیرم من در زندگیم تا بحال با همچین مسائلی برخورد نداشتم و توان مقابله هم ندارم
رفتار جرات مندانه رو مطالعه کردم اما مسئله مهمتر از نحون گفتن اینه که ایشون اشتباهاتشونو بپذیرند و بخوان که به حق و حقوق من احترام بزارند
گندمزار عزیزمن مطالبتونو خوندم شما درست میگین واسه رسیدن به زندگی ایده ال یا ارامش باید تلاش کرد ولی 2 تا مسئله وجود داره:
اول اینکه ایا این خونه ارزش این همه وقت و هزینه رو داره که مشکلاتش برطرف شه و قابل سکونت شه و خونه مناسبی برای من بشه؟
دوم اینکه اصلا امکان پذیر هست؟
مثلا اگه همون خونه ای که شما گفتید سقفش در حال فرو پاشی باشه دیگه با هیچ ایزوگاهی درست نمیشه و این یعنی اگر این شخص به هیچ وجه نخواد به اشتباهاتش پی ببرد و حق و حقوق دیگران را رعایت کند تلاش من بیهدر هست
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
مريان عزيز سلام
مشخصه كه شما در وضعيت سختي قرار داريد. همسرتون رفتارهاي نادرستي انجام ميدن و از همه بدتر اينكه نميپذيرن كه كار اشتباهي انجام دادن. اگر آمار بگيريم متوجه ميشيم كه اكثر خانومهايي كه از رفتارهاي همسرشون ناراحت هستن يا حتي به ستوه اومدن به خاطر اينه كه شوهر مشكلش رو نميپذيره. خوب اگر كه ميپذيرفت ديگه مشكلي وجود نداشت همه چيز حل شده بود.
پس چاره چيه؟ آيا راه ديگه اي وجود ندارد كه به اين نوع مشكلات پايان بديم؟
آيا تنها راه موجود پذيرش اشتباه از جانب همسرمونه؟
فقط بايد همسرمون تغيير كنه تا رابطمون بهبود پيدا كنه؟
ميدونم كه خودت هم به جواب درست اين سوالها واقفي.
وقتي ميگي
نقل قول:
ایشون انتقاد پذیر نیست و تحمل شنیدن واقعیت رو ندارند
خوب گلم چرا راه ديگه اي رو در پيش نميگيري؟
همه ما ميدونيم كه آدمها از تاييد لذت ميبرن و نسبت به انتقاد واكنش نشون ميدن. هرچند اون تاييد خيلي واقعي نباشه و اتفاقا انتقاد واقعي و درست باشه.
البته اون اقليتي هم كه نسبت به انتقاد واكنش نشون نميدن به اين معني نيست كه هر نوع انتقاد كردني رو ميپذيرن. انتقاد كردن اصول داره.
مهارت كلامي در بيان انتقاد
در نظر گرفتن زمان و مكان انتقاد
در نظر گرفتن روحيات انتقاد كننده
درنظر گرفتن روحيات انتقاد شونده
در نظر گرفتن موضوع انتقاد
و ....
اگر همسر شما آدم انتقاد پذيري هم باشه آيا واقعاً شما تمام شرايط رو رعايت ميكني و بعد مطلبتون رو ميگيد؟ چه برسه كه به قول خودتون انتقاد پذير هم نباشه.
مريان عزيزم به نظر من شما لازمه يه مجموعه كارهايي رو انجام بديد . يكي از اون كارها تعطيل كردن انتقاد باشه تا زماني كه به سطح قابل قبولي از مهارت كلامي برسيد.
و حرف پاياني در اين پست:
شما به نظر خيلي خسته و كلافه هستيد، بنابراين به نظرتون نميشه خونه مفروض رو بازسازي كنيد. اما راستش با اين تعاريفي كه كرديد من كه ميگم فرصت با هم بودن رو از دست نديد . يه مدت خودتو ن رو از موضوعات آزار دهنده رها كنيد تا به آرامش نسبي برسيد، تجديد قوا كنيد ،به خودتون برسيد
مطمئنم كه مهندس قابلي هستيد:72:
اگه تمرينات تنفسي آقاي SCI رو پيدا كردم حتما براتون ميذارم خيلي بهتون كمك ميكنه.
موفق باشي
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
بالهای صداقت عزیز لینکی که برام گذاشتید خیلی مطالب مفیدی داره و خیلی از مسائل من در اون گنجانده شده متشکرم از این لینک من در حال مطالعه هستم و امیدوار به اینکه روزی بتونم به این مشکلات فائق بشم
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
بالهای صداقت سلام
اون تاپیکو مطالعه کردم من یه مشکلی تو صحبت کردن دارم اگه ممکنه شما یا دوستهای دیگه منو کمک کنند مشکلم حل شه
اعتقاد همسر من اینه که زمان قدیم که مردها عیاش بودند و زنها مورد ظلم قرار میگرفتند خونه دار بودند و نمیتونستند از خودشون دفاع کنند مسئولیت زندگی بعهده مردها بوده
و در زمان حال که زنها از حق و حقوق اجتماعی برخوردار هستند تو اجتماع هستند درامد دارند و خیلی چیزهای دیگه این مسئولیت تقسیم شده و مسئولیت های زندگی و مخارج زندگی 50-50 هست
من تا حالا نتونستم با حرفهام ایشونو قانع کنم این نظرشون درست نیست و ایشون روی اعتقادشون محکم وایسادند اگه من بتونم این طرز فکرو عوض کنم (که زنها هیچ وظیفه ای در مخارج زندگی ندارند مگر اینکه زنی خودش دلش بخواهد از حقوقش تو زندگی کمکی کند). مسلما کوهی از مشکلاتم حل خواهد شد.
لطفا شیوه گفتن صحیح این موضوع رو به من یاد بدید.
متشکرم از دوستان
که
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
مريان نازنين سلام حال شما چطوره؟
يعني حالتون نسبت به روزي كه
مشكل رو مطرح كرديد
بعد دوستان مهربان در مورد مسايلي كه بازگو كرده بوديد نظراتشون رو گفتند و
زواياي پنهان از ديد شما رو براتون آشكار كردن
رفتار همسرتون رو تحليل كردن و
نكاتي رو به شما بازگو كردند
لينك هاي مفيد بهتون معرفي كردن
شما رو به صبر و آرامش دعوت كردن
شما رو به رها كردن موضوع در حال حاضر تشويق كردن
شما رو به مجهز شدن به مهارتها از جمله مهارت كلامي ترغيب كردن
چطوره؟
آيا تغييري ايجاد شده؟ به نظرم كه جواب خيلي مثبت نيست.
مريان گفتيم كه فعلا لازم نيست چيزي رو اثبات كنيد گفتيم فعلا لازم نيست همسرتون رو نسبت به مسايل مالي حساستر كنيد گفتيم لازم نيست خيلي حرفها رو مستقيم بگيد.
خواهش ميكنم يكم در مورد مطالبي كه عنوان ميشه و لينكهايي كه معرفي ميشه بيشتر فكر كن از اونها نت برداري كن فعلا روي خودت متمركز شو .
سعي كن به كليات دست پيدا كني {لطفا شیوه گفتن صحیح" این موضوع" رو به من یاد بدید.}سعي كن شيوه صحيح گفتن رو ياد بگيري نه شيوه صحيح گفتم اين موضوع رو .
اميدوارم متوجه منظورم شده باشي.
موفق باشي:72:
در ضمن تو پست 13 گفته بودم كه اگه تمرينات تنفسي رو پيدا كردم براتون ميذارم . اينهم تمرينات :
تمرين تنفس به شيوه 1-4-2 كه به شما مي گويم كمك خواهد كرد تا شما از شر اين گفتگوها خلاص شويد! آنها بسيار قوي هستند... هر زماني اين تفكرات هجوم مي آورند و شما رو آشفته مي كنند به شيوه اي كه خواهم گفت تنفس كنيد و تمام فكرتان را به تنفس خود معطوف كنيد... حس كنيد هر نفس به بدنتان وارد مي شوند و ريه هاي شما رو پر مي كند... آنرا نگه داريد... فرايند تنفس رو با حس خود دنبال كنيد و بگذاريد حس كردن تنفس كل ذهنتان را پر كند...تا ده نفس بشماريد... نفسها رو شماره كنيد.... انديشه ها و فكرهاي سطحي در طول اين فرايند تنفس به شما هجوم مي آورند... آنها را مسكوت نكنيد... بگذاريد بيايند و بروند... مثل كانالهاي تلويزيون كه عوض مي كنيد.... از يك طرف وارد مي شوند و از طرف ديگر خارج... بعد از مدتي تمرين آنها ديگر نمي آيند و شما مي توانيد آرامش ذهني را تجربه كنيد! اين تمرين را هر وقت اضطراب ناشي از فكرهاي پراكنده ذهن سطحي رو داشتي دانجام دهيد...
تمرين ديگر براي تن آرامي شماست... و توصيه مي كنم روزي يك بار كافي است
-در محلی که در آنجا احساس راحتی کرده و از آرامش و موسيقي ملايمي بدون كلام و خاطره پخش مي شود دراز کشیده دستها را در طرفین بدن روی زمین قرار داده و چند نفس عمیق 1-4-2 می کشیم (با یک شماره به وسیله ی بینی هوا را به داخل ریه ها فرستاده و تقریبا 4 برابر این زمان هوا را در قسمتهای بالایی سینه نگه داشته و بعد به اندازه ی 2 شماره هوا را با دهان بیرون می دهیم) این تنفس سبب رسیدن آرامش مغز شما مي شود...
بعد از انجام این تنفسها نوبت به قدرت تجسم شما می رسد: تجسم کنید (با تمام وجود حس کنی) یک پرتو نورانی پر انرژی به رنگي كه بسيار دوست داريد از قسمت سر شما وارد بدنتان می شود و به هر نقطه از بدن که می رسد آنجا را گرم و سبک و پر انرژی و ریلکس می کند تجسم می کنید انرژی از بالای سر شروع به پایین آمدن می کند. از پیشانی،چشم ها،گوش ها،بینی و دهان گذشته و پایین تر می آید،پایین و پایین تر. انرژی وارد گردن شما می شود و پایین تر می آید و شما هر لحظه سبک و سبک تر می شوید و انرژی شما هر لحظه بیشتر و بیشتر می شود.انرژی وارد دستهای شما شده و آنها را سبک و سبک تر می کند. کتف،بازو،ساعد،مچ و انگشتان همه و همه سبک و سبکتر می شوند (به تجسمات خود ادامه می دهیم) انرژی وارد شکم و اندامهای داخلی آن شده و آنها را گرم مي كند. انرژی پایین تر می آید. از رانها،زانوها،ساقها و مچهای پاهایمان گذشته و تا سر انگشتان ادامه می یابد و از آنجا به بیرون هدایت می شود. شما سراپا انرژی هستید و احساس سبکی و نشاط می كنيد.
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام گندمزار مهربون
من مهارتهای گفتگو رو پرینت گرفتم و در حال مطالعه هستم تاپیکی که بالهای صداقت عزیز گذاشته دارم میخونم
سعی کردم دیدمو نسبت به همسرم عوض کنم (قبلا تو ذهنم یه ادم حقه باز بود و خودم یه فریب خورده)
الان به اون به چشم یه مرد زندگی یه حامی نگاه میکنم یه مرد دلسوز و دیدمو به خودم عوض کردم به یه ادم مهربون که خواسته سرمایه زندگیشو با شریکش تقسیم کنه اصلا با خودم فکر کردم که اون پول هرگز وجود نداشته
حالا احساسام بهتر شده نسبت به زندگیم و همسرم، میبینم خیلی از خانمها این مشکلو دارند ولی هیچ کدوم بخاطر حل این مشکل صورت مسئله رو پاک نکردند و جدا نشدند بلکه زندگیشونو اصلاح کردند پس منم این قدرتو دارم که این مشکلو حل کنم
من فعلا دارم رو خودم کار میکنم ولی میخوام اون مشکلی که گقتمو به صورت درست مدیریت کنم و نحوه جواب دادن به اون مشکلو بدونم
متشکرم از تمرین تنفس
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
مريان خانوم دوباره سلام
يكي ديگه از مشكلاتي كه مطرح كرده بودي عدم انتقاد پذيري همسرت بود
و من گفتم كه انتقاد كردن شيوه و شرايط داره.
امروز كه تاپيك شميم بهاري رو ميخوندم ديدم كه جناب sci شيوه انتقاد كردن رو براي شميم چقدر خوب توضيح دادن.
براتون ميذارم اميدوارم كه با افزايش مهارتهامون به زندگي سرشاري دست پيدا كنيم.
انتقاد موثر
چطوري انتقاد كنيم؟ چون طبيعت انتقاد معمولا مطلوب نيست!
انتقاد بايد موثر باشه: يعني اينكه شما ابتدا چند جمله و عبارت خوب بكار مي بريد تا طرف شما در موضع جنجالي نسبت به شما قرار نگيره! حتما قبل از انتقاد و بيان آن تمرين تنفس كنيد.
مثلا : عشق من! مي دونم كه همواره به فكر من هستي و نمي خواي من خسته بشم و تو اين زمينه ها خيلي هوام رو داري... مثلا فلان روز رو هيچ وقت فراموش نمي كنم! ... اما احساس مي كنم (گاهي كه باهات همراه مي شم احساس خوبي نداري و بهم لبخند نمي زني!) * در صورتيكه مي دونم اصلا منظوري نداري ولي اين لبخند براي من خيلي مهمه..توجهي كه مي كنيد خيلي برام اهميت داره!
معمولا نبايد انتقاد بيش از يك تا دو دقيقه طول بكشه و بعدش قرار نيست شما توضيحي بشنويد... شما فقط حرفتون رو مي زنيد! زبان انتقاد نبايد تند باشه.... زمان انتقاد بايد مناسب باشه... الزاما نه همون لحظه اتفاق!
* شما به جاي قسمتي كه داخل پرانتزه دلخوريتون رو مطرح ميكنيد اما خيلي نرم
مهارت گفتگو
به نقل از آموزه هاي جناب sci براي شميم در تاپيك "خسته شدم بازم بايد تحمل كنم " پست 203 صفحه 21
اين كه مهارت گفتگو كردن چه زماني به كار مي آيد زماني است كه شما و همسرتون داراي اختلاف نظر هستيد و يا متعارض عمل مي كنيد / يا / موضوع بسيار حساس است كه صحبت معمولي در رابطه با آن بسيار دشوار است
-- در گفتگو دو موضوع بسيار مهم است! يكي حالت كلام شما ( تن صدا، بيان، شيوه بيان) زبان بدن شما! عملا شما با هر دو گفتگو مي كنيد... حتي نوع پوشش شما در گفتگوي شما بسيار مهم است... مثلا نمي شه با لباس خواب در رابطه با موضوع مهمي صحبت كرد!
-- استفاده موثر از جملات "من"، از جانب خودتون صحبت كنيد نه همسرتون!
روش استفاده از جملات من استفاده از روش XYZ هست:
هنگامي كه در موقعيت X ، عمل Y را انجام دادي، احساس Z كردم! ترتيب اين بافت مهم نيست اما اين ترتيبي كه گفتم بهترينه! مثلا چندي پيش ناراحت بودي كه همسرت وسائلش رو پراكنده مي كنه... اگر از جملات تو استفاده كنيم : " تو آدم شلخته اي هستي!" تو اصلا به فكر نيستي كه منم خسته ام و سر كار بودم!!! "
اما جملات من: وقتي مياي خونه ( موقعيت X) و وسائلت رو پراكنده رها مي كني ( عمل Y)، احساس ناراحتي مي كنم( بيان احساس Z)
-- متكلم وحده نباشيد و به همسرتون فرصت دهيد جملات شما رو كامل كنه و تكرار كنه
-- در هنگام گفتگو وضعيت مناسب همسرتون داشته باشيد ( اگر نشسته، بنشينيد) (ايستاده، بايستيد، )
-- در چشمانش نگاه كنيد و گاهي دستانش را بگيريد
-- شنونده فعالي باشيد: يعني:
1/ توجه كنيد، تو آشپزخونه ظرف نشوريد بگيد حرف بزن مي شنوم! گوشم با توئه!!!
2/ به احساساتش توجه كنيد/ يكسري از مساول رو نمي گه اما شما مي فهميد از حالت بدنش! آنها رو رد گيري كنيد و بازگو كنيد... ( خيلي ناراحت شدي!! ) شايد عقايدش رو بگه اما احساسش رو نگه!احساس رو كشف كنيد!
3/ به طنين و لحن صداي شوهرتون مثل يك گوينده راديو گوش كنيد!
4/ اعتبار بخشي كنيد!
يکی از موارد مهمی که یک گفتگو رو موثر می کنه اعتبار سازی یا اعتبار بخشی است و بی اعتبار سازی هم یکی از مهمترین مواردی هست که گفتگو رو تخریب می کنه... شما انجام می دهید و شوهرتون به سرعت یاد می گیره! گاهی این یادگیری تعجب بر انگیزه!
اعتبار بخشی عملا ارتباط کلامی و حرکتی شماست (زبان شما و زبان بدن شما) که همسرتان رو آگاه می کنه که همراه او هستید.. به آنچه می گوید علاقه نشون می دی و احترام می گذاری، به تجربه اش بها می دی هر چند اگر کاملا هم موافق نباشی
مثلا می گی : به نظر می رسه کار مهمیه! .... فکر می کنم تجربه بزرگی بوده! گاهی با تکان دادن سر و یا حتی جملاتی که نشان دهنده درک صحیح از احساسات ایشون هست اعتبار بخشی می کنید! احساس می کنم امروز خیلی این موضوع خسته ات کرده! فکر می کنم واقعا نمی خواستی باهاش همراه باشی!
اگر در مورد افکارش صحبت می کند و یا با جملاتی احساساتش رو بیان می کنه به اونها اعتبار بدهید
بعضی مواقع در گفتگو شما کاوش می کنید در مورد احساسی که واقعا عنوان نمی شه! مثلا شوهر شما در رابطه با موضوعی صحبت می کند و نمی گوید چقدر ناراحت شده! شما می پرسید: به نظرم این موضوع ناراحتت کرده! شاید شوهر شما به شما بگه: نه اینطور نیست... (اما متوجه شده که شما به احساساتش توجه داشتید و این کافیه)
شما در روند اعتبار بخشی عملا تایید نمی کنید... از احساسات خودتون فرا تر می رید و گوینده رو درک می کنید...
هرگز جای او صحبت نکنید و عملا حرفی تو دهنش نگذارید در این فرایند شما هیچ نیتی نباید داشته باشید... جز گوش دادن و درک و توجه! همین
5/ سوالهاي باز بپرسيد تا اطلاعات بيشتري بگيري! تشويقش كنيد اطلاعات بده!
6/ گفته هاش رو بدون كم و كاست و زياد كردن، خلاصه كنيد و بهش بگيد! مثلا مثل ديشب: پس منظورت اينه كه اگر ساعت 7 راهي بشيم به موقع مي رسيم!(اين مثال شميمه در مورد ساعت رفتن به مهموني كه سر همين موضوع با همسرش دچار مشكل شده بود)
تن صدايتان رو نرم كنيد و سريعا اعتبار بخشي كنيد!
2. بي اعتبار سازي نكنيد: شما گاهي بدون آنكه واقعا بخواهيد تجربيات و احساسات همسرتون رو محترمانه و يا غير محترمانه تحقير/ انكار و بي اعتبار مي كنيد! جملاتي مثل : اصلا اينطور نيست! فكرت اشتباهه! ايني كه ميگي غلطه!!! يا سرزنش مي كنيد!: گفتم اينطوري نكن! يا مقايسه مي كنيد: يارو هيچي حاليش نيست! وضعش رو ببين!!!
و اين مثال واقعي مريان:
(من تا حالا نتونستم با حرفهام ایشونو قانع کنم این نظرشون درست نیست و ایشون روی اعتقادشون محکم وایسادند اگه من بتونم این طرز فکرو عوض کنم (که زنها هیچ وظیفه ای در مخارج زندگی ندارند مگر اینکه زنی خودش دلش بخواهد از حقوقش تو زندگی کمکی کند). مسلما کوهی از مشکلاتم حل خواهد شد.)
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط merian
حالا احساسام بهتر شده نسبت به زندگیم و همسرم، میبینم خیلی از خانمها این مشکلو دارند ولی هیچ کدوم بخاطر حل این مشکل صورت مسئله رو پاک نکردند و جدا نشدند بلکه زندگیشونو اصلاح کردند پس منم این قدرتو دارم که این مشکلو حل کنم
:104::104::104:
merian گرامی پیگیر تاپیکت هستم ، گندمزار نازنین راهنمایی های خوبی بهت ارائه می دهد ، حتما تمریناتش رو انجام بده
زندگی خوبی را می توانی بسازی ، مطمئنم :72:
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام بالهای صداقت
مدتیه دارم رو خودم رو حرفهام کارهام و حتی حرفهایی که همسرم میزنه بیشتر فکر میکنم به زندگیم عمیق تر فکر میکنم میخوام ببینم از این زندگی من و اون هر دو چی میخوایم
رابطمون بهتر شده تقریبا بعضی مشکلاتو با خودم حل و فصل کردم پروندشو بستم
مثلا فکر کردم قرار بوده یه بیماری صعب العلاج یکی از ما بگیریم و با این پول رفع شده
یا اینکه اون پولو اصلا به یکی که نیاز داشته کمک کردم و منتظر برگردوندشم نیستم
اینطوری راحت تر شدم و دیگه بهش فکر نمیکنم
حالا مشکل من اینه که خیلی وقتها من مجبورم بخاطر سلامتیم مثلا هزینه ازمایش و دکتر و این چیزهارو خودم پرداخت کنم چون همسرم میگه من در حال حاضر ندارم که بدم در واقع اون چون مخارجش زیادتر از درامدش هست همیشه مقروضه و هیچ وقتم نمیخواد این مشکلو جدی حل کنه
پس من مجبورم بخاطر حفظ سلامتیم خودم هزینه کنم
یا هزینه های شخصی دیگمو ایشون ندارند که پرداخت کنند اینکه میگم ندارند یعنی واقعا ندارند
باز اینم یه جورایی سخته که همسرم مسئولیتی در قبال من نداره و من خودم هزینه هامو میپردازم
نمیدونم راه حلی برای مشکلم وجود داره یا نه
ممنونم از راهنماییهای دوستهای خوبم
بالهای صداقت از تشویق شما ممنونم که بهم انگیزه ساختن میدین
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام مریان عزیز ، درسته که همه معتقدیم پرداخت مخارج زندگی به عهده مردهاست ، اما این مسئله رو هم بپذیر که شما از روز اول می دونستی که همسرت چکارست و سطح زندگی اش در چه حدی است اگر توقع شما بیشتر از اون هست و ایشون نمیتونه و نداره چه اشکال داره شما از درآمد خودتون خرج کیند . اصلا فکرت رو برای این مسائل به هم نریز . الان زندگی ها سخت شده واقعا خوبه که بتونی به همسرت کمک کنی همیشه به این فکر کن که شما کار می کنی تا زندگی راحتی داشته باشی پس به خاطر مادیات آرامش خودت رو به هم نریز . من بیش از همسرم کار می کنم و ماهانه یک مقدار خیلی جزیی برای خودم پس انداز می کنم بقیش رو قاطی خرج خونه می کنم. اصلا هم بهش فکر نمی کنم.
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
راضیه جان مرسی که نظرتو گفتی ولی همین دلسوزی ها و کمکهای ما خانمها خیلی وقتها مردها رو بد عادت میکنه
من واقعا دیگه خسته شدم احساس میکنم هرچه رعایت حال همسرمو میکنم بیشتر از من توقع داره
بارها و بارها مشکلات خیلی زیادی تو زندگی ما بوده مثل مشکلات مالی بد اخلاقیهاش گیر دادنهای الکیش ولی من به روی خودم نیاوردم و گذشت کردم ولی کافیه من یه چیزی بگم که به ایشون بربخوره یا خوشایند نباشه براشون دعوای خیلی شدیدی با من میکنه
یعنی تحمل کمترین ایراد منو نداره و حاضر نیست گذشت کنه از کار اشتباه من یه اتشفشان میسازه و تمام ایرادهای دنیارو به من نسبت میده طوری که من از خودم بدم میاد اعتماد به نفسمو از دست دادم یه حس بدی دارم بخاطر همه ضعفهایی که بهم نسبت داده دلم شکسته از این همه توهین و تحقیر شدن
دلم برای خودم میسوزه که اون زمان که وقتشه که از خیلی چیزها ایراد بگیرم و اعتراض کنم نه میتونم نه صدام به جایی میرسه و نه کسی بهم حق میده ولی با اشتباه من کوس رسوایی من زده میشه
این چه انصافیه
این چه عدالتیه تو زندگی زناشویی
ضمنا من یه مشکل مالی داشتم که نمیتونستم خودم حلش کنم همسرم هم نداشت که بهم بده پدرم به من کمک مالی کرد که مشکلم حل شه
حالا ایشون ناراحتند که چرا من اون پولو واسه مشکلم هزینه کردم نمیدونم چه انتظاری از من داشته ولی کلا همانطور که گفتم نسبت به اینکه حتی من یه خودکار از ایشون بیشتر داشته باشم حساسه و اعصاب منو خورد میکنه و تا ماهها و سالها راجع بهش بحث میکنه و اعصاب خوردی راه میندازه
من که نمیتونم بیشتر از این از خواسته های ضروری و حیاتیم بگذرم بخاطر مشکلات مالی ایشون یا بخاطر حس حسادتش
خواهش میکنم منو راهنمایی کنید با این خصوصیات بد همسرم چطور کنار بیام چقدر نشنیده بگیرم و به روی خودم نیارم احساس بدی دارم سرخورده شدم ارزشم خیلی پایین اومده تو زندگی
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام Meriam عزیز
من خودم آخر مشکلات هستم و احساس می کنم انقدر آدم پخته ای نیستم که بتونم شما رو راهنمایی کنم اما امروز مطالبی در مورد رفتار جراتمندانه توی سایت خوندم که خیلی برام جالب بود و با خودم گفتم ای کاش قدرتش رو داشتم که اینطور رفتار می کردم و در عین حال آرامش خودم رو حفظ می کردم . یعنی صبر ، آرامش و بیان خواسته ها به صورت قاطعانه .ببخشید که این حرف رو میزنم اما امثال من و شما در ازدواج عجولانه و ناآگاهانه تصمیم گرفتیم پس بیا برای طلاق عجله نکنیم. حداقل چند سال تلاش کنیم برای ساختن اگر نشد بعد طلاق می گیریم . اونوقت دیگه دلمون نمیسوزه که چرا برای طلاق عجله کردیم.
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
خواهش میکنم دوستان و کارشناسان در تاپیک من نظر بدن من خیلی درمانده شدم نمیدونم چکار کنم
بعداز بگو مگویی که با همسرم داشتیم چند روز پیش، حالا زمزمه بخشیدن مهریه رو شروع کرده میگه اصلا این چه قانونیه گذاشتند چرا شما ازدواج میکنید باید یه پولی هم از مردها بگیرید پس چرا شماها به ما پول نمیدین که باهاتون ازدواج کردیم
میگه میترسم یه روز مهرتو بخوای ازم بگیری بیا زودتر مهرتو ببخش تا خیالم راحت شه و با اسودگی خاطر زندگی کنم
خواهش میکنم کمکم کنید بگین چی بگم چکار کنم
اصلا مردی که همچین خصوصیاتی داره و مدام چشم طمع به حقوق من اندوخته مالی من داره ایا ارزش زندگی کردن داره؟
من حتی حقوقم مال خودم نیست واختیارشو ندارم
خیلی از خانمها از جمله خانمهای این تالار کارمند هستند و به همسراشون تو مسائل مالی کمک میکنند چون خودشون میخوان چون حقوق همسراشون کمه
ولی همسر من ادم تنبل و خوش گذرونی هست حاضر نیست زیاد کار کنه که بتونه از پس مخارج زندگی بربیاد میگه من که تراکتور نیستم پیر میشم از بین میرم خیلی کار کنم من در همین حد میتونم
و همیشه چشم طمع به حقوق من داره یا به پس انداز من
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام .اصلا فکر بخشیدن مهریه رو نکنید.گاهی لازمه ادم با بدگمانی به اینده نگاه کنه."اگر خدای نکرده "زندگی مشترکتون دووم نیاره اون وقت چی؟بدون پس انداز وپشتوانه مالی میخواین چیکار کنین؟مهریه حق زنه.یکبارم که یه حقی بهمون دادن چرا ازش بگذریم؟البته این نظر منه....:72::72::72:
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام دوست خوب
من کارشناس نیستم و نظر شخصی خودم را میگم
به شوهرت بگو موقع ازدواج با شما این قانون مهریه را پذرفته و امضا داده حالا چی شده که بعد از این همه مدت این ایده امده تو ذهنش که باید علاوه بر اینکه زن میگیره یه چیزی دستی هم بگیره :311: بهش بگو باید موقع عقد این حرفا را میزد الان موقع زندگی کردن زیر یه سقفه وقت حساب کتاب که نیست
بهش بگو منم مثل همه خانمهای دیگه ای که ازدواج میکنند و شوهراشون براشون مهریه قرار میدهند و تو هم مثل همه مردای دیگه که تا اخر سر قرارشون هستند
بهش بگو من اگه بخوام ازت طلاق بگیرم طبق قانون باید مهرم را بهت ببخشم و طلاق بگیرم
و تو اگه بخوای منو طلاق بدی اون موقع هست که طبق قانون باید مهریه منو بدی و تو هم که نمی خوای منو طلاق بدی پس الکی اعصاب خوردی برا خودت درست نکن و راحت و ریلاکس باش:227: :227:
به همسرت بگو شما الان نه تصمیم بخشش نداری و تصمیم گرفتن مهریه ات را هم نداری بهش بگو به وفاداریت شک نکند و کاری کنه که زندگیتون شیرین بشه نه اینکه این حرفای مسخره را بزنه
اگه شوهرت دوست داره موقع مردن (بعد 120 سال دیگه)به سبک مسلمانان غسل و کفنش کنند و تو قرستان مسلمانان دفن بشه باید مثل یه مسلمان زندگی کند نمیشه که هر جا به نفعش بود مسلمانی پیشه کند و هرجا که به نفعش نبود یه رسم دیگه را پیش بگیره به هر حال طبق قانون مسلمانان مهریه تعین شده وو شوهرت باید نشون بده که رو عقیده اش هست
-
RE: همسرم با رفتارش منو به سمت وسوی طلاق سوق میده
سلام
میخواستم از دوستهای خوبم که تو تاپیکم نظر دادند تشکر کنم
و تشکر ویژه از کارشناسها و دوستهایی که رتبه های بالا دارند و عضوهای فعال کنم که مشکل یه همنوع اینقدر براشون مهم بود و نظراشونو گفتند
از مدیر همدردی خواهش میکنم این تایپیک را قفل کنند من سعی میکنم مشکلمو به نحوی دیگه حل کنم
متشکرم