-
ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
:302:خواهشن کمکم کنید با سلام من دختره 21 ساله ی هستم که حدود 6 سال با یه پسر رابطه داشتم ایشون الان 23 سال دارن یعنی از بچگیمون باهم دوست بودیم خیلی هم همو دوس داشتیم با وجود تمام مشکلات باز هم با هم موندیم و وابستگی خیلی شدیدی به هم داریم و رابطه جنسی شدید باهم داشتیم که متسفانه من بکارتم رو از دست دادم حدود 3سال پیش ایشون به اصرار پدرش نامزد کردن که به خاطر علاقه ای که به من داشتن و به خواست من با کلی دعوا کردن با پدرشون نامزدشو طلاق داد و باز ما باهم رابطمون رو شروع کردیم.من میدونستم خانواده من صددرصد با این ازدواج مخالفن حقم دارن چون ایشون مواد مصرف میکنن بیکارن ولی من باز دوسش داشتم .چند وقت پیش به خاطر اینکه خانوادهای هردمون با ازدواجمون موافقت کنن تصمیم به فرار کردن گرفتیم به مدت چند ساعت رفتیم با اصرار خانوادهامون برگشتیم ولی باز خانواده من اینقد اصرار کردن که باش ازدواج نکنم به خاطر اعتیادش و تهدید به طرد کردنم کردن منم پشیمون شدم برگشتم.الان 2ماه ازون قضیه میگذره خانوادم باهام مثه یه زندونی رفتار میکنن که دارم دیوونه میشم.الان تونستم باز با این اقا حرف بزنم که خیلی داغون شده بود گفتم برو ترک کن یک ماه رفت کمپ که ترک کنه مشکل کارشم حل کرده داره کار میکنه .الان میخوان بیان خواستگاریم ولی خانوادم ازش متنفرن نمیدونم چیکار کنم ازین وضع زندونی بودنم خسته شدم اون اقام خودشو کمی اصلاح کرده ولی میترسم اگه باز بگم باش ازدواج میکنم خانوادم طردم کنن.ولی اگه ازش جدا بشم باز میره سره مواد خیلی بم وابستس حتی میترسم خودکشی کنه.من میدونم اصلاح میشه ولی چجوری خانوادمو قانع کنم[/size]
-
خواهشن کمکم کنید دارم دیوونه میشم
سلام begard عزیز
خواهر جان بهتره کمی منطقی باشی . به حرفام توجه کن.
1- خانواده ات قطعا خیر و صلاح و خوشبختی تو رو میخوان .
2- سعی کن به دید یک زندانی به شرایطط نگاه نکنی. از فرصت پیش آمده استفاده کن و کمی فکر کن.
3- هیچ عقل سلیمی به تو نمیگوید که با چنین مردی ازدواج کنی.
4- تو نسبت به به هم خوردن نامزدی و طلاق این آقا از نامزدشون، مسئول هستی. باید بیشتر توضیح بدی.
5- هنوز سنی نداری و حتی اگر به دلیل از دست دادن بکارت و به هم خوردن نامزدی اون آقا بخوای باهاش ازدواج کنی باید طی یک برنامه بلند مدت این کارو انجام بدی و نه خیلی هول هولکی و فوری
به نظر من بهتره قبل از هر کاری اول اعتماد پدر و مادرتو به دست بیاری و بهشون ثابت کنی میتونن به تو اعتماد کنن. کمی سخته و شدنیه.و بعد از اون باهاشون صحبت کنی یک بار خانواده پسر رو ببینند.
باید خانواده ها و بزرگترها بیان وسط و به هر حال یه طوری این مشکل رو حل کنن و توافق کنن.
تو الان خیلی احساساتی و بی منطق داری پیش میری . نباید ریسک کنی . بذار خودش رو حتما حتما اصلاح کنه و بعد به ازدواج فکر کن.
نترس. مطمئن باش خودکشی نمیکنه.
-
بینه عقل و احساسم گیر کردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط begard
:302:خواهشن کمکم کنید با سلام من دختره 21 ساله ی هستم که حدود 6 سال با یه پسر رابطه داشتم ایشون الان 23 سال دارن یعنی از بچگیمون باهم دوست بودیم خیلی هم همو دوس داشتیم با وجود تمام مشکلات باز هم با هم موندیم و وابستگی خیلی شدیدی به هم داریم و رابطه جنسی شدید باهم داشتیم که متسفانه من بکارتم رو از دست دادم حدود 3سال پیش ایشون به اصرار پدرش نامزد کردن که به خاطر علاقه ای که به من داشتن و به خواست من با کلی دعوا کردن با پدرشون نامزدشو طلاق داد و باز ما باهم رابطمون رو شروع کردیم.من میدونستم خانواده من صددرصد با این ازدواج مخالفن حقم دارن چون ایشون مواد مصرف میکنن بیکارن ولی من باز دوسش داشتم .چند وقت پیش به خاطر اینکه خانوادهای هردمون با ازدواجمون موافقت کنن تصمیم به فرار کردن گرفتیم به مدت چند ساعت رفتیم با اصرار خانوادهامون برگشتیم ولی باز خانواده من اینقد اصرار کردن که باش ازدواج نکنم به خاطر اعتیادش و تهدید به طرد کردنم کردن منم پشیمون شدم برگشتم.الان 2ماه ازون قضیه میگذره خانوادم باهام مثه یه زندونی رفتار میکنن که دارم دیوونه میشم.الان تونستم باز با این اقا حرف بزنم که خیلی داغون شده بود گفتم برو ترک کن یک ماه رفت کمپ که ترک کنه مشکل کارشم حل کرده داره کار میکنه .الان میخوان بیان خواستگاریم ولی خانوادم ازش متنفرن نمیدونم چیکار کنم ازین وضع زندونی بودنم خسته شدم اون اقام خودشو کمی اصلاح کرده ولی میترسم اگه باز بگم باش ازدواج میکنم خانوادم طردم کنن.ولی اگه ازش جدا بشم باز میره سره مواد خیلی بم وابستس حتی میترسم خودکشی کنه.من میدونم اصلاح میشه ولی چجوری خانوادمو قانع کنم[/size]
دوباره سلام با تشکر از دوست عزیز که بم پاسخ دادن بله من مسئول به هم خوردن نامزدیشونم اون موقعه 18 سال داشتم خیلی بم برخورد که نامزد کردن الانم خیلی پشبیمونم بابتش چون با وجود اینکه میدونستم خانوادم مخالغن بش گفتم طلاقش بده الانم مسئولم بابتش و ایشون حق دارن بگن با زندگیم بازی کردی که خیلی عذاب وجدان دارم.ایشون ترک کرده خیلیو جوونه من به ترکش امید دارم درمورد بکارتمم بعده فرار به مادرم گفتم گفتن حلش میکنیم نگران نباش ولی خانوادم به چشم یه اشغال که با ابروشون بازی کرده بش نگاه میکنن ولی من به چشو یه ادم که اصلاح میشه خوب به هرکی باید فرصت جبران داد
-
ازدواج با پسری که معتاد چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
با سلام من 21 سال سن دارم با کلی درگیری عاطفی و عقلی.من به مدت 6 سال با یه پسر دوست بودم یه رابطه کاملا عاشقانه و پر از دردسر ما خیلی هم رو دوس داریم با وجود خیلی از مشکلات باز باهم موندیم خیلی بهش وابستم در حدی که بدترین کار دنیا رو هم در حقم بکنه باز باهاش موندم ایشون 23سال دارن و یه جورای باهم بزرگ شدیم البته رابطه جنسی هم داشتیم در حدی که بکارتم رو از دست دادم .3سال پیش به اصرار خانواده ایشون نامزد کردن وپدرشون چون قدیم جز خانها بودن مثلا من رو لایق خودشون نمیدونستن ولی بنا به علاقه به من و خواسته من ایشون طلاق گرفتن با کلی دعوا و قهر از خونه حرفشو به کرسی نشوند .ولی خانواده من 100% با ازدواج ما مخالفن حقم دارن من عشق کورم کرده بود ایشون هم مواد مصرف میکنن هم بیکارن تصمییم گرفتیم باهم فرار کنیم که بعده چند ساعت با اصرار خانواده برگشتیم که خانوادم به خاطر اعتیاد بم اصرار کردن باش ازدواج نکنم برگردم خونه منم با تهدید اونا که تا اخر عمر عاقم میکنن برگشتم.الان 2ماه ازش میگذره دوری ازش دیوونم کرده ازون بدتر باهم مثه یه زندونی رفتار میکنن که روانیم کرده حتی خود زنی کردم تونستم با دوستم باز حرف بزنم اونم داغون بود گفت ترک میکنم یک ماه رفت کمپ الان پاکه داره کارم میکنه البته پدرش خیلی پروتمنده بش خونه ماشین داده .الان گفتن بمیام خواستگاریت ولی خانوادم ازش متنفرن حتی ادم حسابش نمیکنن ولی ما خیلی همو دوس داریم حتی چون نمیزارن ببینمش دارم از خانوادم متنفر میشم افسردگی گرفتم .اونم بم خیلی احتیاج داره من به پاک شدنش ایمان دارم ولی کسی نمیزاره حرفشم بزنم.خواهشن بگید چیکار کنم اونم ادمه اصلاح میشه.میترسم باز خانوادم سره دوراهی اون یا ما بزارنم .اون خیلی واسم تلاش کرده خانواده خودشو راضی کرده حالا میگه نوبته توست.چیکار کنم:302:
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
دوست عزیز من سلام.به همدردی خوش اومدی
میدونم الان چه حالی داری؟ازخونوادت داری متنفر میشی چون اجازه نمیدن با عشقت عروسی کنی..
اما واقعیت میدونی چیه؟؟اونا جیگرشون کباب میشه که دختری که 21 سال براش زحمت کشیدن اشتباهی کنه کنه که راه برگشت نداره...میدونم حس منفی به خونوادت داری اما نمیتونی بفهمی چقد دوستت دارن و چقد نگرانتن.
6سال دوست بودی..بکارتت رو از دست دادی..زمان کمی نیست برای یه دختر که اون پسر رو نه دوستش بلکه مرد زندگیش ببینه..بهش وابسته بشه..اغلب ما دخترها احساساتی هستیم..بعضیامون قلبمون که جایی رفت دیگه تخت گاز میخوایم تا اخرش بریم...اما یه لحظه ترمزکن.
عزیز من تا حالا معتاد دیدی؟؟با معتاد زندگی کردی؟؟وقتی بهشون مواد نرسه رو دیدی؟؟؟دیدی چطور برای یه ذره مواد حاضرن همه زندگیشونو حراج کنن؟؟من دیدم معتادی رو که حال خودشو نمیفهمید..زنش رفت..بچش اواره شد..پدر و مادر پیرش هر روز ازش کتک خوردن..نه عزیزم تو هنوز واقعیت زندگیشونو ندیدی..وقتی ازخود بی خود میشن و تموم شیشه ها رو میشکنن و یه تیکه شیشه میذارن زیر گلوی پدر...
وقتی همه مال و اموالش رو بخاطر مواد ازدست میده و کارش به قاچاق و زندان و....بگم بازم..اینا قصه نیست..عین واقعیته که دیدم و باورم نمیشد.
نمیگم معتاد نمیتونه ترک کنه اما حالا حالاها زوده که قضاوت کنی که واقعا ترک کرده..ترک معتادها چندین قدم داره..کلاسای زیادی باید برن ومراحل مختلف داره...
خودتو بکش کنار.رابطه ات رو قطع کن.میدونم سخته..واقعا سخته .اما می ارزه.به ایندت..برو پیش مشاور..این مدت سختی رو تحمل کن تا این وابستگی6 ساله ازبین بره..بعدش میفهمی خونوادت صلاحتو میخواستن..
زندگیت ارزش داره و برنمیگرده..روش ریسک نکن
موفق باشید
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
آروم باش میدونم خیلی ناراحتی که به خواسته ات نرسیدی
عزیزم بیا و چند لحظه احساست رو کنار بگذار.این اتفاق رو از دید کس دیگه ببین مثلا فکر کن برای دختر همسایتون اتفاق افتاده.
ببین چند تا معتاد تونستن واقعا ترک کنن؟؟؟دیگه هیچ وقت نرن سراغ مواد.
کسی که به مواد معتاد بوده یعنی اینکه چیزهای دیگه هم میتونه مصرف کنه .
خواهر گلم چرا صبر نمیکنی تا یه پسر پاک از هر الودگی بیاد سراغت تو لیاقتش رو داری.
از خانوادت هم دلخور نباش .حق دارن خودتو بذار جاشون خودت حاضری دخترت رو بدی به کسی که مواد مصرف میکرده؟؟؟
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
یه ماه رفته کمپ ترک کرده؟!!!
جل الخالق!! چه چیزا که بشر نمیشنوه!
آخه آبجی یه ماه خیلی کمه که!!!
چند سال معتاد بوده حالا با یه ماه رفتن به کمپ...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شدیدا وابسته ای و مثه اینکه تو فیلم هم زندگی میکنی
زندگی فیلم نیست دختر جون
برو دانشگاه درستو بخون.بگو تا من درسمو میخونم تو هم ببین چیکار میکنی دیگه
الان بیشترین تمرکز شما دو تا رو رابطه جنسیه
یعنی بیشتر از هرچیزی به هم کشش جنسی دارین+وابستگی+خاطرات فراوان
دوباره بشین خوب فکر کن
اگه اومدی تو این تالار تاپیک باز کردی یعنی اینکه به فکر چاره هستی
فعلا درس خوندن در اولویته
پس
درسو بچسب
ضمنا خود تو هم یه جور معتادی
وابسته ای به اون پسر
یعنی به رابطه با اون پسر معتادی
هر وقت تو تونستی وابستگیتو کم کنی و به اصطلاح ترک کنی
اونم میتونه ترک کنه
میگم ترک کن
نه اینکه پسره رو یهو ولش کنی به امان خدا
وابستگیت رو ترک کن
سعی کن دلبسته باشی نه وابسته
که:
وابستگی بد دردیه
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
با تشکر از دوستان عزیز.من خودم دانشجوم پیام نورم الانم تو شرکتی که پدرم مدیر عامله دارم حسابداری میکنم خانوادم اصلا به روم نمیارن حتی صدبار قول دادن باز بعده یه مدت ازادیمو بم برگردونن ولی تحمل این تغییر واسم سخته.ازون طرفم پسر عمه ام که دانشجوی فوق لیسانسه و از تمام ماجرا حتی فرارم خبر داره بم پیشنهاد ازدواج داده خیلی پسر خوب و سالم و آیندش روشنه و از بچگی دوسم داشته و خانوادم از خداشونه ولی چون من همیشه به چش برادر نگاش کردم اصلا نمیتوتم قبول کنم و خیلی با دوست قبلیم فرق داره اگرم قبول کنم فقط واسه اینکه ازین وضع خلاص بشم و میدونم حتما دوسته قبلیم اگه خبر ازدواجمو بشنوه قیامت میکنه واسم دردسر درست میکنه حتی یادمه تو رابطمون یه بار ازش جدا شدم کله پنجره و شیشه خونمونه با سنگ شکوند .الان تو این وضعیت تصمیم گیری کاره درستیه وقتی یه حس عمیق به یکی دیگه دارم میترسمم بعدن پسر عمه ام به روم بیاره به چشمم بزنه گذشتمو.واقعا موندم چیکار کنم
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
نقل قول:
ولی تحمل این تغییر واسم سخته
اره عزیزم سخته..میدونیم که سخته.اما باید تحمل کنی.این نتیجه اشتباهات 6 سال گذشته ات هست..رابطه ات رو باهاش یه دفعه ای قطع کن..شمارتو عوض کن..کادو و یادگاری هر چی ازش داری دور بریز..جاهایی که باهاش خاطره داری نرو.سعی کن یه مدت همراه برادر یا پدرت باشی تا اذیتت نکنه.از تکنیکهای توقف فکر استفاده کن.یعنی وقتی یادش میفتی بدون سرزنش خودت ذهنت رو متوجه یه موضوع دیگه کن...
و صبور باش..یه شبه این تغییرات ایجاد نمیشه.
الان موقع مناسبی برای تصمیم ازدواج نیست.تو الان اصلا اماده ازدواج نیستی..بذار ازاین وابستگی6 ساله رها بشی.بعد روی خودت کار کن تا امادگیهایی که واسه یه ازدواج سالم و پایدار لازمه رو بدست بیاری...وقتی واسه ازدواج و اداره زندگی مشترک اماده شدی تصمیم بگیر..ازدواج فقط عروسی کردن نیست..اداره یه زندگی30-40 ساله است..مثل اینکه بخواین یه کشتی رو تو دریا هدایت کنی..اول خودت باید اماده بشی..بعد یه کشتی خوب بگیری و یه ناخدا ی خوب که تو مواقع حساس و طوفانها بتونه کشتی رو هدایت کنه یعنی شوهرت انتخاب کنی.
موفق باشید
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
دوستان عزیز
عزیزان خوب همدردی
یه چیزی هست که به نظر من بهتره در نظر بگیریم.
دوستمون begard باعث شده که یه زندگی متلاشی شده.
خودش میگ که باعث شده اون آقا از نامزدش جدا بشه. این چیز کمی نیست.
حالا چطور بهش بگیم : کات کن.مثلا ازدواج کن؟؟
پس این اتفاق چی میشه؟؟؟
البته این نظر منه.
شاید به نظر شما منطقی نیاد.
اما نمیشه با زندگی کسی بازی کرد.
من به عقلم جور در نمیاد. اما این نظر شخصیمه.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
[size=large]واقعا ازت منمونم بهار جان بابت توجه و راهنماییات .به حرفتون گوش میدم فعلا اصلا آمادگی قبول یکی دیگرو ندارم میخوام بخونم واسه ارشدم به اون پسرم میگم تا چند سال تمام سعی خودشو واسه اصلاح بکنه بعده چند سال اگه واقعا بهتر شده بود خانوادمم قبولش میکنن .مرور زمان همچی رو حل میکنه میخوام نماز بخونم میگن حلاله همه مشکلاته. شما هم واسم دعا کنید این مرحله زندگیمو با موفقیت تموم کنم من دلم واسش میسوخت ولی فهمیدم اون دلش واسه خودشم نمیسوزه من چرا خودمو فدا کنم.بازم ممنون
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
مهربونی جان.دختر گل..قبول دارم کار این خانوم اشتباه بوده اما بخاطر یه اشتباه باید اشتباه بزرگتر رو انجام داد؟؟؟
چون نامزدی اون اقا به هم خورده و این خانوم هم مثلا مقصر بوده حالا این خانوم باید با یه شخص معتاد با اینده نامعلوم ازدواج کنه؟؟؟
این خانوم اگه در توانش هست باید حلالیت بطلبه و اگه نه توبه کنه و از خدا بخواد ببخشدش..اما اینکه با این پسر عروسی کنه یا نکنه تاثیری نداره.
ببین دختر خوب اینها هر دوشون تو این 6 سال اشتباهاتی داشتن این خانوم بکارتش رو ازدست داده.اون اقا نامزدیش به هم خورده..و این نتیجه دوستی هاییه که ازسر احساس و وابستگیه.الان هر کدوم یه جور دارن تاوان میدن.
بهترین کار اینه که ازاشتباه بیرون بیایم نه ادامه بدیم و این هم به صلاح این خانوم هست و هم اون اقا.
موفق باشید
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
دوست خوبم mehraboni شما به قسمت الهی اعتقاد دارید اگه اونا قسمت هم بودن من میتونستم کاری بکنم.من خیلی بابت این موضوع به خودم سخت گرفتم ولی تقصیر خودش بود با وجود اینکه نامزد داشت هر روز التماس میکرد من منتظرش بمونم تا طلاقش میده خدا شاهده من نخواستم ایشون اینقد بم اصرار کردن من چون دوسش داشتم بش قول دادم.با توجه به چیزیای که درموردش نوشتم ازدواجم میکرد دوامی نداشت چون حتی به نامزدشم گفته بود با زور پدرش ازدواج کرده من میگم پدرشون مقصرن که با تعصبات خشک خان و رعیت مجبورش کرد با فامیلشون ازدواج کنه.من الانم میگم بشون فرصت میدم اصلاح بشن تا رضایت نسبی خانوادمو بدست بیارن
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
بهار عزیز
begard عزیز
من کاملا این حرف رو قبول دارم و میدونم چنین ازدواجی اشتباه محضه و به نفع هیچکس نیست.
بهار حرفی خوبی زدی. واقعا باید حلالیت بطلبه و توبه کنه.
اون موقع 18 ساله بوده و کم تجربه.
اما به هر حال اون زندگی متلاشی شد.
begard عزیزم الاقل ازش حلالیت بطلب. این کمترین کار وسه نابودی اون زندگیه.
موفق باشی عزیزم.
در ضمن عزیزم
واقعا سعی کن اعتماد پدر و مادرتو جلب کنی.
اونا تو رو دوست دارن و برات خیلی زحمت کشیدن. اونا صلاحتو میخوان.
درسته سخته اما کمی تحمل کن. انشالله زودتر به یه زندگی آرووم برسی.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
باشه حتما حلالیتم میطلبم
ممنون
دوستان دیگه اگه نظره دیگی دارن لطفا بگید
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
begard عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
خوشحالم که تصمیم درست گرفتی و از این رابطه بیرون میایی .
نکته ای که بنده خواستم بگم این است که نیاز داری یک بازسازی شخصیتی داشته باشی ، در این ارتباط آسیب شخصیتی دیده ای بخصوص عزت نفست آسیب دیده و یناز هست بازسازی بشود و همچنین روی مهارتهای ارتباطی کار کن تا دیگه در این ورطه ها نیافتی و از ابعاد مختلف بلوغ کافی پیدا کنی که بتوانی زندگی خوبی بسازی و از استباهات گذشته به عنوا درسی برای خودسازی و ساختن زندگی آینده بهره بگیری
موفق باشی
.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
ممنون ازتون ولی با وجود اینکه بارها گفته میشه معتاد یه بیماره نه یه معضل چرا هیچکی حاضر نیست به یه آدم شکست خورده کمک کنه این دوست من خیلی تو زندگیش مشکل داشته مادرش معتاد بوده بچه طلاقه از نوجوونیش خودش بوده و خودش حتی یه داداش کوچیک داره اون رو بزرگ کرده باش گریه میکرد پوشکشو عوض میکرد میخواست بیاد پیشم مجبور بود اونم بیاره یه بچه 1ساله رو.اصلا مشکلاتشون در حد گفتن نیست ولی به خدا از همه آدمتره اینقد دله بزرگی داره در حده یه دریا.چرا فقط باید به چشم یه آدم اصلاح نشدنی بش نگاه کرد اخه گناه نداره وقتی بم میگه تو مادرمی پدرمی برادرمی تو باش من خوب میشم من چجوری بزارم برم اخه پس انسانیت چی.به خدا اینا فقط منطقه ولی پس دل آدم چی.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
عزیز دلم
با توصیفی که از وضعیت زندگیش کردی او نیاز به خانواده درمانی دارد ، به عبارتی چرخه زندگی آنها داری مسائل هست که این وضعیت را ساخته و نه از شما و نه هیچ کس دیگر جز یک متخصص کاری بر نمیاد و لازمه دوست شما خودش کاری کنه و در پی حل مشکلاتش به یک روانشناس مراجعه و راه خانواده درمانی را پیش بگیرد . برای اعتیاد مادر هم می توانست از بهزیستی کمک بگیرد و .....
شما یک حس دلسوزی آسیب زننده داری ، وقتی حس دلسوزیت را بالغانه بخواهی نشان دهی قطعاً این نخواهد شد که بخواهی با چنین شخصی ازدواج کنی و اینگونه کمکش کنی چون نه تنها چنین نخواهد شد بلکه شما هم می شوی قوض بالای قوض و از طرفی خودت نیز می شوی یکی از مبتلایان آسیب های اجتماعی .
پس شما کاملاً از فکر به او و ارتباط با او بیرون بیا و روی بلوغ روحی و فکری و عاطفی خودت و اعتماد و عزت نفست کار کن .
.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
سلام عزیزم .از نظر من به حرفهای خانواده ات احترام بزار و قدر اینکه صلاح تورو می خوان و بدون.منم شرایط تقریباً تو رو داشتم ولی کسی من و راهنمایی نکرد الان هم دارم با مشکلاتم می جنگم به حدی که دیگه کم آوردم .پس قدر لحظه هات و بدون و سعی کن به حرفهای خانواده ات بیش تر فکر کنی . موفق باشی
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
سلام begard جونم.
خوبی امروز؟
معلومه که یه معتاد هم حق داره زندگی کنه. ازدواج کنه و ...
معلومه که یه انسانه و اعتیاد هم یه بیماریه.
باور کن شعار نمیدم. من خودم تو نزدیک ترین افراد خانوادم ، چنین فردی رو داشتم.
اما
.
.
.
ام عزیزم اون باید بخواد به خودش کمک کنه. اون باید بتونه رو پای خودش بیاسته
این ازدواج واقعا الان و با شرایط فعلی فقط اوضاع رو بدتر میکنه.
حتی اگه عاشقش باشی و بخوای بهش کمک هم کنی تا زمانی که خودش نخواد و باهات همکاری نکنه ، نمیشه. کاریم از تو بر نمیاد.
تو فقط تصور کن یه بچه بی گناه تو زندگی مشترکت با این آقا به دنیا بیاد. میخوای چی بهش جواب بدی؟؟
ها؟؟؟
من اولشم بهت گفتم.
حتی اگر بخوای باهاش ازدواج کنی هم یه کار هول هولکی نیست و برنامه طولانی مدته.
باید واقعا نجات پیدا کنه . واقعا از مواد متنفر بشه و واقعا پاک باشه.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
باز ممنون همون طور که فرشته مهربان گفتن من دارای یه حس دلسوزی تخریب کننندم که همیشه خودمو واسه بفیه فدا کردم یعنی خودمو دوس نداشتم الانم که عزت نفسم اعتمادم رو از دست دادم بیشتر دچار حس منفی به خودم شدم دیروز رفتم پیش مشاور گفتم از هیچی لذت نمیبرم نه از کارم نه از درس خوندنم انگار فقط فرشته نجات شدن واسه دوستم خوشحالم میکنه ایشونم اصلا چیزه خاصی نگفت فقط گفت خودتو دوس داشته باش ولی راهشو نگفت گفت تو مسئول مشکلات ایشون نیستی گفتم من باعث طلاقش شدم مشکلاتشو بیشتر کردم ولی گفت یه لحظه به عقب برگرد تو چه چیزای از دست دادی گفتم همه کار کردم واسش سره خانوادم کلاه گذاشتم با ابروم بازی کردم هر خواستگار و پیشنهادی رو که به مراتب ازش بهتر بودن رد کردم کلی واسه اصلاحش گریه کردم نذرو نیاز کردم وقتی داشتم اینا رو میگفتم خودم فهمیدم من خیلی بیشتر ضربه خوردم این در جواب دوستانی که واسه بهم خوردن نامزدیشوت منو سرزنش میکنن.بم بگید چجوری به خودم بیشتر ازون بها بدم دیگه ترحم نکنم
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
دوست عزیز الان یه عالمه خاطرات مختلف داری که یاداوریشون برات ازار دهنده است.تو اول باید این خاطرات رو تملک کنی یعنی بار احساسیشون رو بگیری.
میشینی ریز به ریز خاطرات 6ساله ات رو با جزئیات مینویسی..گریه میکنی..داد میزنی..خودتو کاملا تخلیه میکنی...بعد روی همشونو خط میزنی و مینویسی بخشیدم و رها کردم و میسوزونی و خاکسترشو تو سینک ظرفشویی میریزی.
هر چی یادگاری و..ازش داری دور میریزی..اهنگ غمگین گوش نمیدی..رمان عاشقانه نمیخونی..تو جمعهایی که صحبتشون این چیزاست فعلا نمیری.
یه دفترچه یادداشت برمیداری برای خودت.از خودت تشکر میکنی..قربون صدقه خودت میری..برای خودت کادو میخری....روز تولد یا بی مناسبت برای خودت هدیه بگیر..به خودت جایزه بده..یه شاخه گل..یه بستنی..(لازم نیست گرون یا بزرگ باشه).هر کار کوچیک مثبتی که انجام دادی تو دفترچت مینویسی و ازخودت تشکر میکنی...
به خودت نامه مینویسی.میگی چقد خودتو دوست داری..میگی به فکرشی..
هر شب قبل از خواب چند دقیقه به مسائل مثبت فکر کن..اگه فکر منفی اومد سراغت خیلی راحت بگو بعدی..و باز اگه فکر منفی اومد تو ذهنت بگو بعدی تا یه موضوع مثبت بیاد تو ذهنت.
موفق باشی
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
پسر عمه ام اومد خواستگاریم خانوادم خیلی خوشحالن میخوام وسه اینکه واسشون جبران کن به حرفشون گوش بدم ولی دریغ از یه حس کوچیک یه اشتیاق .مادرم میگه حس تو خوشبختی بوجود میاد توام که خوشبخت میشی مشاورم گفت اگه مناسبه بش جواب مثبت بده میشه جایگزین زودتر یادت میره ولی وقتی تمام فکرو حواسم پیش یکی دیگس چجوری جانشین میشه حتی دیروز داشتم باش حرف میزدم اصلا یادم رفت پسر عمه ام تو خیالم فکر میکردم دارم اینو به دوستم میگم .نمیدونم کاره درستیه یا نه ولی ازین وضع خستم میخوام بشه وسیله نجاتم
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
سلام دوست عزیزم .از نظر من اگه پسر عمه ات می تونه جایگزین اونی که دوستش داری بشه حتما اینکارو بکن چون هم رضایت خانواده رو داری هم خودت و می تونی راضی کنی .عزیز دلم اینقدر زندگی پستی بلندی داره که وقتی واردش می شی تنها چیزی که بهش فکر نمی کنی دوست داشتنه. خود من الان اینقدر مشکلات دارم که فراموش کردم کی هستم و برای چی دارم این زندگی رو ادامه می دم فکر می کنم دارم مجازات می شم.بخاط اینکه پدرم وقتی ما عقد کردیم تازه فهمید که شوهرم به درد من نمی خوره منم که توی عقد باردارشده بودم هیچ راهی جز مخالفت با پدرم رو نداشم .حالا هم دارم تحمل می کنم نه زندگی .پس راهی که به صلاحته برو اگر نظر منو بخوای یه مرد معتاد هیچ وقت برای تو شوهر مناسبی نمیشه.موفق باشی
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
سلام...
پسر عمه شما ميدونه كه رابطه شما با اون آقا خيلي بيشتر از يه دوست ساده بوده؟؟؟
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
begard جان..اصلا اینکارو نکن..با پسرعمه ات صحبت کن و براش توضیح بده الان تو شرایطی نیستی که بتونی برای ازدواجت تصمیم بگیری..ازش بخواه یه مدتی رو بهت فرصت بده تا بتونی روی خودت کار کنی..بعد پیش یه مشاور خوب برو و ازش بخواه بهت کمک کنه تا بتونی زخم روحی رابطه قبلیت رو درمان کنی.از خونوادت هم بخواه تو این زمان بهت کمک کنن و یه مدت حرف ازدواج بهت نزنن تا اماده بشی..فقط وقتی واقعا برای ازدواج اماده شدی تصمیم بگیر و جواب مثبت یا منفی بده.
نقل قول:
حس تو خوشبختی بوجود میاد توام که خوشبخت میشی
دنبال خوشبختی تو ازدواج نگرد..خوشبختی ساختنیه..یه پایه ازدواج تویی..که باید تلاش کنی تا خوشبختی رو بسازی.
هر وقت به مرحله ای رسیدی که تنهایی هم حس خوشبختی کردی فارغ از هر پسری ،،اونوقت برای ازدواجت تصمیم بگیر.
موفق باشی
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
begardعزیز سلام ..
درست میگی عزیزم فرد معتاد بیماره .. و به هرکسی به دفعات زیاد میشه فرصت داد برای جبران ..
اما این فرصت برای کسیه که امیدی به اصلاحش باشه و در اصل خودشم آمادگی پذیرش تغییرات رو داشته باشه !
شما هرچقدر فرصت بدی تا وقتی باهاش زیر یه سقف نرفتی نمیتونی بفهمی واقعا ترک کرده یا داره بهت دروغ میگه ! عزیزم حاضری این ریسکو بکنی و با زندگی خودت و خانواده ت و احتمالا یه بچه بازی کنی ؟؟؟ اگر که ایشون به شما گفت ترک کرده و شمام باهاش ازدواج کردی و وقتی رفتین خونه ی خودتون ایشون دوباره این کارو تکرار کنه چی ؟ اونوقت تمام پلهای پشت سرتو خراب کردی و هیچ راه برگشتی نداری ..
شما بکارتتو از دست دادی .. این خیلی مسئله ی مهمیه .. اما نباید به خاطر یه اشتباه یه اشتباه دیگه انجام بدی ..
مطمئن باش کسی که لیاققتو داره میاد سراغت .. و اگه دوستت داشته باشه همون جوری که هستی قبولت میکنه ..
خودتو دست کم نگیر و خودتو فدای دیگران نکن .. خوبه که به همدیگه کمک کنیم اما تا جایی که خودمون اسیب نبینیم !
نظر شخصی من اینه که رابطه تو با این اقا قطع کنی .. کامل کات کن [b].. چند ماه اذیت میشی ولی فراموش میکنی ..
من به مدت ۶ سال درگیر یه رابطه ی ناسالم بودم .. و دیوونه وار طرفمو دوست داشتم .. یه روز خیلی بی دلیل رفت و من با اینکه خیلی اذیت شدم اما با خودم کنار اومدم و یه سال بعد نامزد کردم ! به همین سادگی !
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
خسته ام ازین زندان که نامش زندگیس پس خوشیهای دنیا ماله کیست.ممنون ازتون بابت راهنمایتون.الان تقریبا 2 ماه میگذره آروم شدم ولی قبلا اگه ترکش 10 سالم طول میکشید حاضر بودم باش زندگی کنم حتی یادمه بش گفتم موقعه ترکت اعصابت خراب شد یبا به من فحش بده دیوونه شدی بیا منو کتک بزن ولی بعدش پاک شو .چیکارا نکردم واش هزار مطب و مقاله خوندم درباره اعتیاد فهمیدم میشه با کنگره 60 ترک کرد ولی خودش نمیخواد میگه من الان پاکم ولی دروغه .دیگه کاریش ندارم من تلاشمو کردم.به پسر عمه ام گفتم تا یک سال نمیخوام ازدواج کنم گفت منتظرت میمونم ولی کاش نمیموند ازش بدم میاد نمیخوام دیگه به کسی وابسته بشم
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
سلام ببخشید مجبورم این تاپیک رو ادامه بدم چون یه مشکل جدید دارم .راستش دوستم دیوونه شده زده به سرش این 2 ماهی که گذشت اینقد ناراحت بود چند باری باش حرف زدم بش اس دادم که اگه اصلاح بشی خانوادمم تورو قبول دارنو این حرفا ولی چون میدونستم اصلاح نمیشه باش قطع رابطه کردم ولی خیلی دلم براش میوخت چند روز پیش باز زنگ زد بش حرف زدم بش دلگرمی دادم ولی وقتی گفتم دیگه بم زنگ نزن دیوونه شد گفت آبروتو میبرم تمام اس لین چند وقتو میارم نشونه برادرات میدم که بفهمن باز باهم حرف زدی دیروزم اومد محله کارم که به قوله خودشابروریزی کنه ولی چون شلوغ بود فقط پرسه میزد چون پدرمم اینجا ار میکنه دیدش فهمید اومده واسه مزاحمت منم گفتم نمیدونم ولی یه شکایت بر ضدش تشکیل داده که گفته این اقا به زور دخترمو برده والانم داره مزاحمت میکنه ولی خیلی میترسم بیاد اسمسارو بشون نشون بده بگه خودش بام حرف زده باز ابروم بره و از طرفین منم مقصرم دلم نمیخواد واسش دردسر شه اگرچه اون خیلی واسه من دردسر درست کرده.چیکار کنم به پدرم بگمازش شکایت نکنه یا ؟
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
به نظر من شما این 6 ساله خیلی اشتباه کردی خیلی زیاد تاوانشو داری میدی که از دست دادن بکارته از دست رفتن اعتماد خانوادته وابستگی عاطفیه.بکارتت که راه برگشت نداره چون هیچی به اندازه صداقت مهم نیست ترمیمش یه دروغ واسه شوهر اینده شماست.از دست رفتن اعتماد خانواده برگشت پذیره اما خیلی کند زمان بره.اینو بدون که هیچکس هیچکس تو این دنیا بعد از خدا به اندازه مادر و پدرت دوست ندارهو نگران نگران اینده ات نیست.پس به پدرت بگو نذار شکایت کنه و این مساله بشه یه گره کور که حل کردنش به مراتب سخت تر میشه.بگو حاضری هر کاری بکنی تا همه چی درست شه منتظر ناراحتی و عصبانیت پدرت باش اما تموم میشه.وابستگی عاطفیت هم به دست خودت حل میشه کافیه بخوای موفق باشی
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
سلام عزیزم .داشتی راهت و درست می رفتی و وسط راه باز هم احساسات به تو غلبه کرد .سعی کن پدرت رو راضی کنی که از شکایت دست برداره وگر نه مجبور می شی باز هم به بهانه ی شکایت دوباره روابط برقراربشه.مطمئن باش اون هیچ اسمسی رو به خانواده ات نشون نمیده چون بخاطر علاقه ای که به تو داره تو رو اذیت نمی کنه.پس توکلت رو به خداکن ،کاری که من دارم می کنم.:323:
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
جدا از مشکل شما ! س
برای بقیه دوستان متاسفم که انگار نه انگار هیچ حرفی بابت پسر عمه نزدن ! یعنی دروغ بگه ؟ بدون صداقت باشه ؟
متاسفم
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
begard عزیز
اگر به راهنماییها توجه داشتی ، وقتی تماس گرفت باهاش روبرو نمی شدی .
در نظر داشته باش که این مواقع طرف از نقطه ضعفها استفاده می کند . اگر شما نشون بدی باهاش طرف نیستی همه چیز را به پدرت سپردی و با پدرت طرف هست و برات هم مهم نیست پیامک ها را نشان دهد . عقب نشینی می کند .
شما در هر شرایطی از این رابطه خودت را بیرون بکش و هرگونه کانال ارتباطی را ببند مثلا سیم کارتت را عوض کن .
هزینه اشتباهاتت این باشد که پیامکهای شما به ایشان را برادر یا پدر ببیند را به جان بخر برای اینکه مجبور نباشی هزینه های بالاتر و مخربی را بپردازی ، هر اشتباهی تبعاتی دارد که باید پذیرفت . مهم ادامه ندادن به اشتباه و گسترده نکردن دامنه آن است .
موفق باشی
.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
ممنون از راهنمایتون ولی خوب دلم سوخت مثلا خواستم کمکش کنم ولی با وجوده تمام اصرارام باز شکایت کردن البته خودم تنهایی با رئیس اگاهی حرف زدم گفتم مشکل اینقد حاد نیست ولی گفت بش رسیدگی میکنن دیگه نمیدونم چی میشه گفت فوقش میاریمش اینجا یه گوش مالی بش میدیمو و یه تهعد ازش میگیریم دیگه نمیدونم چی شدهودرمورده پسر عمه ام هم من هیچ دروغی نگفتم ایشون حتی پدر مادرشم در جریانه این قضیه هسته و قبول کردن گرچه فعلا قضیه کنسل شده.
-
RE: ازدواج با پسری که معتاد است. چجوری خانوادم رو راضی کنم؟
دوباره سلام دیروز با وجود تمام اصرارام و حرفای که زدم باز پدرم راضی نشد ازش شکایت نکنیم حرفشم این بود این پسره تا اخره عمرت موی دماغت میشه حتی ممکنه برادرت باش دعوای بزرگ راه بندازه و کار گره پیدا کنه چون ازش داغ داره با آبرومون بازی کرده وقتی ازم بازجویی کردن تقریبا من فقط به نفعه دوستم حرف میزدم و وقتی میگفتن اظهاراتتو بنویس نوشتم منم به اندازه این اقا مقصرم و به جز تهدید به آبرئپوریزی کرده هیچ شکایتی ازیشون ندارم و فقط میخوام یه تعهد به خانوادم بدن وقتی افسر اظهاراتمو میخوند گفت به اصل شکایتتون فرق داره که باعث دلخوری پدرم و جروبحث شد من نمیخوام کار به دادگاه رفتنو احضاریه برسه اینو صدبار به خانوادم گفتم حتی به رئیس اگاهی ولی افسرم گفت این پسره واست دردسر میشه حتی چند سالم بگذره الان کاری کنی دمشو بزاره رو کولش بره بهتره ولی اینقد میترسم که از دیروز یه ریز گریه کردم چون میدونم خانونده اونم ساکت نمیشنن و هزارتا ادعا میکنن و خیلی پیجیده میشه ولی هرکاری کردم خانوادم راضی نشدن ولی از طرفیم شماره موبایل و آدرس خونه دوستمو اشتباه دادم که نرن جلو در خونشون که اینم پدرم بفهمه پوستمو میکنه/دیگه نمیدونم چیکار کنم بزارم خانوادم کاره خودشونو بکنن ولی از طرفیم میدونم الان کاری نکنن این پسر حتما واسم دردسر میشه؟ ولی خدایش الان کاریم نداره رفته سره زندگیش ولی خانوادم میخوانن زهرشونو بریزه اینو بهونه کرده؟