-
تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
:D الان فرشته مهربون میگه بهار دقت کردی تا الان چندتا تاپیک باز کردی؟؟؟:)
سلام دوستای گل..باز به همفکریتون و مشاورتون نیاز دارم.:122:
قضیه از این قراره که من در رابطه با اقایون یعنی پسرا بعد ازیه مدت بی حوصله میشم...مثلا اگه با کسی هستم یا دارم دوره شناخت رو طی میکنم اولش همه چی خوبه اما بعدش بهانه گیر میشم.نق نق میکنم.میخوام تموم کنم.میخوام جواب رد بدم.دیگه برام اون جذابیت اولیه رو نداره...حس میکنم ما زیادی با هم بودیم.به خودم میگم اَه دیگه بسه..چقدر من و این ادم با هم باشیم...بعد رابطه رو بطور جدی کم میکنم و یه دفعه هم کات.اون بنده خدا هم میمونه که چی شده اخه؟!!
باور کنید دارم دق میکنم.دوست صمیمیم میگه تنوع طلبی و بعد یه مدت اون پسر خسته ات میکنه.نمیدونم حرفش چقد درسته.حالا فکر کنید در رابطه با همسر اینطوری بشم.
نه اینکه برم سراغ یه پسر دیگه ها نه،میرم سراغ یه کار دیگه.
کلا من میخوام بدونم چیکار کنم که اینجوری نباشم؟
ممنون ازصرفا راهنماییتون.
موفق باشید
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
سلام بهار خانوم :72:
نقل قول:
قضیه از این قراره که من در رابطه با اقایون یعنی پسرا بعد ازیه مدت بی حوصله میشم... مثلا اگه با کسی هستم یا دارم دوره شناخت رو طی میکنم اولش همه چی خوبه اما بعدش بهانه گیر میشم. نق نق میکنم. میخوام تموم کنم.میخوام جواب رد بدم. دیگه برام اون جذابیت اولیه رو نداره...
بهار خانوم، با توجه به توضیحاتی که دادین، حس میکنم روند رابطهی شناختی شما با خواستگارهاتون خیلی درست نیست.
رابطهی شناختی، برای شناخت اخلاق، روحیات و تبادل نظر در مورد مسائل زندگیست.نقنق کردنی که شما ازش یاد کردین جایگاهی در رابطهی شناختی نباید داشته باشه. البته من مطمئن نیستم که شما هنگام صحبت با خواستگار نقنق میکنید یا هنگام صحبت کردن در مورد خواستگار! (البته احتمال میدم مورد اول باشه) اما به هر صورت هیچکدام از این دو، جایگاهی برای نقنق کردن ندارن.
یک مورد دیگه هم هست که فکر میکنم بهتره خیلی روش فکر کنین. جذابیت اولیه دقیقا چه چیزی هستش؟ اگه منظورتون زیبایی در ظاهر خواستگار بوده که خوب فکر نمیکنم بعد از مدتی این جذابیت ظاهری از بین رفته باشه. اما اگه جذابیتی که میگین، جذابیت رابطه باشه ( باور کنید با نوع نوشتار شما، این نتیجه محتملتر هستش. ) باید تجدید نظر اساسی در مورد نحوهی رابطههاتون بکنید. چون به نظر میرسه که از رابطهی شناختیِ مطلق، منحرف شده باشه.
نقل قول:
به خودم میگم اَه دیگه بسه..چقدر من و این ادم با هم باشیم...
بهار خانوم، پیشزمینهی ذهنی شما از ارتباط با پسر، رابطهی کوتاهمدته. آیا در گذشته رابطههای دوستی داشتین؟ زیاد؟
-----
بگذارین حدسی بزنم، آیا روند روابط شناختی شما، به صورت غیرسنتی هست؟ منظورم از خواستگاری غیر سنتی، اینه که قبل از یک یا چند جلسهی رسمی همراه با خانوادهها، مدتی با خواستگار، رابطهی شناختی برقرار میکنید؟
اگه روابطتون به صورت غیرسنتی هست، شاید دلیل عمدهی شرایط الان باشه. مدیریتِ رابطهیِ شناختیِ غیرسنتی، نسبت به رابطهیِ شناختیِ سنتی واقعا سخت و دشواره. و خیلی از اوقات ممکنه از مسیر اصلی منحرف بشه. سعی کنین رابطهی شناختیو از طریق سنتی جلو ببرین. رابطهی سنتی، به طور کلی احساس مسئولیت در ارتباط با تصمیمگرفتنو افزایش میده که این باعثِ توجه بیشتر شما به اخلاق و روحیات خواستگار میشه (شناخت بهتر). و همچنین با همراهی خانوادهها، هم از انحرافِ رابطه جلوگیری میشه و هم ذهنِ شما، جدیتِ مسئله (انتخاب برای یک عمر) رو بیشتر درک میکنه و در نتیجه پیشزمینهی رابطهی کوتاهمدت در ذهنتون کمرنگتر میشه.
:72:
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
سلام اقای مسافر زمان
نقل قول:
آیا در گذشته رابطههای دوستی داشتین؟ زیاد؟
باید اینو جواب بدم؟؟؟؟اره داشتم اما زیاد نبوده..اونموقع که جذابیت رابطه اول شاید برام بوده اما بعد ازگذشت یه زمان کوتاه زود تصمیم به کات میگرفتم.الان میدونم چون اون رابطه ها اساس درستی نداشتن ناخوداگاه ازطرف من پس زده میشدن.
نه با خواستگارها شناخت غیر رسمی ندارم منظورم پنهانیه..اگه باشه خیلی کوتاهه اونم چون میخوام خودم اول بشناسمشون.
روند خواستگاری برای من معمولا طولانیه یه جورایی تو خونواده ما خیلی کِش پیدا میکنه..گاهی زیاد از حد
اما راستش این تاپیکو زدم چون یه نفر بهم گفت کسی هستم که تنوع طلبم و ممکنه بعد از مدتی از همسرم خسته بشم و دلم بخواد برم سراغِ ((اون میگفت یه مرد دیگه)) اما من میگم یه کار دیگه.چون میدونم اهل خیانت نیستم.یعنی میدونم اینجوری نیستم که شوهر کنم بعد برم با یکی دیگه.
بهم میگفت سعی کنم بعد ازدواج هرچند وقت یه بار یه فاصله ای از هم بگیریم مثلا مسافرت تنهایی برم تا ازش زده نشم.
یه نفر دیگه هم بهم همینو گفت از اونایی که یه مدت بعد ازدواج نق میزنی میگی نمیخوام بریم طلاق..یا بری با یکی دیگه
حالا اینا برچه اساس بهم میگن!!
خودم میدونم مثلا روند خواستگاریم که خیلی طولانی میشه خسته میشم و نق میزنم و به هم میزنم اما فکر نمیکنم در این حد باشم.اما چون چند نفر بهم اینو گفتن ترسیدم.خوب البته وقتی تصور میکنم هم چندان جذاب نیست من و شوهرم همیشه ور دل هم باشیم..یه وقتایی ادم دنیای مستقلی و مجردیش رو هم میخواد.
شما هم اینطور فکر میکنید؟
ضمنا بهم میگن خیلی واسه ازدواج دل دل میکنم..میگن نترس..اینو راست میگن.میترسم
راستی اواتارتون خیلی قشنگه
موفق باشید
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار66 عزیز
من تصور میکنم مشکل از اینجا ناشی میشه که شما در انتخاب همسر دچار سردرگمی هستید چون نمی دونید چی می خواهید و معیارها و چهار چوبهای جزئی ویا شایدم کلی ندارید بنابر این با عده ی زیادی وارد رابطه شدید و میشید و بعد از مدت کوتاهی چون طرف نتونسته جذبتون بکنه تصمیم به ترک رابطه می گیرید.در صورتی که از اول مناسبتون نبوده.
(متولد خرداد نیستید؟چون این مورد رو در خانمهای متولد خرداد زیاد دیدم!)
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار 66 عزيز...
من فكر ميكنم بيش از همه نياز داري كه خودت رو بشناسي.ما اين جا معمولا توصيه ميكنيم طرف مقابلوبشناس اما اين موضوع هميشه با اين پيش فرض همراهه كه فرد حداقل تا حدودي مراحل خودشناسي رو طي كرده باشه.
سوالاتي كه پرسيدي بيشتر ناشي از نوع طرز تفكرت نسبت به ازدواجه.اگر به ازدواج به شكل يك هدف(حتي مقطعي )نگاه بشه مسلما اين سوال كه پس از نيل به اين هدف اون وقت چي ميشه براي آدم پيش مياد.اين كه پس از رسيدن به ازدواج چه بر سر استقلال و تجرد وفضاي خصوصيش مياد!
اما دوست خوبم...ازدواج تنها قسمتي از مسير پيشرفت انسان به سمت آدم شدنه!البته مسلمه كه بايد درش دقت نظر كافي به كار برد،با عقلانيت ومعيار جلو رفت ولي...اگر بهترين شخص دنيا (حالا از هر نظر كه فكر كني،زيبايي،كمالات،ثروت،تح صيلات و...)همسرت بشه تا ندوني از جون اين زندگي چي ميخاي، به قول خودت نق نق خواهي كرد وبهانه خواهي گرفت.
پيش از اون كه به ازدواج وحتي ورود به يك رابطه جديد فكر كني به اين سوال فكر كن وسعي كن كه براش جواب مناسبي پيدا كرده باشي كه:آيا خودت رو به درستي ميشناسي ومعنا ومفهومي براي زندگيت پيدا كردي؟
موفق باشي
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
جواب سوالت با توجه به تجربه خودم در یک کلمه
بله
اگه تنوع طلبیتو الان کنترل نکنی
بعد نامزدی عقد ازدواج و...
بعد یه مدت طرف دلتو میزنه هر چقدرم خوب باشه همه چیش باز ایراد پیدا میکنی تو یه چیزیش
پس اول خودتو معیارهاتو اهدافتو بشناس
بعد وارد رابطه شو
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار خانوم متولد بهمن ماه نیستی شما؟!
جواب "من" هم این که:
توقعت از طرف مقابلت بیش از حدددددددددددددددددد زیاده،
برای همین زود دلزده میشی
پیوست:
در این پست من هیچ کلمه بدی به کار نرفته است.
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار جان
محتوایی شو
به زندگی و مسائل عمیقتر و محتوایی نگاه کن .
بیشتر در چنبره هیجان هستی لذا هرچیزی که جذبت می کند با انرژی طرفش میری و بعد از مدتی دیگه چنگی به دل نمیزنه چون هیجانی برات درش نیست ، این یعنی احساس محور هستی ( هیجان مداری )
.
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
سلام بهار
متولد خردادی؟
چقدر سوالت شبیه سوال خواهر منه وقتی همسن تو بود!
24 سالش که بود همه خواستگاراش دلش رو می زدن و می گفت می ترسم بعدا همسرم دلم رو بزنه همه بهش
میگفتن تو ثبات نداری و تنوع طلبی اما من اینو قبول نداشتم چون دختر بسیار خوب ، ماخوذ به حیا و پاکی بوده و
هست! من بهش می گفتم تو هنوز به بلوغ فکری و شناخت کامل خودت نرسیدی و خودت دقیق نمیدونی چی می خوای
به خاطر همین سرگشتگی نمیدونی مقصد دقیق کدومه و بعد یک مدت در اثر همین "سرگشتگی و ترس از آینده" همه
انرژیت گرفته میشه و خسته می شی و همه چیز رو بهم میزنی!
دقیقا هم همینطور شد بهار و حالا که خواهر من 31 ساله شده به دلیل همین نوع تفکرش به من میگه اشتباه کردم
که به حرفات گوش نکردم و خودم رو خوب شناسایی نکردم و خیلی از موقعیت های خوب رو از دست دادم!
و حالا توصیه من به تو بهار عزیزم
خودت رو خوب بشناس و ببین منهای ظاهر چه چیزهایی برات مهمن؟
آیا واقعا نیاز به ازدواج داری یا از دست حرف مردم و ترس از تنهایی میخوای ازدواج کنی؟
هدفت رو از ازدواج مشخص کن و معیارهات رو محتوایی تر کن!
مسئله بهار تنوع طلبی نیست! عدم شناخت صحیح بالغ و روحیات درونی خودش و خواسته هاشه!
تو اگر خودت و خواسته هات رو خوب بشناسی صاف میری سر اصل مطلب...
مشکل سرگشتگی و حیرانیه امروز تو هست...
و البته یک توصیه مهم!
تا به بلوغ فکری و اجتماعی و روحی و شناخت نسبی خودت در مقوله ازدواج نرسیدی ازدواج نکن!
اما وقتی حس کردی اهدافت مشخصن و به یک شناخت و ثبات نسبی رسیدی بر اساس معیارهات دست به انتخاب
بزن تا زندگی موفقی داشته باشی! البته این نتایج رو از ارتباطاتی که در محیط کار و با خانوادت داشتی این نتیجه رو
گرفتم..
پس به جای نگرانی روی شناخت خودت و روحیاتت و محتوای درونت عمیق و دقیق شو
موفق باشی بهار
:72:
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
وای بچه ها باور کنید اونم همینو بهم گفت..گفت سردرگمی.میخوای ازدواج کنی نمیدونی با کی؟چطوری؟
وقتی طرفت میاد نمیدونی باش چیکار کنی؟..خیلی تاکید داشت که سردرگم و ترسیده هستی.
پس همه توافق نظر دارین سردرگمم..خودمم ترسیده رو هم اضافه میکنم.
شناخت..من خودمو در حد اینکه بدونم علایقم چیه؟تواناییم چیه؟چه کارایی دوست دارم؟دلم میخواد ازنظر فردی شغلی تحصیلی خانوادگی به کجا برسم تا حدودی میشناسم..
مثلا دوستم بهم میگفت چرا واسه ارشد نمیخونی؟((میدونه قصد تغییر رشته دارم)).گفتم باید یه پیش زمینه و شرایطی اماده کنم.گفت ایرادی نداره امتحان بده اگه قبول نشدی دفعه بعد باز امتحان بده..حرفش درسته.اما الان اگه من بگم خونواده شما در مقابلم جبهه میگیرین اما مثلا اون که ما رو میشناسه حرفمو قبول کرد که گفتم اگه همینجوری امتحان بدم و قبول نشم حرفا و سرکوفتای پدرم شروع میشه...برای همین ترجیح میدم تا وقتی مطمئن نیستم کاری رو شروع نکنم.یا فعلا اولویت اول من کاره..اینا برام حکم مسکن موقت دارن.
منظورم اینه که یه کمی ازسردرگمیم بخاطر بسته بودن دست و پامه.
پدرم هیچ وقت بهمون یاد نداد امتحان کن شکست بخور تا موفق بشی.همیشه گفت هر کاری که شروع کردی باید موفق بشی.
سر کار قبلیم مشکلاتی که پیش اومد چقد پدرم نق زد به جونم و من چقد واقعا ترسیدم جوری که یادتونه کارفرمام تو اینترنت دنبال عکس گشته بود و من ترسیدم که ای وای نکنه اتفاق قبلی بیفته وشماها بودین که ارومم کردین..یا رابطه کات شده گذشته هم میگم نکنه تکرار بشه..باید خیلی مراقب باشم..باید خیلی احتیاط کنم..چیکار کنم مامانم اینا به همه خبر ندن؟اگه بگن و نشه چیکار کنم؟حرف مردم.حرف خونوادم...پس بهتره اول خودم بشناسمشون و وقتی مطمئن شدم بهشون بگم بیان خونه.باور کنید خواستگارم اگه موهاش بلند باشه به من غر میزنن اگه کوتاه باشه به من غر میزنن..
نقل قول:
آیا واقعا نیاز به ازدواج داری یا از دست حرف مردم و ترس از تنهایی میخوای ازدواج کنی؟
هر دو..میدونم اشتباهه.میدونم ازدواج هدف نیست.وسیله رهایی نیست اما چیکار کنم؟؟وقتی قبل ازمن چندتا نوه مجرد دیگه بیشتر نمونده وقتی شدم 25 سال..وقتی فکر میکنم تو خونه شوهر دست و بالم بازتره تا به هدفهام برسم (چون هی میگن تا وقتی اینجایی باید رعایت کنی هر وقت رفتی خونه شوهر هر کار خواستی بکن)).خودشون دارن سند رهایی منو شوهر کردن میگن.
میدونم اونجا هم همینه..شوهر هم یه ادمه اما بازمیگم حداقل ازدست اینا راحت میشم..قلبا به این معیارا اعتقادی ندارم اما تحت فشارم...من ترسیده و تحت فشار..از یه طرف خودم نمیخوام ازیه طرف مجبورم
محتوایی....
ذاتا هیجان مدارم یا بخاطر شرایط و تحت فشار بودن؟؟؟
((راستی متولد خرداد و بهمن نیستم))..من دنبال چی هستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عین یه کلاف سردرگم شدم
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار عزیزم
اگر تو در خونه 1 مسئله داری مطمئن باش در خونه همسر 1001 مسئله خواهی داشت!
پس برای فرار از مسائل و مشکلاتت و فشار اجتماع ازدواج نکن چون ممکنه از چاله در بیای بیافتی توی چاه!
من هم با پدرم اختلاف نظر دارم و پدرم درست مثل پدر شما فکر می کنه و اصلا تاب شکست نداره اما خوب اون من
رو خیلی دوست داره و چون شخصیتش محتاطه می ترسه با شکست من بشکنم و از محبت زیاد گاهی نصیحت و
سرزنش می کنه من رو! پس دوباره رسیدیم سر خط مسائل بهار!
مهمترین مسئله بهار ترس از رویارویی با واقعیات زندگی و پذیرش واقعیات و مواجهه صحیح با اونهاست!
بهار شناخت خودت تنها مرتبط به کارت ، اهدافت ، علایقت و موقعیت شغلی و اجتماعیت نیست!
شناخت خودت یعنی اینکه بهار واقعا از زندگی چی میخواد؟ چه چیز در زندگی بهار هست که باید بهار بهش برسه!
اصلا بهار چه آینده ای در این دنیا و پس از مرگ برای خودش متصوره! جایگاه بهار در زندگی چیه و باید به چه
چیزهایی برسه! اصلا مهمترین سوال و دغدغه زندگی بهار چیه؟
مثلا من مهمترین سوالم در 24 سالگی این بود که خدا من رو برای چی خلق کرده و برام خیلی مهم بود که به
پرسش جواب بدم! کم کم دارم به جوابش میرسم و درهای زیادی به روم باز شده!
میخوام بگم تا سوالی نباشه جوابی هم نبیست و شناختی هم حاصل نمیشه!
پروفایل من رو نگاه کن! من 2 قسمت نوشتم درباره خودم! یکی شناخت روحیات و علایق جسمانیمه و یک بخش
دیگه اش شناخت از روح و وجود معنوی خودمه که اصل آرامش و معنای زندگی در اون نهفته اس!
تو اگر به سوالات روح خودت پاسخ بدی به ثبات و آرامش میرسی چون گاهی کارهایی که جسم رو راضی می کنه
روح رو ناراضی می کنه و تو اگر ندونی روحت دقیقا چی میخواد و چه درمانی رو می طلبه علیرغم موفقیت های
ظاهری دائم حس می کنی یک چیزی کمه و همه چیز درست نیست! و بالطبع اون سرگشته ای و از آینده
می ترسی!
اما بهار
ما انسانیم و جایز الخطا! مهم این نیست که نظر خانوادت راجع به شکست هات چیه! مهم اینه که باور کنی تا
تجربه ای نباشه موفقیتی حاصل نمیشه! پس اسم تجربه رو نذار شکست! اگر اینطور نبود که هرگز ادیسون 100
عنصر رو امتحان نمی کرد که 101 امین عنصر تنگستن باشه و برق اختراع نمیشد!
پس از سرزنش ها ، تجربه ها و تلاش ها و گام برداشتن به سوی آینده نترس بهار!
با شجاعت با زندگی و حقایقش مواجه شو و تا خودت و خواسته ات از این زندگی رو درک نکردی وارد زندگی
مشترک نشو چون این کلاف سر در گم رو بیشتر از گذشته پیچیده می کنه!
تو وقتی ندونی از زندگی چی میخوای دقیقا ، چطور میتونی روحیات همسرت رو بشناسی و خوشبختش کنی؟
مثلا من میخوام ازدواج کنم چون دوست دارم یک خانواده داشته باشم! یک همراه و همسفر و همسر داشته باشم
تا به کمکش کاملتر بشم و بهتر و با روحیه بیشتر مسائل زندگی رو کنار هم حل کنیم و حتی فرزندانی رو با هم
تربیت کنیم و به جامعه بدیم که نامی نیک از ما به یادگار بگذارن و برای همه مفید باشن در حد توانشون نه بیشتر!
چون احساس می کنم زندگی و به دنبال اون زندگی مشترک یک سفره که از این دنیا شروع میشه و ادامش در
آخرته و من از الان باید یک همسفر پیدا کنم برای طی این مسیر پیچیده و پر و پیچ و خم...
حرف هام اصلا شعار نیست و واقعا بهشون رسیدم و البته این حرف ها رو برای هر کسی نمیزنم و چون تو رو قابل
دونستم این حرف ها رو به تو گفتم بهار!
فقط یادت باشه اون شخص مثل من و تو کامل نیست و نواقصی داره و مهم اینه که بخواین با هم دیگه کامل بشین
و ایده آلگرایی نکنی که از اصل هدف دوربشی!
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
اره میدونم ..میدونم دلایل غلطین..اما راه رو بهم بگید چطوری تحمل کنم؟
من طاقت حرف شنیدن از خونوادمو ندارم..با سرزنششون میشکنم...الان خیلی بهتر شدم اما دلم نمیخواد فکر کنن نمیتونم...وقتی اونا همه ی هم و غمشون اینه که ازدواج کنم..
من انقد ادم ظاهر بینی نیستم..منم به ادم بودن افرینش این زندگی فکر میکنم..زندگی برای من یه کشف و شهوده..به نظر من خدا یه فرصت بهمون داده تا کشف کنیم و نمیدونی این کشف و فهمیدن معنای هر چیز چه لذتی بهم میده..همین کنکاش تو روح و روانم چه جالبه..منم میتونم خودمو بزنم به کوچه علی چپ و فقط به فکر خورد و خوراکم باشم اما اینا به تنهایی ارضام نمیکنه..نصف بیشتر عمر من به فکر کردن گذشته..
اما ترسها نگرانیها دل دل کردن ها هنوزم هست.
گاهی به خودم میگم این خواستگار رو روش خوب فکر میکنم اما وقتی میاد جلو یه کوه از ترسها و افکار عجیب و غریب میاد سراغم.
الان من نه 0 هستم نه 100..هم معنوی دارم نگاه میکنم و هم مادی..........همیناس که گیجم کرده..بین مثبت و منفی در نوسانم
چرا من اینطوریم؟؟چرا مثه بچه ادم نمیتونم زندگمو بکنم...به خودم میگم عین بقیه شوهر کن برو سر زندگیت خوش باش به فکر غذا و کار باش ...اما میدونم این دلخوشیا موقتیه..روح منو تا ابد نمیتونه سیراب کنه
اینجاست که یهو ترمز میگیرم..نمیدونم چه کنم؟
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
خوب بچه آدم :)
نوشتی :
نقل قول:
چرا من اینطوریم؟؟چرا مثه بچه ادم نمیتونم زندگمو بکنم...به خودم میگم عین بقیه شوهر کن برو سر زندگیت خوش باش به فکر غذا و کار باش ...اما میدونم این دلخوشیا موقتیه..روح منو تا ابد نمیتونه سیراب کنه
اول یک تشویقت بکنم :104: :104: :104: :104:
چون شناخت و فهم درست صورت مسئله 50% حل مسئله است و میمونه 50% دیگش!
خوب تو نمیتونی مثل بقیه باشی چون تو با بقیه متفاوتی و حتما هم هدف از خلقتت متفاوت تر از بقیه بوده...
ناراحتی که زیاد می فهمی؟ دوست داشتی مثل بقیه یک زندگی ساده داشتی؟ این روح سرکشت رو سیراب
می کرد اونوقت؟
خوب گل من توقعت از ازدواج زیاده!
روحت رو ازدواج سیراب نمی کنه!
روحت رو اهداف متعالیت هستند که سیراب می کنن!
ازدواج اگر از نوع درستش صوت بگیره تو رو به آرامش میرسونه و همسفرت تو رو در سختی های راهت همراهی
می کنه و بهت انگیزه میده برای ادامه راه! اما ازدواج مقصد یا هدف نیست توی زندگی ما...
ازدواج یک رویداده که تو زندگی بعضی ها رخ میده و تو زندگی بعضی ها نه!
پس روحت رو با اهداف متعالیت سیراب کن!
ازدواج برای شاد کردن ما ، خوشحال کردن ما ، سیراب کردن روح ما و یا حل مشکلات قبلی ما نیست!
ما خودمون مسئول شاد کردن و خوشحالی ، سیراب کردن روحمون و حل مسائل قبلیمون هستیم!
ازدواج برای اینه که در سایش کاملتر بشیم و به آرامش و محبت عمیق برسیم...به خود حقیقیمون و بعد به خدا!
این رسیدن به ذات بینهایت طلب خودمون و در نهایت رسیدن به خداونده که روح ما رو سیراب می کنه!
مسیر رو غلط نرو! انتخاب خوب تو رو به سمت اهدافت نزدیکتر می کنه و بهت آرامش و انگیزه میده!
اما اگر هدف و برنامه نداشته باشی بهترین انتخاب ها هم تو رو سیراب نمی کنن!
فکرت رو راجع به ازدواج درست کن تا نگاهت به زندگی و ازدواج هم تغییر کنه!
مسئله بهار اینه که باید خودش رو پیدا کنه و بعد خدا این بهار ما رو عاشقش کنه تا نگاهش به دنیا عوض بشه!
مطمئن باش وقتش که برسه و نیمه گمشده ات رو که پیدا کنی می بینی دنیا چقدر عوض شده و دیگه دلت از اون
مرد خوشبخت زده نمیشه... :)
این داستان قطعه گمشده اثر شل سيلور استاين ، من رو یاد تو انداخت بهار ... بخونش
داستان قطعه گمشده
در مورد مواجهه ات با رفتار خانوادت هم در تاپیک "بار زندگیم رو دوش خودمه" واست چند خطی حرف دارم که فردا
که سرم خلوت تره واست می نویسم که چه کار کنی که بتونی با حرف هاشون کنار بیای و دلت نشکنه...
:46:
:72:
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
تو گاهی ادمو غافلگیر میکنی و این داستان از اون غافلگیریا بود..اره چقد خوب میشه من هم سعی کنم بشم یه دایره و بعد یه دایره هم مسیر و خوش سفر هم انتخاب کنم و بقیه راه رو با هم بریم.بعضی وقتا که من خسته میشم اون کمکم کنه و بعضی وقتا من به او...گاهی هم بریم کنار جاده تو چمنها خوش بگذره...اره خیلی ایده اله...اما تو واقعیت چطوری؟؟؟
من وسایل مورد نیاز رسیدن به هدفهام رو ندارم..اینجا ازدواج و شوهر برام میشه یه وسیله..
دوستان دیگه هم بگید.
باشه بهار شادی عزیز منتظر نظرات خوبت هستم.
نقل قول:
چون شناخت و فهم درست صورت مسئله 50% حل مسئله است و میمونه 50% دیگش!
مشکل همون 50 درصد راه حلهاست..
لطفا در مورد ترسها و تردیدها هم بگید.
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
من وسایل مورد نیاز رسیدن به هدفهام رو ندارم..اینجا ازدواج و شوهر برام میشه یه وسیله..
سوالي كه اين جا پيش مياد اينه كه:ازدواج وهمسر آينده وسيله ي دستيابي به چه اهدافي خواهندشد؟
اگر اهدافي كه مد نظر داري اهدافي مقطعي ويا نشات گرفته از احساسات يا موقعيت سني و كاري وغيره باشد بي شك پس از رسيدن به آن هدف وسيله را هم ديگر دوست نخواهي داشت و برايت به شكل يك چيز بي ارزش وكسل كننده نمايانگر ميشود.مثلا:اگر به خاطر رهايي از سرزنشهاي خانواده وكسب اختيار وآزادي عمل ازدواج كني به محض رسيدن به اين موارد ديگر جذابيت طرف مقابل واين رابطه بي شك فراموش خواهد شد.
بهار جان:ازدواج نه هدف است ونه وسيله،نه الزامي دارد كه همه ازدواج كنند ونه انكاري براي ازدواج نكردن همه وجود داره!ازدواج تنها يك مقطع از كليه ي مقاطع زندگي ماست،وشايد تنها مقطعي كه نقش تصميم گيري صحيح در موردش اين قدر پررنگ است وما اين قدر در آن مختار هستيم.و البته چلنجهاي خاص خودش را هم دارد واگر ما به درستي به بلوغ فكري رسيده باشيم ومعناي زندگي را(كه احساس ميكنم براي هر كسي متفاوت است ونوعي از كشف وشهود فردي است) درك كرده باشيم از اين چلنجها براي قوي تر كردن روح وجانمان استفاده ميكنيم وگرنه شايد در ازدواج هم همسري به مراتب سرزنشگرتر از خانواده نصيبمان شود (ويا شايد ما با عدم شناخت خودمان او را تبديل به فرد سرزنشگري كنيم)،آنوقت تكليف چيست؟
چرا فكر ميكني همه ي كساني كه ازدواج كردن خوشن؟وبه فكر غذا وكارن؟وراحت دارن زندگي ميكنن؟
خود اين سايت ومشكلات متاهلين در اون به خوبي نمايانگر نادرستي اين فرضه!
بهار...بايد روي خودت كاركني،حساسيتي كه در شما نسبت به رفتار وتوجه واحساسات خانواده ات وجود داره،اگر چه تا حدودي ناشي از رفتار غلط خانواده است اما بيش از همه به خاطر ضعف شناختي شما نسبت به خودتونه.اين شما هستيد كه اين نقطه از زندگي خانوادگي رو اين قدر پررنگ كرديد كه ميتونه آزارتون بده.وصد البته در زندگي مشترك در اينده نقاط ضعف بسيار بيشتري در رابطه وجود خواهد داشت واون وقت براي گريز از اونها ميخاي چه كار كني؟
در مورد ترسهات بايد واضحتر ودقيق تر بگي،جزيي تر تا بشه در موردش بحث كرد.
پ.ن:بهار جان...تاپيكت باموضوع تنوع طلبي شروع شد،كه جزيي وقابل بحث بود،اما روند اون داره به سمت كليات وبحثهاي باز پيش يره كه فكر نميكنم كمك حالت باشه،احساس ميكنم اگر سوالاتت رو دقيق تر بپرسي دوستان بهتر راهنماييت كنن.
موفق باشي
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
در مورد خونواده بحثی ندارم و نمیخوام روش فوکوس کنم..به جاش بهتره فقط درباره خودم حرف بزنیم.
قضیه این بود که چند نفر بهم گفتن ادم تنوع طلبی هستی و اینطور که بوش میاد بعد ازدواج ممکنه ازهمسرت زده بشی و برای پیشگیری بهتره هر چند وقت یه بار یه فاصله بینتون بدی مثل مسافرت وهمچنین گفتن سردرگمی.
البته اینکه من واقعا تنوع طلبم رو نمیدونم ..چند نفری بهم گفتن.
درباره خودشناسی گفتیم که بحث به چیزای دیگه کشیده شد..شما چطوری تونستین برای ازدواجتون یه تصمیم قاطع بگیرین؟
و ایا شده بعد مدتی ازهمسرتون زده بشید؟یا دلتون بخواد برید سراغ یه موضوع دیگه؟یا تنها باشید؟یا نمیدونم ازاین چیزا دیگه...
هنوزم نمیدونم واقعا تنوع طلب هستم یا نه..اما دوستم میگه هستی..
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار66 عزیز
میشه در مورد خانوادتون بیشتر بگی که دقیقا مشکلتون باهشون چیه؟
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
من نظر شخصیمو میگم
چون خودم درگیر این سوال بودم و از کلی آدم های متاهل اطرافم پرسیدم
همشون عقیده داشتن همسر آدم تو هر مقطعی ممکنه کاری کنه که دل آدمو بزنه و حتی بعضی میگفتن شوهراشون رفتاری داشتن که تو یه مقطع زمانی ازشون متنفر شدن اما باز همون مرد کاری کرده که زن دوباره عاشق زندگیش شده
به نظرم اگه خودت به اون بلوغی که بقیه گفتن برسی و کامل باشی و همسرت درست انتخاب کنی این مسائل تو زندگی حل میشه
انقدری که تو نگرانشی نگران کننده نیست
آدم حتی تو 4 سال دانشگاهم ممکنه یه زمانهایی از دانشگاه یا رشته یا استادی که درسو باش برداشته پشیمون شه اما در کل راضیه از موقعیتش
باورت نمیشه من از همه خانومهای متاهل اطرافم پرسیدم هیچ کدومشون نگفتن حس علاقه و دوس داشتن نسبت به شوهرشون مستمر بوده ( گاهیم خسته و دل زده شدن و خواستن تنها باشن) یعنی همشون تو زندگی زمانهایی رو داشتن (هر چند کوتاه )که خواستن تنها باشن به خواستگارهای قبلیشون فکر کردن و یا حتی از ازدواج پشیمون شدن و فک رکردن میتونست موقعیت های بهتری داشته باشن
مهم رفتار درست زن و شوهر تو اون بازه زمانیه که با بالغ بودن هر دوشون حل میشه
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
تماس عزیز شونصدتا تاپیک دربارشون زدم ولی بذاریم اینجا فقط مختص خودم باشه عزیزم.
اره جوانه جان کاملا درست و منطقی گفتی...پس من چِمه؟
ای خدا به دادم برس من چِمه؟
چیکار باید کنم؟؟؟
الان من حالم خوبه یا مریضم؟؟
من بالغ نیستم؟؟؟چیکار کنم تا بالغ بشم؟؟؟
یکی بیاد یه طبابتی کنه...
موفق باشید
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهارم ، خانمی
همین پستت عجله و هیجان را بخوبی نشون میده . چرا اینهمه نگرانی .
هرچیزت که باشه کار نداشته باش بگو چکار بکنم . من میگم ، مدتی به هیچ مسئله ای فکر نکن . رها کن خودت را از بهار و مسائلش ، مدتی به مسائل غیر مربوط به خودت بپرداز . لازمه که از خودت یه مدتی دور بشی و اینهمه خود میان بینی نداشته باشی . وایستادی وسط و از جوانب مختلف داری مسئله می یابی و میخواهی بررسی کنی و .... ول کن ، رها کن . بهار هیچیش نیست فقط هیجان زده هست ، ذهنش زیادی اختیارش رو به دست گرفته ، به قول امروزیها کودک درونش ( احساسات ) زیادی داره شلوغ بازی در میاره .
مدتی به هیچ مسئله ای فکر نکن . ذهنت را خالی کن . خالی خالی . یه برنامه ، تنها یه برنامه مشخص برای خودت بگذار که البته مربوط به خودت در رابطه با خودت نباشه و روی اون تمرکز کن و به اون بپرداز . مثلاً برنامه مثل یک کار پژوهشی در یک موضوع خاص که هیچ ربطی به مسائلت نداشته باشد . یا یه رشته ورزشی را دنبال کن یا یک کار هنری و .....
مدتی باید رها باشی و از این مسائل دور شوی و بعد که آزاد شدی از دور مسائل را خواهی دید و درک بهتری خواهی داشت .
ذره بین گذاشتی روی خودت از جوانب مختلف . بس کن عزیزم این یقه خودتو رها کن خفه داری می کنیش .
بد نیست یه سری به تاپیک های زیر بزنی :
http://www.hamdardi.net/printthread.php?tid=11160
http://www.hamdardi.net/thread-21058.html
http://www.hamdardi.net/thread-11830.html
http://www.hamdardi.net/thread-15924.html
http://www.hamdardi.net/thread-13665.html
.
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
سلام بهار
با "فرشته مهربان" عزیز کاملا موافقم!
گاهی ما نیاز داریم به سفر ، سکوت و آرامش!
از بس بهت باید و نباید کردن و سرزنش شدی همش میترسی که خوب نباشی یا درست عمل نکنی یا درست
انتخاب نکنی یا همسرت در آینده دلت رو بزنه و غیره و غیره...
تو ترس از قضاوت شدن داری و خانواده این وسط بی تقصیر نیستن!
اما برای حل همه این سوالاتت بگو :
تعطیل است!!!
و یک مدت به خودت استراحت بده! به فکرت به ذهنت! رها کن همه چیز رو!
تو دائم میخوای دیگران قضاوتت کنن! اما همه که جای تو نیستن!
از نظر من بهار اینطوریه :
بهار یک دختر منطقی ، باهوش ، بسیار زیرک ، شاد ، عاقل ، با احساسات لطیف و بسیار لایق و کاردانه!
تو محشری عزیز دلم!
تو میدونی که کی و کجا چه کار کنی! نگران نباش ! عجله نداشته باش! نترس!
فقط آروم باش! آروم آروم! روزی چند دقیقه تو سکوت مطلق چشمهاتو ببند و سعی کن به هیچی فکر نکنی !
بعد به تصاویر آرامش بخش مثل دریا و آرامشش فکر کن و حتی نسیمی که صورتت رو نوازش می کنه احساس کن!
اینکار باعث میشه بسیار ریلکس بشی...
انقدر هم از دیگران نخواه تو رو به نقد بکشن! یادمه ماههای اول از همه خواستی نقدت کنن!
این زیاد جالب نیست که دائم نگرانی دیگران چی فکر می کنن!
فقط خودت باش بهار! همین! اونوقت می بینی با تمام کاستی ها و خوبی ها ، تو بی نظیری!
:46:
:72:
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
بهار جان من نمی تونم دقیقا راجع به سوالت نظر بدم یعنی ممکنه اشتباه کنم.
ولی این چیزی که به نظرم می رسه اینه که شما هنوز آماده ی ازدواج نیستی. یعنی هنوز وقتش نشده.
یا باید از نظر فکری به جایی برسی که بخوای واقعا یه نفر همراهت باشه برای بقیه ی زندگیت. یا اینکه باید عاشق بشی.
من فکر می کنم شما همونطوری که با دخترا دوست می شی با پسرا دوست می شی و یه مدت باهاشون اشنایی داری. یعنی کنجکاوی. بعدش که اشنا شدی باهاشون و چیزی ندیدی واسه کنجکاوی بیشتر دیگه سرگرمی ای نداری که بخوای باهاشون ادامه بدی. مخصوصا که پسر هم هستن و فکر می کنی حتما باید وقتی با یه پسر دوست می شی به فکر ازدواج باشی. یعنی باهاشون مثل یه دختر دیگه ای که باهاش دوست می شی شروع می کنی + اینکه کنجکاو هم هستی چون پسرن و ما توی جامعه امون جدا از هم بزرگ می شیم. بعد هم که گذشت به جای اینکه یه دوستی یا اشنایی سالم مثل همونی که با یه همجنس داری رو باهاشون داشته باشی یکدفعه عذاب وجدان می گیری می گی این پسره و منم دیگه کاری باهاش ندارم!
به نظر من همونطوری که با یه دختر رفتار می کنی بهتره با یه پسر رفتار کنی فعلا. یعنی دوست و همکار باشن واست. سنتو نمی دونم اما به نظر میاد سنت کم باشه. پس بهتره وقتی ازدواج کنی که واقعا امادگیشو داری. اگه سنت کم نیست که بتونی صبر کنی و فکر می کنی گزینه های ازدواجتو از دست می دی نمی دونم چه کار کنی.
اون تنوع طلبی که به شما گفتن فکر نمی کنم در موردتون درست باشه. اون بیشتر تنوع طلبی جنسیه. وگرنه کسی که ازدواج می کنه اگه هم یه روزی به این نتیجه برسه که دیگه نمی خواد با همسرش زندگی کنه زندگی نمی کنه و ممکنه به این نتیجه برسه که با شخص دیگه ای می تونه خوشبخت شه. اما کسی مثل شما اگه به جایی برسه که واقعا اماده ی ازدواج باشه شوهرشو عوض نمی کنه قاعدتا، اونم به تعداد زیاد! دوستای غیر صمیمی، یا حتی محل زندگی و کار و وسایل و این چیزاشو عوض می کنه!
البته اینا نظر منه و شما خودت به وضعیت خودت بیشتر اگاهی داری.
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
همه مسائل رو رها کنم؟؟چطوری؟؟پس چطوری حلشون کنم؟؟
اینجا مرتب بهم گفته شد نگرش من به خونوادم اشتباهه..من این حرف رو 50 درصدقبول دارم و 50 درصد اعتقاد دارم خونوادم هم مقصرن..من گفتم پدرم در عین حال که خوش قلب و شریف و احساساتیه اما زورگوئه..اما شما بهم گفتین بهار مقصر تو و دیدگاه توئه..دوربین رو طرف خودت برگردون...خوب من سعی کردم دوربین رو طرف خودم بچرخونم اما هنوزخیلی چیزا حل نشدن.
بذارین یه مثال بزنم.فقط میخوام بدونید اینکه میگم پدرم زور میگه توهم ذهنی من نیست..پسر خاله من که سنش تقریبا بالا رفته از پدرم خواست اگه موردی برای ازدواج میشناسه بهش معرفی کنه..پدرم خواهر دوستش رو معرفی میکنه و شرایط اون خانوم رو به پسر خالم میگه..پشرخالم میگه نه.من میخوام زنم چند سال از من کوچیکتر باشه...و قبول نمیکنه...اما پدرم سر خود میره با برادر اون دختر حرف میزنه.از اون طرف پسرخالم با یه خانوم دیگه اشنا میشه و نامزد میکنه.پدرم وقتی میفهمه کلی دلخور میشه و با مامانم دعوا میکنه که چرا من رو سنگ رو یخ کردن؟
هر چی پسر خالم میگه من که گفتم اون خانوم رو نمیخوام چون سنش بالاست اما فایده نداره..
از اونطرف هم خدا میدونه اون دختر بخاطر وعده الکی خواستگاری چقد دلش شکسته؟؟
پدر من میگه خیر همون که من گفتم..خوب این یعنی چی؟
پدرم برای زنی(زن و مرد هم نداره ) که تو خونه است و بیرون کار نمیکنه هیچ ارزشی قائل نیست..مرتب به مامانم سرکوفت میده و میگه کاش با زن کارمند ازدواج میکرده.کافیه یه زن ببینه که شاغله دیوونمون میکنه ازبس تعریف میکنه..
من نمیتونم خودم رو به حماقت بزنم و هیچی نبینم نشنوم ونگم...
وقتی میگم از اینکه زحمات من رو به اسم خودشون تموم کنن ناراحتم بهم حق بدین..چون شنیدین که میگن قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم..خونواده منم این مدلین تا وقتی موفقی باهات خوبیم بعدش به ما ربطی نداره...عین جمله به ما مربوط نیست رو بارها بهمون گفتن وقتی ازشون کمک خواستیم..
اونوقت انصافه خودمون رنج بکشیم و تا موفق شدیم یهو بیان دورمون؟؟؟اما موقع کمک پا پس بکشن و بگن به ما مربوط نیست؟؟
من هنوز در عجبم و ذهنیت من ازمحبت والدین متفاوت از رفتار ایناست.
ربط چیزایی که گفتم به این تاپیک اینه که من نمیتونم بیخیال بشم چون تحت فشارم...
موفق باشید
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
عزیزم نمی دونم کی گفته نگرشت به خونوادت اشتباهه. خود تو داری بین اونا زندگی می کنی و هیچکس بهتر از تو نمی تونه بگه می دونه وضعیتتو.
ولی یه چیز دیگه هم شاید باشه در مورد اینکه خیلی هنوز حس ازدواج نداری. ممکنه زوج واقعا خوشحال ندیدی. اگه ببینی می فهمی واقعا زندگی مشترک می تونه لذت بخش باشه. من دیدم کم ولی توی زوج هایی که سن پایین با عشق ازدواج کردن دیدم.
اگه اینطور باشه که زوج هایی که تا حالا دیدی بیشتر به جای اینکه همراه هم باشن و باعث پیشرفت هم بشن برای هم مانع درست کردن و از زندگی هیچی نفهمیدن، خیلی طبیعیه که ناخودآگاه نخوای ازدواج کنی.
ولی امیدوارم آدم زندگیتو، همونی که بتونین همه ی عمر کنار هم زندگی کنین و همیشه هم خوشبخت باشین، پیدا کنی و خوشحال باشی همیشه.
-
RE: تنوع طلبی در رابطه با پسرا یا رابطه مشکل داره؟باعث شده تو ازدواج دودل بشم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
سلام اقای مسافر زمان
نقل قول:
آیا در گذشته رابطههای دوستی داشتین؟ زیاد؟
باید اینو جواب بدم؟؟؟؟اره داشتم اما زیاد نبوده..اونموقع که جذابیت رابطه اول شاید برام بوده اما بعد ازگذشت یه زمان کوتاه زود تصمیم به کات میگرفتم.الان میدونم چون اون رابطه ها اساس درستی نداشتن ناخوداگاه ازطرف من پس زده میشدن.
نه با خواستگارها شناخت غیر رسمی ندارم منظورم پنهانیه..اگه باشه خیلی کوتاهه اونم چون میخوام خودم اول بشناسمشون.
روند خواستگاری برای من معمولا طولانیه یه جورایی تو خونواده ما خیلی کِش پیدا میکنه..گاهی زیاد از حد
اما راستش این تاپیکو زدم چون یه نفر بهم گفت کسی هستم که تنوع طلبم و ممکنه بعد از مدتی از همسرم خسته بشم و دلم بخواد برم سراغِ ((اون میگفت یه مرد دیگه)) اما من میگم یه کار دیگه.چون میدونم اهل خیانت نیستم.یعنی میدونم اینجوری نیستم که شوهر کنم بعد برم با یکی دیگه.
بهم میگفت سعی کنم بعد ازدواج هرچند وقت یه بار یه فاصله ای از هم بگیریم مثلا مسافرت تنهایی برم تا ازش زده نشم.
یه نفر دیگه هم بهم همینو گفت از اونایی که یه مدت بعد ازدواج نق میزنی میگی نمیخوام بریم طلاق..یا بری با یکی دیگه
حالا اینا برچه اساس بهم میگن!!
خودم میدونم مثلا روند خواستگاریم که خیلی طولانی میشه خسته میشم و نق میزنم و به هم میزنم اما فکر نمیکنم در این حد باشم.اما چون چند نفر بهم اینو گفتن ترسیدم.خوب البته وقتی تصور میکنم هم چندان جذاب نیست من و شوهرم همیشه ور دل هم باشیم..یه وقتایی ادم دنیای مستقلی و مجردیش رو هم میخواد.
شما هم اینطور فکر میکنید؟
ضمنا بهم میگن خیلی واسه ازدواج دل دل میکنم..میگن نترس..اینو راست میگن.میترسم
راستی اواتارتون خیلی قشنگه
موفق باشید
بابا تو دیگه کی هستی
ما همه جحوره اش رو دیدیم اما اینجوریش رو نه