نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام وخسته نباشيد.من پسري 23 ساله هستم كه به خطر بد رفتاريها و گير دادن هاي بي مورد پدرم دچار استرس ؛ تپش قلب و لرزش دست(فقط زماني كه عصباني مي شوم) و لاغري شدم و نمي توانم بد رفتاريهايش را تحمل كنم طوري شده كه از پدرم خيلي بدم آمده چون تمام فاكتورهاي خوب و مثبت من را ناديده مي گيرد و فقط عيب هاي من را نشانم ميده و تحقيرم ميكند و باعث بد رفتاري از طرف من به خودش ميشود.از مشاوران عزيز و كساني كه مي توانند كمكم كنند تا مشكلاتي كه نوشتم را حل كنم درخواست كمك ميكنم:302::316:
سلام پسر خوب
خوش اومدی... چقد خوبه که میخوای راهی رو پیدا کنی که رابطه ات را با پدرت بهتر کنی.:104:
یکم بیشتر توضیح میدی؟ مثلا اینکه چه خصلتای خوبی داری که پدرت نادیده میگره؟
معمولا تو چه مسائلی بهت گیر میده؟ از نظر پدرت تو چه عیبایی داری؟
در برخورد با هر کسی غیر از پدرت هم همچین عکس العملی(لرزش دست و ... ) داری؟
eshgheno سلام
به همدردی خوش آمدی
مشکلت قابل درکه چه رفتاری انجام میدی که باعث گیر دادن پدرت میشه؟
آیا شما فاکتور مثبت پدرت رو نادیده میگیری؟
آیا شما هم فقط عیب های پدرت رو میبینی؟
دوست عزیز بیشتر از خودت بگو تا دوستان بهتر بتونن راهنماییت کنن
نگران نباش مشکلت حل میشه
انگار پستم با پست gole kaghazi عزیز همزمان شد
سلام عزيز.ممنون كه مي خواهيد كمكم كنيد.تو رشته ي تحصيلي ام (مكانيك رتبه ي سوم كشور شدم) موفق بودم. آدم تنبلي نيستم. به بچه ها قرآن ياد مي دهم و سعي كردم كه به دستوراتش عمل كنم به جز اين مورد(پدرم) كه بعضي وقتها ديگه نميتوانم خودم كنترل كنم.تو فاميل به عنوان يك فرد خوب(تعريف از خود نباشد) و منضبط و موفق و كوشا مي شناسند و قبول دارند.
اما در مورد سوال دوم بايد بگويم كه در مورد لاغري من و اينكه چرا تا حالا نتوانستم بروم يرسر كار(البته اول تير سرباز هستم و مدرك تحصيلي ام را ندادند) و چرا اينقدر درس مي خوانم و كلاس هاي مختلف مي روم و از اين نوع حرفهاست.
چيزي كه بيشتر از همه من را آزار ميدهد مقايسه من با افراد ديگر.
من فرد عبوس و تنهايي نيستم و رابطه ام با بقيه ي افراد خوب هست و اصلا مشكلي ندارم و در صورت مشكل هم كار به اينجا نمي رسد. باز هم خيلي ممنون كه خرفهايم را گوش داديد و وقت گذاشتيد
دوست عزيز
به نظرم يه ازمايش تيروييد بده, فشار عصبي و استرس ميتونه رو هورموناي تيروييد اثر بزاره و ممكنه پركاري تيروييد گرفته باشي, همين استرسو بيشتر ميكنه و نميزاره راحت تر برخورد كني
در مورد پدرت هم لطفا در مورد ريز رفتارهاش بيشتر بكو
آزمايش تيروييد دادم و همه چيز نرمال بود.پدرم آدم خوبي ولي كارگر هست و ديد يك كارگر به زندگي اين چنين هست،محيط را با ديد باز نمي بيند و مشكل اينجاست كه مردم حرف از بزرگي خدا و توكل به خدا مي زنند اما موقع اش كه ميرسد همه چيز يادشان ميرود.اينكه خداست كه روزي رسان هست و همه ي امور بدست قادر منان هست را فراموش مي كنند و بي جهت بهم طعنه مي زنند و خوشان را گرفتار مي كنند.
خوب خدا رو شكر كه مشكل تيروييد نداري
اين تفاوتها بخاطر نوع ديد ايشون و شماست , سر كارهم ميري اما بايد دنبال كارهم باشي,’تو دانشگاه با اين رتبه خوبي كه داشتي موقعيت كار از طرف استادها نداشتي؟
روابط عموميت چطوره؟
توكل به خدا درست اما موقعيت از اسمون كه نمياد دنبالش بودي
تا جور شدن كار متناسب بارشته ات نميتوني كنار پدرت مشغول باشي
دوست عزيز نگران طعنه ها نباش , خود من روزي بيست بار دارم ميشنوم, به اونا هم حق ميدم كه دلشون بسوزه اما شما سني نداري
عزیز الان دقیقا مشکلت چیه؟ تو که رتبه ی خوبی داشتی توی کنکور و الان درستو می خونی. بعدا هم می ری کار می کنی. دقیقا مشکلت چیه؟ پدرتو که نمی تونی عوض کنی. باید خودتو قوی کنی عزیزم. ولی اگه می تونی یکی دو تا مثال از موقعیتی که باعث می شه حالت بد بشه و تپش قلب بگیری رو بگی شاید بهتر باشه. البته اینجا نمی تونی پست هایی رو که می ذاری بعدا پاک کنی. واسه همین یه چیزی که بمونه پشیمون شی ننویس.
چون دانشگاهم شهرستان بود و بيشتر در شهرستان بودم به خاطر كلاس ها به همين دليل نمي تونستم بروم سر كار.واينكه به خاطر سربازي هم چند جا موقعيت كار خوب داشتم كه نتوانستم بروم.روابط عموميم بد نيست به نظر شما چه طور بوده؟منظورم اين هستكه الان كه از شما راهنمايي خواستم شما سطح روابط عمومي من را چه طور ديديد؟
پدرم كارگر يك شركت هست و من هم تا چند روز ديگه سرباز مي شوم.
شما با سايتي آشنا نيستيد كه براي درمان لرزش دست و مقابله با غضب از آنها راهنمايي بخواهم.
از شما بابت راهنمايي شما متشكرم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط meinoush
اين مشكلات به خاطر تكراري بودنش هست يعني حداقل 2،3روز يكبار يكسري حرف اشتباه شنيدن و متهم كردن به آنها باعثش مي شود. چه طوري خودم را قوي كنم؟
عزیز جان اصلا نباید نظر من یا هر کس دیگه ای برات مهم باشه. الان توی چند تا پست داری می پرسی که یکی بیاد در موردت قضاوت کنه که روابط اجتماعی ات خوبه یانه. نباید انقدر به مردم رو بدی!! :72:
اینکه گفتم بعدا کار می کنی منظورم اینه که بعدا می تونی مستقل بشی و لازم نیست تا ابد سرزنش ها رو تحمل کنی. یه مدت موقته که باید سعی کنی تو این مدت خیلی خوب درس بخونی و مهارت ها تو ببری بالا که بعدا بتونی خودتو خوب اداره کنی. اصلا نیاز نیست همزمان با درس خوندنت یا سربازی کار کنی عزیزم.
واسه سوالات پزشکی من این سایتو می شناسم:
http://www.pezeshkonline.ir/index.php?ToDo=ShowSites
بعضی وقتا ممکنه سوالو زود جواب بدن بعضی وقتا دیر.
این یه مطلب خوبه راجع به اینکه دیدگاهمون رو به اون شکلی که می خوایم تغییر بدیم
http://www.hamdardi.net/thread-22504.html
این برای یاد گرفتن رفتار جراتمندانه خوبه
http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
یعنی رفتاری که هم ادم حق خودشو رعایت کنه هم حق دیگرانو. این طوری نمی ذاری که تحقیرت کنن و بهت زور بگن. من خودم خیلی در مورد رفتار جراتمندانه مشکل دارم.
اینجا مدیتیشن به زبان ساده است. خیلی خوبه و من خودم با شروعش نتیجه گرفتم. باهاش می تونی نسبت به خودت آگاهی بیشتری پیدا کنی و روی ضعفا و مشکلاتت کار کنی تا قوی بشی.
http://thewitch150.blogfa.com
تمرین های مدیتیشن هم می تونی سرچ کنی واسه وقتی ناراحتی یا فکرت مشغوله انجام بدی.
ببین گلم بابات یه ادم دیگه است و نمی تونی اخلاقشو عوض کنی. می تونی خودتو قوی کنی انقدر قوی که دیگه بهت حرفایی که می زنن اثر نداشته باشه. من خودم خیلی حالم بد بود. یکی از دوستان به اسم نقاشی اومد و اینا رو نوشت:
دنبال خوشبختي جايي جز وجود خودت نباش و خوشبختي خودتو وابسته به چيزي يا كسي ندون چون هر گونه اتفاقي به همش ميريزه
خودتو بابت اشتباهات,بابت گذشته ,بابت هر چيزي كه ازارت ميده ببخش و بگو اشتباه و شكست دليل اين نيست كه بي ارزش شدي
بگو مهم خودمم كه ارزشمندم و ميخوام فردامو بسازم
و ...
جملات خیلی اثر گذاری بودن برای من.
در مورد کنترل خشم. به نظر من وقتی سراسر ادم پر از خشمه باید یه جوری تخلیه اش کنه که امن باشه. چون یه انرژیه و باید تخلیه اش کنه که به جسمش صدمه نزنه. من خودم فکر می کنم ورزش هایی مثل دویدن خیلی می تونن مفید باشن. وقتی خیلی عصبانی هستی تحمل نکن. یا برو شنا یا برو بدو یه کاری کن که امن تخلیه شه. حتی تند راه رفتن هم خوبه.
موفق باشی.
اینجا هم می تونی مطالبی رو که می خوای بخونی
http://www.hamdardi.net/forum-26.html
مثلا
http://www.hamdardi.net/thread-21813.html
http://www.hamdardi.net/thread-16432.html
http://www.hamdardi.net/thread-15607.html
http://www.hamdardi.net/thread-22711-page-2.html
پست شماره 14 و 16 رو بخون ممکنه برات مفید باشه.
دوست عزیز سلام.به همدردی خوش اومدی
تا حدودی حالت رو درک میکنم.چون منم مشکلاتی با خونوادم داشتم که بعضیاش رو تو این تالار گفتم.یه زمانی من ازخونوادم خیلی شاکی بودم.خیلی غصه میخوردم و میگفتم این حق نیست که فلان رفتار رو کردن.اما یکی ازکارشناسای تالار بهم گفت چرا انقد برات مهمه که خونوادت چی میگن؟؟و من دیدم واقعا راست میگه..
من تا کی باید خودمو بخاطر اونا ازار بدم؟
تنها راه حل مشکل ما پذیرش هست..یعنی قبول کنیم والدینمون اینجورین و نمیشه تغییرشون داد..بعد باید رها کنیم..یعنی روی رفتارشون تمرکز نکنیم..میدونم سخته اما بعد یه مدت شدنیه..
به هر حال ما یه روزی مستقل میشیم و باید فقط روی زندگی خودمون تمرکز کنیم.خوب این تمرکز رو از الان شروع کن..به پدرت حق بده از بعضی کارات خوشش نیاد..نه چون تو بدی..بلکه چون دو فرد متفاوتین با سلایق متفاوت..لزومی نداره فکر کنیم هر چی اونا میگن درسته یا مهمه..باید بهشون احترام گذاشت اما نباید روی تک تک حرفا و کاراشون تمرکزکرد.اونها که فرشته نیستن.اونا هم اشتباه میکنن..تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که حرفاشونو بشنویم و اونایی که ازار دهنده است رو رها کنیم.
دوست عزیز با دو تا پست نمیشه درباره ادما قضاوت کرد..انقد هم خودتو در معرض قضاوت دیگران قرار نده..اعتماد به نفست پایینه..منتظری تا دیگران تاییدت کنن تا شارژ بشی؟؟در حالی که فقط و فقط ازخودت انتظار اینکارو داشته باش..اگه دیگران بهت انرژی مثبت دادن چه خوب اگه نه هم بگذر.بانک احساسیت رو وابسته به دیگران نکن،،هیچ کس،نه پدر نه مادر نه دوست نه حتی همسر.نقل قول:
روابط عموميم بد نيست به نظر شما چه طور بوده؟منظورم اين هستكه الان كه از شما راهنمايي خواستم شما سطح روابط عمومي من را چه طور ديديد؟
البته بهتره به متخصص مراجعه کنی..اما فکر میکنم بیشترش از اعصابه..ریز به ریز رفتارای پدرت رو موشکافی و مرور میکنی و حرص میخوری..منم یه زمانی مثل تو بودم..اما این فکر که اونا هم ادمن و اشتباه میکنن باعث شد که اروم بشم..اگه بپذیری رها میکنی..وقتی رها کردی به جای تمرکز روی رفتار پدرت انرژی و تمرکزت رو میذاری روی برنامه های خودت.نقل قول:
تپش قلب و لرزش دست(فقط زماني كه عصباني مي شوم) و لاغري شدم
بهت پیشنهاد میکنم یه مدت ازقرص اهن خارجی(یه نوع هندی هست یه نوع انگلیسی،که انگلیسی بهتره) استفاده کنی..کم کم اشتهاتو بازمیکنه و باعث میشه هم بهتر غذا بخوری هم وزنت بالا بره.تاثیرش رو دیدم.
موفق باشی
این دو تا هم می تونن کمک باشن:
http://www.hamdardi.net/thread-3160.html
http://www.hamdardi.net/thread-17774.html