RE: سخت گیری های خانواده من
سلام جناب راوه
چه خوبه که به خانوادتون برای ازدواج اعتماد کردین...
به نطرتون به غیر از خانواده چه راه های دیگه ای برای انتخاب همسر وجود داره؟
RE: سخت گیری های خانواده من
مرسی که توجه کردین
به نظرم راههای بسیاری برای آشنایی با یک نفر وجود داره همونطور که روزانه برای ما اتفاق می افته مشکلم در روش ارتباط نیست چون بسیار خونگرم و خودجوش هستم و خیلی زود با اطرافیان آشنا و صمیمی می شم ، بلکه علاقه مندم که شروع ارتباط با همسر آینده توسط خانواده انجام بشه اما متاسفانه برخی مشکلات اجازه و فرصت این اشنایی رو فقط در 5 مورد در اختیارم گذاشته و خیلی از فرصتها از دست رفته چه خوب چه بد
احساس تنهایی ندارم ولی روزها پشت سر هم در حال گذر هستند و همچنان در انتظار فکر میکنم برای شما غیر منطقی به نظر برسه اما در تصمیم گیری به کسی وابسته نبودم و نیستم اما برای این مورد ارزش و احترام خاصی قائل هستم و تمایلی به پیشنهاد دادن توسط خودم ندارم اما نمی دونم تا چه زمانی می تونم منتظر پدر و مادرم باشم
RE: سخت گیری های خانواده من
جناب راوه
قرار نیست خانواده شما با همسر شما زندگی کنن که این انتخاب رو به اونها سپردین. این وظیفه شماست و از اونجایی که خیلی علاقه دارین که همسرتون کاملا مورد تائید خانواده باشن، خودتون با در نظر گرفتن معیارهای خانواده که به نظرتون منطقی میاد انتخاب کنید. این کاملا وظیفه شماست . به نظر من اگر دختری ببینه که شما در این حد استقلال هم ندارید، حتما نگران آیندش با شما خواهد شد...
RE: سخت گیری های خانواده من
سلام
اگر اينقدر نظر خونواده واستون مهمه افرادي رو كه به نظرتون مناسب ميان به اونها معرفي كنيد و از اونا هم نظر خواهي كنيد
يا يه جور غير مستقيم واسطه شناخت با خونواده تون بشين
اگر دليل شما واسه اين كار اينه كه از عواقب اشنايي خارج از محدوده خانواده ميترسيد بايد بگم سن كمي نداريد كه از عواقبش بترسيد و دليلي هم براي مخفي كاري نداريد
خواستگاري بريد و زير نظر خونواده ها به شناخت برسيد
شما زبانا ميگيد روابط عمومي خوبي داريد اما همين كه ميگيد نميتونيد به خانواده راحت بگيد حتا از شرم(كه اصلا دليل نيست تو اين امر)نشون ميده اينقدر ها هم قوي نيستيد
دختري كه فردا مياد تو زندگي شما فقط و فقط شمارو ميشناسه و قراره با شما زندگي كنه,فكر نميكنيد بهتره يه كم محكمتر و مستقلتر عمل كنيد
RE: سخت گیری های خانواده من
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rave
ولی باز بسیار علاقه مندم که از طرف خانواده با همسرم آشنا بشم
سلام
آقای راوه من احساس می کنم شما بی دلیل دچار حساسیت رو روش انتخاب همسر شدید
این موضوع که به دلیل احترام به خانواده و اینکه نظر اونها برای شما مهمه دوست دارید اون ها به جستجو بپردازند تا حدی قابل قبوله...
ولی این کار شما اصلا منطقی نیست که خودتون فرصت ها رو از دست بدید!
یعنی اینکه شما شخصا فرد مورد نظرتون رو انتخاب کنید و فرصت هایی که جلو روتون قرار می گیره رو نادیده بگیرید..به دلیل اینکه می خواین حتما این انتخاب از طرف خانواده صورت بگیره اصلا منطقی نیست
درواقع منافاتی بین این دو موضوع نیست.
شما می تونید خودتون اگر فرد مناسبی رو دید و پسندیدید به خانوادتون بگید وخودتون شخصا اقدام به خواستگاری نکنید....یعنی به این طریق احترام و اهمیت نظر خانواده رو رعایت کنید اگر اونها ایشون رو تایید نکردند ...که هیچ(با توجه به طرز فکرتون البته) و اگر تایید کردند و اقدام به خواستگاری رسمی کردند که بقیه مراحل رو زیر نظر خانواده طی می کنید..
RE: سخت گیری های خانواده من
مرسی از توجه شما
انتخاب به عهده خودم هستم فقط منتظر معرفی یا پیشنهاد از طرف خانواده بودم نه اینکه برام انتخاب کنند و تمام معیارهای اونها پذیرفته شده باشند. ولی حالا تصمیم رو بر این گرفتم که باید خودم پیش قدم بشم هر چند که می بایست چند سال پیش می شدم و صبوری اینجا باعث عقب افتادگی چند ساله از زندگی مشترک شد
متاسفانه تا به حال با دید اینکه کسی رو برای زندگی انتخاب کنم به دیگران نگاه نمی کردم و تمام روابط در حد کنترل شده بوده البته کمی سخت گیرانه از طرف خودم چون امیدوار بودم که کیس مناسب رو معرفی خواهند کرد
سعی خودم رو می کنم در اولین مورد مناسب به خانواده مستقیمآ اطلاع بدم و نگرانی از این بابت نیست و در اینکه اشتباه کردم شکی نیست ولی برای جبران فکر میکنم راه حل خوبی وجود داشته سنم 32 ساله نه 39 سال که خیلی داغون به نظر برسه
بازم مرسی از شما
RE: سخت گیری های خانواده من
خواهش می کنم ،خوب سن خیلی مهم نیست!هر چند تو ازدواج و خیلی مسائل دیگه زندگی تاثیر گذار هست..ولی شما نگرانی از بابت سن تون نداشته باشید چه 32 سال و چه 39 سال
هیچ کدوم داغون به نظر نمی رسند...
.
مسلمه که راه جبران وجود داره
هم شرایط خوبی هم دارید و نه سنتون اونقدی بالا رفته که نگرانتون کنه یکمی همت کنید به شخص مورد نظر خودتون می رسید
از اینکه 32 ساله هستید و ازدواج نکردید ناراحت نباشید و با دقت و با حوصله و در فرصت کافی به مساله ازدواجتون بپردازید.زیر نظر خانواده
موفق باشید
RE: سخت گیری های خانواده من
عزیز جان شما فقط یه مشکل داشتین اونم خواست ازدواج سنتی بوده. درواقع مثل این بوده کارتون که بگن این کف دست اگه مو داره بکن! خانواده ای که یکیشون بیماره و اون یکی سخت گیر و فامیلایی که نمی خوان کسی رو به شما معرفی کنن. در عمل هیچکسی رو نداشتین که شما رو با یکی اشنا کنه و خودتون رو الاف کردین!
بازم خوبه و سنتون مناسبه و خیلی خوبه الان می خواین که دیگه منتظر این شکل از ازدواج به روش سنتی نباشین.
من خودم شخصا فکر نمی کنم ازدواج سنتی خیلی هم جالب باشه. ازدواج غیر سنتی مثلا همکاراتون اگه مناسب باشن احتمال عشق بیشتره توش. در کل می تونین که شخص مناسبو خودتو پیدا کنین بعدش با خانواده همون مسیر خواستگاری سنتی رو برین. البته اینجا دیگه از خونواده ی اون شخص اطلاع خاصی ندارین و باید هر چی می تونین خودتون از شخص شناخت پیدا کنین، ترجیحا تا قبل از خواستگاری به نظر من.
موفق باشید.
RE: سخت گیری های خانواده من
دوست عزيز
براي زندگي كردن و ساختن زندگي هيچوقت دير نيست
فقط كافيه خودت باشي و خداي خودت و اعنماد
چشمهاتو بازكن و كنار احترام و اعتماد به پدر و مادرت تلاش خودتم بيشتركن
مطمين باش يه ازدواج مناسب تا اخر عمر احساس شادابي و جووني رو واست به همراه داره اگه بدوني چي ميخواي و واسه حفظش تلاش كني
موفق باشي و واستون ارزوي خوشبختي دارم
RE: سخت گیری های خانواده من
بسیار بسیار از شما تشکر میکنم که توجه میکنید و به خوبی تحلیل میکنید بدون اینکه شناختی غیر از چند جمله از شخص مقابل داشته باشید
خیلی خوشحالم که با این سایت آشنا شدم و امیدوارم که تجربه م برای جوانترهای با طرز فکر مشابه مفید باشه در اصل هدفم این بود نه چیز دیگه ای
متاسفانه به واسطه شغلم همکار زن ندارم ولی تا دلتون بخاد مراجعه کننده دختر و البته در سن کمی اونطرف تر از کیس مناسب برای خودم طرف هستم چیزی در حدود 20 الی 25 ساله
سعی خودم رو می کنم با دید آزادتری و کمی نزدیک به خط قرمزهای اخلاقی و فکری خودم به اطراف نگاه کنم تا که اون کسی که به نظرم کشش و جذابیت هر چند ظاهری داره رو به خانواده معرفی کنم ترسی از این ندارم که کیس مورد نظر با معیارهای خانواده م و خودم هماهنگی نداشته باشه نمی خام بیش از این در این مسیر پیاده و تنها قدم بردارم
چون به اندازه کافی وقت کشی کردم و این مسئله که چرا این تصمیم بسیار بد رو گرفته بودم همچنان جای سوال هست ولی به جای پیدا کردن جواب برای یک سوال که از اصل اشتباه بوده فکرم رو باید متمرکز این کنم که از تمام تواناییم استفاده کنم تا مثل همیشه خالق موقعیت باشم
سخت گیری کردن گاه بی جای خانواده واقعآ باعث بسیاری از مشکلات می شه و این هم نوعی از اون بوده که با بی توجهی نسبت به اون چند سال رو سپری کردم
باز هم تشکر از شما