با قهر پدرم و همسرم چه کنم ؟

سلام خیلی خوشحالم که اینجا رو پیدا کردم .من واقعا نمی تونم مشکلم رو با کسی در میون بزارم .به اینجا اعتماد کردم .
نمیدونم چطوری و از کجا بگم .
من 29 سالمه و4 ساله که ازدواج کردیم.من و همسرم خارج از کشور زندگی میکنیم .به خاطر کار همسرم اومدیم اینجا . همسرم یک آدم خیلی لجباز و غد هست و دست بزن هم داره .2 سال پیش که رفتیم ایران دعوای بدی کردیم(سر یک مساله خیلی الکی همسرم گیر میده و لجبازی میکنه و عصبانی میشه) طوری که خیلی من و کتک زد .این اتفاق خونه پدرش افتاد . بعد دعوا پدرش من و رسوند خونه پدرم .پدرم وقتی اومد خونه من داشتم گریه میکردم و دستم خونی بود و بدنم کبود شده بود .همه چی رو برای بابام تعریف کردم .قبلا هم به پدرم گفته بودم که همسرم من رو کتک میزنه ولی بابام کوتاه اومده بود و خودش رو قاطی دعواهای ما نمی کرد و همیشه به من میگفت تو باید کوتاه بیای .ولی این دفعه خیلی ناراحت شد و با عصبانیت به خونه پدر همسرم رفت و اونجا با همسرم دعواش شده بود و بهش گفته بود تو مرد نیستی که این طور زنت رو کتک میزنی و با همسرم دست به یقه شده بودن که پدر همسرم جداشون کرده بود . بعد از اون ماجرا ما 2 هفته قهر بودیم و بعد یکی از فامیل ،من و همسرم رو آشتی داد و ما دوباره از ایران خارج شدیم .و بعد از یک سال برگشتیم ایران .
وقتی رسیدیم ایران هر چه من اصرار کردم که همسرم به خونه پدرم بیاد و قهر و کینه رو کنار بزاره این کارو نکرد .(خیلی خیلی مغروره) .اون زمانی که ایران بودیم به من خیلی سخت میگشت .فامیل از این ماجرا خبر نداشتن و همه از من می پرسیدن همسرت کجاست؟!!! منم هر دفعه باید یک دروغی میگفتم .بین خونه پدرم و خونه پدر اون همش در رفت و آمد بودم. از طرفی مامانم اینا خیلی دلشون می خواست که همسرم بیاد پیششون و قهر رو تموم کنن .منم اصلا دلم نمی خواست خونه مادر شوهرم بمونم .برام خیلی سخت بود .یک روز همسرم نمیذاشت من برم خونه پدرم(تو خونه پدرم مهمونی بود ) و هرچی من اصرار داشتم که خودت هم بیا اونا دوست دارن دلشون برات تنگ شده همش احوالت رو می پرسن ، راضی نمیشد و دوباره رگ لجبازیش گرفته بود .تو خونه پدرش دعوای خیلی بدی کردیم و مادرش هم به طرفداری از پسرش اومده بود و سر من داد و بیداد میکرد و به پدر من فحش میداد .منم نمی تونستم اون وضع رو تحمل کنم .خلاصه مادر و پسر 2 تایی به جون من افتاده بودن کتک میزدند و منم مامانش رو زدم .مادرش می گفت نمیزارم دیگه با پسرم زندگی کنی و وسط دعوا آتیش بیاره معرکه بود . مامانش که به من و پدرم فحش میداد و من جوابش رو میدادم ، همسرم من و بد کتک میزد و میگفت مامان جون قربونت برم ببین دارم میزنمش !!!! :302::302:......بعد از اون جریان همسرم با من قهر بدی کرد که چرا به مامانش بی احترامی شده !!!! منم خیلی ناراحت بودم ولی نمی تونستم به طلاق راضی شم و همسرم راضی به آشتی نبود .من از مامانش معذرت خواهی کردم و براش هدیه گرفتم چون می دونستم تا از سد مامانش رد نشم نمی تونم با همسرم زندگی کنم ( بماند که این کار چقدر برام سخت بود و خدا میدونه که چی کشیدم :302:).خلاصه با کلی التماس با همسرم آشتی کردم و الان 1 سال و نیم که ما ایران نیستیم ولی احتمال داره تا چند وقت دیگه برگردیم .
من با وجود اینکه دلم برای پدر و مادرم هلاکه ولی فکر این که دوباره چه اتفاقاتی در ایران خواهد افتاد دلم نمی خواد بریم ایران ولی همسرم راضی نمیشه . هنوز با پدر من قهره .و منم با اون اتفاقات دلم نمی خواد برم خونه مادر شوهرم .ولی خواستم قبل از هرچیز اینجا مشاوره بگیرم تا بتونم اوضاع رو خوب مدیریت کنم . ببخشید اگه خیلی طولانی شد .

سلام ستاره درخشان

فقط در حضور خانواده هاتون توی ایران مشکل دارید یا دعوا و کتک و مشکلات دیگه رو تو زندگی عادیتون هم دارید؟

واقعا ناراحت شدم پستت رو خوندم. نمي دونم باهمسرت در شرايط عادي صحيت كردي كه ازش بخواهي اخلاقشو تصحيح كنه ؟ شده يكبار با مادر شوهر يا پدرشوهرت دوستانه به گفتگو بشيني كه من اگر دختر خودتونم بودم دوست داشتيد اينطور باهاش رفتار بشه؟ به نظر من تا زماني كه مشكلت رو با خانواده شوهرت حل نكردي اصراري براي داشتن يك رابطه بين همسر و خانواده خودت نداشته باش. اينجوري خيلي از حريم ها شايد ناخواسته شكسته بشه. سعي كن با نرمي و آرامش در شرايط خيلي آرام با اونها به گفتگو بشيني.

ستاره درخشان عزیز

مشکل شما فراتر از دعوای همسر و پدرته...به نظرم باید روی همسرت و انداختن فکر کتک زدن از ذهنش کار کنی...

اگر این مشکل حل شد اونوقت بیا و در مورد اختلاف همسر و پدرت صحبت کن

چون تا وقتی که همسرت دست بزن داره و شما با وجود کتکی که خوردی و تحقیری که شدی میری عذر خواهی میکنی محال ممکنه بتونی رضایتش رو جهت برقرار روابط مجدد جلب کنی...

دوستای خوبم ممنونم از پاسختون .
من و همسرم از همون دوران عقد خیلی با هم دعوا میکردیم .
من مشکل کتک زدن همسرم رو حل کردم .با خودش صحبت کردم اون بهم گفت زمانی که من عصبانی هستم تو فقط سکوت کن من هیچ کاری نمیکنم .بعضی اوقات خیلی سکوت کردن برام سخته ولی تحمل میکنم تا کار به اونجاها نکشه .
الان تو این 1 سال و نیم اصلا کتک زدن نبوده .خدا رو شکر خوبه .من همه تلاشم رو کردم .خیلی بهش محبت میکنم و کوتاه میام.

ولی لجبازیش رو نتونستم درست کنم و یک مشکل دیگه اینکه وقتی با هم اختلاف نظر داریم اگر من کوتاه نیام و حرفش رو قبول نکنم میگه ما نمی تونیم با هم زندگی کنیم .نقطه ضعف من رو گرفته ، فهمیده من نمی خوام زندگیم رو از دست بدم و از این سلاح استفاده میکنه . قبلا کتک بود حالا این . و همیشه برای آشتی من باید پیش قدم بشم . همش می خواد من رو ادب کنه تا من اون طوری بشم که اون می خواد .
خانواده همسرم هم با این کارش مخالف هستن به خصوص پدر شوهرم که مرد خوبیه .بهم میگفتن فقط سکوت کن موقع عصبانیتش .

ستاره درخشان خوش آمدی به تالار همدردی .

عزیز اولا بهت تبریک میگم که موفق شدی جلوی کتک کاری همسرت رو بگیری آفرین :104:

بزرگترین قدم را برای بهبود زندگیت برداشتی .

مادرشوهرتون به خانوادتون توهین کردن کتکتون هم زدن و گفتن نمیذارن با شوهرت زندگی کنی ، شوهرت هم میگفته مامان جون ببین دارم میزنمش!!!بعد رفتی هدیه خریدی و معذرت خواهی کردی؟؟؟؟؟؟؟؟

فکر نمی کنی مشکل به این بزرگی باید از ریشه حل میشد نه با یک هدیه روش سرپوش گذاشت؟؟؟؟؟؟

گلنوش جون ، چون همسرم پاش رو کرده بود تو یک کفش که ما نمیتونیم با هم زندگی کنیم .

من مجبور بودم به خاطر اینکه شوهرم باهام آشتی کنه اول با مادرش آشتی کنم .وگرنه مادرش نمیذاشت و همسرم هم همین طور . همسرم داشت از ایران خارج میشد اگه من این کارو نمی کردم نمیتونستم باهاش برم .

خیلی روزهای بدی بود .من هیچی کم ندارم که بخوام التماس یک نفر کنم که باهاش زندگی کنم .:302: ولی مجبورم کردن به این کار .
البته همسرم مرد خیلی خوبیه .ولی ما مشکلاتی هم تو زندگیمون داریم .زمان هایی که قهر نیستیم خیلی با هم خوبیم و مشکلی نداریم.

زمان دعوا و عصبانیتش اون هر حرفی بخواد به من و خانواده من میزنه .فحش میده ...ولی من حق ندارم جوابش رو بدم .خیلی دلم میخواد این مشکلم هم حل بشه .چون خیلی بهم فشار میاد .بعدش هم اصلا نمیاد باهام آشتی کنه .من با وجود همه توهین ها باید خودم برم باهاش آشتی کنم تا بعد از کلی ناز کردن و نق زدن محلم بزاره .

مهمترین اشکال شما عادت به منت کشی است این مانع اصلاح شوهرته...به خودت غلبه کن..ازچشمش میفنی وارزشت کم میشه بابام همیشه میگه مردها از زن ذلیل ومنت کش بدشون میاد حتی اگه داغون میشی به روت نیار وخودت را قوی نشون بده

ممنون مادلین جان
همسر من کلا آدم مغروری هست .از همون دوران عقد همیشه این کار رو کرده .وقتی قهر کردیم هیچ وقت نیومده آشتی . خیلی وقت ها شده که جلوی خودمو گرفتم و اصلا نرفتم طرفش .ولی صبرش خیلی خیلی زیاده .هرچقدر هم که صبر کنم نمیاد .شده 1 هفته ، 2 هفته ، 3 هفته ، و حتی 1 ماه صبر کردم نیومده و من مجبور شدم برم طرفش .باید چی کار کنم؟

ستاره جان سلام
هرچی من اصرار داشتم که خودت هم بیا اونا دوست دارن دلشون برات تنگ شده همش احوالت رو می پرسن ، راضی نمیشد و دوباره رگ لجبازیش گرفته بود .


لجبازیش رو نتونستم درست کن
وقتی با هم اختلاف نظر داریم اگر من کوتاه نیام و حرفش رو قبول نکنم میگه ما نمی تونیم با هم زندگی کنیم

عزيزم وقتي لجبازه يعني يا كلاً منطقش ضعيفه يا اون موقع منطقش ضعيفه. پس صحبت كردن با آرامش يا داد و بيداد در اون لحظه بيفايده است.
اولاً سعي كن وقتي ميدوني اگه فلان مطلب رو بگي قبول نميكنه و اگه اصرار كني لج ميكنه عزيزم اصرار نكن. چون اصرار فرد رو تو موضعش ثابت قدم ميكنه.

در خصوص بازگشت به ايران و ترس از بروز مشكلات گذشته:
شما به همسرت خيلي با آرامش و عادي بگو كه مياي بريم خونه مامان اينا؟
همسرت ميگه :نه من نميام و از اين حرفا
شما ديگه اصرار نكن كه مامانم دلش تنگ شده ..زشته ..جواب فاميلو چي بدم ..دفعه قبل هم اين كارا رو كردي ...خوبه سالي يه بار ميايم ايران... و .....
شما خيلي ريلكس و مهربون در حاليكه لبخند كوچيكي روي لبتونه ميگي:آخي دوست داشتم تو هم باشي عيب نداره پس من ميرم سرشون بزنم و ميري تا حاضر شي.
ممكنه همسرتون براي اينكه ديگه اصرار نكردي و به اصطلاح منتشو نكشيدي بخواد يه سنگي بندازه مثلا بگه نه الان نرو يا زود برگرد يا يه همچين چيزايي
شما اصلاً جبهه نگير و بگو مگه الان كاري داريم ؟ مثلا ميگه آره يا دلم نميخواد
بعد بگو باشه پس به مامان اطلاع بدم فردا يا پس فردا يا فلان روز ميرم منتظر نمونه.
به اين ترتيب حساسيتي ايجاد نكردي چه بسا خودش هم يه بهانه اي بياره تا با شما همراه بشه.
اگرم گفت زود برگرد بگو باشه حتماً‌.
اميدوارم منظورم رو خوب گفته باشم حساسيت ايجاد نكن.

گندمزار عزیزم ممنونم از توجهت

پیشنهادت خیلی عالیه حتما همین کارو میکنم . منظورت رو کاملا متوجه شدم یعنی خودم رو حساس نشون ندم تا اون هم فرصت لجبازی کردن نداشته باشه .

الان من و همسرم 5 روزه که با هم قهریم . دعوامون از اینجا شروع شد که مهمون داشتیم .توی مهمونی همه داشتن راجع به موضوعات مختلف و تفاوت زن ها و مردها صحبت میکردن . همسرم هم موضوعات گذشته ای که خودش با من بحث کرده بودیم رو وسط کشید ...خیلی دوست داره که برای همه تعریف کنه بین ما چی بوده تا همه تاییدش کنن تا من رو تو جمع محکوم کنه !!! از این کارش متنفرم .بارها این کارو کرده . البته هر وقت تعریف میکنه همه 50% به اون حق میدن و 50% به من . ولی همون شب یک طوری جلوی همه باهام حرف میزد که انگار من دشمنش هستم و داشت همون جا هم لجبازی میکرد که بقیه بهش گفتن که کارش درست نیست ، تا جایی که رگ لجبازیش گرفته بود و داشت میگفت دلم میخواد،من همینم ، من این طوریم ....که منم ناراحت شدم گفتم خوب به شعور هر کس بر میگرده که یک دفعه گفت من بی شعورم ؟ ( خیلی ترسیدم همون موقع ، فهمیدم که وقتی همه برن دمار از روزگارم در میاره ) گفتم نه ،تو بی شعور نیستی من بی شعورم .(می دونم حرفم بد بود ولی واقعا داشت جلوی همه تحقیرم میکرد منم یکدفعه ناراحت شدم این طوری جوابش رو دادم که البته بعدش خواستم درستش کنم ).

خیلی تنهام اینجا .اصلا متوجه نیست که من اینجا غریبم و جز اون کسی رو ندارم ، 2 روز بعد از قهرمون خواستم که آشتی کنم ولی تا رفتم پیشش شروع کرد به دادو بیداد ، منم اول یکم با صدای بلند جوابش رو دادم ولی پرتم کرد رو تخت . و شروع کرد به بی احترامی به خانوادم و خودم .خیلی تحقیرم میکنه اگه خیلی بهم فشار بیاد و جوابش رو بدم کتکم میزنه ، یعنی منتظر بهونست . منم اصلا بهش بی احترامی نکردم.
البته خیلی منتظر بود که جواب حرفاش رو بدم . ولی فقط گریه کردم .

مادلین راست میگه .من ارزش خودم رو با منت کشی از بین بردم .ولی باور کنین هر کسی جای من بود همین کارو میکرد .توی قهر هم انقدر لجبازی میکنه تا من کوتاه بیام . خودش همیشه میگه هیچ کس نمیتونه با من لجبازی کنه .
آخه من چی کار کنم ؟

من خیلی دختر محکم و سرزنده ای بودم .ولی انقدر پیش همه من رو خرد میکنه که هر لحظه فکر میکنم الان از من ایراد میگیره .الان دعوام میکنه ...

خواهش میکنم راهنماییم کنید .الان تا کی باید قهر باشم؟

ستاره درخشان عزيزم سلام
خوشحالم كه پيشنهادم ميتونه موثر واقع بشه.
ستاره جان خواهر من ، ببين همه آدمهايي كه وارد يه رابطه دو يا چند نفره ميشون نسبت به زماني كه فقط خودشون هستن سهمشون تو چگونگي پيشرفت اون رابطه متفاوته.
رابطه شما و همسرتون يه رابطه دونفرس. يعني سهم هركدومتون تو پيشرفت رابطه و زندگيتون 50 -50 .
يكم فكر كنيد ببينيد آيا به اندازه سهمتون ايفاي نقش ميكنيد؟ شما از 50 نمره اي كه مال شماست چند نمره ميگيريد؟

وقتي همسر شما به صورت خودجوش يه رفتار زشت و زننده نشون ميده مثل:

نقل قول:

---

همسرم هم موضوعات گذشته ای که خودش با من بحث کرده بودیم رو وسط کشید ...خیلی دوست داره که برای همه تعریف کنه بین ما چی بوده تا همه تاییدش کنن تا من رو تو جمع محکوم کنه !

---

يعني در اون مورد بسته به خصوصي بودن مسئله امتياز زيادي رو داره از دست ميده. شايد داره 30 نمره منفي ميگيره .
شما وارد بحث ميشيد تا بتونيد از زندگيتون و خودتون دفاع كنيد . حالا رفتار شماست كه ميتونه از 1 تا 50 نمره به نمرتون اضافه كنه يا همين مقدار رو كم كنه. ستاره خانوم وارد ماجرا ميشه و اين حرف روميزنه:

نقل قول:

---

منم ناراحت شدم گفتم خوب به شعور هر کس بر میگرده که یک دفعه گفت من بی شعورم ؟ ( خیلی ترسیدم همون موقع ، فهمیدم که وقتی همه برن دمار از روزگارم در میاره )

---

و ستاره جان عين 50 امتياز رو از دست ميده تازه مجبور ميشه به خودشم توهين كنه!!!!!

نقل قول:

---

گفتم نه ،تو بی شعور نیستی من بی شعورم

---

خوب ستاره جان شما با وارد شدن تو اين بحث چه چيزي بدست اوردي؟؟
يا برعكس خودت حرمتت رو با زبون خودت تو يه جمع از بين بردي؟ همون حرمتي كه خدا ميگه از كعبه بالاتره.
آيا لزوم داره كه به هر حرفي جواب بدي؟
نه گلم . ما كه شي نيستم تا بهمون ضربه بخوره ازمون صدا دربياد ما انسانيم و قدرتهاي خاص انسان رو داريم. يكي از قدرتها فاصله گذاري است. بين چيزي كه ميشنويم و عكس العملي كه نشون ميديم فاصله بگذاريم. در فرصت فاصله گذاري ميتونيم فكر كنيم و بهترين راه حل رو يا با فكر كردن يا مشورت گرفتن پيدا كنيم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

تو حرفهاي قبليم به يكسري قواعد كلي اشاره كردم كه نه تنها در مورد برخورد شما با همسرت بلكه در مورد شما با تمام انسانها صدق ميكنه. دوست دارم اونها رو با تمرين به عنوان يه خصلت دربياري.
اما مسئله اي كه به تازگي با اون مواجه بودي:

نقل قول:

---

خیلی تنهام اینجا .اصلا متوجه نیست که من اینجا غریبم و جز اون کسی رو ندارم

---

ستاره جان همسرت هم اونجا تنهاست و غريبه و جز تو كسي رو نداره. پس حق بيشتري نسبت به همسرت نداري.
حالا ستاره وارد عمل ميشه تا بتونه از زندگيش و خودش دفاع كنه:

نقل قول:

---

2 روز بعد از قهرمون خواستم که آشتی کنم

---

در آشتي و صلح به سر بردن خيلي خوبه . حالا چرا دير . بعد از دو روز؟ قهرهاي طولاني روابط همسران رو به تدريج سرد ميكنه.

نقل قول:

---

ولی تا رفتم پیشش شروع کرد به دادو بیداد

---

چرا داد و بيداد كرد؟ شايد ميدونه كه بعد از اين آشتي دوباره يه قهر ديگس!! و اين پروسه قهر و آشتي اونقدر به صورت بي نتيجه اي تكرار شده كه ديگه قهر بودنتون با آشتي بودنتون فرقي نميكنه و حتي وقتي قهريد تنش بينتون كمتره تا وقتي آشتي هستيد.... همسرت با فرياد خواسته بگه كه چقدر از اين وضعيت شاكي و ناراحته البته كه كارش درست نبوده كه داد و بيداد كرده اما فعلاً‌ همين روش رو بلده.
ستاره خانوم و يه دسته:72::72::72: جديد:

نقل قول:

---

منم اول یکم با صدای بلند جوابش رو دادم

---

گلم هنوز آشتي نكرده كه دوباره دعواتون شد. مگه هدفت ايجاد صلح نبود؟ به قول گاندي: با مشت گره كرده نميتوان دستهاي كسي رو به دوستي فشرد.
شما پيش بيني كن كه اگه همسرت اين رفتار رو كرد شما چه رفتاري نشون بدي؟ نه اينكه عكس العملي و شي وار برخورد كني. برو و لينكهاي مرتبط رو بخون و شيوه هاي متفاوت برخورد با همسر عصباني رو ياد بگير.

نقل قول:

---

ولی پرتم کرد رو تخت . و شروع کرد به بی احترامی به خانوادم و خودم

---

خوب اگه شما درست رفتار ميكرديد اين واكنش شديد رو نمي ديديد. (چون همسرتون قبلاً‌شما رو ميزده اينو ميگما يعني رفتارش تقريباً قابل پيش بيني بوده)
تو حرفهاي قبليم به يكسري قواعد كلي اشاره كردم كه نه تنها در مورد برخورد شما با همسرت بلكه در مورد شما با تمام انسانها صدق ميكنه. دوست دارم اونها رو با تمرين به عنوان يه خصلت دربياري.
اما مسئله اي كه به تازگي با اون مواجه بودي:

نقل قول:

---

خیلی تنهام اینجا .اصلا متوجه نیست که من اینجا غریبم و جز اون کسی رو ندارم

---

ستاره جان همسرت هم اونجا تنهاست و غريبه و جز تو كسي رو نداره. پس حق بيشتري نسبت به همسرت نداري.
حالا ستاره وارد عمل ميشه تا بتونه از زندگيش و خودش دفاع كنه:

نقل قول:

---

2 روز بعد از قهرمون خواستم که آشتی کنم

---

در آشتي و صلح به سر بردن خيلي خوبه . حالا چرا دير . بعد از دو روز؟ قهرهاي طولاني روابط همسران رو به تدريج سرد ميكنه.

نقل قول:

---

ولی تا رفتم پیشش شروع کرد به دادو بیداد

---

چرا داد و بيداد كرد؟ شايد ميدونه كه بعد از اين آشتي دوباره يه قهر ديگس!! و اين پروسه قهر و آشتي اونقدر به صورت بي نتيجه اي تكرار شده كه ديگه قهر بودنتون با آشتي بودنتون فرقي نميكنه و حتي وقتي قهريد تنش بينتون كمتره تا وقتي آشتي هستيد.... همسرت با فرياد خواسته بگه كه چقدر از اين وضعيت شاكي و ناراحته البته كه كارش درست نبوده كه داد و بيداد كرده اما فعلاً‌ همين روش رو بلده.
ستاره خانوم و يه دسته:72::72::72: جديد:

نقل قول:

---

منم اول یکم با صدای بلند جوابش رو دادم

---

گلم هنوز آشتي نكرده كه دوباره دعواتون شد. مگه هدفت ايجاد صلح نبود؟ به قول گاندي: با مشت گره كرده نميتوان دستهاي كسي رو به دوستي فشرد.
شما پيش بيني كن كه اگه همسرت اين رفتار رو كرد شما چه رفتاري نشون بدي؟ نه اينكه عكس العملي و شي وار برخورد كني. برو و لينكهاي مرتبط رو بخون و شيوه هاي متفاوت برخورد با همسر عصباني رو ياد بگير.

نقل قول:

---

ولی پرتم کرد رو تخت . و شروع کرد به بی احترامی به خانوادم و خودم

---

خوب اگه شما درست رفتار ميكرديد اين واكنش شديد رو نمي ديديد. (چون همسرتون قبلاً‌شما رو ميزده اينو ميگما يعني رفتارش تقريباً قابل پيش بيني بوده)

تو حرفهاي قبليم به يكسري قواعد كلي اشاره كردم كه نه تنها در مورد برخورد شما با همسرت بلكه در مورد شما با تمام انسانها صدق ميكنه. دوست دارم اونها رو با تمرين به عنوان يه خصلت دربياري.
اما مسئله اي كه به تازگي با اون مواجه بودي:

نقل قول:

---

خیلی تنهام اینجا .اصلا متوجه نیست که من اینجا غریبم و جز اون کسی رو ندارم

---

ستاره جان همسرت هم اونجا تنهاست و غريبه و جز تو كسي رو نداره. پس حق بيشتري نسبت به همسرت نداري.
حالا ستاره وارد عمل ميشه تا بتونه از زندگيش و خودش دفاع كنه:

نقل قول:

---

2 روز بعد از قهرمون خواستم که آشتی کنم

---

در آشتي و صلح به سر بردن خيلي خوبه . حالا چرا دير . بعد از دو روز؟ قهرهاي طولاني روابط همسران رو به تدريج سرد ميكنه.

نقل قول:

---

ولی تا رفتم پیشش شروع کرد به دادو بیداد

---

چرا داد و بيداد كرد؟ شايد ميدونه كه بعد از اين آشتي دوباره يه قهر ديگس!! و اين پروسه قهر و آشتي اونقدر به صورت بي نتيجه اي تكرار شده كه ديگه قهر بودنتون با آشتي بودنتون فرقي نميكنه و حتي وقتي قهريد تنش بينتون كمتره تا وقتي آشتي هستيد.... همسرت با فرياد خواسته بگه كه چقدر از اين وضعيت شاكي و ناراحته البته كه كارش درست نبوده كه داد و بيداد كرده اما فعلاً‌ همين روش رو بلده.
ستاره خانوم و يه دسته:72::72::72: جديد:

نقل قول:

---

منم اول یکم با صدای بلند جوابش رو دادم

---

گلم هنوز آشتي نكرده كه دوباره دعواتون شد. مگه هدفت ايجاد صلح نبود؟ به قول گاندي: با مشت گره كرده نميتوان دستهاي كسي رو به دوستي فشرد.
شما پيش بيني كن كه اگه همسرت اين رفتار رو كرد شما چه رفتاري نشون بدي؟ نه اينكه عكس العملي و شي وار برخورد كني. برو و لينكهاي مرتبط رو بخون و شيوه هاي متفاوت برخورد با همسر عصباني رو ياد بگير.

نقل قول:

---

ولی پرتم کرد رو تخت . و شروع کرد به بی احترامی به خانوادم و خودم

---

خوب اگه شما درست رفتار ميكرديد اين واكنش شديد رو نمي ديديد. (چون همسرتون قبلاً‌شما رو ميزده اينو ميگما يعني رفتارش تقريباً قابل پيش بيني بوده)

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ستاره جان ببخشيد كه مطالبم دو بار اومد. يكم سيستم قاطي پاتي شد دوبار اومد.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خواهش میکنم راهنماییم کنید .الان تا کی باید قهر باشم؟
قهر چرا؟ اگه قهر جواب ميداد كه شما مشكلت حل شده بود و ديگه اينجا نبودي!!
پس راه چاره قهر نيست.
براي روابطط مرز نذار مرز قهر و مرز دوستي. با يه حرف قهر كني و ديگه حرف نزني:320: بعد چند روز بري بگي ببخشيد بيا آشتي كنيم:46:
سعي كن هيچ جا رابطه تموم نشه اين ديگه مقدار زياديش دست توئه.
به نظر من:
اولاً‌ سعي كن شخصيت خودتت رو درست بشناسي تا نقاط اشتباه رفتاريت رو پيدا كني.
بعد رو اونها كار كن و صفات خوب رو با ناپسند جايگزين كن.
اگه زود جواب ميدي اگه زود قهر ميكني اگه زود گريه ميكني اگه زود عصبي ميشي اگه زود دپرس ميشي اگه زود پشيمون ميشي اگه زود ....
رو خودت زوم كن يه دفترچه بردار و بنويس ميخواي چيكار كني . يه لينك مرتبط ميذارم بخوني به كارت مياد.
http://www.hamdardi.net/thread-20593.html
شروع رابطه آشتي حتماً‌ كه نبايد با بوسيدن و ببخشيد گفتن و بيا آشتي كنيم باشه.
به زندگيت برس به خودت توجه كن حتماً‌ لبخند كوچيك داشته باش به نيازهاي همسرت توجه كن غذاي خوشمزه درست كن براش چاي بيار و حرفهاي معموليت رو بزن. مثلا با لبخند كوچيك كه نه به همسرته به زندگيته بگو فلاني اون پيش دستيو بده آب رو بده. مرسي. هي قربون صدقش نرو . هي در اختيارش نباش كه هرچي قبل از اينكه به ذهنش بياد به زبون تو بياد . عزيزم اينو ميخواي عزيزم اونو ميخواي عزيزم عزيزم....غير واقعي برخورد نكن. عادي باش اما مهربون .
تا مهارتهاي لازمو بدست نياوردي عكس العمل ممنوع:305:
نتياج رو ببين و بگو
موفق باشي
ميبينمت.:72:

http://www.hamdardi.net/thread-20593.html

ممنونم گندمزار عزیزم .خیلی راهنمایی های خوبی بود .
چند بار با دقت نوشته هاتون رو خوندم .
آره خیلی از برخوردهای نادرست اون به خاطر رفتارهای نادرست خودمه . اول باید خودم رو اصلاح کنم .

آره من خیلی بعد از قهر سعی داشتم با قربون صدقه و این چیزها همه چی رو تموم کنم ولی اگه نتیجه نمیگرفتم دقیقا رفتار عکس انجام میدادم و عصبانی میشدم . این کارم کاملا اشتباهه .ممنونم گندمزار عزیز که منو آگاه کردی .

باید رفتارم عادی باشه . دقیقا فکر میکنم با این کارم خودم رو بی ارزش کردم و هم آشتی کردنم براش بی ارزش شده .

توی این 1 سال و نیم که رابطمون خیلی با هم خوب شده و کتک زدن هم نبوده ، اصلا جدا از هم نمی خوابیدیم . و قهرمون به 1 روز نمیکشید .ولی همسرم به خاطر این اتفاق 6 شبه که تو اتاق خوابمون نمی خوابه . قبلا اگه این کارو میکرد و میرفت تو یک اتاق دیگه بخوابه منم میرفتم پیشش و دوتایی برمی گشتیم تو اتاق خواب خودمون .ولی این بار این کارو نکردم و 6 شبه جدا از هم می خوابیم .

ممنونم از لینک خوبی که معرفی کردم . خوندمش و دوباره هم میخونم .

موفق باشي
از احوالت ما رو بيخبر نذار:72:

يه مطلب خوب
همسر شوهرت باش نه مامانش
نیاز خانمها چیست؟ و با آنها چگونه برخورد کنیم. نیاز آقایان چیست؟ و با آنها چگونه برخورد کنیم.
اولین نیاز آقایان: لطفاً همسر شوهرت باش نه مامانش چون آقایان دوست ندارند مثل بچه ها با آنها برخورد کنید. مثلاً ۱- به نیت کمک، کارهای شخصی مرد را انجام می دهند . ۲- با جمله ها بازی می کنند تا از کلام او نگفته ها را بشنوند. ۳- خانمها فکر می کنند آقایان فراموشکار، کم حافظه و بیحوصله اند. ۴ -خانمها آقایان را نکوهش می کنند .
۵- خانمها یک کارهایی را خودشان به عهده می گیرند و فکر می کنند آقا نمیتواند. دائم اشتباهات آقایان را به آنها گوشزد می کنند.
خانم ها بهتر است از توانمندی شوهرشان با آنها صحبت کنند آنها را سرکوب نکنند. کارهایی که خود آقایان می توانند انجام بدهند برایشان انجام ندهید. بگذارید خودشان انجام بدهند . به آنها امر و نهی نکنید به آنها دستور ندهید . به آنها اعتماد کنید از همان کودکی . هر کاری که مامان بازی بوده را نسبت به شوهرتان انجام ندهید.
آقایان نیاز به استدلال و تفکر دارند. وقتی آقایان ذهن درگیری دارند دوست دارند در تنهایی فکر کنند. مزاحم آنها نشوید رهایشان کنید. مردها تشنه ، و محتاج تشکرند نیاز دارند که از آنها تشکر شود خانم ها دو جا این کار را نمی کنند ۱- وقتی کار کوچکی است. ۲- وقتی وظیفه شان را انجام بدهند. آقایان نیازمند تعریف وتمجید هستند یعنی وقتی کاری انجام می دهند بگویید آفرین.
خدا به پیغمبر می گوید : می دانی من هستی را خلق نکردم مگر به خاطر تو می دانی تو و هستی را خلق نکردم مگر برای علی و می دانی تو و هستی و علی را خلق نکردم مگر به خاطر فاطمه . اگر فاطمه نبود هیچکدامتان را خلق نمی کردم هستی طفیلی یک زن است .
خانمها : محدوده حرف زدنتان را مشخص کنید آقایان زمانی به شما دل می دهند که بتوانند روی حرفتان تمرکز کنند. اگر نگویید هدفتان از ، محدوده حرف زدنتان چیست آقایان صحبت نمی کنند . اگر هدف و زمان و حدود را مشخص کنید آقایان با شما حرف می زنند . اگر همیشه به آنها زمان بدهید حاضرند حرفتان را گوش کنند. ” به او بگویید ۵ دقیقه می خواهم یک جریانی را تعریف کنم” . مردها باید مورد تأیید قرار بگیرند اگر خواستند کاری انجام بدهند به آنها نگویید نه ، به آنها بگویید تو می توانی تو توانایی آن راداری.
وقتی مرد می خواهد کاری انجام بدهد او را تأیید نکنید. تکذیب هم نکنید. مخالفت هم نکنید. چون مخالفت دردسر سازمی شود. مردها باید از جانب خانمها مورد قدر دانی قرار بگیرند. حداقل روزی یکبار به آنها بگویید از اینکه تو همسر منی خوشحالم یا اینکه تو فوق العاده ای .
وقتی بچه به دنیا می آید در معرض توجه مرد هم قرار می گیرد. به او بگویید من خیلی خوشحالم که تو اینقدر بچه مان را دوست داری . آقایان دوست دارند خانمها احساساتشان را بروز دهند . خانمها دوست دارند به آنها خوش بین باشید. آموزش ها یاد داده که با هم رقابت کنیم ولی خانمها دوست دارند که با هم همکاری کنید . آموزش ها یاد داده که آقایان مستقل باشند ولی خانمها دوست دارند بعضی وقتها به آنها احساس نیاز کنید .
نکاتی در مورد خانمها :
پیامبر (ص) می فرمایند: من از دنیای شما ۳ چیز را بیشر دوست دارم ۱- عطر و بوی خوش ۲- زن. ۳- نماز که نور چشم من است . هر دستگاهی که پیچیده تر باشد حساسیتش بیشتر است پیچیدگی خانمها در مقایسه با آقایان مثل کامپیوتر در مقایسه با ماشین حساب است لطمه پذیری و صدمه پذیری خانمها بیشتر است چون خانمها پیچیده تر هستند. برخورد با آنها حساس تر نکات و ظرافتهای بیشتری باید در مورد آنها رعایت شود.
خانمها مثل موج هستند گاهی در اوج انرژی گاهی فروکش کرده و آرام.
نیاز خانمها:
خانم ها به درک و توجه نیاز دارند. جنس زن نیاز دارد که با او رفیق و صمیمی باشی او را ببینید، رای و نظرش برای شما مهم باشد خواسته هایش مهم باشد. به حرفهایش بها بدهید. در این صورت خانم متوجه می شود درکش کردی . برای همه چیز از دختر و همسرتان تشکر کنید و از آنها تعریف کنید . “مثلاٌ اگر تو نبودی من اینقدر رشد نمی کردم”. خانمها نیاز به درک و توجه دارند . خانمها مثل موج هستند گاهی در اوج انرژی گاهی فروکش کرده و آرام. از جمله های خوب برای خانمها استفاده کنید مثل خدا تو رو از آسمون فرستاده . تو خوبی مثل فرشته ها .
یک سری جملات هست که خانمها میل به شنیدن ندارند( جند بار در مورد این موضوع صحبت کنیم ما که مثلاٌ در موردش به توافق رسیده بودیم نمی خوای دست از سر این موضوع برداری بازم شروع کردی، آرام باش، سخت نگیرو….). آقایان، از جزئیات ذهنتان با خانمها صحبت کنید در مورد همه مسائل با خانمها صحبت کنید . مثلاٌ ا گر مشکلی در کارتان هست بگویید . نگذارید خانمها مثل کارآگاه از زیر زبانتان بکشند خودتان بگویید نظر آنها را در مسائل مختلف جویا شوید. خانمها می خواهند شنیده بشوند نه اینکه آقایان دائم برای آنها صحبت کنند باید بیشتر به آنها گوش کنید.
فضای احترام را به خانه هایتان وارد کنید . آقایان، طوری خانمتان را صدا کنید که انگار مال شماست. همسرم ، دسته گلم ، عزیز دلم .
خانمها از آقایان قوت قلب می خواهند به آنها بگویید همیشه پشت آنها هستید. دل آنها را خالی نکنید. حتی به شوخی . خانم ها به مرد مقتدر نیاز دارند یعنی مسئولیت پذیر باشید و تعهد بیشتری به زن و بچه داشته باشید . خانم ها به شدت بر زمان مسلط اند و بسیار به مناسبت ها اهمیت می دهند. آقایان، مناسبت های خاص را در تقویمتان بنویسید. نیاز به امنیت دارند از آنها انتقاد نکنید احساس نا امنی می کنند . آقایان، مراقب جزئیات رفتارشان باشند.
وقتی با خانم ها حرف نزنید و مبهم باشید و به خانم ها توجه نکنید. وقتی دائم از آنها انتقاد کنید وقتی نسبت به مناسبت ها فراموش کارید. وقتی رفتارتان با خانمها سرد است . وقتی نمی گویید چرا عصبی هستید و مشکل دارید. وقتی به خانمها گوش نمی کنید . وقتی از نیازهایشان غافلید، موجب نا آرامی خانمها می گردد. توجه داشته باشید که همه چیزها و احتیاجاتی که خانم ها دارند آقایان هم دارند و همه احتیاجات و نیازهایی که آقایان دارند خانمها هم دارند. گر چه بعضیهایشان مخصوص همان گروه است. تفکیک نیازها فقط برای این بود که مشخص شود نیاز آقایان به چه بیشتر است و نیاز خانم ها به چه چیز.
برگرفته از سخنرانی آقای فرهنگ
موسسه خانواده مطهر

ممنونم گندمزار عزیز .خیلی عالی و مفید بود .
گندمزار عزیز من من خیلی کتاب راجع به شناخت زن و مرد خوندم .خیلی بهم کمک کرده .اما خیلی دلم می خواد همسرم هم خیلی چیزها راجع به من بدونه .ولی اصلا نمی خواد بدونه که یک زن چه نیازی داره .میشه راهنماییم کنید که چطوری همسرم رو تشویق کنم تا خیلی چیزها رو در مورد من رعایت کنه؟ مثلا همسرم اصلا احساساتش رو بروز نمیده این خیلی من رو اذیت میکنه ، بعضی وقت ها انقدر دلم میخواد احساسش رو بدونم که مجبور میشم ازش سوال کنم که اونم بهم جواب درستی نمیده و بعدش خودم خیلی احساس حقارت میکنم که چقدر ضعیفم و احساس شوهرم برام مهمه ولی خوب چی کار کنم برام مهمه ، به خصوص که من خیلی زیاد احساسی هستم و دوست دارم زندگیم سرشار از عشق و صحبت های قشنگ باشه .
( خیلی اوقات به خاطر همین موضوعات عصبانی میشم و نمیتونم خودم رو کنترل کنم ، این موضوع خیلی برام بد تموم میشه به خصوص وقتی میریم ایران .) خواهش میکنم بهم نگید که باید از عملش متوجه بشم که دوستم داره چون خیلی سعی کردم ولی من به محبت زبانی هم احتیاج دارم .بارها بهش گفتم که من خیلی دوست دارم بهم بگی خیلی چیزها رو ولی ازش متنفر میشم وقتی به نیازم توجه نمیکنه و حاضر نیست حداقل به خاطر نیاز من این کارو بکنه .
چند روز بود که ازش دور بودم و برای کار کوچکی به یک سفر یک هفته ای رفته بودم ، البته با رضایت خودش بود که رفتم و حتی خودش اصرار داشت که برم .وقتی که می خواستم برگردم خونه بهش نگفتم و خواستم که سورپرایزش کنم ،وقتی وارد خونه شدم حتی از جاش بلند هم نشد، خودم رو خیلی خوشحال نشون دادم که اومدم خونه به خاطر اون ولی اون اصلا. !دیگه دیدم که این جور که نمیشه همون طور که نشسته بود رفتم بغلش کردم و منتظر شدم حداقل من و ببوسه که حتی این کارو هم نکرد ،خیلی بغض کردم .یعنی بعد از یک هفته نباید دلش برام تنگ بشه؟!!!!! یا حتی وانمود کنه که من یک ذره خوشحال شم؟ حتی توی سفر هم اصلا نمیگفت که دلش تنگ شده و حتی نمیگفت بیا خونه .یعنی اگه آدم بدی بود بهش شک میکردم که یکی دیگه تو زندگیشه ولی بهش اعتماد 100% دارم .چی کار کنم ؟ توی روح و روانم این کاراش تاثیر بدی میزاره .

ستاره عزيز سلام
خيلي خوشحالم كه داري به مسايل زندگيت رسيدگي ميكني قبل از اينكه اون مسايل به بحران تبديل بشه.
در طول زندگي مشترك ياد گرفتم كه:
تصميم و تلاش براي ارتقاي سطح زندگي مشتركم هدف خوبيه اما بايد به اين نكته توجه داشته باشم كه براي محقق كردن هدفم بايد از خودم انتظار داشته باشم.
ستاره جان نميشه هيچكس رو مجبور كرد كه به شيوه اي كه به نظر ما درسته برخورد كنه. حالا چه اين اجبار قانوني باشه يا خواهش يا التماس.
البته كه درستتر اينه كه همسرتون به خواسته ها و نيازهاي شما احترام بذاره و اونها رو رعايت كنه .
و چقدر حديث در اين زمينه داريم مثل:
پيامبر اكرم (ص): اين سخن مرد به زن كه "دوستت دارم" هرگز از دل زن، بيرون نميرود.
پيامبر اكرم (ص):هر كس كه از دوستان ما باشد،‌ بيشتر به همسرش محبت ميكند.
امام علي(ع):زن گل است نه پيشكار. پس در همه حال با او مدارا كن و با وي به خوبي همنشيني نما تا زندگيت باصفا گردد.

اما متاسفانه خيلي از مردا اين كار رو نميكنن. كه قطعاً‌ به دليل دانش كمشون در اين حوزه است. يا حتي مردانگي و مرد بودن رو تفسير به راي ميكنن و فكر ميكنن كاري كه ميكنن درسته پس لزومي نداره كه روششون رو تغيير بدن.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

چطوری همسرم رو تشویق کنم تا خیلی چیزها رو در مورد من رعایت کنه؟
ستاره جان اين سوال خوبيه حتي ميتوني تاپيك جداگانه اي در اين مورد باز كني و اسمش رو همين بذاري با كمي تغيير. چطوری شوهرم رو تشویق کنم تا در مورد نيازهاي عاطفي همسرش مطلع بشه؟(البته نميدونم كه اگه دوتا تاپيك داشته باشيد با قوانين تالار مغايرت داره يا نه ؟)
اما جوابهاي متنوعي دريافت ميكنيد.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

همسرم اصلا احساساتش رو بروز نمیده این خیلی من رو اذیت میکنه

---

ستاره جان عموماً مردها احساساتشون رو بروز نميدن. اتفاقاً داشتم مطلب مشابهي رو ميخوندم با عنوان دل شوهرم برام تنگ نميشه http://www.hamdardi.net/thread-22655.html
اما اين دليل نميشه كه ما هم راحت اين موضوع رو بپذيريم و از كنارش رد بشيم. به هر حال ما اولاً‌ انسانيم و احساس داريم نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن داريم و بعد خانميم و سرشار از حس..
پس لازمه يه كارايي بكنيم.

ستاره عزيزم
مردها از اينكه براشون بايد و نبايد وضع بشه خيلي بدشون مياد.
حالا هر جنسي كه باشه.
چه "بايد كاري": بايد بياي دنبالم. بايد به من زنگ بزني . بايد ميوه بخري . و ....
چه "بايد احساسي" : بايد منو دوست داشته باشي. بايد به من محبت كني. بايد بگي كه دوستم داري. بايد احساستو به زبون بياري. بايد ايران بيشتر بهم توجه كني. بايد تو كشور غريب بيشتر هوامو داشته باشي.

نقل قول:

---

بارها بهش گفتم که من خیلی دوست دارم بهم بگی خیلی چیزها رو

---

چه "بايد خانوادگي" بايد زندگيمون سرشار از عشق باشه. بايد به خانواده من سر بزني. بايد روابطت رو با پدرم بهتر كني. بايد قهر رو كنار بذاري. بايد از مامانم رنجيده نشي. بايد به مامانت كه به من اينو گفت يه چي بگي .و ....
بقيه بايدها.....
حالا ستاره خانوم مستقيم از لفظ بايد استفاده نميكنه و درخواستش رو با خواهش و التماس ميگه اما شوهرش كنار درخواست ستاره تو ذهنش يه "بايد" ميذاره . بنابراين اصلاً بهش توجه نميكنه و كار خودش رو ميكنه.
و ستاره خانوم عكس العملش چيه؟

نقل قول:

---

خیلی اوقات به خاطر همین موضوعات عصبانی میشم و نمیتونم خودم رو کنترل کنم

---

نتيجه كار ستاره اي كه نتونه خودش رو كنترل كنه چي ميشه؟
دلخوري--دعوا-- قهر-- دلشكستگي-- اعصاب خوردي و همه چيز به غير از عشق و صحبت های قشنگ .
هدف شما معلومه رسيدن به عشق در زندگي دونفرتون اما آيا راهي كه ميريد شما رو به اون هدف ميرسونه؟ با توجه به صحبتهاي قبلي : شيوه فعليتون نه تنها شما رو به هدفتون نميرسونه بلكه دورتر هم ميكنه.

ستاره خانوم به نظرم فرصت من بيشتر از شماست بنابراين بيشتر ميتونم تاپيك بقيه بچه ها رو بخونم. به خاطر همين پيشنهاداتي كه به نظرم مرتبط با موضوع شماست رو با ذكر منبع ميگم. (در ضمن اگه خواستي به پيشنهاد ايجاد تاپيك جديد هم فكر كن )
سوال:چطوری شوهرم رو تشویق کنم تا در مورد نيازهاي عاطفي همسرش مطلع بشه؟
جوابها:در زندگی مشترک چون اهداف مشترک وجود دارد با گفتگوی سالم و سازنده و فضایی سرشاز از مهر و بدون کینه و دشمنی مسائل طرح و بررسی بشود
منبع:صفحه 1 خانوم آني

http://www.hamdardi.net/thread-19883-page-2.html

ایجاد فضای عاطفی برای ابراز درخواست

زمان مناسب و درایت عنوان کردن درخواست خودش یک هنر است . و همه ی این حرفها برای این است که ما به باور برسیم که زندگی کردن هم مثل خیلی چیزهای دیگر نیاز به هنرمندی دارد .
همان منبع ص 2 خانوم آني

نقل قول:

---

گندمزار عزیز من من خیلی کتاب راجع به شناخت زن و مرد خوندم

---

بی شک کتاب به تنهایی نمی تواند مشکلی را از شما و یا هرکس دیگری حل کند چراکه مشکل شما و دیگران، ناشی از نوع تفکر، نوع زندگی، نوع تربیت و بسیاری مولفه های دیگر است که کتابها آنها را نمی بینید و نمی گوید. اما بی تاثیر هم نیست .همان منبع ص 2 آقاي sci

نکته ظریفی وجود داره و اون چگونه خواستنه! همان منبع ص 2 آقاي sci
و در اينجا آقاي sci به تشريح رفتار جراتمندانه مي پردازه.
مسلما فردی که جرات مندانه رفتار می کند، انتظار این را ندارد که با درخواست او موافقت شود چراکه حقوق فردی را برای شخص مقابل قائل است.
پس فرد، با فرض اینکه همسرش مخالفتی شاید داشته باشد درخواستش را مطرح می کند
اما طرح درخواست باید به شیوه ای باشد که کمترین احتمال مخالفت وجود داشته باشد. و ادامه ميده

شما باید شرایطی رو در نظر بگیرید از نظر زمان طرح درخواست، مکان ، موضوع، همدلی پیش از درخواست، شیوه بیان درخواست، و حتی زبان بدن، حتی عطری که زده اید، تیپی که پوشیده اید، که بیشترین احتمال موافقت را داشته باشد.

ستاره جون بقيه شو خودت بخون خيلي به دردت ميخوره. چون نكات ريز و زيادي رو مطرح ميكنه.
اميدوارم بهره كافي رو ببري.:72:
باز هم در خدمتتون هستم:72::72:

با سلام من دوباره اومدم

تو دلم خیلی غم زیاده ، گذشته از ذهنم پاک نمیشه .

وقتی یادم میاد که چقدر التماس شوهرم کردم که باهام آشتی کنه و بزاره باهم زندگی کنیم از خودم و شوهرم و زندگی که دارم متنفر میشم .

مرتب تو ذهنمه که اون این همه من رو کتک زده ، بهم فحش داده ، حتی یک بار معذرت خواهی نکرده دلم آتیش میگیره

درسته که منم تو دعوا حرف های زیادی زدم ، منم فحش دادم، منم سعی کردم بزنمش ، کار من هم خیلی اشتباه بود ولی توی دعوا اون یک حرفایی میزنه جلوی همه فحش میده ، جلوی همه کتک میزنه ، تهمت میزنه ، که منم نمیتونم تحمل کنم و منم جوابش رو دادم :302:

جالبه که پدر و مادرش از من گله دارن که من چرا سکوت نمیکنم تو دعواها !! همش میگن اون مرده اون عصبانی مشیه . ( این حرف ها رو جلوش میزنن و اون این حق رو به خودش داده که چون یک مرده هر کاری موقع عصبانیت میکنه )

دلم خیلی پره .تازه همسرم من و مقصر همه دعواها میدونه .آخه چرا؟؟؟/

بعضی وقت ها انقدر غم توی دلم زیاده ، انقدر تحقیر شدم ، انقدر گذشت کردم که فکر میکنم طلاق بگیرم بهتره .اگه به خاطر حرف مردم نبود طلاق میگرفتم .یعنی حرف مردم و آبروی پدر و مادرم باید مهمتر از قلب و احساس من باشه؟

اولا وقتی دعوا میکرد و بد و بیراه میگفت سکوت میکردم ولی بعدش چون نمیومد مغذرت خواهی کنی .همش تو دلم عقده میشد .برای همین دیگه نمیتونستم تو دعوا ساکت باشم .

دلم برای خودم میسوزه .زندگی کردن برام سنگین شده .

هیچ کس به من مشاوره نمیده؟ یا باهام همدردی نمیکنه؟ :302:

ستاره عزيز سلام
:72:
واي ستاره جون چقدر ناراحت شدم كه حالت خوب نبود.
بعد از لينك تاپيكي كه گذاشته بودم خيلي خوشحال بودم چون به واسطه شما منم از اون تاپيك كلي چيز ياد گرفتم.
دوست داشتم ببينم شما چيكاركردي؟
فرصت كردي تاپيكو مطالعه كني؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ستاره جون ميشه زودتر بياي اينجا و از خودت و رابطت برامون بنويسي.
به نظرم زندگي شما خيلي خوب ميتونه به نتيجه برسه.
لطفا شكيبايي كن
و اميدوار باش.